راهپیمایی <a href="/fa/dashboard/ بهمن" class="text info">۲۲ بهمن</a> یک آیین ملی است



خبرگزاری فارس، گروه اندیشه: تحلیل رویداد بزرگی همچون راهپیمایی ۲۲ بهمن بر عهدۀ کیست؟ آیا جامعه شناسی می تواند از عهدۀ چنین تحلیل هایی بر آید؟ یادداشت دکتر حسین کچویان درباره راهپیمایی ۲۲ بهمن دربردارنده نقدی ضمنی به رویکرد رایج روشنفکری و یا جامعه شناسی در ایران در برابر راهپیمایی ۲۲ بهمن است. روشنفکران ایرانی یا رویدادهایی اینچنین را به کل نادیده گرفته اند و سکوت کرده اند یا اینکه آن ها را با الگوهای پیشینی روایت کرده اند. یکی از این روایت های رایج استفاده از کلمۀ «کارناوال» در توضیح راهپیمایی ۲۲ بهمن است. فقدان توضیح علمی درباره گردهمایی ای چنین عظیم، نزد روشنفکران ایرانی باعث شده آن را نوعی تخلیه انرژی به صورت دسته جمعی و در نهایت نحوی تفنن بنامند. ناصر فکوهی، جامعه شناس و استاد انسان شناسی دانشگاه تهران، چند سال پیش در نشستی در پژوهشکده باقرالعلوم سازمان تبلیغات اسلامی درباره راهپیمایی ۲۲ بهمن، تحلیلی ارائه داد که نافی ایده های کلیشه ای و ساده انگارانه درباره این رویداد مهم بود. با گذشت چند سال، بازخوانی رویکرد تحلیلی فکوهی درباره رویداد عظیم ۲۲ بهمن حاوی نکاتی قابل توجه در تحلیل آن خواهد بود.

گزیده ای از سخنان ناصر فکوهی درباره راهپیمایی ۲۲ بهمن در سال ۹۳ را در ادامه می خوانید:

انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب استثنایی است

انقلاب ایران از اکثر انقلاب هایی که ما میشناسیم کم خشونت تر و مردمی تر و باتسامح بیشتری همراه بوده است. به نحوی که حتی برخی از سازمان های رژیم قبلی یا بالاتر از آن بعضی قوانین رژیم سابق پس از انقلاب نیز به حیات خود ادامه دادند. بدیهی است که بازگرداندن جامعه از شرایط «تنش» به شرایط «ثبات» بستگی تامی به ابزارهای هویتی و تاریخی دارد که جامعه انقلابی از آن برخوردار باشد. برای مثال اتفاقی که در چهار یا پنج سال پیش در کشورهای عربی تحت عنوان «بهار عربی» رخ داد، بسیاری از آن انتظار تغییرات اساسی داشتند، اما ما از همان ابتدا گفتیم که این جوامع فاقد سازو کارهای هویتی ای هستند که بتوانند دستاوردهای انقلاب را حراست کنند. حال این وضعیت را با ایران که در آن یک انقلاب بزرگ رخ داده و رژیم تغییر کرده مقایسه کنیم. دولت انقلابی ایران به همه قراردادهای بین المللی که دولت قبل امضا کرده بود متعهد بود. حتی سازمان های رژیم گذشته مانند ارتش پس از انقلاب حفظ شد. که شاید این تنها موردی باشد که بتوان در میان انقلاب ها، انقلابی را پیدا کرد که ارتش رژیم سابق را حفظ کند. این موارد هیچ کدام اتفاقی نیست و برآمده از انعطافی است که حاصل یک تجربه حافظه تاریخی است. این نشان دهنده این است که سیستم راهپیمایی ها و گردهمایی ها و جشنها سیستم های حافظه ای-هویتی ای هستند که به دو روش به جامعه کمک میکنند:

اولا؛ جامعه را از آفت از دست رفتن دستاوردهای انقلاب حفظ میکنند، به دلیل اینکه مجددا دستاورد های انقلاب را مطرح و یادآوری میکنند.

ثانیا؛ تبدیل تنش انقلابی به جشن انقلابی، یعنی سیستمهای تجدید حافظه ای همچون راهپیمایی امکان بازسازی وضعیت های تنش انقلابی به وضعیت ثبات را در اختیار جامعه قرار میدهند.

آنچه که اهمیت دارد این است که این نوع از فرآیندهای تجدید حافظه باید ادامه پیدا کنند تا انقلاب ها هم ادامه و هم ثبات پیدا کنند. با این حال بنا بر فرهنگ های زمینه ای «مکانیزم جشن» و نحوه این تداوم متفاوت خواهد بود. مثلا؛ در فرانسه در روز ۱۴ ژوئیه، روز ملی فرانسه، سیستم مناسکی ای که رخ میدهد عمدتا دلالت به خشونت و قدرت انقلاب فرانسه دارد. یعنی اگر کسی در روز ۱۴ ژوئیه در پاریس باشد صبح با صدای مانور جتهای جنگنده از خواب بیدار میشود. اولین اتفاقی که می افتد رژه نظامی در شانزه لیزه است. رژه در میزانسنی که مردم تنها نظاره گرند و نیروهای امنیتی از مداخله آنها به شدت جلوگیری میکنند. رفرنس اساسی در این مراسم، ارتش، قدرت و سیستم انقلابی ژاکوبنی است که هنوز در فرانسه حاکم است. اما وقتی در انقلابی مانند انقلاب ایران نگاه میکنیم با شیوه متفاوتی از راهپیمایی و جشن مواجهیم. به عنوان مثال به شیوه ورود مسئولین کشوری به راهپیمایی دقت کنید. سعی میشود که تمرکز سیاسی در یک خود انگیختگی مردمی حل شود و این انعطاف کلید اصلی است که باید در تحلیل راهپیمایی در فرهنگ ایرانی به آن توجه کرد که در آن اصل بر خودانگیختگی و تمایل افراد استوار است. در مکانیزم ایرانی راهپیمایی انقلابی به تدریج سازمان دهی راهپیمایی جای خود را به خودانگیختگی می دهد و به حداقل سازماندهی در حفظ نظم شهری که لازمه هر تجمع و گردهمایی شهری است اکتفا می شود.

راهپیمایی ۲۲ بهمن کارناوال نیست

وجود این موارد [توزیع بادکنک و اقلام تبلیغاتی در طول مسیر راهپیمایی] ربطی به کارناوالیسم ندارد. در مطالعات آیینی اساسا کارناوال به این معنی نیست. «کارناوال» در ریشه لاتینش یعنی خوردن گوشت. علت این نامگذاری هم این است که در مسیحیت، کارناول ها پس از پایان دوره روزه های طولانی مدت برگزار میشد و شرکت کنندگان میتوانستند در آن گوشت بخورند. سیستم های کارناوالی به سیستم های واژگونی معروفند. یعنی افراد کارهایی را که نمیتوانند در حالت عادی انجام دهند، در کارناوال انجام میدهند. به بیان دیگر کارناوال یک «ضد سیستم کنترل شده» است که در یک زمان محدود انرژیها را تخلیه میکند. در مواردی که راجع به راهپیمایی ۲۲ بهمن اشاره شد من کارناوالیزه شدن را نمیبینم. بلکه این ناشی از نوعی وحدت متکثر است که پیشتر به آن اشاره کردم. ابدا اشکالی دراین نیست که افراد خودشان نوع تجدید این سیستم حافظه ای را انتخاب کنند. این پررنگ شدن سیستم خودانگیخته در برابر سیستم سازمان دهنده است. نقطه مقابل راه پیماییهای خودانگیخته ایرانی، روز ملی فرانسه است که ارجاع آن بصورت مطلقی به ارتش و قدرت است و مردم تنها نظاره گرند. به جهت کلی جشن ۱۴ ژوئیه به نوعی تکرار انقلاب فرانسه و راهپیمایی ۲۲ بهمن نیز به همین ترتیب بازتاب دهنده و تکرار آن چیزی است که در انقلاب سال ۵۷ رخ داده با دو رویکرد متفاوت در میزان سازمان دهی یا برانگیختگی است. چیزی که اساسا باعث حیات سیستمهای تجدید حافظه ای شده است همان خودانگیختگی لحاظ شده در این حرکت هاست و حتما در هر سیستم تجدید حافظه ای به عنصر برانگیختگی فکر می شود اما میزان آن در نسبت با عنصر سازماندهی به نسبت جشنها و فرهنگهای مختلف متفاوت است. همینطور سازماندهی؛ اصولا در هیچ کجای دنیای مراسم شهری وجود ندارد که بدون سازماندهی و بدون مدیریت آغاز شود و به پایان برسد اما باز کمیت و کیفیت دخالت متغییر مدیریت به نسبت جشنها و فرهنگها متفاوت است. تأکید بر اهمیت خودانگیختگی در جشنهای ملی البته به این معنی هم نیست که با انحرافاتی که از «معنی راهپمایی» رخ میدهد نباید برخورد کرد: مثلا؛ اتفاقی که در این سالها درباره عزاداری ها رخ داده و ماهم از آن حمایت کردیم در مبارزه با برخی نمادها و اعمالی است که ابدا ربطی به اسلام ندارد و برآمده از فرهنگ مسیحی است. مانند قمه زنی و آسیب رساندن به بدن که اصلا در منظومه اسلامی فاقد معنی است. تخریب بدن، ریاضت کشی و روزه های طولانی یک کانسپت مسیحی و متعلق به عالم مسیحی است، آن هم نه «مسحیت نستوری» بلکه «مسحیت رومی» شده ای که تا به امروز کشیده شده است. بنابراین خودانگیختگی به این معنی نیست که اجازه انجام هر عملی داد. اما خودانگیختگی اگر در یک میدان عملی به معنی که قراراست از مناسک حاصل شود آسیبی نرساند و آن را تخریب نکند تخریب وارد نکند نه فقط هیچ اشکالی ندارد بلکه بسیار لازم و ضروری است.

باید درباره آیین های ملی مان مطالعه کنیم

ما با اینکه در سازماندهی سیستم های پیچیده شهری مثل راهپیمایی سابقه و تجربه طولانی داریم اما در حوزه مطالعه آیین های شهری در ایران سابقه چندانی نداریم. فهم این گونه آیین ها به ما کمک میکند که بتوانیم یک فرهنگ را درک کنیم. تفاوت موجود در راهپیمایی ها و جشن ها در کشورهای مختلف تفاوت فرهنگ ها را برای ما آشکار میکنند. اما اگر بجای توجه به تفاوتهای آیینی خود با دیگران صرفا از آنها الگو برداری کنیم، دچار مشکل خواهیم شد. چون این کار یک تقلید صرف است که نشانه های یک فرهنگ بومی را از بین می برد. اما آنالیز ریز یک راهپیمایی مشخصه هایی را نشان می دهد که شما می توانید یک فرهنگ را بشناسید.
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «راهپیمایی ۲۲ بهمن یک آیین ملی است» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.