نجوای مادر بعد از ۳۹ سال دوری از فرزند / پایان دلتنگی های ۳۹ ساله برای فرزند� + فیلم



به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند ، در یک روز پاییزی اما سرد، مادر طبق روال هر روز یک ساعت مانده به اذان سر سجاده نماز حاضر می شود، تسبیح در دست می گیرد و ذکر می گوید، ناخودآگاه چشمش به قاب عکس فرزند شهیدش می افتد فرزندی که ۳۹ سال است در گمنامی به سر می برد و خود را به مادر نشان نداده است.

مادر در حالی که تسبیح در دست دارد و زیر لب ذکر می گوید، چشمانش بارانی می شود، گاهی دلش را جای دل حضرت زینب و صبر و تحمل آن بانوی بزرگ می گذارد و خود را دلداری می دهد، گاهی نگاه بر آخرین لباس های یادگاری که از جهانگیرش دارد می اندازد و دیگر بغض امانش نمی دهد، لباس ها را در آغوش گرفته و لالایی می خواند.

بخواب مادر …بی قراری کن مادر ….با صدای زنگ تلفن بین نجوای مادر با لباس های منوچهر فاصله می افتد، مادر بلند می شود و خود را به تلفن می رسانددر آخرین زنگی که می خورد مادر پاسخ می دهد از آن سوی خط هم صدایی غریب می گوید که اگر خانه هستید می خواهیم به دیدنتان بیاییم.

مادر که همیشه مهمان نواز است با گذاشتن تلفن بساط سماور و چای را به راه می اندازد.چندی طول نمی کشد که میهمانان از راه میرسند میهمانانی که مادر از نگاهشان خبر را می فهمد.

هنوز میهمانان سر صحبت را باز نکرده اند که مادر با بغضی در گلو فریاد میزند یا حسین شهید، یا حضرت زینب.از فرزندم جهانگیر خبر آوردید؟

اینجاست که میهمانان هم با ناله های پدر و مادر شهید اشک برگونه هایشان جاری می شود اشک شوقی که خبر از پایان ۳۹ ساله گمنامی فرزند شهیدشان است .

مادر قاب عکس فرزند را سخت در آغوش می گیرد و بوسه می زند خدایا از تو ممنونم خدایا شکرت که فرزندم را پیدا کردم …

قرار بر این می شود که خانواده شهید در چهارشنبه شب به بیرجند بیایند تا در صبح روز پنج شنبه به دیدار فرزند شهیدشان که چند سالی است در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند آرام گرفته است رهسپار شوند.

لحظه موعود فرا می رسد ساعت ۱۰٫۳۰ دقیقه چهارشنبه شب با پرواز مشهد- بیرجند خانواده شهید نقدی پور وارد بیرجند می شوند مادر از همان بدو ورود برای دیدار فرزندش بی قرار است فرزندی که ۳۹ سال مخفی بود و مادر از تو خبری جز شهادت نداشت.

روز پنج شنبه دانشگاه علوم پزشکی بیرجند مملو از جمعیتی است که به استقبال خانواده شهید نقدی پور آمده بودند .

لحظه موعود فرا میرسد پدر و مادر شهید از چند کیلومتری مانده به قبر مطهر فرزندشان با پای جان راه میروند مادر تب و تاب زیادی دارد تا خود را به فرزندش برساند.

هیچ چیز نمیتواند راهش را سلب کند.مادر به سرعت گام بر میدارد و خود را بر سر مزار فرزندش میرساند بر سر و صورت خود میزند .و اما در میان ناله هایش خدا را شاکر است …

اما راه شهدا و مکتب شهدا همچنان ادامه دارد.

انتهای پیام/۲۵۴/س

پرسش و پاسخ در نجوای مادر بعد از ۳۹ سال دوری از فرزند / پایان دلتنگی های ۳۹ ساله برای فرزند� + فیلم

گفتگو با هوش مصنوعی