حل معضل حاشیه نشینی با کاهش فقر فرهنگی

ایسنا، یادداشت، آرزو یارکه سلخوری، کارشناس ارشد مدیریت رسانه، خبرنگار، موضوع حاشیه نشینی زمانی ساماندهی می شود که دولت به طور کامل این مسئله را درک کرده و نسبت به رفع آن اقدام کند؛ برخورد قهری با موضوع حاشیه نشینی به روند ساماندهی این موضوع کمک نمی کند بلکه باید سازوکارهای فرهنگی برای حل آن در پیش گرفت.
حاشیه نشینی یکی از پدیده های اجتماعی است که دولت عزم جدی برای حل آن در پیش گرفته است، سابقه حاشیه نشینی در ایران به سال های ۱۳۰۰ برمی گردد، ساکنان این مناطق عمدتا گروه های کم درآمدی هستند که از شهرها و روستاهای کوچک اطراف به این مناطق مهاجرت کردند، رشد سریع و بی رویه حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ و تلاشی که برای بهسازی، بازسازی و ساماندهی این مراکز انجام می گیرد یکی از موضوعات اساسی در بحث مدیریت شهری است.
تجربیات کلان شهرها و سایر کشورها درزمینهٔ جلوگیری از رشد معضل حاشیه نشینی، به دلایل مختلف تاکنون مثمر ثمر نبوده است، پرداختن به این مقوله به مطالعات جدی، مداوم و همچنین امکانات و وقت کافی نیاز دارد، اغلب نگاه کالبدی و فیزیکی به این مناطق شده و رفتارهای قهری و تحکیمی مانند عدم ارائه خدمات شهری و توجه به نوسازی و بازسازی مسکن صورت گرفته است.
اشتغال ناپایدار و بیکاری، اندک بودن درآمد این افراد، سبب شده تا فقر به همزاد محلات حاشیه نشین تبدیل شود. حاشیه نشین نه فقط ازنظر اقتصادی، وضع مسکن، خدمات شهری فقیر محسوب می شود؛ بلکه ازنظر فرهنگی نیز در وضعیت فقر به سر می برد.
آنچه بیشتر در این محلات نمود پیدا می کند فقر فرهنگی و شهروندی است که می توان به بی سوادی و کم سوادی، ناآگاهی و جهل به قانون، تعدد و تنوع خرده فرهنگ ها، توزیع و استفاده نابرابر از امکانات و خدمات آموزشی و فرهنگی در سطوح محلی و ملی، تشدید تعارض های عقیدتی، ارزشی و هنجاری در بین افراد و گروه های اجتماعی اشاره کرد.
فرهنگ فقر، مجموعه ای از ویژگی های خانوادگی، رفتاری، نگرشی و شخصیتی است که فقرا در طول زندگی خود و در شرایط نامساعد مالی به آن عادت کرده و با آن سازگار شده اند؛ افراد فرودست جامعه به دلیل دگرگونی های سریع و وسیع در جامعه و موقعیت پایینی که برای خود احساس می کنند از جامعه جدا می شوند، از آن فاصله می گیرند و کم کم فرهنگ جدیدی را می آفرینند که بافرهنگ عموم جامعه متفاوت است.
شاید مهم ترین استراتژی و راهبردی که باید در برابر حاشیه نشینان به کار گرفت این است که حاشیه نشینان را دیگری و غیر تلقی نکنیم و در برابر آن ها برخورد قهرآمیز نداشته باشیم، برای این که مشکل حاشیه نشینی حل شود باید گام هایی برداشته شود که پذیرش اصل وجود حقیقتی به نام سکونت گاه های غیررسمی از طرف مسئولان و سیاستمداران گام اول است.
موضوع حاشیه نشینی زمانی ساماندهی می شود که دولت به طور کامل این مسئله را درک کرده و نسبت به رفع آن اقدام کند برخورد قهری با موضوع حاشیه نشینی به روند ساماندهی این موضوع کمک نمی کند و دولت باید برای رفع این موضوع برنامه هایی ازجمله مسکن ارزان قیمت و شهرک هایی با امکانات مطلوب رفاهی، اجتماعی را در دستور کار قرار دهد.
توانمندسازی بعد از عبور از ساخت خانه های ارزان قیمت و اعطای تسهیلات بوده و باید مردم مناطق حاشیه نشین را ازنظر فکری و فرهنگی نیز توانمند ساخت توانمندسازی اساسش ایجاد فرصت شغلی و آموزش مهارت های شغلی و اجتماعی است.
به دلیل آنکه این افراد شغل و درآمد کافی ندارند و معمولا سطح سواد پایینی دارند دچار فقر فرهنگی و فقر روانی می شوند فقر روانی ازاین جهت که این افراد نمی توانند خود را با محیط اطراف انطباق دهند، احساس شهروند بودن ندارند و خود را بیگانه احساس می کنند.
حاشیه نشینان برخلاف تصور؛ کالایی دورریختنی نیستند بلکه وجود آن ها نقش مهمی در اقتصاد شهری دارد درواقع آنان با کمک ناچیز مسئولین قادرند مسکن، خوراک، پوشاک خود را فراهم کرده و درعین حال نوعی نیروی کار ذخیره، حاضر و بی درنگ برای فعالیت های در حال گسترش بخش رسمی درون شهرها را مهیا سازند؛ می توان با ارتقای سطح آموزش و ایجاد مهارت لازم و امکان دسترسی به بازار کار و فعالیت هایی از این قبیل زمینه اشتغال، افزایش درآمد و بهبود سطح زندگی را برای حاشیه نشینان و فقرای شهری فراهم آورد.
برخی پدیده ها و آسیب های اجتماعی ازجمله طلاق، جنگ و حاشیه نشینی از بین رفتنی نیستند بنابراین راه درمانی برای محو آن وجود ندارد. ولی درعین حال می توان آسیب های اجتماعی را با استفاده از فرهنگ غیررسمی تا حد توان تعدیل کرد، منظور از فرهنگ غیررسمی کم کردن فاصله فرهنگی بین مرکز شهر و حاشیه شهر است و باید کلیه فعالیت های فرهنگی ازجمله احداث مکان های تفریحی و فرهنگی که در سطح شهر و مرکز شهر انجام می شود به حاشیه شهر نیز کشیده شود.
این حقیقت است که حاشیه شهرها جرم و جنایت و اعتیاد بیشتری نسبت به مرکز شهر دارد، وقتی این جمله تکرار می شود که در حاشیه شهرها انسان های خلاف کار و منحرفی زندگی می کنند حتی اگر بخشی از آن منطقه سالم باشد که چه بسا انسان های شریفی هم زندگی می کنند اما به دلیل این بمباران فکری این افراد نیز به سمت وسوی خلاف کشیده می شوند بنابراین انجام فعالیت های فرهنگی در حوزه حاشیه نشینی باید موردتوجه قرار بگیرد.
انتهای پیام
حاشیه نشینی یکی از پدیده های اجتماعی است که دولت عزم جدی برای حل آن در پیش گرفته است، سابقه حاشیه نشینی در ایران به سال های ۱۳۰۰ برمی گردد، ساکنان این مناطق عمدتا گروه های کم درآمدی هستند که از شهرها و روستاهای کوچک اطراف به این مناطق مهاجرت کردند، رشد سریع و بی رویه حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ و تلاشی که برای بهسازی، بازسازی و ساماندهی این مراکز انجام می گیرد یکی از موضوعات اساسی در بحث مدیریت شهری است.
تجربیات کلان شهرها و سایر کشورها درزمینهٔ جلوگیری از رشد معضل حاشیه نشینی، به دلایل مختلف تاکنون مثمر ثمر نبوده است، پرداختن به این مقوله به مطالعات جدی، مداوم و همچنین امکانات و وقت کافی نیاز دارد، اغلب نگاه کالبدی و فیزیکی به این مناطق شده و رفتارهای قهری و تحکیمی مانند عدم ارائه خدمات شهری و توجه به نوسازی و بازسازی مسکن صورت گرفته است.
اشتغال ناپایدار و بیکاری، اندک بودن درآمد این افراد، سبب شده تا فقر به همزاد محلات حاشیه نشین تبدیل شود. حاشیه نشین نه فقط ازنظر اقتصادی، وضع مسکن، خدمات شهری فقیر محسوب می شود؛ بلکه ازنظر فرهنگی نیز در وضعیت فقر به سر می برد.
آنچه بیشتر در این محلات نمود پیدا می کند فقر فرهنگی و شهروندی است که می توان به بی سوادی و کم سوادی، ناآگاهی و جهل به قانون، تعدد و تنوع خرده فرهنگ ها، توزیع و استفاده نابرابر از امکانات و خدمات آموزشی و فرهنگی در سطوح محلی و ملی، تشدید تعارض های عقیدتی، ارزشی و هنجاری در بین افراد و گروه های اجتماعی اشاره کرد.
فرهنگ فقر، مجموعه ای از ویژگی های خانوادگی، رفتاری، نگرشی و شخصیتی است که فقرا در طول زندگی خود و در شرایط نامساعد مالی به آن عادت کرده و با آن سازگار شده اند؛ افراد فرودست جامعه به دلیل دگرگونی های سریع و وسیع در جامعه و موقعیت پایینی که برای خود احساس می کنند از جامعه جدا می شوند، از آن فاصله می گیرند و کم کم فرهنگ جدیدی را می آفرینند که بافرهنگ عموم جامعه متفاوت است.
شاید مهم ترین استراتژی و راهبردی که باید در برابر حاشیه نشینان به کار گرفت این است که حاشیه نشینان را دیگری و غیر تلقی نکنیم و در برابر آن ها برخورد قهرآمیز نداشته باشیم، برای این که مشکل حاشیه نشینی حل شود باید گام هایی برداشته شود که پذیرش اصل وجود حقیقتی به نام سکونت گاه های غیررسمی از طرف مسئولان و سیاستمداران گام اول است.
موضوع حاشیه نشینی زمانی ساماندهی می شود که دولت به طور کامل این مسئله را درک کرده و نسبت به رفع آن اقدام کند برخورد قهری با موضوع حاشیه نشینی به روند ساماندهی این موضوع کمک نمی کند و دولت باید برای رفع این موضوع برنامه هایی ازجمله مسکن ارزان قیمت و شهرک هایی با امکانات مطلوب رفاهی، اجتماعی را در دستور کار قرار دهد.
توانمندسازی بعد از عبور از ساخت خانه های ارزان قیمت و اعطای تسهیلات بوده و باید مردم مناطق حاشیه نشین را ازنظر فکری و فرهنگی نیز توانمند ساخت توانمندسازی اساسش ایجاد فرصت شغلی و آموزش مهارت های شغلی و اجتماعی است.
به دلیل آنکه این افراد شغل و درآمد کافی ندارند و معمولا سطح سواد پایینی دارند دچار فقر فرهنگی و فقر روانی می شوند فقر روانی ازاین جهت که این افراد نمی توانند خود را با محیط اطراف انطباق دهند، احساس شهروند بودن ندارند و خود را بیگانه احساس می کنند.
حاشیه نشینان برخلاف تصور؛ کالایی دورریختنی نیستند بلکه وجود آن ها نقش مهمی در اقتصاد شهری دارد درواقع آنان با کمک ناچیز مسئولین قادرند مسکن، خوراک، پوشاک خود را فراهم کرده و درعین حال نوعی نیروی کار ذخیره، حاضر و بی درنگ برای فعالیت های در حال گسترش بخش رسمی درون شهرها را مهیا سازند؛ می توان با ارتقای سطح آموزش و ایجاد مهارت لازم و امکان دسترسی به بازار کار و فعالیت هایی از این قبیل زمینه اشتغال، افزایش درآمد و بهبود سطح زندگی را برای حاشیه نشینان و فقرای شهری فراهم آورد.
برخی پدیده ها و آسیب های اجتماعی ازجمله طلاق، جنگ و حاشیه نشینی از بین رفتنی نیستند بنابراین راه درمانی برای محو آن وجود ندارد. ولی درعین حال می توان آسیب های اجتماعی را با استفاده از فرهنگ غیررسمی تا حد توان تعدیل کرد، منظور از فرهنگ غیررسمی کم کردن فاصله فرهنگی بین مرکز شهر و حاشیه شهر است و باید کلیه فعالیت های فرهنگی ازجمله احداث مکان های تفریحی و فرهنگی که در سطح شهر و مرکز شهر انجام می شود به حاشیه شهر نیز کشیده شود.
این حقیقت است که حاشیه شهرها جرم و جنایت و اعتیاد بیشتری نسبت به مرکز شهر دارد، وقتی این جمله تکرار می شود که در حاشیه شهرها انسان های خلاف کار و منحرفی زندگی می کنند حتی اگر بخشی از آن منطقه سالم باشد که چه بسا انسان های شریفی هم زندگی می کنند اما به دلیل این بمباران فکری این افراد نیز به سمت وسوی خلاف کشیده می شوند بنابراین انجام فعالیت های فرهنگی در حوزه حاشیه نشینی باید موردتوجه قرار بگیرد.
انتهای پیام
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «حل معضل حاشیه نشینی با کاهش فقر فرهنگی» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.