اشعار عاشورایی <a href="/fa/dashboard/ class="text info">شهریار</a>



معرفی اشعار عاشورایی؛

استاد شهریار در اشعار عاشورایی خود به بی حیایی دشمنان آل علی (ع) اشاره می کند و صحنه ها و پرده های اشک آلود و جهانی پر شور از نوای حسینی، کرامت امام حسین (ع) و دعا کردن در همه احوال بر بندگان خدا، حتی بر دشمنانش را تجسم می کند؛ آنجا که حسین (ع) در واپسین لحظات رویارویی خود با شمر ملعون به جای نفرین، دعا بر لب دارد … جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین کاروان کربلا

کاروان کربلا

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست

مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم

بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست

اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب

کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت و تاراج حرم، چون گل به تاراجش برند

تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب

ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

سروران، پرانگان شمع رخسارش، ولی

چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق

می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا، ولی

خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا

با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین

سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست

هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند

عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت

داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون

دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای

گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز

با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا

با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند

عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت

داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون

دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای

گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندرین گوشه عزای بی ریا دارد حسین

محرم دیر خانم زینب عزاسی / بیزی سسلیر حسینین کربلاسی

یولی باغلی قالیب دوشمن الینده / دا ها زواری نین یوخ سس صداسی

بو گون کرب و بلا ویران اولوبدی / حسین اوز قانی نه غلطان اولوبدی

مسلمان صف چکیب دعوایه گلسین / چاغیر عباسی تاسوعایه گلسین

قیزی زینب أوزی صاحب عزادیر / چاغیر زهرانی عاشورایه گلسین

بوگون کرب بلا ویران اولوب دیر / حسین أوز قانینا غلطان اولوب دیر

آنا! اوغلون شهید اولدی مبارک / شهادتله سعید اولدی، مبارک

امید جنتین تاپدین، دا سندن / جهنم ناامید اولدی، مبارک

بئله طوی کیم گؤروب دنیاده قاسم / طویی یاسه دؤنن شهزاده قاسم

آتا! اوغلون علی اکبر فداسی / طویی قاسم کیمی اولموش عزاسی

دوروب جنت قاپوسیندا گؤزتلیر / که گلسینلر آناسی له، آتاسی

بئله طوی کیم گؤروب دنیاده قاسم / طویی یاسه دؤنن شهزاده قاسم

چو نیک می نگری زنده این شهیدانند

و گرنه هر بشری زاد و مرد و مدفون شد

یزید، نخله اسلام ریشه کن می خواست

حسین بود که دین زنده تا باکنون شد

سفینه های نجاتند جمله معصومین

ولی سفینه او رشگ فلک مشحون شد

به هر چمن که بتازد سموم باد خزان

زمانه یاد کند از خزان باغ حسین (ع)

هنوز ساقی عطشان کربلا گویی

کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین (ع)

اگر چراغ حسینی به خیمه شد خاموش

منور است مساجد به چلچراغ حسین (ع)

به جامه های سیه کودکان کو دیدم

دلم به یاد اسیران کربلا خون شد

به یاد تشنه لبان کنار نهر فرات

کنار چشم من از گریه رود کارون شد

چو بر حسین بگریی به حشر خندانی

هر آن دو دیده که نگریست سخت مغبون شد
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «اشعار عاشورایی شهریار» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.