بیانات رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگره شهدای استان فارس

متن بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دست اندرکاران برگزاری کنگره ۱۵ هزار شهید استان فارس به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم (۱)
و الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمدو علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. خیلی متشکرم از این بیانات کوتاه و موجز آقای امام جمعه ی محترم و این نوشته ی بسیار زیبا و کامل این سردار محترم.
یکی از امتیازات تمدنی کشور عزیز ما که همیشه باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که توانسته دین را و حماسه را و هنر را با هم تلفیق کند. در بسیاری از نقاط دنیا، دین راه خودش را جدا میرود اگر باشد هنر کار خودش را میکند، حماسه هم آنجایی که وجود داشته باشد، برای خودش است. تلفیق این سه عنصر در ایران اسلامی یک پدیده ی جذاب و جالبی است که مال امروز و دیروز هم نیست، از اصل اسلام گرفته شده. خود قرآن، هم «و الذین آمنوا اشد حبا لله» (۲) دارد، «یحبهم و یحبونه» (۳) دارد، هم «فلیقاتل فی سبیل الله» (۴) تا آخر دارد: الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت، (۵) هم «اشداء علی الکفار» (۶) دارد، هم «رحماء بینهم» (۷) دارد؛ یعنی خود قرآن تلفیقی است از دین و آئین الهی، و حماسه های بزرگ، و هنر؛ خود قرآن یک اثر هنری است، یک اثر بسیار والا است، علاوه بر اینکه در قرآن به محبت و عشق و … هم اشاره شده و برای مخاطبان تصویر شده. این در تاریخ ما وجود دارد.
اگر حمل بر مبالغه نشود، من عرض میکنم شاید بهترین نقطه ای از کشور ما که این سه عنصر تلفیق شده و ترکیب شده در آن بوضوح مشاهده میشود، فارس و شیراز است؛ حقا و انصافا حرف درستی صادر شده، اگر این را کسی بگوید یا ما بگوییم. شیراز جایی است که این سه عنصر، در هم تنیده خودشان را نشان میدهند. از دوران جناب احمدبن موسیٰ (سلام الله علیه) و بقیه ی امامزاده های شهیدی که در آن استان و در آن شهر هستند، تا دوران های بعد، تا امروز و تا این شهیده کرباسی (۸) که چند روز قبل از این به شهادت رسید، این سه عنصر در همه ی این دوران با همدیگر همراهند و شریکند.
معروف ترین و محبوب ترین شاعر کشور، یعنی حافظ شیرازی، حافظ قرآن است که «قرآن ز بر بخواند با چارده روایت». (۹) این شاعر غزلسرای شیرین سخن و رند، قرآن را با چهارده روایت، با چهارده اختلاف قرائت حفظ بوده. در این اختلاف قرائت هایی که میخوانند، ما کمتر قاری ای دیده ایم که مسلط باشد به قرائت هفت قاری معروف تاریخ که هر کدام دو راوی دارند که میشود چهارده روایت. بعد هم میگوید: «هر چه دارم همه از دولت قرآن دارم»؛ (۱۰) یعنی شعرش هم مال قرآن است، هنرش هم مال قرآن است، معرفتش هم مال قرآن است، عرفانش هم مال قرآن است، رندی اش هم مال قرآن است؛ همه چیز را از قرآن دارد. تلفیق از این زیباتر که دین و هنر این جور با هم مخلوط بشوند و تلفیق بشوند؟ همچنین در کنار اینها حماسه است. از خود جناب احمدبن موسیٰ شما بگیرید تا عباس دوران (۱۱) تا شهدای نام آور، [مثل]شهید مرتضیٰ جاویدی، شهید شیرعلی سلطانی و حالا [هم]همین خانم معصومه کرباسی و بقیه ی شهدای بزرگ استان که بعضی از آنها را سردار عزیزمان (۱۲) اسم آوردند، و پانزده هزار شهید، پانزده هزار الگو، پانزده هزار نمونه از شهدا در میدان های مختلف.
اولین جنگ مسلحانه ی با استعمار اروپایی را امامقلی خان، حاکم فارس انجام داده که توانست پرتغالی ها را از هرمز بیرون کند. اولین جنگ نرم را در تاریخ کشورمان میرزای شیرازی انجام داده؛ تحریم تنباکو جنگ نرم بود؛ بزرگ ترین جنگ، آن هم این جور جنگی که توانست بساط تسلط اقتصادی انگلیس بر کشور را جمع کند. گاندی هم در هند این کار را کرد، [اما]سی سال بعد از میرزای شیرازی؛ یعنی ابتکار این جنگ نرم بی نظیر، مال میرزای شیرازی است. قوی ترین مقاومت عراقی ها در مقابل تسلط دولت انگلیس بر عراق را میرزا محمدتقی شیرازی فرماندهی کرد. اولین سکه ی حکومت اسلامی را مرحوم سیدعبدالحسین لاری در شیراز و در جهرم و لار ضرب کرد؛ سکه زد، حکومت اسلامی را تشکیل داد. البته پایدار نماند و ایشان نتوانست ادامه بدهد، اما اقدام کرد، شروع کرد. اینها افتخارات بزرگی است. اگر به زمان خود ما برگردیم، عالم عارف سالکی مثل شهید دستغیب را مشاهده میکنیم که واقعا شهید دستغیب، هم مظهر معنویت و روحانیت بود، هم مظهر اخلاق بود، هم مظهر جهاد بود. سال ۴۱ و ۴۲ که این مبارزه تازه شروع شده بود و ما ها قم بودیم، آن روز نوار های مرحوم دستغیب را از شیراز می آوردند قم و ما می شنفتیم. مرحوم حاج شیخ بهاءالدین محلاتی و بقیه ی علمای شیراز جلسه تشکیل داده بودند و سخنگوی این مجموعه مرحوم دستغیب بود که به نظرم ظاهرا در مسجد جامع شیراز اجتماع میکردند و سخنرانی میکرد و مانند اینها؛ و این ادامه داشت تا وقتی که شهید شد. یعنی همه جور شهیدی [دارد]؛ در همه ی میدان ها شهدایی از این سرزمین، از این منطقه خودشان را نشان دادند و برجسته کردند؛ اینها شناسنامه ی شیراز است، شناسنامه ی فارس است.
غلط کردند آن کسانی که خیال کردند میتوانند با چیزی مثل جشن سخیف هنر شیراز، شیراز را از حرم اهل بیت بودن و مرکز دین و ایمان بودن برگردانند به یک نقطه ی فسادگاه؛ اشتباه کردند؛ به معنای واقعی کلمه غلط کردند! ملای بزرگ شیراز یعنی ملاصدرا (رضوان الله علیه) که به نظر ما جزو چهره های برجسته ی فلسفه ی دنیا است، در معدود شعر هایی که از ایشان باقی مانده، این بیت [را گفته]:
در معرکه ی دو کون، فتح از عشق است
هر چند سپاه او شهیدند همه (۱۳)
این مال یک ملای فیلسوف است. یعنی این روحیه، این ترکیب زیبای دین و هنر و حماسه همین طور ادامه دارد. مرحوم دستغیب هم اهل معرفت و اهل شعر و اهل معنا و این چیز ها بود؛ ما از نزدیک اینها را میدانستیم؛ و دیگران هم همین جور؛ اینها خیلی مهم است.
کنگره ی شما این را باید نشان بدهد به کشور، این را باید ماندگار کند در کشور؛ باید نشان بدهید که برای یک ملت متمدن، دارای معرفت، پیشرو، آنچه مهم است، این است که دین دار باشد و حماسه ساز باشد و هنرمند باشد؛ این سه با هم. هنر در خدمت دین، دین همراه با حماسه، حماسه در جهت پیشرفت ملت؛ اینها است که مهم است. از کنگره ی شما این باید دربیاید، این باید نشان داده بشود. حالا شما این را با کتاب تأمین میکنید، با شعر تأمین میکنید، با سرود یا مثلا نمایش تأمین میکنید، بالاخره این باید از آب دربیاید؛ باید این را نشان بدهید؛ این، آن چیزی است که ملت ما به آن احتیاج دارد. امروز هم مثل همان زمان آن غلط کرده های دوران پهلوی، هستند کسانی که میخواهند هنر را از معنویت جدا کنند، هنر را از حماسه جدا کنند، اینها را در جهت های گاهی متناقض یکدیگر پیش ببرند؛ امروز هم کسانی از تفاله ها و پسمانده های آن تشکیلات هستند در میان کشور عزیز ما و این چهاردیواری باارزش ما. باید این [سه جهت]را تأمین کنید.
یکی از توصیه های مؤکد من که اینجا یادداشت کرده ام این است: تأثیر کنگره را رصد کنید. چون شما میخواهید اثر بگذارید دیگر؛ خیلی خب، رصد کنید ببینید مثلا در رأس یک سال، این کنگره ای که شما باید این همه زحمت و تلاش به وجود آوردید، روی افکار عمومی، روی رفتار جوانان شما چه تأثیری گذاشته؛ چه تعداد از جوان های شما تدینشان، مسجد رفتنشان، مجاهدت فکری شان، فکر کردنشان، کتاب خواندنشان، در جهت درست نگاه کردن و حرکت کردنشان پیشرفت کرده؛ این را رصد کنید. راهش را پیدا کنید؛ میتوانید؛ البته کار آسانی نیست. این رصد کردن ها به معنای جاسوسی و مچ گیری و مانند این حرف ها تلقی نباید بشود؛ به آن جهت ها و به آن راه ها نباید برود؛ باید نگاه درست و تشخیص درست حاکم باشد.
میل به خدمت از آثار این کنگره است. باید ببینید میل به خدمت چقدر در جوان پیدا شده؛ خدمت فکری، خدمت جهادی، حضور در عرصه های خدمت: اردو های جهادی، بسیج سازندگی، کاروان هایی که به مراکز جنگی میروند و آثار تلاش های سرداران عزیز ما را و مبارزان و بسیجیان دوران دفاع مقدس را می بینند؛ [ببینید]میل به اینها چقدر پیشرفت کرده. اگر دیدید پیشرفتی حاصل نشده، برگردید به کار خودتان و ببینید که مشکل کجا است؛ چرا نتوانسته اثر بگذارد؟ اگر دیدید پیشرفتی حاصل شده، نگاه کنید ببینید آن عامل پیشرفت چیست؛ آن را تقویت کنید. آن چیزی که توانسته این جوان را به پیش براند و حرکت بدهد چیست؟
جوان های ما امروز احتیاج دارند به شناخت گذشته ی پرافتخار کشور، بخصوص گذشته ی همین چند ده سال مربوط به انقلاب. ما در روایت ها ضعیفیم؛ مثلا آیا جوان های ما ابعاد قضیه ی تصرف لانه ی جاسوسی را درست می شناسند و میدانند؟ [آیا]درست قضیه ی شروع جنگ هشت ساله را میدانند؟ اگر کسی به ذهنش بیاید که خب چرا هشت سال جنگ کردیم که این همه جوان از دست بروند، جوابش را بلدند؟ میدانند چه اتفاقی افتاد که این جوری شد؟ اینها باید روایت بشود؛ روایت درست باید بشود. البته خوشبختانه من میبینم کار های خوبی دارد انجام میگیرد؛ بعضی از کتابها، بعضی از نوشته ها، بعضی از کار ها را تا جایی که فرصت هست، من مشاهده میکنم. خب، این راجع به این مسائل.
ما امروز در گیرودار یک مسئله ی اساسی و مهم در منطقه هستیم؛ همین مسائل مربوط به منطقه ی غرب آسیا، مسائل لبنان، مسائل غزه، مسائل کرانه ی باختری، اینها قضایای تاریخ ساز است؛ هر کدام از این حوادث میتواند منشأ یک جریان و یک حرکت تاریخی به یک سمتی بشود. اگر امثال شهید سنوار (۱۴) پیدا نمیشدند که تا لحظه ی آخر بجنگند، سرنوشت منطقه یک جور بود، حالا که پیدا شدند، یک جور دیگر است؛ اگر بزرگانی مثل شهید سیدحسن نصرالله پیدا نمیشدند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری و ازخودگذشتگی را با هم مخلوط کنند و به میدان بیاورند، حرکت یک جور بود، حالا که پیدا شدند، حرکت یک جور دیگر است؛ اینها خیلی مهم است.
در این چیزی که تا امروز واقع شده، یک شکست بزرگی به وجود آمده؛ نه فقط برای رژیم صهیونیستی، [بلکه]برای تمدن غرب، برای فرهنگ غرب، برای ادعا های غرب؛ اینها یک شکست بزرگی خوردند. رژیم صهیونیستی شکست خورد، به خاطر اینکه فکر میکرد میتواند به آسانی گروه های مبارز را، مقاومت را منحل کند، نابود کند، امروز میبیند که پنجاه و چند هزار انسان بی دفاع و غیر نظامی را به شهادت رسانده، چند نفر از سران برجسته ی مقاومت را به شهادت رسانده، اما در جبهه ی مقاومت آب از آب تکان نخورده؛ جبهه ی مقاومت با همان قدرت، با همان عزم امروز دارد مبارزه میکند. این شکست نیست؟ این بزرگ ترین شکست است دیگر. این همه خرج کردند، این همه تلاش کردند، آمریکا با همه ی توانش به کمکشان آمد، خیلی از اروپایی ها همین جور، این همه هم جنایت کردند، این همه چهره شان در دنیا سیاه و زشت و منفور شد که حتی در خیابان های آمریکا علیه اینها راه پیمایی کردند، در دانشگاه های آمریکا علیه اینها راه پیمایی کردند، در عین حال گروه های مقاومت همچنان هستند؛ حماس هست، جهاد هست، حزب الله هست، مردم و جوان های مبارز کرانه ی باختری هستند، بقیه ی جا های دیگر هم که مشغول مبارزه اند که هستند. این شکست بزرگی است؛ این بزرگ ترین شکست است.
اما فقط این نیست؛ از این شکست بزرگ تر، شکست «فرهنگ غرب» است؛ غربی ها نشان دادند که در این چندین سال یا چند قرن، که دم از حقوق انسان و حقوق بشر و … میزنند، یکسره دروغ گفتند؛ [این جنگ]این را نشان داد، این را ثابت کرد؛ یعنی ده هزار کودک کشته شدند، شوخی است؟ کودک، مظهر معصومیت است، مظهر لطافت است، نقطه ی اساسی ای است که عواطف انسان را برمی انگیزد؛ ده هزار [نفر]از این موجودات معصوم را اسرائیل با بمب دو تنی، با انواع و اقسام سلاح از بین برد، غربی ها خم به ابرو نیاوردند. سیاستمداران غربی رسوا شدند، سیاست غرب رسوا شد، شکست خوردند؛ این شکست بزرگی است. دیگر کسی از «تمدن غرب» حرف نزند! تمدن غرب این است. این تمدن غرب است که برایش اهمیت ندارد که پول را از مردم خودش با انواع و اقسام [راه ها]بگیرد و بفرستد برای اینکه بچه های کوچک و فرزندان معصوم کشته بشوند، خانواده ها نابود بشوند، ده هزار بچه شهید بشوند، چندین هزار بچه یتیم بشوند؛ این فرهنگ غرب است. دیگر حالا اگر کسی راجع به فرهنگ غرب اعتراض کرد، بی اعتباری آن را تصریح کرد، کسی نباید ملامتش بکند که آقا، شما [این جور نگویید]؛ نه، فرهنگ غرب این است، تمدن غرب این است، محصول این است. این بزرگ ترین شکستی است که برای غرب پیش آمد.
پشت رژیم صهیونیستی را یک جبهه ی شرارت پر کرده؛ یک جبهه ی شرارت به پشتیبانی از رژیم صهیونیستی صف آرایی کرده، آن وقت جبهه ی مقاومت، در مقابل آن جبهه ی شرارت است. این جبهه ی مقاومت در مقابل آن جبهه ی شرارت ایستاده و به توفیق الهی پیروزی هم مال جبهه ی مقاومت است.
والسلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم (۱)
و الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمدو علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. خیلی متشکرم از این بیانات کوتاه و موجز آقای امام جمعه ی محترم و این نوشته ی بسیار زیبا و کامل این سردار محترم.
یکی از امتیازات تمدنی کشور عزیز ما که همیشه باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که توانسته دین را و حماسه را و هنر را با هم تلفیق کند. در بسیاری از نقاط دنیا، دین راه خودش را جدا میرود اگر باشد هنر کار خودش را میکند، حماسه هم آنجایی که وجود داشته باشد، برای خودش است. تلفیق این سه عنصر در ایران اسلامی یک پدیده ی جذاب و جالبی است که مال امروز و دیروز هم نیست، از اصل اسلام گرفته شده. خود قرآن، هم «و الذین آمنوا اشد حبا لله» (۲) دارد، «یحبهم و یحبونه» (۳) دارد، هم «فلیقاتل فی سبیل الله» (۴) تا آخر دارد: الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت، (۵) هم «اشداء علی الکفار» (۶) دارد، هم «رحماء بینهم» (۷) دارد؛ یعنی خود قرآن تلفیقی است از دین و آئین الهی، و حماسه های بزرگ، و هنر؛ خود قرآن یک اثر هنری است، یک اثر بسیار والا است، علاوه بر اینکه در قرآن به محبت و عشق و … هم اشاره شده و برای مخاطبان تصویر شده. این در تاریخ ما وجود دارد.
اگر حمل بر مبالغه نشود، من عرض میکنم شاید بهترین نقطه ای از کشور ما که این سه عنصر تلفیق شده و ترکیب شده در آن بوضوح مشاهده میشود، فارس و شیراز است؛ حقا و انصافا حرف درستی صادر شده، اگر این را کسی بگوید یا ما بگوییم. شیراز جایی است که این سه عنصر، در هم تنیده خودشان را نشان میدهند. از دوران جناب احمدبن موسیٰ (سلام الله علیه) و بقیه ی امامزاده های شهیدی که در آن استان و در آن شهر هستند، تا دوران های بعد، تا امروز و تا این شهیده کرباسی (۸) که چند روز قبل از این به شهادت رسید، این سه عنصر در همه ی این دوران با همدیگر همراهند و شریکند.
معروف ترین و محبوب ترین شاعر کشور، یعنی حافظ شیرازی، حافظ قرآن است که «قرآن ز بر بخواند با چارده روایت». (۹) این شاعر غزلسرای شیرین سخن و رند، قرآن را با چهارده روایت، با چهارده اختلاف قرائت حفظ بوده. در این اختلاف قرائت هایی که میخوانند، ما کمتر قاری ای دیده ایم که مسلط باشد به قرائت هفت قاری معروف تاریخ که هر کدام دو راوی دارند که میشود چهارده روایت. بعد هم میگوید: «هر چه دارم همه از دولت قرآن دارم»؛ (۱۰) یعنی شعرش هم مال قرآن است، هنرش هم مال قرآن است، معرفتش هم مال قرآن است، عرفانش هم مال قرآن است، رندی اش هم مال قرآن است؛ همه چیز را از قرآن دارد. تلفیق از این زیباتر که دین و هنر این جور با هم مخلوط بشوند و تلفیق بشوند؟ همچنین در کنار اینها حماسه است. از خود جناب احمدبن موسیٰ شما بگیرید تا عباس دوران (۱۱) تا شهدای نام آور، [مثل]شهید مرتضیٰ جاویدی، شهید شیرعلی سلطانی و حالا [هم]همین خانم معصومه کرباسی و بقیه ی شهدای بزرگ استان که بعضی از آنها را سردار عزیزمان (۱۲) اسم آوردند، و پانزده هزار شهید، پانزده هزار الگو، پانزده هزار نمونه از شهدا در میدان های مختلف.
اولین جنگ مسلحانه ی با استعمار اروپایی را امامقلی خان، حاکم فارس انجام داده که توانست پرتغالی ها را از هرمز بیرون کند. اولین جنگ نرم را در تاریخ کشورمان میرزای شیرازی انجام داده؛ تحریم تنباکو جنگ نرم بود؛ بزرگ ترین جنگ، آن هم این جور جنگی که توانست بساط تسلط اقتصادی انگلیس بر کشور را جمع کند. گاندی هم در هند این کار را کرد، [اما]سی سال بعد از میرزای شیرازی؛ یعنی ابتکار این جنگ نرم بی نظیر، مال میرزای شیرازی است. قوی ترین مقاومت عراقی ها در مقابل تسلط دولت انگلیس بر عراق را میرزا محمدتقی شیرازی فرماندهی کرد. اولین سکه ی حکومت اسلامی را مرحوم سیدعبدالحسین لاری در شیراز و در جهرم و لار ضرب کرد؛ سکه زد، حکومت اسلامی را تشکیل داد. البته پایدار نماند و ایشان نتوانست ادامه بدهد، اما اقدام کرد، شروع کرد. اینها افتخارات بزرگی است. اگر به زمان خود ما برگردیم، عالم عارف سالکی مثل شهید دستغیب را مشاهده میکنیم که واقعا شهید دستغیب، هم مظهر معنویت و روحانیت بود، هم مظهر اخلاق بود، هم مظهر جهاد بود. سال ۴۱ و ۴۲ که این مبارزه تازه شروع شده بود و ما ها قم بودیم، آن روز نوار های مرحوم دستغیب را از شیراز می آوردند قم و ما می شنفتیم. مرحوم حاج شیخ بهاءالدین محلاتی و بقیه ی علمای شیراز جلسه تشکیل داده بودند و سخنگوی این مجموعه مرحوم دستغیب بود که به نظرم ظاهرا در مسجد جامع شیراز اجتماع میکردند و سخنرانی میکرد و مانند اینها؛ و این ادامه داشت تا وقتی که شهید شد. یعنی همه جور شهیدی [دارد]؛ در همه ی میدان ها شهدایی از این سرزمین، از این منطقه خودشان را نشان دادند و برجسته کردند؛ اینها شناسنامه ی شیراز است، شناسنامه ی فارس است.
غلط کردند آن کسانی که خیال کردند میتوانند با چیزی مثل جشن سخیف هنر شیراز، شیراز را از حرم اهل بیت بودن و مرکز دین و ایمان بودن برگردانند به یک نقطه ی فسادگاه؛ اشتباه کردند؛ به معنای واقعی کلمه غلط کردند! ملای بزرگ شیراز یعنی ملاصدرا (رضوان الله علیه) که به نظر ما جزو چهره های برجسته ی فلسفه ی دنیا است، در معدود شعر هایی که از ایشان باقی مانده، این بیت [را گفته]:
در معرکه ی دو کون، فتح از عشق است
هر چند سپاه او شهیدند همه (۱۳)
این مال یک ملای فیلسوف است. یعنی این روحیه، این ترکیب زیبای دین و هنر و حماسه همین طور ادامه دارد. مرحوم دستغیب هم اهل معرفت و اهل شعر و اهل معنا و این چیز ها بود؛ ما از نزدیک اینها را میدانستیم؛ و دیگران هم همین جور؛ اینها خیلی مهم است.
کنگره ی شما این را باید نشان بدهد به کشور، این را باید ماندگار کند در کشور؛ باید نشان بدهید که برای یک ملت متمدن، دارای معرفت، پیشرو، آنچه مهم است، این است که دین دار باشد و حماسه ساز باشد و هنرمند باشد؛ این سه با هم. هنر در خدمت دین، دین همراه با حماسه، حماسه در جهت پیشرفت ملت؛ اینها است که مهم است. از کنگره ی شما این باید دربیاید، این باید نشان داده بشود. حالا شما این را با کتاب تأمین میکنید، با شعر تأمین میکنید، با سرود یا مثلا نمایش تأمین میکنید، بالاخره این باید از آب دربیاید؛ باید این را نشان بدهید؛ این، آن چیزی است که ملت ما به آن احتیاج دارد. امروز هم مثل همان زمان آن غلط کرده های دوران پهلوی، هستند کسانی که میخواهند هنر را از معنویت جدا کنند، هنر را از حماسه جدا کنند، اینها را در جهت های گاهی متناقض یکدیگر پیش ببرند؛ امروز هم کسانی از تفاله ها و پسمانده های آن تشکیلات هستند در میان کشور عزیز ما و این چهاردیواری باارزش ما. باید این [سه جهت]را تأمین کنید.
یکی از توصیه های مؤکد من که اینجا یادداشت کرده ام این است: تأثیر کنگره را رصد کنید. چون شما میخواهید اثر بگذارید دیگر؛ خیلی خب، رصد کنید ببینید مثلا در رأس یک سال، این کنگره ای که شما باید این همه زحمت و تلاش به وجود آوردید، روی افکار عمومی، روی رفتار جوانان شما چه تأثیری گذاشته؛ چه تعداد از جوان های شما تدینشان، مسجد رفتنشان، مجاهدت فکری شان، فکر کردنشان، کتاب خواندنشان، در جهت درست نگاه کردن و حرکت کردنشان پیشرفت کرده؛ این را رصد کنید. راهش را پیدا کنید؛ میتوانید؛ البته کار آسانی نیست. این رصد کردن ها به معنای جاسوسی و مچ گیری و مانند این حرف ها تلقی نباید بشود؛ به آن جهت ها و به آن راه ها نباید برود؛ باید نگاه درست و تشخیص درست حاکم باشد.
میل به خدمت از آثار این کنگره است. باید ببینید میل به خدمت چقدر در جوان پیدا شده؛ خدمت فکری، خدمت جهادی، حضور در عرصه های خدمت: اردو های جهادی، بسیج سازندگی، کاروان هایی که به مراکز جنگی میروند و آثار تلاش های سرداران عزیز ما را و مبارزان و بسیجیان دوران دفاع مقدس را می بینند؛ [ببینید]میل به اینها چقدر پیشرفت کرده. اگر دیدید پیشرفتی حاصل نشده، برگردید به کار خودتان و ببینید که مشکل کجا است؛ چرا نتوانسته اثر بگذارد؟ اگر دیدید پیشرفتی حاصل شده، نگاه کنید ببینید آن عامل پیشرفت چیست؛ آن را تقویت کنید. آن چیزی که توانسته این جوان را به پیش براند و حرکت بدهد چیست؟
جوان های ما امروز احتیاج دارند به شناخت گذشته ی پرافتخار کشور، بخصوص گذشته ی همین چند ده سال مربوط به انقلاب. ما در روایت ها ضعیفیم؛ مثلا آیا جوان های ما ابعاد قضیه ی تصرف لانه ی جاسوسی را درست می شناسند و میدانند؟ [آیا]درست قضیه ی شروع جنگ هشت ساله را میدانند؟ اگر کسی به ذهنش بیاید که خب چرا هشت سال جنگ کردیم که این همه جوان از دست بروند، جوابش را بلدند؟ میدانند چه اتفاقی افتاد که این جوری شد؟ اینها باید روایت بشود؛ روایت درست باید بشود. البته خوشبختانه من میبینم کار های خوبی دارد انجام میگیرد؛ بعضی از کتابها، بعضی از نوشته ها، بعضی از کار ها را تا جایی که فرصت هست، من مشاهده میکنم. خب، این راجع به این مسائل.
ما امروز در گیرودار یک مسئله ی اساسی و مهم در منطقه هستیم؛ همین مسائل مربوط به منطقه ی غرب آسیا، مسائل لبنان، مسائل غزه، مسائل کرانه ی باختری، اینها قضایای تاریخ ساز است؛ هر کدام از این حوادث میتواند منشأ یک جریان و یک حرکت تاریخی به یک سمتی بشود. اگر امثال شهید سنوار (۱۴) پیدا نمیشدند که تا لحظه ی آخر بجنگند، سرنوشت منطقه یک جور بود، حالا که پیدا شدند، یک جور دیگر است؛ اگر بزرگانی مثل شهید سیدحسن نصرالله پیدا نمیشدند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری و ازخودگذشتگی را با هم مخلوط کنند و به میدان بیاورند، حرکت یک جور بود، حالا که پیدا شدند، حرکت یک جور دیگر است؛ اینها خیلی مهم است.
در این چیزی که تا امروز واقع شده، یک شکست بزرگی به وجود آمده؛ نه فقط برای رژیم صهیونیستی، [بلکه]برای تمدن غرب، برای فرهنگ غرب، برای ادعا های غرب؛ اینها یک شکست بزرگی خوردند. رژیم صهیونیستی شکست خورد، به خاطر اینکه فکر میکرد میتواند به آسانی گروه های مبارز را، مقاومت را منحل کند، نابود کند، امروز میبیند که پنجاه و چند هزار انسان بی دفاع و غیر نظامی را به شهادت رسانده، چند نفر از سران برجسته ی مقاومت را به شهادت رسانده، اما در جبهه ی مقاومت آب از آب تکان نخورده؛ جبهه ی مقاومت با همان قدرت، با همان عزم امروز دارد مبارزه میکند. این شکست نیست؟ این بزرگ ترین شکست است دیگر. این همه خرج کردند، این همه تلاش کردند، آمریکا با همه ی توانش به کمکشان آمد، خیلی از اروپایی ها همین جور، این همه هم جنایت کردند، این همه چهره شان در دنیا سیاه و زشت و منفور شد که حتی در خیابان های آمریکا علیه اینها راه پیمایی کردند، در دانشگاه های آمریکا علیه اینها راه پیمایی کردند، در عین حال گروه های مقاومت همچنان هستند؛ حماس هست، جهاد هست، حزب الله هست، مردم و جوان های مبارز کرانه ی باختری هستند، بقیه ی جا های دیگر هم که مشغول مبارزه اند که هستند. این شکست بزرگی است؛ این بزرگ ترین شکست است.
اما فقط این نیست؛ از این شکست بزرگ تر، شکست «فرهنگ غرب» است؛ غربی ها نشان دادند که در این چندین سال یا چند قرن، که دم از حقوق انسان و حقوق بشر و … میزنند، یکسره دروغ گفتند؛ [این جنگ]این را نشان داد، این را ثابت کرد؛ یعنی ده هزار کودک کشته شدند، شوخی است؟ کودک، مظهر معصومیت است، مظهر لطافت است، نقطه ی اساسی ای است که عواطف انسان را برمی انگیزد؛ ده هزار [نفر]از این موجودات معصوم را اسرائیل با بمب دو تنی، با انواع و اقسام سلاح از بین برد، غربی ها خم به ابرو نیاوردند. سیاستمداران غربی رسوا شدند، سیاست غرب رسوا شد، شکست خوردند؛ این شکست بزرگی است. دیگر کسی از «تمدن غرب» حرف نزند! تمدن غرب این است. این تمدن غرب است که برایش اهمیت ندارد که پول را از مردم خودش با انواع و اقسام [راه ها]بگیرد و بفرستد برای اینکه بچه های کوچک و فرزندان معصوم کشته بشوند، خانواده ها نابود بشوند، ده هزار بچه شهید بشوند، چندین هزار بچه یتیم بشوند؛ این فرهنگ غرب است. دیگر حالا اگر کسی راجع به فرهنگ غرب اعتراض کرد، بی اعتباری آن را تصریح کرد، کسی نباید ملامتش بکند که آقا، شما [این جور نگویید]؛ نه، فرهنگ غرب این است، تمدن غرب این است، محصول این است. این بزرگ ترین شکستی است که برای غرب پیش آمد.
پشت رژیم صهیونیستی را یک جبهه ی شرارت پر کرده؛ یک جبهه ی شرارت به پشتیبانی از رژیم صهیونیستی صف آرایی کرده، آن وقت جبهه ی مقاومت، در مقابل آن جبهه ی شرارت است. این جبهه ی مقاومت در مقابل آن جبهه ی شرارت ایستاده و به توفیق الهی پیروزی هم مال جبهه ی مقاومت است.
والسلام علیکم و رحمة الله
پرسش و پاسخ در
بیانات رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگره شهدای استان فارس
گفتگو با هوش مصنوعی