هرآنچه باید درباره «صراط مستقیم» بدانیم / کسانی که قرآن آنها را گمراه معرفی کرده

رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن دریادداشتی بااشاره به وجود هدایت و ضلالت در تاریخ نهضت انبیاء گفت: «خط هدایت» دعوت به صراط مستقیم و اجتناب از نظام اجتماعی طاغوت و «خط ضلالت» تبعیت از نظام حکومتی طاغوت و عدم اجرای فرامین الهی است.
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت های دینی خبرگزاری فارس، حجت الاسلام سیدسلمان صفوی مدیر مجله علمی ترانسندنت فیلوسوفی لندن و رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است به تبیین واژه «صراط مستقیم» پرداخته است که در ادامه می آید:
صراط مستقیم
«صراط مستقیم»؛ راه زندگی و سلوک روشن و راست است.[۱] صراط مستقیم یکی است ولی دارای مقامات و مراتب است. بر اساس قرآن «صراط مستقیم» بندگی و معرفت قلبی خداست: «أ لم أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان إنه لکم عدو مبین. و أن اعبدونی هذا صراط مستقیم»(سوره یس: آیه ۶۰-۶۱).
همچنین اطاعت عارفانه از ولایت خدا، خاتم الانبیاء محمدمصطفی (ص) و امیرالمؤمنین مولی الموحدین علی (ع) است: «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» (سوره مائده، ۵۵): ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند همان کسانی که نماز بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند. بر اساس نظر مفسرین این آیه در شأن امام علی(ع) نازل شد، پس از آنکه در حال رکوع انگشتر خود به فقیر سائل عطا فرمودند.
خداوند انسان را به صراط مستقیم دعوت کرده است: «و أن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون»(سوره انعام: آیه ۱۵۳): و این است راه راست من، از آن پیروی کنید و از راه های دیگر که موجب تفرقه شما از راه اوست متابعت نکنید. این است سفارش خدا به شما ، شاید پرهیزکار شوید.
«و کذلک أوحینا إلیک روحا من أمرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الإیمان و لکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا و إنک لتهدی إلی صراط مستقیم. صراط الله الذی له ما فی السموات و ما فی الأرض ألا إلی الله تصیر الأمور»(سوره شوری: آیات ۵۲-۵۳): همان گونه که به پیامبران پیشین وحی کردیم، به تو نیز به فرمان خود جان را وحی کردیم(که قرآن نام دارد و مایه حیات دلهاست). (پیش از وحی) نمی دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است؛ لیکن ما قرآن را نور عظیمی نمودیم که در پرتو آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می بخشیم. تو قطعا(مردمان را با این قرآن) به راه راست رهنمون می سازی. راه خدایی که همه چیزهایی که در آسمانها و زمین است، متعلق به اوست. همانا همه کارها به خدا بازمی گردد.
صراط مستقیم راه قرآن، راه انبیا، عدالت، معرفت و عشق، پایداری در راه حق و بصیرت حق، تمسک به قرآن، معرفت قلبی به حضرت حق، معرفت الله و عمل نورانی، پرستش، ایمان و عمل صالح، استقامت در سلوک، هدایت جامع و کامل، راه ثقلین(کتاب الله، سمنت نبوی و ولایت اهل بیت) است.
برخی مقامات صراط مستقیم
برخی مقامات صراط مستقیم عبارتند: مقام قرب، مقام ضیافت الله، مقام رضا، مقام توکل، مقام صبر، مقام جمع مطلق، مقام تجلی نور خدا در قلب، مقام حق الیقین[۲]، مقام تسلیم، مقام محمود.[۳]
سالکان «صراط مستقیم»
سالکان «صراط مستقیم» که در قرآن کریم به آن ها اشاره شده عبارتند از: «نوح»، «ابراهیم»، «ادریس»، «اسحاق»، «اسماعیل»، «الیاس»، «یسع»، «انبیا»، «ایوب»، «داود»، «زکریا»، «سلیمان»، «شهداء»، «صالحین»، «صدیقین»، «عیسی»، «لوط»، «محمد»، «مخلصین»، «مریم»، «موسی»، «مؤمنان»، «هارون»، «یحیی»، «یعقوب»، «یوسف» و «یونس»(علیهمالسلام).[۴]
«و وهبنا له إسحاق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و أیوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین. و زکریا و یحیی و عیسی و إلیاس کل من الصالحین. و إسماعیل و الیسع و یونس و لوطا و کلا فضلنا علی العالمین. و من آبائهم و ذریاتهم و إخوانهم و اجتبیناهم و هدیناهم إلی صراط مستقیم.»(سوره انعام: آیات ۸۴-۸۷). «فاستمسک بالذی أوحی إلیک إنک علی صراط مستقیم»(سوره زخرف: آیه ۴۳): پس به آنچه به تو (محمد) وحی شده تمسک بجو، زیرا تو بر راهی راست قرار داری.
نسبت انسان ها و صراط مستقیم
خداوند در سوره حمد انسان ها را در نسبتشان با «صراط مستقیم» اجمالا به سه گروه تقسیم می کند و در سوره های دیگر با ذکر مصادیقی برای آن ها جزئیات خصوصیات روندگان این سه مسیر و عاقبت آن ها را بیان می فرماید.
گروه اول که خداوند به آن ها نعمت داده، چهار صنف اند: «پیامبران»، «صدیقان»، «شهیدان» و «صالحان». اینها برگزیدگان خداوندند که به آن ها نعمت داده شده و «فنای فی الله» و «بقای بالله» بزرگترین ویژگی آن هاست.
«و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن أولئک رفیقا»(سوره نساء: آیه ۶۹): و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، با کسانی خواهند بود که خداوند آن ها را از نعمت ولایت خویش برخوردار ساخته است. آنان پیامبران، راست پیشگان، گواهان اعمال و شایستگان مقام ولایت الهی اند و رفیقانی نیک خواهند بود.
مراد از نعمتی که چهار گروه انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحین دارند؛ «نعمت ولایت الهی» است. ترتیب چهار گروهی که خداوند به آن ها نعمت عطا فرموده بدین قرار است:
تیپ اول «انبیا» که سادات بشرند.
تیپ دوم «صدیقان» که شاهدان و بینندگان حقایق و اعمالاند.
تیپ سوم «شهدا» که شاهدان بر رفتار دیگران اند.
تیپ چهارم «صالحان» که لیاقت و آمادگی برای کرامت الله را دارند.
دو خط انحرافی در مقابل صراط مستقیم، «خط مغضوبین» و «خط گمراهان» است. «صراط مستقیم» با مفاهیم کلیدی «عبادت»، «ایمان»، «تقوا»، «اخلاص»، «اسلام»، «عدالت» و «عهدالله» و تیپ های ایمانی «عابدین»، «مؤمنین»، «متقین»، «محسنین»، «نبیین»، «صدیقین»، «شهداء» و «صالحین» همبستگی معنایی دارد.[۵]
گروه دوم یعنی «مغضوبین» کسانی هستند که به خدا شرک و کفر دارند. «و یعذب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظانین بالله ظن السوء علیهم دائرة السوء و غضب الله علیهم و لعنهم و أعد لهم جهنم و ساءت مصیرا»(سوره فتح: آیه ۶): و [تا] مردان و زنان نفاق پیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده اند عذاب کند؛ بد زمانه بر آن ها باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنم را برای آنها آماده گردانیده و چه بد سرانجامی است.
«من کفر بالله من بعد إیمانه إلا من أکره و قلبه مطمئن بالإیمان و لکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله و لهم عذاب عظیم»(سوره نحل: آیه ۱۰۶): هر کس پس از ایمان آوردن خود به خدا کفر ورزد عذابی سخت خواهد داشت مگر آن کس که مجبور شده، اما قلبش به ایمان اطمینان دارد لیکن هر که سینه اش به کفر گشاده گردد خشم خدا بر آن هاست و بر ایشان عذابی بزرگ خواهد بود. «مغضوبین» با مفاهیم کلیدی «کفر»، «شرک»، «نفاق» و «گناه کبیره» همبستگی دارند.
گروه سوم یعنی «ضالین» یا گمراهان کسانی هستند که به ماسوی الله دل بسته اند و با غفلت از یاد خدا؛ از حقیقت دور شده اند و یا به حقیقت دین عامل نیستند. ضلالت؛ عدول از راه مستقیم و ضد هدایت است، خواه عمدی باشد یا سهوی، زیاد باشد یا کم.[۶]
حدود ۲۰۰ مرتبه واژه ضلالت با مشتقاتش در قرآن آمده است. ضلالت گاهی در مورد تحیر به کار میرود: «و وجدک ضالا»(سوره ضحی: آیه ۷) و گاهی به معنای ضایع شدن اعمال است: «أضل أعمالهم»(سوره محمد: آیه ۱). اما اکثرا به معنای گمراهی و دوری از راه حق است و برخی اوقات در قرآن کریم همراه با تعبیرات گوناگونی نظیر «ضلال مبین»، «ضلال بعید»، «ضلالک القدیم» آمده است.
دو خط هدایت و ضلالت همواره در تاریخ نهضت انبیای الهی وجود داشته است. «خط هدایت» دعوت به صراط مستقیم و اجتناب از نظام اجتماعی طاغوت است و «خط ضلالت» تبعیت از نظام حکومتی طاغوت و عدم اجرای فرامین الهی است:
«و لقد بعثنا فی کل أمة رسولا أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدی الله و منهم من حقت علیه الضلالة فسیروا فی الأرض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین» (سوره نحل: آیه ۳۶): و در حقیقت در میان هر امتی فرستاده ای برانگیختیم [تا بگوید] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. پس از ایشان کسی است که خدا او را هدایت کرده و از ایشان کسی است که گمراهی بر او سزاوار است بنابراین در زمین بگردید و ببینید فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است.
در قرآن کریم تیپ های ایمانی و اجتماعی ذیل به عنوان گمراه معرفی شده اند:
۱- اعراض کنندگان از یاد خدا: «و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین»(سوره زخرف: آیه ۳۶): و هر کس از یاد [خدای] رحمان دل بگرداند بر او شیطانی می گماریم تا برای وی دم سازی باشد. «أفأنت تسمع الصم أو تهدی العمی و من کان فی ضلال مبین»(سوره زخرف: آیه ۴۰): پس آیا تو می توانی کران را شنوا کنی یا نابینایان و کسی را که همواره در گمراهی آشکاری است راه نمایی؟
«وقد أضلوا کثیرا و لا تزد الظالمین إلا ضلالا»(سوره نوح: آیه ۲۴): و بسیاری را گمراه کرده اند [بار خدایا] جز بر گمراهی ستمکاران می افزاید. « … فمن أظلم ممن افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم إن الله لا یهدی القوم الظالمین»(سوره انعام: آیه ۱۴۴): پس کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد تا از روی نادانی مردم را گمراه کند، البته خدا گروه ستمکاران را راهنمایی نمی کند. کسانی که ایمان خود را به کفر تبدیل کردند: «من یتبدل الکفر بالإیمان فقد ضل سواء السبیل»(سوره بقره: آیه ۱۰۸): کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد حقا که راه راست را گم کرده است.
۲.مشرکان: «من یشرک باله فقد ضل ضلالا بعیدا»(نساء، ۱۱۶): هر کس به خدا شرک ورزد حقا که به گمراهی دور و درازی افتاده است.
۳.کفار: «من یکفر بالله»، «فقد ضل»(سوره نساء: آیه ۱۳۶). «عصیانگران»: «و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا»(سوره احزاب: آیه ۳۶): هر کس خدا و رسولش را نافرمانی کند مسلما به گمراهی آشکاری افتاده است. مسلمانانی که کفار را سرپرست و دوست خود گرفتهاند: « … لاتتخذوا عدوی و عدوکم أولیاء … و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل»(سوره ممتحنه: آیه ۱): … دشمن من و دشمن خودتان را دوستان خود مگیرید …. هر کس از شما چنین کند پس حقا که راه راست را گم کرده است.
بسترهای گمراهی در قرآن کریم
بسترهای گمراهی در قرآن کریم عبارتند از:
«ناامیدی»: «قال و من یقنط من رحمة ربه إلا الضالون»(سوره حجر: آیه ۵۶): گفت چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید می شود.
«هوس ها»: «اتخذ إلهه هواه و أضله الله»(سوره جاثیه: آیه ۲۳): کسی که هوای نفس خود را معبود خویش قرار داده است.
«بتها»: «جعلوا لله أندادا لیضلوا عن سبیله»(سوره ابراهیم: آیه ۳۰): برای خدا مانندهایی قرار دادند تا مردم را از راه او گمراه کنند.
«گناهان»: «و ما یضل به إلا الفاسقین»(سوره بقره: آیه ۲۶): و جز فاسقان را بدان گمراه نمی سازد.
«پذیرش ولایت باطل»: «أنه من تولاه فأنه یضله»(سوره حج: آیه ۴): هر کس ولایت او (شیطان) را بپذیرد، وی را به بیراهه خواهد کشید.
«نادانی»: «و إن کنتم من قبله لمن الضالین»(سوره بقره: آیه ۱۹۸): شما قطعا پیش از این از گمگشتگان بودید.
«ضلالت» با مفاهیم کلیدی «هوای نفس»، «گناه»، «نادانی» و «ولایت باطل» همبستگی معنایی دارد.
صراط مستقیم در احادیث و عرفان
امام صادق (ع) در معنای آیه «اهدنا الصراط المستقیم» فرمودند: «یعنی ارشدنا الی لزوم الطریق المؤدی الی محبتک و المبلغ الی جنتک و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب او أن ناخذ بآرائنا فنهلک». امام صادق (ع) صراط مستقیم را به راهی تفسیر نموده است که انسان ها را به محبت و بهشت خداوند برساند و از پیروی هواها و آرای نفسانی که موجب هلاکت می گردد، جلوگیری نماید.[۷]
شیخ صدوق از امام صادق (ع) روایت کرده: «الصراط المستقیم امیرالمومنین(علی (ع)).»[۸] صراط مستقیم راه امیرالمومنین علی (ع) است.
در روایت جابر بن عبدالله انصاری از رسول الله (ص) نقل شده: «ان الله جعل علیا و زوجته و ابنا حجج الله علی خلقه و هم أبواب العلم فی امتی من اهتدی بهم هدی الی صراط مستقیم.»[۹] علی و حضرت زهرا (س) و فرزندان معصومشان امامان همام از امام حسن (ع) تا حضرت امام حجت بن الحسن العسکری (عج) مصادیق بارز و برجسته صراط مستقیم هستند و ابن عباس از رسول الله نقل نموده: «قال رسول الله لعلی بن ابی طالب: انت الطریق الواضح و انت صراط المستقیم و انت یعسوب المومنین.»[۱۰]
صراط مستقیم در عرفان
سلمی (ت ۴۱۲ ه) از اولین مفسران عرفانی قرآن، در تفسیر «حقائق التفسیر» معانی مختلفی را از نگاه عرفانی برای صراط مستقیم بر شمرده است مانند: راه معرفت حق، راه استقامت در توحید الهی، راه مجاهدت و مقامات معنوی، راه فنای رذایل نفسانی و تحصیل اوصاف الهی، راه رضای الهی، راه محبت الهی و راه آنکه خدا آغاز و انجام زندگی باشد، راه زدودن تاریکی های نفس با توسل به ارزش های و حقایق متافیزیکی.[۱۱]
طبرسی وجوه مختلفی را نقل نموده مانند: کتاب خدا، اسلام، دین خدا، نبی اکرم و امامان اثنی عشر، و جمع بندی نموده و گفته است که بهتر است آن را (صراط مستقیم) بر معنای عام حمل کرد به طوری که شامل همه مصادیق یاد شده شود؛ زیرا صراط مستقیم دینی است که خداوند به آن فرمان داده است و آن اعم از توحید، عدل و ولایت کسانی است که از اطاعت آنان واجب است و همین معنا نیز در آیه شش سوره حمد مراد خداوند است.[۱۲]
خواجه عبدالله انصاری و میبدی آن را «ذکر آراستن نفس به نیکی ها»[۱۳] دانسته اند و بر احوالات و مقامات سالکان مشکک بر شمرده اند: قل إننی هدانی ربی إلی صراط مستقیم صراط مستقیم را بدایتی و نهایتی است. بدایت سنت و جماعت است، و نهایت انس یافت و دوام مشاهدت.[۱۴]
بقلی صراط مستقیم را منازل معرفت و حسن ادب در خدمت بیان نموده است و گفته اند: با مخالفت نفس و هوس در عین اقبال و دوام وفای به تو(خدا) نعمت بخشیدی و گفتهاند: بر آنان به مشاهده منعم نه نعمت ، نعمت عطا فرمودی. راه کسانی که از آثار حودشان پاک گردانیدی تا با تو به تو رسند.[۱۵] جیلانی صراط مستقیم را راه وصول به قله توحید الهی دانسته است.[۱۶]
صراط مستقیم در شعر فارسی
صراط مستقیم در شعر فارسی حضور گسترده ای از دیرزمان دارد.
خاقانی سروده: قرآن شفا شفاشناس که حبلی است متین/ سنت نجات دان که صراطی است مستقیم.(خاقانی، دیوان اشعار، شماره ۲۶۷)
عطار: هست خاموشی نشان اهل راز/ باش دایم از خموشی درگداز/ هست خاموشی بهشت با نعیم/ رو چو خاموشان صراط مستقیم/ رو تو خاموشی گزین چون صابران/ تا نیفتی در میان فاجران(عطار، مظهر العجایب)
مولوی: جذبه یک راهه صراط المستقیم – به ز دو راه تردد ای کریم(مثنوی، ۶، ۲۰۴)
سعدی: ای که در دنیا نرفتی بر صراط مستقیم/ در قیامت بر صراطت جای تشویشست و بیم(غزل۴۴)
شبستری: همه اخلاق نیکو در میانه است/ که از افراط و تفریطش کرانه است/ میانه چون صراط مستقیم است/ ز هر دو جانبش قعر جحیم است(گلشن راز، بخش ۴۱ - قاعده در بیان اقسام فضیلت)
صائب تبریزی: از صراط المستقیم شرع پوشیدن نظر/ با دو چشم بسته تنها در بیابان ماندن است(صائب، دیوان اشعار، غزل۱۰۷۰) او در غزلیاتش علاوه بر شرع، عقل و عشق را نیز صراط مستقیم برشمرده است.(غزل، ۲۹۲۰، ۵۹۷۷)
بیان اجمالی «صراط مستقیم» و راه مقابل آن در شعر صفی علیشاه تبیین شده است:
هست ما را تا به حق راهی دقیق/ عارفان خوانند آن ره را طریق
راستی، ثابت در این ره بودن است/ راست ره را همچو ره پیمودن است
آن گروهی کز ره اندر منزل اند/ اندر انعمت علیهم داخل اند
راه پیمودن به وفق عقل و شرع/ حفظ آداب و سن در اصل و فرع
تا به آخر کان وصول است و لقا/ بنده را سازد زهر قیدی رها
هر مقامی نعمتی و جنتی است/ عارفان را مژده ای بر رحمتی است
رحمت حق محسنین را حاصل است/ محسن اندر منزل از ره واصل است
اهدنا گفتن سزاوار کرام/ زاولین گام است تا آخر مقام
زین دعا ره بر تو واضح تر شود/ در سلوکت عون حق رهبر شود
در صراط المستقیم این اهدنا/ می برد بی انحرافت تا خدا
انحرافت از صراط اعتدال/ بر یمین و بر یسار آمد ضلال»[۱۷]
*پی نوشت ها:
[۱] . بن: طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۱۰۴.
[۲]واعبد ربک حتی یاتیک الیقین: سوره حجر، ۹۹.
[۳]مقاما محمودا: سوره اسرا، ۷۹.
[۴]. هاشمی رفسنجانی، اکبر. فرهنگ قرآن. جلد ۱۸- صص ۳۹۷-۴۰۳.
[۵]. هاشمی رفسنجانی، اکبر. فرهنگ قرآن. جلد ۱۸- صص ۴۰۸-۴۱۳.
[۶]. راغب. مفردات. ص۵۰۹- «ضل».
[۷] . تفسیر صافی، ج ۱، ص ۸۴ ۸۵، ذیل آیه ۶ سوره حمد.
[۸] فیض کاشانی، محسن، الکلمات المکنونه، تهران، ۱۳۸۷، ص۱۹۲
[۹] حاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، بیروت، ۲۰۱۰، ج۱، ص۵۸- حدیث ۸۹.
[۱۰] حاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، بیروت، ۲۰۱۰، ج۱، ص۵۸- حدیث ۸۸.
[۱۱] . وقیل: اهدنا الصراط المستقیم أی: أرشدنا إلی طرق المعرفة؛ حتی نستقیم معک بخدمتک فهذا دعاء المریدین فی هذه الآیة. وقیل: اهدنا أی: أرنا طریق هدایتک کی نستقیم معک علی توحیدک فهذا دعاء المؤمنین.
وقیل: اهدنا أی: أرنا طریق أنسک فنفرح ونطرب بقربک فهذا دعاء العارفین.
وقیل: اهدنا بک إلیک، لنستعین ببدایتک عن وسائط المقامات والمجاهدات.
وقیل: اهدنا بفناء أوصافنا فبنا الطریق إلی أوصافک التی لم تزل ولا تزال.
وقیل: اهدنا بکشف الغفلة عنا طریق الوصول إلی رضاک.
وقیل: اهدنا هدی العیان بعد البیان؛ لنستقیم لک علی حب إرادتک فینا.
وقیل: اهدنا هدی من أنت المتولی لهدایته طریق حقیقة معرفتک؛ لنستقیم لک بفناء أوصافنا فیک.
وقیل: اهدنا هدی من یکون منک مبداه؛ حتی یکون إلیک منتهاه.
وقیل: اهدنا أی: اکشف عنا ظلمات أحوالنا لننظر فی خفی غیبک نظرة الاستقامة.
وقیل: اهدنا الصراط المستقیم بالغیبوبة عن الصراط لیلا یکون من یوطأ بالصراط.
وقیل: اهدنا بک ولا تشغلنا بموارد الصراط والاستقامة عنک.(سلمی، حقایق التفسیر، ذیل آیه اهدنا الصراط المستقیم)
[۱۲] . وقیل فی معنی الصراط المستقیم وجوه.
أحدها: أنه کتاب الله وهو المروی عن النبی صلی الله علیه وسلم وعن علی (ع) وابن مسعود وثانیها: أنه الإسلام وهو المروی عن جابر وابن عباس وثالثها: أنه دین الله الذی لا یقبل من العباد غیره عن محمد بن الحنفیة والرابع: أنه النبی صلی الله علیه وسلم والأئمة القائمون مقامه وهو المروی فی أخبارنا والأولی حمل الآیة علی العموم حتی یدخل جمیع ذلک فیه لأن الصراط المستقیم هو الدین الذی أمر الله به من التوحید والعدل وولایة من أوجب الله طاعته.(طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه صراط المستقیم)
[۱۳] . آموزگار، تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید، ، ۵.
[۱۴] . میبدی، کشف الاسرار، سوره انعام، نوبت ثالثه.
[۱۵] . بقلی شیرازی، روزبهان، عرایس البیان، ترجمه فارسی علی بابایی، ج۱،-۳۰-۲۹.
[۱۶] . { ٱهدنا } بلطفک { ٱلصراط ٱلمستقیم } [الفاتحة: ۶] الذی یوصلنا إلی ذروة توحیدک. (جیلانی، تفسیر جیلانی، ذیل آیه ۶)
[۱۷]. صفی علیشاه. تفسیر صفی علیشاه. ص۹-۱۱.
علاقه مندان برای مطالعه مباحثی در این ارتباط می توانند به مجموعه کتاب قرآن پژوهی نگارنده خصوصا مجموعه قرآن شناسی دوره اول(۶ عنوان)، انتشارات سلمان آزاده مراجعه کنند.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت های دینی خبرگزاری فارس، حجت الاسلام سیدسلمان صفوی مدیر مجله علمی ترانسندنت فیلوسوفی لندن و رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است به تبیین واژه «صراط مستقیم» پرداخته است که در ادامه می آید:
صراط مستقیم
«صراط مستقیم»؛ راه زندگی و سلوک روشن و راست است.[۱] صراط مستقیم یکی است ولی دارای مقامات و مراتب است. بر اساس قرآن «صراط مستقیم» بندگی و معرفت قلبی خداست: «أ لم أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان إنه لکم عدو مبین. و أن اعبدونی هذا صراط مستقیم»(سوره یس: آیه ۶۰-۶۱).
همچنین اطاعت عارفانه از ولایت خدا، خاتم الانبیاء محمدمصطفی (ص) و امیرالمؤمنین مولی الموحدین علی (ع) است: «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون» (سوره مائده، ۵۵): ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند همان کسانی که نماز بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند. بر اساس نظر مفسرین این آیه در شأن امام علی(ع) نازل شد، پس از آنکه در حال رکوع انگشتر خود به فقیر سائل عطا فرمودند.
خداوند انسان را به صراط مستقیم دعوت کرده است: «و أن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون»(سوره انعام: آیه ۱۵۳): و این است راه راست من، از آن پیروی کنید و از راه های دیگر که موجب تفرقه شما از راه اوست متابعت نکنید. این است سفارش خدا به شما ، شاید پرهیزکار شوید.
«و کذلک أوحینا إلیک روحا من أمرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الإیمان و لکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا و إنک لتهدی إلی صراط مستقیم. صراط الله الذی له ما فی السموات و ما فی الأرض ألا إلی الله تصیر الأمور»(سوره شوری: آیات ۵۲-۵۳): همان گونه که به پیامبران پیشین وحی کردیم، به تو نیز به فرمان خود جان را وحی کردیم(که قرآن نام دارد و مایه حیات دلهاست). (پیش از وحی) نمی دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است؛ لیکن ما قرآن را نور عظیمی نمودیم که در پرتو آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می بخشیم. تو قطعا(مردمان را با این قرآن) به راه راست رهنمون می سازی. راه خدایی که همه چیزهایی که در آسمانها و زمین است، متعلق به اوست. همانا همه کارها به خدا بازمی گردد.
صراط مستقیم راه قرآن، راه انبیا، عدالت، معرفت و عشق، پایداری در راه حق و بصیرت حق، تمسک به قرآن، معرفت قلبی به حضرت حق، معرفت الله و عمل نورانی، پرستش، ایمان و عمل صالح، استقامت در سلوک، هدایت جامع و کامل، راه ثقلین(کتاب الله، سمنت نبوی و ولایت اهل بیت) است.
برخی مقامات صراط مستقیم
برخی مقامات صراط مستقیم عبارتند: مقام قرب، مقام ضیافت الله، مقام رضا، مقام توکل، مقام صبر، مقام جمع مطلق، مقام تجلی نور خدا در قلب، مقام حق الیقین[۲]، مقام تسلیم، مقام محمود.[۳]
سالکان «صراط مستقیم»
سالکان «صراط مستقیم» که در قرآن کریم به آن ها اشاره شده عبارتند از: «نوح»، «ابراهیم»، «ادریس»، «اسحاق»، «اسماعیل»، «الیاس»، «یسع»، «انبیا»، «ایوب»، «داود»، «زکریا»، «سلیمان»، «شهداء»، «صالحین»، «صدیقین»، «عیسی»، «لوط»، «محمد»، «مخلصین»، «مریم»، «موسی»، «مؤمنان»، «هارون»، «یحیی»، «یعقوب»، «یوسف» و «یونس»(علیهمالسلام).[۴]
«و وهبنا له إسحاق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و أیوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین. و زکریا و یحیی و عیسی و إلیاس کل من الصالحین. و إسماعیل و الیسع و یونس و لوطا و کلا فضلنا علی العالمین. و من آبائهم و ذریاتهم و إخوانهم و اجتبیناهم و هدیناهم إلی صراط مستقیم.»(سوره انعام: آیات ۸۴-۸۷). «فاستمسک بالذی أوحی إلیک إنک علی صراط مستقیم»(سوره زخرف: آیه ۴۳): پس به آنچه به تو (محمد) وحی شده تمسک بجو، زیرا تو بر راهی راست قرار داری.
نسبت انسان ها و صراط مستقیم
خداوند در سوره حمد انسان ها را در نسبتشان با «صراط مستقیم» اجمالا به سه گروه تقسیم می کند و در سوره های دیگر با ذکر مصادیقی برای آن ها جزئیات خصوصیات روندگان این سه مسیر و عاقبت آن ها را بیان می فرماید.
گروه اول که خداوند به آن ها نعمت داده، چهار صنف اند: «پیامبران»، «صدیقان»، «شهیدان» و «صالحان». اینها برگزیدگان خداوندند که به آن ها نعمت داده شده و «فنای فی الله» و «بقای بالله» بزرگترین ویژگی آن هاست.
«و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن أولئک رفیقا»(سوره نساء: آیه ۶۹): و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، با کسانی خواهند بود که خداوند آن ها را از نعمت ولایت خویش برخوردار ساخته است. آنان پیامبران، راست پیشگان، گواهان اعمال و شایستگان مقام ولایت الهی اند و رفیقانی نیک خواهند بود.
مراد از نعمتی که چهار گروه انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحین دارند؛ «نعمت ولایت الهی» است. ترتیب چهار گروهی که خداوند به آن ها نعمت عطا فرموده بدین قرار است:
تیپ اول «انبیا» که سادات بشرند.
تیپ دوم «صدیقان» که شاهدان و بینندگان حقایق و اعمالاند.
تیپ سوم «شهدا» که شاهدان بر رفتار دیگران اند.
تیپ چهارم «صالحان» که لیاقت و آمادگی برای کرامت الله را دارند.
دو خط انحرافی در مقابل صراط مستقیم، «خط مغضوبین» و «خط گمراهان» است. «صراط مستقیم» با مفاهیم کلیدی «عبادت»، «ایمان»، «تقوا»، «اخلاص»، «اسلام»، «عدالت» و «عهدالله» و تیپ های ایمانی «عابدین»، «مؤمنین»، «متقین»، «محسنین»، «نبیین»، «صدیقین»، «شهداء» و «صالحین» همبستگی معنایی دارد.[۵]
گروه دوم یعنی «مغضوبین» کسانی هستند که به خدا شرک و کفر دارند. «و یعذب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظانین بالله ظن السوء علیهم دائرة السوء و غضب الله علیهم و لعنهم و أعد لهم جهنم و ساءت مصیرا»(سوره فتح: آیه ۶): و [تا] مردان و زنان نفاق پیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده اند عذاب کند؛ بد زمانه بر آن ها باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنم را برای آنها آماده گردانیده و چه بد سرانجامی است.
«من کفر بالله من بعد إیمانه إلا من أکره و قلبه مطمئن بالإیمان و لکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله و لهم عذاب عظیم»(سوره نحل: آیه ۱۰۶): هر کس پس از ایمان آوردن خود به خدا کفر ورزد عذابی سخت خواهد داشت مگر آن کس که مجبور شده، اما قلبش به ایمان اطمینان دارد لیکن هر که سینه اش به کفر گشاده گردد خشم خدا بر آن هاست و بر ایشان عذابی بزرگ خواهد بود. «مغضوبین» با مفاهیم کلیدی «کفر»، «شرک»، «نفاق» و «گناه کبیره» همبستگی دارند.
گروه سوم یعنی «ضالین» یا گمراهان کسانی هستند که به ماسوی الله دل بسته اند و با غفلت از یاد خدا؛ از حقیقت دور شده اند و یا به حقیقت دین عامل نیستند. ضلالت؛ عدول از راه مستقیم و ضد هدایت است، خواه عمدی باشد یا سهوی، زیاد باشد یا کم.[۶]
حدود ۲۰۰ مرتبه واژه ضلالت با مشتقاتش در قرآن آمده است. ضلالت گاهی در مورد تحیر به کار میرود: «و وجدک ضالا»(سوره ضحی: آیه ۷) و گاهی به معنای ضایع شدن اعمال است: «أضل أعمالهم»(سوره محمد: آیه ۱). اما اکثرا به معنای گمراهی و دوری از راه حق است و برخی اوقات در قرآن کریم همراه با تعبیرات گوناگونی نظیر «ضلال مبین»، «ضلال بعید»، «ضلالک القدیم» آمده است.
دو خط هدایت و ضلالت همواره در تاریخ نهضت انبیای الهی وجود داشته است. «خط هدایت» دعوت به صراط مستقیم و اجتناب از نظام اجتماعی طاغوت است و «خط ضلالت» تبعیت از نظام حکومتی طاغوت و عدم اجرای فرامین الهی است:
«و لقد بعثنا فی کل أمة رسولا أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدی الله و منهم من حقت علیه الضلالة فسیروا فی الأرض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین» (سوره نحل: آیه ۳۶): و در حقیقت در میان هر امتی فرستاده ای برانگیختیم [تا بگوید] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. پس از ایشان کسی است که خدا او را هدایت کرده و از ایشان کسی است که گمراهی بر او سزاوار است بنابراین در زمین بگردید و ببینید فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است.
در قرآن کریم تیپ های ایمانی و اجتماعی ذیل به عنوان گمراه معرفی شده اند:
۱- اعراض کنندگان از یاد خدا: «و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین»(سوره زخرف: آیه ۳۶): و هر کس از یاد [خدای] رحمان دل بگرداند بر او شیطانی می گماریم تا برای وی دم سازی باشد. «أفأنت تسمع الصم أو تهدی العمی و من کان فی ضلال مبین»(سوره زخرف: آیه ۴۰): پس آیا تو می توانی کران را شنوا کنی یا نابینایان و کسی را که همواره در گمراهی آشکاری است راه نمایی؟
«وقد أضلوا کثیرا و لا تزد الظالمین إلا ضلالا»(سوره نوح: آیه ۲۴): و بسیاری را گمراه کرده اند [بار خدایا] جز بر گمراهی ستمکاران می افزاید. « … فمن أظلم ممن افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم إن الله لا یهدی القوم الظالمین»(سوره انعام: آیه ۱۴۴): پس کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد تا از روی نادانی مردم را گمراه کند، البته خدا گروه ستمکاران را راهنمایی نمی کند. کسانی که ایمان خود را به کفر تبدیل کردند: «من یتبدل الکفر بالإیمان فقد ضل سواء السبیل»(سوره بقره: آیه ۱۰۸): کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد حقا که راه راست را گم کرده است.
۲.مشرکان: «من یشرک باله فقد ضل ضلالا بعیدا»(نساء، ۱۱۶): هر کس به خدا شرک ورزد حقا که به گمراهی دور و درازی افتاده است.
۳.کفار: «من یکفر بالله»، «فقد ضل»(سوره نساء: آیه ۱۳۶). «عصیانگران»: «و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا»(سوره احزاب: آیه ۳۶): هر کس خدا و رسولش را نافرمانی کند مسلما به گمراهی آشکاری افتاده است. مسلمانانی که کفار را سرپرست و دوست خود گرفتهاند: « … لاتتخذوا عدوی و عدوکم أولیاء … و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل»(سوره ممتحنه: آیه ۱): … دشمن من و دشمن خودتان را دوستان خود مگیرید …. هر کس از شما چنین کند پس حقا که راه راست را گم کرده است.
بسترهای گمراهی در قرآن کریم
بسترهای گمراهی در قرآن کریم عبارتند از:
«ناامیدی»: «قال و من یقنط من رحمة ربه إلا الضالون»(سوره حجر: آیه ۵۶): گفت چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید می شود.
«هوس ها»: «اتخذ إلهه هواه و أضله الله»(سوره جاثیه: آیه ۲۳): کسی که هوای نفس خود را معبود خویش قرار داده است.
«بتها»: «جعلوا لله أندادا لیضلوا عن سبیله»(سوره ابراهیم: آیه ۳۰): برای خدا مانندهایی قرار دادند تا مردم را از راه او گمراه کنند.
«گناهان»: «و ما یضل به إلا الفاسقین»(سوره بقره: آیه ۲۶): و جز فاسقان را بدان گمراه نمی سازد.
«پذیرش ولایت باطل»: «أنه من تولاه فأنه یضله»(سوره حج: آیه ۴): هر کس ولایت او (شیطان) را بپذیرد، وی را به بیراهه خواهد کشید.
«نادانی»: «و إن کنتم من قبله لمن الضالین»(سوره بقره: آیه ۱۹۸): شما قطعا پیش از این از گمگشتگان بودید.
«ضلالت» با مفاهیم کلیدی «هوای نفس»، «گناه»، «نادانی» و «ولایت باطل» همبستگی معنایی دارد.
صراط مستقیم در احادیث و عرفان
امام صادق (ع) در معنای آیه «اهدنا الصراط المستقیم» فرمودند: «یعنی ارشدنا الی لزوم الطریق المؤدی الی محبتک و المبلغ الی جنتک و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب او أن ناخذ بآرائنا فنهلک». امام صادق (ع) صراط مستقیم را به راهی تفسیر نموده است که انسان ها را به محبت و بهشت خداوند برساند و از پیروی هواها و آرای نفسانی که موجب هلاکت می گردد، جلوگیری نماید.[۷]
شیخ صدوق از امام صادق (ع) روایت کرده: «الصراط المستقیم امیرالمومنین(علی (ع)).»[۸] صراط مستقیم راه امیرالمومنین علی (ع) است.
در روایت جابر بن عبدالله انصاری از رسول الله (ص) نقل شده: «ان الله جعل علیا و زوجته و ابنا حجج الله علی خلقه و هم أبواب العلم فی امتی من اهتدی بهم هدی الی صراط مستقیم.»[۹] علی و حضرت زهرا (س) و فرزندان معصومشان امامان همام از امام حسن (ع) تا حضرت امام حجت بن الحسن العسکری (عج) مصادیق بارز و برجسته صراط مستقیم هستند و ابن عباس از رسول الله نقل نموده: «قال رسول الله لعلی بن ابی طالب: انت الطریق الواضح و انت صراط المستقیم و انت یعسوب المومنین.»[۱۰]
صراط مستقیم در عرفان
سلمی (ت ۴۱۲ ه) از اولین مفسران عرفانی قرآن، در تفسیر «حقائق التفسیر» معانی مختلفی را از نگاه عرفانی برای صراط مستقیم بر شمرده است مانند: راه معرفت حق، راه استقامت در توحید الهی، راه مجاهدت و مقامات معنوی، راه فنای رذایل نفسانی و تحصیل اوصاف الهی، راه رضای الهی، راه محبت الهی و راه آنکه خدا آغاز و انجام زندگی باشد، راه زدودن تاریکی های نفس با توسل به ارزش های و حقایق متافیزیکی.[۱۱]
طبرسی وجوه مختلفی را نقل نموده مانند: کتاب خدا، اسلام، دین خدا، نبی اکرم و امامان اثنی عشر، و جمع بندی نموده و گفته است که بهتر است آن را (صراط مستقیم) بر معنای عام حمل کرد به طوری که شامل همه مصادیق یاد شده شود؛ زیرا صراط مستقیم دینی است که خداوند به آن فرمان داده است و آن اعم از توحید، عدل و ولایت کسانی است که از اطاعت آنان واجب است و همین معنا نیز در آیه شش سوره حمد مراد خداوند است.[۱۲]
خواجه عبدالله انصاری و میبدی آن را «ذکر آراستن نفس به نیکی ها»[۱۳] دانسته اند و بر احوالات و مقامات سالکان مشکک بر شمرده اند: قل إننی هدانی ربی إلی صراط مستقیم صراط مستقیم را بدایتی و نهایتی است. بدایت سنت و جماعت است، و نهایت انس یافت و دوام مشاهدت.[۱۴]
بقلی صراط مستقیم را منازل معرفت و حسن ادب در خدمت بیان نموده است و گفته اند: با مخالفت نفس و هوس در عین اقبال و دوام وفای به تو(خدا) نعمت بخشیدی و گفتهاند: بر آنان به مشاهده منعم نه نعمت ، نعمت عطا فرمودی. راه کسانی که از آثار حودشان پاک گردانیدی تا با تو به تو رسند.[۱۵] جیلانی صراط مستقیم را راه وصول به قله توحید الهی دانسته است.[۱۶]
صراط مستقیم در شعر فارسی
صراط مستقیم در شعر فارسی حضور گسترده ای از دیرزمان دارد.
خاقانی سروده: قرآن شفا شفاشناس که حبلی است متین/ سنت نجات دان که صراطی است مستقیم.(خاقانی، دیوان اشعار، شماره ۲۶۷)
عطار: هست خاموشی نشان اهل راز/ باش دایم از خموشی درگداز/ هست خاموشی بهشت با نعیم/ رو چو خاموشان صراط مستقیم/ رو تو خاموشی گزین چون صابران/ تا نیفتی در میان فاجران(عطار، مظهر العجایب)
مولوی: جذبه یک راهه صراط المستقیم – به ز دو راه تردد ای کریم(مثنوی، ۶، ۲۰۴)
سعدی: ای که در دنیا نرفتی بر صراط مستقیم/ در قیامت بر صراطت جای تشویشست و بیم(غزل۴۴)
شبستری: همه اخلاق نیکو در میانه است/ که از افراط و تفریطش کرانه است/ میانه چون صراط مستقیم است/ ز هر دو جانبش قعر جحیم است(گلشن راز، بخش ۴۱ - قاعده در بیان اقسام فضیلت)
صائب تبریزی: از صراط المستقیم شرع پوشیدن نظر/ با دو چشم بسته تنها در بیابان ماندن است(صائب، دیوان اشعار، غزل۱۰۷۰) او در غزلیاتش علاوه بر شرع، عقل و عشق را نیز صراط مستقیم برشمرده است.(غزل، ۲۹۲۰، ۵۹۷۷)
بیان اجمالی «صراط مستقیم» و راه مقابل آن در شعر صفی علیشاه تبیین شده است:
هست ما را تا به حق راهی دقیق/ عارفان خوانند آن ره را طریق
راستی، ثابت در این ره بودن است/ راست ره را همچو ره پیمودن است
آن گروهی کز ره اندر منزل اند/ اندر انعمت علیهم داخل اند
راه پیمودن به وفق عقل و شرع/ حفظ آداب و سن در اصل و فرع
تا به آخر کان وصول است و لقا/ بنده را سازد زهر قیدی رها
هر مقامی نعمتی و جنتی است/ عارفان را مژده ای بر رحمتی است
رحمت حق محسنین را حاصل است/ محسن اندر منزل از ره واصل است
اهدنا گفتن سزاوار کرام/ زاولین گام است تا آخر مقام
زین دعا ره بر تو واضح تر شود/ در سلوکت عون حق رهبر شود
در صراط المستقیم این اهدنا/ می برد بی انحرافت تا خدا
انحرافت از صراط اعتدال/ بر یمین و بر یسار آمد ضلال»[۱۷]
*پی نوشت ها:
[۱] . بن: طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۱۰۴.
[۲]واعبد ربک حتی یاتیک الیقین: سوره حجر، ۹۹.
[۳]مقاما محمودا: سوره اسرا، ۷۹.
[۴]. هاشمی رفسنجانی، اکبر. فرهنگ قرآن. جلد ۱۸- صص ۳۹۷-۴۰۳.
[۵]. هاشمی رفسنجانی، اکبر. فرهنگ قرآن. جلد ۱۸- صص ۴۰۸-۴۱۳.
[۶]. راغب. مفردات. ص۵۰۹- «ضل».
[۷] . تفسیر صافی، ج ۱، ص ۸۴ ۸۵، ذیل آیه ۶ سوره حمد.
[۸] فیض کاشانی، محسن، الکلمات المکنونه، تهران، ۱۳۸۷، ص۱۹۲
[۹] حاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، بیروت، ۲۰۱۰، ج۱، ص۵۸- حدیث ۸۹.
[۱۰] حاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، بیروت، ۲۰۱۰، ج۱، ص۵۸- حدیث ۸۸.
[۱۱] . وقیل: اهدنا الصراط المستقیم أی: أرشدنا إلی طرق المعرفة؛ حتی نستقیم معک بخدمتک فهذا دعاء المریدین فی هذه الآیة. وقیل: اهدنا أی: أرنا طریق هدایتک کی نستقیم معک علی توحیدک فهذا دعاء المؤمنین.
وقیل: اهدنا أی: أرنا طریق أنسک فنفرح ونطرب بقربک فهذا دعاء العارفین.
وقیل: اهدنا بک إلیک، لنستعین ببدایتک عن وسائط المقامات والمجاهدات.
وقیل: اهدنا بفناء أوصافنا فبنا الطریق إلی أوصافک التی لم تزل ولا تزال.
وقیل: اهدنا بکشف الغفلة عنا طریق الوصول إلی رضاک.
وقیل: اهدنا هدی العیان بعد البیان؛ لنستقیم لک علی حب إرادتک فینا.
وقیل: اهدنا هدی من أنت المتولی لهدایته طریق حقیقة معرفتک؛ لنستقیم لک بفناء أوصافنا فیک.
وقیل: اهدنا هدی من یکون منک مبداه؛ حتی یکون إلیک منتهاه.
وقیل: اهدنا أی: اکشف عنا ظلمات أحوالنا لننظر فی خفی غیبک نظرة الاستقامة.
وقیل: اهدنا الصراط المستقیم بالغیبوبة عن الصراط لیلا یکون من یوطأ بالصراط.
وقیل: اهدنا بک ولا تشغلنا بموارد الصراط والاستقامة عنک.(سلمی، حقایق التفسیر، ذیل آیه اهدنا الصراط المستقیم)
[۱۲] . وقیل فی معنی الصراط المستقیم وجوه.
أحدها: أنه کتاب الله وهو المروی عن النبی صلی الله علیه وسلم وعن علی (ع) وابن مسعود وثانیها: أنه الإسلام وهو المروی عن جابر وابن عباس وثالثها: أنه دین الله الذی لا یقبل من العباد غیره عن محمد بن الحنفیة والرابع: أنه النبی صلی الله علیه وسلم والأئمة القائمون مقامه وهو المروی فی أخبارنا والأولی حمل الآیة علی العموم حتی یدخل جمیع ذلک فیه لأن الصراط المستقیم هو الدین الذی أمر الله به من التوحید والعدل وولایة من أوجب الله طاعته.(طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه صراط المستقیم)
[۱۳] . آموزگار، تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید، ، ۵.
[۱۴] . میبدی، کشف الاسرار، سوره انعام، نوبت ثالثه.
[۱۵] . بقلی شیرازی، روزبهان، عرایس البیان، ترجمه فارسی علی بابایی، ج۱،-۳۰-۲۹.
[۱۶] . { ٱهدنا } بلطفک { ٱلصراط ٱلمستقیم } [الفاتحة: ۶] الذی یوصلنا إلی ذروة توحیدک. (جیلانی، تفسیر جیلانی، ذیل آیه ۶)
[۱۷]. صفی علیشاه. تفسیر صفی علیشاه. ص۹-۱۱.
علاقه مندان برای مطالعه مباحثی در این ارتباط می توانند به مجموعه کتاب قرآن پژوهی نگارنده خصوصا مجموعه قرآن شناسی دوره اول(۶ عنوان)، انتشارات سلمان آزاده مراجعه کنند.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «هرآنچه باید درباره «صراط مستقیم» بدانیم / کسانی که قرآن آنها را گمراه معرفی کرده» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.