صراط مستقیم در نظریات خداوند در کتاب <a href="/fa/dashboard/ ir/قرآن و نظریات" class="text info">قرآن و نظریات</a> <a href="/fa/dashboard/ ir/چهاره معصوم سلام الله علیهم" class="text info">چهاره معصوم سلام الله علیهم</a>


صراط مستقیم در نظریات خداوند در کتاب قرآن و نظریات چهاره معصوم سلام الله علیهم



بسم الله الرحمن الرحیم



با سلام



پرسش. معنا و مراد از صراط مستقیم در قرآن چیست؟



آن گونه که از بررسی آیات قرآن مجید بر می آید صراط مستقیم همان آئین خدا پرستی و
دین حق و پایبند بودن به دستورات خدا است. چنانکه در سوره انعام آیه ۱۶۱ می خوانیم:
«قل إننی هدانی ر بی إلیٰ صر اط
مستقیم دینا قیما ملة إبر اهیم حنیفا وما کان من
المشر کین؛ بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده: به دین
استوار، آئین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید.»



در اینجا دین ثابت و پا بر جا و آئین توحیدی ابراهیم و نفی هر گونه شرک به عنوان
صراط مستقیم معرفی شده که این جنبه عقیدتی را مشخص می کند.



اما در سوره یس آیه ۶۰ و ۶۱ چنین می خوانیم: «ألم
أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان إنه
لکم عدو مبین وأن اعبدونی هٰذا صر اط مستقیم؛
ای فرزندان آدم مگر با شما پیمان نبستم که شیطان را پرستش نکنید (به دستورات او عمل
ننمائید) و مرا پرستش کنید، این همان صراط مستقیم است.»



در اینجا به جنبه های عملی آئین حق اشاره شده که نفی هر گونه کار شیطانی و عمل
انحرافی است.



و به گفته قرآن در سوره آل عمران آیه ۱۰۱ راه رسیدن به صراط مستقیم پیوند و ارتباط
با خدا است «ومن
یعتصم بالله فقد هدی إلیٰ صر اط مستقیم؛
و هر کس به خدا تمسک جوید، قطعا به راه راست هدایت شده است».



ذکر این نکته نیز لازم به نظر می رسد که راه مستقیم همیشه یک راه بیشتر نیست؛ زیرا
میان دو نقطه تنها یک خط مستقیم وجود دارد که نزدیک ترین راه را تشکیل می دهد.



بنابر این اگر قرآن می گوید صراط مستقیم، همان دین و آئین الهی در جنبه های عقیدتی
و عملی است به این دلیل است که نزدیک ترین راه ارتباط با خدا همان است. و نیز به
همین دلیل است که دین واقعی یک دین بیشتر نیست «



إن الدین عند الله الإسلام؛
دین در نزد خدا اسلام است»، (آل عمران، آیه ۱۹).



https://www.porseman.com/article/



إن الصراط بین أظهر جهنم دحض مزلة



همانا صراط بر روی جهنم کشیده شده و لغزنده است .



( کنز العمال : ۳۹۰۳۴ )



امام علی علیه السلام :



و اعلموا أن مجازکم علی الصراط و مزالق دحضه و أهاویل زلله و تارات أهواله .



بدانید که گذر شما از صراط است و از لغزشگاههای آن و هراسهای لغزیدنهایش و وحشتهای متناوبش .



( نهج البلاغة : الخطبة ۸۳ )



صراط مستقیم :



امام علی علیه السلام :



الیمین و الشمال مضلة و الطریق الوسطی هی الجادة .



علیها باقی الکتاب و آثار النبوة



و منها منفذ السنة و إلیها مصیر العاقبة .



راست و چپ گمراهی است و راه وسط همان راه اصلی است .



کتاب خدا و سنت پیامبر به آن راهنماست



و رسیدن به سنت و عاقبت نیکو از این راه میسر است .



( نهج البلاغة : الخطبة ۱۶ )



امام علی علیه السلام :



و أخذوا یمینا و شمالا ظعنا فی مسالک الغی و ترکا لمذاهب الرشد .



از راست و چپ، راههای گمراهی را پیش گرفتند و راههای مستقیم ( هدایت ) را رها کردند .



( نهج البلاغة : الخطبة ۱۵۰ )



امام علی علیه السلام در توصیف ائمه علیهم السلام فرمود :



بمنزلة الأدلة فی الفلوات .



من أخذ القصد حمدوا إلیه طریقه و بشروه بالنجاة



و من أخذ یمینا و شمالا ذموا إلیه الطریق و حذروه من الهلکة .



آنان به منزله راهنمایان بیابانها هستند .



هرکه راه راست را در پیش گیرد، او را به رفتن آن راه تشویق و ستایش می کنند و نوید نجات به وی می دهند



و هرکه را به راست و چپ منحرف شود ، از کج راهه ای که در پیش گرفته نکوهش می کنند و او را از هلاکت بر حذر می دارند .



( نهج البلاغة : الخطبة ۲۲۲ )



امام صادق علیه السلام :



إن الناس أخذوا یمینا و شمالا، و إنا و شیعتنا هدینا الصراط المستقیم .



مردم به چپ و راست منحرف شدند ، اما ما و شیعیانمان به صراط مستقیم هدایت شدیم .



( الکافی : ۲/۲۴۶/۵ )



معنای صراط مستقیم :



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره آیه « ما را به صراط مستقیم هدایت فرما » ( الفاتحة : ۶، ۷ ) فرمود :



« إهدنا» أرشدنا ، « الصراط المستقیم » یعنی دین الإسلام؛



لأن کل دین غیر الإسلام فلیس بمستقیم ؛الذی لیس فیه التوحید .



« صراط الذین أنعمت علیهم » یعنی به النبیین و المؤمنین الذین أنعم الله علیهم بالإسلام و النبوة ،



« غیر المغضوب علیهم » یقول : أرشدنا غیر دین هؤلاء الذین غضبت علیهم و هم الیهود « و لا الضالین » و هم النصاری .



« اهدنا » یعنی ما را رهنمون شو « صراط مستقیم » یعنی دین اسلام ؛



زیرا هیچ دینی جز اسلام راست و مستقیم نیست ؛ چون توحید و یگانه پرستی در آن نیست.



« صراط کسانی که نعمتشان دادی » یعنی پیامبران و مؤمنان که خداوند نعمت اسلام و نبوت را ارزانیشان داشت ،



« نه غضب شدگان » می فرماید : مارا به غیر دین آنان که بر ایشان خشم گرفته ای یعنی یهود راهنمایی فرما « و نه گمراهان » یعنی نصارا .



( الدر المنثور : ۱/۲۵ )



امام علی علیه السلام :



أنا صراط الله المستقیم و عروته الوثقی التی لا انفصام لها .



منم صراط مستقیم خدا و محکمترین دستگیره او که ناگسستنی است .



( بحار الأنوار : ۸/۷۰/۱۹ )



امام زین العابدین علیه السلام :



نحن الصراط المستقیم و نحن عیبة علمه .



ماییم صراط مستقیم و ما صندوق علم او هستیم .



( معانی الأخبار : ۳۵/۵ )



امام صادق علیه السلام درباره معنای صراط فرمود :



هو الطریق إلی معرفة الله عز و جل



و هما صراطان : صراط فی الدنیا و صراط فی الآخرة .



فأما الصراط الذی فی الدنیا فهو الإمام المفروض الطاعة.



من عرفه فی الدنیا و اقتدی بهداه ، مر علی الصراط الذی هو جسر جهنم فی الآخرة .



آن راه شناخت خداوند عز و جل است



و دو صراط وجود دارد : صراطی در دنیاست و صراطی در آخرت .



صراط دنیا همان امامی است که اطاعتش واجب است .



هرکه در دنیا او را بشناسد و از راهنماییهایش پیروی کند ، از صراط آخرت که پلی است بر روی دوزخ بگذرد .



( بحار الأنوار : ۲۴/ ۱۱/۳ )



امام صادق علیه السلام :



الصراط المستقیم ، أمیر المؤمنین علی علیه السلام .



صراط مستقیم ، امیر المؤمنین علی علیه السلام است .



( معانی الأخبار : ۳۲/۲ )



امام صادق علیه السلام درباره آیه « ما را به صراط مستقیم هدایت فرما » ( الفاتحة : ۶ ) فرمود :



أرشدنا الصراط المستقیم ،



أرشدنا للزوم الطریق المؤدی إلی محبتک و المبلغ إلی جنتک ،



من أن نتبع أهواءنا فنعطب .



یعنی ما را به راه راست رهنمون شو،



مارا به پیمودن راهی که به محبت تو می انجامد و به بهشتت می رساند رهنمون شو؛



تا از هواهای نفس خود پیروی نکنیم و به هلاکت نیفتیم .



( بحار الأنوار : ۴۷۳۸/۲۳ )



التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام درباره آیه « ما را به صراط مستقیم هدایت فرما » ( الفاتحة : ۶ ) فرمود : آدمی می گوید :



أدم لنا توفیقک الذی به أطعناک فی ماضی أیامنا حتی نطیعک کذلک فی مستقبل أعمارنا .



الصراط المستقیم هو صراطان : صراط فی الدنیا و صراط فی الآخرة.



فأما الصراط المستقیم فی الدنیا ، فهو ما قصر عن الغلو و ارتفع عن التقصیر و استقام فلم یعدل إلی شیء من الباطل



و أما الطریق الآخر ، فهو طریق المؤمنین إلی الجنة الذی هو مستقیم .



آن توفیقی را که عطایمان کردی تا در ایام گذشته عمر خود طاعتت کنیم بر ما ادامه بده تا در ایام مانده عمر خود نیز طاعتت کنیم .



صراط مستقیم دو گونه است : صراطی در دنیا و صراطی در آخرت .



صراط مستقیم در دنیا ، همان راهی است که از افراط و تفریط به دور است . راه میانه است و به سوی باطل کمترین انحرافی ندارد



و صراط آخرت ، همان راه مؤمنان به سوی بهشت است که راهی است مستقیم .



( التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ۴۴ / ۲۰ )



ویژگی صراط :



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :



الصراط ، أدق من الشعرة و أحد من السیف .



صراط ، باریک تر از مو و تیزتر از شمشیر است .



( بحار الأنوار : ۸/ ۶۵/۲ )



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :



إن علی جهنم ، جسرا أدق من الشعر و أحد من السیف .



بر روی جهنم ، پلی است که از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است .



( کنز العمال : ۳۹۰۳۶ )



امام صادق علیه السلام :



الصراط ، أدق من الشعر و من حد السیف .



صراط ، از مو و از لبه شمشیر باریک تر است .



( بحار الأنوار : ۸/۶۴/۱ )



آنچه موجب پایداری بر صراط است .



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :



أثبتکم قدما علی الصراط ، أشدکم حبا لأهل بیتی .



پایدارترین شما بر صراط ، کسی است که محبتش به اهل بیت من بیشتر باشد .



( فضائل الشیعة : ۴۸/۳ )



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :



یا علی ! إذا کان یوم القیامة أقعد أنا و أنت و جبرئیل علی الصراط



فلا یجوز علی الصراط ، إلا من کانت معه براءة بولایتک .



ای علی! چون روز قیامت شود ، من و تو و جبرئیل بر صراط می نشینیم



و هیچ کس از صراط نخواهد گذشت، مگر این که جواز ولایت تو را با خود داشته باشد .



( بحار الأنوار : ۸/۷۰/۱۹ )



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود :



ما ثبت حبک فی قلب امرئ مؤمن؛



فزلت به قدمه علی الصراط، إلا ثبت له قدم ؛



حتی أدخله الله بحبک الجنة .



محبت تو در دل هیچ مؤمنی جای نگرفت ؛



مگر این که هرگاه پایش بر صراط بلغزد ، گام دیگرش استوار شود،



تا آن که [ سرانجام ] خداوند به سبب محبتش به تو او را به بهشت در آورد .



( فضائل الشیعة : ۴۸/۴ )



پلهای صراط :



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :



. . . ثم یوضع علیها [ أی علی جهنم ]الصراط···



علیها ثلاث قناطر:



فأما واحدة فعلیها الأمانة و الرحم و أما ثانیها فعلیها الصلاة و أما الثالثة فعلیها عدل رب العالمین لا إله غیره .



··· آن گاه، صراط [ بر روی جهنم ] گذاشته می شود . . .



روی آن سه پل قرار دارد :



روی یکی از آن ها امانتداری و خویشاوندی جای دارد ، روی دومی نماز و روی سومی عدالت پروردگار جهانیان که خدایی جز او نیست .



( بحار الأنوار : ۸/۶۵/۲ )



امام صادق علیه السلام درباره آیه « همانا پروردگار تو سخت در کمین است » ( الفجر : ۱۴ ) فرمود :



قنطرة علی الصراط لا یجوزها عبد بمظلمة .



[ کمینگاه ] پلی است بر روی صراط که هر بنده ای مظلمه ای به گردن داشته باشد ، نمی تواند از آن بگذرد .



( ثواب الأعمال : ۳۲۱/۲ )



گروههای مردم در گذشتن از صراط :



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :



و الناس علی الصراط ، فمتعلق بید و تزول قدم و یستمسک بقدم .



و مردم بر صراط ، برخی با دست آویزانند ، بعضی پای لغزان و برخی پابرجا .



( بحار الأنوار : ۸/۶۵/۲ )



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :



و الناس علیه کالبرق و کطرفة العین و کأجاود الخیل و الرکاب و شدا علی الأقدام .



فناج مسلم و مخدوش مرسل و مطروح فیها .



در عبور از صراط ، برخی از مردم چون برق می گذرند ، برخی چون چشم به هم زدنی ، برخی مانند اسبان و شتران تندرو و برخی مانند افراد پای بسته .



پس عده ای حتما نجات می یابند و عده ای زخمی و خونی به آهستگی می گذرند و عده ای در آن ( دوزخ ) می افتند .



( کنز العمال : ۳۹۰۳۴ )



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :



فمنهم من یمضی علیه کلمح البرق و منهم من یمضی علیه کمر الریح



و منهم من یعطی نورا إلی موضع قدمیه و منهم من یحبو حبوا



و تأخذ النار منه بذنوب أصابها .



عده ای از صراط همچون برق می گذرند و عده ای همچون باد



و به عده ای نوری داده می شود که جلوی پایشان را روشن می بینند



و عده ای چهار دست و پا می گذرند و به سبب گناهانی که کرده اند ، آتش قسمتی از آنها را فرا می گیرد .



( کنز العمال : ۳۹۰۳۶ )



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :



أسبغ الوضوء ؛ تمر علی الصراط مر السحاب .



وضو را کامل بگیر ؛ تا از صراط همچون ابر بگذری .



( بحار الأنوار : ۷۶/۴/۸ )



موسی علیه السلام در مناجات گفت :



إلهی ! ما جزاء من تلا حکمتک سرا و جهرا ؟



قال : یا موسی ! یمر علی الصراط کالبرق .



بار خدایا ! پاداش کسی که حکمت تو را آشکارا و پنهانی تلاوت کند چیست؟



فرمود : ای موسی ! از صراط همچون برق می گذرد .



( بحار الأنوار : ۹۲/۱۹۷/۳ )



امام صادق علیه السلام :



الناس یمرون علی الصراط طبقات :



··· فمنهم من یمر مثل البرق و منهم من یمر مثل عدو الفرس



و منهم من یمر حبوا و منهم من یمر مشیا



و منهم من یمر متعلقا قد تأخذ النار منه شیئا و تترک شیئا .



مردم در گذشتن از صراط به چند گروه تقسیم می شوند :



··· برخی مانند برق می گذرند ، برخی مانند اسب به تاخت می روند



برخی با سینه خیز می گذرند و برخی پیاده می روند



و بعضی هم در حالی می گذرند که خود را به آن آویخته اند و آتش قسمتی از بدن آنها را گرفته و قسمتی را نگرفته است .



( الأمالی للصدوق : ۲۴۲/۲۵۷ )



میزان الحکمه،جلد ششم.





واژه صراط
برخی از عالمان لغت ریشه «صراط» سراط میدانند که در اصل لغت به معنای بلعیدن است و تبدیل سین به صاد ناشی از تناسب آن با طاء است.(۱)
و راز اینکه به بزرگراه صراط میگویند آن است که به جهت فراخی و وضوحی که دارد گویا سالک در خود میکشد گویا که او را میبلعد «و بعض اهل العلم یقول ان السرط مشتق من ذلک لان الذاهب فیه یغیب غیبة الطعام المسرط».(۲)
مؤلف التحقیق واژه صراط را مستقل از سراط میداند: «والظاهر ان کلمة الصراط مستقلة فی نفسها غیر مبدلة فی السراط.»(۳)
دلیلش آن است که صراط مشتقات ندارد اما سراط مشتقات دارد.
بهرحال آنچه که در آن تردید نیست آن است که معنای این واژه راه روشن و وسیع است چه آنکه مادی باشد یا معنوی و الزاما معنای استقامت در آن نیست که اگر به معنای آن بود وصف مستقیم برای آن تأکید میشد.
گرچه تأکید بودن ما نعی ندارد لکن تأسیس بهتر از تأکید است.
صراط مستقیم کدام است؟
از آنجا که انسان موجودی است پیوسته در تلاش و حرکت یا به مقصد سعادت میرسد راهی که او را به آن رهنمون میسازد آن راه «صراط مستقیم» است و راهی که او را به نیستی و تباهی میکشاند آن راه «صراط جحیم» است.
در قرآن از صراط مستقیم گاه به «صراط سوی»(۴)؛ گاه به «صراط الله»(۵) ؛ و گاه به «صراط حمید» (۶) توصیف شده است.
و آن همان «دین قیم الهی » است که عهدهدار هدایت انسانهاست. در سوره انعام آیه ۶۱ آمده است: «قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما ملة ابراهیم حنیفا؛ بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده به دین استوار آئین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید.»
و از آنجا که تبلور این دین در عبودیت و بندگی پروردگار عالم و تسلیم بودن در برابر اوست صراط مستقیم به عبودیت و اعتصام بر او تفسیر شده است.
«ان الله ربی و ربکم فاعبده هذا صراط مستقیم؛(۷)همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست تنها او را پرستش کنید که راه راست همین است.»
«و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم؛(۸) (آیا با شما عهد نکردم) که مرا بپرستید این راه مستقیم است.»
« …و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم؛(۹) …هر کس به خدا تمسک جوید به راهی راست هدایت شده است.»
به این ترتیب دین واقعی الهی یک دین بیشتر نیست و آن اسلام است که «ان الدین عند الله الاسلام؛(۱۰) همانا دین در نزد خدا اسلام است.
ستون فقرات دعوت همه انبیاء بندگی خداوند بوده که نامش «اسلام» است. لذا است که «اسلام» مکتب همه انبیاء است، تفاوتها در اصول نیست، در شرایع و دستورات است که به تناسب زمانها و مکانها مختلف بوده است.
واژه اسلام به معنی تسلیم است و معنای آیه آن است که آئین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان اوست و روح دین در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم بودن در برابر حق نیست یعنی همان عبودیت و بندگی به این ترتیب «اسلام » مکتب همه انبیاء است. آری اقتضاءات زمانها متفاوت بوده است لذا این «شرایع» اند که متفاوتاند نه «ادیان الهی» ما یک دین الهی بیشتر نداریم و آن اسلام است و تفاوتها در شریعت است.
« …لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجا …؛(۱۱)ما برای هر کدام از شما آئین و طریقه روشنی قرار دادیم.»
در سوره انعام آیه ۱۵۳- پس از آنکه مواردی از احکام شرع مقدس اسلام به نحو کلی ذکر میشود آمده است: «و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون؛و این راه مستقیم من است از آن پیروی کنید و از راههای پراکنده و انحرافی پیروی نکنید که شما را از طریق حق دور میسازد این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند شاید تقوی پیشه کنید.»
در چندین آیه از قرآن برترین مشخصه صراط مستقیم را این بیان میکند: راهی که هدایتگر به آن پیامبر اکرم(ص) است راهی که جلودار آن، آن پیامبر بزرگ است.
«و انک لتدعوهم الی صراط مستقیم؛(۱۲) و به طور قطع تو آنان را به راه راست دعوت میکنی.»
امامان حجت خداوند
در آیه بعدی منحرفان از صراط مستقیم هم معرفی شدهاند: «و ان الذین لایؤمنون بالآخرة عن الصراط لناکبون؛(۱۳) و کسانی که به آخرت ایمان ندارند به طور مسلم از این صراط منحرفند.»
در سوره شوری آیه ۵۲ و ۵۳ میخوانیم: «..و انک لتهدی الی صراط مستقیم، صراط الله الذی له ما فی السموات و ما فی الارض الا الی الله تصیر الامور …؛تو مسلما به راه راست هدایت میکنی راه خداوندی که تمام آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست آگاه باشید که همه کارها تنها به سوی خدا باز میگردد.»
به این ترتیب این واقعیت بر مسند نشست که صراط مستقیم همان اسلام است.
امامان تجلی اسلاماند
اینک وقت آن است که به اثبات این مدعی بپردازیم که امامان تجلی اسلاماند یعنی اگر انسان بخواهد تمام اسلام را در سیمای یک انسان ببیند آن انسان امام معصوم(س) است.
تمام روایاتی که امامان (ع) را «ابواب الله»(۱۴) در واژهای خداوند «عرفاء الله»(۱۵) «ارکان الارض»(۱۶) «ارکان العالم»(۱۷) و … معرفی میکنند میتوانند شاهدی بر این مدعا باشند، نیز همه روایاتی که میگوید دین به آنها گشوده شده و به آنان ختم میگردد.
نیز روایاتی که در ذیل آیه ۱۱۹ سوره توبه آمده: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید تقواپیشه کنید و با صادقان باشید.» رسیده است که مقصود از صادقان تنها امامان معصوماند.(۱۸)
همه اینها گویای آن است که امامان تجسم تمام دین و مکتباند به این ترتیب به این نتیجه میرسیم: که امامان صراط مستقیماند. این حقیقتی است که در دهها روایت به آن تصریح شده است.
در روایتی از جابربن عبدالله انصاری از پیغمبر اکرم(ص) نقل میکند که: «ان الله جعل علیا و ابناءه حجج الله علی خلقه و هم ابواب العلم فی امتی من اهتدی بهم هدی الی صراط مستقیم.»(۱۹)
خداوند علی(ع) و همسرش (فاطمه زهرا سلام الله علیها) و فرزندان او را حجتهای الهی بر خلقش قرار داده و آنها درهای علم در امت منند هر کس به وسیله آنها هدایت شود به صراط مستقیم هدایت شده است. در حدیث دیگری ابن عباس از رسول خدا(ص) چنین نقل میکند که به حضرت علی بن ابی طالب (ع) فرمود: «انت الطریق الواضح و انت الصراط المستقیم و انت یعسو المؤمنین.»(۲۰) تو راه روشن و صراط مستقیم و رهبر مؤمنان هستی.
در حدیثی از حضرت امیرمؤمنان علی(ع) میخوانیم:
«ان الله جلعنا ابوابه و صراطه و سبیله و الوجه الذی یؤتی منه فمن عدل عن ولایتنا او فضل علینا غیرنا فانهم عن الصراط لناکبون.»(۲۱)
خداوند ما رهبران دینی و الهی را درهای وصول به معرفتش، صراط، طریق و جهتی که از آن به او میرسد قرار داده بنابراین کسانی که از ولایت ما منحرف گردند یا دیگری را بر ما برگزینند از صراط حق منحرفند.
در تفسیر آیه شریفه اهدنا الصراط المستقیم در روایات متعددی رسیده است که مراد از این صراط مستقیم راه پیامبر(ص) و ذریه پاک اوست، چون مراد از «انعمت علیهم» آنان هستند.
در حدیثی از حضرت امام صادق(ع) نقل شده «و الله نحن الصراط المستقیم؛(۲۲) به خدا سوگند صراط مستقیم مائیم.»
امام صادق(ع) در پاسخ مفضل بن عمر که از معنای صراط پرسیده بود فرمود: «هوالطریق الی معرفة الله عز و جل و لها کان صراط فی الدنیا و صراط فی الآخرة فاما الصراط فی الدنیا فهو الامام المفترض الطاعة من عرفه فیالدنیا و اقتدی بهداه مر علی الصراط الذی هو جسر جهنم فی الآخرة و من لم یعرفه فی الدنیا زلت قدمه عن الصراط فی الآخرة فتردی فی نار جهنم.»(۲۳)
«صراط مستقیم راه معرفت به سوی خداوند است که به صراط در دنیا و آخرت تقسیم میشود صراط در دنیا همان امام واجب الاطاعة و صراط آخرت پلی است که از دوزخ عبور میکند.
هر کس صراط دنیا (امام واجب الاطاعة) را بشناسد. و از او پیروی کند از صراط آخرت به آسانی عبور خواهد کرد اما کسی که در شناخت امام معصوم یا پیروی از او کوتاهی کند پایش بر قیامت خواهد لغزید و در دوزخ واژگون خواهد شد.
امامان نورند
دیگر ویژگی که امامان را در زیارت جامعه کبیره به آن میستائیم «نور» است. در فرازهای متعددی در این زیارت امامان به وصف فوق ستوده شدهاند.
«نوره و برهانه عندکم» «انتجبکم لنوره» «خلقکم الله انوارا» «و ان ارواحکم و نورکم وطینتکم واحدة» «تمام نورکم» «و انتم نور الاخیار» «کلامکم نور»؛ «واشرقت الارض بنورکم» و «مصابیح الدجی» واژه نور واژهای است روشن که نیاز به توضیح ندارد. روشن و روشنگر.
نور در قرآن و روایات
در قرآن کریم واژه نور هم در نور حسی به کار رفته و هم در نور معنوی، نور حسی مانند روشنایی روز: «و جعل الظلمات و النور …؛(۲۴) …و تاریکیها و نور قرار داد.»
روشنائی ماه «و هو الذی جعل الشمس ضیاءا و القمر نورا؛(۲۵) او خدایی است که خورشید را روشنایی و ماه را نور قرار داد.» در عرصه نور معنوی بر مصادیقی اطلاق شده است.
۱- ذات مقدس ربوبی جل شأنه
«الله نور السموات و الارض …؛(۲۶) خداوند نور آسمانها و زمین است …»
او پدید آورنده جهان هستی است، روشنی بخش عالم آفرینش است، همه موجودات زنده به برکت فرمان او زندهاند و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند و اگر لحظهای چشم لطف خود را از آنها باز گیرد همگی در ظلمات فنا و نیستی فرو میروند و هر موجودی به هر نسبت با او ارتباط دارد به همان اندازه نورانیت و روشنایی کسب میکند.
۲- قرآن کریم «قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین؛(۲۷) از سوی خداوند نور و کتاب آشکاری برای شما آمد.»
۳- ایمان «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور؛(۲۸) خداوند ولی مؤمنان است آنها را از ظلمتهای (شرک و کفر) به سوی نور ایمان رهبری میکند.
۴- هدایت الهی و روشن بینی
«او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها؛(۲۹) آیا کسی که مرده بوده است و ما او را زنده کردیم و نور هدایتی برای او قرار دادیم که در پرتو آن بتواند در میان مردم راه برود همانند کسی است که در تاریکی باشد و هرگز از آن خارج نگردد.
۵ - آیین اسلام
« …و یأبی الله الا ان یتم نور، و لوکره الکافرون»(۳۰) خداوند ابا دارد جز اینکه نور اسلام را کامل کند هرچند کافران نخواهند.
۶- شخص پیامبر(ص)
« …و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا …»(۳۱)
« …ما ترا دعوت کننده به سوی خدا به اذن او قرار داده و چراغی روشن …».
۷- علم
در حدیث عنوان بصری آمده است که حضرت امام صادق(ع) فرمود: «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» علم نوری است که خدا در قلب هر کس که بخواهد میافکند.(۳۲)
۸ - در این زیارت بلند امامان نور نامیده شدهاند.
ویژگیها و خواص نور
نور دارای خواص و ویژگیهای ذیل است:
۱- نور زیباترین و لطیفترین موجودات در جهان ماده است و سرچشمه همه زیبائیها و لطافتها است.
۲- نور بالاترین سرعت را طبق آنچه در میان دانشمندان معروف است در جهان ماده دارد. نور با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه میتواند کره زمین را در یک چشم بر هم زدن (کمتر از یک ثانیه) هفت بار دور بزند به همین دلیل در مسافتهای فوق العاده عظیم و سرسام آور نجومی را فقط با سرعت سیر نور میسنجند و واحد سنجش در آنها سال نوری است یعنی مسافتی را که نور در یکسال با آن سرعت سرسام آورش میپیماید.
۳- نور وسیله تبیین اجسام و مشاهده موجودات مختلف این جهان است و بدون آن چیزی را نمیتوان دید بنابراین هم ظاهر است و هم مظهر «ظاهر کننده غیر».
۴- نور آفتاب که مهمترین نور در دنیای ماست پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقای همه موجودات زنده است و ممکن نیست موجودی بدون استفاده از نور (بطور مستقیم یا غیر مستقیم) زنده بماند.
۵ - امروز ثابت شده تمام رنگهایی را که ما میبینیم نتیجه تابش نور آفتاب یا نورهای مشابه آن است و گرنه موجودات در تاریکی مطلق نور ندارند.
۶- تمام انرژیهای موجود در محیط ما(بجز انرژی اتمی) همه از نور آفتاب سرچشمه میگیرد حرکت بادها، ریزش باران، حرکت نهرها سیلها و آبشارها و بالأخرة حرکت همه موجودات زنده با کمی دقت به نور آفتاب منتهی میشود.
سرچشمه گرما و حرارت و آنچه بستر موجودات را گرم نگه میدارد همان نور آفتاب است حتی گرمی آتش که از چوب درختان و یا ذغال سنگ و یا نفت و مشتقات آن بدست میآید نیز از گرمی آفتاب است، چرا که همه اینها طبق تحقیقات علمی به گیاهان و حیواناتی باز میگردند که حرارت را از خورشید گرفته و در خود ذخیره کردهاند بنابراین حرکت موتورها نیز از برکت آن است.
۷- نور آفتاب نابود کننده انواع میکروبها و موجودات موذی است و اگر تابش اشعه این نور پر برکت نبود کره زمین تبدیل به بیمارستان بزرگی میشد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند.(۳۳)
امامان تجلی نور
تمام این ویژگیها را در حوزه معنوی در پیامبر(ص) و دیگر معصومان علیهم السلام میبینیم.
آنان لطیفترین مخلوق ذات مقدس ربوبیاند، خلقتشان خلقت نوری است.
در روایتی از امیرمؤمنان علی(ع) رسیده است: «کنت انا و محمدا نورا واحدا من الله عز و جل فامر الله تبارک و تعالی ذلک النوران شیق فقال للنصف: کن محمدا و قال للنصف کن علیا فمنها قال رسول الله (ص) علی منی و انا من علی و لا یؤدی عنی الا علی.»(۳۴)
من و محمد یک نور بودیم که از نور خداوند عز و جل خلق شدیم آنگاه خداوند به این نور فرمان داد که دو نیم شود به نصف آن گفت محمد(ص) باش و به نصف دیگر گفت علی(ع) باش از این جهت است که رسول خدا(ص) (در آغاز ماجرای سوره برائت) فرمود: علی از من است و من از علی و مأموریت مرا کسی جز علی انجام نمیدهد.
«مسافت نوری» ضرب المثل است. گسترش این انوار تابناک الهی و معارف بلندشان شایسته این ضرب المثل است. معارف ارزشمند اهلبیت آنچنان است که هر جا مطرح شود به سرعت نور جای خود را باز میکند که خود فرمودند: «فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» اگر مردم زیبائیهای کلام ما را بفهمند از ما تبعیت خواهند کرد.
نور ظاهر و مظهر است، معارف دین جز از طریق آنان گرفتنی نیست، علم مفید فقط در مکتب آنان است.
امام باقر(ع) به «سلمة بن کهیل» و «حکم بن عتیبه» فرمود: «شرقا و غربا فلاتجدان علما صحیحا الا شیئا خرج من عندنا اهل البیت»(۳۵) شرق عالم بروید غرب آن بروید علم صحیح را جز در مکتب ما نمییابید.
نور رمز بقای موجودات زنده است، رمز بقای جهان هستی هم حجت است. امام سجاد(ع) فرمود: « …لو لا ما فی الارض منا لساخت باهلها»(۳۶) اگر ما نبودیم زمین اهلش را نابود میکرد.
رنگها مدیون نورند، اگر امروز رنگ سعادت «صبغة الله» در جهان هست و نام اسلام پر آوازه است به برکت تلاشهای طاقت فرسای این انوار تابناک الهی است.
ماندگاری مکتب حق که اسلام است مدیون فداکاریهای آنان است و اگر آنان نبودند، معارف بلندشان نبود در حوزه معرفت، جهان بیمارستانی بزرگ از جهالت بود.
افتخار میکنیم که این انوار تابناک امام ما هستند.
بر این اساس است که در روایات فراوان از مصادیق نور امامان علیهم السلام ذکر شدهاند، مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی تحت این عنوان آورده است که «باب ان الائمة نور الله عز و جل»(۳۷) در این باب ۶ روایت آمده است در سوره تغابن آیه ۸ آمده است:
«فآمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا و الله بما تعملون خبیر؛ به خدا و رسول او و نوری که نازل کردهایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.»
در روایات فراوانی امامان(ع) مصداق نور در این آیه معرفی شدهاند.
در روایتی آمده ابوخالد کابلی از امام باقر(ع) تفسیر آیه را پرسید حضرت فرمود:
«یا ابا خالد النور و الله الائمة من آل محمد صلی الله علیه و آله الی یوم القیامة و هم والله نور الله الذی انزل و هم والله نور الله فی السموات و الارض و الله یا ابا خالد لنور الامام فی قلوب المؤمنین انور من الشمس المضیئة بالنهار و هم والله ینورون قلوب المؤمنین و یحجب الله عز و جل نورهم عمن یشاء فتظلم قلوبهم و الله یا ابا خالد لایحبنا عبد و یتولانا حتی یظهر الله قلبه و لایطهر الله قلب عبد حتی یسلم لنا و یکون سلما لنا فاذا کان سلما لنا سلمه الله من شدید الحساب و آمنه من فزع یوم القیامة الاکبر»(۳۸)
ای ابا خالد بخدا سوگند که مقصود از نور ائمه از آل محمد(ص) میباشند تا روز قیامت. بخدا آنان همان نور خدا هستند که خداوند فرو فرستاده، بخدا آنان نور خدا در آسمانها و زمینند بخدا ای ابا خالد نور امام در دل مؤمنین از نور خورشید تابان در روز روشنتر است بخدا که ائمه(ع) دلهای مؤمنین را منور میسازند و خدا از هر کس خواهد نور آنان را پنهان دارد و در پی آنان دلهای آنها تاریک میگردد. بخدا ای ابا خالد بندهای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نمیکند تا زمانیکه خداوند دلش را پاکیزه گرداند و خداوند دل بندهای را پاکیزه نمیگرداند تا آنکه تسلیم ما بوده و آشتی با ما باشد و هرگاه چنین شد خداوند او را از حساب سخت نگه دارد و از هراس بزرگ روز قیامت در امانش دارد.
انوار ماندگار
همانگونه که تلاشها کردند که جلوه برجسته نور حق آیین اسلام را خاموش کنند ولی ناکام ماندند، در رابطه با اهلبیت(ع) هم چنین شد، عداوتها و دشمنیها با آنان شد، تلاشهای فراوانی جهت خاموش کردن این انوار تابناک صورت گرفت ولی به فضل و عنایت خداوند ناکام ماندند و میبینیم هر روز نام آنان و مکتبشان پرآوازه میگردد.
راه استفاده از نور اهلبیت(ع)
کسی که در پی بر گرفتن نور است باید سراغ آن رفته آن را فرا روی خود قرار دهد نه باید جلو افتاد و نه عقب حضرت امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «انظروا اهل بیت نبیکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثرهم فلن یخرجوکم من هدی و لن یعیدوکم فی روی فان لبدوا فالبدوا و ان نهضوا فانهضوا و لا تسبقوهم فتضلوا و لاتتأخروا عنهم فتهلکوا.»(۳۹)
به اهلبیت پیامبرتان بنگرید از آن سو که گام بر میدارند بروید قدم به جای قدمشان بگذارید آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمیبرند و به پستی و هلاکت باز نمیگردانند اگر سکوت کردند سکوت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید از آنها پیشی نگیرید که گمراه میشوید و از آنان عقب نمانید که نابود میگردید.
در روایتی از نبی اعظم صلی الله علیه و آله رسیده است که:
«فلا تسبقوهم فتهلکوا؛(۴۰) از اهلبیت(ع) پیشی نگیرید که نابود خواهید شد.»
سالک راه حق بیا همت از اولیا طلب
همت خود بلند کن سوی حق ارتقا طلب
سرور اولیاء نبی است و زپس مصطفی علی است
خدمت مصطفی کن و همت مرتضی طلب
پیروی رسول حق، دوستی حق آورد
پیروی رسول کن دوستی خدا طلب
چشم بصیرتت به خود نورپذیر کی شود
نور بصیرت دل از صاحب انما(۴۱) طلب
شرع سفینه نجات، آل رسول ناخداست
ساکن این سفینه شو دامن ناخدا طلب
دل به امم بگوش هوش میفکنند این سروش
معرفت ار طلب کنی از برکات ما طلب(۴۲)
پینوشتها: -
۱. التهذیب، ج ۱۲، ص ۳۲۹.
۲. مفردات راغب «صرط».
۳. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۶، ص ۲۷۷.
۴. سوره طه، آیه ۱۳۵.
۵. سوره شوری، آیه ۵۳.
۶. سوره حج، آیه ۲۴.
۷. سوره انعام، آیه ۱۶۱.
۸. سوره آل عمران، آیه ۵۱، سوره مریم، آیه ۳۶.
۹. سوره یس، آیه ۶۱.
۱۰. سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
۱۱. همان، آیه ۱۹.
۱۲. سوره مائده، آیه ۴۸.
۱۳. سوره مؤمنون، آیه ۷۳.
۱۴. همان، آیه ۷۴.
۱۵. سوره شوری، آیه ۵۳ - ۵۲.
۱۶. اهل البیت فی الکتاب و السنة، ص ۱۵۶.
۱۷. همان، ص ۱۵۷.
۱۸. همان، ص ۱۵۸.
۱۹. همان، ص ۱۵۹.
۲۰. تفسیر برهان، ج ۳، ص ۱۷۰ ؛ بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۴۱۳ و ۴۱۴؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۳۴۵؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۲، ص ۲۸۱و
۲۱. شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۵۸، ح ۸۹.
۲۲. همان، ح ۸۸.
۲۳. تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۴۹.
۲۴. همان، ج ۱، ص ۳۱؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۶۰.
۲۵. تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۱.
۲۶. سوره انعام، آیه ۱.
۲۷. سوره یونس، آیه ۵.
۲۸. سوره نور، آیه ۲۵.
۲۹. سوره مائده، آیه ۱۹.
۳۰. سوره بقره، آیه ۲۵۷.
۳۱. سوره انعام، آیه ۱۲۲.
۳۲. سوره توبه، آیه ۳۳.
۳۳. سوره احزاب، آیه ۴۶.
۳۴. مصباح الشریعة، ص ۱۶.
۳۵. تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۵۰۵ تا ۵۰۷ «چاپ بیست و ششم».
۳۶. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۳.
۳۷. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۹۹.
۳۸. امالی صدوق، ص ۱۵۶، کمال الدین، ص ۲۰۷.
۳۹. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۹۴.
۴۰. همان.
۴۱. نهج البلاغه، خطبه ۹۷.
۴۲. بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۴۲.
۴۳. اشاره است به آیه شریفه( انما نطعمکم لوجه الله )سوره انسان، آیه ۹ یا آیه شریفه (انما ولیکم الله و رسوله) سوره مائده، آیه ۵۵.
۴۴. از مرحوم فیض کاشانی.
تذکر: در تدوین این مقاله علاوه بر مصادر فوق از کتاب ارزشمند «ادب فنای مقربان» نیز بهره گرفتم.



نویسندگان: سید احمد خاتمی



منبع: نشریه پاسدار اسلام ۱۳۸۶ شماره ۳۰۸



http://ensani.ir/fa/article/۱۳۸۹۷۴



پرتوی از اسرار نماز » صراط مستقیم، در روایات



امام عسکری علیه السلام درباره این جمله نماز، میفرماید:
نمازگزار با این کلام، توفیق اطاعت و بندگی را در آینده هم همچون گذشته میطلبد و صراط مستقیم، راهی است که از کوتاه فکری بالاتر و از بلند پروازی و غلو، پائینتر باشد.(۳۲۵)
امام صادق علیه السلام میفرماید: راه مستقیم آنست که انسان را به محبت خدا و دین او سوق دهد و مانع هواپرستی شود و از پیروی سلیقهها و آراء شخصی در دین، جلوگیری کند.(۳۲۶)
در کتاب بحارالانوار، ۵۶ حدیث در این باره است که راه مستقیم، ائمه اطهار و اولیاء معصوم خداوند و پیروان واقعی آن بزرگواران است. چرا که آنان، تجسم راه حقاند و قهر و مهر و جنگ و صلح و عبادت و کار و فکر و عملشان، طبق فرمان خدا و در راه مستقیم است. و تبعیت از آنان نیز در این دنیا، کاری دشوار و پر مسئولیت است، مثل آن صراط آخرت که بر روی جهنم است و از مو باریکتر و از شمشیر، تیزتر.(۳۲۷) صراط آخرت نیز، تجسمی از صراط دنیاست. کسی که در این دنیا، در صراط مستقیم حق بوده، عبورش از آن صراط هم، آسان و سریع خواهد بود. و افرادی که اهل افراط و تفریط باشند، آنجا هم کارشان مشکل میشود.
علی علیه السلام، سیمای کسانی را که با انحراف از صراط مستقیم، به افراط و تفریط کشیده شدهاند، چنین ترسیم میفرماید:
در آرزو، چنان تند میرود، که گویا طمع دارد.
و در طمع، چنان که گویا حریص است.
همین که مأیوس میشود، از تأسف میمیرد.
هنگام ناراحتی، خشمش طوفان میکند.
هنگام شادی، بد مستی میکند.
پولداری، یاغیاش میسازد.
ناگواری او را به جزع وامیدارد. هر کمبودی برایش زیانمند و هر زیادهروی، برای او تباهیساز است.(۳۲۸)
و اینگونه افراط و تفریط، از جهل سرچشمه میگیرد که آن حضرت فرموده است: «لاتری الجاهل الا مفرطا او مفرطا»(۳۲۹)
البته تشخیص افراط و تفریط، دشوار است و هر کس روش خود را عادلانه و عاقلانه میداند و دیگران را به تندروی یا کوتاهی متهم میکند و در همین نسبت دادن هم دچار افراط و تفریط میشوند. ولی اولیاء خدا و تربیت شدگان مکتب انبیاء حتی در قضاوتهایشان هم با معیار حق عمل میکنند.
نمونه هایی از افراط و تفریط
در احادیث، موارد متعددی از عدول از صراط مستقیم بیان شده، که در اینجا به چند نمونه از افراط و تفریط اشاره میکنیم:
۱- حضرت علی علیه السلام در باره ستایش دیگران میفرماید:
ستایش بیش از اندازه استحقاق، چاپلوسی و تملق است، و کمتر از آن، حسادت!(۳۳۰)
۲- درباره زیاده روی در سرزنش، میفرماید:
زیاده روی و افراط در ملامت، آتش لجاجت را برمیافروزد.(۳۳۱)
۳- قرآن، درباره میزان انفاق، میفرماید:
«والذین إذآ أنفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا وکان بین ذلک قواما»(۳۳۲)
بندگان خدا هنگام انفاق، نه اسراف میکنند و نه بخل و کوتاهی، بلکه راهی معتدل در این میانه دارند.
«صر ط الذین أنعمت علیهم»
(ما را هدایت کن به) راه آنان که نعمتشان بخشیدی.
چنین کسانی که راه آنان را از خداوند میطلبیم، در آیه دیگری مشخصتر معرفی کرده و میفرماید:
«ومن یطع الله والرسول فأولک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین والصدیقین والشهدآء والصلحین وحسن أولک رفیقا»(۳۳۳)
آنکه از پیامبر، پیروی کند، با کسانی است که خداوند بر آنان نعمت داده، همچون پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان، و اینان چه نیکو رفیقانی هستند!
اینکه در شبانه روز، چند بار این آیه را میخوانیم، درخواست از خداوند است که مارا در زمره این چهار گروه قرار دهد.
در تفسیر «نمونه» میخوانیم:
«مراحل چهارگانه (انبیاء، صدیقین، شهدا، صالحین) شاید اشاره به این معنی باشد که برای ساختن یک جامعه انسانی سالم و مترقی و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیا، وارد میدان شوند. و بدنبال آن، مبلغان صدیق و راستگو که گفتار و کردارشان با یکدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند.
بدنبال این دوران سازندگی فکری، طبیعتا عناصر آلوده و آنها که مانع راه حقند، سر برمیدارند و جمعی باید در مقابل آنها قیام کنند و عدهای شهید شوند و با خون پاکشان درخت توحید آبیاری گردد.
در مرحله چهارم، محصول این کوششها و تلاشها به وجود آمدن صالحان است، اجتماعی پاک و شایسته و آکنده از معنویت!»(۳۳۴)
جالب این است که در بحارالانوار، در روایات متعددی مصداق کامل شهدا و صدیقین و صالحان، همان امامان معصوم معرفی شدهاند.(۳۳۵) چنین خواستهای در نماز، پیروی از این چهار گروه را در فکر و عمل و اخلاق میطلبد.
کسی که مورد لطف و انعام خدا قرار گیرد، نه ذلت میپذیرد و نه پشتیبان ستمگران میشود. که حضرت موسی علیه السلام چنین گفت:
«رب بمآ أنعمت علی فلن أکون ظهیرا للمجرمین»(۳۳۶)
خداوندا! به پاس آنکه به من نعمت دادی، هرگز یار ستمکاران نخواهم بود.
از همین جا، جهتگیری فکری و عملی انسان نمازگزار، روشن میشود و از خداوند، راه یافتن در صراط این انسانهای والا را میخواهد.
«غیر المغضوب علیهم ولا الضآلین»
نه راه آنان که غضب شدگانند و نه راه گمراهان.
نه راه فرعونها و قدرتمندان مغضوب، که بخاطر بی تعهدی و گردنکشی شان، غرق و هلاک شدند.(۳۳۷)
نه راه قارونها و سرمایه داران سنگدل، که بخاطر گردنکشیشان در برابر مردان خدا، دچار غضب الهی شده و در خاک فرو رفتند.(۳۳۸)
نه راه دانشمندان و علمای بیعمل و دنیاپرست، که مورد خشم خدایند.(۳۳۹)
برای شناخت مغضوبان، باید تاریخ و سرگذشت افراد و امتهایی را مطالعه کرد که به قهر الهی دچار شدند و مورد عذاب و هلاکت قرار گرفتند؛ همچون قوم یهود و قوم لوط و پیروان طاغوتها، منافقان و قاتلان …(۳۴۰)
نمازگزار، ضمن بیزاری از چنین گروهها، از خدا میخواهد که رهرو راه آنان نباشد، و نیز راه گمراهان را نپوید: «ولاالضالین».
آنانکه در فکر و عمل گمراهند، در پی عقاید نابجای نیاکان و گرفتار افکار شرک آلودند و در این گمراهی، تعصب میورزند، مصداق «ضالین»اند.
نگاهی به سوره حمد، در اینجا پایان مییابد. سورهای که با «حمد» شروع شد و با استمداد و «دعا» پایان یافت. سورهای که شفا بخش است و دیباچه کتاب الهی قرار گرفته است.






۳۲۵) بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۹.
۳۲۶) بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۹.
۳۲۷) بحارالانوار، ج ۸، ص ۶۵.
۳۲۸) نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸.
۳۲۹) نهجالبلاغه، حکمت ۷۰.
۳۳۰) نهج البلاغه، (صبحی صالح) حکمت ۳۴۷.
۳۳۱) میزان الحکمه، ج ۸، ص ۵۴۶.
۳۳۲) فرقان، آیه ۶۷.
۳۳۳) نساء، آیه ۶۹.
۳۳۴) تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۵۳.
۳۳۵) بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۳۰ به بعد.
۳۳۶) قصص، آیه ۱۷.
۳۳۷) فاخذنا و جنوده فنبذناهم فی الیم». قصص، آیه ۴۰.
۳۳۸) فخسفنا به و بداره الارض». قصص، آیه ۸۱.
۳۳۹) کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون». صف، آیه ۳.
۳۴۰)



|



http://gharaati.ir/show.php?page=books&book=۱۲&pages=۶۱


گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «صراط مستقیم در نظریات خداوند در کتاب قرآن و نظریات چهاره معصوم سلام الله علیهم» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.