سوره ای که باعث ابراز محبت بیشتر به والدین می شود+ صوت آیات

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سوره اسراء یا سبحان و یا بنی اسرائیل هفدهمین سوره جزء پانزدهم و از سوره های مکی قرآن کریم است.
در این سوره از موضوعاتی چون توحید، معاد، نفی شرک، معراج پیامبر، دلائل نبوت، اعجاز قرآن، نیکی به پدر و مادر، تأثیر گناه بر باور های انسان، تحریم برخی گناهان و برتری انسان بر دیگر موجودات سخن به میان آمده است.
آیه نخست درباره سفر پیامبر اسلام به معراج، آیه ۷۰ درباره کرامت انسان ها و آیه ۸۲ درباره شفاء بودن قرآن از آیات مشهور سوره اسراء هستند. همچنین آیه ۳۳ درباره حرمت قتل نفس و آیه ۷۸ درباره اوقات نماز جزو آیات الاحکام شمرده شده اند.
امام علی (ع) درباره فضیلت سوره اسراء می فرماید: هر کسی این سوره را بخواند هنگامی که به توصیه های خداوند در ارتباط با پدر و مادر در این سوره می رسد عواطف او تحریک می شود و احساس محبت بیشتری نسبت به پدر و مادر دارد، پاداشی به او داده می شود که برتر است از دنیا و آنچه در آن است.
امام صادق (ع) نیز در این باره فرمودند: هر شخصی در شب جمعه سوره اسراء را بخواند امام زمان را قبل از مرگش ملاقات خواهد کرد و از اصحابش خواهد بود.
فایل صوتی تلاوت سوره اسرا با صدای عباس امام جمعه
متن سوره اسراء همراه با ترجمه
بسم الله الر حمٰن الر حیم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سبحان الذی أسر یٰ بعبده لیلا من المسجد الحر ام إلی المسجد الأقصی الذی بار کنا حوله لنر یه من آیاتنا ۚ إنه هو السمیع البصیر ﴿١﴾
منزه است آن [خدایی]که بنده اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی -که پیرامون آن را برکت داده ایم- سیر داد، تا از نشانه های خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست. (۱)
وآتینا موسی الکتاب وجعلناه هدی لبنی إسر ائیل ألا تتخذوا من دونی وکیلا ﴿٢﴾
و کتاب آسمانی را به موسی دادیم و آن را برای فرزندان اسرائیل رهنمودی گردانیدیم که: زنهار، غیر از من کارسازی مگیرید، (۲)
ذر یة من حملنا مع نوح ۚ إنه کان عبدا شکور ا ﴿٣﴾
ای فرزندان کسانی که [آنان را در کشتی]با نوح برداشتیم. راستی که او بنده ای سپاسگزار بود. (۳)
وقضینا إلیٰ بنی إسر ائیل فی الکتاب لتفسدن فی الأر ض مر تین ولتعلن علوا کبیر ا ﴿٤﴾
و در کتاب آسمانی [شان]به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که: «قطعا دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و قطعا به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خاست.» (۴)
فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسوا خلال الدیار ۚ وکان وعدا مفعولا ﴿٥﴾
پس آنگاه که وعده [تحقق]نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما می گماریم، تا میان خانه ها [یتان برای قتل و غارت شما]به جستجو درآیند، و این تهدید تحقق یافتنی است. (۵)
ثم ر ددنا لکم الکر ة علیهم وأمددناکم بأموال وبنین وجعلناکم أکثر نفیر ا ﴿٦﴾
پس [از چندی]دوباره شما را بر آنان چیره می کنیم و شما را با اموال و پسران یاری می دهیم و [تعداد]نفرات شما را بیشتر می گردانیم. (۶)
إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم ۖ وإن أسأتم فلها ۚ فإذا جاء وعد الآخر ة لیسوءوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مر ة ولیتبر وا ما علوا تتبیر ا ﴿٧﴾
اگر نیکی کنید، به خود نیکی کرده اید، و اگر بدی کنید، به خود [بد نموده اید]. و، چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند]تا شما را اندوهگین کنند و در معبد [تان]چنانکه بار اول داخل شدند [به زور]درآیند و بر هر چه دست یافتند یکسره [آن را]نابود کنند. (۷)
عسیٰ ر بکم أن یر حمکم ۚ وإن عدتم عدنا ۘ وجعلنا جهنم للکافر ین حصیر ا ﴿٨﴾
امید است که پروردگارتان شما را رحمت کند، و [لی]اگر [به گناه]بازگردید [ما نیز به کیفر شما]بازمی گردیم، و دوزخ را برای کافران زندان قرار دادیم. (۸)
إن هٰذا القر آن یهدی للتی هی أقوم ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصالحات أن لهم أجر ا کبیر ا ﴿٩﴾
قطعا این قرآن به [آیینی]که خود پایدارتر است راه می نماید، و به آن مؤمنانی که کارهای شایسته می کنند، مژده می دهد که پاداشی بزرگ برایشان خواهد بود. (۹)
وأن الذین لا یؤمنون بالآخر ة أعتدنا لهم عذابا ألیما ﴿١٠﴾
و اینکه برای کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند عذابی پر درد آماده کرده ایم. (۱۰)
ویدع الإنسان بالشر دعاءه بالخیر ۖ وکان الإنسان عجولا ﴿١١﴾
و انسان [همان گونه که]خیر را فرا می خواند، [پیشامد]بد را می خواند و انسان همواره شتابزده است. (۱۱)
وجعلنا اللیل والنهار آیتین ۖ فمحونا آیة اللیل وجعلنا آیة النهار مبصر ة لتبتغوا فضلا من ر بکم ولتعلموا عدد السنین والحساب ۚ وکل شیء فصلناه تفصیلا ﴿١٢﴾
و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم. نشانه شب را تیره گون و نشانه روز را روشنی بخش گردانیدیم تا [در آن]فضلی از پروردگارتان بجویید، و تا شماره سال ها و حساب [عمر ها و رویدادها]را بدانید و هر چیزی را به روشنی باز نمودیم. (۱۲)
وکل إنسان ألزمناه طائر ه فی عنقه ۖ ونخر ج له یوم القیامة کتابا یلقاه منشور ا ﴿١٣﴾
و کارنامه هر انسانی را به گردن او بسته ایم، و روز قیامت برای او نامه ای که آن را گشاده می بیند بیرون می آوریم. (۱۳)
اقر أ کتابک کفیٰ بنفسک الیوم علیک حسیبا ﴿١٤﴾
نامه ات را بخوان؛ کافی است که امروز خودت حسابرس خود باشی (۱۴)
من اهتدیٰ فإنما یهتدی لنفسه ۖ ومن ضل فإنما یضل علیها ۚ ولا تزر وازر ة وزر أخر یٰ ۗ وما کنا معذبین حتیٰ نبعث ر سولا ﴿١٥﴾
هر کس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده، و هر کس بیراهه رفته تنها به زیان خود بیراهه رفته است؛ و هیچ بردارنده ای بار گناه دیگری را بر نمی دارد، و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمی پردازیم. (۱۵)
وإذا أر دنا أن نهلک قر یة أمر نا متر فیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمر ناها تدمیر ا ﴿١٦﴾
و، چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وا می داریم تا در آن به انحراف [و فساد]بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن [شهر]لازم گردد، پس آن را [یکسره]زیر و زبر کنیم. (۱۶)
وکم أهلکنا من القر ون من بعد نوح ۗ وکفیٰ بر بک بذنوب عباده خبیر ا بصیر ا ﴿١٧﴾
و چه بسیار نسل ها را که ما پس از نوح به هلاکت رساندیم، و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بیناست. (۱۷)
من کان یر ید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نر ید ثم جعلنا له جهنم یصلاها مذموما مدحور ا ﴿١٨﴾
هر کس خواهان [دنیای]زودگذر است، به زودی هر که را خواهیم [نصیبی]از آن می دهیم، آنگاه جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، برای او مقرر می داریم. (۱۸)
ومن أر اد الآخر ة وسعیٰ لها سعیها وهو مؤمن فأولٰئک کان سعیهم مشکور ا ﴿١٩﴾
و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را برای آن بکند و مؤمن باشد، آنانند که تلاش آن ها مورد حق شناسی واقع خواهد شد. (۱۹)
کلا نمد هٰؤلاء وهٰؤلاء من عطاء ر بک ۚ وما کان عطاء ر بک محظور ا ﴿٢٠﴾
هر دو [دسته:]اینان و آنان را از عطای پروردگارت مدد می بخشیم، و عطای پروردگارت [از کسی]منع نشده است. (۲۰)
انظر کیف فضلنا بعضهم علیٰ بعض ۚ وللآخر ة أکبر در جات وأکبر تفضیلا ﴿٢١﴾
ببین چگونه بعضی از آنان را بر بعضی دیگر برتری داده ایم، و قطعا درجات آخرت و برتری آن بزرگتر و بیشتر است. (۲۱)
لا تجعل مع الله إلٰها آخر فتقعد مذموما مخذولا ﴿٢٢﴾
معبود دیگری با خدا قرار مده تا نکوهیده و وامانده بنشینی. (۲۲)
وقضیٰ ر بک ألا تعبدوا إلا إیاه وبالوالدین إحسانا ۚ إما یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أف ولا تنهر هما وقل لهما قولا کر یما ﴿٢٣﴾
و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود]احسان کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آن ها [حتی]«اوف» مگو و به آنان پرخاش مکن و با آن ها سخنی شایسته بگوی. (۲۳)
واخفض لهما جناح الذل من الر حمة وقل ر ب ار حمهما کما ر بیانی صغیر ا ﴿٢٤﴾
و از سر مهربانی، بال فروتنی بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنانکه مرا در خردی پروردند.» (۲۴)
ر بکم أعلم بما فی نفوسکم ۚ إن تکونوا صالحین فإنه کان للأوابین غفور ا ﴿٢٥﴾
پروردگار شما به آنچه در دلهای خود دارید آگاه تر است. اگر شایسته باشید، قطعا او آمرزنده توبه کنندگان است. (۲۵)
وآت ذا القر بیٰ حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیر ا ﴿٢٦﴾
و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را [دستگیری کن]و ولخرجی و اسراف مکن. (۲۶)
إن المبذر ین کانوا إخوان الشیاطین ۖ وکان الشیطان لر به کفور ا ﴿٢٧﴾
چرا که اسرافکاران برادران شیطانهایند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است. (۲۷)
وإما تعر ضن عنهم ابتغاء ر حمة من ر بک تر جوها فقل لهم قولا میسور ا ﴿٢٨﴾
و اگر به امید رحمتی که از پروردگارت جویای آنی، از ایشان روی می گردانی، پس با آنان سخنی نرم بگوی. (۲۸)
ولا تجعل یدک مغلولة إلیٰ عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسور ا ﴿٢٩﴾
و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم]گشاده دستی منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جای مانی. (۲۹)
إن ر بک یبسط الر زق لمن یشاء ویقدر ۚ إنه کان بعباده خبیر ا بصیر ا ﴿٣٠﴾
بی گمان، پروردگار تو برای هر که بخواهد، روزی را گشاده یا تنگ می گرداند. در حقیقت، او به [حال]بندگانش آگاه بیناست. (۳۰)
ولا تقتلوا أولادکم خشیة إملاق ۖ نحن نر زقهم وإیاکم ۚ إن قتلهم کان خطئا کبیر ا ﴿٣١﴾
و از بیم تنگدستی فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آن ها و شما روزی می بخشیم. آری، کشتن آنان همواره خطایی بزرگ است. (۳۱)
ولا تقر بوا الزنیٰ ۖ إنه کان فاحشة وساء سبیلا ﴿٣٢﴾
و به زنا نزدیک مشوید، چرا که آن همواره زشت و بد راهی است. (۳۲)
ولا تقتلوا النفس التی حر م الله إلا بالحق ۗ ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسر ف فی القتل ۖ إنه کان منصور ا ﴿٣٣﴾
و نفسی را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید، و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده ایم، پس [او]نباید در قتل زیاده روی کند، زیرا او [از طرف شرع]یاری شده است. (۳۳)
ولا تقر بوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتیٰ یبلغ أشده ۚ وأوفوا بالعهد ۖ إن العهد کان مسئولا ﴿٣٤﴾
و به مال یتیم -جز به بهترین وجه- نزدیک مشوید تا به رشد برسد، و به پیمان [خود]وفا کنید، زیرا که از پیمان پرسش خواهد شد. (۳۴)
وأوفوا الکیل إذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ۚ ذٰلک خیر وأحسن تأویلا ﴿٣٥﴾
و چون پیمانه می کنید، پیمانه را تمام دهید، و با ترازوی درست بسنجید که این بهتر و خوش فرجام تر است. (۳۵)
ولا تقف ما لیس لک به علم ۚ إن السمع والبصر والفؤاد کل أولٰئک کان عنه مسئولا ﴿٣٦﴾
و چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد. (۳۶)
ولا تمش فی الأر ض مر حا ۖ إنک لن تخر ق الأر ض ولن تبلغ الجبال طولا ﴿٣٧﴾
و در [روی]زمین به نخوت گام برمدار، چرا که هرگز زمین را نمی توانی شکافت، و در بلندی به کوه ها نمی توانی رسید. (۳۷)
کل ذٰلک کان سیئه عند ر بک مکر وها ﴿٣٨﴾
همه این [کارها]بدش نزد پروردگار تو ناپسندیده است. (۳۸)
ذٰلک مما أوحیٰ إلیک ر بک من الحکمة ۗ ولا تجعل مع الله إلٰها آخر فتلقیٰ فی جهنم ملوما مدحور ا ﴿٣٩﴾
این [سفارشها]از حکمتهایی است که پروردگارت به تو وحی کرده است، و با خدای یگانه معبودی دیگر قرار مده، و گرنه حسرت زده و مطرود در جهنم افکنده خواهی شد. (۳۹)
أفأصفاکم ر بکم بالبنین واتخذ من الملائکة إناثا ۚ إنکم لتقولون قولا عظیما ﴿٤٠﴾
آیا [پنداشتید که]پروردگارتان شما را به [داشتن]پسران اختصاص داده، و خود از فرشتگان دخترانی برگرفته است؟ حقا که شما سخنی بس بزرگ می گویید. (۴۰)
ولقد صر فنا فی هٰذا القر آن لیذکر وا وما یزیدهم إلا نفور ا ﴿٤١﴾
و به راستی، ما در این قرآن [حقایق را]گونه گون بیان کردیم، تا پند گیرند؛ و [لی]آنان را جز نفرت نمی افزاید. (۴۱)
قل لو کان معه آلهة کما یقولون إذا لابتغوا إلیٰ ذی العر ش سبیلا ﴿٤٢﴾
بگو: «اگر - چنانکه می گویند- با او خدایانی [دیگر]بود، در آن صورت حتما در صدد جستن راهی به سوی [خداوند]صاحب عرش، برمی آمدند.» (۴۲)
سبحانه وتعالیٰ عما یقولون علوا کبیر ا ﴿٤٣﴾
او [پاک و]منزه است و از آنچه می گویند بسی والاتر است. (۴۳)
تسبح له السماوات السبع والأر ض ومن فیهن ۚ وإن من شیء إلا یسبح بحمده ولٰکن لا تفقهون تسبیحهم ۗ إنه کان حلیما غفور ا ﴿٤٤﴾
آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح می گویند، و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او می گوید، ولی شما تسبیح آن ها را درنمی یابید. به راستی که او همواره بردبار [و]آمرزنده است. (۴۴)
وإذا قر أت القر آن جعلنا بینک وبین الذین لا یؤمنون بالآخر ة حجابا مستور ا ﴿٤٥﴾
و، چون قرآن بخوانی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند پرده ای پوشیده قرار می دهیم. (۴۵)
وجعلنا علیٰ قلوبهم أکنة أن یفقهوه وفی آذانهم وقر ا ۚ وإذا ذکر ت ر بک فی القر آن وحده ولوا علیٰ أدبار هم نفور ا ﴿٤٦﴾
و بر دلهایشان پوشش ها می نهیم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینی [قرار می دهیم]و، چون در قرآن پروردگار خود را به یگانگی یاد کنی با نفرت پشت می کنند. (۴۶)
نحن أعلم بما یستمعون به إذ یستمعون إلیک وإذ هم نجویٰ إذ یقول الظالمون إن تتبعون إلا ر جلا مسحور ا ﴿٤٧﴾
هنگامی که به سوی تو گوش فرا می دارند ما بهتر می دانیم به چه [منظور]گوش می دهند، و [نیز]آنگاه که به نجوا می پردازند؛ وقتی که ستمگران گویند: «جز مردی افسون شده را پیروی نمی کنید.» (۴۷)
انظر کیف ضر بوا لک الأمثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا ﴿٤٨﴾
ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند، در نتیجه راه به جایی نمی توانند ببرند. (۴۸)
وقالوا أإذا کنا عظاما ور فاتا أإنا لمبعوثون خلقا جدیدا ﴿٤٩﴾
و گفتند: «آیا وقتی استخوان و خاک شدیم [باز]به آفرینشی جدید برانگیخته می شویم؟» (۴۹)
قل کونوا حجار ة أو حدیدا ﴿٥٠﴾
بگو: «سنگ باشید یا آهن، (۵۰)
أو خلقا مما یکبر فی صدور کم ۚ فسیقولون من یعیدنا ۖ قل الذی فطر کم أول مر ة ۚ فسینغضون إلیک ر ءوسهم ویقولون متیٰ هو ۖ قل عسیٰ أن یکون قر یبا ﴿٥١﴾
یا آفریده ای از آنچه در خاطر شما بزرگ می نماید [باز هم برانگیخته خواهید شد].» پس خواهند گفت: «چه کسی ما را بازمی گرداند؟» بگو: «همان کس که نخستین بار شما را پدید آورد.» [باز]سرهای خود را به طرف تو تکان می دهند و می گویند: «آن کی خواهد بود؟» بگو: «شاید که نزدیک باشد.» (۵۱)
یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده وتظنون إن لبثتم إلا قلیلا ﴿٥٢﴾
روزی که شما را فرا می خواند، پس در حالی که او را ستایش می کنید اجابتش می نمایید و می پندارید که جز اندکی [در دنیا]نمانده اید. (۵۲)
وقل لعبادی یقولوا التی هی أحسن ۚ إن الشیطان ینزغ بینهم ۚ إن الشیطان کان للإنسان عدوا مبینا ﴿٥٣﴾
و به بندگانم بگو: «آنچه را که بهتر است بگویند»، که شیطان میانشان را به هم می زند، زیرا شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است. (۵۳)
ر بکم أعلم بکم ۖ إن یشأ یر حمکم أو إن یشأ یعذبکم ۚ وما أر سلناک علیهم وکیلا ﴿٥٤﴾
پروردگار شما به [حال]شما داناتر است؛ اگر بخواهد بر شما رحمت می آورد، یا اگر بخواهد شما را عذاب می کند، و تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده ایم. (۵۴)
ور بک أعلم بمن فی السماوات والأر ض ۗ ولقد فضلنا بعض النبیین علیٰ بعض ۖ وآتینا داوود زبور ا ﴿٥٥﴾
و پروردگار تو به هر که [و هر چه]در آسمان ها و زمین است داناتر است؛ و در حقیقت، بعضی از انبیا را بر بعضی برتری بخشیدیم و به داوود زبور دادیم. (۵۵)
قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلا یملکون کشف الضر عنکم ولا تحویلا ﴿٥٦﴾
بگو: «کسانی را که به جای او [معبود خود]پنداشتید، بخوانید. [آنها]نه اختیاری دارند که از شما دفع زیان کنند و نه [آنکه بلایی را از شما]بگردانند. (۵۶)
أولٰئک الذین یدعون یبتغون إلیٰ ر بهم الوسیلة أیهم أقر ب ویر جون ر حمته ویخافون عذابه ۚ إن عذاب ر بک کان محذور ا ﴿٥٧﴾
آن کسانی را که ایشان می خوانند [خود]به سوی پروردگارشان تقرب می جویند [تا بدانند]کدام یک از آن ها [به او]نزدیکترند، و به رحمت وی امیدوارند، و از عذابش می ترسند، چرا که عذاب پروردگارت همواره در خور پرهیز است. (۵۷)
وإن من قر یة إلا نحن مهلکوها قبل یوم القیامة أو معذبوها عذابا شدیدا ۚ کان ذٰلک فی الکتاب مسطور ا ﴿٥٨﴾
و هیچ شهری نیست مگر اینکه ما آن را [در صورت نافرمانی]پیش از روز رستاخیز، به هلاکت می رسانیم یا آن را سخت عذاب می کنیم. این [عقوبت]در کتاب [الهی]به قلم رفته است. (۵۸)
وما منعنا أن نر سل بالآیات إلا أن کذب بها الأولون ۚ وآتینا ثمود الناقة مبصر ة فظلموا بها ۚ وما نر سل بالآیات إلا تخویفا ﴿٥٩﴾
و چیزی ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اینکه پیشینیان، آن ها را به دروغ گرفتند، و به ثمود ماده شتر دادیم که [پدیده ای]روشنگر بود، و [لی]به آن ستم کردند، و ما معجزه ها را جز برای بیم دادن [مردم]نمی فرستیم. (۵۹)
وإذ قلنا لک إن ر بک أحاط بالناس ۚ وما جعلنا الر ؤیا التی أر یناک إلا فتنة للناس والشجر ة الملعونة فی القر آن ۚ ونخوفهم فما یزیدهم إلا طغیانا کبیر ا ﴿٦٠﴾
و [یاد کن]هنگامی را که به تو گفتیم: «به راستی پروردگارت بر مردم احاطه دارد.» و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم، و [نیز]آن درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آنان را بیم می دهیم، ولی جز بر طغیان بیشتر آن ها نمی افزاید. (۶۰)
وإذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبلیس قال أأسجد لمن خلقت طینا ﴿٦١﴾
و هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید» پس [همه]جز ابلیس سجده کردند. گفت: «آیا برای کسی که از گل آفریدی سجده کنم؟» (۶۱)
قال أر أیتک هٰذا الذی کر مت علی لئن أخر تن إلیٰ یوم القیامة لأحتنکن ذر یته إلا قلیلا ﴿٦٢﴾
سپس گفت: «به من بگو: این کسی را که بر من برتری دادی [برای چه بود]؟ اگر تا روز قیامت مهلتم دهی قطعا فرزندانش را -جز اندکی [از آنها]- ریشه کن خواهم کرد.» (۶۲)
قال اذهب فمن تبعک منهم فإن جهنم جزاؤکم جزاء موفور ا ﴿٦٣﴾
فرمود: «برو که هر کس از آنان تو را پیروی کند مسلما جهنم سزایتان خواهد بود که کیفری تمام است. (۶۳)
واستفزز من استطعت منهم بصوتک وأجلب علیهم بخیلک ور جلک وشار کهم فی الأموال والأولاد وعدهم ۚ وما یعدهم الشیطان إلا غر ور ا ﴿٦٤﴾
و از ایشان هر که را توانستی با آوای خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آن ها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده»، و شیطان جز فریب به آن ها وعده نمی دهد. (۶۴)
إن عبادی لیس لک علیهم سلطان ۚ وکفیٰ بر بک وکیلا ﴿٦٥﴾
در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلطی نیست، و حمایتگری [چون]پروردگارت بس است. (۶۵)
ر بکم الذی یزجی لکم الفلک فی البحر لتبتغوا من فضله ۚ إنه کان بکم ر حیما ﴿٦٦﴾
پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در می آورد، تا از فضل او برای خود بجویید، چرا که او همواره به شما مهربان است. (۶۶)
وإذا مسکم الضر فی البحر ضل من تدعون إلا إیاه ۖ فلما نجاکم إلی البر أعر ضتم ۚ وکان الإنسان کفور ا ﴿٦٧﴾
و چون در دریا به شما صدمه ای برسد، هر که را جز او می خوانید ناپدید [و فراموش]می گردد، و، چون [خدا]شما را به سوی خشکی رهانید، رویگردان می شوید، و انسان همواره ناسپاس است. (۶۷)
أفأمنتم أن یخسف بکم جانب البر أو یر سل علیکم حاصبا ثم لا تجدوا لکم وکیلا ﴿٦٨﴾
مگر ایمن شدید از اینکه شما را در کنار خشکی در زمین فرو برد یا بر شما طوفانی از سنگریزه ها بفرستد، سپس برای خود نگاهبانی نیابید. (۶۸)
أم أمنتم أن یعیدکم فیه تار ة أخر یٰ فیر سل علیکم قاصفا من الر یح فیغر قکم بما کفر تم ۙ ثم لا تجدوا لکم علینا به تبیعا ﴿٦٩﴾
یا [مگر]ایمن شدید از اینکه بار دیگر شما را در آن [دریا]باز گرداند و تندبادی شکننده بر شما بفرستد و به سزای آنکه کفر ورزیدید غرقتان کند؛ آنگاه برای خود در برابر ما کسی را نیابید که آن را دنبال کند؟ (۶۹)
ولقد کر منا بنی آدم وحملناهم فی البر والبحر ور زقناهم من الطیبات وفضلناهم علیٰ کثیر ممن خلقنا تفضیلا ﴿٧٠﴾
و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکبها]برنشاندیم، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم، و آن ها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکار دادیم. (۷۰)
یوم ندعو کل أناس بإمامهم ۖ فمن أوتی کتابه بیمینه فأولٰئک یقر ءون کتابهم ولا یظلمون فتیلا ﴿٧١﴾
[یاد کن]روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان فرا می خوانیم. پس هر کس کارنامه اش را به دست راستش دهند، آنان کارنامه خود را می خوانند و به قدر نخک هسته خرمایی به آن ها ستم نمی شود. (۷۱)
ومن کان فی هٰذه أعمیٰ فهو فی الآخر ة أعمیٰ وأضل سبیلا ﴿٧٢﴾
و هر که در این [دنیا]کور [دل]باشد در آخرت [هم]کور [دل]و گمراهتر خواهد بود. (۷۲)
وإن کادوا لیفتنونک عن الذی أوحینا إلیک لتفتر ی علینا غیر ه ۖ وإذا لاتخذوک خلیلا ﴿٧٣﴾
و چیزی نمانده بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کرده ایم گمراه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود بگیرند. (۷۳)
ولولا أن ثبتناک لقد کدت تر کن إلیهم شیئا قلیلا ﴿٧٤﴾
و اگر تو را استوار نمی داشتیم، قطعا نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی. (۷۴)
إذا لأذقناک ضعف الحیاة وضعف الممات ثم لا تجد لک علینا نصیر ا ﴿٧٥﴾
در آن صورت، حتما تو را دو برابر [در]زندگی و دو برابر [پس از]مرگ [عذاب]می چشانیدیم، آنگاه در برابر ما برای خود یاوری نمی یافتی. (۷۵)
وإن کادوا لیستفزونک من الأر ض لیخر جوک منها ۖ وإذا لا یلبثون خلافک إلا قلیلا ﴿٧٦﴾
و چیزی نمانده بود که تو را از این سرزمین برکنند، تا تو را از آنجا بیرون سازند، و در آن صورت آنان [هم]پس از تو جز [زمان]اندکی نمی ماندند؛ (۷۶)
سنة من قد أر سلنا قبلک من ر سلنا ۖ ولا تجد لسنتنا تحویلا ﴿٧٧﴾
سنتی که همواره در میان [امتهای]فرستادگانی که پیش از تو گسیل داشته ایم [جاری]بوده است، و برای سنت [و قانون]ما تغییری نخواهی یافت. (۷۷)
أقم الصلاة لدلوک الشمس إلیٰ غسق اللیل وقر آن الفجر ۖ إن قر آن الفجر کان مشهودا ﴿٧٨﴾
نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکی شب برپادار، و [نیز]نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره [مقرون با]حضور [فرشتگان]است. (۷۸)
ومن اللیل فتهجد به نافلة لک عسیٰ أن یبعثک ر بک مقاما محمودا ﴿٧٩﴾
و پاسی از شب را زنده بدار، تا برای تو [به منزله]نافله ای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند. (۷۹)
وقل ر ب أدخلنی مدخل صدق وأخر جنی مخر ج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیر ا ﴿٨٠﴾
و بگو: «پروردگارا، مرا [در هر کاری]به طرز درست داخل کن و به طرز درست خارج ساز، و از جانب خود برای من تسلطی یاری بخش قرار ده.» (۸۰)
وقل جاء الحق وزهق الباطل ۚ إن الباطل کان زهوقا ﴿٨١﴾
و بگو: «حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است.» (۸۱)
وننزل من القر آن ما هو شفاء ور حمة للمؤمنین ۙ ولا یزید الظالمین إلا خسار ا ﴿٨٢﴾
و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم، و [لی]ستمگران را جز زیان نمی افزاید. (۸۲)
وإذا أنعمنا علی الإنسان أعر ض ونأیٰ بجانبه ۖ وإذا مسه الشر کان یئوسا ﴿٨٣﴾
و چون به انسان نعمت ارزانی داریم، روی می گرداند و پهلو تهی می کند، و، چون آسیبی به وی رسد نومید می گردد. (۸۳)
قل کل یعمل علیٰ شاکلته فر بکم أعلم بمن هو أهدیٰ سبیلا ﴿٨٤﴾
بگو: «هر کس بر حسب ساختار [روانی و بدنی]خود عمل می کند، و پروردگار شما به هر که راه یافته تر باشد داناتر است.» (۸۴)
ویسألونک عن الر وح ۖ قل الر وح من أمر ر بی وما أوتیتم من العلم إلا قلیلا ﴿٨٥﴾
و در باره روح از تو می پرسند، بگو: «روح از [سنخ]فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندکی داده نشده است.» (۸۵)
ولئن شئنا لنذهبن بالذی أوحینا إلیک ثم لا تجد لک به علینا وکیلا ﴿٨٦﴾
و اگر بخواهیم، قطعا آنچه را به تو وحی کرده ایم می بریم، آنگاه برای [حفظ]آن، در برابر ما، برای خود مدافعی نمی یابی، (۸۶)
إلا ر حمة من ر بک ۚ إن فضله کان علیک کبیر ا ﴿٨٧﴾
مگر رحمتی از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زیرا فضل او بر تو همواره بسیار است. (۸۷)
قل لئن اجتمعت الإنس والجن علیٰ أن یأتوا بمثل هٰذا القر آن لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیر ا ﴿٨٨﴾
بگو: اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخی از آن ها پشتیبان برخی [دیگر]باشند. (۸۸)
ولقد صر فنا للناس فی هٰذا القر آن من کل مثل فأبیٰ أکثر الناس إلا کفور ا ﴿٨٩﴾
و به راستی در این قرآن از هر گونه مثلی، گوناگون آوردیم، ولی بیشتر مردم جز سر انکار ندارند. (۸۹)
وقالوا لن نؤمن لک حتیٰ تفجر لنا من الأر ض ینبوعا ﴿٩٠﴾
و گفتند: «تا از زمین چشمه ای برای ما نجوشانی، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد. (۹۰)
أو تکون لک جنة من نخیل وعنب فتفجر الأنهار خلالها تفجیر ا ﴿٩١﴾
یا [باید]برای تو باغی از درختان خرما و انگور باشد و آشکارا از میان آن ها جویبار ها روان سازی، (۹۱)
أو تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا أو تأتی بالله والملائکة قبیلا ﴿٩٢﴾
یا چنانکه ادعا می کنی، آسمان را پاره پاره بر [سر]ما فرو اندازی، یا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر]آوری، (۹۲)
أو یکون لک بیت من زخر ف أو تر قیٰ فی السماء ولن نؤمن لر قیک حتیٰ تنزل علینا کتابا نقر ؤه ۗ قل سبحان ر بی هل کنت إلا بشر ا ر سولا ﴿٩٣﴾
یا برای تو خانه ای از طلا [کاری]باشد، یا به آسمان بالا روی، و به بالا رفتن تو [هم]اطمینان نخواهیم داشت، تا بر ما کتابی نازل کنی که آن را بخوانیم. «بگو:» پاک است پروردگار من، آیا [من]جز بشری فرستاده هستم؟ (۹۳)
وما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدیٰ إلا أن قالوا أبعث الله بشر ا ر سولا ﴿٩٤﴾
و [چیزی]مردم را از ایمان آوردن باز نداشت، آنگاه که هدایت برایشان آمد، جز اینکه گفتند: «آیا خدا بشری را به سمت رسول مبعوث کرده است؟» (۹۴)
قل لو کان فی الأر ض ملائکة یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکا ر سولا ﴿٩٥﴾
بگو: «اگر در روی زمین فرشتگانی بودند که با اطمینان راه می رفتند، البته بر آنان [نیز]فرشته ای را بعنوان پیامبر از آسمان نازل می کردیم.» (۹۵)
قل کفیٰ بالله شهیدا بینی وبینکم ۚ إنه کان بعباده خبیر ا بصیر ا ﴿٩٦﴾
بگو: «میان من و شما، گواه بودن خدا کافی است، چرا که او همواره به [حال]بندگانش آگاه بینا است.» (۹۶)
ومن یهد الله فهو المهتد ۖ ومن یضلل فلن تجد لهم أولیاء من دونه ۖ ونحشر هم یوم القیامة علیٰ وجوههم عمیا وبکما وصما ۖ مأواهم جهنم ۖ کلما خبت زدناهم سعیر ا ﴿٩٧﴾
و هر که را خدا هدایت کند او رهیافته است، و هر که را گمراه سازد، در برابر او برای آنان هرگز دوستانی نیابی، و روز قیامت آن ها را کور و لال و کر، به روی چهره شان درافتاده، برخواهیم انگیخت: جایگاهشان دوزخ است. هر بار که آتش آن فرو نشیند، شراره ای [تازه]برایشان می افزاییم. (۹۷)
ذٰلک جزاؤهم بأنهم کفر وا بآیاتنا وقالوا أإذا کنا عظاما ور فاتا أإنا لمبعوثون خلقا جدیدا ﴿٩٨﴾
جزای آن ها این است، چرا که آیات ما را انکار کردند و گفتند: «آیا وقتی ما استخوان و خاک شدیم [باز]در آفرینشی جدید برانگیخته خواهیم شد؟» (۹۸)
أولم یر وا أن الله الذی خلق السماوات والأر ض قادر علیٰ أن یخلق مثلهم وجعل لهم أجلا لا ر یب فیه فأبی الظالمون إلا کفور ا ﴿٩٩﴾
آیا ندانستند که خدایی که آسمان ها و زمین را آفریده، تواناست که مانند آنان را بیافریند و [همان خداست که]برایشان زمانی مقرر فرموده که در آن هیچ شکی نیست؟ و [لی]ستمگران جز انکار [چیزی را]نپذیرفتند. (۹۹)
قل لو أنتم تملکون خزائن ر حمة ر بی إذا لأمسکتم خشیة الإنفاق ۚ وکان الإنسان قتور ا ﴿١٠٠﴾
بگو: «اگر شما مالک گنجینه های رحمت پروردگارم بودید، باز هم از بیم خرج کردن قطعا امساک می ورزیدید، و انسان همواره بخیل است.» (۱۰۰)
ولقد آتینا موسیٰ تسع آیات بینات ۖ فاسأل بنی إسر ائیل إذ جاءهم فقال له فر عون إنی لأظنک یا موسیٰ مسحور ا ﴿١٠١﴾
و در حقیقت، ما به موسی نه نشانه آشکار دادیم. -پس، از فرزندان اسرائیل بپرس- آنگاه که نزد آنان آمد، و فرعون به او گفت: «ای موسی، من جدا تو را افسون شده می پندارم.» (۱۰۱)
قال لقد علمت ما أنزل هٰؤلاء إلا ر ب السماوات والأر ض بصائر وإنی لأظنک یا فر عون مثبور ا ﴿١٠٢﴾
گفت: «قطعا می دانی که این [نشانه ها]را که باعث بینشهاست، جز پروردگار آسمان ها و زمین نازل نکرده است، و راستی ای فرعون، تو را تباه شده می پندارم.» (۱۰۲)
فأر اد أن یستفزهم من الأر ض فأغر قناه ومن معه جمیعا ﴿١٠٣﴾
پس [فرعون]تصمیم گرفت که آنان را از سرزمین [مصر]برکند، پس او و هر که را با وی بود همه را غرق کردیم. (۱۰۳)
وقلنا من بعده لبنی إسر ائیل اسکنوا الأر ض فإذا جاء وعد الآخر ة جئنا بکم لفیفا ﴿١٠٤﴾
و پس از او به فرزندان اسرائیل گفتیم: «در این سرزمین ساکن شوید، پس، چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور می کنیم.» (۱۰۴)
وبالحق أنزلناه وبالحق نزل ۗ وما أر سلناک إلا مبشر ا ونذیر ا ﴿١٠٥﴾
و آن [قرآن]را به حق فرود آوردیم و به حق فرود آمد، و تو را جز بشارت دهنده و بیم رسان نفرستادیم. (۱۰۵)
وقر آنا فر قناه لتقر أه علی الناس علیٰ مکث ونزلناه تنزیلا ﴿١٠٦﴾
و قرآنی [با عظمت را]بخش بخش [بر تو]نازل کردیم تا آن را به آرامی به مردم بخوانی، و آن را به تدریج نازل کردیم. (۱۰۶)
قل آمنوا به أو لا تؤمنوا ۚ إن الذین أوتوا العلم من قبله إذا یتلیٰ علیهم یخر ون للأذقان سجدا ﴿١٠٧﴾
بگو: «[چه]به آن ایمان بیاورید یا نیاورید، بی گمان کسانی که پیش از [نزول]آن دانش یافته اند، چون [این کتاب]بر آنان خوانده شود سجده کنان به روی درمی افتند.» (۱۰۷)
ویقولون سبحان ر بنا إن کان وعد ر بنا لمفعولا ﴿١٠٨﴾
و می گویند: «منزه است پروردگار ما، که وعده پروردگار ما قطعا انجام شدنی است.» (۱۰۸)
ویخر ون للأذقان یبکون ویزیدهم خشوعا ۩ ﴿١٠٩﴾
و بر روی زمین می افتند و می گریند و بر فروتنی آن ها می افزاید. (۱۰۹)
قل ادعوا الله أو ادعوا الر حمٰن ۖ أیا ما تدعوا فله الأسماء الحسنیٰ ۚ ولا تجهر بصلاتک ولا تخافت بها وابتغ بین ذٰلک سبیلا ﴿١١٠﴾
بگو: «خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، برای او نامهای نیکوتر است.» و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن، و میان این [و آن]راهی [میانه]جوی. (۱۱۰)
وقل الحمد لله الذی لم یتخذ ولدا ولم یکن له شر یک فی الملک ولم یکن له ولی من الذل ۖ وکبر ه تکبیر ا ﴿١١١﴾
و بگو: «ستایش خدایی را که نه فرزندی گرفته و نه در جهانداری شریکی دارد و نه خوار بوده که [نیاز به]دوستی داشته باشد.» و او را بسیار بزرگ شمار. (۱۱۱)
انتهای پیام/
در این سوره از موضوعاتی چون توحید، معاد، نفی شرک، معراج پیامبر، دلائل نبوت، اعجاز قرآن، نیکی به پدر و مادر، تأثیر گناه بر باور های انسان، تحریم برخی گناهان و برتری انسان بر دیگر موجودات سخن به میان آمده است.
آیه نخست درباره سفر پیامبر اسلام به معراج، آیه ۷۰ درباره کرامت انسان ها و آیه ۸۲ درباره شفاء بودن قرآن از آیات مشهور سوره اسراء هستند. همچنین آیه ۳۳ درباره حرمت قتل نفس و آیه ۷۸ درباره اوقات نماز جزو آیات الاحکام شمرده شده اند.
امام علی (ع) درباره فضیلت سوره اسراء می فرماید: هر کسی این سوره را بخواند هنگامی که به توصیه های خداوند در ارتباط با پدر و مادر در این سوره می رسد عواطف او تحریک می شود و احساس محبت بیشتری نسبت به پدر و مادر دارد، پاداشی به او داده می شود که برتر است از دنیا و آنچه در آن است.
امام صادق (ع) نیز در این باره فرمودند: هر شخصی در شب جمعه سوره اسراء را بخواند امام زمان را قبل از مرگش ملاقات خواهد کرد و از اصحابش خواهد بود.
فایل صوتی تلاوت سوره اسرا با صدای عباس امام جمعه
متن سوره اسراء همراه با ترجمه
بسم الله الر حمٰن الر حیم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سبحان الذی أسر یٰ بعبده لیلا من المسجد الحر ام إلی المسجد الأقصی الذی بار کنا حوله لنر یه من آیاتنا ۚ إنه هو السمیع البصیر ﴿١﴾
منزه است آن [خدایی]که بنده اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی -که پیرامون آن را برکت داده ایم- سیر داد، تا از نشانه های خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست. (۱)
وآتینا موسی الکتاب وجعلناه هدی لبنی إسر ائیل ألا تتخذوا من دونی وکیلا ﴿٢﴾
و کتاب آسمانی را به موسی دادیم و آن را برای فرزندان اسرائیل رهنمودی گردانیدیم که: زنهار، غیر از من کارسازی مگیرید، (۲)
ذر یة من حملنا مع نوح ۚ إنه کان عبدا شکور ا ﴿٣﴾
ای فرزندان کسانی که [آنان را در کشتی]با نوح برداشتیم. راستی که او بنده ای سپاسگزار بود. (۳)
وقضینا إلیٰ بنی إسر ائیل فی الکتاب لتفسدن فی الأر ض مر تین ولتعلن علوا کبیر ا ﴿٤﴾
و در کتاب آسمانی [شان]به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که: «قطعا دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و قطعا به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خاست.» (۴)
فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسوا خلال الدیار ۚ وکان وعدا مفعولا ﴿٥﴾
پس آنگاه که وعده [تحقق]نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما می گماریم، تا میان خانه ها [یتان برای قتل و غارت شما]به جستجو درآیند، و این تهدید تحقق یافتنی است. (۵)
ثم ر ددنا لکم الکر ة علیهم وأمددناکم بأموال وبنین وجعلناکم أکثر نفیر ا ﴿٦﴾
پس [از چندی]دوباره شما را بر آنان چیره می کنیم و شما را با اموال و پسران یاری می دهیم و [تعداد]نفرات شما را بیشتر می گردانیم. (۶)
إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم ۖ وإن أسأتم فلها ۚ فإذا جاء وعد الآخر ة لیسوءوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مر ة ولیتبر وا ما علوا تتبیر ا ﴿٧﴾
اگر نیکی کنید، به خود نیکی کرده اید، و اگر بدی کنید، به خود [بد نموده اید]. و، چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند]تا شما را اندوهگین کنند و در معبد [تان]چنانکه بار اول داخل شدند [به زور]درآیند و بر هر چه دست یافتند یکسره [آن را]نابود کنند. (۷)
عسیٰ ر بکم أن یر حمکم ۚ وإن عدتم عدنا ۘ وجعلنا جهنم للکافر ین حصیر ا ﴿٨﴾
امید است که پروردگارتان شما را رحمت کند، و [لی]اگر [به گناه]بازگردید [ما نیز به کیفر شما]بازمی گردیم، و دوزخ را برای کافران زندان قرار دادیم. (۸)
إن هٰذا القر آن یهدی للتی هی أقوم ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصالحات أن لهم أجر ا کبیر ا ﴿٩﴾
قطعا این قرآن به [آیینی]که خود پایدارتر است راه می نماید، و به آن مؤمنانی که کارهای شایسته می کنند، مژده می دهد که پاداشی بزرگ برایشان خواهد بود. (۹)
وأن الذین لا یؤمنون بالآخر ة أعتدنا لهم عذابا ألیما ﴿١٠﴾
و اینکه برای کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند عذابی پر درد آماده کرده ایم. (۱۰)
ویدع الإنسان بالشر دعاءه بالخیر ۖ وکان الإنسان عجولا ﴿١١﴾
و انسان [همان گونه که]خیر را فرا می خواند، [پیشامد]بد را می خواند و انسان همواره شتابزده است. (۱۱)
وجعلنا اللیل والنهار آیتین ۖ فمحونا آیة اللیل وجعلنا آیة النهار مبصر ة لتبتغوا فضلا من ر بکم ولتعلموا عدد السنین والحساب ۚ وکل شیء فصلناه تفصیلا ﴿١٢﴾
و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم. نشانه شب را تیره گون و نشانه روز را روشنی بخش گردانیدیم تا [در آن]فضلی از پروردگارتان بجویید، و تا شماره سال ها و حساب [عمر ها و رویدادها]را بدانید و هر چیزی را به روشنی باز نمودیم. (۱۲)
وکل إنسان ألزمناه طائر ه فی عنقه ۖ ونخر ج له یوم القیامة کتابا یلقاه منشور ا ﴿١٣﴾
و کارنامه هر انسانی را به گردن او بسته ایم، و روز قیامت برای او نامه ای که آن را گشاده می بیند بیرون می آوریم. (۱۳)
اقر أ کتابک کفیٰ بنفسک الیوم علیک حسیبا ﴿١٤﴾
نامه ات را بخوان؛ کافی است که امروز خودت حسابرس خود باشی (۱۴)
من اهتدیٰ فإنما یهتدی لنفسه ۖ ومن ضل فإنما یضل علیها ۚ ولا تزر وازر ة وزر أخر یٰ ۗ وما کنا معذبین حتیٰ نبعث ر سولا ﴿١٥﴾
هر کس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده، و هر کس بیراهه رفته تنها به زیان خود بیراهه رفته است؛ و هیچ بردارنده ای بار گناه دیگری را بر نمی دارد، و ما تا پیامبری برنینگیزیم، به عذاب نمی پردازیم. (۱۵)
وإذا أر دنا أن نهلک قر یة أمر نا متر فیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمر ناها تدمیر ا ﴿١٦﴾
و، چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وا می داریم تا در آن به انحراف [و فساد]بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن [شهر]لازم گردد، پس آن را [یکسره]زیر و زبر کنیم. (۱۶)
وکم أهلکنا من القر ون من بعد نوح ۗ وکفیٰ بر بک بذنوب عباده خبیر ا بصیر ا ﴿١٧﴾
و چه بسیار نسل ها را که ما پس از نوح به هلاکت رساندیم، و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بیناست. (۱۷)
من کان یر ید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نر ید ثم جعلنا له جهنم یصلاها مذموما مدحور ا ﴿١٨﴾
هر کس خواهان [دنیای]زودگذر است، به زودی هر که را خواهیم [نصیبی]از آن می دهیم، آنگاه جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، برای او مقرر می داریم. (۱۸)
ومن أر اد الآخر ة وسعیٰ لها سعیها وهو مؤمن فأولٰئک کان سعیهم مشکور ا ﴿١٩﴾
و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را برای آن بکند و مؤمن باشد، آنانند که تلاش آن ها مورد حق شناسی واقع خواهد شد. (۱۹)
کلا نمد هٰؤلاء وهٰؤلاء من عطاء ر بک ۚ وما کان عطاء ر بک محظور ا ﴿٢٠﴾
هر دو [دسته:]اینان و آنان را از عطای پروردگارت مدد می بخشیم، و عطای پروردگارت [از کسی]منع نشده است. (۲۰)
انظر کیف فضلنا بعضهم علیٰ بعض ۚ وللآخر ة أکبر در جات وأکبر تفضیلا ﴿٢١﴾
ببین چگونه بعضی از آنان را بر بعضی دیگر برتری داده ایم، و قطعا درجات آخرت و برتری آن بزرگتر و بیشتر است. (۲۱)
لا تجعل مع الله إلٰها آخر فتقعد مذموما مخذولا ﴿٢٢﴾
معبود دیگری با خدا قرار مده تا نکوهیده و وامانده بنشینی. (۲۲)
وقضیٰ ر بک ألا تعبدوا إلا إیاه وبالوالدین إحسانا ۚ إما یبلغن عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لهما أف ولا تنهر هما وقل لهما قولا کر یما ﴿٢٣﴾
و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود]احسان کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آن ها [حتی]«اوف» مگو و به آنان پرخاش مکن و با آن ها سخنی شایسته بگوی. (۲۳)
واخفض لهما جناح الذل من الر حمة وقل ر ب ار حمهما کما ر بیانی صغیر ا ﴿٢٤﴾
و از سر مهربانی، بال فروتنی بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنانکه مرا در خردی پروردند.» (۲۴)
ر بکم أعلم بما فی نفوسکم ۚ إن تکونوا صالحین فإنه کان للأوابین غفور ا ﴿٢٥﴾
پروردگار شما به آنچه در دلهای خود دارید آگاه تر است. اگر شایسته باشید، قطعا او آمرزنده توبه کنندگان است. (۲۵)
وآت ذا القر بیٰ حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیر ا ﴿٢٦﴾
و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را [دستگیری کن]و ولخرجی و اسراف مکن. (۲۶)
إن المبذر ین کانوا إخوان الشیاطین ۖ وکان الشیطان لر به کفور ا ﴿٢٧﴾
چرا که اسرافکاران برادران شیطانهایند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است. (۲۷)
وإما تعر ضن عنهم ابتغاء ر حمة من ر بک تر جوها فقل لهم قولا میسور ا ﴿٢٨﴾
و اگر به امید رحمتی که از پروردگارت جویای آنی، از ایشان روی می گردانی، پس با آنان سخنی نرم بگوی. (۲۸)
ولا تجعل یدک مغلولة إلیٰ عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسور ا ﴿٢٩﴾
و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم]گشاده دستی منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جای مانی. (۲۹)
إن ر بک یبسط الر زق لمن یشاء ویقدر ۚ إنه کان بعباده خبیر ا بصیر ا ﴿٣٠﴾
بی گمان، پروردگار تو برای هر که بخواهد، روزی را گشاده یا تنگ می گرداند. در حقیقت، او به [حال]بندگانش آگاه بیناست. (۳۰)
ولا تقتلوا أولادکم خشیة إملاق ۖ نحن نر زقهم وإیاکم ۚ إن قتلهم کان خطئا کبیر ا ﴿٣١﴾
و از بیم تنگدستی فرزندان خود را مکشید. ماییم که به آن ها و شما روزی می بخشیم. آری، کشتن آنان همواره خطایی بزرگ است. (۳۱)
ولا تقر بوا الزنیٰ ۖ إنه کان فاحشة وساء سبیلا ﴿٣٢﴾
و به زنا نزدیک مشوید، چرا که آن همواره زشت و بد راهی است. (۳۲)
ولا تقتلوا النفس التی حر م الله إلا بالحق ۗ ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسر ف فی القتل ۖ إنه کان منصور ا ﴿٣٣﴾
و نفسی را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید، و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده ایم، پس [او]نباید در قتل زیاده روی کند، زیرا او [از طرف شرع]یاری شده است. (۳۳)
ولا تقر بوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتیٰ یبلغ أشده ۚ وأوفوا بالعهد ۖ إن العهد کان مسئولا ﴿٣٤﴾
و به مال یتیم -جز به بهترین وجه- نزدیک مشوید تا به رشد برسد، و به پیمان [خود]وفا کنید، زیرا که از پیمان پرسش خواهد شد. (۳۴)
وأوفوا الکیل إذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ۚ ذٰلک خیر وأحسن تأویلا ﴿٣٥﴾
و چون پیمانه می کنید، پیمانه را تمام دهید، و با ترازوی درست بسنجید که این بهتر و خوش فرجام تر است. (۳۵)
ولا تقف ما لیس لک به علم ۚ إن السمع والبصر والفؤاد کل أولٰئک کان عنه مسئولا ﴿٣٦﴾
و چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد. (۳۶)
ولا تمش فی الأر ض مر حا ۖ إنک لن تخر ق الأر ض ولن تبلغ الجبال طولا ﴿٣٧﴾
و در [روی]زمین به نخوت گام برمدار، چرا که هرگز زمین را نمی توانی شکافت، و در بلندی به کوه ها نمی توانی رسید. (۳۷)
کل ذٰلک کان سیئه عند ر بک مکر وها ﴿٣٨﴾
همه این [کارها]بدش نزد پروردگار تو ناپسندیده است. (۳۸)
ذٰلک مما أوحیٰ إلیک ر بک من الحکمة ۗ ولا تجعل مع الله إلٰها آخر فتلقیٰ فی جهنم ملوما مدحور ا ﴿٣٩﴾
این [سفارشها]از حکمتهایی است که پروردگارت به تو وحی کرده است، و با خدای یگانه معبودی دیگر قرار مده، و گرنه حسرت زده و مطرود در جهنم افکنده خواهی شد. (۳۹)
أفأصفاکم ر بکم بالبنین واتخذ من الملائکة إناثا ۚ إنکم لتقولون قولا عظیما ﴿٤٠﴾
آیا [پنداشتید که]پروردگارتان شما را به [داشتن]پسران اختصاص داده، و خود از فرشتگان دخترانی برگرفته است؟ حقا که شما سخنی بس بزرگ می گویید. (۴۰)
ولقد صر فنا فی هٰذا القر آن لیذکر وا وما یزیدهم إلا نفور ا ﴿٤١﴾
و به راستی، ما در این قرآن [حقایق را]گونه گون بیان کردیم، تا پند گیرند؛ و [لی]آنان را جز نفرت نمی افزاید. (۴۱)
قل لو کان معه آلهة کما یقولون إذا لابتغوا إلیٰ ذی العر ش سبیلا ﴿٤٢﴾
بگو: «اگر - چنانکه می گویند- با او خدایانی [دیگر]بود، در آن صورت حتما در صدد جستن راهی به سوی [خداوند]صاحب عرش، برمی آمدند.» (۴۲)
سبحانه وتعالیٰ عما یقولون علوا کبیر ا ﴿٤٣﴾
او [پاک و]منزه است و از آنچه می گویند بسی والاتر است. (۴۳)
تسبح له السماوات السبع والأر ض ومن فیهن ۚ وإن من شیء إلا یسبح بحمده ولٰکن لا تفقهون تسبیحهم ۗ إنه کان حلیما غفور ا ﴿٤٤﴾
آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح می گویند، و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او می گوید، ولی شما تسبیح آن ها را درنمی یابید. به راستی که او همواره بردبار [و]آمرزنده است. (۴۴)
وإذا قر أت القر آن جعلنا بینک وبین الذین لا یؤمنون بالآخر ة حجابا مستور ا ﴿٤٥﴾
و، چون قرآن بخوانی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند پرده ای پوشیده قرار می دهیم. (۴۵)
وجعلنا علیٰ قلوبهم أکنة أن یفقهوه وفی آذانهم وقر ا ۚ وإذا ذکر ت ر بک فی القر آن وحده ولوا علیٰ أدبار هم نفور ا ﴿٤٦﴾
و بر دلهایشان پوشش ها می نهیم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینی [قرار می دهیم]و، چون در قرآن پروردگار خود را به یگانگی یاد کنی با نفرت پشت می کنند. (۴۶)
نحن أعلم بما یستمعون به إذ یستمعون إلیک وإذ هم نجویٰ إذ یقول الظالمون إن تتبعون إلا ر جلا مسحور ا ﴿٤٧﴾
هنگامی که به سوی تو گوش فرا می دارند ما بهتر می دانیم به چه [منظور]گوش می دهند، و [نیز]آنگاه که به نجوا می پردازند؛ وقتی که ستمگران گویند: «جز مردی افسون شده را پیروی نمی کنید.» (۴۷)
انظر کیف ضر بوا لک الأمثال فضلوا فلا یستطیعون سبیلا ﴿٤٨﴾
ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند، در نتیجه راه به جایی نمی توانند ببرند. (۴۸)
وقالوا أإذا کنا عظاما ور فاتا أإنا لمبعوثون خلقا جدیدا ﴿٤٩﴾
و گفتند: «آیا وقتی استخوان و خاک شدیم [باز]به آفرینشی جدید برانگیخته می شویم؟» (۴۹)
قل کونوا حجار ة أو حدیدا ﴿٥٠﴾
بگو: «سنگ باشید یا آهن، (۵۰)
أو خلقا مما یکبر فی صدور کم ۚ فسیقولون من یعیدنا ۖ قل الذی فطر کم أول مر ة ۚ فسینغضون إلیک ر ءوسهم ویقولون متیٰ هو ۖ قل عسیٰ أن یکون قر یبا ﴿٥١﴾
یا آفریده ای از آنچه در خاطر شما بزرگ می نماید [باز هم برانگیخته خواهید شد].» پس خواهند گفت: «چه کسی ما را بازمی گرداند؟» بگو: «همان کس که نخستین بار شما را پدید آورد.» [باز]سرهای خود را به طرف تو تکان می دهند و می گویند: «آن کی خواهد بود؟» بگو: «شاید که نزدیک باشد.» (۵۱)
یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده وتظنون إن لبثتم إلا قلیلا ﴿٥٢﴾
روزی که شما را فرا می خواند، پس در حالی که او را ستایش می کنید اجابتش می نمایید و می پندارید که جز اندکی [در دنیا]نمانده اید. (۵۲)
وقل لعبادی یقولوا التی هی أحسن ۚ إن الشیطان ینزغ بینهم ۚ إن الشیطان کان للإنسان عدوا مبینا ﴿٥٣﴾
و به بندگانم بگو: «آنچه را که بهتر است بگویند»، که شیطان میانشان را به هم می زند، زیرا شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است. (۵۳)
ر بکم أعلم بکم ۖ إن یشأ یر حمکم أو إن یشأ یعذبکم ۚ وما أر سلناک علیهم وکیلا ﴿٥٤﴾
پروردگار شما به [حال]شما داناتر است؛ اگر بخواهد بر شما رحمت می آورد، یا اگر بخواهد شما را عذاب می کند، و تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده ایم. (۵۴)
ور بک أعلم بمن فی السماوات والأر ض ۗ ولقد فضلنا بعض النبیین علیٰ بعض ۖ وآتینا داوود زبور ا ﴿٥٥﴾
و پروردگار تو به هر که [و هر چه]در آسمان ها و زمین است داناتر است؛ و در حقیقت، بعضی از انبیا را بر بعضی برتری بخشیدیم و به داوود زبور دادیم. (۵۵)
قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلا یملکون کشف الضر عنکم ولا تحویلا ﴿٥٦﴾
بگو: «کسانی را که به جای او [معبود خود]پنداشتید، بخوانید. [آنها]نه اختیاری دارند که از شما دفع زیان کنند و نه [آنکه بلایی را از شما]بگردانند. (۵۶)
أولٰئک الذین یدعون یبتغون إلیٰ ر بهم الوسیلة أیهم أقر ب ویر جون ر حمته ویخافون عذابه ۚ إن عذاب ر بک کان محذور ا ﴿٥٧﴾
آن کسانی را که ایشان می خوانند [خود]به سوی پروردگارشان تقرب می جویند [تا بدانند]کدام یک از آن ها [به او]نزدیکترند، و به رحمت وی امیدوارند، و از عذابش می ترسند، چرا که عذاب پروردگارت همواره در خور پرهیز است. (۵۷)
وإن من قر یة إلا نحن مهلکوها قبل یوم القیامة أو معذبوها عذابا شدیدا ۚ کان ذٰلک فی الکتاب مسطور ا ﴿٥٨﴾
و هیچ شهری نیست مگر اینکه ما آن را [در صورت نافرمانی]پیش از روز رستاخیز، به هلاکت می رسانیم یا آن را سخت عذاب می کنیم. این [عقوبت]در کتاب [الهی]به قلم رفته است. (۵۸)
وما منعنا أن نر سل بالآیات إلا أن کذب بها الأولون ۚ وآتینا ثمود الناقة مبصر ة فظلموا بها ۚ وما نر سل بالآیات إلا تخویفا ﴿٥٩﴾
و چیزی ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اینکه پیشینیان، آن ها را به دروغ گرفتند، و به ثمود ماده شتر دادیم که [پدیده ای]روشنگر بود، و [لی]به آن ستم کردند، و ما معجزه ها را جز برای بیم دادن [مردم]نمی فرستیم. (۵۹)
وإذ قلنا لک إن ر بک أحاط بالناس ۚ وما جعلنا الر ؤیا التی أر یناک إلا فتنة للناس والشجر ة الملعونة فی القر آن ۚ ونخوفهم فما یزیدهم إلا طغیانا کبیر ا ﴿٦٠﴾
و [یاد کن]هنگامی را که به تو گفتیم: «به راستی پروردگارت بر مردم احاطه دارد.» و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم، و [نیز]آن درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آنان را بیم می دهیم، ولی جز بر طغیان بیشتر آن ها نمی افزاید. (۶۰)
وإذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا إلا إبلیس قال أأسجد لمن خلقت طینا ﴿٦١﴾
و هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید» پس [همه]جز ابلیس سجده کردند. گفت: «آیا برای کسی که از گل آفریدی سجده کنم؟» (۶۱)
قال أر أیتک هٰذا الذی کر مت علی لئن أخر تن إلیٰ یوم القیامة لأحتنکن ذر یته إلا قلیلا ﴿٦٢﴾
سپس گفت: «به من بگو: این کسی را که بر من برتری دادی [برای چه بود]؟ اگر تا روز قیامت مهلتم دهی قطعا فرزندانش را -جز اندکی [از آنها]- ریشه کن خواهم کرد.» (۶۲)
قال اذهب فمن تبعک منهم فإن جهنم جزاؤکم جزاء موفور ا ﴿٦٣﴾
فرمود: «برو که هر کس از آنان تو را پیروی کند مسلما جهنم سزایتان خواهد بود که کیفری تمام است. (۶۳)
واستفزز من استطعت منهم بصوتک وأجلب علیهم بخیلک ور جلک وشار کهم فی الأموال والأولاد وعدهم ۚ وما یعدهم الشیطان إلا غر ور ا ﴿٦٤﴾
و از ایشان هر که را توانستی با آوای خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آن ها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده»، و شیطان جز فریب به آن ها وعده نمی دهد. (۶۴)
إن عبادی لیس لک علیهم سلطان ۚ وکفیٰ بر بک وکیلا ﴿٦٥﴾
در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلطی نیست، و حمایتگری [چون]پروردگارت بس است. (۶۵)
ر بکم الذی یزجی لکم الفلک فی البحر لتبتغوا من فضله ۚ إنه کان بکم ر حیما ﴿٦٦﴾
پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در می آورد، تا از فضل او برای خود بجویید، چرا که او همواره به شما مهربان است. (۶۶)
وإذا مسکم الضر فی البحر ضل من تدعون إلا إیاه ۖ فلما نجاکم إلی البر أعر ضتم ۚ وکان الإنسان کفور ا ﴿٦٧﴾
و چون در دریا به شما صدمه ای برسد، هر که را جز او می خوانید ناپدید [و فراموش]می گردد، و، چون [خدا]شما را به سوی خشکی رهانید، رویگردان می شوید، و انسان همواره ناسپاس است. (۶۷)
أفأمنتم أن یخسف بکم جانب البر أو یر سل علیکم حاصبا ثم لا تجدوا لکم وکیلا ﴿٦٨﴾
مگر ایمن شدید از اینکه شما را در کنار خشکی در زمین فرو برد یا بر شما طوفانی از سنگریزه ها بفرستد، سپس برای خود نگاهبانی نیابید. (۶۸)
أم أمنتم أن یعیدکم فیه تار ة أخر یٰ فیر سل علیکم قاصفا من الر یح فیغر قکم بما کفر تم ۙ ثم لا تجدوا لکم علینا به تبیعا ﴿٦٩﴾
یا [مگر]ایمن شدید از اینکه بار دیگر شما را در آن [دریا]باز گرداند و تندبادی شکننده بر شما بفرستد و به سزای آنکه کفر ورزیدید غرقتان کند؛ آنگاه برای خود در برابر ما کسی را نیابید که آن را دنبال کند؟ (۶۹)
ولقد کر منا بنی آدم وحملناهم فی البر والبحر ور زقناهم من الطیبات وفضلناهم علیٰ کثیر ممن خلقنا تفضیلا ﴿٧٠﴾
و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکبها]برنشاندیم، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم، و آن ها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکار دادیم. (۷۰)
یوم ندعو کل أناس بإمامهم ۖ فمن أوتی کتابه بیمینه فأولٰئک یقر ءون کتابهم ولا یظلمون فتیلا ﴿٧١﴾
[یاد کن]روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان فرا می خوانیم. پس هر کس کارنامه اش را به دست راستش دهند، آنان کارنامه خود را می خوانند و به قدر نخک هسته خرمایی به آن ها ستم نمی شود. (۷۱)
ومن کان فی هٰذه أعمیٰ فهو فی الآخر ة أعمیٰ وأضل سبیلا ﴿٧٢﴾
و هر که در این [دنیا]کور [دل]باشد در آخرت [هم]کور [دل]و گمراهتر خواهد بود. (۷۲)
وإن کادوا لیفتنونک عن الذی أوحینا إلیک لتفتر ی علینا غیر ه ۖ وإذا لاتخذوک خلیلا ﴿٧٣﴾
و چیزی نمانده بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کرده ایم گمراه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود بگیرند. (۷۳)
ولولا أن ثبتناک لقد کدت تر کن إلیهم شیئا قلیلا ﴿٧٤﴾
و اگر تو را استوار نمی داشتیم، قطعا نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی. (۷۴)
إذا لأذقناک ضعف الحیاة وضعف الممات ثم لا تجد لک علینا نصیر ا ﴿٧٥﴾
در آن صورت، حتما تو را دو برابر [در]زندگی و دو برابر [پس از]مرگ [عذاب]می چشانیدیم، آنگاه در برابر ما برای خود یاوری نمی یافتی. (۷۵)
وإن کادوا لیستفزونک من الأر ض لیخر جوک منها ۖ وإذا لا یلبثون خلافک إلا قلیلا ﴿٧٦﴾
و چیزی نمانده بود که تو را از این سرزمین برکنند، تا تو را از آنجا بیرون سازند، و در آن صورت آنان [هم]پس از تو جز [زمان]اندکی نمی ماندند؛ (۷۶)
سنة من قد أر سلنا قبلک من ر سلنا ۖ ولا تجد لسنتنا تحویلا ﴿٧٧﴾
سنتی که همواره در میان [امتهای]فرستادگانی که پیش از تو گسیل داشته ایم [جاری]بوده است، و برای سنت [و قانون]ما تغییری نخواهی یافت. (۷۷)
أقم الصلاة لدلوک الشمس إلیٰ غسق اللیل وقر آن الفجر ۖ إن قر آن الفجر کان مشهودا ﴿٧٨﴾
نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکی شب برپادار، و [نیز]نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره [مقرون با]حضور [فرشتگان]است. (۷۸)
ومن اللیل فتهجد به نافلة لک عسیٰ أن یبعثک ر بک مقاما محمودا ﴿٧٩﴾
و پاسی از شب را زنده بدار، تا برای تو [به منزله]نافله ای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند. (۷۹)
وقل ر ب أدخلنی مدخل صدق وأخر جنی مخر ج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیر ا ﴿٨٠﴾
و بگو: «پروردگارا، مرا [در هر کاری]به طرز درست داخل کن و به طرز درست خارج ساز، و از جانب خود برای من تسلطی یاری بخش قرار ده.» (۸۰)
وقل جاء الحق وزهق الباطل ۚ إن الباطل کان زهوقا ﴿٨١﴾
و بگو: «حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است.» (۸۱)
وننزل من القر آن ما هو شفاء ور حمة للمؤمنین ۙ ولا یزید الظالمین إلا خسار ا ﴿٨٢﴾
و ما آنچه را برای مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل می کنیم، و [لی]ستمگران را جز زیان نمی افزاید. (۸۲)
وإذا أنعمنا علی الإنسان أعر ض ونأیٰ بجانبه ۖ وإذا مسه الشر کان یئوسا ﴿٨٣﴾
و چون به انسان نعمت ارزانی داریم، روی می گرداند و پهلو تهی می کند، و، چون آسیبی به وی رسد نومید می گردد. (۸۳)
قل کل یعمل علیٰ شاکلته فر بکم أعلم بمن هو أهدیٰ سبیلا ﴿٨٤﴾
بگو: «هر کس بر حسب ساختار [روانی و بدنی]خود عمل می کند، و پروردگار شما به هر که راه یافته تر باشد داناتر است.» (۸۴)
ویسألونک عن الر وح ۖ قل الر وح من أمر ر بی وما أوتیتم من العلم إلا قلیلا ﴿٨٥﴾
و در باره روح از تو می پرسند، بگو: «روح از [سنخ]فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندکی داده نشده است.» (۸۵)
ولئن شئنا لنذهبن بالذی أوحینا إلیک ثم لا تجد لک به علینا وکیلا ﴿٨٦﴾
و اگر بخواهیم، قطعا آنچه را به تو وحی کرده ایم می بریم، آنگاه برای [حفظ]آن، در برابر ما، برای خود مدافعی نمی یابی، (۸۶)
إلا ر حمة من ر بک ۚ إن فضله کان علیک کبیر ا ﴿٨٧﴾
مگر رحمتی از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زیرا فضل او بر تو همواره بسیار است. (۸۷)
قل لئن اجتمعت الإنس والجن علیٰ أن یأتوا بمثل هٰذا القر آن لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیر ا ﴿٨٨﴾
بگو: اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخی از آن ها پشتیبان برخی [دیگر]باشند. (۸۸)
ولقد صر فنا للناس فی هٰذا القر آن من کل مثل فأبیٰ أکثر الناس إلا کفور ا ﴿٨٩﴾
و به راستی در این قرآن از هر گونه مثلی، گوناگون آوردیم، ولی بیشتر مردم جز سر انکار ندارند. (۸۹)
وقالوا لن نؤمن لک حتیٰ تفجر لنا من الأر ض ینبوعا ﴿٩٠﴾
و گفتند: «تا از زمین چشمه ای برای ما نجوشانی، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد. (۹۰)
أو تکون لک جنة من نخیل وعنب فتفجر الأنهار خلالها تفجیر ا ﴿٩١﴾
یا [باید]برای تو باغی از درختان خرما و انگور باشد و آشکارا از میان آن ها جویبار ها روان سازی، (۹۱)
أو تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا أو تأتی بالله والملائکة قبیلا ﴿٩٢﴾
یا چنانکه ادعا می کنی، آسمان را پاره پاره بر [سر]ما فرو اندازی، یا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر]آوری، (۹۲)
أو یکون لک بیت من زخر ف أو تر قیٰ فی السماء ولن نؤمن لر قیک حتیٰ تنزل علینا کتابا نقر ؤه ۗ قل سبحان ر بی هل کنت إلا بشر ا ر سولا ﴿٩٣﴾
یا برای تو خانه ای از طلا [کاری]باشد، یا به آسمان بالا روی، و به بالا رفتن تو [هم]اطمینان نخواهیم داشت، تا بر ما کتابی نازل کنی که آن را بخوانیم. «بگو:» پاک است پروردگار من، آیا [من]جز بشری فرستاده هستم؟ (۹۳)
وما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدیٰ إلا أن قالوا أبعث الله بشر ا ر سولا ﴿٩٤﴾
و [چیزی]مردم را از ایمان آوردن باز نداشت، آنگاه که هدایت برایشان آمد، جز اینکه گفتند: «آیا خدا بشری را به سمت رسول مبعوث کرده است؟» (۹۴)
قل لو کان فی الأر ض ملائکة یمشون مطمئنین لنزلنا علیهم من السماء ملکا ر سولا ﴿٩٥﴾
بگو: «اگر در روی زمین فرشتگانی بودند که با اطمینان راه می رفتند، البته بر آنان [نیز]فرشته ای را بعنوان پیامبر از آسمان نازل می کردیم.» (۹۵)
قل کفیٰ بالله شهیدا بینی وبینکم ۚ إنه کان بعباده خبیر ا بصیر ا ﴿٩٦﴾
بگو: «میان من و شما، گواه بودن خدا کافی است، چرا که او همواره به [حال]بندگانش آگاه بینا است.» (۹۶)
ومن یهد الله فهو المهتد ۖ ومن یضلل فلن تجد لهم أولیاء من دونه ۖ ونحشر هم یوم القیامة علیٰ وجوههم عمیا وبکما وصما ۖ مأواهم جهنم ۖ کلما خبت زدناهم سعیر ا ﴿٩٧﴾
و هر که را خدا هدایت کند او رهیافته است، و هر که را گمراه سازد، در برابر او برای آنان هرگز دوستانی نیابی، و روز قیامت آن ها را کور و لال و کر، به روی چهره شان درافتاده، برخواهیم انگیخت: جایگاهشان دوزخ است. هر بار که آتش آن فرو نشیند، شراره ای [تازه]برایشان می افزاییم. (۹۷)
ذٰلک جزاؤهم بأنهم کفر وا بآیاتنا وقالوا أإذا کنا عظاما ور فاتا أإنا لمبعوثون خلقا جدیدا ﴿٩٨﴾
جزای آن ها این است، چرا که آیات ما را انکار کردند و گفتند: «آیا وقتی ما استخوان و خاک شدیم [باز]در آفرینشی جدید برانگیخته خواهیم شد؟» (۹۸)
أولم یر وا أن الله الذی خلق السماوات والأر ض قادر علیٰ أن یخلق مثلهم وجعل لهم أجلا لا ر یب فیه فأبی الظالمون إلا کفور ا ﴿٩٩﴾
آیا ندانستند که خدایی که آسمان ها و زمین را آفریده، تواناست که مانند آنان را بیافریند و [همان خداست که]برایشان زمانی مقرر فرموده که در آن هیچ شکی نیست؟ و [لی]ستمگران جز انکار [چیزی را]نپذیرفتند. (۹۹)
قل لو أنتم تملکون خزائن ر حمة ر بی إذا لأمسکتم خشیة الإنفاق ۚ وکان الإنسان قتور ا ﴿١٠٠﴾
بگو: «اگر شما مالک گنجینه های رحمت پروردگارم بودید، باز هم از بیم خرج کردن قطعا امساک می ورزیدید، و انسان همواره بخیل است.» (۱۰۰)
ولقد آتینا موسیٰ تسع آیات بینات ۖ فاسأل بنی إسر ائیل إذ جاءهم فقال له فر عون إنی لأظنک یا موسیٰ مسحور ا ﴿١٠١﴾
و در حقیقت، ما به موسی نه نشانه آشکار دادیم. -پس، از فرزندان اسرائیل بپرس- آنگاه که نزد آنان آمد، و فرعون به او گفت: «ای موسی، من جدا تو را افسون شده می پندارم.» (۱۰۱)
قال لقد علمت ما أنزل هٰؤلاء إلا ر ب السماوات والأر ض بصائر وإنی لأظنک یا فر عون مثبور ا ﴿١٠٢﴾
گفت: «قطعا می دانی که این [نشانه ها]را که باعث بینشهاست، جز پروردگار آسمان ها و زمین نازل نکرده است، و راستی ای فرعون، تو را تباه شده می پندارم.» (۱۰۲)
فأر اد أن یستفزهم من الأر ض فأغر قناه ومن معه جمیعا ﴿١٠٣﴾
پس [فرعون]تصمیم گرفت که آنان را از سرزمین [مصر]برکند، پس او و هر که را با وی بود همه را غرق کردیم. (۱۰۳)
وقلنا من بعده لبنی إسر ائیل اسکنوا الأر ض فإذا جاء وعد الآخر ة جئنا بکم لفیفا ﴿١٠٤﴾
و پس از او به فرزندان اسرائیل گفتیم: «در این سرزمین ساکن شوید، پس، چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور می کنیم.» (۱۰۴)
وبالحق أنزلناه وبالحق نزل ۗ وما أر سلناک إلا مبشر ا ونذیر ا ﴿١٠٥﴾
و آن [قرآن]را به حق فرود آوردیم و به حق فرود آمد، و تو را جز بشارت دهنده و بیم رسان نفرستادیم. (۱۰۵)
وقر آنا فر قناه لتقر أه علی الناس علیٰ مکث ونزلناه تنزیلا ﴿١٠٦﴾
و قرآنی [با عظمت را]بخش بخش [بر تو]نازل کردیم تا آن را به آرامی به مردم بخوانی، و آن را به تدریج نازل کردیم. (۱۰۶)
قل آمنوا به أو لا تؤمنوا ۚ إن الذین أوتوا العلم من قبله إذا یتلیٰ علیهم یخر ون للأذقان سجدا ﴿١٠٧﴾
بگو: «[چه]به آن ایمان بیاورید یا نیاورید، بی گمان کسانی که پیش از [نزول]آن دانش یافته اند، چون [این کتاب]بر آنان خوانده شود سجده کنان به روی درمی افتند.» (۱۰۷)
ویقولون سبحان ر بنا إن کان وعد ر بنا لمفعولا ﴿١٠٨﴾
و می گویند: «منزه است پروردگار ما، که وعده پروردگار ما قطعا انجام شدنی است.» (۱۰۸)
ویخر ون للأذقان یبکون ویزیدهم خشوعا ۩ ﴿١٠٩﴾
و بر روی زمین می افتند و می گریند و بر فروتنی آن ها می افزاید. (۱۰۹)
قل ادعوا الله أو ادعوا الر حمٰن ۖ أیا ما تدعوا فله الأسماء الحسنیٰ ۚ ولا تجهر بصلاتک ولا تخافت بها وابتغ بین ذٰلک سبیلا ﴿١١٠﴾
بگو: «خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، برای او نامهای نیکوتر است.» و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهسته اش مکن، و میان این [و آن]راهی [میانه]جوی. (۱۱۰)
وقل الحمد لله الذی لم یتخذ ولدا ولم یکن له شر یک فی الملک ولم یکن له ولی من الذل ۖ وکبر ه تکبیر ا ﴿١١١﴾
و بگو: «ستایش خدایی را که نه فرزندی گرفته و نه در جهانداری شریکی دارد و نه خوار بوده که [نیاز به]دوستی داشته باشد.» و او را بسیار بزرگ شمار. (۱۱۱)
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «سوره ای که باعث ابراز محبت بیشتر به والدین می شود+ صوت آیات» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.