چگونه توانستیم ۳۴ روز خرمشهر را حفظ کنیم؟ / یادداشت سرهنگ شریف النسب- اخبار نظامی



گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – سرهنگ «محمدعلی شریف النسب» از مدافعان ارتشی شهر خرمشهر در روزهای نخست جنگ تحمیلی است که به صورت داوطلبانه و همراه با شهید اقارب پرست به آن شهر رفت و در کنار نیروهای مردمی، سپاهی و بومی به دفاع از خرمشهر پرداخت. در ادامه یادداشت وی در رابطه با مقاومت ۳۴ روزه در خرمشهر را می خوانید:

حماسه های ملی همواره تاریخ ساز بوده اند و مقاومت خرمشهر از آن گونه حماسه هایی است که نباید از یادمان برود که در صورت غفلت، سنگینی خون شهیدان و غم و رنج بازماندگانشان بر دوش مان خواهد ماند.

روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ارتش عراق در پی بمباران فرودگاه اهواز سیل آسا به خطۀ عزیز خوزستان سرازیر شد و خرمشهر نیز زیر آتش سنگین آنان قرار گرفت. زنان و کودکان آواره بیابان ها شدند و جوانان غیور شهر برای دفاع از خانه و کاشانه خویش به گردان ۱۵۱ دژ و سپاه پاسداران به فرماندهی «محمد جهان آرا» پیوستند.

شامگاهروزنهممهرماه ۵۹جلسهستادجنگ هاینامنظمدراستانداری خوزستان برقرار بود. باتفاقتعدادیازفرماندهانارتشوسپاهدرخدمتحضرتآیت اللهخامنه ایودکترچمران بودیم. آقایفروزندهمعاوناستاندار،گفت: خرمشهرسقوطکرده است. شریف النسبرابفرستید،شایدکاریازعهدهاوبرآید. گفتماجازهدهیدفردابروم. شب هاجاده هادستدشمناست. ساعت۱۲روزبعدبهاتاقجنگخرمشهررسیدم. ناخداحکمتجوادیفرماندهمنطقهعملیاتبودوناخداهوشنگصمدیفرماندۀتکاوراندریایی و سرهنگ شاهان بهبهانی فرماندۀ گردان دژ نیزحضورداشتد. دیدم درحالجابه جاشدنهستند،گفتمکجامی روید؟گفتندعراقی هابهسمتمامی آیند، ناچاربرایهدایتعملیاتبهخسروآبادمی رویمکه۲۰کیلومتردورتراست.

گفتماگر۲۰نفررزمندهدراختیارداشتهباشم،خرمشهرراپسمی گیرم. فرماندهگرداندژ،گفت: نفراولخودم. اودرسال۵۷دردانشگاهجنگاستادمنبودومرامی شناخت. گفتم: سربازهایتانکجاهستند؟گفت:تعدادی از آنانشهیدوزخمیشده،بقیههمزیرپل هادر حالمقاومتهستند. پرسیدمکدامجبههدشمنقوی تر است؟گفتند:گمرک. گفتم: سوارشوید تاغافلگیرانهبهنقطهقوتدشمنبزنیم. تعدادیازتکاوراندریاییباماهمراهشدند. شهرسوتوکوربود،همهرفتهبودندوامیدهاتبدیلبهیأسشدهبود.

منوفرماندهگرداندژدرخودرونظامیایستادهبودیم.سربازهاتافرماندۀخودرامی دیدند،سوارمی شدند. یکخودروینظامیدیگر نیزبهماملحقشد. درراهبهمسجدجامعرسیدیم. تعدادیزنومردمیان سالازکامیونهندوانهپیادهمی کردند. ازآرامشآنانتعجبکردم. گفتمشماکههستیدوچراشهر راترکنکرده اید،گفتندقسمخورده ایمبمانیموهراتفاقیافتادبپذیریم. پرسیدمدرمسجدچهدارید؟گفتند:چهمی خواهید؟گفتم:آبومهمات. دیدمذخیرهکافیدارند. ازپله هابالارفتم. بطری هاییرادیدمکهرویآن هاخاکوروغننشسته،گفتند کوکتلمولوتوفاستواززمانمبارزه با «گروهکخلقعرب» نگهداشته ایم. پائینآمدم،جمعیتچندبرابرشدهبود. بهآناننویدپیروزیدادم. یکنفرروحانی میانسالدر میانجمعیتبود. جلورفتموپرسیدمشما؟گفت: شریفقنوتیهستم. گفتمبهزنومردحاضربگوییدکوکتلمولوتوفبهدستبگیرندوباتفاقبهگمرکبیایید. هر وقتصدایاللهاکبرشنیدیدبهمابپیوندید.

ورودیگمرکیکیازنیروهایمردمیجلویمراگرفت،گفت: کجا؟گفتم:سرگردشریف النسبفرماندهعملیاتهستم. آمدبهطرفمنشلیککندکهتاحالاکجابودی؟گفتم:دقایقیبیش نیست کهفرماندهعملیاتشده ام. تفنگرارها کردومرابوسید. گفتم:جلوچهخبراست؟ عراقی هارادر ۲۰۰-۳۰۰ متریبهمننشاندادوگفت۱۰۰ مترجلوتر۲۰ نفر ازنیروهایما باآنانمی جنگند. نزدآنانرفتمودستورتوقفآتشدادم. دیواربلندیتوجهمراجلبکرد،گفتندباغیمتروکهاست. دیوارراخرابکرده،واردباغشدیم.



جمعی از نیروهای گردان تکاوران نیروی دریایی ارتش که فرمانده آن ها ناخدا هوشنگ صمدی بود

در انتهایباغ بهخانه هایمحقریرسیدیمکهازسکنهخالیبود. ۵۰مترجلوترمی دویدمتاواردکوچه ایشدمکهبهراستمی پیچید. دیدمبرادرانسپاهینشستهو جعبه مهمات وتفنگ۱۰۶ همدارند. باصدایبلندگفتم: سرگردشریف النسبفرماندهعملیاتهستم،تیراندازینکنید. دیدمبلندشدندوباعصبانیتنگاهممی کنند. باخودگفتمجانمانکفدستماناست، اماهنوزبهبرادریقبولمانندارند. بحالتقهربرگشتم. صدایرگبارپشتسرمبلندشد،فهمیدم اشتباهگرفته ام،آنانعراقیهستند. بهنفراتمگفتمهمهبهپشتبام ها بروید.

آرپی جی زن هایمانراکه۳نفربودندبهجلوفرستادموگفتماگرامروزیکجعبهمهماتدشمنرابزنیم، پیروزیم. برویدخبربیاورید. یکنفرشانبرگشتوگفت:اینجاتابخواهیدمهمات،تانکونفربردیدهمی شود. گفتمبرادرانسپاهینباشند! گفت: عربیحرفمی زنندوماآن هارامی شناسیم. گفتمبرویدو بزنید.

باقیماندۀ سپاهخرمشهروگرداندژکهتاآنروزتلفاتسنگینیدادهبودندباخبرشدهوبهماپیوستهبودند.عراقی هافکرکردندمحاصرهشدهوبهدامافتاده اند. تانک هاونفربرهایشانرارهاکردهومنطقهرابه سرعتترکمی کردند. فرارشاندر روحیه رزمندگان سایرمناطقجنگیخرمشهرازجملهدربسنتاب،استادیوم،صددستگاه،پلیس راه نیز اثرکردهبود.

حجت الاسلام شریفقنوتیزنانومردانمسلحبهکوکتلمولوتفرابهموقعرساندهبود. آناننیز درکنارنیروهاینظامیقدرتبزرگیراتشکیلدادهودرتعقیبدشمنصحنهزیباییآفریدهبودند. تانک هاونفربرهایدشمنیکیپسازدیگریمنفجرمی شدودرآتشمیسوخت. منطقهگورستانتانکشدهبود.

بهسرعتبهمسجدجامعبرگشتم. دیدمسربازانمانتعدادیتانکونفربرعراقیسوارهستندومردمنیزباهلهلهوشادیازآناناستقبالمی کنند. روییکیازتانک هارفتم،پیروزیمردمراتبریکگفتموبرایجلوگیریازپاتکدشمن نکاتی را یادآور شدم.

صحنه هاییازمجاهدتمردموهمکاریصمیمانهآنانباارتشوسپاهتوسطسیدمرتضیآوینیثبتشدهکهنشان دهندۀشکستتحقیرآمیزعراقی هاوتانک هاونفربرهایسوختۀآنانمی باشد. اینسندماندگاردرمسجدجامعخرمشهرودرمصاحبهبااینجانبتهیهگردیدهاست.

روزیازدهممهرطی پیامی که ازرادیوآبادان پخش شد،کارمنداناداراتخرمشهررابهسر کارهایشانفراخواندم. هدفماینبودکهگمرکفعالشودوثروتعظیمبیتالمالدرامانبماندکهمتأسفانهدراینکارسستیواهمالشد.

شبوروزجنگبود. مساجدوحسینیه هاکهبنایمحکم تریداشت،پایگاهرزمندگان بومی و شهرهای دور و نزدیکشدهبود،همهازمسجدجامعشهر،رهبریوتدارکمی شدند. کمک هایمردمیاز دیگرمناطقبهاینسمتسرازیربود.

دانشجویاندانشکدهافسریروزدوممهرماههمراهسرهنگنامجوفرماندهدانشکدهوسرگردحسنی سعدیفرماندهتیپدانشجویانبهاهوازآمدهبودندودرمناطقمختلفازجملهخرمشهربه عنوانرزمنده،مربیوسرپرستنیروهایمردمیدرخشش داشتند.

مسجدجامعخرمشهرمرکزوقلبمقاومتشدهبود. رزمندگانبعدازساعتیجنگیدنبهآنجامی آمدندوبعدازتجدیدنیرودوبارهبرمی گشتند. شب هاازصدایگلوله وانفجارپلک هایشانبههمنمی رسید. برایاستراحتبهآبادانمی رفتندوفردادستهدستهبرمی گشتند. سحرگاههرروزباصدایمهیبروشنشدنتانک ها و نفربرهای عراقیکهنشانۀحمله و هجومبهشهربودآماده می شدیماماجرأتازآنانگرفتهشدهبود.

عراقی هاکهازتصرفخرمشهرعاجزماندهبودند،۲۰کیلومتر دورتر در شمالشهر ودرمحلیبهنام «مارد» بررویکارونپلزدندوسحرگاهروزنوزدهممهربهکویرآبادانسرازیرشدند،تاخودرابهسرعتبهبهمن شیرو پس از آن بهاروندرود برسانند. بیمآنمی رفتظرفچندساعتمحاصرهآبادانوخرمشهرازرادیوبغداداعلامشود. از این لحظه نیرویرزمنده یمادرخرمشهردوشاخهشدهبود،شاخۀبزرگ تردرکویرآبادان و در جبهۀ ماردوشاخه یکوچک ترهمچناندرداخل شهر ایستادگیمی کرد.

فعالیت «بانوانامدادگر» درخطوطمقدمدرخشانبودوفرشته آسابهزخمی هامی رسیدند. خانمسیدهزهراحسینیدرکتاب «دا» شرحکاملیازنقشموثرآنانبیانکردهاست.

عراقیهاروزبیستوچهارمدرخیابانطالقانیراهمانرابهپلبستند،تاآمدیممحاصرهرابشکنیمچندینشهیددادیم. سروانتهمتنوسرواناصلانیازفرماندهانرشیدوفداکاردانشکدهافسریوحجت الاسلامشریفقنوتیکهدر اینمدتتوزیعآبوغذاومهماترابهخوبیانجامدادهبود،درمیانشهدابودندوخرمشهر خونین شهرشد. سروانجوانشیرازفرماندهانشجاع دانشکدهافسرینیزروز ۹ مهریکروزقبلازآمدنمنبهخرمشهر،بهشهادترسیدهبود.

درمحلدرگیریخیابانطالقانیباتفاقمهندسرضاسامعیشهردارفعالخرمشهروتعدادیازنیروهایمردمیحضورداشتم. محاصرهباتلاشکم نظیرتکاوراندریاییوبخصوصفداکاریناخداخلیلاحمدیشکستهشد.

روز۲۷مهربهدلیلکمبودنیرویرزمندهدرشهر،عراقی هابهساختمان هایمسکونینفوذکردهبودندوجنگکوچهبهکوچهوخانهبهخانهشدهبود. نفراتماهنگامرفت و آمدمورداصابتدشمنقرارمی گرفتند. امااقارب پرستوهمرزمانشمانندنخل هایسوختهوبی شاخوبرگخرمشهر،همچنان ایستاده وبهمقاومتادامهمی دادند.

قرارگاهاروندروز۲۷مهربامسئولیتسرهنگفروزان "فرماندۀژاندارمریکلکشوردرماهشهرتشکیلشدوشاخه یآندرهنگژاندارمریآبادانبهمسئولیتسرهنگشکرریزوسرگردحسنی سعدیآغازبه کارکردوازآنروزمنهماهنگ کنندهنیروهایمردمیونظامیاینقرارگاه بودم.

روزدومآبانبه دلیلنفوذوتسلطدشمنبهساختمانفرمانداریکهبررویپل خرمشهردیدوتیرداشتوتدارکنیروهاراغیرممکنمی کرد. جابه جایی رزمندگان بهمحلۀ «کوت شیخ» درشرقخرمشهررقمخورد.وقتیاقاربپرستبهاتفاقنیروهایرزمندهباقایقبهآن سویکارونآمد،عراقی هاهنوزازخالیشدنشهربی خبر بودندوتادوسهروزبعدآن هاییکهدورتروبی اطلاعبودندباقایقیابهسختیاززیرپل بهدوستانخودملحقمی شدند. مردم ایران بدانند خرمشهرسقوطنکرد، خرمشهرتخلیهشد. رسانه های خارجی آن روزها و فرماندهان عراقی به تسخیر ناپذیر بودن شهر اعتراف داشتند. پایداری کم نظیر مردم قهرمان خرمشهر در برابر ارتش تا دندان مسلح عراق استوره زمان شده بود.

مقاومتخرمشهردرمقابلارتشتادندانمسلحعراقمانعآنشدکهتانک هایمهاجمبعثیبتواننددرکمترازنصفروزخرمشهروآبادانراازنقشهایرانجداکردهوبانامهایموهوم «محمرهوعبادان» ضمیمهخاکخودسازند.

شاکلهمقاومتخرمشهرفرهنگاصیلایرانی واسلامیبود. فداکاریزنانومردانوجوانانسلحشورمان در این خطه عزیز و قهرمان پرور درمقابلهباتهدیدهاوچالش ها برایهمهنسل هامیتواندسرمشقی گرانسنگباشد. اولینگامدراینراهگذشتنازخویشاست آنچنان که مردم قهرمان خرمشهر با از خودگذشتگی و ایثار نشان دادند.

انتهای پیام/

پرسش و پاسخ در چگونه توانستیم ۳۴ روز خرمشهر را حفظ کنیم؟ / یادداشت سرهنگ شریف النسب- اخبار نظامی

گفتگو با هوش مصنوعی