” <a href="/fa/dashboard/ ir/دعای باران" class="text info">دعای باران</a>”، شعری از <a href="/fa/dashboard/ ir/حسین مهرابی" class="text info">حسین مهرابی</a>
لا تقنطوا من رحمه ا…
” دعای باران”
خداوندا ؛اگر چه پرگناهیم
فقیریم و به ظاهر پادشاهیم
زمانی کوه و گاهی همچو کاهیم
اگرچه جملگی در اشتباهیم
ولی با این همه، ای رب سبحان
ببار از ابر رحمت برف و باران
اگر چه ظلمها بیداد کرده
جهان، رسم جفا بنیاد کرده
خدا هم گر کسی فریاد کرده
به اوج درد،او را یاد کرده
تو ای بخشنده ی جمله گناهان
ببار از ابر رحمت برف و باران
زمین،خشک است و از باران اثر نیست
لب خشک چمن، از آب، تر نیست
اگر چه کار ما غیر از ضرر نیست
ولی تقصیر میش و گاو و خر نیست
برای گرگ تشنه در بیابان
ببار از ابر رحمت برف و باران
یکی رشوه بگیرد زیر میزی
فروشد آخرت را با پشیزی
ندارد واهمه از هیچ چیزی
ولی تو آبرویش را نریزی
که ستاری و غفاری و رحمان
ببار از ابر رحمت برف و باران
اگر باران به شهرستان نبارد
کویر تشنه، دیگر جان ندارد
کسی جز تخم بدبختی نکارد
به زانوی فنا سر می گذارد
چو به “لا تقنطوا” داریم ایمان
ببار از ابر رحمت برف و باران
https://anaremrooz.ir/arts-and-culture/131543/1396/11/04
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «” دعای باران”، شعری از حسین مهرابی» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.