«حاج رضا»؛ از رزمندگی در میدان جنگ تا جبهه اقتصاد

امروز پای صحبت با فردی نشستیم که پس از سال ها حضور در جبهه ابتدا به عنوان رزمنده بسیجی و سپس پاسدار انقلاب و بازنشستگی هنوز هم از پای ننشسته و سعی و همت خود را به کار گرفته تا در عرصه تولید و حمایت از جوانان ایفای نقش کند.
خبرگزاری فارس-بیرجند؛ پس از گذشت حدود ۳۰ سال از دوران دفاع مقدس، شاهد فعالیت بسیجیان رزمنده ای در عرصه تولید هستیم که دوران مبارزه را تمام شده ندانسته اند و امروز فرماندهان جنگ اقتصادی شده اند.
همان طور که در دوران جنگ نیروهای رزمنده برای نجات سرزمینشان از خودگذشتگی داشتند امروز نیز این افراد در جنگ اقتصادی پا به عرصه گذاشته اند و به راستی می توان به آن ها لقب رزمنده دیروز و جهادگر امروز را داد.
امروز پای صحبت با فردی نشستیم که پس از سال ها حضور در جبهه ابتدا به عنوان رزمنده بسیجی و سپس پاسدار انقلاب و بازنشستگی هنوز هم از پای ننشسته و سعی و همت خود را به کار گرفته تا در عرصه تولید و حمایت از جوانان ایفای نقش کند.
رضا معتمدی در گفت وگو با خبرنگار فارس ابتدا از دوران نوجوانی و اعزام به جبهه در سن ۱۴ سالگی گفت و اظهار داشت: سال ۱۳۶۲ زمانی که کلاس دوم راهنمایی بودم در پایگاه بسیج و اردوهای بسیج شرکت داشتم و فضای جبهه و جنگ نیز برایم بسیار جذاب بود و به همین دلیل تصمیم به حضور در جبهه گرفتم.
«گریه» مجوز حضورم در جبهه شد
در ابتدا به دلیل کوتاهی قد و سن کم اجازه حضور نمی دادند اما گاهی کفش هایی را می پوشیدم که قدم را کمی بلندتر نشان دهد و یا توجیهاتی مثل اینکه چرا فلانی را برده اید و من را نمی برید برای مسؤولین اعزام می آوردم که در نهایت یک روز با گریه های زیاد توانستم اجازه حضور در جبهه را بگیرم.
همراه گردان های پیاده در جبهه حضور پیدا کردم و صحنه های عجیبی را برای اولین بار در زندگی شاهد بودم.
ادامه تحصیل با اعمال شاقه
آن زمان دانش آموز بودم و به خاطر حضور در جبهه مشکلاتی برایم ایجاد شد و یک سال تجدید شدم اما عشق به حضور در جبهه باعث ادامه مسیر شد و در اهواز با شرایطی که برای ایثارگران فراهم شده بود با شرکت در امتحانات توانستم مدرک سیکل را اخذ کنم.
به حضور در لشکر پنج نصر علاقه داشتم و با تعدادی از دوستانم به سختی به پادگان زرهی اهواز رفتم، در آن زمان با سه جبهه کردستان عراق، جزیره مجنون و شلمچه درگیر بودیم و حدود شش ماه مرخصی نیامدم و به صورت افتخاری در جبهه حضور داشتم.
برای گزینش در سپاه نام نویسی کرده بودم و پس از بازگشت به بیرجند یکی از دوستانم به من گفت در مرحله گزینش پاسداری پذیرفته شدید اما خبری از شما نبود و از آن زمان بود که رسما عنوان پاسدار در جبهه حضور پیدا کردم.
روایت ۶۵ ماه حضور در میدان نبرد
۶۵ ماه سابقه حضور در جبهه دارم که ۲۵ ماه آن بسیجی بودم و در بیش از۱۰ عملیات شرکت و در عملیات والفجر ۹ مجروح و در عملیات کربلای ۱۰ شیمیایی شدم.
در ادوات های تیپ ۲۱ امام رضا(ع) و لشکر پنج نصر در واحد خمپاره ۶۰ م م همیشه در خط مقدم در کنار گردان پیاده خدمت کردم.
در دوران جنگ به کار تحقیق علاقه داشتم، همیشه از خط گلوله جدید خمپاره ۶۰ م م پیدا می کردم و پس از بررسی آموزش می دادم و حتی یک بار در سال ۶۶ در پادگان مراغه با کمک یکی از دوستانم از مشهد سر گلوله جنگی را شکافتم و نقاشی و کتاب آن را تهیه کردیم.
هیچ وقت به دنبال استفاده از جانبازی نبودم
هیچ وقت به دنبال استفاده از این جانبازی نبودم چرا که به بحث مادیات آن فکر نکردم و تنها عشق و علاقه بود که باعث حضورم در جبهه می شد.
جنگ امروز سخت تر از گذشته است
سال ۹۲ بازنشسته شدم و پس از آن در برگزاری یادواره های شهدا و کارهای فرهنگی فعالیت دارم و عرصه کار را تمام شده نمی دانم و حتی به نظرم جنگ امروز سخت تر از جنگ گذشته است چرا که خاکریز دشمن مشخص نیست.
با جمعی از دوستان پیشکسوت و دانشگاهی موفق شدیم مؤسسه مردم نهاد آیه های استقامت خراسان جنوبی در حوزه نشر ارزش های دفاع مقدس را راه اندازی کنیم که ثمره آن تهیه ۷۲ کتاب کنگره شهدای سال قبل استان و یادواره های تخصصی شهدا درسطح استان بود.
حضور در عرصه تولید پس از بازنشستگی
سال ۹۳ بود که پسرم از دانشگاه هنر اصفهان در رشته صنایع دستی و گرایش طلا و جواهرسازی لیسانس فارغ التحصیل شد و دو مدرک تخصصی دیگر هنری را نیز اخذ و تصمیم به تأسیس یک آموزشگاه گرفت اما به دلیل سن کم قادر به تأسیس آموزشگاه نبود.
یک بهانه برای شروع کار
با دیدن شرایط تصمیم گرفتم که خودم این آموزشگاه را تأسیس کنم و با همکاری فنی و حرفه ای و حضور در دوره های مختلف موفق شدم تا مجوز آموزشگاه را اخذ و عملا از نقطه صفر کار خود را آغاز کنیم.
در ابتدا با اجاره و تعمیر ابزاری از فنی و حرفه ای که حتی برخی زنگ زده بودند و خاک می خورند کار سنگ تراشی را آغاز و یک سال با این ابزار کار کردیم.
بعد از یک سال این ابزار از ما گرفته شد و با پاداش بازنشستگی که داشتم سفارش یک دستگاه کاملا ایرانی را دادیم و پس از آن توانستیم یک کوره برای میناکاری را در گوشه حیاط خانه بسازیم و در طبقه پایین منزل آموزشگاه را فعال کنیم.
در سطح استان شروع به آموزش سنگ تراشی، طلاسازی، ملیله، گوهرشناسی، نقاشی مینا و غیره کردیم و تاکنون ۸۵ نفر را در سطح استان آموزش داده ایم و اگر نیازی بود برای آموزش در شهرستان ها نیز حضور یافته ایم.
اشتیاق جوانان برای آموزش
در فضای منزل و با هزینه خود و دریافت هزینه بازنشستگی موفق به تولید و فعالیت در عرصه های سنگ تراشی مانند طلاسازی، ریخته گری و غیره شدیم و خوشبختانه جوانان زیادی برای آموزش مراجعه دارند و کار خود را از این آموزشگاه آغاز می کنند و به صورت شبانه روزی این مکان در اختیار فعالین علاقه مند به این هنر است.
چندین بار برای دعوت از متولیان صنایع دستی در استان مراجعه داشتم اما متأسفانه توجه لازم به این آموزشگاه صورت نگرفته و با اینکه در این آموزشگاه بهترین دستگاه ها و امکانات برای تولید انبوه و صادرات فراهم شده اما هنوز استفاده از ظرفیت آن صورت نگرفته است.
با ۱۰۰ هزار تومان شروع کردیم
با ۱۰۰ هزار تومان کار خود را آغاز کردیم و تاکنون بیش از ۲۵۰ میلیون تومان هزینه خرید امکانات برای آموزشگاه شده است.
مشکلات بیمه و بازار فروش و نیاز به وام برای تأمین مواد اولیه از مشکلاتی است که پیش رو قرار دارد و متأسفانه تاکنون حمایتی در این زمینه نشده است.
حمایت از تولید در حد شعار است
مسؤولین به جای دادن کارت هدیه در مناسبت های مختلف می توانند از هدایا و محصولات صنایع دستی همین استان در راستای رونق تولید داخل استان استفاده کنند اما متأسفانه تنها در صحبت ها شعار حمایت از تولید وجود دارد.
حمایت از جوانان و کمک به آن ها برای فعالیت و کارآفرینی در این شرایط اقتصادی از دغدغه هایم بوده که متأسفانه از سوی دولت این همراهی را شاهد نبوده ایم اما با سختی های فراوان کار خود را ادامه می دهیم.
اعتقاد دارم در زمانه ای که دشمن درصدد است تا با هر ابزاری کشور ما را تحت فشار قرار دهد متاسفانه بی تدبیری مسؤولین باعث بهانه دادن به دشمن می دهد در حالی که بهترین اقدام در این شرایط حرکت در مسیر رهبری و فعالیت در دو سنگر اقتصادی و فرهنگی با رویه بسیجی است چرا که روحیه بسیجی در میدان جنگ اقتصادی هم پیروز است.
انتهای پیام/۳۴۰۳/ج/ی
خبرگزاری فارس-بیرجند؛ پس از گذشت حدود ۳۰ سال از دوران دفاع مقدس، شاهد فعالیت بسیجیان رزمنده ای در عرصه تولید هستیم که دوران مبارزه را تمام شده ندانسته اند و امروز فرماندهان جنگ اقتصادی شده اند.
همان طور که در دوران جنگ نیروهای رزمنده برای نجات سرزمینشان از خودگذشتگی داشتند امروز نیز این افراد در جنگ اقتصادی پا به عرصه گذاشته اند و به راستی می توان به آن ها لقب رزمنده دیروز و جهادگر امروز را داد.
امروز پای صحبت با فردی نشستیم که پس از سال ها حضور در جبهه ابتدا به عنوان رزمنده بسیجی و سپس پاسدار انقلاب و بازنشستگی هنوز هم از پای ننشسته و سعی و همت خود را به کار گرفته تا در عرصه تولید و حمایت از جوانان ایفای نقش کند.
رضا معتمدی در گفت وگو با خبرنگار فارس ابتدا از دوران نوجوانی و اعزام به جبهه در سن ۱۴ سالگی گفت و اظهار داشت: سال ۱۳۶۲ زمانی که کلاس دوم راهنمایی بودم در پایگاه بسیج و اردوهای بسیج شرکت داشتم و فضای جبهه و جنگ نیز برایم بسیار جذاب بود و به همین دلیل تصمیم به حضور در جبهه گرفتم.
«گریه» مجوز حضورم در جبهه شد
در ابتدا به دلیل کوتاهی قد و سن کم اجازه حضور نمی دادند اما گاهی کفش هایی را می پوشیدم که قدم را کمی بلندتر نشان دهد و یا توجیهاتی مثل اینکه چرا فلانی را برده اید و من را نمی برید برای مسؤولین اعزام می آوردم که در نهایت یک روز با گریه های زیاد توانستم اجازه حضور در جبهه را بگیرم.
همراه گردان های پیاده در جبهه حضور پیدا کردم و صحنه های عجیبی را برای اولین بار در زندگی شاهد بودم.
ادامه تحصیل با اعمال شاقه
آن زمان دانش آموز بودم و به خاطر حضور در جبهه مشکلاتی برایم ایجاد شد و یک سال تجدید شدم اما عشق به حضور در جبهه باعث ادامه مسیر شد و در اهواز با شرایطی که برای ایثارگران فراهم شده بود با شرکت در امتحانات توانستم مدرک سیکل را اخذ کنم.
به حضور در لشکر پنج نصر علاقه داشتم و با تعدادی از دوستانم به سختی به پادگان زرهی اهواز رفتم، در آن زمان با سه جبهه کردستان عراق، جزیره مجنون و شلمچه درگیر بودیم و حدود شش ماه مرخصی نیامدم و به صورت افتخاری در جبهه حضور داشتم.
برای گزینش در سپاه نام نویسی کرده بودم و پس از بازگشت به بیرجند یکی از دوستانم به من گفت در مرحله گزینش پاسداری پذیرفته شدید اما خبری از شما نبود و از آن زمان بود که رسما عنوان پاسدار در جبهه حضور پیدا کردم.
روایت ۶۵ ماه حضور در میدان نبرد
۶۵ ماه سابقه حضور در جبهه دارم که ۲۵ ماه آن بسیجی بودم و در بیش از۱۰ عملیات شرکت و در عملیات والفجر ۹ مجروح و در عملیات کربلای ۱۰ شیمیایی شدم.
در ادوات های تیپ ۲۱ امام رضا(ع) و لشکر پنج نصر در واحد خمپاره ۶۰ م م همیشه در خط مقدم در کنار گردان پیاده خدمت کردم.
در دوران جنگ به کار تحقیق علاقه داشتم، همیشه از خط گلوله جدید خمپاره ۶۰ م م پیدا می کردم و پس از بررسی آموزش می دادم و حتی یک بار در سال ۶۶ در پادگان مراغه با کمک یکی از دوستانم از مشهد سر گلوله جنگی را شکافتم و نقاشی و کتاب آن را تهیه کردیم.
هیچ وقت به دنبال استفاده از جانبازی نبودم
هیچ وقت به دنبال استفاده از این جانبازی نبودم چرا که به بحث مادیات آن فکر نکردم و تنها عشق و علاقه بود که باعث حضورم در جبهه می شد.
جنگ امروز سخت تر از گذشته است
سال ۹۲ بازنشسته شدم و پس از آن در برگزاری یادواره های شهدا و کارهای فرهنگی فعالیت دارم و عرصه کار را تمام شده نمی دانم و حتی به نظرم جنگ امروز سخت تر از جنگ گذشته است چرا که خاکریز دشمن مشخص نیست.
با جمعی از دوستان پیشکسوت و دانشگاهی موفق شدیم مؤسسه مردم نهاد آیه های استقامت خراسان جنوبی در حوزه نشر ارزش های دفاع مقدس را راه اندازی کنیم که ثمره آن تهیه ۷۲ کتاب کنگره شهدای سال قبل استان و یادواره های تخصصی شهدا درسطح استان بود.
حضور در عرصه تولید پس از بازنشستگی
سال ۹۳ بود که پسرم از دانشگاه هنر اصفهان در رشته صنایع دستی و گرایش طلا و جواهرسازی لیسانس فارغ التحصیل شد و دو مدرک تخصصی دیگر هنری را نیز اخذ و تصمیم به تأسیس یک آموزشگاه گرفت اما به دلیل سن کم قادر به تأسیس آموزشگاه نبود.
یک بهانه برای شروع کار
با دیدن شرایط تصمیم گرفتم که خودم این آموزشگاه را تأسیس کنم و با همکاری فنی و حرفه ای و حضور در دوره های مختلف موفق شدم تا مجوز آموزشگاه را اخذ و عملا از نقطه صفر کار خود را آغاز کنیم.
در ابتدا با اجاره و تعمیر ابزاری از فنی و حرفه ای که حتی برخی زنگ زده بودند و خاک می خورند کار سنگ تراشی را آغاز و یک سال با این ابزار کار کردیم.
بعد از یک سال این ابزار از ما گرفته شد و با پاداش بازنشستگی که داشتم سفارش یک دستگاه کاملا ایرانی را دادیم و پس از آن توانستیم یک کوره برای میناکاری را در گوشه حیاط خانه بسازیم و در طبقه پایین منزل آموزشگاه را فعال کنیم.
در سطح استان شروع به آموزش سنگ تراشی، طلاسازی، ملیله، گوهرشناسی، نقاشی مینا و غیره کردیم و تاکنون ۸۵ نفر را در سطح استان آموزش داده ایم و اگر نیازی بود برای آموزش در شهرستان ها نیز حضور یافته ایم.
اشتیاق جوانان برای آموزش
در فضای منزل و با هزینه خود و دریافت هزینه بازنشستگی موفق به تولید و فعالیت در عرصه های سنگ تراشی مانند طلاسازی، ریخته گری و غیره شدیم و خوشبختانه جوانان زیادی برای آموزش مراجعه دارند و کار خود را از این آموزشگاه آغاز می کنند و به صورت شبانه روزی این مکان در اختیار فعالین علاقه مند به این هنر است.
چندین بار برای دعوت از متولیان صنایع دستی در استان مراجعه داشتم اما متأسفانه توجه لازم به این آموزشگاه صورت نگرفته و با اینکه در این آموزشگاه بهترین دستگاه ها و امکانات برای تولید انبوه و صادرات فراهم شده اما هنوز استفاده از ظرفیت آن صورت نگرفته است.
با ۱۰۰ هزار تومان شروع کردیم
با ۱۰۰ هزار تومان کار خود را آغاز کردیم و تاکنون بیش از ۲۵۰ میلیون تومان هزینه خرید امکانات برای آموزشگاه شده است.
مشکلات بیمه و بازار فروش و نیاز به وام برای تأمین مواد اولیه از مشکلاتی است که پیش رو قرار دارد و متأسفانه تاکنون حمایتی در این زمینه نشده است.
حمایت از تولید در حد شعار است
مسؤولین به جای دادن کارت هدیه در مناسبت های مختلف می توانند از هدایا و محصولات صنایع دستی همین استان در راستای رونق تولید داخل استان استفاده کنند اما متأسفانه تنها در صحبت ها شعار حمایت از تولید وجود دارد.
حمایت از جوانان و کمک به آن ها برای فعالیت و کارآفرینی در این شرایط اقتصادی از دغدغه هایم بوده که متأسفانه از سوی دولت این همراهی را شاهد نبوده ایم اما با سختی های فراوان کار خود را ادامه می دهیم.
اعتقاد دارم در زمانه ای که دشمن درصدد است تا با هر ابزاری کشور ما را تحت فشار قرار دهد متاسفانه بی تدبیری مسؤولین باعث بهانه دادن به دشمن می دهد در حالی که بهترین اقدام در این شرایط حرکت در مسیر رهبری و فعالیت در دو سنگر اقتصادی و فرهنگی با رویه بسیجی است چرا که روحیه بسیجی در میدان جنگ اقتصادی هم پیروز است.
انتهای پیام/۳۴۰۳/ج/ی
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی ««حاج رضا»؛ از رزمندگی در میدان جنگ تا جبهه اقتصاد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.