راه برون رفت از وضعیت فعلی، اجازه کنش گری به طبقه متوسط است



به گزارش خبرنگار مهر، دهمین جلسه از سلسله نشست های راهبردی فهم جامعه ایرانی با عنوان «شورش حاشیه بر متن؛ خوانش جامعه شناختی وقایع اخیر کشور (۲)» با سخنرانی تقی آزادارمکی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران و اردشیر انتظاری مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

تقی آزاد ارمکی در این نشست گفت: اینکه یک پدیده چگونه شکل می گیرد مهم است. در این اتفاق اخیر شورش حاشیه نشینان علیه حاشیه نشینی رخ داده نه علیه مرکز. شهر قدسی ها با هر ترکیبی اعم از سلطنت طلب، منافقین و … شهر خود را ویران کردند. حاشیه نشینان یک گرفتاری بنیادین پیدا کردند که به بن بست رسیده اند. اگر شورش حاشیه نشینی علیه مرکز بود باید این اتفاقات در محل نهادی های مهم تهران اتفاق می افتاد. ماجرایی که رخ داد از جنس انقلاب و جنبش اجتماعی نیست.

وی ادامه داد: چرا روحانی این حرف را می زند که من از افزایش قیمت بنزین خبر نداشتم؟ من در جلسه ای که برای تعیین تکلیف بنزین برگزار شد، گفتم که ۴ چیز ایران را به آتش می کشد که یکی از آنها را بنزین عنوان کردم. لذا دولت و کل نظام عواقب این کار را می دانست.

وی افزود: حاشیه نشینان هیچ مولفه مرکزی را مورد توجه قرار ندادند و شورش آنها علیه خودشان بود. بی شعارترین حادثه ای که رخ داد همین حادثه بود که کنش در آن همراه با خشونت بود. یک سوم مردم در حاشیه شهرها زندگی می کنند. آنها با آرزوهای شهری ولی با مقتضیات حاشیه نشینی زندگی می کنند. شهر قدس همین گونه است. اقتصاد مردم آنجا در تهران است ولی زندگی آنها در شهر قدس.

تقی آزادارمکی گفت: مسئله آنها تحقیر اجتماعی و دیده نشدن است. حاشیه نشین ها خود را آتش زدند چراکه دیده نشده بودند. این ناشی از چیزی به نام تحقیر اجتماعی است. حاشیه نشین ها خود را آتش زدند تا دیده شوند.

وی ادامه داد: جامعه ایران یک جامعه جنبشی-انقلابی نیست بلکه یک جامعه هیجانی-اعتراضی است. جامعه انقلابی یک جامعه سازمان یافته، فراگیر، آرام، دارای ایده های بزرگ است که دعوی تغییر دارد و مثال آن همان انقلاب اسلامی است. جامعه جنبشی پیوسته است، آرام و اصلاح طلبانه است و دعوی آن مشارکت طلبانه است. جامعه اعتراضی دارای کنش ها و اتفاقات پراکنده است، مبهم و خشن است و ایده معینی در آن وجود ندارد و عمل آن خشن می شود.

وی در مورد فرق اتفاقات ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ افزود: جریان ۸۸ یک جریان عمومی با منطق خاص و مسئله واحد و شعار واحد است و لذا نظام سیاسی دیر با آن برخورد کرد. جریان ۹۶ بیشتر در شهرها رخ می دهد و یک نگاه باز و اصلاح گرایانه دارد و از جریان های راست و چپ عبور می کند. اما بنیان شکل گیری اتفاقات ۹۸ بر تحقیر اجتماعی و محرومیت نسبی است.

آزادارمکی گفت: جامعه ایران به لحاظ اقتصادی بلاتکلیف و آشوب زده است که مسئله فساد به این امر دامن می زند. جامعه ایران یک جامعه فشل به لحاظ فرهنگی است و عدم کانونیت و اثرگذاری جریان فرهنگی را شاهد هستیم. جمهوری اسلامی ضد طبقه متوسط، اندیشه ورزی، علم و … بوده است و اینها را ذبح کرده است.

وی ادامه داد: به لحاظ سیاسی دوگانه اصلاح طلب و اصولگرا فروریخته است. شکاف های زیادی میان اصولگراها و اصلاح طلبان وجود دارد که خود را در تعارض بین قوا نشان می دهد. این مسئله هرگونه امکان عمل را از بین می برد. بی عملی تمام جمهوری اسلامی را گرفته است چراکه ساخت سیاسی متضاد است و هیچ مختصاتی برای امکان یک انقلاب دیگر نیست. البته جامعه به لحاظ امنیتی و اطلاعاتی همچنان سرپاست اما به لحاظ فرهنگی دچار بی معنایی شده است. به لحاظ اجتماعی هم دچار فربهی شده و جامعه جدا افتاده از عرصه های دیگر است.

وی افزود: این جامعه تحقیر شده یک عمل انجام می دهد و علیه خودش اقدام می کند و اجازه می دهد نیروهای رادیکال بیایند و اغتشاش را تشدید کنند.

آزادارمکی گفت: همه گروه های اجتماعی ایران علیه خودشان عمل می کنند اعم از زنان و گروه های اجتماعی دیگر. ازدواج سفید، بی عفتی و … را خود این گروه ها دامن می زنند.

وی ادامه داد: جمهوری اسلامی نسبت به محیط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و … ناتوان است و تحقیر فراگیر نسبت به نیروهای اجتماعی صورت گرفته است و وقتی فرصت عمل به وجود می آید نتیجه اش آتش و نابود کردن خود است.

وی افزود: ما ایده هایی که در جامعه مطرح می کنیم چه چیزی را القا می کند؟ ما از نجابت مردمان ایرانی حمایت می کنیم یا از حماقت آنها؟ ما نیازمند آدم های انتقادی داریم که ما را نقد کنند. در غیر این صورت هر حادثه داخلی و بیرونی می تواند یک خشونت اجتماعی ایجاد کند.

آزادارمکی گفت: راه برون رفت از وضعیت فعلی این است که ما به کسی که قدرت معنادهی به شرایط امروز و ارائه یک فردای بهتر را دارد اجازه کنش گری بدهیم و آن چیزی جز روشنفکری و طبقه متوسط نیست. اینجاست که موسیقی، دانش و علم و دین و علما معنی پیدا می کنند.

پرسش و پاسخ در راه برون رفت از وضعیت فعلی، اجازه کنش گری به طبقه متوسط است

گفتگو با هوش مصنوعی