راه هایی برای بهبود عملکرد پژوهشی اعضای هیات علمی

ایسنا/خراسان رضوی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور به ویژه در حوزه علوم انسانی در راستای انجام رسالت ها و وظایف خود همواره با مشکلاتی دست به گریبان بوده که تداوم آن ها، کاهش منزلت علمی و پژوهشی این نظام مهم را در پی خواهد داشت.
براساس بررسی های اخیر مرکز علم سنجی کشور علی رغم حرکت رو به جلوی محققان کشور در تولید علم، هنوز جایگاه کشور از نظر فعالیت های علمی و پژوهشی اساتید و سهم آن در تولید دانش بشری مطلوب ارزیابی نمی شود، در واقع نتایج مطالعات نشان دهنده ضعف عمومی فعالیت های پژوهشی علوم انسانی مراکز دانشگاهی کشور در مقایسه با جوامع پیشرفته است. محققان در پژوهشی با عنوان «بررسی راه های بهبود عملکرد پژوهشی اعضای هیات علمی در علوم انسانی» آورده اند، نمود این ضعف را می توان ابتدا در فقر نظریه پردازی و تولید علم بومی و متناسب با اقلیم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط اندیشمندان و پژوهشگران علوم انسانی کشور و در عدم هماوردی اساتید علوم انسانی کشور در مقایسه با پژوهشگران سایر حوزه علمی در داخل و نیز در حضور کمرنگ آنان در مجامع علمی خارج از کشور ملاحظه کرد.
در این پژوهش که توسط نعمت اله عزیزی دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه کردستان انجام شده آمده است، از مجموع ۳۴۰۰ مقاله ISI محققان کشور در سال ۲۰۰۵، فقط ۳۲۰ مقاله و از مجموع ۱۸ هزار و ۳۲۲ مقاله ISI محققان کشور در سال ۲۰۰۹ فقط ۲۸۱ مقاله به محققان حوزه علوم انسانی و اجتماعی مربوط می شود. از طرف دیگر در میان محققان ایرانی که هر سال توسط موسسات علمی، بین المللی و منطقه ای به عنوان دانشمند معرفی می گردند، هیچ یک به این حوزه تعلق ندارند.
علاوه بر اینکه در مجموع مقالات پراستناد پژوهشگران و محققان کشور نیز مقالات علوم انسانی جایگاهی ندارند. در همین ارتباط مطالعه نقش دانشگاه های کشور و کم توجهی آن ها به علوم انسانی نشان می دهد که نه تنها علوم انسانی از جایگاه خاصی برخوردار نیست بلکه نگرش رایج در جامعه نیز علی الخصوص در میان مسئولان به این علوم، نگرشی منفی و دست دوم است. این در حالی است که علوم انسانی در کنار ضعف عملکرد پژوهشی با چالش های دیگری نیز دست به گریبان است که پیامد طبیعی آن ها تضعیف هرچه بیشتر کارکرد پژوهشی این حوزه را در پی دارد.
عدم آشنایی اساتید با مبانی و روش های پژوهش، ضعف آن ها را در فعالیت های علمی در بردارد
چالش مهم دیگر در علوم انسانی این است که بخش قابل توجهی از ضعف اساتید علوم انسانی در فعالیت های علمی و پژوهشی به آن برمی گردد، عدم آشنایی آنان با مبانی و روش های انجام یک کار پژوهشی و ناتوانی آنان در به کارگیری شیوه های مناسب، تحلیل آماری برای تفسیر یافته های پژوهشی است. به این معضل می باید عدم تسلط اساتید در به کارگیری یکی از زبان های علمی برای نشر آثار و یافته های پژوهشی در مجلات معتبر علمی نیز اضافه شود.
محققان می گویند، از طرف دیگر به نظر می رسد که نبود ارتباط پویا و تنگاتنگ بین مراکز تحقیقاتی علوم انسانی و تصمیم گیران اجرایی و پاسخگو نکردن پژوهش های علوم انسانی از مسائل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. از نظر تئوری وقتی از بهبود بهره وری عملکرد سازمانی کارکنان صحبت می شود تئوری های مربوط به حوزه سازمان مدیریت و رفتار سازمانی به ذهن خطور می کند که هدف اصلی آن ها تبیین نقش و کارکرد عوامل اثرگذار بر رفتار سازمانی افراد، افزایش سطح رضایتمندی شغلی و در نهایت کمک به سازمان در نیل به اهداف سازمانی بوده است.
از این رو یافتن راه های کارآمد و ارائه روشی برای افزایش کارایی و اثربخشی عملکرد سازمان و رفتار سازمانی کارکنان آن همواره یکی از دغدغه های اصلی صاحب نظران و محققان این حوزه بوده است. بدیهی است این امر در مورد عملکرد و رفتار سازمانی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی نیز مصداق دارد لذا می توان از این تئوری ها برای تبیین و توجیه راه ها و عوامل اثرگذار بر عملکرد اساتید بهره گرفت.
براساس این پژوهش، اگر سیاست گذاران و مدیران نظام آموزش عالی و مؤسسات دانشگاهی کشور خواهان ایجاد تحول در عرصه فعالیت های پژوهشی و فرآیند تولیدات علمی علوم انسانی به عنوان یک حوزه مهم علمی سرنوشت ساز که خودباوری تئوریک و تجربی ما از نظر دینی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در گرو اعتلای دستاوردهای علمی و تحقیقاتی آن است، باید از بعد ساختاری و اداری، دانشگاه ها با بازبینی و اصلاح تسهیل ضوابط اداری، آیین نامه های پژوهشی و مورد عنایت قرار دادن ماهیت خاص، پیچیده و چندوجهی علوم انسانی در تصمیم گیری های سازمانی در خصوص پژوهش ها و پژوهشگران این حوزه و همچنین رفع موانع اداری دست و پاگیر، حضور پژوهشگران و اساتید علوم انسانی را در عرصه پژوهشگری تسهیل و زمینه های کاری، حرفه ای و انگیزشی قوی تری برای ترویج و بهبود فعالیت های پژوهشی اساتید فراهم کنند.
باید بازنگری و اصلاح مبانی مدیریت و سیاست گذاری کلان پژوهش در حوزه علوم انسانی صورت گیرد
سیاست گذاری و مدیریت کلان پژوهشی کشور زمانی می تواند در نیل به اهداف راهبردی تولید علم بومی و افزایش نمود تولیدات علمی علوم انسانی کشور امیدوار باشد که بازنگری و اصلاح مبانی مدیریت و سیاست گذاری کلان پژوهش در حوزه علوم انسانی و همچنین تدوین برنامه های راهبردی که در آن به شأن و جایگاه علوم انسانی توجه مناسبی شده باشد، در دستور کار خود قرار داده و در نیل به اهداف آن اهتمام ورزد.
نتایج این تحقیق نشان می دهد اگر خواهان ارتقاء مستمر سطح کیفیت فعالیت های علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی هستیم، باید بدانیم که نیل به قابلیت ها، مهارت ها و دانش عملی و کاربردی قابل پذیرش و کارآمد در پژوهش و ارتقای کمیت و کیفیت تولیدات علمی در حوزه علوم انسانی مستلزم توجه به نقش بازیگرهای اثرگذار متعددی است.
از این رو موفقیت دانشگاه ها در مواجهه با چالش های جدید مانند جهانی شدن، بین المللی شدن و پاسخگویی، اساسا به تمایل اعضای هیات علمی بستگی دارد که در راستای نیل به اهداف دانشگاه فراتر از وظایف و انتظارات سازمانی خود عمل کنند. شاید به همین دلیل است که از نظر بسیاری از اصلاح گران آموزشی از توانمندسازی به منزله یک اقدام ضروری در فرایند توسعه حرفه ای اساتید نام می برند که از نتایج موفقیت آمیزی برخوردار بوده و منافع و پیامدهای مثبتی را برای دانشگاه ها به منزله برج های دانش در جامعه در بردارد.
رشد تولیدات علمی و تقویت عملکرد پژوهشی اساتید و پژوهشگران علوم انسانی هم در گرو آسیب شناسی عوامل مؤثر بر ناکارآمدی پژوهش در حوزه مورد بحث و هم مستلزم استقرار بسترهای سخت افزاری، نرم افزاری و مغزافزاری متناسب با شأن و جایگاه پژوهش و پژوهشگران در علوم انسانی است که از دید اهل نظر، در مجامع تصمیم گیری، سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزش عالی کشور مغفول واقع شده است.
این پژوهش در مجله راهبرد فرهنگ منتشر شده است.
انتهای پیام
براساس بررسی های اخیر مرکز علم سنجی کشور علی رغم حرکت رو به جلوی محققان کشور در تولید علم، هنوز جایگاه کشور از نظر فعالیت های علمی و پژوهشی اساتید و سهم آن در تولید دانش بشری مطلوب ارزیابی نمی شود، در واقع نتایج مطالعات نشان دهنده ضعف عمومی فعالیت های پژوهشی علوم انسانی مراکز دانشگاهی کشور در مقایسه با جوامع پیشرفته است. محققان در پژوهشی با عنوان «بررسی راه های بهبود عملکرد پژوهشی اعضای هیات علمی در علوم انسانی» آورده اند، نمود این ضعف را می توان ابتدا در فقر نظریه پردازی و تولید علم بومی و متناسب با اقلیم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط اندیشمندان و پژوهشگران علوم انسانی کشور و در عدم هماوردی اساتید علوم انسانی کشور در مقایسه با پژوهشگران سایر حوزه علمی در داخل و نیز در حضور کمرنگ آنان در مجامع علمی خارج از کشور ملاحظه کرد.
در این پژوهش که توسط نعمت اله عزیزی دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه کردستان انجام شده آمده است، از مجموع ۳۴۰۰ مقاله ISI محققان کشور در سال ۲۰۰۵، فقط ۳۲۰ مقاله و از مجموع ۱۸ هزار و ۳۲۲ مقاله ISI محققان کشور در سال ۲۰۰۹ فقط ۲۸۱ مقاله به محققان حوزه علوم انسانی و اجتماعی مربوط می شود. از طرف دیگر در میان محققان ایرانی که هر سال توسط موسسات علمی، بین المللی و منطقه ای به عنوان دانشمند معرفی می گردند، هیچ یک به این حوزه تعلق ندارند.
علاوه بر اینکه در مجموع مقالات پراستناد پژوهشگران و محققان کشور نیز مقالات علوم انسانی جایگاهی ندارند. در همین ارتباط مطالعه نقش دانشگاه های کشور و کم توجهی آن ها به علوم انسانی نشان می دهد که نه تنها علوم انسانی از جایگاه خاصی برخوردار نیست بلکه نگرش رایج در جامعه نیز علی الخصوص در میان مسئولان به این علوم، نگرشی منفی و دست دوم است. این در حالی است که علوم انسانی در کنار ضعف عملکرد پژوهشی با چالش های دیگری نیز دست به گریبان است که پیامد طبیعی آن ها تضعیف هرچه بیشتر کارکرد پژوهشی این حوزه را در پی دارد.
عدم آشنایی اساتید با مبانی و روش های پژوهش، ضعف آن ها را در فعالیت های علمی در بردارد
چالش مهم دیگر در علوم انسانی این است که بخش قابل توجهی از ضعف اساتید علوم انسانی در فعالیت های علمی و پژوهشی به آن برمی گردد، عدم آشنایی آنان با مبانی و روش های انجام یک کار پژوهشی و ناتوانی آنان در به کارگیری شیوه های مناسب، تحلیل آماری برای تفسیر یافته های پژوهشی است. به این معضل می باید عدم تسلط اساتید در به کارگیری یکی از زبان های علمی برای نشر آثار و یافته های پژوهشی در مجلات معتبر علمی نیز اضافه شود.
محققان می گویند، از طرف دیگر به نظر می رسد که نبود ارتباط پویا و تنگاتنگ بین مراکز تحقیقاتی علوم انسانی و تصمیم گیران اجرایی و پاسخگو نکردن پژوهش های علوم انسانی از مسائل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. از نظر تئوری وقتی از بهبود بهره وری عملکرد سازمانی کارکنان صحبت می شود تئوری های مربوط به حوزه سازمان مدیریت و رفتار سازمانی به ذهن خطور می کند که هدف اصلی آن ها تبیین نقش و کارکرد عوامل اثرگذار بر رفتار سازمانی افراد، افزایش سطح رضایتمندی شغلی و در نهایت کمک به سازمان در نیل به اهداف سازمانی بوده است.
از این رو یافتن راه های کارآمد و ارائه روشی برای افزایش کارایی و اثربخشی عملکرد سازمان و رفتار سازمانی کارکنان آن همواره یکی از دغدغه های اصلی صاحب نظران و محققان این حوزه بوده است. بدیهی است این امر در مورد عملکرد و رفتار سازمانی اعضای هیات علمی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی نیز مصداق دارد لذا می توان از این تئوری ها برای تبیین و توجیه راه ها و عوامل اثرگذار بر عملکرد اساتید بهره گرفت.
براساس این پژوهش، اگر سیاست گذاران و مدیران نظام آموزش عالی و مؤسسات دانشگاهی کشور خواهان ایجاد تحول در عرصه فعالیت های پژوهشی و فرآیند تولیدات علمی علوم انسانی به عنوان یک حوزه مهم علمی سرنوشت ساز که خودباوری تئوریک و تجربی ما از نظر دینی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در گرو اعتلای دستاوردهای علمی و تحقیقاتی آن است، باید از بعد ساختاری و اداری، دانشگاه ها با بازبینی و اصلاح تسهیل ضوابط اداری، آیین نامه های پژوهشی و مورد عنایت قرار دادن ماهیت خاص، پیچیده و چندوجهی علوم انسانی در تصمیم گیری های سازمانی در خصوص پژوهش ها و پژوهشگران این حوزه و همچنین رفع موانع اداری دست و پاگیر، حضور پژوهشگران و اساتید علوم انسانی را در عرصه پژوهشگری تسهیل و زمینه های کاری، حرفه ای و انگیزشی قوی تری برای ترویج و بهبود فعالیت های پژوهشی اساتید فراهم کنند.
باید بازنگری و اصلاح مبانی مدیریت و سیاست گذاری کلان پژوهش در حوزه علوم انسانی صورت گیرد
سیاست گذاری و مدیریت کلان پژوهشی کشور زمانی می تواند در نیل به اهداف راهبردی تولید علم بومی و افزایش نمود تولیدات علمی علوم انسانی کشور امیدوار باشد که بازنگری و اصلاح مبانی مدیریت و سیاست گذاری کلان پژوهش در حوزه علوم انسانی و همچنین تدوین برنامه های راهبردی که در آن به شأن و جایگاه علوم انسانی توجه مناسبی شده باشد، در دستور کار خود قرار داده و در نیل به اهداف آن اهتمام ورزد.
نتایج این تحقیق نشان می دهد اگر خواهان ارتقاء مستمر سطح کیفیت فعالیت های علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی هستیم، باید بدانیم که نیل به قابلیت ها، مهارت ها و دانش عملی و کاربردی قابل پذیرش و کارآمد در پژوهش و ارتقای کمیت و کیفیت تولیدات علمی در حوزه علوم انسانی مستلزم توجه به نقش بازیگرهای اثرگذار متعددی است.
از این رو موفقیت دانشگاه ها در مواجهه با چالش های جدید مانند جهانی شدن، بین المللی شدن و پاسخگویی، اساسا به تمایل اعضای هیات علمی بستگی دارد که در راستای نیل به اهداف دانشگاه فراتر از وظایف و انتظارات سازمانی خود عمل کنند. شاید به همین دلیل است که از نظر بسیاری از اصلاح گران آموزشی از توانمندسازی به منزله یک اقدام ضروری در فرایند توسعه حرفه ای اساتید نام می برند که از نتایج موفقیت آمیزی برخوردار بوده و منافع و پیامدهای مثبتی را برای دانشگاه ها به منزله برج های دانش در جامعه در بردارد.
رشد تولیدات علمی و تقویت عملکرد پژوهشی اساتید و پژوهشگران علوم انسانی هم در گرو آسیب شناسی عوامل مؤثر بر ناکارآمدی پژوهش در حوزه مورد بحث و هم مستلزم استقرار بسترهای سخت افزاری، نرم افزاری و مغزافزاری متناسب با شأن و جایگاه پژوهش و پژوهشگران در علوم انسانی است که از دید اهل نظر، در مجامع تصمیم گیری، سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزش عالی کشور مغفول واقع شده است.
این پژوهش در مجله راهبرد فرهنگ منتشر شده است.
انتهای پیام
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «راه هایی برای بهبود عملکرد پژوهشی اعضای هیات علمی» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.