پاسخی به تحریف دهباشی از صدر اسلام / روایات مستند از در داشتن خانه ها

حسین دهباشی مستندساز با انتشار توئیتی اظهارداشت که در صدراسلام خانه ها در نداشتند و با این سخن ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) را زیر سؤال برد اما این تحریف تاریخی بی پاسخ نماند و کارشناسان و اهل فن پاسخ مستندی به او دادند.
به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، حسین دهباشی مستند ساز در توئیتی تحریف آمیز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و حمله به خانه امیرالمؤمنین علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله را زیر سوال برد.
او در توئیت خود نوشت:
خانه های حجاز در صدر اسلام جز پارچه ای حائل اساسا در نداشتند، چه رسد به در چوبی که آتش بگیرد و مسمار داشته باشد و شکسته شود و این ها. امام علی (ع) نیز به خلفا مشورت داده و تحت فرمان شان به جهاد می رفت. شیعه و سنی، شاخه های یک درخت اند. و تفرقه میان مسلمین، سرچشمه شطی از خون!
این سخنان که حاوی تحریفات بسیاری در خصوص شهادت حضرت زهرا(س) بود بلافاصله با واکنش اهل فن و متخصصین این حوزه پاسخ داده شد. ابتدا حجت الاسلام حامد کاشانی در پاسخ به این توئیت، دهباشی را به گفت وگویی دوستانه دعوت کرد.
اما این سخنان جواب های کامل تری نیز به خود دید:
حجت الاسلام سعیدیان سخنران مذهبی با انتشار پستی در اینستاگرام خود نوشت:
جناب آقای دهباشی توجه بفرمایید:
۱- اولا آیه ۶۱ سوره «نور» با عبارت [أو ما ملکتم مفاتحه]، که خطاب اولیه این آیه به مردم مسلمان مدینه است، صراحت و دلالت دارد بر اینکه خانه های مدینه درب داشته و درب ها کلید هم داشته است.
۲- روایت «صحیح مسلم» را که خود پیغمبر در مدینه، دستور داد که شب ها، مردم در خانه خود را ببندند. در حالی که پرده و حصیر بستن ندارد.
۳- از «البدایه و النهایه» افرادی که می آمدند برای دیدار پیامبر (ص)، با ناخن های خود به در می زدند تا پیغمبر در را باز کند. زیرا در خانه، حلقه نداشت تا آن را بزنند.
۴- در جواب چهارم خانه خود عایشه به تصریح «بخاری» از چوب «سرو» یا «ساج» ساخته شده بود.
این ها نشان می دهد که خانه های مدینه در داشته است و حتی نوع در خانه که تک لنگه بوده، یا دو لنگه بوده؛ در این روایات بیان شده بود. در ادامه بحث به جواب های دیگری در این زمینه اشاره می کنیم:
۵-جواب پنجم: روایت «بخاری» از «عایشه»
در «صحیح بخاری» از قول «عایشه» نقل شده است که می گوید: «لما جاء قتل زید بن حارثة، و جعفر، و عبد الله بن رواحة جلس النبی صلی الله علیه و سلم یعرف فیه الحزن، و أنا أطلع من شق الباب» وقتی خبر کشته شدن زید بن حارثه، جعفر و عبدالله بن رواحه به پیغمبر رسید، پیغمبر گوشه ای نشست و حزن و اندوه از وجودش پیدا بود و من از شکاف در، این وضعیت را متوجه بودم. صحیح بخاری، ج۱، ص ۴۴۰، ح۱۲۴۳
عبارت « من شق الباب» نشان می دهد بر اینکه خانه پیغمبر، دری و شکافی داشته که عایشه از شکاف آن، درون خانه را می دید. و آقایانی که می آیند و ادعا می کنند که، خانه های مدینه در نداشته و …، حرفشان بی اساس است و فقط دنبال بهانه های بنی اسرائیلی هستند که مظلومیت صدیقه طاهره را انکار کنند.
برادر گرامی ان شاءالله که از سر جهل سخن گفته اید، اگر عمدا و از سرحقد و کینه به هر دلیل باشد، سرنوشت شما یقینا همین است، خسرالدنیا و الاخره
جهت آگاهی اگر نیاز می بینید به اسناد بسیار بیشتری استناد کنم، گرچه اگر مراد فهم و شناخت باشد به همین اندازه کافیست.
حجت الاسلام بی آزار تهرانی سخنران مذهبی نیز با انتشار پستی در فضای مجازی این چنین پاسخ داد:
نکته اول
اهل سنت کتاب های حدیثی زیادی دارند، اما آنان از میان صدها کتاب حدیثی، فقط به شش کتاب، اعتماد زیادی دارند و آنان را به عنوان «کتب صحیح شش گانه» می شناسند، یکی از این کتب، کتاب علامه سجستانی است.
اکنون می خواهم این مطلب را از کتاب علامه سجستانی نقل کنم، گوش کن: «برای پیامبر مهمانان زیادی رسید، آنان از پیامبر تقاضای غذا نمودند. پیامبر به عمر گفت: ای عمر! این افراد را ببر و به آنان غذا بده. عمر آن افراد را همراه خود گرفت و به سوی خانه خود حرکت کرد. او وقتی به در خانه و اتاق خود رسید، لحظه ای صبر کرد، پس کلید را از کمربند خود بیرون آورد و در را باز کرد».[۱]
تو نمی توانی بگویی اتاق عمر، به جای در، پرده داشته است، زیرا عمر در اتاق را با کلید باز کرد، اگر برای محفوظ بودن این اتاق به جای در، از پرده استفاده می کرد، دیگر نیاز به کلید نبود! آخر در کجای دنیا، به پرده، قفل می زنند؟
نکته دوم
استاد صنعانی در کتاب خود ماجرای عروسی علی و فاطمه(س) را این گونه شرح می دهد: «وقتی که علی می خواست همسرش را به خانه خودش ببرد، پیامبر فاطمه را در آغوش گرفت و گفت: بار خدایا! فاطمه از من است و من از فاطمه هستم. سپس علی و فاطمه به خانه خود رفتند، پیامبر همراه آنان بود، بعد مدتی، پیامبر از خانه آن ها بیرون آمد و در خانه را پشت سر خود بست».[۲]
در این سخن دقت نما! در اینجا آمده است که پیامبر در خانه را بست، اگر خانه علی (ع) به جای در، فقط با پرده ای از دید نامحرم پوشیده می شد، باید چنین گفته می شد: «پیامبر پرده را انداخت»، چرا اینجا گفته شده که پیامبر در خانه آن ها را بست؟ معلوم می شود که خانه علی(ع) در داشته است، همین در بود که به آتش کشیده شد.
نکته سوم
استاد بخاری را که می شناسی؟ همان که کتاب «صحیح بخاری» را نوشته است. بعد از قرآن، هیچ کتابی به اندازه این کتاب، نزد اهل سنت اعتبار ندارد.
«بین عمر و ابوبکر سخنانی رد و بدل شد، ابوبکر با سخنان خود عمر را عصبانی کرد. عمر که بسیار ناراحت شده بود، از پیش ابوبکر برخاست و به سوی خانه خود رفت. لحظاتی بعد، ابوبکر از کار خود پشیمان شد، تصمیم گرفت تا از عمر عذرخواهی کند، او به دنبال عمر رفت تا او را راضی کند، اما عمر نپذیرفت، عمر وقتی به خانه خود رسید، داخل خانه شد، و در خانه را به روی ابوبکر بست».[۳]
معلوم می شود که خانه عمر، در داشته است و عمر آن را به روی ابوبکر بسته است تا او نتواند وارد خانه شود. چگونه تو می گویی که خانه های مدینه در نداشته است؟
مستندات:
[۱] . «أتینا النبی(صلی الله علیه وآله) فسألناه الطعام، فقال: یا عمر، اذهب فأعطهم. فارتقی بنا إلی علیة فأخذ المفتاح من حجزته ففتح»: سنن أبی داود للسجستانی ج ۲ ص ۵۲۷، وراجع مسند أحمد ج ۴ ص ۱۷۴، فتح الباری ج ۳ ص ۳۷۱، عمدة القاری ج ۹ ص ۲۴۳، الدرر لابن عبد البر ص ۲۲۰٫
[۲] . «فقال النبی(صلی الله علیه وآله): ائتینی بالمخضب فاملیه ماء، فأتت أسماء بالمخضب فملأته ماء، ثم مج النبی(صلی الله علیه وآله)فیه، وغسل فیه قدمیه ووجهه، ثم دعا فاطمة، فأخذ کفا من ماء فضرب به علی رأسها، وکفا بین ثدییها، ثم رش جلده وجلدها، ثم التزمها فقال: اللهم إنها منی وأنا منها، اللهم کما أذهبت عنی الرجس وطهرتنی، فطهرها. ثم دعا بمخضب آخر، ثم دعا علیا فصنع به کما صنع بها، ودعا له کما دعا لها، ثم قال: أن قوما إلی بیتکما، جمع الله بینکما وبارک فی سرکما وأصلح بالکما. ثم قام فأغلق علیهما بابه بیده»: المصنف للصنعانی ج ۵ ص ۴۸۸، مجمع الزوائد ج ۹ ص ۲۰۸، الأحادیث الطوال ص ۱۴۰، المعجم الکبیر ج ۲۲ ص ۴۱۲، المناقب للخوارزمی ص ۳۴۰، کشف الغمة ج ۱ ص ۳۶۱٫
[۳] . «کانت بین أبی بکر وعمر محاورة، فأغضب أبو بکر عمر، فانصرف عنه عمر مغضبا، فاتبعه أبو بکر یسأله أن یستغفر له، فلم یفعل حتی أغلق بابه فی وجهه، فأقبل أبو بکر إلی رسول الله(صلی الله علیه وآله)، فقال أبو الدرداء: ونحن عنده، فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: أما صاحبکم هذا فقد غامر. قال: وندم عمر علی ما کان منه، فأقبل حتی سلم وجلس إلی النبی(صلی الله علیه وآله)، وقص علی رسول الله(صلی الله علیه وآله)الخبر…»: صحیح البخاری ج ۵ ص ۱۹۷، فتح الباری ج ۷ ص ۱۸، عمدة القاری ج ۱۶ ص ۱۸۰، مسسند الشامیین ج ۱ ص ۴۴۸، تفسیر ابن کثیر ج ۲ ص ۲۶۵، الدر المنثور ج ۳ ص ۱۳۵، تاریخ الإسلام ج ۳ ص ۱۱۲٫
این مستندساز پس از مواجهه شدن با واکنش های متدینین، پس از حذف توئیت مورد نظر، در توئینی جدید نوشت:
نظر نگارنده همانی بود که عرض شد و به گمانم دربرابر براهین بزرگانی چون سیدمحمدحسین فضل الله، دلایل قوی باید و معنوی، نه رگ های گردن به حجت قوی. مغز کلام اما ضرورت تمرکز بر اشتراکات و پرهیز از طرح اختلاف میان تشیع و تسنن بود و اگر ناخواسته خاطری آزرده شد، صمیمانه عذر می خواهم.
تحریف تاریخ اسلام، اخیرا در برهه های مختلف زمانی و به مناسبت های مختلف، توسط افرادی در حال انجام است و آنان وقایع را مطابق نظر و خاسته های خود تحریف می کنند. این اتفاق نیازمند پاسخ قاطع اهل فن است تا مانع ایجاد شبهات در ذهن مخاطبان به خصوص در فضای مجازی شود.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، حسین دهباشی مستند ساز در توئیتی تحریف آمیز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و حمله به خانه امیرالمؤمنین علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله را زیر سوال برد.
او در توئیت خود نوشت:
خانه های حجاز در صدر اسلام جز پارچه ای حائل اساسا در نداشتند، چه رسد به در چوبی که آتش بگیرد و مسمار داشته باشد و شکسته شود و این ها. امام علی (ع) نیز به خلفا مشورت داده و تحت فرمان شان به جهاد می رفت. شیعه و سنی، شاخه های یک درخت اند. و تفرقه میان مسلمین، سرچشمه شطی از خون!
این سخنان که حاوی تحریفات بسیاری در خصوص شهادت حضرت زهرا(س) بود بلافاصله با واکنش اهل فن و متخصصین این حوزه پاسخ داده شد. ابتدا حجت الاسلام حامد کاشانی در پاسخ به این توئیت، دهباشی را به گفت وگویی دوستانه دعوت کرد.
اما این سخنان جواب های کامل تری نیز به خود دید:
حجت الاسلام سعیدیان سخنران مذهبی با انتشار پستی در اینستاگرام خود نوشت:
جناب آقای دهباشی توجه بفرمایید:
۱- اولا آیه ۶۱ سوره «نور» با عبارت [أو ما ملکتم مفاتحه]، که خطاب اولیه این آیه به مردم مسلمان مدینه است، صراحت و دلالت دارد بر اینکه خانه های مدینه درب داشته و درب ها کلید هم داشته است.
۲- روایت «صحیح مسلم» را که خود پیغمبر در مدینه، دستور داد که شب ها، مردم در خانه خود را ببندند. در حالی که پرده و حصیر بستن ندارد.
۳- از «البدایه و النهایه» افرادی که می آمدند برای دیدار پیامبر (ص)، با ناخن های خود به در می زدند تا پیغمبر در را باز کند. زیرا در خانه، حلقه نداشت تا آن را بزنند.
۴- در جواب چهارم خانه خود عایشه به تصریح «بخاری» از چوب «سرو» یا «ساج» ساخته شده بود.
این ها نشان می دهد که خانه های مدینه در داشته است و حتی نوع در خانه که تک لنگه بوده، یا دو لنگه بوده؛ در این روایات بیان شده بود. در ادامه بحث به جواب های دیگری در این زمینه اشاره می کنیم:
۵-جواب پنجم: روایت «بخاری» از «عایشه»
در «صحیح بخاری» از قول «عایشه» نقل شده است که می گوید: «لما جاء قتل زید بن حارثة، و جعفر، و عبد الله بن رواحة جلس النبی صلی الله علیه و سلم یعرف فیه الحزن، و أنا أطلع من شق الباب» وقتی خبر کشته شدن زید بن حارثه، جعفر و عبدالله بن رواحه به پیغمبر رسید، پیغمبر گوشه ای نشست و حزن و اندوه از وجودش پیدا بود و من از شکاف در، این وضعیت را متوجه بودم. صحیح بخاری، ج۱، ص ۴۴۰، ح۱۲۴۳
عبارت « من شق الباب» نشان می دهد بر اینکه خانه پیغمبر، دری و شکافی داشته که عایشه از شکاف آن، درون خانه را می دید. و آقایانی که می آیند و ادعا می کنند که، خانه های مدینه در نداشته و …، حرفشان بی اساس است و فقط دنبال بهانه های بنی اسرائیلی هستند که مظلومیت صدیقه طاهره را انکار کنند.
برادر گرامی ان شاءالله که از سر جهل سخن گفته اید، اگر عمدا و از سرحقد و کینه به هر دلیل باشد، سرنوشت شما یقینا همین است، خسرالدنیا و الاخره
جهت آگاهی اگر نیاز می بینید به اسناد بسیار بیشتری استناد کنم، گرچه اگر مراد فهم و شناخت باشد به همین اندازه کافیست.
حجت الاسلام بی آزار تهرانی سخنران مذهبی نیز با انتشار پستی در فضای مجازی این چنین پاسخ داد:
نکته اول
اهل سنت کتاب های حدیثی زیادی دارند، اما آنان از میان صدها کتاب حدیثی، فقط به شش کتاب، اعتماد زیادی دارند و آنان را به عنوان «کتب صحیح شش گانه» می شناسند، یکی از این کتب، کتاب علامه سجستانی است.
اکنون می خواهم این مطلب را از کتاب علامه سجستانی نقل کنم، گوش کن: «برای پیامبر مهمانان زیادی رسید، آنان از پیامبر تقاضای غذا نمودند. پیامبر به عمر گفت: ای عمر! این افراد را ببر و به آنان غذا بده. عمر آن افراد را همراه خود گرفت و به سوی خانه خود حرکت کرد. او وقتی به در خانه و اتاق خود رسید، لحظه ای صبر کرد، پس کلید را از کمربند خود بیرون آورد و در را باز کرد».[۱]
تو نمی توانی بگویی اتاق عمر، به جای در، پرده داشته است، زیرا عمر در اتاق را با کلید باز کرد، اگر برای محفوظ بودن این اتاق به جای در، از پرده استفاده می کرد، دیگر نیاز به کلید نبود! آخر در کجای دنیا، به پرده، قفل می زنند؟
نکته دوم
استاد صنعانی در کتاب خود ماجرای عروسی علی و فاطمه(س) را این گونه شرح می دهد: «وقتی که علی می خواست همسرش را به خانه خودش ببرد، پیامبر فاطمه را در آغوش گرفت و گفت: بار خدایا! فاطمه از من است و من از فاطمه هستم. سپس علی و فاطمه به خانه خود رفتند، پیامبر همراه آنان بود، بعد مدتی، پیامبر از خانه آن ها بیرون آمد و در خانه را پشت سر خود بست».[۲]
در این سخن دقت نما! در اینجا آمده است که پیامبر در خانه را بست، اگر خانه علی (ع) به جای در، فقط با پرده ای از دید نامحرم پوشیده می شد، باید چنین گفته می شد: «پیامبر پرده را انداخت»، چرا اینجا گفته شده که پیامبر در خانه آن ها را بست؟ معلوم می شود که خانه علی(ع) در داشته است، همین در بود که به آتش کشیده شد.
نکته سوم
استاد بخاری را که می شناسی؟ همان که کتاب «صحیح بخاری» را نوشته است. بعد از قرآن، هیچ کتابی به اندازه این کتاب، نزد اهل سنت اعتبار ندارد.
«بین عمر و ابوبکر سخنانی رد و بدل شد، ابوبکر با سخنان خود عمر را عصبانی کرد. عمر که بسیار ناراحت شده بود، از پیش ابوبکر برخاست و به سوی خانه خود رفت. لحظاتی بعد، ابوبکر از کار خود پشیمان شد، تصمیم گرفت تا از عمر عذرخواهی کند، او به دنبال عمر رفت تا او را راضی کند، اما عمر نپذیرفت، عمر وقتی به خانه خود رسید، داخل خانه شد، و در خانه را به روی ابوبکر بست».[۳]
معلوم می شود که خانه عمر، در داشته است و عمر آن را به روی ابوبکر بسته است تا او نتواند وارد خانه شود. چگونه تو می گویی که خانه های مدینه در نداشته است؟
مستندات:
[۱] . «أتینا النبی(صلی الله علیه وآله) فسألناه الطعام، فقال: یا عمر، اذهب فأعطهم. فارتقی بنا إلی علیة فأخذ المفتاح من حجزته ففتح»: سنن أبی داود للسجستانی ج ۲ ص ۵۲۷، وراجع مسند أحمد ج ۴ ص ۱۷۴، فتح الباری ج ۳ ص ۳۷۱، عمدة القاری ج ۹ ص ۲۴۳، الدرر لابن عبد البر ص ۲۲۰٫
[۲] . «فقال النبی(صلی الله علیه وآله): ائتینی بالمخضب فاملیه ماء، فأتت أسماء بالمخضب فملأته ماء، ثم مج النبی(صلی الله علیه وآله)فیه، وغسل فیه قدمیه ووجهه، ثم دعا فاطمة، فأخذ کفا من ماء فضرب به علی رأسها، وکفا بین ثدییها، ثم رش جلده وجلدها، ثم التزمها فقال: اللهم إنها منی وأنا منها، اللهم کما أذهبت عنی الرجس وطهرتنی، فطهرها. ثم دعا بمخضب آخر، ثم دعا علیا فصنع به کما صنع بها، ودعا له کما دعا لها، ثم قال: أن قوما إلی بیتکما، جمع الله بینکما وبارک فی سرکما وأصلح بالکما. ثم قام فأغلق علیهما بابه بیده»: المصنف للصنعانی ج ۵ ص ۴۸۸، مجمع الزوائد ج ۹ ص ۲۰۸، الأحادیث الطوال ص ۱۴۰، المعجم الکبیر ج ۲۲ ص ۴۱۲، المناقب للخوارزمی ص ۳۴۰، کشف الغمة ج ۱ ص ۳۶۱٫
[۳] . «کانت بین أبی بکر وعمر محاورة، فأغضب أبو بکر عمر، فانصرف عنه عمر مغضبا، فاتبعه أبو بکر یسأله أن یستغفر له، فلم یفعل حتی أغلق بابه فی وجهه، فأقبل أبو بکر إلی رسول الله(صلی الله علیه وآله)، فقال أبو الدرداء: ونحن عنده، فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: أما صاحبکم هذا فقد غامر. قال: وندم عمر علی ما کان منه، فأقبل حتی سلم وجلس إلی النبی(صلی الله علیه وآله)، وقص علی رسول الله(صلی الله علیه وآله)الخبر…»: صحیح البخاری ج ۵ ص ۱۹۷، فتح الباری ج ۷ ص ۱۸، عمدة القاری ج ۱۶ ص ۱۸۰، مسسند الشامیین ج ۱ ص ۴۴۸، تفسیر ابن کثیر ج ۲ ص ۲۶۵، الدر المنثور ج ۳ ص ۱۳۵، تاریخ الإسلام ج ۳ ص ۱۱۲٫
این مستندساز پس از مواجهه شدن با واکنش های متدینین، پس از حذف توئیت مورد نظر، در توئینی جدید نوشت:
نظر نگارنده همانی بود که عرض شد و به گمانم دربرابر براهین بزرگانی چون سیدمحمدحسین فضل الله، دلایل قوی باید و معنوی، نه رگ های گردن به حجت قوی. مغز کلام اما ضرورت تمرکز بر اشتراکات و پرهیز از طرح اختلاف میان تشیع و تسنن بود و اگر ناخواسته خاطری آزرده شد، صمیمانه عذر می خواهم.
تحریف تاریخ اسلام، اخیرا در برهه های مختلف زمانی و به مناسبت های مختلف، توسط افرادی در حال انجام است و آنان وقایع را مطابق نظر و خاسته های خود تحریف می کنند. این اتفاق نیازمند پاسخ قاطع اهل فن است تا مانع ایجاد شبهات در ذهن مخاطبان به خصوص در فضای مجازی شود.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «پاسخی به تحریف دهباشی از صدر اسلام / روایات مستند از در داشتن خانه ها» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.