امام رضا (ع) چگونه به نفی سنت «اهل سقیفه» پرداخت؟- اخبار دین ، قرآن و اندیشه - اخبار فرهنگی تسنیم



به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حدیث امامت، منسوب به امام رضا علیه السلام، از عالی ترین معارف شیعه در موضوع امامت است. با مطالعه این حدیث در می یابیم امامت صرفا منصبی سیاسی و اجتماعی نیست بلکه جایگاهی وحیانی و متصل به خلافت رسول خدا صلی الله علیه و آله است. در این دیدگاه، اگر مردم تحت رهبری امام معصوم قرار نگیرند، دلیل بر آن نیست که امام معصوم از امامت خود دست بکشد بلکه کل عالم تحت ولایت امام از جانب خداوند اداره می شود. برای روشن شدن بیشتر مسئله به فرازهایی از این حدیث اشاره می شود.

ماجرا از این قرار است که عبدالعزیز بن مسلم گفت: همراه امام رضا علیه السلام در مرو بودیم و در مسجد جامع آن شهر جمع شدیم و مردم در موضوع امامت بحث و گفت وگو می کردند و اختلاف عقیده بسیاری را ذکر کردند. پس من به خدمت سرور و مولایم رسیدم و او را از سخنان مردم آگاه کردم. امام رضا علیه السلام لبخندی زد و بعد فرمود ای عبدالعزیز، این طایفه ندانستند و در دین خویش فریفته شدند و ضمن بیان مقدماتی فرمود خداوند در حج پایانی که پایان عمر پیامبر صلی الله علیه و آله بود بر او این آیه را فرو فرستاد: «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما به عنوان دینی رضایت دادم». (مائده۳) و بعد تأکید کردند موضوع امامت از کامل شدن و کمال دین است.

این فراز نشان می دهد آنچه مورد گفت وگوی عالمان آن زمان در مسجد مرو بود، نازل ترین سطح امامت، یعنی در سطح «رهبری امت» آن هم به انتخاب مردم بود. جو حاکم بر آن دوران به گونه ای بود که امام را صرفا منصبی الهی تلقی نمی کردند؛ مثلا:

* معتزلیان نصب امام را واجب می دانستند، اما در اینکه چه کسی باید این وظیفه را بر عهده داشته باشد، اختلاف کردند.

* برخی از آنها وجوب نصب امامت را بر عهده امت می دانستند و معتقد بودند که وجوب نصب امام از طرف خداوند بر عهده امت نهاده شده است.

* یا معتزله، انتخابات را تنها راه تعیین امام می دانستند.

* یا جریان «اهل حدیث» در مورد امامت، قائل به «اختیار» هستند و به وجود «نص» قائل نیستند.

با این حال، اعتقاد به وجود «نص» بر امامت «ابوبکر» در مورد برخی از آنان آمده است. جریان غالب در محافل اهل حدیث کوفه، برتر شمردن امیر مؤمنان بر عثمان بود؛ حتی گاه از برتری حضرت بر شیخین سخن به میان می آمد، اما در هر صورت تفضیل و فضیلت بخشی شیخین به عنوان «نظریه عمومی» اصحاب حدیث یاد شده است. به این دلیل مأمون عباسی به شدت از این فرقه ها حمایت می کرد به ویژه آنکه او را پیرو مکتب معتزله دانسته اند.

در چنین فضایی که امت اسلام راه را گم کردند و با علم به جریان غدیر، خود را به جهالت زدند، امام رضا علیه السلام به تبیین مسئله امامت می پردازند و آن را در وهله اول منصبی منتسب به وحی خدا معرفی می کنند و با یادآوری جریان غدیر و جریان نزول آیه «اکمال دین»، امامت را در طول رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله وصف کرده و بعد تأکید می کنند «و پیامبر صلی الله علیه و آله درنگذشت تا آنگاه که نشانه های دینش را برای امت خویش آشکار کرد و راه هایشان را بر آنان روشن ساخت و آنان را در راه حق نهاد و علی علیه السلام را برای آنان تا همیشه پرچم و جلودار قرار داد و هیچ چیز از نیازهای امت خویش را رها نکرد مگر آنکه آن را آشکار و واضح کرد؛ پس هر که پندارد که خداوند دینش را کامل نکرده بی گمان کتاب خدا را نپذیرفته است و هر که کتاب خدا را نپذیرد و وا گذارد مسلما کفر ورزیده است.»

در مرحله بعد امام رضا علیه السلام با نقد تفکر آنها نسبت به «انتخابی بودن منصب امامت» فرمود: «آیا از منزلت و جایگاه امامت در میان امت آگاهی دارند تا اختیار و انتخاب آنان در آن روا باشد؟!» سپس به معرفی بیشتر منزلت امامت پرداخته و آن را در طول امامت ابراهیم نبی معرفی کرده، فرمود: «إن الإمامة خص الله بها إبراهیم الخلیل ع بعد النبوة و الخلة مرتبة ثالثة و فضیلة شرفه بها و أشاد بها ذکره فقال جل و عز و إذ ابتلی إبراهیم ربه بکلمات فأتمهن قال إنی جاعلک للناس إماما …» یعنی «همانا امامت [مقامی] است که خداوند، ابراهیم خلیل علیه السلام را بعد از نبوت و خلیل خدا شدن، در مرتبۀ سوم، ویژۀ او ساخت و فضیلتی است که با آن بزرگش داشت و نامش را بلند آوازه کرد، پس خداوند جلیل و عزیز فرمود: «و چون ابراهیم را پروردگارش به کلمات مبتلاء و تام کرد، به او فرمود: من تو را امام برای مردم قرار دادم». (بقره۱۲۴)

امام در ادامه بیانات خویش، اینطور فرمود که طبق ادامه همان آیه، مقام امامت از ظالمان سلب شده، هرچند از ذریه ابراهیم علیه السلام باشد؛ «و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین» «(ابراهیم (ع) فرمود) از ذریه ام چطور (آیا امام می شوند)؟ فرمود: عهد من به ظالمان نمی رسد». امام رضا علیه السلام با همین استدلال ساده اما حکیمانه مهر باطلی بر تفکر رایج آن دوران در زمینه «امامت» می زنند و این مقام را نه منصبی انتخابی بلکه وحیانی می دانند و در آخر تأکید می کنند «پس این آیه، امامت هر ظالم پیشه ای را تا روز قیامت باطل ساخت و امامت را در برگزیدگان نهاد. آنگاه خداوند با قرار دادن امامت در نسل برگزیدگان و پاکان، آن را بزرگ و ارجمند داشت … پس پیوسته و قرن به قرن، نسل او امامت را از یکدیگر به ارث بردند تا آنگاه که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را به ارث برد. فأبطلت هذه الآیة إمامة کل ظالم إلی یوم القیامة و صارت فی الصفوة ثم أکرمها الله بأن جعلها فی ذریة أهل الصفوة و الطهارة … فلم تزل ترثها ذریته ع بعض عن بعض قرنا فقرنا حتی ورثها النبی ص.»

امام رضا علیه السلام در مرحله بعد با تأکید مجدد بر اینکه «همانا امامت شأن و مقام پیامبران و میراث اوصیاء است»، اینگونه سخن خویش را ادامه می دهند: «إن الإمامة خلافة الله و خلافة رسوله ص و مقام أمیر المؤمنین ع و خلافة الحسن و الحسین ع»؛ یعنی امامت، خلافت خدا و خلافت رسول او و مقام امیر مؤمنان و خلافت حسن و حسین است.

سپس امام علیه السلام در این مرحله است که به شأن اجتماعی امامت اشاره کرده و می فرماید «إن الإمامة زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عز المؤمنین»؛ همانا امامت، زمام دین و نظم دهندۀ مسلمین و صلاح دنیا و بزرگمندی مؤمنان است.» باید در نظر داشت که این شأن اجتماعی در طول آن مقام معنوی امامت است که امام رضا علیه السلام در فرازهای قبل بر آن تأکید داشت.

در فرازهای بعدی حدیث، امام رضا علیه السلام به شئون معنوی و باطنی امام اشاره می کنند؛ از جمله آنکه فرمود «الإمام أمین الله فی أرضه و خلقه و حجته علی عباده و خلیفته فی بلاده و الداعی إلی الله و الذاب عن حریم الله؛ امام، امین خداوند در زمینش و در میان آفریدگانش و حجت او بر بندگانش و خلیفۀ او در سرزمین هایش و دعوت کننده به خدا و پاسدار حریم خداست. بعد ادامه دادند «الإمام مطهر من الذنوب مبرأ من العیوب مخصوص بالعلم موسوم بالحلم؛ امام، از گناهان، پاک و از عیب ها، مبرا و به علم، اختصاص یافته و به بردباری شناخته شده است.» امام رضا علیه السلام پس از بیان برخی مقامات معنوی «امام» اینطور سؤال می کنند «پس چه کسی باشد که به شناخت امام یا کنه وصف او دست یابد؟ … پس چگونه توانند که همۀ صفت هایش یا چگونگی آن را توصیف کنند؟ و یا کسی که جایگزین او شود یافت شود یا بی نیازی همچون او باشد که نیاز نیازمندان را برآورد؟» و در فرازهای بعد اشاره می کنند «آیا گمان دارند که امام جز در خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله یافت شود؟ به خدا سوگند که خودشان خویشتن را دروغ پرداز شمارند و بیهوده آرزو بردند، از گردنۀ بلند و جایگاه لغزنده ای که به پایین می لغزد بالا رفتند.» سپس با رد مجدد تفکر «انتخابی» بودن منصب امامت فرمود «آنها خواستند با نظرهای [ناقص] خویش امامی را منصوب کنند و چگونه می توانند امامی را انتخاب کنند؟ و حال آن که امام عالمی است که نادانی نورزد، و نگهبانی است که حیله نکند؛ منبع نبوت است …»

نتیجه آنکه آنچه همواره مورد اختلاف امت اسلام بوده و سبب شده سایر تنش ها میان جامعه اسلامی رخ دهد، مسئله امامت و زمامداری مسلمین بوده است. سوگوارانه پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و طی ماجرای سقیفه، اولین جرقه های این تنش توسط صحابه ایجاد شد، همان صحابه ای که اندکی قبل در ماجرای غدیر خم شخصا حضور داشتند و به امر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با امیر مؤمنان نسبت به امامت و خلافتش عهد بستند و به ایشان تبریک گفتند. این بدعت سبب شد راه برای سایر افراد و گروه ها همچون بنی العباس در مسیر ادعای امامت و خلافت ناحق مسلمین هموار شود. امام رضا علیه السلام در چنین فضایی به نحوی اندیشه و سنت شیخین در انتخاب منصب امامت را نفی کردند.

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «امام رضا (ع) چگونه به نفی سنت «اهل سقیفه» پرداخت؟- اخبار دین ، قرآن و اندیشه - اخبار فرهنگی تسنیم» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.