بسته شعر شب نوزدهم ماه رمضان / چه بلایی به سرت آمده بابای همه

شب قدر یا لیلة القدر شب نزول قرآن و مقدر شدن امور یک ساله انسان هاست. قرآن در سوره های قدر و دخان از این شب سخن می گوید. براساس آیات قرآن و روایات، ارزش شب قدر بیش از هزار ماه است. این شب بافضیلت ترین شب سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است و در آن، فرشتگان به زمین می آیند و بنا بر برخی احادیث شیعه، مقدرات سال آینده بندگان را بر امام عرضه می کنند.
زمان دقیق شب قدر، روشن نیست؛ ولی بر اساس بسیاری از روایات، در ماه رمضان واقع شده و به احتمال زیاد یکی از شب های ۱۹، ۲۱ یا ۲۳ این ماه است. شیعیان بر شب ۲۳ رمضان و اهل سنت بر شب ۲۷ رمضان تاکید بیشتری دارند.
شیعیان در این شب ها با الگوگیری از معصومین (ع)، به شب زنده داری، خواندن قرآن، دعا و عبادت در این شب می پردازند. ضربت خوردن و شهادت امام علی (ع) در این شب ها نیز به اهمیت آن نزد شیعیان افزوده و سوگواری برای آن امام با آیین های شب قدر همراه شده است. در هنر برای به تصویر کشیدن و روایت چگونگی ضربت خوردن حضرت علی (ع) تلاش هایی شده است. شاعران آیینی کشورمان هم به این موضوع در شعرهایشان اشاره کردند یا برای ضربت خوردن حضرت علی (ع) اشعاری سرودند. در اینجا به برخی از این اشعار اشاره می شود:
غلامرضا سازگار
بگیر ای مرگ عالم را در آغوش
که از فرق علی خون میزند جوش
متاب ای مه متاب ای مه که امشب
چراغ عمر مولا گشته خاموش
به جز سجاده و محراب خونین
به هر جا بنگرم باشد سیه پوش
در و دیوار مسجد را مشوئید
مبادا تا شود این خون فراموش
چه سان باور کنم مرگ علی را
گمانم باز مولا رفته از هوش
سزای آن همه خوبی همین بود
که خون در سجده ریزد از سر و روش
کجا رفت آن که رنج عالمی را
چو قوت مستمندان برد بر دوش
صدای واعلیا واعلیا
رسد امشب زهر ویرانه بر گوش
چو اطفال یتیم کوفه (میثم)
گرفته زانوی ماتم در آغوش
صابر خراسانی
باورم نیست که خیبر شکن از پا افتاد
حضرت واژه ی بر خواستن از پا افتاد
کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست
باز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست
یا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبود
پدری مثل تو همبازی ایتام نبود
هر شب کوفه منور ز نگاهت می شد
شمع بزم فقرا صورت ماهت می شد
چه بلایی به سرت آمده بابای همه
تیغ که سر زده بر سر زده بابای همه
نه فقط بین سرت فاصله انداخته است
بین چشمان ترت فاصله انداخته است
زخم های دل ایتام پی مرهم توست
مرد ویرانه نشین منتظر مقدم توست
همه بودند و امام از همه بیکس تر بود
زینب ای وای دوباره سر یک بستر بود
حسن لطفی
تا ترک خورد سرش دخترش افتاد زمین
دست بگذاشت روی معجرش افتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میان ابرو
تا که از ضرب علی با سرش افتاد زمین
به سرش خورد، ولی پهلوی او درد گرفت
دید از ضربۀ در همسرش افتاد زمین
کس نفهمید که عباس چگونه آمد
بار ها تا برسد محضرش افتاد زمین
خواست تا خانۀ زینب روی پا راه رود
دو قدم رفت، ولی پیکرش افتاد زمین
دخترش دید زمین خوردن بابایش را
دخترش دید و خودش آخرش افتاد زمین
چقدر از روی تل تا لب گودال دوید
چقدر بین همه خواهرش افتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد
از روی زین به زمین با سرش افتاد زمین
دید پایین قدم هاش سنان می خندید
دید بالای سرش مادرش افتاد زمین
علی اکبر لطیفیان
شیرش حلال آنکه مرا خاک پاش کرد
نانش حلال آنکه مرا مبتلاش کرد
هر آنچه می دهد کرمش کم نمی شود
باید کریم بلکه کرم را گداش کرد
پایم اگر به سمت جهنم نمی رود
دستم توسلی به ضریح عباش کرد
موسی و خضر و یوسف و عیسی به جای خود
هنگام مشکلات، نبی هم صداش کرد
تصویر اوست عکس تمام پیمبران
او را خداش آینه انبیاش کرد
کعبه برای آمدنش بود نه طواف
پس کعبه را برای قدومش بناش کرد
خیلی گره زدند به اسلام باز کرد
هر آنچه کرد پنجه مشکل گشاش کرد
در کودکی ش نیز علی مرد جنگ بود
پس ذوالفقار نیست اگر لافتی ش کرد
در آستان یک نخ عمامه سرش
باید تمام خلق جهان را فداش کرد
رد می شد از محله ی ما دلدل علی
افتاد سنگ زیر سم او، طلاش کرد
زمان دقیق شب قدر، روشن نیست؛ ولی بر اساس بسیاری از روایات، در ماه رمضان واقع شده و به احتمال زیاد یکی از شب های ۱۹، ۲۱ یا ۲۳ این ماه است. شیعیان بر شب ۲۳ رمضان و اهل سنت بر شب ۲۷ رمضان تاکید بیشتری دارند.
شیعیان در این شب ها با الگوگیری از معصومین (ع)، به شب زنده داری، خواندن قرآن، دعا و عبادت در این شب می پردازند. ضربت خوردن و شهادت امام علی (ع) در این شب ها نیز به اهمیت آن نزد شیعیان افزوده و سوگواری برای آن امام با آیین های شب قدر همراه شده است. در هنر برای به تصویر کشیدن و روایت چگونگی ضربت خوردن حضرت علی (ع) تلاش هایی شده است. شاعران آیینی کشورمان هم به این موضوع در شعرهایشان اشاره کردند یا برای ضربت خوردن حضرت علی (ع) اشعاری سرودند. در اینجا به برخی از این اشعار اشاره می شود:
غلامرضا سازگار
بگیر ای مرگ عالم را در آغوش
که از فرق علی خون میزند جوش
متاب ای مه متاب ای مه که امشب
چراغ عمر مولا گشته خاموش
به جز سجاده و محراب خونین
به هر جا بنگرم باشد سیه پوش
در و دیوار مسجد را مشوئید
مبادا تا شود این خون فراموش
چه سان باور کنم مرگ علی را
گمانم باز مولا رفته از هوش
سزای آن همه خوبی همین بود
که خون در سجده ریزد از سر و روش
کجا رفت آن که رنج عالمی را
چو قوت مستمندان برد بر دوش
صدای واعلیا واعلیا
رسد امشب زهر ویرانه بر گوش
چو اطفال یتیم کوفه (میثم)
گرفته زانوی ماتم در آغوش
صابر خراسانی
باورم نیست که خیبر شکن از پا افتاد
حضرت واژه ی بر خواستن از پا افتاد
کم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکست
باز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست
یا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبود
پدری مثل تو همبازی ایتام نبود
هر شب کوفه منور ز نگاهت می شد
شمع بزم فقرا صورت ماهت می شد
چه بلایی به سرت آمده بابای همه
تیغ که سر زده بر سر زده بابای همه
نه فقط بین سرت فاصله انداخته است
بین چشمان ترت فاصله انداخته است
زخم های دل ایتام پی مرهم توست
مرد ویرانه نشین منتظر مقدم توست
همه بودند و امام از همه بیکس تر بود
زینب ای وای دوباره سر یک بستر بود
حسن لطفی
تا ترک خورد سرش دخترش افتاد زمین
دست بگذاشت روی معجرش افتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میان ابرو
تا که از ضرب علی با سرش افتاد زمین
به سرش خورد، ولی پهلوی او درد گرفت
دید از ضربۀ در همسرش افتاد زمین
کس نفهمید که عباس چگونه آمد
بار ها تا برسد محضرش افتاد زمین
خواست تا خانۀ زینب روی پا راه رود
دو قدم رفت، ولی پیکرش افتاد زمین
دخترش دید زمین خوردن بابایش را
دخترش دید و خودش آخرش افتاد زمین
چقدر از روی تل تا لب گودال دوید
چقدر بین همه خواهرش افتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد
از روی زین به زمین با سرش افتاد زمین
دید پایین قدم هاش سنان می خندید
دید بالای سرش مادرش افتاد زمین
علی اکبر لطیفیان
شیرش حلال آنکه مرا خاک پاش کرد
نانش حلال آنکه مرا مبتلاش کرد
هر آنچه می دهد کرمش کم نمی شود
باید کریم بلکه کرم را گداش کرد
پایم اگر به سمت جهنم نمی رود
دستم توسلی به ضریح عباش کرد
موسی و خضر و یوسف و عیسی به جای خود
هنگام مشکلات، نبی هم صداش کرد
تصویر اوست عکس تمام پیمبران
او را خداش آینه انبیاش کرد
کعبه برای آمدنش بود نه طواف
پس کعبه را برای قدومش بناش کرد
خیلی گره زدند به اسلام باز کرد
هر آنچه کرد پنجه مشکل گشاش کرد
در کودکی ش نیز علی مرد جنگ بود
پس ذوالفقار نیست اگر لافتی ش کرد
در آستان یک نخ عمامه سرش
باید تمام خلق جهان را فداش کرد
رد می شد از محله ی ما دلدل علی
افتاد سنگ زیر سم او، طلاش کرد
پرسش و پاسخ در
بسته شعر شب نوزدهم ماه رمضان / چه بلایی به سرت آمده بابای همه
گفتگو با هوش مصنوعی