شعرهایی برای سربازان خط مقدم مقابله با کرونا

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شب شعر پاسداشت مقام پرستاران و پزشکان با حضور جمعی از شاعران فارسی زبان به صورت مجازی در گروه بین المللی هند ایران برگزار شد. در این مراسم، جمعی از شاعران کشور تازه ترین سروده ها و دلنوشته های خود را به کادر درمانی که این روزها مجاهدانه در بیمارستان ها مشغول خدمت به بیماران در سراسر کشور هستند، تقدیم کردند. بخش هایی از سروده های شاعران به این شرح است:
ابراهیم حسنلو
تقدیم به همه عاشقان انسان
ای آیه ها شرقی ات برهان هستی
نقشی به نام عشق در دامان هستی
خورشید با نام تو در من شعله ور شد
هر واژه ای طوفان شعری تازه تر شد
هان ای شهید لحظه های باز باران
آیات جانت قصه گوی روزگاران
با تو صدای جاودان عشق جاری است
با تو همیشه داستان عشق جاری است
ای لحظه هایت قصه دیرینه عشق
آیینه در آیینه در آیینه عشق
جانت به نام عشق رنگین تر رقم خورد
بانام انسان مرگ شیرین تر رقم خورد
***
نغمه مستشار نظامی
کرونا هم تمام خواهد شد
من دوباره تو را در آغوش خواهم گرفت و
ترانه های ایلیاتی را
زیر گوشت زمزمه خواهم کرد
پسرم
کرونا هم تمام خواهد شد
زنگ تفریح
مدرسه را از هیاهو
سرشار خواهد کرد
کتاب های دلتنگ کتابخانه
پرندگان شعر را
در آسمان نگاهت
آزاد خواهند کرد
کرونا هم تمام خواهد شد
و
جهان
سراسر
بوسه
آغوش
و
لبخند می شود
بهار نزدیک است
***
سمانه رحیمی
این چشم ها، این چشم های مهربان را …
این چشم های تا همیشه آسمان را …
باید جهان نامید و باور داشت دنیا
هرگز نخواهد برد از یاد این جهان را
هر یک هم آواز دلی دلواپس ما
هر یک روایت می کند رودی روان را
روزی هزاران بار از شب می گریزد
گویا نشانده در خودش نبض زمان را
ای چشم هایت نور ای آرام بی تاب
جا داده ای در قلب خود آتشفشان را
از جان گذشتی تا نبیند میهن عشق
در فصل رویش تلخی مرگ و خزان را
دریای چشمانت به آرامش رساندند
امواج این بی انتهای بیکران را
در خاطرات خوب قلبم قاب کردم
چشمانت این سربازهای قهرمان را
***
محسن کاویانی
خالی نکند مرامتان مکتب را
کردیم همه وقف شما امشب را
با بودنتان دلم چه بهتر فهمید
ایام وفات حضرت زینب را …!
***
داری تو کنون چه بارها بر دوشت
صدها سخن است بر لب خاموشت
در معرکه روسپید گشتی امروز
تا ست بشود روی تو با روپوشت …!
***
محمدمهدی عبدالهی
بهار از راه می آید ولی دل ها بهاری نیست
میان سفره ها عیدی به جز چشم انتظاری نیست
نمی خواهم شود تحویل سالی بی گل رویت
بهاران جای خود اما مرا لیل و نهاری نیست
چه عیدی و چه تبریکی؟! بهار و فصل دلتنگی!
بدون نرگس چشمت، شکوه سبزه زاری نیست
به هر گل می رسم آری نمی یابم نشان از تو
در این باغ پر از گلشن مگر نقش و نگاری نیست!
سلامی از سر خجلت نثار ماه باید کرد
که بعد از سال ها هم سیصد و اندی …نه! یاری نیست
گل نرگس اجابت کن دعای آخر خود را
چرا در کوچه باغ دل هوای عشق جاری نیست؟
***
علی محمد مؤدب
تا دیده ام چشم تو را بسیار بیمارم
از دور می بوسم رخت را، دوستت دارم
دستی تکان دادی و رفتی، عاشقی این است
من آدم این روزهای سخت و دشوارم
اینجا نفس تنگ است اما عطر تو بسیار
من زنده از بوی تو هستم تا نفس دارم
بسیار بر من سخت می گیرند این ایام
سخت است و باکی نیست چون من نیز بسیارم
تا بی نهایت های شادی با تو خواهم ماند
از عشق تا آیینه ای پیش تو بگذارم
انتهای پیام/
ابراهیم حسنلو
تقدیم به همه عاشقان انسان
ای آیه ها شرقی ات برهان هستی
نقشی به نام عشق در دامان هستی
خورشید با نام تو در من شعله ور شد
هر واژه ای طوفان شعری تازه تر شد
هان ای شهید لحظه های باز باران
آیات جانت قصه گوی روزگاران
با تو صدای جاودان عشق جاری است
با تو همیشه داستان عشق جاری است
ای لحظه هایت قصه دیرینه عشق
آیینه در آیینه در آیینه عشق
جانت به نام عشق رنگین تر رقم خورد
بانام انسان مرگ شیرین تر رقم خورد
***
نغمه مستشار نظامی
کرونا هم تمام خواهد شد
من دوباره تو را در آغوش خواهم گرفت و
ترانه های ایلیاتی را
زیر گوشت زمزمه خواهم کرد
پسرم
کرونا هم تمام خواهد شد
زنگ تفریح
مدرسه را از هیاهو
سرشار خواهد کرد
کتاب های دلتنگ کتابخانه
پرندگان شعر را
در آسمان نگاهت
آزاد خواهند کرد
کرونا هم تمام خواهد شد
و
جهان
سراسر
بوسه
آغوش
و
لبخند می شود
بهار نزدیک است
***
سمانه رحیمی
این چشم ها، این چشم های مهربان را …
این چشم های تا همیشه آسمان را …
باید جهان نامید و باور داشت دنیا
هرگز نخواهد برد از یاد این جهان را
هر یک هم آواز دلی دلواپس ما
هر یک روایت می کند رودی روان را
روزی هزاران بار از شب می گریزد
گویا نشانده در خودش نبض زمان را
ای چشم هایت نور ای آرام بی تاب
جا داده ای در قلب خود آتشفشان را
از جان گذشتی تا نبیند میهن عشق
در فصل رویش تلخی مرگ و خزان را
دریای چشمانت به آرامش رساندند
امواج این بی انتهای بیکران را
در خاطرات خوب قلبم قاب کردم
چشمانت این سربازهای قهرمان را
***
محسن کاویانی
خالی نکند مرامتان مکتب را
کردیم همه وقف شما امشب را
با بودنتان دلم چه بهتر فهمید
ایام وفات حضرت زینب را …!
***
داری تو کنون چه بارها بر دوشت
صدها سخن است بر لب خاموشت
در معرکه روسپید گشتی امروز
تا ست بشود روی تو با روپوشت …!
***
محمدمهدی عبدالهی
بهار از راه می آید ولی دل ها بهاری نیست
میان سفره ها عیدی به جز چشم انتظاری نیست
نمی خواهم شود تحویل سالی بی گل رویت
بهاران جای خود اما مرا لیل و نهاری نیست
چه عیدی و چه تبریکی؟! بهار و فصل دلتنگی!
بدون نرگس چشمت، شکوه سبزه زاری نیست
به هر گل می رسم آری نمی یابم نشان از تو
در این باغ پر از گلشن مگر نقش و نگاری نیست!
سلامی از سر خجلت نثار ماه باید کرد
که بعد از سال ها هم سیصد و اندی …نه! یاری نیست
گل نرگس اجابت کن دعای آخر خود را
چرا در کوچه باغ دل هوای عشق جاری نیست؟
***
علی محمد مؤدب
تا دیده ام چشم تو را بسیار بیمارم
از دور می بوسم رخت را، دوستت دارم
دستی تکان دادی و رفتی، عاشقی این است
من آدم این روزهای سخت و دشوارم
اینجا نفس تنگ است اما عطر تو بسیار
من زنده از بوی تو هستم تا نفس دارم
بسیار بر من سخت می گیرند این ایام
سخت است و باکی نیست چون من نیز بسیارم
تا بی نهایت های شادی با تو خواهم ماند
از عشق تا آیینه ای پیش تو بگذارم
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «شعرهایی برای سربازان خط مقدم مقابله با کرونا» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.