روایت یک معلم شهید در «اندکی بنشین که باران بگذرد»



کتاب «اندکی بنشین که باران بگذرد» توسط لیلا داورزنی زندگی کوتاه اما عاشقانه شمسی فلاحتی و شهید امیرحسین موسوی را روایت می کند.

به گزارش ایسنا، کتاب «اندکی بنشین که باران بگذرد» روایت زندگی نامه و همسرانه ای ساده و صمیمی از خاطرات شمسی فلاحتی همسر معلم شهید، سید امیرحسین موسوی به چاپ رسیده و منتشر شد.

کتاب «اندکی بنشین که باران بگذرد» توسط لیلا داورزنی زندگی کوتاه اما عاشقانه شمسی فلاحتی و شهید امیرحسین موسوی را روایت می کند. نگارش این کتاب سه سال طول کشیده است و مطالب آن شامل مصاحبه با همسر شهید، خانواده و دوستان شهید امیرحسین موسوی در روستای حسن ابدال زنجان است.

نویسنده با حساسیت تمام چندین بار همراه این خانواده به روستای ابدال، زادگاه شهید موسوی، رفته و از نزدیک آنچه را که قرار است در کتاب بیاورد دیده است. قرار گرفتن در آن خانه روستایی زیبا در نوشتن خاطرات به وی کمک فراوانی کرده است. قسمت هایی از متن به درخواست راوی حذف و جاهایی کامل بازنویسی شد تا در نهایت خاطرات به صورتی داستان گونه و روان برای مخاطب روایت شود.

شهید سیدامیرحسین موسوی در چندین عملیات جنگی شرکت کرده بود و آخرین بار یعنی ۱۱ روز قبل از شهادتش از مدیرکل آموزش و پرورش برای عزیمت به جبهه کسب اجازه می کند. ولی از آنجا که وجود چنین اشخاصی برای اداره ضروری است اجازه داده نمی شود. تا اینکه وی مجبور می شود خوابی که در این زمینه دیده برای مدیرکل وقت تعریف نماید: «در خواب دیدم هاله ای از نور از آسمان به سویم آمد و مرا با خود برد.»

پس از این جریان ایشان کاملا موافقت نموده شهید همان روز، یعنی ۶۱/۸/۱ راهی جبهه های حق علیه باطل می شود. لحظه وصال فرا می رسد و شهید در هشتم محرم الحرام در جبهه عین خوش با اینکه آر پی جی زن بود در مرحله اول عملیات محرم بر اثر ترکش خمپاره به شهادت می رسد.

انتهای پیام
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «روایت یک معلم شهید در «اندکی بنشین که باران بگذرد»» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.