جاودانه ها

به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، دفاع مقدس فصل زرینی از تاریخ مجاهدت مردمان این سرزمین است. مردمانی به استواری کوه و عزم راسخ. دارالمجاهدین همدان نیز در دوران دفاع مقدس خوش درخشید و فرماندهان بزرگی از آن برخاستند؛ مردانی که دوری از خانواده، سختی جنگ و مشکلات را به جان خریدند تا نگذارند؛ غباری به دامن این سرزمین بنشیند.
ستار ابراهیمی هژیر، روستازاده ای که بعدها یکی از فرماندهان دلاور لشکر انصارالحسین(ع) شد؛ نمونه ای از خیل بی شمار این مردان است. فرمانده دلاوری که داستان زندگی اش در «دختر شینا» به رشته تحریر درآمد.
سال ۱۳۳۵ در روستای «قایش» رزن متولد شد. کودکی را با سختی گذراند در خانواده ای کم درآمد و کشاورز آن قدر که به دلیل شرایط زندگی، ناچار به ترک تحصیل شد و از ۱۶ سالگی در تهران کارگری کرد تا به خانواده کمک کند.
در ۲۰ سالگی به خدمت سربازی رفت و در پایگاه هوایی شهید نوژه (شاهرخی سابق) توانست تا پایان دوره راهنمایی ادامه تحصیل دهد. در سال ۱۳۵۷ با «قدم خیر محمدی کنعان» ازدواج کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته انقلاب رزن مشغول به خدمت شد. با تشکیل سپاه به این نهاد پیوست و در مقابله با ضد انقلاب، حضور فعالی داشت. سال ۱۳۶۰ وقتی یکی از عناصر گروهک های ضد انقلاب را به دادگاه منتقل می کرد براثر انفجار نارنجکی که همراه آن فرد بود به شدت مجروح شد و دوستش «احمد مسگریان» هم به شهادت رسید.
شهید ابراهیمی مدتی پس از بهبودی دوباره به فعالیت خود ادامه داد و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه نبرد شتافت و در بازپس گیری منطقه سرپل ذهاب از دشمن ایفای نقش کرد.
در دوران دفاع مقدس، فرماندهی گردان ۱۵۵ حضرت علی اصغر لشکر انصار همدان به او سپرده شد و در عملیات ۱۱ شهریور، ثارالله، فتح المبین، بیت المقدس، والفجر مقدماتی، رمضان، والفجر ۲، والفجر۵ ، میمک، خیبر، والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ شرکت کرد و بارها مجروح شد.
سردار ابراهیمی ۶ بار مجروح شد و ۳ بار در محاصره سخت مزدوران بعثی افتاد، اما با تدبیر وشجاعت بی نظیر موفق به شکستن حلقه محاصره شد. ازسال ۱۳۶۱ جزء کادر ثابت لشکر انصارالحسین(ع) شد و در واحدهای مختلف خدمات شایانی را از خود به یادگار گذاشت.
پس از مدتی به فرماندهی گردان ۱۵۵ حضرت علی اصغر(ع) لشکر انصارالحسین(ع) انتخاب شد و در بسیاری از عملیات های دوران دفاع مقدس نقش آفرینی کرد. اخلاص، توضع و عدالت نگری ویژگی ذاتی ستار ابرهیمی هژیر بود؛ آن قدر که وقتی در عملیات کربلای ۴، برادرش «صمد» به شهادت رسید؛ پیکرش را به پشت جبهه انتقال نداد و گفت: «چگونه می توانم دست به چنین کاری بزنم در صورتی که پیکر همرزمان شهیدم زیر آفتاب سوزان جنوب مانده. برایم فرق نمی کند که برادرم باشد یا نباشد. همه رزمندگان برای من برادرند».
در عملیات کربلای ۴ مجروح شد و ۷۲ ساعت بدون آب و غذا به محاصره افتاد و به سختی توانست به عقب برگردد. زخم های فراوان برداشته بود، اما حاضر به برگشت نخورد؛ می خواست انتقام خون شهدای کربلای ۴ را بگیرد. در کربلای ۵ گردان تحت امر او ۵ مرحله در عملیات شرکت کرد و پیروزی به ارمغان آورد و سرانجام ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ پس از سال ها مجاهدت آسمانی شد.
سال ها بعد، بهناز ضرابی زاده خاطرات همسر شهید را در «دخترشینا» منتشر شد؛ خاطراتی ناب از زندگی عاشقانه قدم خیرمحمدی کنعان و همسرش؛ زنی که صبوری را از بزرگ بانوی کربلا آموخت و به تنهایی ۵ فرزند را بزرگ کرد.
انتهای پیام/۷۴۴/ی
ستار ابراهیمی هژیر، روستازاده ای که بعدها یکی از فرماندهان دلاور لشکر انصارالحسین(ع) شد؛ نمونه ای از خیل بی شمار این مردان است. فرمانده دلاوری که داستان زندگی اش در «دختر شینا» به رشته تحریر درآمد.
سال ۱۳۳۵ در روستای «قایش» رزن متولد شد. کودکی را با سختی گذراند در خانواده ای کم درآمد و کشاورز آن قدر که به دلیل شرایط زندگی، ناچار به ترک تحصیل شد و از ۱۶ سالگی در تهران کارگری کرد تا به خانواده کمک کند.
در ۲۰ سالگی به خدمت سربازی رفت و در پایگاه هوایی شهید نوژه (شاهرخی سابق) توانست تا پایان دوره راهنمایی ادامه تحصیل دهد. در سال ۱۳۵۷ با «قدم خیر محمدی کنعان» ازدواج کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته انقلاب رزن مشغول به خدمت شد. با تشکیل سپاه به این نهاد پیوست و در مقابله با ضد انقلاب، حضور فعالی داشت. سال ۱۳۶۰ وقتی یکی از عناصر گروهک های ضد انقلاب را به دادگاه منتقل می کرد براثر انفجار نارنجکی که همراه آن فرد بود به شدت مجروح شد و دوستش «احمد مسگریان» هم به شهادت رسید.
شهید ابراهیمی مدتی پس از بهبودی دوباره به فعالیت خود ادامه داد و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه نبرد شتافت و در بازپس گیری منطقه سرپل ذهاب از دشمن ایفای نقش کرد.
در دوران دفاع مقدس، فرماندهی گردان ۱۵۵ حضرت علی اصغر لشکر انصار همدان به او سپرده شد و در عملیات ۱۱ شهریور، ثارالله، فتح المبین، بیت المقدس، والفجر مقدماتی، رمضان، والفجر ۲، والفجر۵ ، میمک، خیبر، والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ شرکت کرد و بارها مجروح شد.
سردار ابراهیمی ۶ بار مجروح شد و ۳ بار در محاصره سخت مزدوران بعثی افتاد، اما با تدبیر وشجاعت بی نظیر موفق به شکستن حلقه محاصره شد. ازسال ۱۳۶۱ جزء کادر ثابت لشکر انصارالحسین(ع) شد و در واحدهای مختلف خدمات شایانی را از خود به یادگار گذاشت.
پس از مدتی به فرماندهی گردان ۱۵۵ حضرت علی اصغر(ع) لشکر انصارالحسین(ع) انتخاب شد و در بسیاری از عملیات های دوران دفاع مقدس نقش آفرینی کرد. اخلاص، توضع و عدالت نگری ویژگی ذاتی ستار ابرهیمی هژیر بود؛ آن قدر که وقتی در عملیات کربلای ۴، برادرش «صمد» به شهادت رسید؛ پیکرش را به پشت جبهه انتقال نداد و گفت: «چگونه می توانم دست به چنین کاری بزنم در صورتی که پیکر همرزمان شهیدم زیر آفتاب سوزان جنوب مانده. برایم فرق نمی کند که برادرم باشد یا نباشد. همه رزمندگان برای من برادرند».
در عملیات کربلای ۴ مجروح شد و ۷۲ ساعت بدون آب و غذا به محاصره افتاد و به سختی توانست به عقب برگردد. زخم های فراوان برداشته بود، اما حاضر به برگشت نخورد؛ می خواست انتقام خون شهدای کربلای ۴ را بگیرد. در کربلای ۵ گردان تحت امر او ۵ مرحله در عملیات شرکت کرد و پیروزی به ارمغان آورد و سرانجام ۱۲ اسفند ۱۳۶۵ پس از سال ها مجاهدت آسمانی شد.
سال ها بعد، بهناز ضرابی زاده خاطرات همسر شهید را در «دخترشینا» منتشر شد؛ خاطراتی ناب از زندگی عاشقانه قدم خیرمحمدی کنعان و همسرش؛ زنی که صبوری را از بزرگ بانوی کربلا آموخت و به تنهایی ۵ فرزند را بزرگ کرد.
انتهای پیام/۷۴۴/ی
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «جاودانه ها » بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.