جنگ و صلح در احادیث
جنگ و صلح از نگاه آموزههای دینی مانند سایر رفتارهای اجتماعی بشر، مشمول قوانین و قواعدی است که حاکمان، فرماندهان و لشکریان ملزم به رعایت آنها هستند. حصول اهداف انسانی و اسلامی جنگ و صلح زمانی میسور است که این پدیده غیر طبیعی که گاهی ناخواسته و گاهی بر اساس ضرورت رخ میدهد، بر مبنای قوانین شریعت مدیریت شود. نوشتار حاضر مشتمل بر گزیدهای از قواعد، احکام، آیین جنگ و صلح و دیگر آموزههای نظامی اسلام با تمرکز بر روایات موسوعه بزرگ حدیثی «بحارالانوار» میباشد. لازم به ذکر است در ارجاعات احادیث به منابع اصلی، از تخریج بحارالانوار که در پینوشت آن آمده استفاده شده است.
متن
مقدمه
در بررسی موضوعات سیاسی از دیدگاه احادیث به اصل مهم جهاد برمیخوریم؛ اصلی که موجودیت اسلام و عزت و استقلال مسلمانان وابسته به آن بوده و در دفاع از ممالک اسلامی، و توسعه قلمرو جغرافیایی اسلام به ویژه در صدر اسلام و گسترش فرهنگ توحیدی در جهان، نقش اساسی داشته است. فلسفه تشریع جهاد و مبنای مشروعیت آن، فارغ از ارزشهای مادی و نژادپرستی و توسعهطلبی قدرتطلبان، و دستیازی به ثروتهای ملل دیگر - که در حکومتهای غیر دینی رائج است - بر اموری انسانی و اسلامی مانند دفاع در برابر هجمه دشمنان، تمامیت ارضی، استقلال کشور اسلامی و حاکمیت دین و شریعت استوار است.
در این نوشتار مهمترین موضوعات و مسائل جهاد را از منظر اخبار و احادیث ائمه(ع) مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم. مباحثی از قبیل: جایگاه جهاد در نظام سیاسی اسلام، اصل دعوت، انواع جهاد، اهداف جهاد، شرایط جهاد، وجوب جهاد، آیین جهاد، صلح و صلحگرایی، عقد أمان و عهد ذمه و احکام و حقوق اسیران و مانند آن.
۱. جایگاه جهاد در اسلام
در آموزههای سیاسی اسلام، جهاد مهمترین اصلی است که در آیات قرآن بر آن تأکید شده و در متون روایی، احادیث فراوانی به آن اختصاص یافته است. مبتلا به بودن جهاد در عصر حضور و غیبت در شکل جهاد ابتدایی و دفاعی، باعث گردیده تا این مسئله از جهات گوناگون مورد توجه و بحث و بررسی قرار گیرد. تبیین جایگاه و اهمیت جهاد در نظام سیاسی و ارزشی اسلام یکی از نکات مورد اهتمام در احادیث معصومین(ع) میباشد که به آن پرداخته شده است.
۱ - ۱- جهاد، عامل اصلاح و سعادتمندی جامعه
در برخی از احادیث بر نقش اصلاحی جهاد در انحرافات و ناهنجاریهای سیاسی اجتماعی تأکید شده و تنها راه علاج کجرویهای نظری و عملی جامعه، قدرت و شمشیر معرفی شده است.
حدیث اول:
… عن عمر بن أبان، عن أبی عبدالله(ع)، عن آبائه قال: قال رسول الله(ص): الخیر کله فی السیف، و تحت ظل السیف، و لا یقیم الناس إلا السیف، و السیوف مقالید الجنة و النار.(۳)
حدیث دوم:
من خطبة لأمیرالمؤمنین(ع) أما بعد: فأن الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اولیائه، و هو لباس التقوی، و درع الله الحصینة، و جنته الوثیقة، … .(۴)
حدیث سوم:
… عن ع">موسی بن جعفر قال: قال رسول الله(ص): اوصی امتی بخمس: بالسمع والطاعة و الهجرة، و الجهاد، و من دعا بدعاء الجاهلیة فله حثوة من حثی جهنم.(۵)
حدیث چهارم:
… عن حدیرة قال: … قال [ابو عبدالله(ع)]: الجهاد أفضل الأشیاء بعد الفرائض فی وقت الجهاد، و لا جهاد إلا مع الأمام … .(۶)
۲ - ۱- جایگاه ارتش در نظام سیاسی اسلام
از جمله مواردی که اهمیت جهاد را آشکار میسازد اهتمامی است که شارع مقدس برای ارتش و نیروهای نظامی قائل شده است، در احادیث از نیروهای نظامی با عنوان «حصن» و دژ یاد شده که حفظ و اقتدار نظام سیاسی و تمامیت ارضی بلاد اسلامی، مرهون آن است.
حدیث اول:
ومن کلامه علی: … والملک راع یعضده الجیش، والجیش أعوان یکفلهم المال ….(۷)
حدیث دوم:
… فالجنود باذن الله حصون الرعیة، وزین الولاة، وعز الدین، وسبل الأمن، ولیس تقوم الرعیة الابهم.(۸)
۳ - ۱- تقدیس شهادت و شهیدان
در اسلام، اعتقاد به مبدأ و معاد از اصول مهم دین است و لازمه پذیرش دین اعتقاد به سرای دیگر است. از سوی دیگر جهادی که در نظام سیاسی اسلام مشروعیت یافته، از لحاظ ارزش معنوی و اخروی مبتنی بر اصل معاد است. از این رو مجاهدانی که جهاد میکنند، به آنها زندگی برتر معنوی بشارت داده میشود.
حدیث اول:
… عن السکونی، عن ابی عبدالله(ع) قال: قال رسول الله(ص): فوق کل ذی بر بر حتی یقتل الرجل فی سبیل الله فلیس فوقه بر … .(۹)
حدیث دوم:
و من کلام له علی لأصحابه فی وقت الحرب: … إن الموت طالب حثیث لا یفوته المقیم و لا یعجزه الهارب، إن اکرم الموت القتل، والذی نفس ابن ابی طالب بیده لألف ضربة بالسیف أهون علی من میتة علی الفراش.(۱۰)
۴ - ۱- آمادگی نظامی «مرابطه»
در نظام بینالملل در هر عصر و زمان، دولتی قدرتمند محسوب میشود که دارای قوای نظامی برتر نسبت به دیگر دولتها باشد. برای تأمین چنین هدفی در سیاستهای نظامی حکومت اسلامی، اصلی با عنوان مرابطه و «مرزداری» مطرح است که به مفهوم آمادگی نیروهای نظامی در شرایط صلح و جنگ است.
مفهوم مرابطه
علامه مجلسی در تعریف رباط و مرابطه مینویسد:
الرباط فی الأصل الأقامة علی جهاد العدو بالحرب، و ارتباط الخیل و إعدادها … قال القتیبی: أصل المرابطة أن یربط الفریقان خیولهم فی ثغره و کل منهما معد لصاحبه، فسمی المقام فی الثغور رباطا.(۱۱)
وی در جای دیگر میگوید:
والمرابطة: الأرصاد لحفظ الثغر.(۱۲)
آیه «و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم»، قانون کلی برای آمادگی نظامی برای همه دورانها بیان کرده است.(۱۳)
مجلسی در تفسیر این آیه از میان اقوال چندگانه، اولین قولی که نقل کرده همان معنای عام و تعمیم مفهوم قوه بر مصادیق متعدد آن است. وی در این باره مینویسد:
… و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة «قیل: ای کل ما یتقوی به فی الحرب».(۱۴)
همچنین آیه: «اصبروا و صابروا و رابطوا» بنابر بعضی از تفاسیر به مرابطه تطبیق داده شده است.(۱۵)
علامه مجلسی اعداد نیرو بر حسب توان را اختصاص به عصر حضور ندانسته و آن را به عصر غیبت نیز تعمیم داده و بر رجحان مرابطه در زمان غیبت امام نظر میدهد:
اقول: خصوص السبب لا یدل علی خصوص الحکم، ویدل علی رجحان رباط الخیل للجهاد، و لأرهاب اعداء الله، و ان کان فی زمن غیبة الامام(ع) توقعا لظهوره کما ورد فی الأخبار.(۱۶)
چنانچه وی نظر علامه در منتهی را که فتوا به استحباب مرابطه داده است نقل کرده است.
ذکر العلامة قدس سره فی المنتهی … و قال: ویستحب اتخاذ الخیل وارتباطها استحبابا مؤکدا.(۱۷)
و اما درباره احادیثی که در خصوص اهمیت مرابطه و رجحان آن رسیده، باید به این نکته توجه داشت که این احادیث در عصر حضور صادر شده است. و لذا اصطلاحاتی که در آنها به کار رفته از قبیل: خیل و مانند آن ناظر به اصطلاحات رائج در عرف و فرهنگ عصر حضور میباشد.
حدیث اول:
فی مجمع البیان عن النبی(ص): و ارتبطوا الخیل فأن ظهورها لکم عز و اجوافها کنز.(۱۸)
حدیث دوم:
… عن یوسف بن ابی اسحاق، عن الحارث، عن علی(ع): أن رسول الله(ص) قال: الخیل معقود فی نواصیها الخیر، الی یوم القیامة، ومن ارتبط فرسا فی سبیل الله کان علفه و روثه و شرابه فی میزانه یوم القیامة.(۱۹)
حدیث سوم:
… قال رسول الله(ص): إن الله وملائکته یصلون علی أصحاب الخیل، من اتخذها لمارق فی دینه أو مشرک.(۲۰)
۵ - ۱- ترک جهاد و آثار آن
یکی از مباحثی که نشان دهنده اهمیت جهاد در نظام سیاسی و ارزشی اسلام است، نکوهشهای ترک و تعطیل جهاد میباشد.
عن الصادق قال: قال رسول الله(ص): … فمن ترک الجهاد البسه الله ذلا فی نفسه، وفقرا فی معیشته، ومحقا فی دینه، إن الله تبارک و تعالی، أعز امتی بسنابک خیلها، ومراکز رماحها.(۲۱)
۶ - ۱- حرمت فرار از جنگ
اهتمام شارع به جهاد و نیز تأثیر آن در استحکام شریعت، موجب گردیده تا هر آن چه که باعث سستی این اصل بنیادین شود حرمت شرعی یابد. از این رو فرار از جنگ، در روایات مورد نکوهش قرار گرفته و از گناهان کبیره شمرده شده است.
دخل عمرو بن عبید علی الصادق(ع) وقرأ «إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه»(۲۲) وقال: أحب أن أعرف الکبائر من کتاب الله فقال: نعم یا عمرو، ثم فصله بأن الکبائر … والفرار من الزحف ومن یولهم یومئذ دبره.(۲۳)(۲۴)
۲. اهداف جنگ
بر خلاف مکاتب بشری که غالبا از برپایی جنگ، هدفی جز توسعهطلبی، غارت ثروت ملل دیگر و استعمار ندارند، در دین اسلام جهاد با هدف انسانی و الهی مشروعیت مییابد و دعوت به پذیرش اسلام و توحید و نیز دفاع مشروع از موجودیت و صیانت از عقیده و میهن، از اهداف اساسی آن به شمار میآید و در جهادی که برای احیاگری دین انجام میپذیرد، احیای حق و ابطال باطل، ملاک مشروعیت و حقانیت آن میگردد.
حدیث اول:
… عن الرضا(ع) عن آبائه، عن علی(ع) قال: قال النبی(ص): امرت أن اقاتل الناس حتی یقولوا لا اله الا الله، فاذا قالوها، فقد حرم علی دماؤهم و اموالهم.(۲۵)
حدیث دوم:
اهداف جهادی که در راستای احیاگری دین و مبارزه با جائران برپا میگردد در سخنان امام حسین(ع) با وضوح بیشتری بیان شده است.
قال الحسین فی مسیره إلی کربلا: … ألا ترون أن الحق لا یعمل به و أن الباطل لا ینتهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا، فأنی لا أری الموت إلا الحیاة، ولا الحیاة مع الظالمین إلا برما … .(۲۶)
۳. انواع جهاد
در فقه شیعی، جهاد به دو نوع ابتدایی و دفاعی تقسیم میشود. در جهاد ابتدایی که به منظور دعوت کفار و مشرکین به توحید صورت میگیرد، اذن معصوم(ع) شرط است و بنابه نظر اکثر فقها، بدون اذن امام، جهاد ابتدایی مشروعیت ندارد و اما در جهاد دفاعی، اذن امام شرط نیست و مسلمانان در صورت هجوم دشمن، مؤظف به دفاع از اسلام و میهن اسلامی خود هستند. مضمون روایاتی که در خصوص جهاد رسیده اعم از معنای اصطلاحی آن بوده و در آنها به بیان مصداقهای جهاد نیز پرداخته شده است. در این جا قبل از پرداختن به بیان انواع جهاد از دیدگاه روایات به بررسی مفهوم جهاد میپردازیم.
۱ - ۳- مفهوم جهاد
چنانچه اشاره شد واژه جهاد که در روایات از آن سخن به میان آمده در معنایی اعم از معنای اصطلاحی آن به کار رفته و هر گونه جهاد، حتی جهاد با نفس را نیز شامل میشود. از این رو واژه جهاد دو مفهوم پیدا میکند: مفهوم عام و مفهوم خاص. جهاد به معنای عام آن شامل هر گونه جهاد خواهد بود و جهاد با نفس را هم دربر میگیرد و جهاد به معنای خاص، منحصر در جهاد با دشمنان خواهد بود. مرحوم مجلسی در تعریف عام جهاد به نقل از راغب اصفهانی مینویسد:
الجهاد والمجاهدة استفراغ الوسع فی مدافعة العدو، والجهاد ثلاثة اضرب؛ مجاهدة العدو الظاهر، ومجاهدة الشیطان، ومجاهدة النفس وتدخل ثلاثتها فی قوله: «و جاهدوا فی الله حق جهاده»(۲۷) و «جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله»(۲۸) و «إن الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله»(۲۹) و قال(ص): جاهدوا اهوائکم کما تجاهدون اعدائکم، والمجاهدة تکون بالید واللسان قال(ع): «جاهدوا الکفار بایدیکم والسنتکم»(۳۰).
همچنین حدیثی را از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند که مشتمل بر مفهوم عام جهاد است:
… عن جابر، عن ابی جعفر(ع) قال: سئل امیرالمؤمنین(ع) عن الأیمان، فقال: إن الله عزوجل جعل الایمان علی اربع دعائم؛ علی الصبر والیقین والعدل والجهاد … والجهاد علی اربع شعب: علی الأمر بالمعروف، والنهی عن المنکر، والصدق فی المواطن، وشنأن الفاسقین، فمن امر بالمعروف شد ظهر المؤمن، ومن نهی عن المنکر أرغم أنف المنافق، وأمن کیده، ومن صدق فی المواطن، قضی الذی علیه، ومن شنئ الفاسقین غضب لله ومن غضب لله، غضب الله له، فذلک الایمان ودعائمه و شعبه.(۳۱)
در حدیث ذیل انواع جهاد و مصادیق آن آمده است:
… عن فضیل بن عیاض، عن ابی عبدالله(ع) قال: سألته عن الجهاد، أسنة هو أم فریضة؟ فقال: الجهاد علی اربعة أوجه؛ فجهادان فرض، و جهاد سنة لا یقام إلا مع فرض، وجهاد سنة:
فأما احد الفرضین فمجاهدة الرجل نفسه عن معاصی الله عزوجل، وهو من أعظم الجهاد، ومجاهدة الذین یلونکم من الکفار فرض. وأما الجهاد الذی هو سنة لا یقام إلا مع فرض فأن مجاهدة العدو فرض علی جمیع الأمة ولو ترکوا الجهاد لأتاهم العذاب، وهذا هو من عذاب الأمة، وهو سنة علی الأمام أن یأتی العدو مع الأمة فیجاهدهم، وأما الجهاد الذی هو سنة فکل سنة أقامها الرجل وجاهد فی اقامتها وبلوغها واحیائها، فالعمل والسعی فیها من أفضل الأعمال، لأنه أحیی سنة، قال النبی(ص) من سن سنة حسنة فله اجرها وأجر من عمل بها من غیر أن ینتقص من اجورهم شیء.(۳۲)
۲ - ۳- جهاد غیر مشروع
با توجه به شرطیت اذن امام معصوم(ع) در جهاد ابتدایی، در برخی شرایط، جهاد جایز نخواهد بود، مانند جهادی که به همراه امام جائر باشد یا جهادی که علیه حاکم عادل باشد یا جهادی که هیچ عنوانی از عناوین مجوز شرعی از قبیل دفاع بر آن منطبق نباشد، در روایات مربوط به انواع جهاد به جهاد نامشروع نیز اشاره شده است.
قال علی: لا یخرج المسلم فی الجهاد مع من لا یؤمن علی الحکم، ولا ینفذ فی الفئ امر الله عزوجل، فانه إن مات فی ذلک کان معینا لعدونا فی حبس حقنا والأشاطة بدمائنا ومیتته میتة الجاهلیة.(۳۳)
۴. وجوب کفایی جهاد
از لحاظ حکم تکلیفی، وجوب جهاد وجوب کفایی است، بدین معنا که بر همه مکلفان واجب است در جهاد شرکت کنند، ولی اگر با قیام عدهای امر جهاد کفایت شود، وجوب آن از دیگران ساقط میشود.
عن علی(ع) أنه قال: والجهاد فرض علی جمیع المسلمین لقول الله «کتب علیکم القتال» فأن قامت بالجهاد طائفة من السملمین وسع سایرهم التخلف عنه ما لم یحتج الذین یلون الجهاد إلی المدد، فأن احتاجوا أن یمدهم حتی یکتفوا، قال الله عزوجل: «وما کان المؤمنون لینفروا کافة» وإن دهم أمر یحتاج فیه إلی جماعتهم نفروا کلهم، قال الله عزوجل: انفروا خفافا وثقالا وجاهدوا باموالکم وانفسکم فی سبیل الله.(۳۴)
۱ - ۴- حکم جهاد در حاکمیت جائر
جهاد در حکومت جور مشروط به این است که اولا، عنوان جهاد فی سبیل الله و حکم دفاع از حوزه اسلامی بر آن منطبق باشد؛ ثانیا، عنوان کمک به ظالم و متابعت جائر بر عمل جهاد و دفاع شخص دفاع کننده صدق نکند وگرنه جهاد در رکاب جائر و همراه با او عمل حرام و جهاد غیر مشروع خواهد بود، در روایات حکم جهاد در حاکمیت جائر چنین بیان شده است.
… عن یونس، عن ابی الحسن(ع) قال:
قلت له: جعلت فداک إن رجلا من موالیک بلغه أن رجلا یعطی السیف والفرس فی السبیل فأتاه فأخذهما منه، ثم لقیه أصحابه فاخبروه أن السبیل مع هؤلاء لا یجوز وأمروه بردهما، قال: فلیفعل، قال: قلت: قد طلب الرجل فلم یجده و قیل له: قد شخص الرجل، قال: فلیرابط و لا یقاتل، قال: قلت له: ففی مثل قزوین والدیلم و عسقلان وما أشبه هذه الثغور؟
فقال: نعم، فقال له: یجاهد؟ فقال: لا إلا ان یخاف علی ذراری المسلمین، قلت: أرایتک لو أن الروم دخلوا علی المسلمین لم ینبغ لهم أن یتابعوهم؟ قال: یرابط ولا یقاتل فان خاف علی بیضة الاسلام والمسلمین قاتل. فیکون قتاله لنفسه لیس للسلطان، قال: قلت: فأن جاء العدو الی الموضع الذی هو فیه مرابط کیف یصنع؟ قال: یقاتل عن بیضة الاسلام لا عن هؤلاء لأن فی دروس الاسلام دروس ذکر محمد(ص) … .(۳۵)
۵. شرایط وجوب جهاد
۱ - ۵- شرایط جهاد ابتدایی
در بررسی روایات مربوط به جهاد ابتدایی دو شرط مهم و اساسی وجود دارد:
۱ - ۱ - ۵- اذن امام معصوم
به نظر اکثر فقها، مهمترین شرط وجوب جهاد ابتدایی حضور امام معصوم و اذن اوست از این رو مشروعیت این نوع جهاد مشروط به اذن و دعوت امام خواهد بود. این شرط در عصر غیبت منتفی است و بدین علت جهاد ابتدایی در عصر غیبت فرض ندارد، ولی در جهاد دفاعی اذن امام و حضور وی شرط نیست و در صورت حمله دشمن و تهدید کیان اسلام، دفع دشمنان بر هر مسلمانی واجب است.
حدیث اول:
فی خبر الأعمش، عن الصادق(ع) قال: الجهاد واجب مع امام عادل … .(۳۶)
حدیث دوم:
… عن الصادق(ع): عن امیرالمؤمنین(ع) قال: علیکم بالجهاد فی سبیل الله بأموالکم وانفسکم، فانما یجاهد فی سبیل الله رجلان، امام هدی او مطیع له مقتد بهداه.(۳۷)
حدیث سوم:
… عن حیدرة، عن ابی عبدالله(ع) قال: الجهاد أفضل الأشیاء بعد الفرائض، ولا جهاد إلا مع الأمام.(۳۸)
حدیث چهارم:
وصیته علی لکمیل بن زیاد … یا کمیل لا غزو إلا مع إمام عادل … .(۳۹)
۲ - ۱ - ۵- إعداد نیرو
شرط دیگر وجوب جهاد، وجود نیروی انسانی و ارتش قدرتمند است. در صورت فقدان نیرو، جهاد فرض وجوب ندارد و وجوب آن خود به خود منتفی میشود. عدم قیام ائمه(ع) در عصر تقیه ناشی از فقدان این شرط بوده است.
حدیث اول:
لقی عباد البصری، علی بن الحسین(ع) فی طریق مکة فقال له: یا علی بن الحسین: ترکت الجهاد وصعوبته، وأقبلت علی الحج ولینه، وإن الله عزوجل یقول: «إن الله اشتری من المؤمنین أنفسهم واموالهم، بأن لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون ویقتلون» الی قوله «وبشر المؤمنین»(۴۰) فقال علی بن الحسین(ع): «إذا رأینا هؤلاء الذین هذه صفتهم فالجهاد معهم أفضل من الحج».(۴۱)
حدیث دوم:
عن ابی جعفر محمد بن علی(ع) أنه قال: إن اجتمع للأمام عدة اهل بدر؛ ثلاث مائة وثلاثة عشر، وجب علیه القیام والتغییر.(۴۲)
۲ - ۵- شرایط جهاد دفاعی
شرایط جهاد دفاعی نسبت به جهاد ابتدایی کمتر و دارای سهولت بیشتری است. زیرا در شرایط دفاع، هر مسلمانی که مورد ظلم و تعدی قرار گیرد اعم از زن و مرد، موظف به دفاع از دین و آیین و نیز از جان و مال و عرض خود میباشد، مهمتر از همه این که مشروعیت و وجوب جهاد دفاعی مشروط به اذن امام یا نایب او نیست.
حدیث اول:
عن ابن عمرو الزبیری، عن ابی عبدالله(ع) - حین سئل عن أحکام الجهاد - قال: فمن کان قد تمت فیه شرایط الله عزوجل التی قد وصف بها أهلها من أصحاب النبی(ص) وهو مظلوم فهو مأذون له فی الجهاد کما أذن لهم، لأن حکم الله فی الأولین والآخرین وفرائضه علیهم سواء، إلا من علة أو حادث یکون، والأولون والآخرون ایضا فی منع الحوادث شرکاء، والفرائض علیهم واحدة، یسئل الآخرون عن اداء الفرائض کما یسئل عنه الأولون، ویحاسبون کما یحاسبون به.(۴۳)
حدیث دوم:
فی خبر الأعمش، عن الصادق(ع) قال: … من قتل دون ماله شهید ولا یحل قتل احد من الکفار والنصاب فی دار التقیة إلا قاتل او ساع فی فساد، وذلک اذا لم تخف علی نفسک ولا علی اصحابک.(۴۴)
۶. بغات: «شورشیان»
اگر فرد یا گروهی بر ضد حکومت اسلامی اقدام به عملیات مسلحانه کند و خواستار براندازی آن باشد به عنوان باغی شناخته میشود و حکومت اسلامی برای تثبیت حاکمیت خود، و تأمین امنیت جامعه موظف به برخورد قهرآمیز با آنان است. مباحث مهم مطرح درباره بغات در چهار قسمت مفهوم بغی، اسلام و کفر باغی، وجوب جهاد علیه بغات و نیز غنائم جنگی به دست آمده از آنان مورد بررسی قرار میگیرد.
۱ - ۶- مفهوم بغی
در عرف فقه و حدیث بغی به مفهوم خروج بر امام و حاکم عادل و سرپیچی از فرمان اوست؛ «الباغی الخارج علی إمام زمانه».(۴۵) در احادیثی که در ذیل آیه «فمن اضطر غیر باغ و لا عاد»(۴۶) آمده، باغی بر خروج کننده بر امام تطبیق داده شده است.
… عن أحمد بن محمد بن أبی نصر عمن ذکره، عن أبی عبدالله(ع) فی قول الله عزوجل: «فمن اضطر غیر باغ ولا عاد»؛ قال: الباغی الذی یخرج علی الأمام، والعادی الذی یقطع الطریق، لا یحل لهما المیتة.(۴۷)
۲ - ۶- اسلام و کفر بغات
درباره کفر و اسلام باغیان مرحوم مجلسی نظر مشهور امامیه را نقل میکند که قائل به کفر خروج کننده بر امام معصوم هستند. وی در اثبات این نظریه به احادیثی استناد میکند که بغض علی(ع) و انکار امامت آن حضرت را کفر تلقی میکند، وی در این باره مینویسد:
اعلم انه اختلف فی أحکام البغاة فی مقامین؛ الاول: فی کفرهم فذهب اصحابنا إلی کفرهم، قال المحقق الطوسی رحمه الله فی التجرید: محاربوا علی کفرة، ومخالفوه فسقة … أقول والدلائل علی ما ذهب الیه اصحابنا اکثر من أن تحصی … .(۴۸)
البته روشن است مراد ایشان از کفر باغیان، کفر واقعی و اسلام ظاهری آنان است،(۴۹) زیرا در باب غنائم چنان چه ذکر خواهیم کرد بر اساس اسلام ظاهری آنان رفتار میشود و زنان و فرزندان و اموال ایشان به غنیمت جنگجویان درنمیآید. در حدیثی که مرحوم مجلسی از حمیری نقل کرده بر اسلام ظاهری آنان دلالت دارد.
حدیث اول:
[عن الحمیری فی قرب الأسناد]، بالأسناد قال: إن علیا لم یکن ینسب أحدا من أهل حربه الی الشرک ولا الی النفاق ولکنه کان یقول: هم اخواننا بغوا علینا.(۵۰)
حدیث دوم:
… عن جابر عن ابی جعفر(ع): أن امیرالمؤمنین لما دنا الی الکوفة مقبلا من البصرة خرج الناس مع قرظة بن کعب یتلقونه فلقوه دون نهر النضر بن زیاد فدنوا منه یهنونه بالفتح، وانه لیمسح العرق عن جبهته، فقال له قرظة بن کعب: الحمد لله یا امیرالمؤمنین الذی أعز ولیک وأذل عدوک ونصرک علی القوم الباغین الطاغین الظالمین، فقال له عبدالله بن وهب الراسبی: إی والله انهم الباغون الظالمون الکافرون المشرکون، فقال له امیرالمؤمنین: ثکلتک أمک ما أقواک وأجراک علی ان تقول ما لم تعلم، ابطلت یا ابن السوداء، لیس القوم کما تقول؛ لو کانوا مشرکین سبینا وغنمنا اموالهم، وما ناکحناهم ولا وارثناهم.(۵۱)
۳ - ۶- وجوب جهاد علیه باغیان
درباره وجوب جهاد علیه بغات باید این مرزبندی را قائل شد که اگر شورشیان علیه حکومت عادل شورش کنند، جهاد علیه آنان تا تسلیم و یا شکست آنان واجب است مگر این که شورش علیه حاکم جائر باشد که در این صورت مبارزه با آنان جایز نیست. این مرزبندی وجوب و عدم وجوب جهاد علیه باغیان از حدیث ذیل به دست میآید.
… عن السکونی، عن جعفر بن محمد عن ابیه(ع) قال: ذکرت الحروریة عند علی بن ابیطالب(ع) قال: إن خرجوا من جماعة او علی إمام عادل فقاتلوهم، وان خرجوا علی إمام جائر فلا تقاتلوهم، فأن لهم فی ذلک مقالا.(۵۲)
مجلسی درباره کیفیت جهاد با بغات مینویسد:
…وأما مدبرهم و جریحهم واسیرهم فذو الفئة منهم یتبع ویجهز علیه ویقتل بخلاف غیره.(۵۳)
۴ - ۶- غنائم جنگی باغیان
از آن جا که باغیان از اهل قبله محسوب میشوند حکم اسیر و غنائم جنگی آنان متفاوت از غنائم کفار است، لذا بنابر نظریه مشهور فقها اموال و ناموس آنان محترم بوده و اسیرشان به تصرف و تملک درنمیآید، فقها از جمله علامه مجلسی درباره حکم غنائم جنگی باغیان به سیره علی(ع) در جنگ جمل استناد کردهاند، مجلسی در این باره مینویسد:
أعلم انه اختلف فی احکام البغاة فی مقامین؛ الاول فی کفرهم … والثانی: فیما اغتنمه المسلمون من اموال البغاة، فذهب الأصحاب إلی انه لا یقسم اموالهم مطلقا … وأما ما لم یحوها العسکر من اموالهم فنقلوا الاجماع علی عدم جواز تملکها وکذلک ما حواه العسکر إذا رجعوا إلی طاعة الأمام، وانما الخلاف فیما حواه العسکر مع إصرارهم.(۵۴)
در احادیث شیعی علت اتخاذ این موضع از سوی علی(ع) در قبال باغیان مبنی بر عدم اجرای حکم کفار درباره آنان، مصونسازی موجودیت شیعیان در شرایط تقیه و زندگی در حکومتهای جور بوده است در بیان این سیره روایات متعددی رسیده است.
… عن عبدالله بن سلیمان قال: قلت لأبی عبدالله(ع): إن الناس یروون أن علیا(ع) قتل اهل البصرة وترک اموالهم، فقال: إن دار الشرک یحل ما فیها ودار الاسلام لا یحل ما فیها.
فقال: إن علیا انما من علیهم کما من رسول الله(ص) علی أهل مکة وانما ترک علی(ع) اموالهم لأنه کان یعلم أنه سیکون له شیعة وأن دولة الباطل ستظهر علیهم فأراد أن یقتدی به فی شیعته، وقد رأیتم آثار ذلک هو ذا یسار فی الناس بسیرة علی(ع) ولو قتل علی(ع) اهل البصرة جمیعا وأخذ اموالهم لکان ذلک له حلالا لکنه من علیهم، لیمن علی شیعته من بعده.(۵۵)
۷. منافقان
کسانی که در ظاهر ایمان میآورند، ولی در باطن بر کفر خود باقی هستند منافق نامیده میشوند.
یطلق المنافق علی معان: منها ان یظهر الاسلام ویبطن الکفر، وهو المعنی المشهور.(۵۶)
منافقان هر چند در واقع از گروههای مخالف اسلام و حکومت اسلامی محسوب میشوند لکن در احکام فقهی با مسلمانان یکسان هستند و حکم به طهارت و اسلام ظاهری آنها میشود و میت آنان حکم میت مسلمان را دارد. سیاست تألیف قلوب، بخشی از سیاست داخلی حکومت اسلامی است که در جهت جذب منافقان و تقویت اسلام آنان تشریع شده است. مجلسی درباره مشارکت آنان با احکام ظاهری مینویسد:
… إن المنافقین کانوا مشارکین للمؤمنین فی الأحکام الظاهرة.(۵۷)
عن سلیم بن قیس قال امیرالمؤمنین(ع) فی مثالب عمر: هو صاحب عبدالله بن ابی بن سلول حین تقدم رسول الله(ص) لیصلی علیه أخذ بثوبه من ورائه، وقال: لقد نهاک الله أن تصلی علیه، ولا یحل لک أن تصلی علیه، فقال له رسول الله(ص): إنما صلیت علیه کرامة لأبنه، وإنی لأرجو أن یسلم به سبعون رجلا من بنی امیة وأهل بیته، وما یدریک ما قلت؟ إنما دعوت الله علیه.(۵۸)
۸. فرماندهی
فرماندهی در نظام سیاسی اسلام در سطوح مختلف مورد توجه واقع شده است.
مستفاد از آموزههای حدیثی درباره شرایط و صفات فرمانده کل قوا همان صفات ریاست عامه است که برای تصدی امر ولایت لازم و ضروری است، ولی در ردههای پایینتر، مهمترین عناصر لازم در امر فرماندهی، شجاعت، و عدالت و آگاهی از فنون نظامی است.
مسائل مهم فرماندهی از قبیل جایگاه فرماندهی شرایط و صفات فرماندهان، کیفیت سلوک و معاشرت فرماندهان با سربازان، و مسائلی از این قبیل از جمله موضوعاتی است که در روایات اهل بیت(ع) مطرح شده است که در این قسمت از بحث به بررسی آنها میپردازیم.
۱ - ۸- جایگاه فرماندهی کل قوا و لزوم حفاظت از وی
در اخبار و احادیث همان طوری که بر مباحث نظری مربوط به رهبری از قبیل شرایط و صفات حاکم اسلامی، وظایف و اختیارات گسترده او تأکید فراوان شده و محور مباحث سیاسی قرار گرفته است، این اهتمام در مقام فرماندهی نیز مشاهده میشود و در برخی احادیث بر محوریت حاکم و حفظ و نگهداری او در سمت فرماندهی کل قوا توجه و توصیه ویژهای مبذول شده است. حکایت ذیل که مشتمل بر سخنان امیرالمؤمنین(ع) در عصر خلافت خلیفه دوم است نشان دهنده جایگاه برتر فرمانده کل قوا و لزوم حفاظت از وی در شرایط تهدید و خطرهای احتمالی میباشد.
من کلامه علی لعمر بن الخطاب وقد استشاره فی غزوة الفرس بنفسه: إن هذا الأمر لم یکن نصره ولا خذلانه بکثرة ولا بقلة، وهو دین الله الذی أظهره وجنده الذی أعده وأمده، حتی بلغ [ما بلغ] وطلع حیث طلع ونحن علی موعود من الله، والله منجز وعده وناصر جنده، ومکان القیم بالأمر مکان النظام من الخزر، فان انقطع النظام تفرق وذهب ثم لم یجتمع بحذافیره أبدا، والعرب الیوم وإن کانوا قلیلا فهم کثیرون بالأسلام عزیزون بالاجتماع، فکن قطبا واستدر الرحی بالعرب، وأصلهم دونک نار الحرب، فانک إن شخصت من هذه الأرض انتقضت علیک العرب من اطرافها وأقطارها، حتی یکون ما تدع وراءک من العورات أهم إلیک مما بین یدیک، إن الأعاجم ان ینظروا إلیک غدا یقولوا: هذا أصل العرب فأذا اقتطعتموه استرحتم، فیکون ذلک أشد لکلبهم علیک وطمعهم فیک، فأما ما ذکرت من مسیر القوم إلی قتال المسلمین فأن الله سبحانه هو أکره لمسیرهم منک، وهو أقدر علی تغییر ما یکره، وأما ذکرت من عددهم فأنا لم نکن نقاتل فیما مضی بالکثرة، وانما کنا نقاتل بالنصر والمعونة.(۵۹)
۲ - ۸- شرایط و صفات فرماندهان نظامی
در فرماندهان نظامی علاوه بر شرایط عمومی تقوا، علم و مدیریت که رعایت شان مطلوب است مهمترین شرطی که در روایات بر آن تأکید شده، صفت شجاعت است. با تأمل در آن چه از سخنان امیرالمؤمنین(ع) در وصف مالک اشتر رسیده میتوان به برجستهترین صفات و شرایط فرمانده نظامی پی برد.
و قال علی وقد جائه نعی الأشتر: مالک و ما مالک، لو کان جبلا لکان فندا، لا یرتقیه الحافر، ولا یرقی علیه الطائر.(۶۰)
۳ - ۸- وظایف فرماندهان نظامی در قبال مردم
حضرت علی(ع) زمانی که لشکری را به جنگ اعزام میکردند به فرماندهان توصیه مینمودند که از ظلم به شهروندان و تجاوز به حقوق و اموال و حریم خصوصی مردم خودداری کنند، و بر رفتار نیروهای تحت فرمان خود نظارت و اشراف داشته باشند و دست بیخردان سپاه را از ظلم و تجاوز به مردم باز دارند.
حدیث اول:
کتب علی إلی أمراء الأجناد: بسم الله الرحمن الرحیم من عبدالله علی امیرالمؤمنین اما بعد:
فأنی ابرء الیکم وإلی اهل الذمة من معسرة الجیش، إلا من جوعة إلی شبعة، ومن فقر إلی غنی، أو عمی الی هدی، فأن ذلک علیهم، فاعدلوا الناس عن الظلم و العدوان، وأن خذوا علی أیدی سفهائکم، واحترسوا أن تعملوا أعمالا لا یرضی الله بها عنا فیرد علینا وعلیکم دعائنا، فأن الله تعالی یقول: «قل ما یعبؤا بکم ربی لو لا دعاؤکم فقد کذبتم فسوف یکون لزاما»(۶۱)؛ فأن الله إذا مقت قوما من السماء هلکوا فی الأرض، فلا تدخروا لأنفسکم خیرا للجند حسن السیرة و للرعیة معونة، و لدین الله قوة، وابلوه فی سبیله ما استوجب علیکم، فأن الله قد اصطنع عندنا وعندکم ما نشکره بجهدنا، وإن مصیره ما بلغت قوتنا، ولا قوة إلا بالله.(۶۲)
۴ - ۸- سیره نظامی پیامبر(ص) در گزینش فرماندهان نظامی
در انتخاب فرمانده لشکر و جانشین او حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که بر اساس آن فرماندهان سپاه اسلام از سوی آن حضرت انتخاب میشدند و در صورت کشته شدن نخستین فرمانده، جانشین او را نیز تعیین نموده و او را به سپاهیان معرفی میکرد، البته چون سرنوشت جنگ و حوادث مربوط به آن از قبل قابل پیشبینی نیست و احتمال کشته شدن فرماندهان و جانشینان آنها از جمله این حوادث به شمار میآید، لذا پیامبر(ص) انتخاب فرماندهان دیگر را در شرایط اضطراری بر عهده خود مسلمانان قرار میداد، حدیث ذیل در این زمینه قابل توجه است:
وکانت غزوة موتة فی جمادی من سنة ثمان، بعث جیشا عظیما، وأمر علی الجیش زید بن حارثة، ثم قال:
فان اصیب زید فجعفر، فأن اصیب جعفر فعبدالله بن رواحة، فأن اصیب فلیرتض المسلمون واحدا فلیجعلوه علیهم؛ وفی روایة أبان بن عثمان، عن الصادق(ع): أنه استعمل علیهم جعفرا فأن قتل فزید، فان قتل فابن رواحة … .(۶۳)
۹. سیره نظامی معصومین(ع)
در این جا به تناسب بحث جهاد به سیره نظامی دو تن از معصومان «پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع)» که توفیق تشکیل حکومت را یافتند و در مدت کوتاه زمامداری خود از لحاظ نظری و عملی، اصول و روشهای مطلوب حکومتداری را به مسلمانان آموختند اشاراتی خواهیم کرد.
۱ - ۹- سیره نظامی پیامبر(ص)
در مطالعه سیره نظامی پیامبر(ص) موارد زیر جلب توجه میکند:
۱ - ۱ - ۹- شعارهای پیامبر(ص) در جنگ بدر و احد
… قال علی(ع): کان شعار رسول الله(ص) فی یوم بدر: یا منصور أمت، وکان شعارهم یوم أحد للمهاجرین یا بنی عبدالله، وللخزرج یا بنی عبدالرحمن، و للأوس یا بنی عبیدالله.(۶۴)
۲ - ۱ - ۹- تاکتیک نظامی پیامبر(ص) در جنگ احد
داشتن روحیه تهاجمی سربازان حتی در شرایط سخت و شکست یکی از روشهای موفق نظامی است، پیامبر اکرم(ص) از این تاکتیک رزمی که باعث ترس و وحشت مشرکان قریش شد در جنگ احد استفاده نمود و ابوسفیان سرکرده مشرکان عرب را که چه بسا قصد تهاجم دوباره و محو و نابودی اسلام را در سر داشت منصرف نمود.
حدیث اول:
ما روی عن امیرالمؤمنین(ع) فی اصناف القرآن وانواعها و تفسیر بعض آیاتها بروایة النعمانی … وقوله سبحانه «الذین قال لهم الناس، إن الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا وقالوا حسبنا الله و نعم الوکیل»(۶۵) نزلت هذه الآیة فی نعیم بن مسعود الأشجعی وذلک أن رسول الله(ص) لما رجع من غزاة احد، وقد قتل عمه حمزة، قتل من المسلمین من قتل، وجرح من جرح، وانهزم من انهزم ولم ینله القتل والجرح، أوصی الله تعالی إلی رسول الله(ص) أن أخرج فی وقتک هنا لطلب قریش، ولا تخرج معک من اصحابک إلا کل من کانت به جراحة، فأعلمهم بذلک، فخرجوا معه علی ما کان بهم من الجراح حتی نزلوا منزلا یقال له: حمراء الأسد، وکانت قریش قد جدت السیر فرقا، فلما بلغهم خروج رسول الله(ص) فی طلبهم، خافوا فاستقبلهم رجل من أشجع یقال له: نعیم بن مسعود یرید المدینة، فقال له ابوسفیان صخر بن حرب: یا نعیم هل لک أن أضمن لک عشر قلائص وتجعل طریقک علی حمراء الأسد فتخبر محمدا أنه قد جاء مدد کثیر من حلفائنا من العرب؛ کنانة و عشیرتهم، والأحابیش، وتهول علیهم ما استطعت، فلعلهم یرجعون عنا، فأجابه إلی ذلک وقصد حمراء الأسد فأخبر رسول الله(ص) بذلک، وأن قریشا یصبحون بجمعهم الذی لا قوام لکم به، فاقبلوا نصیحتی وارجعوا، فقال اصحاب رسول الله(ص): حسبنا الله ونعم الوکیل، اعلم إنا لا نبالی بهم، فانزل الله سبحانه علی رسوله «الذین استجابوا لله والرسول من بعد ما أصابهم القرح للذین أحسنوا منهم واتقوا أجر عظیم الذین قال لهم الناس إن الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل»(۶۶) وانما کان القائل لهم نعیم بن مسعود … .(۶۷)
۳ - ۱ - ۹- نظام خدمت سربازی در اسلام: «تشکیل ارتش ملی»
جهاد فی سبیل الله هر چند از لحاظ زمانی، محدودیتی برای مؤمنان ندارد و هر کس در هر زمان که جهاد باشد، میتواند در جبههها حضور یابد و نیاز جبههها را به صورت داوطلبانه تأمین نماید، لکن جهاد بر همه مسلمانان واجب بوده و همگان موظفاند در جهاد مشارکت نمایند. البته نحوه مشارکت و حضور در جبهه باید به صورت مشارکت نوبتی باشد، در واقع مشارکت نوبتی در جنگ، همان تشکیل ارتش ملی را تداعی میکند که در تاریخ معاصر مرسوم است. نظریه توزیع زمان حضور مکلفان در جبههها و تشکیل ارتش ملی و اسلامی را میتوان از حدیث ذیل که در منابع شیعه و سنی آمده برداشت کرد.
عن طلحة بن زید، عن أبی عبدالله، عن ابیه علیهما السلام قال: قرأت فی کتاب لعلی(ع) إن رسول الله(ص) کتب کتابا بین المهاجرین والأنصار، ومن لحق بهم من اهل یثرب:
«إن کل غازیة غزت بما [معنا] یعقب بعضها بعضا بالمعروف والقسط بین المسلمین …»(۶۸)؛ … والمراد بقوله: «یعقب بعضهم بعضا، ان یکون الغزو بینهم نوبا، فأذا خرجت طائفة ثم عادت لم تکلف أن تعود ثانیة حتی تعقبها اخری غیرها.(۶۹)
۲ - ۹- سیره نظامی امیرالمؤمنین(ع)
برخی از روشها و تاکتیکهای نظامی امیرالمؤمنین(ع) به تناسب موضوع، یعنی عام و کلی بودن آن در بحث از آیین جهاد بیان گردیده، ولی برخی از روشها و شیوههای نظامی امیرالمؤمنین(ع) که در روایات آمده از خصائص امیرالمؤمنین(ع) است که در این جا به ذکر آنها میپردازیم.
۱ - ۲ - ۹- تفاوت سیره علی(ع) در جنگ جمل و صفین
چنانچه میدانیم جنگ با اهل قبله تفاوتهایی با جنگ با کفار دارد، سیره حضرت علی(ع) در جنگهای سهگانه جمل، صفین و نهروان که با پیشبینی پیامبر(ص) بر اساس تأویل قرآن توسط وصی پیامبر حضرت امیرالمؤمنین صورت گرفت میتواند به منزله الگوی رفتار نظامی حاکمان در جنگ با اهل قبله قرار گیرد. حضرت در این سه جنگ از گرفتن اسیر و غنائم جنگی خودداری کرد، به علاوه سیره آن حضرت در دو جنگ جمل و صفین در میدان نبرد نیز متفاوت بود، بدین ترتیب که حضرت در جنگ جمل از تعقیب فراریان و کشتن مجروحان خودداری کرد، ولی در جنگ صفین بر اساس این سیره رفتار نکرد، علت این امر در احادیث ذیل بیان شده است.
… عن عبدالله بن شریک عن أبیه قال: لما هزم الناس یوم الجمل، قال امیرالمؤمنین(ع) لا تتبعوا مولیا، ولا تجهزوا علی جریح، ومن أغلق بابه فهو آمن.
فلما کان یوم صفین قتل المقبل والمدبر، وأجاز [أجهز] علی الجریح، فقال أبان بن تغلب لعبدالله بن شریک: هذه سیرتان مختلفتان فقال: إن اهل الجمل قتل طلحة والزبیر، وإن معاویة کان قائما بعینه وکان قائدهم.(۷۰)
۲ - ۲ - ۹- تعیین حقوق برای سربازان
بهرهمندی از غنائم و عطایا و حقوق مادی در زمان جنگ و اختصاص سهم ویژه برای آنان امری ضروری است و نقش آن در روحیه سربازان امری پوشیده نبوده و چه بسا تأمین منافع مادی ایشان، اراده آنان را در دفاع از اسلام و بلاد اسلامی مصممتر سازد و منافاتی هم با مسئله اخلاص در جهاد ندارد، زیرا تأمین منافع مادی شخصی از باب داعی بر داعی شمرده میشود. این مسئله در صدر اسلام سابقه داشته است، چنان چه سیره نظامی امیرالمؤمنین(ع) در جنگهای خود دادن عطا به سربازان و جنگجویان بوده، بر خلاف معاویه که مستقیما به سربازان حقوقی پرداخت نمیکرد، بلکه سران قبایل را میخرید و سران قبایل و طوایف شام نیز بر حسب مبالغی که از معاویه میگرفتند سرباز و جنگجو در اختیار او میگذاشتند، و اندکی از عطایای معاویه را هم به سربازان میدادند.
با این که شیوه امیرالمؤمنین(ع) بر اساس عدالت و حمایت مالی از لشکریان بود، ولی مردم کوفه در حمایت از علی(ع) و مقاومت در برابر دشمنان آن حضرت سهلانگاری میکردند و این مسئله مایه تأسف و شگفتی آن حضرت میگشت. حضرت در یک خطاب عتابآمیز نسبت به لشکریان خود میفرماید:
ومن کلام له(ع) فی ذم العصاة من اصحابه: … لله أنتم! أما دین یجمعکم، ولا محمیة تشحذکم، أو لیس عجبا أن معاویة یدعو الجفاة الطغام فیتبعونه علی غیر معونة ولا عطاء، انا ادعوکم - وانتم تریکة الأسلام وبقیة الناس - الی المعونة أو طائفة من العطاء، فتفرقون عنی وتختلفون علی! إنه لا یخرج الیکم من أمری رضی فترضونه، ولا سخط فتجتمعون علیه، وإن أحب ما أنا لاق إلی الموت … .(۷۱)
۱۰. جنگ روانی
تضعیف روحیه دشمن از راه تبلیغات و ایجاد وحشت در دل فرماندهان و سربازان دشمن یکی از شیوههای جنگ روانی است که شکست دشمن را تسهیل میکند و چه بسا شکست دشمن از این راه بسیار آسانتر از شکست و تسلیم نظامی باشد. احادیثی که در خصوص پیروزی پیامبر(ص) در جنگهای خود از راه رعب و وحشت حاکم بر دشمنان اسلام هر چند به عنوان ویژگی آن حضرت نقل شده است، لکن این امر قانونی تعمیمپذیر است.
… عن عطاء بن السائب، عن الباقر(ع) عن آبائه(ع) عن النبی(ص) قال: اعطیت خمسا لم یعطهن نبی کان قبلی: « … ونصرت بالرعب …»؛(۷۲) ونصره بالرعب مع قلة العدة والعدة، وکثرة الأعداء، وشدة بأسهم، والرعب الفزع والخوف، فکان الله تعالی یلقی رعبه فی قلوب الأعداء حتی إذا کان بینه وبینهم مسیرة شهر هابوه، وفزعوا منه.(۷۳)
۱۱. اخلاق در جنگ
بر خلاف نظریه کسانی که سیاست بدون اخلاق را توصیه میکنند، و اخلاق را امری مطلق ندانسته بلکه آن را امری فردی و نسبی تلقی کرده و زمانی که حفظ و بقای دولت جز با توسل به امور غیر اخلاقی از قبیل دروغ و خدعه و حیله، خلف وعده، پیمانشکنی و کشت و کشتار بیمنطق ممکن نباشد، این امور از دید آنان نه تنها شر نبوده، بلکه به باور ایشان دولتمردان در شرایط اضطراری موظفاند فراتر از امور اخلاقی رفتار نمایند و دولت نیز در زمان جنگ باید تمام ارزشها و مبادی اخلاقی را کنار نهاده و در زیر چکمههای سنگین سربازان خود لگدمال کند و به میدان جنگ برود.(۷۴) در مقابل این تفکر ماکیاولیستی، آموزههای نظامی اسلام، فرماندهان و سپاهیان را توصیه به اخلاق و رعایت عواطف و احساسات لطیف بشری نموده، و در شرایط سخت جنگ سربازان را از انجام رفتارهای غیر اخلاقی باز میدارد. در احادیث مربوط به آیین جنگ مطالب بسیار جالب توجهی به چشم میخورد که نشان دهنده نمادهای اخلاق و فضیلت انسانی در جنگ است. به برخی از این احادیث اشاره میکنیم:
۱ - ۱۱- خودداری از دشنام و ناسزاگویی به دشمن
روی نصر، عن عبدالله بن شریک، قال: خرج حجر بن عدی وعمرو بن الحمق یظهران البرائة من أهل الشام، فأرسل علی(ع) الیهما أن کفا عما یبلغنی عنکما فأتیاه فقالا: یا امیرالمؤمنین ألسنا محقین؟ قال: بلی. قالا فلم منعتنا من شتمهم؟ قال: کرهت لکم أن تکونوا لعانین شتامین، تشتمون وتبرؤن ولکن لو وصفتم مساوئ اعمالهم فقلتم: من سیرتهم کذا و کذا، ومن أعمالهم کذا وکذا، کان أصوب فی القول وأبلغ فی العذر، ولو قلتم مکان لعنکم ایاهم وبرائتکم منهم:
اللهم احقن دماءهم ودماءنا، واصلح ذات بینهم وبیننا، واهدهم من ضلالتهم حتی یعرف الحق منهم من جهله ویرعوی عن الغی والعدوان منهم من لج به، لکان احب إلی وخیرا لکم، فقالا: یا امیرالمؤمنین نقبل عظتک ونتأدب بأدبک.(۷۵)
این روایت به صورت دیگر نیز نقل شده است:
ومن کلام له علی وقد سمع قوما من اصحابه یسبون أهل الشام ایام حربهم بصفین:
إنی اکره لکم ان تکونوا سبابین، ولکنکم لو وصفتم أعمالهم وذکرتم حالهم، کان أصوب فی القول، وابلغ فی العذر فقلتم مکان سبکم ایاهم: اللهم احقن دماءنا ودماءهم، واصلح ذات بیننا وبینهم واهدهم من ضلالتهم حتی یعرف الحق من جهله، ویرعوی عن الغی والعدوان من لهج به.(۷۶)
۲ - ۱۱- نهی از قتل سفیر و گروگان
ابو البختری، عن الصادق(ع) قال: قال رسول الله(ص): لا یقتل الرسل ولا الرهن.(۷۷)
… قال علی(ع): اعتم أبو دجانة الأنصاری، وأرخی عذبة العمامة من خلفه بین کتفیه، ثم جعل یتبختر بین الصفین، فقال رسول الله(ص): إن هذه لمشیة یبغضها الله تعالی إلا عند القتال.(۷۸)
۱۲. آیین جنگ
استراتژی نظامی اسلام، پیروزی حق بر باطل است، لکن این پیروزی را به هر قیمتی ولو با کشتار وسیع و فجیع انسانها طالب نیست، بلکه به دنبال دستیابی به پیروزی با حداقل کشتار در طرفین جنگ است. این استراتژی نظامی اسلام را میتوان با استناد به آداب جهاد که از آموزههای حیاتبخش اسلام سرچشمه میگیرد اثبات کرد. در این جا به برخی از آداب جهاد از دیدگاه احادیث اشاره میکنیم.
۱ - ۱۲- تقدم دعوت بر جنگ
از آن جا که هدف از جنگ در اسلام دعوت به توحید و رشد و کمال و سعادتمندی انسان در دنیا و آخرت است، لذا سعی شارع بر این است که این هدف با دعوت و گفت و گوی صلحآمیز تأمین شود و از جنگ و خونریزی پرهیز گردد. از این رو اصل دعوت بر جهاد تقدم دارد و از مهمترین اصول سیاست خارجی اسلام و از احکام منصوصه و ضروری دین به شمار میآید. دعوت به مفهوم درخواست پذیرش توحید و اسلام در مورد کافر و دعوت به صلح و سازش و حکمیت بر اساس کتاب الهی در مورد مسلمانان است. در تاریخ سیاسی اسلام، سیره پیامبر(ص) و علی(ع) و نیز امام حسین(ع)، تقدم دعوت بر جنگ بوده است. اکنون نصوص حدیثی مربوط به اصل دعوت را ملاحظه میکنیم.
حدیث اول:
عن ابی عبدالله(ع) قال: … إن علیا یوم البصرة لما صف الخیول قال لأصحابه: لا تعجلوا علی القوم حتی أعذر فیما بینی وبین الله وبینهم فقام الیهم فقال … .(۷۹)
حدیث دوم:
… عن حبة العرنی … قال: فلما کان یوم الجمل وبرز الناس بعضهم لبعض، نادی منادی امیرالمؤمنین(ع) لا یبدأن احدکم منکم بقتال حتی آمرکم، قال: فرموا فینا، فقلنا: یا امیرالمؤمنین قد رمینا، فقال: کفوا ثم رمونا فقتلوا منا، قلنا یا امیرالمؤمنین قد قتلونا، فقال: احملوا علی برکة الله … .(۸۰)
حدیث سوم:
در جنگ صفین نیز حضرت علی(ع) از شروع جنگ توسط اصحاب خود ممانعت کرد و ابتدا اهل شام را به صلح و حکم خدا دعوت کرد، وقتی آنان نپذیرفتند و جنگ را آغاز کردند، حضرت دستور حمله را صادر فرمود.
… فجد الناس فی القتال فنهاهم امیرالمؤمنین(ع) وقال: اللهم إنی أعذرت وأنذرت فکن لی علیهم من الشاهدین. ثم أخذ المصحف وطلب من یقرأه علیهم «وإن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا، فاصلحوا بینهما»(۸۱) الآیة، فقال المسلم المجاشعی، ها انا ذا، فخوفه بقطع یمینه وشماله و قتله. فقال: لا علیک یا امیرالمؤمنین فهذا قلیل فی ذات الله، فأخذه ودعاهم الی الله فقطعت یده الیمنی فأخذه بیده الیسری، فقطعت فأخذه بأسنانه فقتل … فقال(ع) الآن طاب الضراب … .(۸۲)
۲ - ۱۲- محدودیت زمانی جنگ در اسلام
یکی از شاخصههای مهم مکتب سیاسی اسلام که در سیاستهای نظامی آن جلوهگر میباشد، محدودیتی است که برای زمان جنگ قائل شده است. فلسفه این محدودیت و تعطیل هر نوع کشتار و خونریزی، بر کرامت انسان و منزلت خلافت الهی او مبتنی است. بر اساس این قانون، جنگ در ماههای - رجب، ذی قعده، ذی حجة و محرم - حرام است و مسلمانان حق آغاز جنگ در این ماههای حرام را ندارند، مگر این که از سوی دشمن مورد هجوم واقع شوند که در این صورت دفاع واجب خواهد بود.
عن العلاء بن الفضیل قال: سألته عن المشرکین أیبتدئ بهم المسلمون بالقتال فی الشهر الحرام؟ فقال: إذا کان المشرکون ابتدؤوهم باستحلالهم، ورأی المسلمون أنهم یظهرون علیهم فیه وذلک قوله «الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص».(۸۳)
همچنین محدود بودن زمان عملیات جنگی نیز یکی از نکات قابل توجه در آیین جنگ در اسلام است. امیرالمؤمنین(ع) فلسفه شروع دیر هنگام عملیات را در جنگهای سنتی تن به تن، کاهش تلفات نیروی انسانی از سوی طرفین میداند.
… عن یحیی بن أبی العطاء، عن ابی عبدالله(ع) قال: کان علی لا یقاتل حتی تزول الشمس ویقول: تفتح أبواب السماء وتقبل التوبة، وینزل النصر ویقول: هو أقرب إلی اللیل، وأجدر ان یقل القتل، ویرجع الطالب ویفلت المهزوم.(۸۴)
۳ - ۱۲- ممنوعیت استفاده از سلاحهای شیمیایی
سپاه اسلام در جنگ به دنبال کسب پیروزی است، ولی نه آن پیروزی که به قیمت کشتار بیمنطق عدهای زیادی از انسانها، هر چند انسانهای مشرک و کافر تمام شود، لذا در صورت ناگزیر بودن جنگ، تلاش پیکارجویان مسلمان بر این است که تلفات انسانی از طرفین کمتر باشد، بر همین اساس است که در برنامههای نظامی اسلام کاربرد ابزارها و سلاحهایی که کشتار جمعی را موجب میشوند مردود شناخته شده و از ریختن زهر و مسموم کردن آب دشمن منع شده و به منزله رفتار غیر انسانی تلقی گردیده است. از این آموزههای نظامی سیاسی اسلام میتوان نظر اسلام را درباره ممنوعیت کاربرد سلاحهای شیمیایی و میکروبی و هستهای در عصر جدید را استنباط کرد.
… عن السکونی، عن ابی عبدالله(ع) قال: قال امیرالمؤمنین(ع) نهی رسول الله(ص) أن یلقی السم فی بلاد المشرکین.(۸۵)
۴ - ۱۲- فروش سلاح به دشمن
یکی از مسائل فقه سیاسی، حرمت فروش سلاح به دشمن است، فروش سلاحهای نظامی به دشمنان اسلام که موجب تقویت آنها و تضعیف مسلمانان میگردد، توسط مسلمانان جایز نیست. ولی فروش سلاحهای دفاعی برای طرفین جنگی که هر دو طرف از اهل باطل به شمار میآیند بدون اشکال است.
حدیث اول:
قال محمد بن قیس سألت ابا عبدالله(ع) عن الفئتین یلتقیان من أهل الباطل أبیعهما السلاح؟ فقال الصادق: بعهما ما یکنهما، الدرع والخفتان والبیضة ونحو ذلک.(۸۶)
حدیث دوم:
فیما اوصی به النبی(ص): یا علی کفر بالله العظیم من هذه الأمة عشرة … والساعی فی الفتنة، وبایع السلاح من أهل الحرب … .(۸۷)
۵ - ۱۲- انهدام تجهیزات جنگی در صورت دستیابی دشمن به آنها
هر گاه لشکر اسلام مجبور به عقبنشینی شود و تجهیزات جنگی آنها در سرزمین دشمن و در معرض تصرف باشد و امکان حمل و انتقال آنها میسور نباشد سربازان مجازند تجهیزات جنگی خود را منهدم ساخته و مانع از دستیابی دشمن به آنها شوند، حدیث ذیل که از مصادیق این حکم کلی است، دلیل آن نیز میباشد.
حدیث اول:
… عن السکونی عن أبی عبدالله(ع) قال: قال رسول الله(ص): إذا حرنت علی أحدکم دابة فی ارض العدو فلیذبحها ولا یعرقبها.(۸۸)
حدیث دوم:
… [عن السکونی] قال: کان رسول الله(ص) یقول: لما کان یوم مؤتة کان جعفر بن ابیطالب علی فرس له فلما التقوا نزل عن فرسه فعرقبها بالسیف فکان اول من عرقب فی الاسلام(۸۹)؛ یدل علی جواز العرقبة مع الضرورة.(۹۰)
۶ - ۱۲- لزوم طرح و برنامهریزی در عملیات جنگی
یکی از عوامل مهم موفقیت و پیروزی سپاهیان طرح و برنامه است. رعایت نظم و سلسله مراتب فرماندهی نقشههای عملیاتی از ضروریات اولیه جنگ محسوب میشود و در مقابل؛ تکروی و بیانضباطی در رفتار نظامی، از عوامل مهم شکست نیروهای نظامی است و بر همین اساس در آیات و اخبار از آن نهی و منع شده است.
حدیث اول:
عن أسباط بن سالم قال: کنت عند أبی عبدالله(ع) فجائه رجل فقال له: أخبرنی عن قول الله … «ولا تقتلوا انفسکم»(۹۱) [قال] عنی بذلک الرجل من المسلمین یشد علی المشرکین فی منازلهم فیقتل فنهاهم الله عن ذلک.(۹۲)
حدیث دوم:
… عن محمد بن علی، عن ابی عبدالله(ع) فی قوله تعالی: «ولا تقتلوا أنفسکم إن الله کان بکم رحیما» قال: کان المسلمون یدخلون علی عدوهم فی المغارات فیتمکن منهم عدوهم فیقتلهم کیف شاء، فنهاهم الله أن یدخلوا علیهم فی المغارات.(۹۳)
حدیث سوم:
… وفی روایة أبی علی رفعه قال: کان الرجل یحمل علی المشرکین وحده حتی یقتل او یقتل، فأنزل الله هذه الآیة ولا تقتلوا انفسکم إن الله کان بکم رحیما.(۹۴)
۷ - ۱۲- سازماندهی یگانهای ویژه نظامی: «شرطة الخمیس؛ پیشمرگان»
یکی از نمادهای آمادگی نظامی، سازماندهی نیروهای قدرتمند آماده به خدمتی است که به صورت یگانهای ویژه عملیاتی در هر شرایطی به ویژه در موارد تهدید و خطر آماده عمل و عکسالعملهای مقتضی و مناسب باشند. در متون حدیثی از این نیروهای ویژه با عنوان «شرطة الخمیس»(۹۵) یاد شده و حتی به تعداد این نیروها نیز اشاره شده است. حکومتهای صدر اسلام از جمله حکومت امیرالمؤمنین(ع) از این نیروهای ویژه و پیشمرگ برخوردار بودهاند.
حدیث اول:
روی عن أمیرالمؤمنین(ع) أنه قال لعبدالله بن یحیی الحضرمی یوم الجمل: أبشر ابن یحیی، فانک وابوک من شرطة الخمیس حقا، لقد أخبرنی رسول الله(ص) باسمک واسم أبیک فی شرطة الخمیس، والله سماکم شرطة الخمیس علی لسان نبیه(ص) وذکر أن شرطة الخمیس کانوا ستة آلاف رجل أو خمسة آلاف.(۹۶)
حدیث دوم:
… عن أبی الجارود قال: قلت للأصبغ بن نباتة: ما کان منزلة هذا الرجل [علی(ع) ]فیکم؟ قال: ما أدری ما تقول إلا أن سیوفنا کانت علی عواتقنا، فمن أومأ الینا ضربناه بها، وکان یقول لنا: تشرطوا فوالله ما اشتراطکم لذهب ولا فضة، وما اشتراطکم إلا للموت، إن قوما من قبلکم من بنی اسرائیل تشارطوا بینهم، فما مات احد منهم حتی کان نبی قومه أو نبی قریته أو نبی نفسه، وإنکم لبمنزلتهم غیر انکم لستم بأنبیاء.(۹۷)
حدیث سوم:
عن أبی عبدالله(ع) قال: کانوا شرطة الخمیس ستة آلاف رجل أنصاره [علی ]علیهالسلام.(۹۸)
۸ - ۱۲- کاربرد خدعه و دروغ در جنگ
در بحث از صفات حاکم اسلامی به تفصیل از ممنوعیت کاربرد فریب و نیرنگ و نیز دروغ در سیاست بحث شد، لکن باید توجه داشت که مذمومیت این دو خصلت در مورد جنگ تخصیص خورده و استفاده از آن در تاکتیکهای نظامی برای شکست دشمن تجویز شده است. زیرا توسل به راستی و صداقت و نیز آشکار ساختن اهداف و عملیات در جنگ نوعی سفاهت و کمک به پیروزی دشمن محسوب میشود و در عرف نظامی، پیروزی بدون حفاظت اطلاعات و پنهانکاری و جنگ تبلیغاتی امری غیر مقدور و دست نیافتنی تلقی میگردد.
حدیث اول:
… عن المحاربی، عن جعفر بن محمد، عن أبیه، عن آبائه(ع) عن علی(ع) قال: قال النبی(ص): ثلاث یحسن فیهن الکذب: المکیدة فی الحرب … .(۹۹)
حدیث دوم:
قال [علی(ع)] قال رسول الله(ص): الحرب خدعة.(۱۰۰)
حدیث سوم:
… عن عیسی بن حسان قال: سمعت ابا عبدالله(ع) یقول: کل کذب مسئول عنه صاحبه یوما إلا کذبا فی ثلاثة: رجل کائد فی حربه فهو موضوع عنه، أو رجل أصلح بین اثنین یلقی هذا بغیر ما یلقی به هذا، یرید بذلک الأصلاح ما بینهما … .(۱۰۱)
۹ - ۱۲- روحیه همکاری و کمک به همرزمان
از آن جا که انسانها در برخورداری از روحیه شجاعت، دارای مراتب گوناگون بوده و برخی در مرتبه فراتر و برخی دیگر در مرتبه فروتر قرار دارند، توصیه امام علی(ع) به لشکریان اسلام این است که در صحنه کارزار اگر سربازی را مشاهده کردند که در برابر دشمن دچار ضعف و ناتوانی شده و دشمن نیز به نابودی وی طمع بسته است او را دریابند و از دست دشمن نجات دهند، این روحیه همکاری نسبت به گروههای مسلح در ردهبندیهای مختلف نیز قابل تعمیم است.
… عن محمد بن مسلم، عن أبی عبدالله(ع) قال: قال امیرالمؤمنین(ع) لأصحابه: إذا لقیتم عدوکم فی الحرب فأقلوا الکلام واذکروا الله … وإذا رأیتم من اخوانکم المجروح ومن قد نکل به، أو من قد طمع عدوکم فیه فقوه بأنفسکم.(۱۰۲)
۱۰ - ۱۲- لزوم اخلاص در جهاد
از آن جا که جهاد در اسلام عبادت محسوب میشود، مجاهدان باید با قصد تقرب به خدا و جلب رضایت حق تعالی مجاهده کنند. از این رو جهاد با هر قصد و نیت دیگری باطل است و اگر کسی با نیت و هدف غیر الهی کشته شود شهید نیست. در احادیث مربوط به جهاد به این عنصر مهم تصریح و تأکید شده است.
حدیث اول:
… عن ابن نباتة قال: قال امیرالمؤمنین(ع) فی بعض خطبه: یقول الرجل جاهدت ولم یجاهد، انما الجهاد اجتناب المحارم، ومجاهدة العدو، وقد تقاتل أقوام فیحبون القتال، لا یریدون إلا الذکر والأجر، وإن الرجل لیقاتل بطبعه من الشجاعة فیحمی من یعرف ومن لا یعرف، ویجبن بطبیعته من الجبن فیسلم أباه وأمه إلی العدو، وانما القتال حتف من الحتوف، وکل امریء علی ما قاتل علیه، وإن الکلب لیقاتل دون أهله.(۱۰۳)
حدیث دوم:
عنه [جعفر بن محمد(ع)] أنه سئل عن قول الله: «إن الله اشتری من المؤمنین أنفسهم واموالهم بأن لهم الجنة، یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون ویقتلون، وعدا علیه حقا فی التوراة والانجیل والقرآن، ومن أوفی بعهده من الله، فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به وذلک هو الفوز العظیم»(۱۰۴) هذا لکل من جاهد فی سبیل الله أم لقوم دون قوم؟
فقال ابو عبدالله جعفر بن محمد(ع): انه لما نزلت هذه الآیة علی رسول الله(ص) سأله بعض اصحابه عن هذا فلم یجبه، فأنزل الله علیه بعقب ذلک «التائبون العابدون، الحامدون، السائحون الراکعون، الساجدون، الآمرون بالمعروف والناهون عن المنکر، والحافظون لحدود الله وبشر المؤمنین»(۱۰۵) فأبان الله بهذا صفة المؤمنین الذین اشتری منهم اموالهم وأنفسهم، فمن أراد الجنة فلیجاهد فی سبیل الله علی هذه الشرایط، وإلا فهو فی جملة من قال رسول الله(ص): ینصر الله هذا الدین بقوم لاخلاق لهم فی الآخرة.(۱۰۶)
۱۱ - ۱۲- مقابله به مثل
قانون مقابله به مثل در واقع همان قانون دفاع است که حق طبیعی و مشروع همه انسانهاست و در هر ملت و آیینی به رسمیت شناخته شده است. مقابله به مثل در مواردی فرض دارد که تجاوز و حملهای از طرف مقابل صورت بگیرد و طرف مورد حمله در صدد دفاع از خود برآید و حمله و تجاوز متجاوز را پاسخ بگوید. مستندات مقابله به مثل در قرآن، آیات متعددی است که مرحوم مجلسی به بخشی از آنها در بحارالانوار اشاره کرده است:
و اقول الآیات والأخبار الدالة علی جواز المعارضة بالمثل کثیرة فمن الآیات قوله تعالی: «فمن اعتدی علیکم» قال الطبرسی رحمه الله: أی ظلمکم «فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم»(۱۰۷) ای فجاوزوه باعتدائه، وقابلوه بمثله، والثانی لیس باعتداء علی الحقیقة، ولکن سماه اعتداء لأنه مجازاة اعتداء، وجعله مثله، وإن کان ذلک جورا، وهذا عدلا، لأنه مثله فی الجنس وفی مقدار الاستحقاق، ولأنه ضرر کما أن ذلک ضرر، فهو مثله فی الجنس والمقدار والصفة …
ویدل علیه ایضا، قوله سبحانه «و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به»(۱۰۸) ویدل علیه ایضا قوله «و الذین إذا أصابهم البغی هم ینتصرون»(۱۰۹) ای ممن بغی علیهم من غیر ان یعتدوا … ثم ذکر تعالی حد الانتصار، فقال «وجزاء سیئة سیئة مثلها» … وسمی الثانیة سیئة علی المشاکلة … «ولمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل»(۱۱۰) معناه من انتصر لنفسه وانتصف من ظالمه بعد ظلمه أضاف الظلم الی المظلوم أی بعد أن ظلم وتعدی علیه فأخذ لنفسه بحقه فالمنتصرون ما علیهم من اثم وعقوبة وذم «انما السبیل» ای الأثم والعقاب «علی الذین یظلمون الناس» ابتداء «و یبغون فی الأرض بغیر الحق أولئک لهم عذاب ألیم» ای مولم … .(۱۱۱)
حدیث اول:
قال امیرالمؤمنین(ع): ردوا الحجر من حیث جاء فأن الشر لا یدفعه إلا الشر.(۱۱۲)
حدیث دوم:
البته باید به این نکته نیز توجه داشت که مقابله به مثل، یک قانون استثناپذیر است و حاکم اسلامی میتواند در مواردی که حمله طرف مقابل به شیوه غیر انسانی باشد و دفع دشمن نیز منحصر بر همان شیوه تجاوز نباشد به سبب رعایت ارزشهای انسانی از مقابله به مثل صرفنظر کند. چنانچه در سیره امام علی(ع) این مسئله در جنگ صفین با بستن آب بر روی لشکریان آن حضرت از سوی سربازان معاویه اتفاق افتاد، ولی حضرت از مقابله به مثل صرفنظر نمود.
… ولما غلب اهل الشام علی الفرات فرحوا بالغلبة وقال معاویة یا اهل الشام هذا والله أول الظفر، لاسقانی الله ولا أبا سفیان إن شربوا منها ابدا حتی یقتلوا بأجمعهم علیه وتباشر أهل الشام …
قال نصر: فحدثنا عمرو عن جابر قال: خطب علی(ع) یوم الماء فقال: أما بعد: فأن القوم قد بدؤکم بالظلم وفاتحوکم بالبغی واستقبلوکم بالعدوان وقد استطعموکم القتال حیث منعوکم الماء، فأقروا علی مذلة، وتأخیر محلة، أو رووا السیوف من الدماء ترووا من الماء، فالموت فی حیاتکم مقهورین، والحیاة فی موتکم قاهرین ألا وإن معاویة قال لمة من الغواة وعمس علیهم الخبر حتی جعل نحورهم اغراض المنیة [نهج البلاغة، خطبه ۵۱]
وعن صعصعة قال: أقبل الأشتر یوم الماء فضرب بسیفه جمهور أهل الشام حتی کشفهم عن الماء … قال نصر: فقال اصحاب علی(ع) له: امنعهم الماء یا امیرالمؤمنین کما منعوک، فقال: لا، خلوا بینهم و بینه، لا أفعل ما فعله الجاهلون فسنعرض علیهم کتاب الله وندعوهم إلی الهدی فأن أجابوا وإلا ففی حد السیف ما یغنی انشاءالله قال: فوالله ما أمسی الناس حتی رأوا سقاتهم وسقاة اهل الشام وروایاهم وروایا اهل الشام یزدحمون علی الماء ما یؤذی انسان انسانا.(۱۱۳)
۱۲ - ۱۲- وظایف فرماندهان نظامی در معاشرت با مردم و سربازان
وسعت اختیارات و قدرت برتر فرماندهان به ویژه در ایام جنگ، امکان ظلم و تعدی به حقوق شهروندان را در حق ایشان تقویت میکند، از این رو فرماندهان بیش از دیگران نیاز به نظارت، موعظه و توصیههای اخلاقی دارند تا در اجرای وظایف خود دچار خلاف شرع، قانون و ظلم و ستم نگردند. اخبار و احادیث نیز حکایت از احتمال گرفتاری فرماندهان به این آسیب جدی دارد. در روایات ذیل توصیههای امیرالمؤمنین(ع) به فرماندهان نظامی در خصوص کیفیت معاشرت آنان با مردم و سربازان آمده است:
حدیث اول:
قال ابن ابی الحدید: قال نصر بن مزاحم: و کتب ع">علی إلی أمراء الأجناد - وکان قد قسم عسکره اسباعا فجعل علی کل سبع أمیرا - اما بعد فأنی ابرء الیکم من معرة الجنود، فاعزلوا الناس عن الظلم و العدوان، وخذوا علی أیدی سفهائکم، واحرسوا أن تعملوا اعمالا لا یرضی الله بها عنا، فیرد علینا وعلیکم دعائنا، فانه تعالی یقول: «ما یعبؤ بکم ربی لو لا دعائکم»(۱۱۴) وإن الله إذا امقت قوما من السماء هلکوا فی الأرض فلا تألوا أنفسکم خیرا، ولا الجند حسن سیرة، ولا الرعیة معونة، ولا دین الله قوة، وابلوه فی سبیله ما استوجب علیکم، فأن الله قد اصطنع عندنا وعندکم ما یجب علینا ان نشکره بجهدنا، وأن ننصره قوتنا ولا حول ولا قوة إلا بالله.(۱۱۵)
حدیث دوم:
قال نصر و ابن ابی الحدید: ودعا علی(ع) زیاد بن النضر وشریح بن هانی وکانا علی مذحج والأشعریین فقال:
یا زیاد اتق الله فی کل ممسی و مصبح، وخف علی نفسک الدنیا الغرور، ولا تأمنها علی حال من البلاء، واعلم أنک إن لم تزعها عن کثیر مما تحب مخافة مکروهه، سمت بک الأهواء الی کثیر من الضرر، فکن لنفسک مانعا وازعا من البغی والظلم والعدوان فأنی قد ولیتک هذا الجند، فلا تستطیلن علیهم إن خیرکم عندالله أتقاکم، وتعلم من عالمهم، وعلم جاهلهم، واحلم عن سفیههم، فانک انما تدرک الخیر بالحلم، وکف الأذی والجهل … .(۱۱۶)
ضرورت تدبیر و لزوم هوشیاری در امور جنگ از توصیههای مهم آیات مربوط به جهاد در قرآن است. آیه «و لیأخذوا حذرهم و أسلحتهم»(۱۱۷) ناظر به وجوب اخذ سلاح و آمادگی نظامی در شرایط جنگی است.(۱۱۸)
۱۳. پیمان صلح
صلح در اصطلاح فقه و حدیث قراردادی است که در پایان جنگ بین مسلمانان و دشمن، منعقد و با عنوان هدنه و مهادنه نیز یاد میشود، پیمان صلح از شئون حکومتی، و منحصرا در اختیار امام و نایب اوست و بدون اذن امام منعقد نمیگردد. در قرارداد صلح، رعایت شروطی الزامی است از قبیل این که تعیین مدت صلح از چهار ماه تا ده سال، حداقل مدت در صورت قدرت دولت اسلامی است و حداکثر آن در حالت ضعف دولت اسلامی لحاظ میشود، هر چند برخی از فقها تعیین مدت صلح را بر عهده امام گذاشتهاند، همچنین لازم است از گنجاندن شروطی که مخالف صلح و یا اصول شریعت باشد خودداری شود.
مفاد آیات و روایات، دلالت بر تقدم و اولویت صلح بر جنگ دارد و آیه «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها»(۱۱۹) به طور واضح قبول پیشنهاد صلح از سوی دشمن را در همه حالات لازم میشمارد. نکته دیگر این که طرفین صلح که ملتزم به رعایت آن شدهاند، تعهدشان منوط به رعایت مفاد صلح از سوی طرف مقابل است و در صورت نقض طرف مقابل عقد صلح نیز نقض میشود.(۱۲۰) در بررسی پیمان صلح از دیدگاه احادیث عناوین ذیل قابل طرح و بررسی است.
۱ - ۱۳- صلح و مصلحت
مهمترین عنصر در قرارداد صلح رعایت مصالح مسلمین است. امام مسلمین که متولی انعقاد و اجرای پیمان صلح است موظف به مصلحتسنجی و آیندهنگری میباشد. چه بسا استراتژی صلح در دراز مدت قابل مقایسه با منافع جنگ در کوتاه مدت باشد، چنان چه در صلح امام حسن(ع) رعایت مصلحت و بقای شیعیان کاملا مشهود، و حضرت، مصلحت خود را با مصالح صلحهای پیامبر(ص) برابر دانسته است.
حدیث اول:
… عن ابی الوداک قال: لما کتبت صحیفة الصلح والتحکیم، قال علی(ع) انما فعلت ما فعلت لما بدا فیکم من الخور والفشل عن الحرب.(۱۲۱)
حدیث دوم:
… عن أبی سعید عقیصا قال: قلت للحسن بن علی بن ابی طالب(ع): یا ابن رسول الله، لم داهنت معاویة وصالحته، وقد علمت أن الحق لک دونه وأن معاویة ضال باغ؟ فقال: یا ابا سعید ألست حجةالله تعالی ذکره علی خلقه، واماما علیهم بعد ابی(ع)؟ قلت: بلی قال: ألست الذی قال رسول الله(ص) لی ولأخی: الحسن والحسین إمامان قاما أو قعدا؟ قلت: بلی، قال: فأنا إذن امام لو قمت، وأنا امام و إذا قعدت، یا ابا سعید علة مصالحتی لمعاویة علة مصالحة رسول الله(ص) لبنی ضمرة، وبنی أشجع، ولأهل مکة حین انصرف من الحدیبیة، اولئک کفار بالتنزیل، ومعاویة واصحابه کفار بالتأویل، یا ابا سعید إذا کنت إماما من قبل الله تعالی ذکره، لم یجب ان یسفه رأیی فیما أتیته من مهادنة أو محاربة، وان کان وجه الحکمة فیما أتیته ملتبسا، ألاتری الخضر(ع) لما خرق السفینة وقتل الغلام وأقام الجدار سخط موسی(ع) فعله، لأشتباه وجه الحکمة علیه، حتی اخبره فرضی، هکذا انا سخطتم علی بجهلکم بوجه الحکمة فیه ولو لا ما أتیت لما ترک من شیعتنا علی وجه الأرض احد الاقتل.(۱۲۲)
۲ - ۱۳- مدت صلح
در متن صلحنامه باید مدت و زمان صلح مشخص گردد، و مدت آن را از چهار ماه تا ده سال گفتهاند و برخی نیز مصلحتسنجی امام را در تعیین مدت معتبر دانستهاند.(۱۲۳) از آن جا که عقد صلح از عقود لازم است، رعایت مفاد صلحنامه در طول مدت بر طرفین لازم و واجب است.
روی الکلبی والمدائنی وغیرهما من أصحاب السیرة قالوا: لما مات الحسن(ع) تحرکت الشیعة بالعراق وکتبوا الی الحسین(ع) فی خلع معاویة والبیعة له، فامتنع علیهم، وذکر أن بینه وبین معاویة عهدا وعقدا لا یجوز له نقضه حتی تمضی المدة، فاذا مات معاویة نظر فی ذلک ….(۱۲۴)
۳ - ۱۳- صلح؛ پیمان فراگیر
عقد صلح بر خلاف عقد أمان که به تنهایی از سوی افراد و سربازان لشکریان قابل انعقاد است، باید اجماعی و مورد اتفاق لشکریان باشد.
… عن طلحة بن زید، عن ابی عبدالله، عن ابیه علیهما السلام، قال: قرأت فی کتاب علی(ع) إن رسول الله(ص) کتب کتابا بین المهاجرین والانصار ومن لحق بهم من اهل یثرب: … لا یسالم مؤمن دون مؤمن فی قتال فی سبیل الله إلا علی عدل سواء.(۱۲۵)
بیان: «قوله(ص): لا یسالم مؤمن دون مؤمن» ای لا یصالح واحد دون أصحابه، وإنما یقع الصلح بینهم وبین عدوهم باجتماع ملائهم علی ذلک.(۱۲۶)
۴ - ۱۳- وفاداری به پیمان صلح
چنانچه اشاره شد عقد صلح از عقود لازم است و پایبندی به مفاد صلحنامه از سوی طرفین جنگ واجب، و نقض آن حرام است و امام مسلمین نیز نمیتواند به صورت یک طرفه بدون این که مدت صلح تمام شود یا مخالفتی با مفاد صلح از سوی دشمن صورت بگیرد، پیمان صلح را نقض کند. اهمیت وفاداری به معاهده صلح به حدی است که در برخی روایات، نقض آن از گناهان کبیره شمرده شده است، پایبندی به عهد و پیمان صلح در سیره نظامی پیامبر اکرم(ص)، امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) کاملا مشهود بوده و حکایت از جایگاه ویژه پیمان صلح در اسلام دارد.
دخل عمرو بن عبید علی الصادق(ع) وقرأ «إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه»(۱۲۷) وقال: أحب أن أعرف الکبائر من کتاب الله فقال: نعم یا عمرو ثم فصله بأن الکبائر: … ونقض العهد.(۱۲۸)
۵ - ۱۳- عهدشکنی و آثار آن
در اخبار و احادیث از عهدشکنی بسیار مذمت شده و برای آن، آثار وضعی و پیآمدهای سیاسی، اجتماعی ناگواری بیان شده است. مهمترین اثر عدم رعایت معاهدات بینالمللی از جمله معاهده صلح و مهادنه، پیروزی ناخواسته کافران و مشرکان بر مسلمانان است.
حدیث اول:
… عن أبی حمزة، عن ابی جعفر(ع) قال: وجدنا فی کتاب رسول الله(ص): … وإذا نقضوا العهد سلط الله علیهم عدوهم(۱۲۹)؛ والظاهر أن المراد بالعهد المعاهدة مع الکفار.(۱۳۰)
حدیث دوم:
… عن عبدالرحمن بن کثیر، عن أبی عبدالله(ع) قال: إذا فشت اربعة ظهرت اربعة: … وإذا خفرت الذمة نصر المشرکون علی المسلمین.(۱۳۱)
حدیث سوم:
عن موسی بن جعفر عن آبائه(ع) قال: قال رسول الله(ص): لا دین لمن لا عهد له.(۱۳۲)
پینوشتها
۱) بخشی از پروژه بزرگ احادیث سیاسی است که در پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی در دست انجام است.
۲) حجة الاسلام سلطان محمدی پژوهشگر پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی.
۳) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۹، ح ۱۰؛ أمالی الصدوق، ص ۵۷۸.
۴) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۸ - ۷، ح ۲؛ نهج البلاغة «عبده»، ج ۱، ص ۶۳.
۵) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۵، ح ۳۸؛ نوادر الراوندی، ص ۲۱.
۶) بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۰، ح ۲۸.
۷) بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۸۳، ح ۷۸.
۸) بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۶۰۳، ح ۷۴۴؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳.
۹) بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۶۱ - ۶۰، ح ۲۵؛ الکافی، ج ۲، ص ۳۴۸.
۱۰) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۴۰، ح ۴۴؛ نهج البلاغة، ج ۲، ص ۳؛ بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۴۵۵، ح ۶۷۲.
۱۱) بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۳۱۱؛ بیان؛ بحارالانوار، ج ۵۵، ص ۲۶، بیان.
۱۲) بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۲۸، بیان؛ بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۲۶۲، بیان.
۱۳) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۶۲؛ همچنین به آیه: «یا أیها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا» نیز در باب مرابطه استناد شده است؛ آل عمران (۳)، آیه ۲۰۰- آیه مذکور در متن، آیه ۶۰ سوره انفال است.
۱۴) بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۱۵۹ - ۱۵۸، تفسیر.
۱۵) بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۹۵، ح ۳؛ الکافی، ج ۲، ص ۸۱.
۱۶) بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۱۵۹ - ۱۵۸تفسیر.
۱۷) بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۲۱۶، بیان.
۱۸) بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۱۵۹، تفسیر؛ مجمع البیانج ۴، ص ۵۵۵.
۱۹) بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۱۶۵، ح ۹، مجالس ابن الشیخ، ص ۲۴۴.
۲۰) بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۱۷۴، ح ۲۹؛ نوادر الراوندی، ص ۳۴.
۲۱) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۹ - ۸، ح ۶؛ أمالی الصدوق، ص ۵۷۷.
۲۲) نساء (۴)، آیه ۳۱.
۲۳) أنفال (۸)، آیه ۱۶.
۲۴) بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۱۶، ح ۴؛ المناقب، ج ۳، ص ۳۷۵؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۲۶۰، ح ۱۸؛ الکافی، ج ۲، ص ۲۸۰؛ بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۲۵، بیان؛ همان، ص ۲۷ - ۲۵، بیان.
۲۵) بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۲۴۲، ح ۲.
۲۶) بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۷ - ۱۱۶، ح ۱؛ المجالس، ص ۳۶۲.
۲۷) حج (۲۲)، آیه ۷۸.
۲۸) حجرات (۴۹)، آیه ۱۵.
۲۹) أنفال (۸)، آیه ۷۲.
۳۰) بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۳۷۰، بیان.
۳۱) بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۳۵۱ - ۳۵۰، ح ۱۹؛ الکافی، ج ۲، ص ۵۱ - ۵۰.
۳۲) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۳، ح ۱۵، الخصال، ج ۱، ص ۱۶۳؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۷، ح ۱.
۳۳) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۱، ح ۹؛ الخصال، ج ۲، ص ۴۱۸.
۳۴) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۴۸، ح ۱۱؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۴۱.
۳۵) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۳ - ۲۲، ح ۱۴؛ علل الشرایع، ص ۶۰۳.
۳۶) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۳، ح ۱۸؛ الخصال، ج ۲، ص ۳۹۴.
۳۷) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۵ - ۲۴، ح ۲۱؛ أمالی شیخ، ج ۲، ص ۱۳۶؛ بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۰۰، ح ۲؛ تحف العقول، ص ۱۹۷ با اندکی اختلاف در عبارت.
۳۸) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۵، ح ۲۲؛ و نیز نگاه کنید به: بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۵۵، ح ۱؛ همان، ج ۱۰، ص ۳۶۴، ح ۲؛ همان، ج ۱۰، ص ۲۲۶، ح ۱.
۳۹) بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۱۶، ح ۳۸؛ التحف، ص ۱۷۱؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۷۴، ح ۱.
۴۰) توبه (۹)، آیه ۱۱۱.
۴۱) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۸، ح ۴؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۴؛ تفسیر علی بن ابراهیم، ص ۲۶۱.
۴۲) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۴۹، ح ۱۸؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۴۲.
۴۳) بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۸۰، ح ۴۵.
۴۴) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۳، ح ۱۸؛ الخصال، ج ۲، ص ۳۹۴.
۴۵) بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۱۵۸؛ بیان؛ «البغی الخروج علیهم [ای الأئمة الحق] وعدم الأنقیاد لهم»؛ بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۱۴، بیان.
۴۶) بقره (۲)، آیه ۱۷۳.
۴۷) بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۱۳۶، ح ۳؛ معانی الأخبار، ص ۲۱۴؛ بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۱۰۴، بیان؛ فروع الکافی، ج ۶، ص ۲۶۵.
۴۸) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۲۸ - ۳۲۷، بیان.
۴۹) والذی نفهم من الاخبار أنهم واقعا فی حکم المشرکین وغنائمهم وسبیهم فی حکم غنائم المشرکین وسبیهم، والقائم(عج) یجری تلک الأحکام علیهم»؛ بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۲۹، بیان.
۵۰) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۲۴، ح ۲۹۸؛ قرب الاسناد، ص ۴۵.
۵۱) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۵۴ - ۳۵۳، ح ۳۳۶؛ در سلب ایمان از خوارج و این که آیا مؤمن بر ایشان اطلاق میشود یا خیر؟ علامه مجلسی بحث مفصلی را از مرحوم صدوق نقل کرده است که نتیجه آن عدم اطلاق مؤمن بر باغی است. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸ - ۳۷، ح ۱.
۵۲) بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۴۲۹، ح ۶۳۶؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۶۰۳.
۵۳) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۳۰، بیان.
۵۴) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۳۰ - ۳۲۷، بیان.
۵۵) بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۴۴۳ - ۴۴۲، ح ۶۵۳؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۵۴.
۵۶) بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۱۰۹ - ۱۰۸، بیان.
۵۷) بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۲۵۰، بیان.
۵۸) بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۶، ح ۲۶.
۵۹) بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۱۹۴ - ۱۹۳، ح ۷۹؛ نهج البلاغة (عبده)، ج ۱، ص ۲۸۳؛ بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۲۵۵ - ۲۵۴؛ ارشاد مفید، ص ۱۰۱ - ۹۹.
۶۰) بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۱۷۳، ح ۳۴؛ نهج البلاغة، (عبده)، ج ۲، ص ۲۴۹.
۶۱) فرقان (۲۵)، آیه ۷۷.
۶۲) بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۵۶ - ۳۵۵، ح ۷۰.
۶۳) بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۵۵، ح ۸؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۶۵ - ۶۴؛ بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۵۹ - ۵۸؛ شرح ابن ابی الحدید، ج ۳، ص ۴۷ - ۴۲.
۶۴) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۳۵، ح ۲۵؛ نوادر الراوندی، ص ۳۳.
۶۵) آل عمران (۳)، آیه ۱۷.
۶۶) آل عمران (۳)، آیه ۱۷۲.
۶۷) بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۲۵ - ۲۴.
۶۸) بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۶۷، ح ۱۵.
۶۹) بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۶۸، بیان.
۷۰) بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۴۴۶ - ۴۴۵، ح ۶۵۷؛ کافی، ج ۵، ص ۳۳؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۷، ح ۳۴؛ رجال الکشی، ص ۱۹۰؛ بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۲۱۴ - ۲۱۳، ح ۱۶۹؛ الکافی، ج ۵، ص ۱۲- بخش اول حدیث در احادیث دیگر نیز با اندکی تفاوت در عبارات آمده است: از جمله بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۲۵۳ - ۲۵۲، ح ۱۹۸، همان، ص ۲۶۹، ح ۲۰۹.
۷۱) بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۸۶ - ۸۵، ح ۹۳۹؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۸؛ علامه مجلسی در بیان علت تعجب امیرالمؤمنین(ع) از رفتار لشکریان خود سه احتمال را مطرح کرده که احتمال سوم مربوط به عطا و معونه لشکریان است: « … ثالثها: أن اصحاب معاویة یتبعونه علی غیر معونة ولا عطاء، واصحابه(ع) لا یجیبونه إلی المعونة والعطاء، فأن معاویة انما کان یعطی رؤساء القبایل الأموال الجلیلة، ولا یعطی الجند علی وجه العطاء والمعونة شیئا، وهم کانوا یطیعون الرؤساء للحمیة او العطایا من هؤلاء لهم»؛ بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۸۸ - ۸۷، بیان.
۷۲) بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۱۵ - ۱۴، ح ۷؛ أمالیالطوسی، ج ۲، ص ۹۸؛ بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۳۱۳، ح ۱؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۳۱۷، ح ۱؛ المحاسن، ص ۲۸۷، بحارالانوار، ج ۸۰، ص ۲۷۶، ح ۱؛ معانی الأخبار، ص ۵۱؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۲۲؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۵۵، ح ۵؛ الخصال، ج ۱، ص ۲۲۵.
۷۳) بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۳۲۴، بیان.
۷۴) الاخلاق والسیاسة، ص ۲۶۲ - ۲۵۸.
۷۵) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۹۹، ح ۳۶۹؛ شرح ابن ابی الحدید، ج ۳، ص ۱۷۱.
۷۶) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۵۶۱، ح ۴۶۶؛ نهج البلاغة، مختار، ۲۰۶.
۷۷) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۳۱، ح ۲؛ قرب الاسناد، ص ۶۲.
۷۸) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۳۴، ح ۱۸؛ نوادر الراوندی، ص ۲۰.
۷۹) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۱۸۵، ح ۱۳۳، تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۰۷.
۸۰) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۱۸۶، ح ۱۳۶؛ امالی شیخ مفید، مجلس ۷، ص ۵۹؛ بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۱۸۸، ح ۱۴۰؛ همان، ص ۱۹۳، ح ۱۴۲.
۸۱) حجرات (۴۹)، آیه ۹.
۸۲) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۱۷۴، ح ۱۳۲؛ مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۳۳۹.
۸۳) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۵۳، ح ۴؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۸۶.
۸۴) بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۴۵۳، ح ۶۶۶؛ علل الشرایع، ج ۲، ص ۶۰۳؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۲، ح ۱۲.
۸۵) بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۷۸، ۱۷۷، ح ۲۳؛ فروع الکافی، ج ۱، ص ۳۳۴.
۸۶) بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۵۹، ح ۱۴۷؛ تحف العقول، ص ۳۵۷.
۸۷) بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۶۱، ح ۲؛ الخصال، ج ۲، ص ۲۱۷؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۷، ح ۱۴.
۸۸) بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۲۲۳ - ۲۲۲، ح ۳؛ فروع الکافی، ج ۵، ص ۴۹؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۵، ح ۲۴؛ المحاسن، ص ۶۳۴.
۸۹) بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۲۲۳، ح ۴؛ فروع الکافی، ج ۵، ص ۴۹؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۵، ح ۲۵؛ المحاسن، ص ۶۳۴.
۹۰) بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۲۲۳، بیان.
۹۱) نساء (۴)، آیه ۲۹.
۹۲) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۶ - ۲۵، ح ۲۶ و ۲۷ و ۲۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۲۳۶ - ۲۳۵.
۹۳) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۶ - ۲۵، ح ۲۶ و ۲۷ و ۲۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۲۳۶ - ۲۳۵.
۹۴) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۶ - ۲۵، ح ۲۶ و ۲۷ و ۲۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۲۳۶ - ۲۳۵.
۹۵) این عنوان در احادیث متعددی آمده است از جمله: « … فقال علی(ع): یا قنبر أدع لی شرطة الخمیس فدعاهم …»؛ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۱۱، ح ۲۰؛ در تعریف این واژه علامه مجلسی به نقل از نهایه مینویسد: «شرط الله» ای نخبة جنوده وأعوانه و عساکره؛ شرط السلطان نخبة اصحابه، الذین یقدمهم علی غیرهم من جنده؛ الشرطة أول طائفة من الجیش تشهد الوقعة»؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۴۴، بیان؛ بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۶۳۲، بیان؛ «الشرطة هی الجند، وصاحب الشرطة، الحاکم، وهم أعوان السلطان»؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۲۷۶، بیان. همچنین وی در وجه نامگذاری این نیرو به «شرطة الخمیس» آورده است: «الخمیس، سمی به لأنه مقسوم بخمسة أقسام: المقدمة والساقة والمیمنة والمیسرة والقلب»؛ بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۱۵۲، بیان؛ «سموا بذلک لأنهم أعلموا أنفسهم بعلامات یعرفون بها»؛ بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۱۵۱، بیان.
۹۶) بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۱۵۱، ح ۱۸.
۹۷) بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۱۵۱ - ۱۵۰، ح ۱۶.
۹۸) بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۲۷۱، ح ۱۰۱۰؛ الاختصاص، ص ۲.
۹۹) بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۴۲ - ۲۴۱، ح ۵؛ الخصال، ج ۱، ص ۵۴؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۹ - ۸، ح ۱۱.
۱۰۰) بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۳۳۲، ح ۱۱۲۰.
۱۰۱) بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۲۴۲، ح ۵؛ الکافی، ج ۲، ص ۳۴۲؛ و نیز نگاه کنید به: بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۲۵۴ - ۲۵۳، بیان.
۱۰۲) بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۴۵۲، ح ۶۶۳؛ کافی، ج ۵، ص ۴۲؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۱، ح ۸؛ الخصال، ج ۲، ص ۴۰۷.
۱۰۳) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۴۲، ح ۵۱.
۱۰۴) توبه (۹)، آیه ۱۱۱.
۱۰۵) توبه (۹)، آیه ۱۱۲.
۱۰۶) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۴۸، ح ۱۳؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۴۱.
۱۰۷) بقره (۲) آیه ۱۹۴.
۱۰۸) نحل (۱۶)، آیه ۱۲۶.
۱۰۹) شوری (۴۲)، آیه ۳۹.
۱۱۰) شوری (۴۲)، آیه ۴۱.
۱۱۱) بحارالانوار، ج ۷۲ص ۲۹۷ - ۲۹۶، بیان.
۱۱۲) بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۱۲، ح ۱۰؛ نهج البلاغة، ج ۲، ص ۲۲۰.
۱۱۳) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۴۴۳ - ۴۴۱، ح ۳۹۳.
۱۱۴) فرقان (۲۵)، آیه ۷۷.
۱۱۵) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۴۱۵، ح ۳۷۵؛ شرح ابن أبی الحدید، ج ۱، ص ۶۴۸.
۱۱۶) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۴۱۰، ح ۳۷۳؛ شرح ابن ابی الحدید، ج ۳، ص ۱۷۱؛ بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۴۶۵، ح ۶۸۰؛ تحف العقول، ص ۱۳۰.
۱۱۷) نساء (۴)، آیه ۱۰۲.
۱۱۸) برای آگاهی بیشتر از تفسیر این آیه و شأن نزول آن رجوع کنید به: بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۱۰۲ - ۱۰۱.
۱۱۹) انفال (۸)، آیه ۶۱.
۱۲۰) عمید زنجانی، فقه سیاسی، حقوق تعهدات بینالمللی ودیپلماسی در اسلام، ص ۷۲ - ۶۷.
۱۲۱) بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۵۴۶، ح ۴۵۷.
۱۲۲) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲ - ۱، ح ۲؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۰۰.
۱۲۳) شیخ بهایی، جامع عباسی، ص ۱۵۸؛ به نقل از: ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی، ص ۳۸۳.
۱۲۴) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۴، ح ۲؛ ارشاد المفید، ص ۱۸۳ - ۱۸۲.
۱۲۵) بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۶۸ - ۱۶۷، ح ۱۵؛ فروع الکافی، ج ۱، ص ۳۳۶.
۱۲۶) بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۱۶۹، بیان.
۱۲۷) نساء (۳)، آیه ۳۱.
۱۲۸) بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۱۷ - ۲۱۶، ح ۴؛ المناقب، ج ۳، ص ۳۷۵.
۱۲۹) بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۶۹، ح ۳؛ الکافی، ج ۲، ص ۳۷۴؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۴۵، ح ۲؛ أمالی الشیخ الطوسی، ج ۱، ص ۲۱۳؛ بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۷۲، ح ۵؛ أمالی الصدوق، ص ۱۸۵؛ بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۳۲۸ - ۳۲۷، ح ۱۱.
۱۳۰) بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۷۱ - ۳۷۰، بیان.
۱۳۱) بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۲۱، ح ۱۳؛ الخصال، ج ۱، ص ۱۱۵ و ۱۶۵؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۴۵، ح ۱؛ بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۴۷، ح ۵.
۱۳۲) بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۹۶، ح ۲۰؛ نوادر الراوندی، ص ۵.
http://ensani.ir/fa/article/۸۲۷۳۵
نویسندگان: ابوالفضل سلطان محمدی
منبع: علوم سیاسی ۱۳۸۵ شماره ۳۴
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «جنگ و صلح در احادیث» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.