شخصیت <a href="/fa/dashboard/ ir/حضرت امام محمد جواد سلام الله علیه" class="text info">حضرت امام محمد جواد سلام الله علیه</a>
امام جواد علیه السلام
امام جواد علیه السلام
نقش | امام نهم شیعیان
نام | محمد بن علی بن موسی
کنیه | ابوجعفر و ابوعلی
زادروز | ۱۰ رجب، ۱۹۵ق.
زادگاه | مدینه
مدت امامت | ۱۷ سال (۲۰۳ تا ۲۲۰ق)
شهادت | آخر ذی القعده، ۲۲۰ق.
مدفن | کاظمین
محل زندگی | مدینه، بغداد
لقب(ها) | جواد، تقی، ابن الرضا
پدر | علی بن موسی بن جعفر
مادر | سبیکه
همسر(ان) | سمانه مغربیه، ام فضل
فرزند(ان) | علی، موسی، حکیمه، زینب، فاطمه، امامه
طول عمر | ۲۵ سال
امامان شیعه
امام علی · امام حسن · امام حسین · امام سجاد · امام باقر · امام صادق · امام کاظم · امام رضا · امام جواد · امام هادی · امام حسن عسکری · امام مهدی
محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمد تقی (۱۹۵-۲۲۰ق) امام نهم شیعیان اثناعشری است. کنیه او ابوجعفر ثانی است. او ۱۷ سال امامت کرد و در ۲۵ سالگی به شهادت رسید. در میان امامان شیعه، وی جوان ترین امام در هنگام شهادت بوده است.
سن کم او در هنگام شهادت پدر، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا(ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی عبدالله بن موسی را امام خواندند و برخی دیگر به واقفیه پیوستند، اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.
ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان، بیشتر از طریق وکیلانش و به شکل نامه نگاری انجام می گرفت. در دوره امامت امام نهم شیعیان، فرقه های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند. وی شیعیان را از عقاید آنان آگاه می کرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن می نمود.
مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقه های اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین و مسئله های فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج، از مناظرات معروف امامان معصوم دانسته شده است.
محتویات
- ۱ نسب، کنیه و لقب ها
- ۲ زندگی نامه
- ۲٫۱ ازدواج
- ۲٫۲ فرزندان
- ۲٫۳ شهادت
- ۳ دوران امامت
- ۳٫۱ نصوص امامت
- ۳٫۲ امامت در کودکی و سرگردانی شیعیان
- ۳٫۳ ارتباط با شیعیان
- ۳٫۴ برخورد با فرقه های دیگر
- ۴ سیره
- ۵ روایات و مناظرات
- ۵٫۱ مناظره در مجلس مأمون
- ۵٫۲ مناظره درباره خلفا
- ۵٫۳ قطع دست دزد
- ۶ فضائل و مناقب
- ۷ اصحاب
- ۸ جایگاه امام نزد اهل سنت
- ۹ توسل به امام جواد(ع)
- ۱۰ کتاب شناسی
- ۱۱ مطالعه بیشتر
- ۱۲ پانویس
- ۱۳ منابع
- ۱۴ پیوند به بیرون
نسب، کنیه و لقب ها
محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به جوادالائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به امام علی علیه السلام پیشوای اول شیعیان، می رسد. پدرش امام رضا(ع)، پیشوای هشتم شیعیان است.[۱] مادر او کنیز بود و سبیکه نوبیه نام داشت.[۲] [یادداشت ۱]
کنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است.[۳] در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می شود.[۴] تا با ابوجعفر اول (امام باقر(ع)) اشتباه نشود.[۵]
از القاب مشهور امام نهم، جواد و ابن الرضا[۶] است. القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل[۷]،مرتضی و منتجب،[۸] را نیز برای او برشمرده اند.
زندگی نامه
گاهشمار زندگی امام جواد(ع)
۱۰رجب ۱۹۵ق. | تولد امام جواد(ع)[۹]
۲۰۰ق | سفر امام رضا(ع) به مرو
آخر صفر ۲۰۳ق. | شهادت امام رضا(ع) و آغاز امامت جوادالائمه[۱۰]
۱۵ذی الحجه ۲۱۲ق | تولد امام هادی(ع)[۱۱]
۲۱۴ق | تولد موسی مبرقع[۱۲]
۲۱۵ق. | ازدواج با ام الفضل[۱۳]
۱۸رجب ۲۱۸ق. | مرگ مأمون و آغاز خلافت معتصم[۱۴]
۲۸محرم ۲۲۰ق. | احضار امام جواد(ع) به بغداد توسط معتصم[۱۵]
آخر ذ ی القعده ۲۲۰ق. | شهادت امام جواد(ع)[۱۶]
بر اساس گزارش مورخان، امام جواد(ع) در سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد.[۱۷] درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است.[۱۸] بیشتر منابع، تولد او را در ماه رمضان دانسته اند.[۱۹] برخی روز آن را ۱۵ رمضان[۲۰] و برخی دیگر ۱۹ رمضان[۲۱] گفته اند.[۲۲] شیخ طوسی در مصباح المتهجد، تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است.[۲۳]
از برخی روایات برمی آید که قبل از تولد جواد الائمه، برخی از واقفیان می گفتند علی بن موسی چگونه می تواند امام باشد در حالی که از خود نسلی ندارد.[۲۴] از این رو وقتی که جوادالأئمه به دنیا آمد، امام رضا(ع) او را مولودی پربرکت برای شیعیان توصیف کرد.[۲۵] با این حال حتی پس از تولد او نیز، برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا(ع) را منکر شدند. آنان می گفتند جوادالأئمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه قیافه شناسان را حاضر کردند و آنان امام جواد(ع) را فرزند امام رضا دانستند.[۲۶] [یادداشت ۲]
درباره زندگی حضرت جواد(ع)، اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است. دلیل آن را محدودیت های سیاسی حکومت عباسی، تقیه و عمر کوتاه او دانسته اند.[۲۷] او در مدینه زندگی می کرد. بنا بر گزارش ابن بیهق، یک بار برای دیدار پدر به خراسان سفر کرد.[۲۸] و پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شد.
ازدواج
مأمون عباسی در سال ۲۰۲ق[۲۹] یا ۲۱۵ق[۳۰] دختر خود ام فضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد. برخی گفته اند: احتمالا در دیداری که جوادالأئمه با پدرش در طوس داشت،[۳۱] مأمون، ام الفضل را به عقد او درآورد.[۳۲] به گفته ابن کثیر (۷۰۱-۷۷۴ق) مورخ اهل سنت، خطبه عقد او با دختر مأمون در زمان حیات علی بن موسی الرضا(ع) خوانده شد، اما مراسم ازدواج آنها در سال ۲۱۵ق در تکریت انجام شده است.[۳۳]
به گزارش منابع تاریخی، ازدواج جوادالأئمه با ام الفضل، به درخواست مأمون صورت گرفت.[۳۴] مأمون هدف خود را این می دانست که پدر بزرگ کودکی از نسل پیامبر(ص) و امام علی(ع) باشد.[۳۵] به گزارش شیخ مفید در کتاب الارشاد، مأمون به دلیل شخصیت علمی محمد بن علی و شوق و شعفی که نسبت به او داشت، ام الفضل دختر خود را به ازدواج آن حضرت درآورد؛[۳۶] اما برخی از پژوهشگران بر این باورند که این ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است از جمله اینکه مأمون می خواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند[۳۷] یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد.[۳۸] این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود.[۳۹] امام جواد(ع) مهریه ام الفضل را معادل مهریه حضرت زهرا(س)(۵۰۰ درهم) تعیین کرد.[۴۰] امام جواد(ع)، از ام فضل صاحب فرزندی نشد.[۴۱]
همسر دیگر جوادالأئمه، سمانه مغربیه است[۴۲] که کنیز بود و به دستور خودش خریداری شد.[۴۳] همه فرزندان امام جواد از سمانه بودند.[۴۴]
فرزندان
[نمایش]
بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) ۴ فرزند به نام های علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۴۵] برخی دختران امام را ۳ تن به نام های حکیمه، خدیجه و ام کلثوم می دانند.[۴۶] در برخی از منابع متأخر از ام محمد و زینب نیز به عنوان دختران آن حضرت یاد شده است.[۴۷]
شهادت
تصویری قدیمی از حرم کاظمین
حکومت عباسی دو بار امام محمد تقی(ع) را به بغداد احضار کرد. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود.[۴۸] بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و در ذی القعدة[۴۹] یا ذی الحجه[۵۰] همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذی القعده است؛[۵۱] اما در برخی منابع تاریخ شهادت ایشان ۵ ذی الحجه[۵۲] یا ۶ ذی الحجه[۵۳] ذکر شده است. پیکر او را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند.[۵۴] سن او را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفته اند[۵۵] از این رو جوان ترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.
برخی علت شهادت وی را سعایت ابن ابی داود (قاضی بغداد) در نزد معتصم عباسی دانسته اند. دلیل آن هم پذیرفته شدن نظر امام درباره قطع دست سارق بود که باعث شرمندگی ابن ابی داود و شماری از فقیهان و درباریان شده بود.[۵۶]
درباره چگونگی شهادت پیشوای نهم شیعیان اختلاف است؛ در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند.[۵۷] برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام الفضل ایشان را مسموم کرد.[۵۸] به گزارش مسعودی مورخ قرن سوم قمری، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی(ع) بودند. چون جوادالأئمه از ام الفضل فرزندی نداشت، جعفر، ام الفضل (خواهرش) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو سمی را در انگور نهادند و امام از آن خورد. ام الفضل پس از آن که جوادالأئمه را مسموم کرد، پشیمان شد و می گریست اما امام به او خبر داد که به بلایی دچار می شود که مرهم پذیر نباشد.[۵۹] درباره چگونگی شهادت او به دست ام الفضل گزارش های دیگری نیز وجود دارد.[۶۰]
بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم بیعت کردند. او به عبدالملک زیات والی مدینه نامه نوشت که محمد بن علی(ع) را همراه با ام الفضل روانه بغداد کند. وقتی امام جواد(ع) وارد بغداد شد، معتصم به ظاهر او را احترام می کرد و تحفه هایی برای او و ام الفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسیله غلام خود به نام اشناس برای او فرستاد. اشناس به امام گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان از جمله احمد بن ابی داود و سعید بن خضیب نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمود:«آن را در شب می نوشم» اما اشناس اصرار می کرد که باید خنک نوشیده شود و یخ آن آب می شود سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.[۶۱]
شیخ مفید در شهادت جوادالأئمه(ع) با سم تردید کرده و گفته است در این خصوص برای من خبری ثابت نشده است که به آن شهادت دهم.[۶۲] عده ای از این عبارت شیخ مفید که درباره بعضی دیگر از امامان شیعه نیز آن را تکرار کرده، برداشت کرده اند که وی قائل به عدم شهادت امام جواد شده و رحلت او را طبیعی دانسته است.[نیازمند منبع] اما برخی از محققان شیعه با استناد به روایت «ما منا إلا مقتول شهید»[۶۳] و همچنین ذکر شواهدی که از شهادت امام جواد(ع) حکایت دارد، سخن شیخ مفید را توجیه می کنند به اینکه او ساکن بغداد بوده و با توجه به جوی که در حکومت عباسیان، علیه مکتب اهل بیت و شیعیان بوده، شیخ مفید نمی توانسته به صراحت عقاید شیعه در مورد شهادت ائمه(ع) به دست عباسیان را ذکر کند، از این رو تقیه کرده است. این احتمال نیز ذکر شده که با توجه به نبود منابع کافی و سختی دسترسی به منابع اصلی، این مطلب به دست او نرسیده است.[۶۴]
دوران امامت
محمد بن علی(ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق به امامت رسید.[۶۵] دوران امامت او با خلافت دو تن از خلفای عباسی همزمان بود. حدود ۱۵ سال از امامت او در خلافت مأمون(۱۹۳-۲۱۸ق) و ۲ سال در خلافت معتصم(۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد.[۶۶][یادداشت ۳] مدت امامت جوادالائمه ۱۷ سال بود[۶۷] و با شهادت او در سال ۲۲۰ق، امامت به فرزندش امام هادی(ع) منتقل شد.[۶۸]
حاکمان زمان امام جواد(ع)
معتصم عباسی ۲۱۸-۲۲۷ق
مأمون عباسی ۱۹۸-۲۱۸ق
امامت امام جواد (ع) ۲۰۳-۲۲۰ق
نصوص امامت
از دیدگاه شیعه، امام فقط با نص امام قبلی تعیین می شود؛[۶۹] یعنی هر امام باید با عبارت صریح، امام پس از خود را تعیین کند. امام رضا(ع) در موارد متعددی امامت محمد بن علی را به اصحاب خود اعلام کرده بود. در هر یک از کتاب های الکافی،[۷۰] ارشاد،[۷۱] اعلام الوری[۷۲] و بحارالانوار،[۷۳] بابی درباره نصوص امامت محمد بن علی(ع) وجود دارد که به ترتیب ۱۴، ۱۱، ۹ و۲۶ روایت را در این باره نقل کرده اند. از جمله: یکی از اصحاب علی بن موسی(ع) از او درباره جانشینش سؤال کرد، حضرت رضا(ع) با دست خود به فرزندش محمد تقی اشاره کرد.[۷۴] یا در روایتی فرمود: «این ابوجعفر است که او را جانشین خود قرار داده و مقام خود را به او واگذار کرده ام.»[۷۵]
امامت در کودکی و سرگردانی شیعیان
امام جواد(ع) در حدود ۸ سالگی، به امامت رسید.[۷۶] به دلیل پایین بودن سن وی، میان شیعیان درباره امام پس از حضرت رضا(ع) اختلاف شد؛ برخی به دنبال عبدالله بن موسی، برادر امام رضا رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند.[۷۷] برخی به احمد بن موسی برادر دیگر حضرت رضا(ع) گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند.[۷۸] با این حال، بیشتر اصحاب علی بن موسی الرضا(ع) به امامت فرزندش جواد معتقد شدند.[۷۹] منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه دانسته اند. به گفته نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت می دانستند.[۸۰] البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا در واکنش به کسانی که خردسالی جوادالأئمه را مطرح می کردند به نبوت حضرت عیسی در کودکی استناد می کرد و می فرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.»[۸۱]
همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد(ع) را مطرح می کردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی[۸۲] و سخن گفتن حضرت عیسی[۸۳] در گهواره استناد می شد.[۸۴] خود او نیز در پاسخ به کسانی که مسئله سن او را مطرح می کردند، به جانشینی حضرت سلیمان به جای حضرت داود، در کودکی اشاره می کرد و می گفت: هنگامی که حضرت سلیمان کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد اما علمای بنی اسرائیل آن را انکار می کردند.[۸۵]
پرسش های شیعیان و پاسخ های امام
با اینکه امام رضا(ع) در موارد متعددی به امامت جوادالائمه تصریح کرده بود[۸۶] برخی از شیعیان برای اطمینان بیشتر، وی را با پرسش هایی می آزمودند.[۸۷] این آزمایش در مورد ائمه دیگر نیز مطرح بود[۸۸] اما با توجه به سن کم جوادالأئمه، درباره او ضرورت بیشتری داشت.[۸۹] به گفته رسول جعفریان تاریخ پژوه معاصر، این کار از سوی شیعیان به این دلیل صورت می گرفت که گاهی به دلایلی همچون تقیه و حفظ جان امام، بر چندین نفر وصیت می شد.[۹۰][یادداشت ۴]
گزارش های مختلفی از پرسش های شیعیان و پاسخ های امام جواد(ع) در منابع روایی آمده است. پاسخ های او سبب ترفیع جایگاهش و نیز پذیرش امامت او نزد شیعیان می شد.[۹۱] البته پرسش های شیعیان مختص امام جواد(ع) نبود. آنان افراد دیگر را به همین شیوه می آزمودند.[۹۲] در روایاتی آمده است گروهی از شیعیان که از بغداد و شهرهای دیگر به حج آمده بودند برای دیدار جوادالأئمه به مدینه رفتند. آنان در مدینه با عبدالله بن موسی دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند، ولی او پاسخ های نادرست داد. آنان متحیر ماندند و در همان مجلس بودند که امام جواد(ع) وارد شد و آنان دوباره پرسش هایشان را مطرح کردند و با پاسخ های امام جواد(ع) قانع شدند.[۹۳]
ارتباط با شیعیان
امام جواد(ع) از طریق سازمان وکالت با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمین های اسلامی از جمله بغداد، کوفه، اهواز، بصره، همدان، قم، ری، سیستان و بست نمایندگانی داشت.[۹۴] تعداد وکیلان او را ۱۳ تن گفته اند.[۹۵] آنان وجوهات شرعی شیعیان را به امام جواد(ع) می رساندند.[۹۶] ابراهیم بن محمد همدانی در همدان[۹۷] و ابوعمرو حذاء در نواحی بصره[۹۸] وکالت آن حضرت را بر عهده داشتند. صالح بن محمد بن سهل به موقوفات آن حضرت در قم رسیدگی می کرد.[۹۹] همچنین زکریا بن آدم قمی،[۱۰۰] عبدالعزیز بن مهتدی اشعری قمی،[۱۰۱] صفوان بن یحیی،[۱۰۲] علی بن مهزیار[۱۰۳] و یحیی بن ابی عمران[۱۰۴] از وکلای امام جواد(ع) بودند. برخی از نویسندگان با استناد به شواهدی محمد بن فرج رخجی و ابوهاشم جعفری را از وکیلان او به شمار آورده اند.[۱۰۵] البته احمد بن محمد سیاری نیز ادعای وکالت داشت ولی امام ضمن رد ادعای او، از شیعیان خواست تا وجوهات را به وی ندهند.[۱۰۶]
گفته شده است که امام جواد(ع) به دو دلیل از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده می کرد؛
پیشوای نهم شیعیان در ایام حج نیز با شیعیان دیدار و گفتگو می کرد. برخی از محققان بر این باروند که سفر امام رضا(ع) به خراسان، سبب شده بود تا روابط شیعیان با امامان خود گسترش یابد.[۱۰۸] از این رو شیعیانی از خراسان، ری و بست و سجستان در ایام حج به دیدار امام می آمدند.[نیازمند منبع]
شیعیان با جوادالأئمه، از طریق نامه نگاری نیز در ارتباط بودند. آنان در نامه هایشان سؤالاتی را، که بیشتر در مسائل فقهی بود، مطرح می کردند و امام به آنها پاسخ می داد.[۱۰۹] در موسوعة الامام الجواد، به جز پدر و پسر امام، نام ۶۳ تن از افرادی که حضرت با آنان مکاتبه داشته، گرد آمده است.[۱۱۰] البته برخی از نامه ها در پاسخ به گروهی از شیعیان نوشته شده است.[۱۱۱]
برخورد با فرقه های دیگر
از پرسش های شیعیان و پاسخ های امام جواد(ع) که در منابع شیعی نقل شده، به دست می آید که در دوره امامت او، فرقه های اهل حدیث، واقفیه، زیدیه و غلات فعالیت می کردند. بر اساس روایات در زمان امام جواد(ع) با توجه به مباحثی که میان محدثان مطرح می شد برخی از شیعیان در مورد جسم بودن خداوند به تردید افتادند. آن حضرت ضمن رد جسم پنداری خدا، شیعیان را از نماز خواندن پشت سر کسانی که خدا را جسم می دانستند و نیز از پرداخت زکات به آنان نهی می کرد.[۱۱۲] او در پاسخ به ابوهاشم جعفری که از تفسیر آیه «لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار»[۱۱۳] پرسیده بود، امکان دیدن خدا با چشم(عقیده مجسمه) را نفی کرد و فرمود: اوهام قلوب، دقیق تر از دید چشمان است. انسان می تواند چیزهایی را که ندیده تصور کند اما نمی تواند آنها را ببیند. وقتی که اوهام قلوب نمی توانند خدا را درک کنند چگونه چشمان او را بینند و درک کنند؟[۱۱۴]
روایاتی از او در مذمت واقفیان نقل شده است[۱۱۵] او زیدیه و واقفیان را در ردیف نواصب قرار می داد.[۱۱۶] و می گفت آیه «وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة؛ در آن روز چهره هایی زبونندکه تلاش کرده رنج [بیهوده] برده اند.»[۱۱۷] درباره آنان نازل شده است.[۱۱۸] او همچنین اصحاب خود را، از نماز خواندن پشت سر واقفیان نهی می کرد.[۱۱۹]
امام جواد(ع)، غالیانی همچون ابوالخطاب و پیروان او را لعن می کرد. او همچنین کسانی که در لعن ابوالخطاب توقف یا تردید می کردند را نیز لعن می نمود.[۱۲۰] حضرت جواد (ع)، افرادی همچون ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابی هاشم را پیرو ابوالخطاب معرفی می کرد و می گفت آنان با نام ما(اهل بیت) از مردم بهره کشی می کنند.[۱۲۱] بنابر روایتی که در رجال کشی آمده است او قتل دو تن از غلات به نام های ابوالمهری و ابن ابی زرقاء را جایز دانست و دلیل آن را نقش آنان در منحرف کردن شیعیان ذکر کرد.[۱۲۲]همچنین، به مقابله با باورهای غالیانه این دوره نیز پرداخته و کوشیده است با روشنگری های خود، شیعیان را از عقاید غالیانه دور نگه دارد.[۱۲۳] همچنین جوادالأئمه خطاب به محمد بن سنان، ادعای مفوضه مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به پیامبر(ص) و امامان را رد کرد. البته تفویض احکام [یادداشت ۵] را به عنوان عقیده ای درست معرفی نمود و آن را هم به مشیت الهی منتسب کرد و فرمود: این عقیده ای است که هر کس از آن جلوتر برود از اسلام خارج است و هر کس آن را نپذیرد (دینش) نابود می شود و هر کس آن را بپذیرد به حق پیوسته است.[۱۲۴]
سیره
برخی از منابع، دلیل ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را، کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته اند.[۱۲۵] بر پایه نامه ای که امام رضا(ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سال های اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، ایشان را از درب فرعی خانه خارج می کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانه اش تجمع می کردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا(ع) نامه ای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می گویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا(ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت می خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچ کس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. امام رضا(ع) همچنین سفارش بستگان نزدیک را به او کرده بود.[۱۲۶]
باقر شریف قرشی، جوادالأئمه را عابدترین و خالص ترین مردم زمانه اش معرفی کرده و از کثرت نافله های وی سخن گفته است. به گفته وی حضرت جواد(ع) نافله ای به جای می آورد که در هر رکعت آن هر یک از سوره های حمد و توحید را ۷۰ بار می خواند.[۱۲۷] همچنین بر پایه روایتی که سید ابن طاووس نقل کرده هنگامی که ماه قمری فرا می رسید محمد بن علی دو رکعت نماز می گذارد که در رکعت اول پس از سوره حمد، ۳۰ مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم ۳۰ مرتبه سوره قدر را می خواند و سپس صدقه می داد.[۱۲۸]
امام جواد(ع)، برتری انسان ها را به واسطه علم آنان می دانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است که الشریف کل الشریف من شرفه علمه[۱۲۹]؛ با شرافت ترین از همه شریف ها کسی است که شرفش به واسطه علمش باشد از این رو به طبقات پایین جامعه از جمله بردگان توجه داشت و با آنان نشست و برخاست می کرد. برخی از نویسندگان حدود ۱۰ تن از اصحاب آن حضرت را از بردگان بر شمرده اند.[۱۳۰]
نقش انگشتری او، حسبی الله حافظی بوده است.[۱۳۱]
روایات و مناظرات
قال الامام الجواد(ع): المؤمن یحتاج إلی توفیق من الله و واعظ من نفسه و قبول ممن ینصحه.
امام جواد(ع) فرمود: مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش از کسی که او را پند می دهد.[۱۳۲]
حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد(ع) نقل شده است.[۱۳۳] این روایات در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی است. کم بودن روایات منقول از وی در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانسته اند.[نیازمند منبع] سید ابن طاووس در کتاب مهج الدعوات حرزی از وی برای در امان ماندن مأمون عباسی نقل کرده است.[۱۳۴] همچنین حرز «یا نور یا برهان یا مبین یا منیر یا رب اکفنی الشرور و آفات الدهور و أسألک النجاة یوم ینفخ فی الصور» به وی منسوب است.[۱۳۵] به همراه داشتن حرز امام جواد(ع) نزد شیعیان متداول بوده و برای «کسی را همیشه همراه خود کردن»، مثل شده است.[۱۳۶]
امام محمد تقی(ع) در دوران امامت خود چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد. گزارش های تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظره ها به درخواست درباریان مأمون و معتصم و با هدف آزمایش پیشوای نهم شیعیان انجام می گرفته است و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران می شده است.[۱۳۷] منابع ۹ مناظره و گفتگو از جوادالأئمه گزارش کرده اند که چهار مورد آنها با یحیی بن اکثم و یک مورد با احمد بن ابی داوود قاضی القضات های بغداد بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با عبدالله بن موسی، ابوهاشم جعفری، عبدالعظیم حسنی و معتصم نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهی مربوط به حج، طلاق، حد سرقت و مباحثی دیگر همچون ویژگی یاران امام دوازدهم، فضایل ساختگی شیخین و اسماء و صفات خدا بوده است.[۱۳۸]
مناظره در مجلس مأمون
از مناظرات مهم امام محمد تقی(ع) که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد ازدواج او با ام الفضل از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا جوادالأئمه(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظره ای ترتیب دادند.
یحیی در مناظره، نخست مسئله ای فقهی درباره شخص محرمی که حیوانی را شکار کرده مطرح ساخت. امام جواد(ع)، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله،[یادداشت ۶] از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند. سپس خود امام جواد(ع)، مسئله را با صورت های مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در فقه اعتراف کردند. گفته اند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.[۱۳۹]
مناظره درباره خلفا
به نقل منابع روایی شیعه، محمد تقی(ع) در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اکثم درباره فضایل ابوبکر و عمر مناظره کرد. یحیی خطاب به او گفت: جبرئیل از طرف خدا به رسولش گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد: من منکر فضل ابوبکر نیستم اما کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند وآن اینکه پیامبر فرمود: هنگامی که حدیثی از طرف من به شما می رسد آن را بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید اگر موافق با آن بود بپذیرید و اگر نبود قبول نکنید زیرا دروغ گویان و جعل کنندگان حدیث زیاد خواهند شد، سپس امام فرمود: این حدیث با قرآن موافقت ندارد زیرا خداوند در قرآن می فرماید نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم، آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او می پرسد؟[۱۴۰]
پس از آن یحیی درباره روایت «مثل ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است» سؤال کرد، جوادالأئمه فرمود: محتوای این روایت درست نیست زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظه ای مرتکب گناه نشده اند در حالی که ابوبکر و عمر پیش از آنکه اسلام بیاورند، سال های طولانی مشرک بوده اند.[۱۴۱]
قطع دست دزد
در زمان سکونت جوادالأئمه(ع) در بغداد درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود بین فقهای درباری اختلافی پیش آمد؛ برخی می گفتند از مچ باید قطع گردد و برخی دیگر قطع آن را از آرنج می دانستند. معتصم از امام جواد(ع) خواست تا نظر خود را بیان کند. جوادالأئمه از معتصم خواست او را از پاسخ معاف دارد اما خلیفه اصرار کرد و او گفت: فقط انگشتان دزد قطع می شود و بقیه دست باقی می ماند. وی دلیل خود را آیه و أن المساجد لله فلا تدعوا مع الله أحدا (ترجمه: و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید.)[ ۷۲–۱۸] عنوان کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.[۱۴۲] برخی بر این باورند این حادثه سبب ترویج جایگاه امامت در بین مردم شد.[نیازمند منبع]
فضائل و مناقب
در منابع، فضایل و مناقب متعددی برای حضرت جواد(ع) ذکر شده است. برتری آن حضرت در مناظرات و مباحث علمی با دانشمندان در کودکی از جمله آنهاست. برخی از کراماتی نیز که برای آن حضرت نقل شده عبارتند از:
قطب راوندی از محمد بن میمون نقل می کند: زمانی که امام رضا هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می خواهم به مدینه بروم؛ کاغذی برای ابوجعفر محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی کرد و نامه ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفق،خادم حضرت، امام جواد(ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم بیمار شده و بینائی اش از دست رفته. سپس حضرت دست به چشمان من کشید. از برکت دست آن حضرت چشمانم شفا یافت. پس من دست و پای آن جناب را بوسیدم و از خدمتش بیرون آمدم در حالی که بینا بودم.[۱۴۳]
همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالأئمه(ع) از بغداد به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند، هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند یافتند که شیرین و بدون دانه است. از شیخ مفید نقل کرده اند که سال ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.[۱۴۴]
اصحاب
نوشتار اصلی: فهرست اصحاب امام جواد
شیخ طوسی از حدود ۱۱۵ تن به عنوان اصحاب جوادالأئمه نام برده است.[۱۴۵] قرشی در کتاب حیاة الامام محمد الجواد(ع) ۱۳۲نفر[۱۴۶]و عبدالحسین شبستری در کتاب «سبل الرشاد إلی اصحاب الامام الجواد»، ۱۹۳ نفر[۱۴۷] را به عنوان اصحاب پیشوای نهم شیعیان، معرفی کرده اند. عطاردی در مسند الامام الجواد تعداد راویان از وی را ۱۲۱ تن دانسته است.[۱۴۸] برخی از اصحاب جوادالأئمه با امام رضا(ع)[۱۴۹] و امام هادی(ع) نیز مصاحبت داشته و از آن دو روایت کرده اند.[۱۵۰] در میان راویان از محمد تقی(ع)، پیروانی از فرقه های دیگر از جمله اهل سنت نیز وجود داشته است.[۱۵۱] تعداد راویان غیر امامی از جوادالائمه را ۱۰ تن گفته اند.[۱۵۲]
عبدالعظیم حسنی، احمد بن ابی نصر بزنطی، حسن بن سعید اهوازی، احمد بن محمد برقی و ابراهیم بن هاشم از اصحاب مشهور پیشوای نهم شیعیان بودند.
جایگاه امام نزد اهل سنت
عالمان اهل سنت، پیشوای نهم شیعیان را به عنوان یک عالم دینی احترام می کنند. برخی از آنان شخصیت علمی جوادالأئمه را ممتاز دانسته [۱۵۳] و شیفتگی مأمون به او را به دلیل شخصیت علمی و معنوی او در کودکی دانسته اند.[۱۵۴] آنان همچنین از برتری محمد بن علی(ع) در ویژگی های دیگری همچون تقوا، زهد و سخاوت سخن گفته اند.[۱۵۵] به عنوان نمونه ابن تیمیه ملقب شدن او به جواد را، به دلیل شهرتش در سخاوت و بزرگواری می داند.[۱۵۶] جاحظ عثمان معتزلی نیز، محمد بن علی(ع) را عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده و پاک معرفی کرده است.[۱۵۷]
توسل به امام جواد(ع)
ضریح حرم امام جواد(ع) و امام کاظم(ع)
برخی از شیعیان با توجه به توصیه هایی که برخی از عالمان شیعی داشته اند، برای گسترش رزق و گشایش در امور مادی به امام جواد(ع) توسل می جویند و او را باب الحوائج می خوانند. نمونه ای از این توصیه نقل مجلسی دوم از ابوالوفاء شیرازی است که مدعی شده پیامبر(ص) در خواب او را به توسل به امام جواد(ع) در امور مادی توصیه کرده است.[۱۵۸] [یادداشت ۷]
بر پایه روایتی که داود صیرفی از امام هادی(ع) نقل کرده زیارت مرقد جوادالأئمه پاداش و ثواب زیادی دارد.[۱۵۹] همچنین ابراهیم بن عقبه در نامه ای از امام هادی(ع) درباره زیارت امام حسین، امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) پرسید. امام هادی(ع) زیارت امام حسین(ع) را برتر و مقدم دانست و فرمود زیارت هر سه کامل تر است و پاداش بیشتری دارد.[۱۶۰] آرامگاه امام جواد(ع) و امام کاظم(ع)، در بغداد زیارتگاه مسلمانان به ویژه شیعیان است. آنان مرقد آن حضرت را در حرم کاظمین زیارت می کنند، به او متوسل می شوند و زیارتنامه [یادداشت ۸] می خوانند.
شیعیان در سال روز شهادت جوادالأئمه مجالس عزاداری، روضه خوانی و سینه زنی بر پا می کنند و این گونه به او متوسل می شوند:
متن | ترجمه
---|---
یا ابا جعفر یا محمد بن علی ایها التقی الجواد یا بن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا ومولینا انا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک الی الله وقدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله[۱۶۲] | ای ابا جعفر، ای محمد بن علی، ای تقی جواد، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوی خدا به تو توسل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن.
کتاب شناسی
درباره امام جواد آثار زیادی به زبان های مختلف به ویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله کتابشناسی امام جواد، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب(۳۲۴)، مقاله(۲۴۸) و پایان نامه(۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبان عربی و نه عنوان به زبان های دیگر است.[۱۶۳]
وفاة الامام الجواد، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیه السلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، حیاة الامام محمد الجواد و سبل الرشاد از مهمترین کتاب هایی است که به زبان عربی درباره امام جواد منتشر شده است.
مطالعه بیشتر
- پیشوایان هدایت، ج۱۱، ترجمه اعلام الهدایه.
- زندگی امام جواد(ع) نوشته سید عبدالرزاق موسوی مقرم.
پانویس
۱.
- طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۶.
- کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۷۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۲، ۱۳.
- طوسی، مصباح المتهجد، المکتبة الاسلامیة، ص۸۰۵.
- بحرانی، عوالم العلوم و المعارف، قم، ج۲۳، ص۵۵۳.
- مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
- طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۶۴۶.
- اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶.
- مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱.
- نگاه کنید به: طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۷۹.
- مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۱.
- برای نمونه نگاه کنید به: اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹.
- اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۶۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۱۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۷۹.
- ابن فتال، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
- طوسی، مصباح المتهجد، المکتبة الاسلامیة، ص۸۰۵.
- مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۲۰،۲۳،۳۵.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶-۴۷۷.
- بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
- طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۵۶۶.
- مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۳.
- بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۴۶.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸.
- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۱۰، ص۲۹۵.
- یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۴۵۵.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸.
- پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۵۸.
- مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۸۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۸۰-۳۸۱.
- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
- قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
- حسون، أعلام النساء المؤمنات، ۱۴۲۱ق، ص۵۱۷.
- قمی، منتهی الامال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۹۷.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰؛ طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۷.
- محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۴، ص۳۱۶؛ شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۴۳۲.
- رک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰.
- ابن ابی الثلج، تاریخ الائمة، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
- اشعری، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۶.
- ابن ابی الثلج، تاریخ الائمة، ۱۴۰۶ق، ص۱۳.
- ابن فتال، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۴۳.
- عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۲۰.
- مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۳، ۱۷.
- مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۷.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۱.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۸.
- صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۸۵.
- نگاه کنید به: عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ۱۴۲۶ق، ج۳۳، ص۱۸۱-۱۹۳؛ صدر، تاریخ الغیبه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۷؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۱-۴۸۲.
- طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۴.
- پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۰.
- نگاه کنید به: جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
- مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۸-۳۷.
- نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳.
- نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۷۷-۷۸.
- جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.
- نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
- سوره مریم، آیه ۱۲.
- سوره مریم، آیات ۳۰-۳۲.
- نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۹۰؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۲.
- پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۹.
- برای نمونه نگاه کنید به: کشی، رجال، ص۲۸۲-۲۸۳.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
- جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۸.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳.
- طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۰-۳۸۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۹۹-۱۰۰.
- جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۶ش، ص۷۹.
- جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۲۷.
- جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۸۲.
- جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۲۳.
- نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۵۱.
- طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۸.
- طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.
- نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۱۹۷.
- نجاشی، رجال النجاشی، ۱۳۶۵ش، ص۲۵۳؛ نگاه کنید به: طوسی، الغیبه، ۱۴۲۵ق، ص۳۴۹.
- راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۷۱۷.
- جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۳۲.
- دشتی، نقش سیاسی سازمان وکالت در عصر حضور ائمه، ص۱۰۳.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۹۴.
- برای نمونه رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۹۹؛ ج۴، ص۲۷۵، ۵۲۴؛ ج۵، ص۳۴۷؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ص۷۸۳، ۸۶۹.
- خزعلی، موسوعه الامام الجواد، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۴۱۶-۵۰۸.
- برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۳۱، ۳۹۸؛ ج۵، ص۳۹۴؛ ج۷، ص۱۶۳؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ص۷۸۳، ۸۶۹؛ میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ج۵
- سوره انعام، آیه ۱۰۳.
- مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۸ ص۲۶۷؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۱۵۰.
- کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۴۶۰.
- سوره غاشیه، آیات ۲ و۳.
- کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
- کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
- کشی، رجال الکشی، ۱۴۰۹ق، ص۵۲۹-۵۲۸.
- نگاه کنید به: حاجی زاده، «غالیان در دوره امام جواد(ع) و نوع برخورد حضرت با آنان»، ص۲۲۶.
- قرشی، حیاة الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۷۰-۷۱.
- قرشی، حیاة الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۶۷-۶۸.
- سید ابن طاووس، ۱۴۱۵ق، الدروع الواقیه، ص۴۴.
- رفتارشناسی امام جواد(ع) با موالی و بردگان، ص۳۶۳.
- طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۴۱۲ق، ص۹۱.
- ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۴۵۷.
- عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
- سید ابن طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۳۹-۴۲.
- سید ابن طاووس، منهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۴۲.
- طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۱-۴۴۹؛ میانجی، مکاتیب الائمه(ع)، ج۵ ص۳۸۱٬۴۲۷ و …
- طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ص۴۴۴؛ مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۴.
- عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۵-۶.
- قمی، منتهی الآمال، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۶۹-۴۷۰.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۹۰؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۸.
- قرشی، حیاة الامام محمد الجواد، ۱۴۱۸ق، ص۱۲۸-۱۷۸.
- شبستری، سبل الرشاد، ۱۴۲۱ق، ص۱۹-۲۸۹.
- عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۹.
- برقی، ص۵۷.
- جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۹۱.
- عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۳۱۴، ۳۱۵، ۲۶۲، ۲۸۳، ۳۱۹، ۲۷۱.
- واردی، گونه شناسی راویان امام جواد، ص۳۰-۳۱.
- برای نمونه: سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
- هیثمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۲۴ق، ص۲۸۸.
- سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۲۱.
- ابن تیمیه، منهاج السنه، تحقیق: محمد رشاد سالم، ج۴، ص۶۸-۶۹.
- العاملی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، ۱۴۲۵ق، ص۱۳۷.
- راوندی، دعوات الراوندی، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۱، ح۵۳۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۳۵.
- مجلسی، زاد المعاد، ۱۴۲۳ق، ص۵۳۶-۵۳۷.
- مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ص۲۴۸.
*
- مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ص۲۴۸.
۱- نگاه کنید به: اباذری، کتاب شناسی امام جواد، ص۵۱۰.
یادداشت ها
۱.
- در برخی منابع، مادر امام جواد(ع)، از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر(ص) به شمار آمده(کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۲.) و نام های خیزران،(کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۲.) ریحانه، سکینه،(طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۳۹۶.) نوبیه،(مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۳.) دره و مریسیه نیز برای او ذکر شده است.(قرشی، حیاة الامام محمد الجواد، ص۲۱.)
- هر چند که در شریعت، قول قیافه شناسان به عنوان دلیل معتبر پذیرفته نیست اما از آنجا که خود این افراد ملتزم به آن بودند تأیید قیافه شناسان برای آنان موجب اطمینان خاطر شد.
- ابن شهر آشوب گفته است که وی با سه تن از خلفای عباسی هم دوره بود و در حکومت واثق شهید شد.(رک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۰).
- نمونه آن روایتی از امام صادق(ع) است که در آن پنج نفر از جمله خلیفه عباسی را به عنوان وصی خود معرفی کرد.(پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۴۱۴.)
- امام از یحیی پرسید: آیا این شخص، شکار را در حل (خارج از محدوده حرم) کشته است یا در حرم؟ عالم به حکم حرمت شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمدا کشته یا به خطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ برای اولین بار چنین کاری کرده یا برای چندمین بار؟ شکار او پرنده بوده یا غیر پرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ باز هم از انجام چنین کاری ابا ندارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در احرام عمره بوده یا احرام حج؟
- سخن ابوالوفاء به نقل علامه مجلسی چنین است: «زمانی به دست (فرزند الیاس) حاکم منطقۀ کرمان دستگیر شد و مدتی نه چندان طولانی، با غل و زنجیر در زندان به سر می برد. با گذشت زمان متوجه شدم،توطئۀ کشتن مرا طرح ریزی می کنند، نگران شدم که برای نجات و رهایی از این توطئه چه کنم ؟ یکی از شب ها با حال تضرع و ناله در درگاه خداوند، به امام زین العابدین(ع) متوسل شده و رهایی خویش را طلب نمودم. در همان حال، خواب چشمانم را ربود و در عالم خواب پیامبر اسلام(ص) را دیدم، که فرمود: به من و دخترم فاطمه، و حسن و حسین و … متوسل مشو، بلکه برای طلب رزق و روزی و رفع مشکلات خود به فرزندم جواد(ع) متوسل شو، که خداوند به سبب او حاجتت را برمی آورد.» راوندی، دعوات الراوندی، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۱، ح۵۳۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۳۵.
*
- سخن ابوالوفاء به نقل علامه مجلسی چنین است: «زمانی به دست (فرزند الیاس) حاکم منطقۀ کرمان دستگیر شد و مدتی نه چندان طولانی، با غل و زنجیر در زندان به سر می برد. با گذشت زمان متوجه شدم،توطئۀ کشتن مرا طرح ریزی می کنند، نگران شدم که برای نجات و رهایی از این توطئه چه کنم ؟ یکی از شب ها با حال تضرع و ناله در درگاه خداوند، به امام زین العابدین(ع) متوسل شده و رهایی خویش را طلب نمودم. در همان حال، خواب چشمانم را ربود و در عالم خواب پیامبر اسلام(ص) را دیدم، که فرمود: به من و دخترم فاطمه، و حسن و حسین و … متوسل مشو، بلکه برای طلب رزق و روزی و رفع مشکلات خود به فرزندم جواد(ع) متوسل شو، که خداوند به سبب او حاجتت را برمی آورد.» راوندی، دعوات الراوندی، ۱۴۰۷ق، ص۱۹۱، ح۵۳۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۳۵.
۱- متن | ترجمه
---|---
السلام علیک یا أبا جعفر محمد بن علی البر التقی الإمام الوفی السلام علیک أیها الرضی الزکی السلام علیک یا ولی الله السلام علیک یا نجی الله السلام علیک یا سفیر الله السلام علیک یا سر الله السلام علیک یا ضیاء الله السلام علیک یا سناء الله السلام علیک یا کلمة الله السلام علیک یا رحمة الله السلام علیک أیها النور الساطع السلام علیک أیها البدر الطالع السلام علیک أیها الطیب ابن الطیبین السلام علیک أیها الطاهر ابن الطاهرین السلام علیک أیها الآیة العظمی السلام علیک أیها الحجة الکبری السلام علیک أیها المطهر من الزلات السلام علیک أیها المنزه عن المعضلات السلام علیک أیها العلی عن نقص الأوصاف السلام علیک أیها الرضی عند الأشراف السلام علیک یا عمود الدین السلام علیک یا ابن الأئمة المعصومین أشهد أنک ولی الله و حجته فی أرضه و أنک جنب الله و خیرة الله و مستودع علم الله و علم الأنبیاء و رکن الإیمان و ترجمان القرآن و أشهد أن من اتبعک علی الحق و الهدی و أن من أنکرک و نصب لک العداوة علی الضلالة و الردی أبرأ إلی الله و إلیک منهم فی الدنیا و الآخرة و السلام علیک ما بقیت و بقی اللیل و النهار و رحمة الله و برکاته. | سلام بر تو ای ابا جعفر محمد بن علی نیکوکار پرهیزکار، پیشوای وفادار، سلام بر تو ای خشنود از خدا و پاکیزه، سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای محرم راز خدا، سلام بر تو ای سفیر خدا، سلام بر تو ای راز خدا، سلام بر تو ای روشنایی خدا، سلام بر تو ای تابش خدا، سلام بر تو ای کلمه خدا، سلام بر تو ای رحمت خدا، سلام بر تو ای نور درخشان، سلام بر تو ای ماه برآمده، سلام بر تو ای پاکزاد از پاکزادان سلام بر تو ای پاک از پاکان، سلام بر تو ای نشانه بزرگتر، سلام بر بر تو ای حجت اکبر، سلام بر تو ای پاک و پاکیزه از لغزش ها، سلام بر تو ای منزه از دشواری ها، سلام بر تو ای برتر از نقص اوصاف، سلام بر تو ای پسندیده نزد مردم شرافتمند، سلام بر تو ای ستون دین، گواهی میدهم که تو ولی خدا و حجت او در زمینش هستی، و تو مقرب خدا و منتخب حق، و سپردگاه علم خدا، و پیامبران، و پایه ایمان، و ترجمان قرآنی، گواهی میدهم هرکه از تو پیروی کرد بر حق و هدایت است و هرکه تو را انکار کرد و با تو از در دشمنی درآمد بر گمراهی و هلاکت است، به خدا و به تو، در دنیا و آخرت از آنان بیزاری میجویم، سلام بر تو تا هستم و تا شب و روز هست.
ثم قبل الضریح و قل: | سپس ضریح را ببوس و بگو:
اللهم صل علی محمد و أهل بیته و صل علی محمد بن علی الزکی التقی و البر الوفی و المهذب النقی هادی الأمة و وارث الأئمة و خازن الرحمة و ینبوع الحکمة و قائد البرکة و صاحب الاجتهاد و الطاعة و واحد الأوصیاء فی الإخلاص و العبادة و حجتک العلیا و مثلک الأعلی و کلمتک الحسنی الداعی إلیک و الدال علیک الذی نصبته علما لعبادک و مترجما لکتابک و صادعا بأمرک و ناصرا لدینک و حجة علی خلقک و نورا تخرق به الظلم و قدوة تدرک به الهدایة و شفیعا تنال به الجنة اللهم و کما أخذ فی خشوعه لک حظه و استوفی من خشیتک نصیبه فصل علیه أضعاف ما صلیت علی ولی ارتضیت طاعته و قبلت خدمته و بلغه منا تحیة و سلاما و آتنا فی موالاته من لدنک فضلا و إحسانا و مغفرة و رضوانا إنک ذو المن القدیم و الصفح الجمیل الجسیم برحمتک یا أرحم الراحمین. | خدایا درود فرست بر محمد و اهل بیتش، و درود فرست بر محمد بن علی پاک، پرهیزکار، نیکوکار وفادار، پیراسته، بیعیب، راهنمای امت، و وارث امامان، و خزانه دار رحمت، و چشمه های حکمت، و پیشرو برکت، و همسان قرآن در وجوب از او، و یگانه جانشینان در اخلاص و عبادت، و حجت والایت، و نمونه برترت، و کلمه زیباترت، دعوت کننده به سویت، و دلالت کننده بر وجودت، که او را چونان پرچی برای بندگانت نصب کردی، و او را قرار دادی مترجم کتابت، و آشکارا اجرا کننده امرا، و یاور دینت، و حجت بر بندگانت، و نوری که به وسیله او پرده تاریکی ها دریده شود، و مقتدایی که هدایت به وسیله او دریافت گردد و شفیعی که به وسیله آن به بهشت توان رسید. خدایا همچنان که در خشوع برای تو بهره اش را گرفت، و از خشیت تو سهمش را کامل نمود پس بر او درود فرست، چندین برابر آنچه درود فرستادی، بر نماینده ای که طاعتش را پسندیدی، و خدمتش را پذیرفتی و از جانب ما به او تحیت و سلام برسان، و به ما از پیش خود، در دوستی اش فضل و احسان و آمرزش و رضوان عنایت کن تو صاحب احسان دیرینه، و چشم پوشی زیبا هستی به مهربانی ات ای مهربانترین مهربانان.[۱۶۱]
منابع
- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
- ابن ابی الثلج، تاریخ الائمة، در مجموعه نفیسه فی تاریخ الائمه، چاپ محمود مرعشی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
- ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویه، تحقیق: محمد رشاد سالم، بی جا، بی نا، بی تا.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، تحقیق: هاشم رسولی، قم، نشر علامه، بی تا.
- ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
- اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، قم، رضی، ۱۴۲۱ق.
- اشعری، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش.
- انجمن تاریخ پژوهان حوزه، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد علیه السلام، به کوشش: حمیدرضا مطهری، قم، مرکز مدیریت حوزه های علمیه، ۱۳۹۵ش.
- بحرانی، عبدالله اصفهانی، عوالم العلوم و المعارف، مستدرک- حضرت زهرا تا امام جواد(ع)، مؤسسة الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم.
- بیهقی، علی بن زید، تاریخ بیهق، تحقیق: احمد بهمنیار، تهران، انتشارات فروغی، ۱۳۶۱ش.
- پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۳۷۹ش.
- جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه: محمدتقی آیت اللهی، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، ۱۳۸۶ش.
- جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه علیهم السلام، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی،۱۳۸۲ش
- جعفریان، رسول، حیات فکری سیاسی امامان شیعه(ع)، قم، انصاریان، چاپ: پنجم، ۱۳۸۱ش.
- حاجی زاده، یدالله، «غالیان در دوره امام جواد(ع) و نوع برخورد حضرت با آنان»، در مجله تاریخ اسلام، شماره۶۵، بهار۱۳۹۵ش.
- حسون، محمد، أعلام النساء المؤمنات، تهران، دارالاسوه، ۱۴۲۱ق.
- خزعلی، موسوعة الامام الجواد علیه السلام، قم، مؤسسه ولی العصر علیه السلام للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۹ق.
- دشتی، محمد، «نقش سیاسی سازمان وکالت در عصر حضور ائمه علیهم السلام»، فصلنامه فرهنگ جهاد، قم، وزارت جهاد کشاوزی، تابستان ۱۳۸۴.
- راوندی، سعید بن هبة الله(قطب الدین)، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدی علیه السلام، ۱۴۰۹ق.
- راوندی، سعید بن هبة الله، دعوات الراوندی، قم، منشورات مدرسة الامام المهدی، ۱۴۰۷ق.
- سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
- سید ابن طاووس، علی بن موسی، الدروع الواقیه، بیروت، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
- سید بن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، تصحیح ابوطالب کرمانی و محمدحسن محرر، قم، دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
- شبستری، عبدالحسین، سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد علیه السلام، قم، کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران، ۱۴۲۱ق.
- صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۲ق.
- صدوق، محمد بن علی، التوحید، تصحیح: هاشم حسینی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۹۸ق.
- صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ترجمه: علی اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، ۱۳۷۳ش.
- صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامع مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ق.
- طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۷ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
- طبری، محمدبن جریر، دلائل الامامة، قم، تصحیح: قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق.
- طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، تصحیح: حسن مصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش.
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح: حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ق.
- طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، تحقیق: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه، ۱۴۲۵ق.
- طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، قم، المکتبة الاسلامیة، بی تا.
- عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
- عاملی، سید جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، بیروت، المرکز الاسلامی للدراسات، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۵ق.
- عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی الرضا علیهما السلام، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۰ق.
- عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیرالعیاشی، تصحیح: هاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۳۷۵ق.
- قرشی، باقر شریف، حیاة الامام محمد الجواد علیه السلام، بی جا، امیر، چاپ: دوم، ۱۴۱۸ق.
- قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، قم، موسسه انتشارات هجرت، چاپ هفدهم، ۱۳۸۶ش.
- کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تحقیق: مهدی رجائی، قم، موسسة آل البیت لإحیاء التراث، ۱۴۰۴ق.
- کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال، تلخیص: محمد بن حسن طوسی، تصحیح: حسن مصطفوی، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، بیروت، الطبعة الثالثه، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، تصحیح علاءالدین اعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳ق.
- مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، مؤسسة أنصاریان، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۶ق.
- مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، بیروت، دار المفید للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- مفید، محمد بن محمد، کتاب المزار-مناسک المزار، تصحیح: محمدباقر ابطحی، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجامعة المدرسین بقم المشرفة، ۱۳۶۵ش.
- نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ:دوم، ۱۴۰۴ق.
- هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقة، استانبول، مکتبة الحقیقة، ۱۴۲۴ق.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا.
- طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق/۱۳۷۰ق.
پیشین:
امام رضا(ع) | امام نهم شیعیان دوازده امامی
۲۰۳-۲۲۰ هجری قمری | پسین:
امام هادی(ع)
---|---|---
پیوند به بیرون
- مقاله امام جواد علیه السلام در دانشنامه جهان اسلام
- سایت حرم کاظمین
- مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (ع)
[نمایش]
[نمایش]
[نمایش]
https://fa.wikishia.net/view
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «شخصیت حضرت امام محمد جواد سلام الله علیه» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.