پیام جوادی آملی به مناسبت هزار و چهارصدمین سال شهادت حضرت علی(ع)

به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله جوادی آملی به مناسبت یک هزار و چهارصدمین سال شهادت حضرت امیرالمومنین (ع) در پیامی با عنوان «چهل نم از یک یم» به بیان چهل ویژگی از ویژگی های معرفتی و شخصیتی آن امام همام پرداختند.
جوادی آملی در ابتدای این پیام آورده است: هزار و چهارصد سال قبل امامی ملکوتی به نام امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین شهیدانه به لقای پروردگار نائل آمد که هویت معصومانه آن امام همام، نه متزمن بود و نه متمکن، لذا هماره مظهر معبود خود خواهد بود، هرچند گوینده: «سلونی قبل أن تفقدونی » غریمی است که حق او ادا نخواهد شد؛ لیکن نمی از یم چشیدن، دمی مغتنم برای تشنگان کوثر ولایت است.
متن کامل پیام به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین
چهل نم از یک یم
هزار و چهارصد سال قبل امامی ملکوتی به نام امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین شهیدانه به لقای پروردگار نائل آمد که هویت معصومانه آن امام همام، نه متزمن بود و نه متمکن، لذا هماره مظهر معبود خود خواهد بود، هرچند گوینده: «سلونی قبل أن تفقدونی »[۱] غریمی است که حق او ادا نخواهد شد؛ لیکن نمی از یم چشیدن، دمی مغتنم برای تشنگان کوثر ولایت است.
یکم. «لم تره العیون بمشاهدة العیان و لکن رأته العقول بحقائق الإیمان »[۲]؛ خدا را فقط با قلب متحقق به ایمان می توان شناخت نه با حس بصر.
دوم. «لما رأیته قد اختار لی دین ملائکته و رسله و أنبیائه علمت أن الذی أکرمنی بهذا لیس ینسانی فأحببت لقاءه »[۳]؛ وقتی که دیدم خدا دین فرشته ها و پیامبران را برای من اختیار نمود، دانستم مرا فراموش نمی کند، لذا دوستدار دیدار او شدم.
سوم. «سلونی قبل أن تفقدونی »[۴]، «سلونی عما شئتم »،[۵] «سلونی فإن عندی علم الأولین و الآخرین »[۶]، «فاسألونی عما یکون إلی یوم القیامة و عما کان علی عهد کل نبی بعثه الله »[۷]، «و الله لو شئت أن أخبر کل رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه لفعلت و لکن أخاف أن تکفروا فی ب رسول الله ۶»[۸]؛
چهارم. حضرت امیر مؤمنان (ع) به منزلت نفس حضرت ختمی نبوت (ص) است. آیه بهال با عبارت ﴿و أنفسنا و أنفسکم ﴾[۹] مؤید آن تنزیل و مصحح: «إنما أنت منی و أنا منک »[۱۰] خواهد بود.
پنجم. ولایت امیر مؤمنان (علیه السلام) مایهٴ کمال ایمان و اتمام نعمت الهی است: ﴿الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی ﴾.[۱۱]
ششم. امیر مؤمنان (علیه السلام) با خوابیدن در بستر رسول گرامی (صلی الله علیه و آله وسلم) و نزول ﴿و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد ﴾[۱۲] به کمال ایثار باریافت.
هفتم. امیر مؤمنان با اطعام سهمی از افطار مختصر خود و اهل بیت (علیهم السلام) به اسیری که مشرکانه به قصد کشتن مسلمانان آمد و اسیر شد جریان حقوق بشر را رقم زد.
هشتم. امیر مؤمنان (علیه السلام) حق مدار بود، چنان که حق نیز علی (علیه السلام) محور بود: «یدور معه حیثما دار »[۱۳]؛ حق فعلی در مدار علی می گردد، هرچند علی (علیه السلام) از حق بالذات خلق شده است.
نهم. امیر مؤمنان (علیه السلام) قطب خلافت الهی بود: «إنه لیعلم أن محلی منها محل القطب من الرحی »[۱۴].
دهم. امیر مؤمنان (علیه السلام) در اثر تنهایی و تقیه، خلافت غیر خود را امضا کرد: «لو کان لی بعد رسول الله صلی الله علیه و آله عمی حمزة و أخی جعفر لم أبایع کرها ».[۱۵]
یازدهم. در میدان جنگ با مرکب ساده جهاد می کرد و می گفت: «أنا لا أفر ممن کر علی و لا أکر علی من فر منی ».[۱۶]
دوازدهم. درب قلعه خیبر را کند و نیز بت بزرگ هبل را از بالای کعبه به تنهایی به زمین انداخت.
سیزدهم. بیت المال را هر از چندی جاروب می کرد و در آن نماز شکر اقامه می نمود که حقوق امت را ادا کردم.
چهاردهم. همانند حضرت ختمی نبوت در فتح مکه بعد از پیروزی در جبهه های حق علیه باطل اعلان عفو عمومی می کرد مگر در مورد خطر.
پانزدهم. در جنگ با یاغی اموی و باغی نفاق و طاغی کفر که قبلا آب را به روی علویان بسته بودند، با سلطه بر آب اجازه بستن آن را نداد و فرمود: «کفی بالسیف ».[۱۷]
شانزدهم. اصحاب ادب، صحابهٴ فصاحت و ارباب بلاغت جملگی بر آن اند که: «کلام علی دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوقین ».[۱۸]
هفدهم. دشمنان سیاسی، نظامی و مانند آن را سرکوب می کرد؛ ولی بی آبرو نمی کرد؛ تنها دنیا را با سه طلاق از یک سو و پوشیدن جامه ای آن چنان و کفشی این چنین، بی آبرو کرد: «لقد رقعت مدرعتی هذه حتی استحییت من راقعها »[۱۹].
هجدهم. مقال اصلی و رسمی امیر مؤمنان (علیه السلام) پرهیز از بیراهه رفتن و راه دیگران را بستن بود: «لو لا التقی لکنت أدهی العرب ».[۲۰]
نوزدهم. تحرز جدی از دو صفت در برابر مخالفان حق: «ما علی من قتال من خالف الحق و خابط الغی من إدهان و لا إیهان »[۲۱]. از وهن و دهن پرهیز داشتند.
بیستم. در صیانت بیت المال حریمی خاص داشت که هیچ کسی به آن حرم آشنا نبود. داغ کردن دست برادر خود عقیل در اثر درخواست نابجا بود.
بیست و یکم. فتنه شناسی از یک سو و کور کردن چشم آن از سوی دیگر از خصوصیت های آن حضرت بود: «أنا فقأت عین الفتنة »[۲۲].
بیست و دوم. تثلیث طریق عبادت: ۱- ترس از دوزخ؛ ۲- طمع به بهشت؛ ۳- صلاحیت ذاتی معبود و طریق محبت بدون ترس و طمع از ویژگی های امیر مؤمنان (علیه السلام) بود.
بیست و سوم. تبیین حقیقت مرگ و اینکه مردن، هجرت از جایی به جای دیگر است و انس وافر به مرگ داشتن، از ویژگی های آن حضرت بود.
بیست و چهارم. همگان می دانند من لحظه ای دستور خدا و پیامبر را رد نکردم و در هیچ امری نافرمانی ننمودم .[۲۳]
بیست و پنجم. از شگفت آورترین رخداد روزگار این است: بعد از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مردم مدینه را به یاری امیر مؤمنان (علیه السلام) دعوت کرد، مردم قیام نکردند، بعد از خلافت امیر مؤمنان (علیه السلام) زنی مردم را به کشتن آن حضرت (علیه السلام) دعوت کرد، قیام عمومی شروع شد العجب.
بیست و ششم. کلام امیر مؤمنان (علیه السلام) این است که سر مطهر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام رحلت روی سینه من بود و غسل و نماز آن حضرت را به عهده داشتم؛ فرشتگان کمک می کردند و از گوشم صدای صلوات آن ها قطع نمی شد.
بیست و هفتم. امیر مؤمنان (علیه السلام) در مدینه علم و در مدینه حکمت نبوی (صلی الله علیه و آله وسلم) و به فرموده حضرت ختمی نبوت (ص): «أقضاکم علی »[۲۴]، بود.
بیست و هشتم. اثر ذاتی عمل، مختص عامل است و اثر تبعی آن به غیر می رسد: قال (علیه السلام): «ما أحسنت الی احد »[۲۵] فرفع الناس رؤوسهم تعجبا فقال (علیه السلام): ﴿إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها ﴾[۲۶]، یعنی حرف لام مفید اختصاص است.
بیست و نهم. سر عدم استجابت دعا، اشتغال دل به غیر خداست: «لأن قلوبکم خانت بثمان خصال ».[۲۷]
سی ام. امیر مؤمنان (علیه السلام) نامه ای برای شیعیان خود نوشت و مرقوم داشت: «فإن الله یقول: ﴿و إن من شیعته لإبراهیم ﴾[۲۸] و هو اسم شرفه الله تعالی فی الکتاب، و أنتم شیعة النبی محمد صلی الله علیه و آله، کما أن من شیعته إبراهیم، اسم غیر مختص و أمر غیر مبتدع ».[۲۹]
سی و یکم. خردمند زمان و زمانه شناس و مالک گفتار و نوشتار و … است: «علی العاقل أن یکون عارفا بزمانه مقبلا علی شأنه حافظا للسانه ».[۳۰]
سی و دوم. «و إنا لأمراء الکلام و فینا تنشبت عروقه و علینا تهدلت غصونه »[۳۱]. امیر سخن فرمانروای سکوت هم خواهد بود. کلام نمادی از فعل است؛ یعنی ما فرمانروایان قیام و قعود، اعتراض و اعراض، معارضه و متارکه و بالاخره تمام فعل و ترک ما تحت رهبری ملکوتی ما انجام می گیرد و معصومانه است.
سی و سوم. «العدل یضع الأمور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها و العدل سائس عام و الجود عارض خاص فالعدل أشرفهما و أفضلهما ».[۳۲]
سی و چهارم. در پاسخ به سوال: کیف کان حبکم للرسول ۶، فرمود: «کان و الله احب الینا من أموالنا و أولادنا و أمهاتنا و آبائنا و من الماء البارد علی الظمأ »[۳۳].
سی و پنجم. یا کمیل نحن الثقل الأصغر و القرآن الثقل الأکبر و قد أسمعهم رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و قد جمعهم فنادی فیهم … أن القرآن الثقل الأکبر و أن وصیی هذا و ابنای و من خلفهم من أصلابهم حاملا وصایاهم الثقل الأصغر… یا کمیل فإذا کنا کذلک فعلام تقدمنا من تقدم .[۳۴]
سی و ششم. «أقسم لسمعت رسول الله ۶ یقول لی قبل وفاته بساعة مرارا ثلاثا یا أبا الحسن أد [أداء] الأمانة إلی البر و الفاجر فیما جل و قل حتی الخیط و المخیط »[۳۵].
سی و هفتم. فی قول الله تعالی: ﴿أکالون للسحت﴾- قال هو الرجل الذی یقضی لأخیه الحاجة- ثم یقبل هدیته [۳۶]. نه محتاج هدیه دهد و نه قاضی حاجت هدیه را قبول کند.
سی و هشتم. اهل برزخ از زمان می گذرند: «أی الجدیدین ظعنوا فیه کان علیهم سرمدا ».[۳۷]
سی و نهم. «قواعد الإسلام سبعة: فأولها العقل و علیه بنی الصبر و الثانی صون العرض و صدق اللهجة و الثالثة تلاوة القرآن علی جهته و الرابعة الحب فی الله و البغض فی الله و الخامسة حق آل محمد ۶ و معرفة ولایتهم و السادسة حق الإخوان و المحاماة علیهم و السابعة مجاورة الناس بالحسنی ».[۳۸]
چهلم. هاتف غیب در رثای علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان (علیه السلام) اعلان داشت: «الا تهدمت ارکان الهدی و انفصمت العروة الوثقی قتل علی المرتضی (علیه السلام)».
اللهم تقبل منا و بلغ ثواب ذلک إلی من هو عدل القرآن و هم أهل بیت الوحی (علیهم السلام) و انصر الإسلام و أهله.
بیستم رمضان المبارک ۱۴۴۰
جوادی آملی
جوادی آملی در ابتدای این پیام آورده است: هزار و چهارصد سال قبل امامی ملکوتی به نام امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین شهیدانه به لقای پروردگار نائل آمد که هویت معصومانه آن امام همام، نه متزمن بود و نه متمکن، لذا هماره مظهر معبود خود خواهد بود، هرچند گوینده: «سلونی قبل أن تفقدونی » غریمی است که حق او ادا نخواهد شد؛ لیکن نمی از یم چشیدن، دمی مغتنم برای تشنگان کوثر ولایت است.
متن کامل پیام به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین
چهل نم از یک یم
هزار و چهارصد سال قبل امامی ملکوتی به نام امیر مؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین شهیدانه به لقای پروردگار نائل آمد که هویت معصومانه آن امام همام، نه متزمن بود و نه متمکن، لذا هماره مظهر معبود خود خواهد بود، هرچند گوینده: «سلونی قبل أن تفقدونی »[۱] غریمی است که حق او ادا نخواهد شد؛ لیکن نمی از یم چشیدن، دمی مغتنم برای تشنگان کوثر ولایت است.
یکم. «لم تره العیون بمشاهدة العیان و لکن رأته العقول بحقائق الإیمان »[۲]؛ خدا را فقط با قلب متحقق به ایمان می توان شناخت نه با حس بصر.
دوم. «لما رأیته قد اختار لی دین ملائکته و رسله و أنبیائه علمت أن الذی أکرمنی بهذا لیس ینسانی فأحببت لقاءه »[۳]؛ وقتی که دیدم خدا دین فرشته ها و پیامبران را برای من اختیار نمود، دانستم مرا فراموش نمی کند، لذا دوستدار دیدار او شدم.
سوم. «سلونی قبل أن تفقدونی »[۴]، «سلونی عما شئتم »،[۵] «سلونی فإن عندی علم الأولین و الآخرین »[۶]، «فاسألونی عما یکون إلی یوم القیامة و عما کان علی عهد کل نبی بعثه الله »[۷]، «و الله لو شئت أن أخبر کل رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه لفعلت و لکن أخاف أن تکفروا فی ب رسول الله ۶»[۸]؛
چهارم. حضرت امیر مؤمنان (ع) به منزلت نفس حضرت ختمی نبوت (ص) است. آیه بهال با عبارت ﴿و أنفسنا و أنفسکم ﴾[۹] مؤید آن تنزیل و مصحح: «إنما أنت منی و أنا منک »[۱۰] خواهد بود.
پنجم. ولایت امیر مؤمنان (علیه السلام) مایهٴ کمال ایمان و اتمام نعمت الهی است: ﴿الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی ﴾.[۱۱]
ششم. امیر مؤمنان (علیه السلام) با خوابیدن در بستر رسول گرامی (صلی الله علیه و آله وسلم) و نزول ﴿و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد ﴾[۱۲] به کمال ایثار باریافت.
هفتم. امیر مؤمنان با اطعام سهمی از افطار مختصر خود و اهل بیت (علیهم السلام) به اسیری که مشرکانه به قصد کشتن مسلمانان آمد و اسیر شد جریان حقوق بشر را رقم زد.
هشتم. امیر مؤمنان (علیه السلام) حق مدار بود، چنان که حق نیز علی (علیه السلام) محور بود: «یدور معه حیثما دار »[۱۳]؛ حق فعلی در مدار علی می گردد، هرچند علی (علیه السلام) از حق بالذات خلق شده است.
نهم. امیر مؤمنان (علیه السلام) قطب خلافت الهی بود: «إنه لیعلم أن محلی منها محل القطب من الرحی »[۱۴].
دهم. امیر مؤمنان (علیه السلام) در اثر تنهایی و تقیه، خلافت غیر خود را امضا کرد: «لو کان لی بعد رسول الله صلی الله علیه و آله عمی حمزة و أخی جعفر لم أبایع کرها ».[۱۵]
یازدهم. در میدان جنگ با مرکب ساده جهاد می کرد و می گفت: «أنا لا أفر ممن کر علی و لا أکر علی من فر منی ».[۱۶]
دوازدهم. درب قلعه خیبر را کند و نیز بت بزرگ هبل را از بالای کعبه به تنهایی به زمین انداخت.
سیزدهم. بیت المال را هر از چندی جاروب می کرد و در آن نماز شکر اقامه می نمود که حقوق امت را ادا کردم.
چهاردهم. همانند حضرت ختمی نبوت در فتح مکه بعد از پیروزی در جبهه های حق علیه باطل اعلان عفو عمومی می کرد مگر در مورد خطر.
پانزدهم. در جنگ با یاغی اموی و باغی نفاق و طاغی کفر که قبلا آب را به روی علویان بسته بودند، با سلطه بر آب اجازه بستن آن را نداد و فرمود: «کفی بالسیف ».[۱۷]
شانزدهم. اصحاب ادب، صحابهٴ فصاحت و ارباب بلاغت جملگی بر آن اند که: «کلام علی دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوقین ».[۱۸]
هفدهم. دشمنان سیاسی، نظامی و مانند آن را سرکوب می کرد؛ ولی بی آبرو نمی کرد؛ تنها دنیا را با سه طلاق از یک سو و پوشیدن جامه ای آن چنان و کفشی این چنین، بی آبرو کرد: «لقد رقعت مدرعتی هذه حتی استحییت من راقعها »[۱۹].
هجدهم. مقال اصلی و رسمی امیر مؤمنان (علیه السلام) پرهیز از بیراهه رفتن و راه دیگران را بستن بود: «لو لا التقی لکنت أدهی العرب ».[۲۰]
نوزدهم. تحرز جدی از دو صفت در برابر مخالفان حق: «ما علی من قتال من خالف الحق و خابط الغی من إدهان و لا إیهان »[۲۱]. از وهن و دهن پرهیز داشتند.
بیستم. در صیانت بیت المال حریمی خاص داشت که هیچ کسی به آن حرم آشنا نبود. داغ کردن دست برادر خود عقیل در اثر درخواست نابجا بود.
بیست و یکم. فتنه شناسی از یک سو و کور کردن چشم آن از سوی دیگر از خصوصیت های آن حضرت بود: «أنا فقأت عین الفتنة »[۲۲].
بیست و دوم. تثلیث طریق عبادت: ۱- ترس از دوزخ؛ ۲- طمع به بهشت؛ ۳- صلاحیت ذاتی معبود و طریق محبت بدون ترس و طمع از ویژگی های امیر مؤمنان (علیه السلام) بود.
بیست و سوم. تبیین حقیقت مرگ و اینکه مردن، هجرت از جایی به جای دیگر است و انس وافر به مرگ داشتن، از ویژگی های آن حضرت بود.
بیست و چهارم. همگان می دانند من لحظه ای دستور خدا و پیامبر را رد نکردم و در هیچ امری نافرمانی ننمودم .[۲۳]
بیست و پنجم. از شگفت آورترین رخداد روزگار این است: بعد از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مردم مدینه را به یاری امیر مؤمنان (علیه السلام) دعوت کرد، مردم قیام نکردند، بعد از خلافت امیر مؤمنان (علیه السلام) زنی مردم را به کشتن آن حضرت (علیه السلام) دعوت کرد، قیام عمومی شروع شد العجب.
بیست و ششم. کلام امیر مؤمنان (علیه السلام) این است که سر مطهر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام رحلت روی سینه من بود و غسل و نماز آن حضرت را به عهده داشتم؛ فرشتگان کمک می کردند و از گوشم صدای صلوات آن ها قطع نمی شد.
بیست و هفتم. امیر مؤمنان (علیه السلام) در مدینه علم و در مدینه حکمت نبوی (صلی الله علیه و آله وسلم) و به فرموده حضرت ختمی نبوت (ص): «أقضاکم علی »[۲۴]، بود.
بیست و هشتم. اثر ذاتی عمل، مختص عامل است و اثر تبعی آن به غیر می رسد: قال (علیه السلام): «ما أحسنت الی احد »[۲۵] فرفع الناس رؤوسهم تعجبا فقال (علیه السلام): ﴿إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها ﴾[۲۶]، یعنی حرف لام مفید اختصاص است.
بیست و نهم. سر عدم استجابت دعا، اشتغال دل به غیر خداست: «لأن قلوبکم خانت بثمان خصال ».[۲۷]
سی ام. امیر مؤمنان (علیه السلام) نامه ای برای شیعیان خود نوشت و مرقوم داشت: «فإن الله یقول: ﴿و إن من شیعته لإبراهیم ﴾[۲۸] و هو اسم شرفه الله تعالی فی الکتاب، و أنتم شیعة النبی محمد صلی الله علیه و آله، کما أن من شیعته إبراهیم، اسم غیر مختص و أمر غیر مبتدع ».[۲۹]
سی و یکم. خردمند زمان و زمانه شناس و مالک گفتار و نوشتار و … است: «علی العاقل أن یکون عارفا بزمانه مقبلا علی شأنه حافظا للسانه ».[۳۰]
سی و دوم. «و إنا لأمراء الکلام و فینا تنشبت عروقه و علینا تهدلت غصونه »[۳۱]. امیر سخن فرمانروای سکوت هم خواهد بود. کلام نمادی از فعل است؛ یعنی ما فرمانروایان قیام و قعود، اعتراض و اعراض، معارضه و متارکه و بالاخره تمام فعل و ترک ما تحت رهبری ملکوتی ما انجام می گیرد و معصومانه است.
سی و سوم. «العدل یضع الأمور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها و العدل سائس عام و الجود عارض خاص فالعدل أشرفهما و أفضلهما ».[۳۲]
سی و چهارم. در پاسخ به سوال: کیف کان حبکم للرسول ۶، فرمود: «کان و الله احب الینا من أموالنا و أولادنا و أمهاتنا و آبائنا و من الماء البارد علی الظمأ »[۳۳].
سی و پنجم. یا کمیل نحن الثقل الأصغر و القرآن الثقل الأکبر و قد أسمعهم رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و قد جمعهم فنادی فیهم … أن القرآن الثقل الأکبر و أن وصیی هذا و ابنای و من خلفهم من أصلابهم حاملا وصایاهم الثقل الأصغر… یا کمیل فإذا کنا کذلک فعلام تقدمنا من تقدم .[۳۴]
سی و ششم. «أقسم لسمعت رسول الله ۶ یقول لی قبل وفاته بساعة مرارا ثلاثا یا أبا الحسن أد [أداء] الأمانة إلی البر و الفاجر فیما جل و قل حتی الخیط و المخیط »[۳۵].
سی و هفتم. فی قول الله تعالی: ﴿أکالون للسحت﴾- قال هو الرجل الذی یقضی لأخیه الحاجة- ثم یقبل هدیته [۳۶]. نه محتاج هدیه دهد و نه قاضی حاجت هدیه را قبول کند.
سی و هشتم. اهل برزخ از زمان می گذرند: «أی الجدیدین ظعنوا فیه کان علیهم سرمدا ».[۳۷]
سی و نهم. «قواعد الإسلام سبعة: فأولها العقل و علیه بنی الصبر و الثانی صون العرض و صدق اللهجة و الثالثة تلاوة القرآن علی جهته و الرابعة الحب فی الله و البغض فی الله و الخامسة حق آل محمد ۶ و معرفة ولایتهم و السادسة حق الإخوان و المحاماة علیهم و السابعة مجاورة الناس بالحسنی ».[۳۸]
چهلم. هاتف غیب در رثای علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان (علیه السلام) اعلان داشت: «الا تهدمت ارکان الهدی و انفصمت العروة الوثقی قتل علی المرتضی (علیه السلام)».
اللهم تقبل منا و بلغ ثواب ذلک إلی من هو عدل القرآن و هم أهل بیت الوحی (علیهم السلام) و انصر الإسلام و أهله.
بیستم رمضان المبارک ۱۴۴۰
جوادی آملی
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «پیام جوادی آملی به مناسبت هزار و چهارصدمین سال شهادت حضرت علی(ع)» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.