شیخ محمدعلی دزفولی در علم و عمل کم نظیر بود

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، مجموعه فرهنگی و تاریخی تخت فولاد مدفن بزرگان، علما و عرفای بسیاری است که در زمان خود و حتی پس از آن تاثیرات شگرفی در جامعه اسلامی و ایرانی باقی گذاشتند.
گردشگران و مسافران بسیاری هر ساله برای بازدید از این مجموعه تاریخی به اصفهان می آیند و از نزدیک با تکیه ها، مزارها و افراد مدفون در آن آشنا می شوند. اما بسیاری از دانشمندان مدفون در تخت فولاد هنوز آن گونه که شایسته است نزد مردم شناخته شده نیستند به همین دلیل خبرگزاری تسنیم در ادامه سلسله گزارش های ستارگان مدفون در تخت فولاد در این گزارش به معرفی شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی، عالم و فاضل و محقق می پردازد.
عالم فاضل محقق زاهد عابد، از مدرسین بزرگ اصفهان و فرزند خواجه نصرالله بن خواجه ابوالحسن بن حاجی لطفعلی بن حاجی فتح الله بن امیر کلب علی دزفولی بود. وی در سال ۱۲۷۱ قمری در دزفول متولد شد و از سن ۱۶ سالگی شروع به تحصیل کرد و از ۱۹ سالگی به تحصیلات علوم دینی روی آورد.
نزد اساتید آن شهر تحصیل کرد و به تهذیب نفس پرداخت تا به مقامات بلند علم و معرفت دست یافت. وی پس از چند سال سکونت در اراک و تدریس در آن جا به اصفهان آمد و به تدریس در مدرسه جده کوچک مشغول شد و عده ای از فضلا از علم و کمالات او مستفیض گشتند.
شرحی از زندگی نامه شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی
وی در دزفول نزد عالم فاضل عامل آقا شیخ محمدحسن معزی به تحصیل بخشی از مغنی و مختصر مطول تفتازانی و حاشیه ملا عبدالله در منطق و معالم و شرح لمعه پرداخت و در همان حین به تألیف کتبی در نحو و منطق و تدریس حاشیه ملا عبدالله و مغنی و شرح لمعه مشغول شد. کفایه و فرائدالاصول را بدون تعلم و با تلاش و مطالعه شخصی فراگرفت و بر دوثلث فرائد حاشیه نوشت و نیز دو سه دوره قوانین الاصول را مطالعه و مباحثه و سپس تدریس نمود.
وی می نویسد: «تحصیل من از صرف و نحو و منطق و اصول نزد استاد، همان بود که فوقا مرقوم رفت. باقی آنچه دارم از نزد خودم زحمت کشیدم، اعم از مطالعه و مباحثه و تدریس. و مختصرا، ۲۴ سالگی در ترکیب قیاس و تحلیل قیاس استاد بودم، بلکه در قیاسات چهارگانه منطق، دوازده شکل اضافه کردم که در کتاب «نورالانوار» ثبت است.»
بعد از آن نزد آقا شیخ محمدطاهر معزی، اخوی بزرگ آقا شیخ محمدحسن مذکور به تحصیل خارج فقه پرداخت. وی می نویسد: «در ضمن مدت تحصیلم مشغول ریاضات شاقه و مشروعه و روزه داری بودم، از جمله به علت کناره گیری از مال پدر، قریب چهار سال خوراک من در بیست و چهار ساعت، یک گرده نان بود که چهل مثقال نمی شد، و با نان خورش جزئی می خوردم و بسیار اوقات به نان خالی قناعت می نمودم و افطار و سحری را می گذرانیدم و نظر به حدتی که نان گندم داشت، گلویم از نان خالی زخم می شد، ناگزیر یک شاهی باقلا را با آب آن از باقلا فروشی نسیه می کردم و نان را در آن ترید می کردم و باقلا به منزله گوشت بود برای من.
همچنین نسیه می کردم تا نیم ریال که می شد به او می دادم، محل پرداخت پول معین بود ولی نسیه و قرض از مواردی مرا حفظ می کرده و گلویم قدری خوب می شد باز به نان خالی قناعت می کردم. نظر به بی بضاعتی، غالب مطالعة من روی بام با مهتاب بود و گاهی چراغ مسجد استادم و چراغ مسجد که روغن چراغش تمام می شد، می رفتم داخل مستراح.
از چراغ آن استضائه و استفاده می نمودم و با این بی بضاعتی من، کسی بود به نام حاجی اسدالله معروف به ریش ریخته، اصرار داشت و می گفت: بیا پیش خود من و درس را ترک کن، تو را بس است، یک دست عمارت به تو می دهم با دو هزار تومان سرمایه، و دو دختر دارم هر کدام را می پسندی اختیار کن؛ زیرا نبیره های عمهات هستند.
ولی من قبول نکردم. آن قدر با من گفت وگو و اصرار کرد تا در حال امتناع به گریه افتادم. سپس او به پدرم خواجه نصرالله که تجارت پیشه بود، گفت: این جوان تحصیل را رها نمی کند. به او گفتم: عمو! اگر من اراده کاسبی داشتم شما و پدرم می دانید که من نیازی به سرمایه ندارم. تا منصرف شدند.
ناگفته نماند که در ضمن ریاضیات مشروعی که برای تکمیل نفس داشتم جنبه تصرفی پیدا کرده بودم؛ زیرا نه نماز نافله ام از من ترک می شد، نه روزه های مستحبی مخصوص؛ از جمله تأثیر ریاضات آن که هرچه قبلا خوانده بودم کلا در ذهنم حاضر بود».
روایتی از فرزند مدرس فتحی درباره پدر
فرزند وی محمدحسن مدرس فتحی ریاضات پدر بزرگوار خود را این چنین برشمرده است: «پس از واجبات هیچ نافله ای از ایشان ترک نمی شد. روزه های مستحبی روزهای مخصوص از او ترک نمی شد و اکثرا روزه بودند. روزی سه مرتبه زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام می خواندند. از ایشان شنیده شد که در حجره مدرسه جده کوچک و قبل از آن، شانزده سال در رختخواب نخوابیده و بعد از مطالعه بعد از نصف شب، در حالت سجده خواب و استراحت می نمود تا زودتر بیدار شود و به عبادت بپردازد».
مدرس فتحی پس از چند سال تحصیل سطوح عالی در نزد استادش شیخ محمدطاهر معزی در اثر بیماری ناچار به مهاجرت شد و به اراک رفت. در آن زمان ریاست دینی اراک با حاج آقا محسن عراقی بود. وی به درخواست ایشان به تدریس در مدرسه سپهسالار اراک پرداخت.
چنان که خود می نویسد: «چهار سال و دو ماه در مدرسه عراق مدرس بودم و چون مجرد و ریاضت کش بودم و شغلم تدریس بود، از منطق تا «فرائدالاصول» آقا شیخ مرتضی انصاری را درس می گفتم، یعنی روزی هفت تا هشت درس می گفتم و در ریاضت کوتاهی نداشتم، از جمله روزی سه مرتبه زیارت عاشورا می خواندم و دو مسجد داشتم و به طوری ریاضت تأثیر کرده بود که عراق مانند انگشتری در دست من می نمود».
وی پس از چهار سال تدریس در اراک به اصفهان آمده و در مدرسه جده کوچک ساکن شده و به تدریس پرداخت وی تا سال ۱۳۵۳ قمری یعنی پنج سال قبل از وفات در مدرسه جده تدریس می کرد.
مدرس فتحی در علم و عمل بی نظیر بود
سید مصلح الدین مهدوی درباره ایشان می نویسد: «در زهد و تقوا و اعراض از دنیا بی نظیر و در علم و عمل کم نظیر بود».
وی همچنین در کتاب تذکرة المعاصرین (مخطوط) خود می نویسد: «العالم الفاضل و المحقق الکامل، شیخ العلماء و المجتهدین، حجت الاسلام و المسلمین، الشیخ الزاهد المعمر الشیخ محمدعلی الدزفولی.
از اجلة علماء و مدرسین و بزرگان فقهاء و مجتهدین بود و در اواخر عمر در نهایت سختی و عسرت زندگانی می نمود. مقدمات علوم ادبیت و کلیه مراحل منقول را در کمال استادی تدریس می نمود. مطابق تصدیق بزرگان، در این اواخر دو کتاب فرائدالاصول و متاجر شیخ انصاری را کسی به خوبی او تدریس نمی کرد. چندین ماه بنده در خدمت ایشان تحصیل نمودم و از دریای بی کران فضائلش استفاده نمودم».
شاگردان شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی
از شاگردان ایشان شیخ غلامحسین تسلیمی رهنانی است که در درس شرایع الاسلام از محضر دزفولی - که به نوشتة او( مقدمه زبدة العقائد) «در علم و کمال و تجربه و علوم مختلف کمیاب و بی نظیر بود» بهره برد و از علوم متفرقه و ختومات و ریاضات نفسانی او استفاده نمود.
شیخ محمدعلی در دزفول و سپس مدت چهار سال و دو ماه در اراک و پس از آن تا پنج سال قبل از وفات در اصفهان به تدریس اشتغال داشت و روزانه چندین درس از فقه و اصول و منطق و کلام تدریس می نمود و شاگردان زیادی از محضر پربار او بهره مند می شدند که اسامی برخی از آنان در دست می باشد.
از آن جمله اند شهید حاج سید ابوالحسن شمس آبادی؛ سید ابوالحسن مرتضوی کرونی؛ شیخ احمد فیاض فروشانی؛ شیخ اسماعیل کلباسی؛ سید حسن مدرس هاشمی؛ سید محمدحسن میرجهانی؛ میرزا حسن ملاباشی؛ سید حسن مبرهن، از سلسله سادات بهشتی اصفهان؛ سید رضا هرندی؛ میرزا رضا ملاباشی؛ شیخ سراج الدین هدایت؛ سید عطاء الله درب امامی؛ سید عبدالحسین طیب؛ میرزا عباس خان ذوالفنون؛ شیخ عبدالکریم مصدق خواه؛ سید علی مقدس بیدآبادی؛ سید علی میرعلایی؛ شیخ غلامحسین تسلیمی رهنانی؛ سید محمدکاظم مرتضوی کرونی؛ سید محمد آل رسول شمس آبادی؛ شیخ مرتضی شمس اردکانی؛ سید مرتضی ظهیرالاسلام؛ سید مرتضی ملاباشی؛ سید مصطفی مهدوی هرستانی؛ میرزا محمد طبیب زاده؛ میرزا مهدی ملاباشی؛ شیخ مهدی اقلیدی و شیخ هبة الله هرندی.
آثار و تالیفات شیخ مدرس فتحی
از جمله تألیفات وی: «نورالانوار» در منطق، این کتاب در شب سه شنبه ۲۵ رمضان ۱۲۹۵ قمری تألیف و در سال ۱۳۶۸ قمری به خط زیبای خوشنویس ممتاز احمد معصومی نجفی به چاپ رسید و سپس در سال ۱۳۵۹ شمسی تجدید چاپ شده است.
«الدررالفتحیة» در برخی از مطالب علمی و شرح حالات مؤلف که به ضمیمة رسالة «نورالانوار»چاپ شده و پایان بخش آن، رساله ای است در حکم مهر زوجه که در ۱۵ ذی قعده ۱۳۵۸ قمری، ۲۴ روز قبل از وفات مؤلف، نگاشته شده است.
«الکنوزالحسنیة» در علم کلام. این رساله شامل مباحث توحید و نبوت و امامت است و با خط کاتبی ناشناس و با همت فرزند ایشان به چاپ رسیده است.
«حاشیه بر فرائدالاصول»، نسخة این کتاب مفقود شده و تنها برخی از اوراق آن به همراه حاشیه حاج آقا رضا همدانی به ضمیمه کتاب «فرائدالاصول»، شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۳۷۴ق به چاپ رسیده است.
«غنیة الادیب»، مختصر باب اول کتاب «مغنی البیب» در علم نحو.
«حاشیه بر غنیة الادیب»، نسخه خطی این دو کتاب به خط مؤلف، اکنون در اختیار فرزندش میرزا محمدحسن مدرس فتحی قرار دارد.
همچنین میرزا محمدجواد مدرس فتحی، فرزند دیگر مؤلف، این دو رساله را با خط زیبای خود استنساخ و مهیای چاپ کرده که نسخة خطی آن در ۳۲۱ صفحه موجود است.
«کشاف الغایة» حاشیه بر حاشیه ملا عبدالله یزدی در علم منطق.
«حاشیه بر شرح لمعه».
این عالم زاهد در شب عرفه سال ۱۳۵۸ قمری؛ ۱۳۱۸ شمسی در سن ۸۸ سالگی وفات یافت و در صحن غربی تکیه سیدالعراقین مدفون شد.
انتهای پیام/ ع
گردشگران و مسافران بسیاری هر ساله برای بازدید از این مجموعه تاریخی به اصفهان می آیند و از نزدیک با تکیه ها، مزارها و افراد مدفون در آن آشنا می شوند. اما بسیاری از دانشمندان مدفون در تخت فولاد هنوز آن گونه که شایسته است نزد مردم شناخته شده نیستند به همین دلیل خبرگزاری تسنیم در ادامه سلسله گزارش های ستارگان مدفون در تخت فولاد در این گزارش به معرفی شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی، عالم و فاضل و محقق می پردازد.
عالم فاضل محقق زاهد عابد، از مدرسین بزرگ اصفهان و فرزند خواجه نصرالله بن خواجه ابوالحسن بن حاجی لطفعلی بن حاجی فتح الله بن امیر کلب علی دزفولی بود. وی در سال ۱۲۷۱ قمری در دزفول متولد شد و از سن ۱۶ سالگی شروع به تحصیل کرد و از ۱۹ سالگی به تحصیلات علوم دینی روی آورد.
نزد اساتید آن شهر تحصیل کرد و به تهذیب نفس پرداخت تا به مقامات بلند علم و معرفت دست یافت. وی پس از چند سال سکونت در اراک و تدریس در آن جا به اصفهان آمد و به تدریس در مدرسه جده کوچک مشغول شد و عده ای از فضلا از علم و کمالات او مستفیض گشتند.
شرحی از زندگی نامه شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی
وی در دزفول نزد عالم فاضل عامل آقا شیخ محمدحسن معزی به تحصیل بخشی از مغنی و مختصر مطول تفتازانی و حاشیه ملا عبدالله در منطق و معالم و شرح لمعه پرداخت و در همان حین به تألیف کتبی در نحو و منطق و تدریس حاشیه ملا عبدالله و مغنی و شرح لمعه مشغول شد. کفایه و فرائدالاصول را بدون تعلم و با تلاش و مطالعه شخصی فراگرفت و بر دوثلث فرائد حاشیه نوشت و نیز دو سه دوره قوانین الاصول را مطالعه و مباحثه و سپس تدریس نمود.
وی می نویسد: «تحصیل من از صرف و نحو و منطق و اصول نزد استاد، همان بود که فوقا مرقوم رفت. باقی آنچه دارم از نزد خودم زحمت کشیدم، اعم از مطالعه و مباحثه و تدریس. و مختصرا، ۲۴ سالگی در ترکیب قیاس و تحلیل قیاس استاد بودم، بلکه در قیاسات چهارگانه منطق، دوازده شکل اضافه کردم که در کتاب «نورالانوار» ثبت است.»
بعد از آن نزد آقا شیخ محمدطاهر معزی، اخوی بزرگ آقا شیخ محمدحسن مذکور به تحصیل خارج فقه پرداخت. وی می نویسد: «در ضمن مدت تحصیلم مشغول ریاضات شاقه و مشروعه و روزه داری بودم، از جمله به علت کناره گیری از مال پدر، قریب چهار سال خوراک من در بیست و چهار ساعت، یک گرده نان بود که چهل مثقال نمی شد، و با نان خورش جزئی می خوردم و بسیار اوقات به نان خالی قناعت می نمودم و افطار و سحری را می گذرانیدم و نظر به حدتی که نان گندم داشت، گلویم از نان خالی زخم می شد، ناگزیر یک شاهی باقلا را با آب آن از باقلا فروشی نسیه می کردم و نان را در آن ترید می کردم و باقلا به منزله گوشت بود برای من.
همچنین نسیه می کردم تا نیم ریال که می شد به او می دادم، محل پرداخت پول معین بود ولی نسیه و قرض از مواردی مرا حفظ می کرده و گلویم قدری خوب می شد باز به نان خالی قناعت می کردم. نظر به بی بضاعتی، غالب مطالعة من روی بام با مهتاب بود و گاهی چراغ مسجد استادم و چراغ مسجد که روغن چراغش تمام می شد، می رفتم داخل مستراح.
از چراغ آن استضائه و استفاده می نمودم و با این بی بضاعتی من، کسی بود به نام حاجی اسدالله معروف به ریش ریخته، اصرار داشت و می گفت: بیا پیش خود من و درس را ترک کن، تو را بس است، یک دست عمارت به تو می دهم با دو هزار تومان سرمایه، و دو دختر دارم هر کدام را می پسندی اختیار کن؛ زیرا نبیره های عمهات هستند.
ولی من قبول نکردم. آن قدر با من گفت وگو و اصرار کرد تا در حال امتناع به گریه افتادم. سپس او به پدرم خواجه نصرالله که تجارت پیشه بود، گفت: این جوان تحصیل را رها نمی کند. به او گفتم: عمو! اگر من اراده کاسبی داشتم شما و پدرم می دانید که من نیازی به سرمایه ندارم. تا منصرف شدند.
ناگفته نماند که در ضمن ریاضیات مشروعی که برای تکمیل نفس داشتم جنبه تصرفی پیدا کرده بودم؛ زیرا نه نماز نافله ام از من ترک می شد، نه روزه های مستحبی مخصوص؛ از جمله تأثیر ریاضات آن که هرچه قبلا خوانده بودم کلا در ذهنم حاضر بود».
روایتی از فرزند مدرس فتحی درباره پدر
فرزند وی محمدحسن مدرس فتحی ریاضات پدر بزرگوار خود را این چنین برشمرده است: «پس از واجبات هیچ نافله ای از ایشان ترک نمی شد. روزه های مستحبی روزهای مخصوص از او ترک نمی شد و اکثرا روزه بودند. روزی سه مرتبه زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام می خواندند. از ایشان شنیده شد که در حجره مدرسه جده کوچک و قبل از آن، شانزده سال در رختخواب نخوابیده و بعد از مطالعه بعد از نصف شب، در حالت سجده خواب و استراحت می نمود تا زودتر بیدار شود و به عبادت بپردازد».
مدرس فتحی پس از چند سال تحصیل سطوح عالی در نزد استادش شیخ محمدطاهر معزی در اثر بیماری ناچار به مهاجرت شد و به اراک رفت. در آن زمان ریاست دینی اراک با حاج آقا محسن عراقی بود. وی به درخواست ایشان به تدریس در مدرسه سپهسالار اراک پرداخت.
چنان که خود می نویسد: «چهار سال و دو ماه در مدرسه عراق مدرس بودم و چون مجرد و ریاضت کش بودم و شغلم تدریس بود، از منطق تا «فرائدالاصول» آقا شیخ مرتضی انصاری را درس می گفتم، یعنی روزی هفت تا هشت درس می گفتم و در ریاضت کوتاهی نداشتم، از جمله روزی سه مرتبه زیارت عاشورا می خواندم و دو مسجد داشتم و به طوری ریاضت تأثیر کرده بود که عراق مانند انگشتری در دست من می نمود».
وی پس از چهار سال تدریس در اراک به اصفهان آمده و در مدرسه جده کوچک ساکن شده و به تدریس پرداخت وی تا سال ۱۳۵۳ قمری یعنی پنج سال قبل از وفات در مدرسه جده تدریس می کرد.
مدرس فتحی در علم و عمل بی نظیر بود
سید مصلح الدین مهدوی درباره ایشان می نویسد: «در زهد و تقوا و اعراض از دنیا بی نظیر و در علم و عمل کم نظیر بود».
وی همچنین در کتاب تذکرة المعاصرین (مخطوط) خود می نویسد: «العالم الفاضل و المحقق الکامل، شیخ العلماء و المجتهدین، حجت الاسلام و المسلمین، الشیخ الزاهد المعمر الشیخ محمدعلی الدزفولی.
از اجلة علماء و مدرسین و بزرگان فقهاء و مجتهدین بود و در اواخر عمر در نهایت سختی و عسرت زندگانی می نمود. مقدمات علوم ادبیت و کلیه مراحل منقول را در کمال استادی تدریس می نمود. مطابق تصدیق بزرگان، در این اواخر دو کتاب فرائدالاصول و متاجر شیخ انصاری را کسی به خوبی او تدریس نمی کرد. چندین ماه بنده در خدمت ایشان تحصیل نمودم و از دریای بی کران فضائلش استفاده نمودم».
شاگردان شیخ محمدعلی مدرس فتحی دزفولی
از شاگردان ایشان شیخ غلامحسین تسلیمی رهنانی است که در درس شرایع الاسلام از محضر دزفولی - که به نوشتة او( مقدمه زبدة العقائد) «در علم و کمال و تجربه و علوم مختلف کمیاب و بی نظیر بود» بهره برد و از علوم متفرقه و ختومات و ریاضات نفسانی او استفاده نمود.
شیخ محمدعلی در دزفول و سپس مدت چهار سال و دو ماه در اراک و پس از آن تا پنج سال قبل از وفات در اصفهان به تدریس اشتغال داشت و روزانه چندین درس از فقه و اصول و منطق و کلام تدریس می نمود و شاگردان زیادی از محضر پربار او بهره مند می شدند که اسامی برخی از آنان در دست می باشد.
از آن جمله اند شهید حاج سید ابوالحسن شمس آبادی؛ سید ابوالحسن مرتضوی کرونی؛ شیخ احمد فیاض فروشانی؛ شیخ اسماعیل کلباسی؛ سید حسن مدرس هاشمی؛ سید محمدحسن میرجهانی؛ میرزا حسن ملاباشی؛ سید حسن مبرهن، از سلسله سادات بهشتی اصفهان؛ سید رضا هرندی؛ میرزا رضا ملاباشی؛ شیخ سراج الدین هدایت؛ سید عطاء الله درب امامی؛ سید عبدالحسین طیب؛ میرزا عباس خان ذوالفنون؛ شیخ عبدالکریم مصدق خواه؛ سید علی مقدس بیدآبادی؛ سید علی میرعلایی؛ شیخ غلامحسین تسلیمی رهنانی؛ سید محمدکاظم مرتضوی کرونی؛ سید محمد آل رسول شمس آبادی؛ شیخ مرتضی شمس اردکانی؛ سید مرتضی ظهیرالاسلام؛ سید مرتضی ملاباشی؛ سید مصطفی مهدوی هرستانی؛ میرزا محمد طبیب زاده؛ میرزا مهدی ملاباشی؛ شیخ مهدی اقلیدی و شیخ هبة الله هرندی.
آثار و تالیفات شیخ مدرس فتحی
از جمله تألیفات وی: «نورالانوار» در منطق، این کتاب در شب سه شنبه ۲۵ رمضان ۱۲۹۵ قمری تألیف و در سال ۱۳۶۸ قمری به خط زیبای خوشنویس ممتاز احمد معصومی نجفی به چاپ رسید و سپس در سال ۱۳۵۹ شمسی تجدید چاپ شده است.
«الدررالفتحیة» در برخی از مطالب علمی و شرح حالات مؤلف که به ضمیمة رسالة «نورالانوار»چاپ شده و پایان بخش آن، رساله ای است در حکم مهر زوجه که در ۱۵ ذی قعده ۱۳۵۸ قمری، ۲۴ روز قبل از وفات مؤلف، نگاشته شده است.
«الکنوزالحسنیة» در علم کلام. این رساله شامل مباحث توحید و نبوت و امامت است و با خط کاتبی ناشناس و با همت فرزند ایشان به چاپ رسیده است.
«حاشیه بر فرائدالاصول»، نسخة این کتاب مفقود شده و تنها برخی از اوراق آن به همراه حاشیه حاج آقا رضا همدانی به ضمیمه کتاب «فرائدالاصول»، شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۳۷۴ق به چاپ رسیده است.
«غنیة الادیب»، مختصر باب اول کتاب «مغنی البیب» در علم نحو.
«حاشیه بر غنیة الادیب»، نسخه خطی این دو کتاب به خط مؤلف، اکنون در اختیار فرزندش میرزا محمدحسن مدرس فتحی قرار دارد.
همچنین میرزا محمدجواد مدرس فتحی، فرزند دیگر مؤلف، این دو رساله را با خط زیبای خود استنساخ و مهیای چاپ کرده که نسخة خطی آن در ۳۲۱ صفحه موجود است.
«کشاف الغایة» حاشیه بر حاشیه ملا عبدالله یزدی در علم منطق.
«حاشیه بر شرح لمعه».
این عالم زاهد در شب عرفه سال ۱۳۵۸ قمری؛ ۱۳۱۸ شمسی در سن ۸۸ سالگی وفات یافت و در صحن غربی تکیه سیدالعراقین مدفون شد.
انتهای پیام/ ع
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «شیخ محمدعلی دزفولی در علم و عمل کم نظیر بود» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.