سوره ای که فرشتگان برای قاری آن تا روز قیامت تسبیح می گویند + صوت آیات



به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سوره انعام ششمین سوره جزء هفتم و هشتم و از سوره های مکی قرآن کریم است.

محور اصلی سوره انعام، اصول عقاید دین، یعنی توحید، نبوت و معاد است. در این سوره احتجاج و گفت و گوی حضرت ابراهیم با کافران درباره پرستش ستارگان و خورشید آمده است.

آیه ۲۰ درباره شناخت ویژگی های پیامبر (ص) توسط اهل کتاب و آیه وزر (۱۶۴) از آیات مشهور سوره انعام است. برخی از آیات سوره انعام از جمله حرام بودن قتل و دشنام دادن به کافر و دروغ بستن به خدا و پیامبر (ص) و خوردن از گوشت حیوانی که با ذکر نام خدا ذبح نشده است، از آیات الاحکام این سوره شمرده شده است.

امام رضا (ع) دباره فضیلت سوره انعام می فرماید: سوره انعام همراه با ۷۰ هزار فرشته که تسبیح و تهلیل (لاحول و لاقوة الا بالله) و تکبیر می گفتند، به صورت یک جا نازل شد هرکس که آن را بخواند آن فرشتگان تا روز قیامت برای او تسبیح می گویند.

امام رضا (ع) در ادامه فرمودند:سوره انعام با همراهی ۷۰ هزار فرشته به صورت یک جا بر حضرت محمد (ص) نازل شده است پس آن را بزرگ و گرامی بدارید؛ چرا که در هفتاد جای آن اسم اعظم خدا آمده است و اگر مردم می دانستند در این سوره چه هست هرگز خواندن آن را ترک نمی کردند.

فایل صوتی تلاوت سوره انعام با صدای مصطفی اسماعیل

متن سوره انعام همراه با ترجمه

بسم الله الر حمٰن الر حیم

به نام خداوند رحمتگر مهربان

الحمد لله الذی خلق السماوات والأر ض وجعل الظلمات والنور ۖ ثم الذین کفر وا بر بهم یعدلون ﴿١

ستایش خدایی را که آسمان ها و زمین را آفرید، و تاریکی ها و روشنایی را پدید آورد. با این همه کسانی که کفر ورزیده اند، [غیر او را]با پروردگار خود برابر می کنند. (۱)

هو الذی خلقکم من طین ثم قضیٰ أجلا ۖ وأجل مسمی عنده ۖ ثم أنتم تمتر ون ﴿٢

اوست کسی که شما را از گل آفرید. آنگاه مدتی را [برای شما عمر]مقرر داشت؛ و اجل حتمی نزد اوست. با این همه، [بعضی از]شما [در قدرت او]تردید می کنید. (۲)

وهو الله فی السماوات وفی الأر ض ۖ یعلم سر کم وجهر کم ویعلم ما تکسبون ﴿٣

و او در آسمان ها و زمین خداست. نهان و آشکار شما را می داند، و آنچه را به دست می آورید [نیز]می داند. (۳)

وما تأتیهم من آیة من آیات ر بهم إلا کانوا عنها معر ضین ﴿٤

و هیچ نشانه ای از نشانه های پروردگارشان به سویشان نمی آمد مگر آنکه از آن روی بر می تافتند. (۴)

فقد کذبوا بالحق لما جاءهم ۖ فسوف یأتیهم أنباء ما کانوا به یستهزئون ﴿٥

آنان حق را هنگامی که به سویشان آمد تکذیب کردند، پس به زودی، [حقیقت]خبرهای آنچه را که به ریشخند می گرفتند به آنان خواهد رسید. (۵)

ألم یر وا کم أهلکنا من قبلهم من قر ن مکناهم فی الأر ض ما لم نمکن لکم وأر سلنا السماء علیهم مدر ار ا وجعلنا الأنهار تجر ی من تحتهم فأهلکناهم بذنوبهم وأنشأنا من بعدهم قر نا آخر ین ﴿٦

آیا ندیده اند که پیش از آنان چه بسیار امت ها را هلاک کردیم؟ [امتهایی که]در زمین به آنان امکاناتی دادیم که برای شما آن امکانات را فراهم نکرده ایم، و [بارانهای]آسمان را پی در پی بر آنان فرو فرستادیم، و رودبار ها از زیر [شهرهای]آنان روان ساختیم. پس ایشان را به [سزای]گناهانشان هلاک کردیم، و پس از آنان نسلهای دیگری پدید آوردیم. (۶)

ولو نزلنا علیک کتابا فی قر طاس فلمسوه بأیدیهم لقال الذین کفر وا إن هٰذا إلا سحر مبین ﴿٧

و اگر مکتوبی، نوشته بر کاغذ، بر تو نازل می کردیم و آنان، آن را با دستهای خود لمس می کردند قطعا کافران می گفتند: این [چیزی]جز سحر آشکار نیست (۷)

وقالوا لولا أنزل علیه ملک ۖ ولو أنزلنا ملکا لقضی الأمر ثم لا ینظر ون ﴿٨

و گفتند: «چرا فرشته ای بر او نازل نشده است؟» و اگر فرشته ای فرود می آوردیم، قطعا کار تمام شده بود؛ سپس مهلت نمی یافتند. (۸)

ولو جعلناه ملکا لجعلناه ر جلا وللبسنا علیهم ما یلبسون ﴿٩

و اگر او را فرشته ای قرار می دادیم، حتما وی را [به صورت]مردی در می آوردیم، و امر را همچنان بر آنان مشتبه می ساختیم. (۹)

ولقد استهزئ بر سل من قبلک فحاق بالذین سخر وا منهم ما کانوا به یستهزئون ﴿١٠

و پیش از تو پیامبرانی به استهزا گرفته شدند. پس آنچه را ریشخند می کردند گریبانگیر ریشخندکنندگان ایشان گردید. (۱۰)

قل سیر وا فی الأر ض ثم انظر وا کیف کان عاقبة المکذبین ﴿١١

بگو: «در زمین بگردید، آنگاه بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟» (۱۱)

قل لمن ما فی السماوات والأر ض ۖ قل لله ۚ کتب علیٰ نفسه الر حمة ۚ لیجمعنکم إلیٰ یوم القیامة لا ر یب فیه ۚ الذین خسر وا أنفسهم فهم لا یؤمنون ﴿١٢

بگو: «آنچه در آسمان ها و زمین است از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست»؛ که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است. یقینا شما را در روز قیامت -که در آن هیچ شکی نیست- گرد خواهد آورد. خودباختگان کسانی اند که ایمان نمی آورند. (۱۲)

وله ما سکن فی اللیل والنهار ۚ وهو السمیع العلیم ﴿١٣

و آنچه در شب و روز آرام [و تکاپو]دارد، از آن اوست و او شنوای داناست. (۱۳)

قل أغیر الله أتخذ ولیا فاطر السماوات والأر ض وهو یطعم ولا یطعم ۗ قل إنی أمر ت أن أکون أول من أسلم ۖ ولا تکونن من المشر کین ﴿١٤

بگو: «آیا غیر از خدا -پدیدآورنده آسمان ها و زمین- سرپرستی برگزینم؟ و اوست که خوراک می دهد، و خوراک داده نمی شود.» بگو: «من مأمورم که نخستین کسی باشم که اسلام آورده است، و [به من فرمان داده شده که:]هرگز از مشرکان مباش.» (۱۴)

قل إنی أخاف إن عصیت ر بی عذاب یوم عظیم ﴿١٥

بگو: «اگر به پروردگارم عصیان ورزم از عذاب روزی بزرگ می ترسم.» (۱۵)

من یصر ف عنه یومئذ فقد ر حمه ۚ وذٰلک الفوز المبین ﴿١٦

آن روز، کسی که [عذاب]از او برگردانده شود، قطعا [خدا]بر او رحمت آورده، و این است همان رستگاری آشکار. (۱۶)

وإن یمسسک الله بضر فلا کاشف له إلا هو ۖ وإن یمسسک بخیر فهو علیٰ کل شیء قدیر ﴿١٧

و اگر خدا به تو زیانی برساند، کسی جز او برطرف کننده آن نیست، و اگر خیری به تو برساند پس او بر هر چیزی تواناست. (۱۷)

وهو القاهر فوق عباده ۚ وهو الحکیم الخبیر ﴿١٨

و اوست که بر بندگان خویش چیره است، و اوست حکیم آگاه. (۱۸)

قل أی شیء أکبر شهادة ۖ قل الله ۖ شهید بینی وبینکم ۚ وأوحی إلی هٰذا القر آن لأنذر کم به ومن بلغ ۚ أئنکم لتشهدون أن مع الله آلهة أخر یٰ ۚ قل لا أشهد ۚ قل إنما هو إلٰه واحد وإننی بر یء مما تشر کون ﴿١٩

بگو: «گواهی چه کسی از همه برتر است؟» بگو: «خدا میان من و شما گواه است؛ و این قرآن به من وحی شده تا به وسیله آن، شما و هر کس را [که این پیام به او]برسد، هشدار دهم. آیا واقعا شما گواهی می دهید که در جنب خدا، خدایان دیگری است؟» بگو: «من گواهی نمی دهم.» بگو: «او تنها معبودی یگانه است، و بی تردید، من از آنچه شریک [او]قرار می دهید بیزارم.» (۱۹)

الذین آتیناهم الکتاب یعر فونه کما یعر فون أبناءهم ۘ الذین خسر وا أنفسهم فهم لا یؤمنون ﴿٢٠

کسانی که کتاب [آسمانی]به آنان داده ایم، همان گونه که پسران خود را می شناسد، او [پیامبر]را می شناسد. کسانی که به خود زیان زده اند، ایمان نمی آورند. (۲۰)

ومن أظلم ممن افتر یٰ علی الله کذبا أو کذب بآیاته ۗ إنه لا یفلح الظالمون ﴿٢١

و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بسته یا آیات او را تکذیب نموده؟ بی تردید، ستمکاران رستگار نمی شوند. (۲۱)

ویوم نحشر هم جمیعا ثم نقول للذین أشر کوا أین شر کاؤکم الذین کنتم تزعمون ﴿٢٢

و [یاد کن]روزی را که همه آنان را محشور می کنیم، آنگاه به کسانی که شرک آورده اند می گوییم: «کجایند شریکان شما که [آن ها را شریک خدا]می پنداشتید؟» (۲۲)

ثم لم تکن فتنتهم إلا أن قالوا والله ر بنا ما کنا مشر کین ﴿٢٣

آنگاه عذرشان جز این نیست که می گویند: «به خدا، پروردگارمان سوگند که ما مشرک نبودیم.» (۲۳)

انظر کیف کذبوا علیٰ أنفسهم ۚ وضل عنهم ما کانوا یفتر ون ﴿٢٤

ببین، چگونه به خود دروغ می گویند و آنچه برمی بافتند از ایشان یاوه شد. (۲۴)

ومنهم من یستمع إلیک ۖ وجعلنا علیٰ قلوبهم أکنة أن یفقهوه وفی آذانهم وقر ا ۚ وإن یر وا کل آیة لا یؤمنوا بها ۚ حتیٰ إذا جاءوک یجادلونک یقول الذین کفر وا إن هٰذا إلا أساطیر الأولین ﴿٢٥

و برخی از آنان به تو گوش فرا می دهند، و [لی]ما بر دلهایشان پرده ها افکنده ایم تا آن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینی [قرار داده ایم]؛ و اگر هر معجزه ای را ببینند به آن ایمان نمی آورند. تا آنجا که وقتی نزد تو می آیند و با تو جدال می کنند، کسانی که کفر ورزیدند، می گویند: «این [کتاب]چیزی جز افسانه های پیشینیان نیست.» (۲۵)

وهم ینهون عنه وینأون عنه ۖ وإن یهلکون إلا أنفسهم وما یشعر ون ﴿٢٦

و آنان [مردم را]از آن باز می دارند و [خود نیز]از آن دوری می کنند، و [لی]جز خویشتن را به هلاکت نمی افکنند و نمی دانند. (۲۶)

ولو تر یٰ إذ وقفوا علی النار فقالوا یا لیتنا نر د ولا نکذب بآیات ر بنا ونکون من المؤمنین ﴿٢٧

و ای کاش [منکران را]هنگامی که بر آتش عرضه می شوند، می دیدی که می گویند: کاش بازگردانده می شدیم و [دیگر]آیات پروردگارمان را تکذیب نمی کردیم و از مؤمنان می شدیم (۲۷)

بل بدا لهم ما کانوا یخفون من قبل ۖ ولو ر دوا لعادوا لما نهوا عنه وإنهم لکاذبون ﴿٢٨

ولی چنین نیست بلکه آنچه را پیش از این نهان می داشتند، برای آنان آشکار شده است؛ و اگر هم بازگردانده شوند قطعا به آنچه از آن منع شده بودند برمی گردند و آنان دروغگویند. (۲۸)

وقالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا وما نحن بمبعوثین ﴿٢٩

و گفتند: جز زندگی دنیای ما [زندگی دیگری]نیست و برانگیخته نخواهیم شد. (۲۹)

ولو تر یٰ إذ وقفوا علیٰ ر بهم ۚ قال ألیس هٰذا بالحق ۚ قالوا بلیٰ ور بنا ۚ قال فذوقوا العذاب بما کنتم تکفر ون ﴿٣٠

و اگر بنگری هنگامی را که در برابر پروردگارشان باز داشته می شوند. [خدا]می فرماید: «آیا این حق نیست؟» می گویند: «چرا، سوگند به پروردگارمان [که حق است].» می فرماید: «پس به [کیفر]آنکه کفر می ورزیدید، این عذاب را بچشید.» (۳۰)

قد خسر الذین کذبوا بلقاء الله ۖ حتیٰ إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا یا حسر تنا علیٰ ما فر طنا فیها وهم یحملون أوزار هم علیٰ ظهور هم ۚ ألا ساء ما یزر ون ﴿٣١

کسانی که لقای الهی را دروغ انگاشتند قطعا زیان دیدند. تا آنگاه که قیامت بناگاه بر آنان دررسد، می گویند: «ای دریغ بر ما، بر آنچه در باره آن کوتاهی کردیم.» و آنان بار سنگین گناهانشان را به دوش می کشند. چه بد است باری که می کشند. (۳۱)

وما الحیاة الدنیا إلا لعب ولهو ۖ وللدار الآخر ة خیر للذین یتقون ۗ أفلا تعقلون ﴿٣٢

و زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست، و قطعا سرای بازپسین برای کسانی که پرهیزگاری می کنند بهتر است. آیا نمی اندیشید؟ (۳۲)

قد نعلم إنه لیحزنک الذی یقولون ۖ فإنهم لا یکذبونک ولٰکن الظالمین بآیات الله یجحدون ﴿٣٣

به یقین، می دانیم که آنچه می گویند تو را سخت غمگین می کند. در واقع آنان تو را تکذیب نمی کنند، ولی ستمکاران آیات خدا را انکار می کنند. (۳۳)

ولقد کذبت ر سل من قبلک فصبر وا علیٰ ما کذبوا وأوذوا حتیٰ أتاهم نصر نا ۚ ولا مبدل لکلمات الله ۚ ولقد جاءک من نبإ المر سلین ﴿٣٤

و پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند، ولی بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند شکیبایی کردند تا یاری ما به آنان رسید، و برای کلمات خدا هیچ تغییردهنده ای نیست؛ و مسلما اخبار پیامبران به تو رسیده است. (۳۴)

وإن کان کبر علیک إعر اضهم فإن استطعت أن تبتغی نفقا فی الأر ض أو سلما فی السماء فتأتیهم بآیة ۚ ولو شاء الله لجمعهم علی الهدیٰ ۚ فلا تکونن من الجاهلین ﴿٣٥

و اگر اعراض کردن آنان [از قرآن]بر تو گران است، اگر می توانی نقبی در زمین یا نردبانی در آسمان بجویی تا معجزه ای [دیگر]برایشان بیاوری [پس چنین کن]، و اگر خدا می خواست قطعا آنان را بر هدایت گرد می آورد، پس زنهار از نادانان مباش. (۳۵)

إنما یستجیب الذین یسمعون ۘ والموتیٰ یبعثهم الله ثم إلیه یر جعون ﴿٣٦

تنها کسانی [دعوت تو را]اجابت می کنند که گوش شنوا دارند، و [اما]مردگان را خداوند [در قیامت]بر خواهد انگیخت؛ سپس به سوی او بازگردانیده می شوند. (۳۶)

وقالوا لولا نزل علیه آیة من ر به ۚ قل إن الله قادر علیٰ أن ینزل آیة ولٰکن أکثر هم لا یعلمون ﴿٣٧

و گفتند: «چرا معجزه ای از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است؟» بگو: «بی تردید، خدا قادر است که پدیده ای شگرف فرو فرستد، لیکن بیشتر آنان نمی دانند.» (۳۷)

وما من دابة فی الأر ض ولا طائر یطیر بجناحیه إلا أمم أمثالکم ۚ ما فر طنا فی الکتاب من شیء ۚ ثم إلیٰ ر بهم یحشر ون ﴿٣٨

و هیچ جنبنده ای در زمین نیست و نه هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند؛ مگر آنکه آن ها [نیز]گروه هایی مانند شما هستند، ما هیچ چیزی را در کتاب [لوح محفوظ]فروگذار نکرده ایم؛ سپس [همه]به سوی پروردگارشان محشور خواهند گردید. (۳۸)

والذین کذبوا بآیاتنا صم وبکم فی الظلمات ۗ من یشإ الله یضلله ومن یشأ یجعله علیٰ صر اط مستقیم ﴿٣٩

و کسانی که آیات ما را دروغ پنداشتند، در تاریکی ها [ی کفر]کر و لالند، هر که را خدا بخواهد گمراهش می گذارد؛ و هر که را بخواهد بر راه راست قرارش می دهد. (۳۹)

قل أر أیتکم إن أتاکم عذاب الله أو أتتکم الساعة أغیر الله تدعون إن کنتم صادقین ﴿٤٠

بگو: «به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را دررسد یا رستاخیز شما را دریابد، اگر راستگویید، کسی غیر از خدا را می خوانید؟» (۴۰)

بل إیاه تدعون فیکشف ما تدعون إلیه إن شاء وتنسون ما تشر کون ﴿٤١

نه بلکه تنها او را می خوانید، و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور می گرداند، و آنچه را شریک [او]می گردانید فراموش می کنید. (۴۱)

ولقد أر سلنا إلیٰ أمم من قبلک فأخذناهم بالبأساء والضر اء لعلهم یتضر عون ﴿٤٢

و به یقین، ما به سوی امتهایی که پیش از تو بودند [پیامبرانی]فرستادیم، و آنان را به تنگی معیشت و بیماری دچار ساختیم، تا به زاری و خاکساری درآیند. (۴۲)

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضر عوا ولٰکن قست قلوبهم وزین لهم الشیطان ما کانوا یعملون ﴿٤٣

پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید تضرع نکردند؟ ولی [حقیقت این است که]دلهایشان سخت شده، و شیطان آنچه را انجام می دادند برایشان آراسته است. (۴۳)

فلما نسوا ما ذکر وا به فتحنا علیهم أبواب کل شیء حتیٰ إذا فر حوا بما أوتوا أخذناهم بغتة فإذا هم مبلسون ﴿٤٤

پس، چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای هر چیزی [از نعمتها]را بر آنان گشودیم، تا هنگامی که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند؛ ناگهان [گریبان]آنان را گرفتیم، و یکباره نومید شدند. (۴۴)

فقطع دابر القوم الذین ظلموا ۚ والحمد لله ر ب العالمین ﴿٤٥

پس ریشه آن گروهی که ستم کردند برکنده شد، و ستایش برای خداوند، پروردگار جهانیان است. (۴۵)

قل أر أیتم إن أخذ الله سمعکم وأبصار کم وختم علیٰ قلوبکم من إلٰه غیر الله یأتیکم به ۗ انظر کیف نصر ف الآیات ثم هم یصدفون ﴿٤٦

بگو: «به نظر شما، اگر خدا شنوایی شما و دیدگانتان را بگیرد و بر دلهایتان مهر نهد، آیا غیر از خدا کدام معبودی است که آن را به شما بازپس دهد؟» بنگر چگونه آیات [خود]را [گوناگون]بیان می کنیم، سپس آنان روی برمی تابند؟ (۴۶)

قل أر أیتکم إن أتاکم عذاب الله بغتة أو جهر ة هل یهلک إلا القوم الظالمون ﴿٤٧

بگو: «به نظر شما، اگر عذاب خدا ناگهان یا آشکارا به شما برسد، آیا جز گروه ستمگران [کسی]هلاک خواهد شد؟» (۴۷)

وما نر سل المر سلین إلا مبشر ین ومنذر ین ۖ فمن آمن وأصلح فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون ﴿٤٨

و ما پیامبران [خود]را جز بشارتگر و هشداردهنده نمی فرستیم، پس کسانی که ایمان آورند و نیکوکاری کنند بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد. (۴۸)

والذین کذبوا بآیاتنا یمسهم العذاب بما کانوا یفسقون ﴿٤٩

و کسانی که آیات ما را دروغ انگاشتند، به [سزای]آنکه نافرمانی می کردند، عذاب به آنان خواهد رسید. (۴۹)

قل لا أقول لکم عندی خزائن الله ولا أعلم الغیب ولا أقول لکم إنی ملک ۖ إن أتبع إلا ما یوحیٰ إلی ۚ قل هل یستوی الأعمیٰ والبصیر ۚ أفلا تتفکر ون ﴿٥٠

بگو: «به شما نمی گویم گنجینه های خدا نزد من است؛ و غیب نیز نمی دانم؛ و به شما نمی گویم که من فرشته ام. جز آنچه را که به سوی من وحی می شود پیروی نمی کنم.» بگو: «آیا نابینا و بینا یکسان است؟ آیا تفکر نمی کنید.» (۵۰)

وأنذر به الذین یخافون أن یحشر وا إلیٰ ر بهم ۙ لیس لهم من دونه ولی ولا شفیع لعلهم یتقون ﴿٥١

و به وسیله این [قرآن]کسانی را که بیم دارند که به سوی پروردگارشان محشور شوند هشدار ده [چرا]که غیر او برای آن ها یار و شفیعی نیست، باشد که پروا کنند. (۵۱)

ولا تطر د الذین یدعون ر بهم بالغداة والعشی یر یدون وجهه ۖ ما علیک من حسابهم من شیء وما من حسابک علیهم من شیء فتطر دهم فتکون من الظالمین ﴿٥٢

و کسانی را که پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان می خوانند -در حالی که خشنودی او را می خواهند- مران. از حساب آنان چیزی بر عهده تو نیست، و از حساب تو [نیز]چیزی بر عهده آنان نیست، تا ایشان را برانی و از ستمکاران باشی. (۵۲)

وکذٰلک فتنا بعضهم ببعض لیقولوا أهٰؤلاء من الله علیهم من بیننا ۗ ألیس الله بأعلم بالشاکر ین ﴿٥٣

و بدین گونه ما برخی از آنان را به برخی دیگر آزمودیم، تا بگویند: «آیا اینانند که از میان ما، خدا بر ایشان منت نهاده است؟» آیا خدا به [حال]سپاسگزاران داناتر نیست؟ (۵۳)

وإذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیکم ۖ کتب ر بکم علیٰ نفسه الر حمة ۖ أنه من عمل منکم سوءا بجهالة ثم تاب من بعده وأصلح فأنه غفور ر حیم ﴿٥٤

و چون کسانی که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، بگو: «درود بر شما»، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر کرده که هر کس از شما به نادانی کار بدی کند و آنگاه به توبه و صلاح آید، پس وی آمرزنده مهربان است (۵۴)

وکذٰلک نفصل الآیات ولتستبین سبیل المجر مین ﴿٥٥

و این گونه، آیات [خود]را به روشنی بیان می کنیم تا راه و رسم گناهکاران روشن شود. (۵۵)

قل إنی نهیت أن أعبد الذین تدعون من دون الله ۚ قل لا أتبع أهواءکم ۙ قد ضللت إذا وما أنا من المهتدین ﴿٥٦

بگو: «من نهی شده ام که کسانی را که شما غیر از خدا می خوانید بپرستم!» بگو: «من از هوسهای شما پیروی نمی کنم، و گر نه گمراه شوم و از راه یافتگان نباشم.» (۵۶)

قل إنی علیٰ بینة من ر بی وکذبتم به ۚ ما عندی ما تستعجلون به ۚ إن الحکم إلا لله ۖ یقص الحق ۖ وهو خیر الفاصلین ﴿٥٧

بگو: «من از جانب پروردگارم دلیل آشکاری [همراه]دارم، و [لی]شما آن را دروغ پنداشتید، [و]آنچه را به شتاب خواستار آنید در اختیار من نیست. فرمان جز به دست خدا نیست، که حق را بیان می کند، و او بهترین داوران است.» (۵۷)

قل لو أن عندی ما تستعجلون به لقضی الأمر بینی وبینکم ۗ والله أعلم بالظالمین ﴿٥٨

بگو: «اگر آنچه را با شتاب خواستار آنید نزد من بود، قطعا میان من و شما کار به انجام رسیده بود، و خدا به [حال]ستمکاران داناتر است.» (۵۸)

وعنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلا هو ۚ ویعلم ما فی البر والبحر ۚ وما تسقط من ور قة إلا یعلمها ولا حبة فی ظلمات الأر ض ولا ر طب ولا یابس إلا فی کتاب مبین ﴿٥٩

و کلیدهای غیب، تنها نزد اوست. جز او [کسی]آن را نمی داند، و آنچه در خشکی و دریاست می داند، و هیچ برگی فرو نمی افتد مگر [اینکه]آن را می داند، و هیچ دانه ای در تاریکیهای زمین، و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن [ثبت]است. (۵۹)

وهو الذی یتوفاکم باللیل ویعلم ما جر حتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضیٰ أجل مسمی ۖ ثم إلیه مر جعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون ﴿٦٠

و اوست کسی که شبانگاه، روح شما را [به هنگام خواب]می گیرد؛ و آنچه را در روز به دست آورده اید می داند؛ سپس شما را در آن بیدار می کند، تا هنگامی معین به سر آید؛ آنگاه بازگشت شما به سوی اوست؛ سپس شما را به آنچه انجام می داده اید آگاه خواهد کرد. (۶۰)

وهو القاهر فوق عباده ۖ ویر سل علیکم حفظة حتیٰ إذا جاء أحدکم الموت توفته ر سلنا وهم لا یفر طون ﴿٦١

و اوست که بر بندگانش قاهر [و غالب]است؛ و نگهبانانی بر شما می فرستد، تا هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، فرشتگان ما جانش بستانند، در حالی که کوتاهی نمی کنند. (۶۱)

ثم ر دوا إلی الله مولاهم الحق ۚ ألا له الحکم وهو أسر ع الحاسبین ﴿٦٢

آنگاه به سوی خداوند -مولای بحقشان- برگردانیده شوند. آگاه باشید که داوری از آن اوست، و او سریعترین حسابرسان است. (۶۲)

قل من ینجیکم من ظلمات البر والبحر تدعونه تضر عا وخفیة لئن أنجانا من هٰذه لنکونن من الشاکر ین ﴿٦٣

بگو: «چه کسی شما را از تاریکیهای خشکی و دریا می رهاند؟ در حالی که او را به زاری و در نهان می خوانید: که اگر ما را از این [مهلکه]برهاند، البته از سپاسگزاران خواهیم بود.» (۶۳)

قل الله ینجیکم منها ومن کل کر ب ثم أنتم تشر کون ﴿٦٤

بگو: «خداست که شما را از آن [تاریکیها]و از هر اندوهی می رهاند، باز شما شرک می ورزید.» (۶۴)

قل هو القادر علیٰ أن یبعث علیکم عذابا من فوقکم أو من تحت أر جلکم أو یلبسکم شیعا ویذیق بعضکم بأس بعض ۗ انظر کیف نصر ف الآیات لعلهم یفقهون ﴿٦٥

بگو: «او تواناست که از بالای سرتان یا از زیر پاهایتان عذابی بر شما بفرستد یا شما را گروه گروه به هم اندازد [و دچار تفرقه سازد]و عذاب بعضی از شما را به بعضی [دیگر]بچشاند.» بنگر، چگونه آیات [خود]را گوناگون بیان می کنیم باشد که آنان بفهمند. (۶۵)

وکذب به قومک وهو الحق ۚ قل لست علیکم بوکیل ﴿٦٦

و قوم تو آن [قرآن]را دروغ شمردند، در حالی که آن بر حق است. بگو: من بر شما نگهبان نیستم (۶۶)

لکل نبإ مستقر ۚ وسوف تعلمون ﴿٦٧

برای هر خبری هنگام [وقوع]است، و به زودی خواهید دانست. (۶۷)

وإذا ر أیت الذین یخوضون فی آیاتنا فأعر ض عنهم حتیٰ یخوضوا فی حدیث غیر ه ۚ وإما ینسینک الشیطان فلا تقعد بعد الذکر یٰ مع القوم الظالمین ﴿٦٨

و چون ببینی کسانی [به قصد تخطئه]در آیات ما فرو می روند از ایشان روی برتاب، تا در سخنی غیر از آن درآیند؛ و اگر شیطان تو را [در این باره]به فراموشی انداخت، پس از توجه، [دیگر]با قوم ستمکار منشین. (۶۸)

وما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء ولٰکن ذکر یٰ لعلهم یتقون ﴿٦٩

و چیزی از حساب آنان [ستمکاران]بر عهده کسانی که پروا [ی خدا]دارند، نیست. لیکن، تذکر دادن [لازم]است، باشد که [از استهزا]پرهیز کنند. (۶۹)

وذر الذین اتخذوا دینهم لعبا ولهوا وغر تهم الحیاة الدنیا ۚ وذکر به أن تبسل نفس بما کسبت لیس لها من دون الله ولی ولا شفیع وإن تعدل کل عدل لا یؤخذ منها ۗ أولٰئک الذین أبسلوا بما کسبوا ۖ لهم شر اب من حمیم وعذاب ألیم بما کانوا یکفر ون ﴿٧٠

و کسانی را که دین خود را به بازی و سرگرمی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفته است، رها کن؛ و [مردم را]به وسیله این [قرآن]اندرز ده؛ مبادا کسی به [کیفر]آنچه کسب کرده به هلاکت افتد، در حالی که برای او در برابر خدا یاری و شفاعتگری نباشد؛ و اگر [برای رهایی خود]هر گونه فدیه ای دهد، از او پذیرفته نگردد. اینانند که به [سزای]آنچه کسب کرده اند به هلاکت افتاده اند، و به [کیفر]آنکه کفر می ورزیدند، شرابی از آب جوشان و عذابی پر درد خواهند داشت. (۷۰)

قل أندعو من دون الله ما لا ینفعنا ولا یضر نا ونر د علیٰ أعقابنا بعد إذ هدانا الله کالذی استهوته الشیاطین فی الأر ض حیر ان له أصحاب یدعونه إلی الهدی ائتنا ۗ قل إن هدی الله هو الهدیٰ ۖ وأمر نا لنسلم لر ب العالمین ﴿٧١

بگو: «آیا به جای خدا چیزی را بخوانیم که نه سودی به ما می رساند و نه زیانی؛ و آیا پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده از عقیده خود بازگردیم؟ مانند کسی که شیطان ها او را در بیابان از راه به در برده اند، و حیران [بر جای مانده]است؟ برای او یارانی است که وی را به سوی هدایت می خوانند که:» به سوی ما بیا. «بگو:» هدایت خداست که هدایت [واقعی]است، و دستور یافته ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم. (۷۱)

وأن أقیموا الصلاة واتقوه ۚ وهو الذی إلیه تحشر ون ﴿٧٢

و اینکه نماز برپا دارید و از او بترسید، و هم اوست که نزد وی محشور خواهید گردید. (۷۲)

وهو الذی خلق السماوات والأر ض بالحق ۖ ویوم یقول کن فیکون ۚ قوله الحق ۚ وله الملک یوم ینفخ فی الصور ۚ عالم الغیب والشهادة ۚ وهو الحکیم الخبیر ﴿٧٣

و او کسی است که آسمان ها و زمین را به حق آفرید، و هر گاه که می گوید: «باش»، بی درنگ موجود شود؛ سخنش راست است؛ و روزی که در صور دمیده شود، فرمانروایی از آن اوست؛ داننده غیب و شهود است؛ و اوست حکیم آگاه. (۷۳)

وإذ قال إبر اهیم لأبیه آزر أتتخذ أصناما آلهة ۖ إنی أر اک وقومک فی ضلال مبین ﴿٧٤

و یاد کن هنگامی را که ابراهیم به پدر خود «آزر» گفت: «آیا بتان را خدایان [خود]می گیری؟ من همانا تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می بینم.» (۷۴)

وکذٰلک نر ی إبر اهیم ملکوت السماوات والأر ض ولیکون من الموقنین ﴿٧٥

و این گونه، ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد. (۷۵)

فلما جن علیه اللیل ر أیٰ کوکبا ۖ قال هٰذا ر بی ۖ فلما أفل قال لا أحب الآفلین ﴿٧٦

پس، چون شب بر او پرده افکند، ستاره ای دید؛ گفت: «این پروردگار من است.» و آنگاه، چون غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم.» (۷۶)

فلما ر أی القمر بازغا قال هٰذا ر بی ۖ فلما أفل قال لئن لم یهدنی ر بی لأکونن من القوم الضالین ﴿٧٧

و، چون ماه را در حال طلوع دید، گفت: «این پروردگار من است.» آنگاه، چون ناپدید شد، گفت: «اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود قطعا از گروه گمراهان بودم.» (۷۷)

فلما ر أی الشمس بازغة قال هٰذا ر بی هٰذا أکبر ۖ فلما أفلت قال یا قوم إنی بر یء مما تشر کون ﴿٧٨

پس، چون خورشید را برآمده دید، گفت: «این پروردگار من است. این بزرگتر است.» و هنگامی که افول کرد، گفت: «ای قوم من، من از آنچه [برای خدا]شریک می سازید بیزارم.» (۷۸)

إنی وجهت وجهی للذی فطر السماوات والأر ض حنیفا ۖ وما أنا من المشر کین ﴿٧٩

من از روی اخلاص، پاکدلانه روی خود را به سوی کسی گردانیدم که آسمان ها و زمین را پدید آورده است؛ و من از مشرکان نیستم. (۷۹)

وحاجه قومه ۚ قال أتحاجونی فی الله وقد هدان ۚ ولا أخاف ما تشر کون به إلا أن یشاء ر بی شیئا ۗ وسع ر بی کل شیء علما ۗ أفلا تتذکر ون ﴿٨٠

و قومش با او به ستیزه پرداختند. گفت: «آیا با من در باره خدا محاجه می کنید و حال آنکه او مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او می سازید بیمی ندارم، مگر آنکه پروردگارم چیزی بخواهد. علم پروردگارم به هر چیزی احاطه یافته است. پس آیا متذکر نمی شوید؟» (۸۰)

وکیف أخاف ما أشر کتم ولا تخافون أنکم أشر کتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطانا ۚ فأی الفر یقین أحق بالأمن ۖ إن کنتم تعلمون ﴿٨١

و چگونه از آنچه شریک [خدا]می گردانید بترسم، با آنکه شما خود از اینکه چیزی را شریک خدا ساخته اید که [خدا]دلیلی در باره آن بر شما نازل نکرده است نمی هراسید؟ پس اگر می دانید، کدام یک از [ما]دو دسته به ایمنی سزاوارتر است؟ (۸۱)

الذین آمنوا ولم یلبسوا إیمانهم بظلم أولٰئک لهم الأمن وهم مهتدون ﴿٨٢

کسانی که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده اند، آنان راست ایمنی و ایشان راه یافتگانند. (۸۲)

وتلک حجتنا آتیناها إبر اهیم علیٰ قومه ۚ نر فع در جات من نشاء ۗ إن ر بک حکیم علیم ﴿٨٣

و آن حجت ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم. درجات هر کس را که بخواهیم فرا می بریم، زیرا پروردگار تو حکیم داناست. (۸۳)

ووهبنا له إسحاق ویعقوب ۚ کلا هدینا ۚ ونوحا هدینا من قبل ۖ ومن ذر یته داوود وسلیمان وأیوب ویوسف وموسیٰ وهار ون ۚ وکذٰلک نجزی المحسنین ﴿٨٤

و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و همه را به راه راست درآوردیم، و نوح را از پیش راه نمودیم، و از نسل او داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را [هدایت کردیم]و این گونه، نیکوکاران را پاداش می دهیم. (۸۴)

وزکر یا ویحییٰ وعیسیٰ وإلیاس ۖ کل من الصالحین ﴿٨٥

و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را که همه از شایستگان بودند، (۸۵)

وإسماعیل والیسع ویونس ولوطا ۚ وکلا فضلنا علی العالمین ﴿٨٦

و اسماعیل و یسع و یونس و لوط، که جملگی را بر جهانیان برتری دادیم. (۸۶)

ومن آبائهم وذر یاتهم وإخوانهم ۖ واجتبیناهم وهدیناهم إلیٰ صر اط مستقیم ﴿٨٧

و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخی را [بر جهانیان برتری دادیم]، و آنان را برگزیدیم و به راه راست راهنمایی کردیم. (۸۷)

ذٰلک هدی الله یهدی به من یشاء من عباده ۚ ولو أشر کوا لحبط عنهم ما کانوا یعملون ﴿٨٨

این، هدایت خداست که هر کس از بندگانش را بخواهد بدان هدایت می کند؛ و اگر آنان شرک ورزیده بودند، قطعا آن چه انجام می دادند از دستشان می رفت. (۸۸)

أولٰئک الذین آتیناهم الکتاب والحکم والنبوة ۚ فإن یکفر بها هٰؤلاء فقد وکلنا بها قوما لیسوا بها بکافر ین ﴿٨٩

آنان کسانی بودند که کتاب و داوری و نبوت بدیشان دادیم؛ و اگر اینان [مشرکان]بدان کفر ورزند، بی گمان، گروهی [دیگر]را بر آن گماریم که بدان کافر نباشند. (۸۹)

أولٰئک الذین هدی الله ۖ فبهداهم اقتده ۗ قل لا أسألکم علیه أجر ا ۖ إن هو إلا ذکر یٰ للعالمین ﴿٩٠

اینان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایت آنان اقتدا کن. بگو: «من، از شما هیچ مزدی بر این [رسالت]نمی طلبم. این [قرآن]جز تذکری برای جهانیان نیست.» (۹۰)

وما قدر وا الله حق قدر ه إذ قالوا ما أنزل الله علیٰ بشر من شیء ۗ قل من أنزل الکتاب الذی جاء به موسیٰ نور ا وهدی للناس ۖ تجعلونه قر اطیس تبدونها وتخفون کثیر ا ۖ وعلمتم ما لم تعلموا أنتم ولا آباؤکم ۖ قل الله ۖ ثم ذر هم فی خوضهم یلعبون ﴿٩١

و آنگاه که [یهودیان]گفتند: «خدا چیزی بر بشری نازل نکرده»، بزرگی خدا را چنانکه باید نشناختند. بگو: «چه کسی آن کتابی را که موسی آورده است نازل کرده؟ [همان کتابی که]برای مردم روشنایی و رهنمود است، [و]آن را به صورت طومار ها درمی آورید. [آنچه را]از آن [می خواهید]آشکار و بسیاری را پنهان می کنید، در صورتی که چیزی که نه شما می دانستید و نه پدرانتان، [به وسیله آن]به شما آموخته شد.» بگو: «خدا [همه را فرستاده]»؛ آنگاه بگذار تا در ژرفای [باطل]خود به بازی [سرگرم]شوند. (۹۱)

وهٰذا کتاب أنزلناه مبار ک مصدق الذی بین یدیه ولتنذر أم القر یٰ ومن حولها ۚ والذین یؤمنون بالآخر ة یؤمنون به ۖ وهم علیٰ صلاتهم یحافظون ﴿٩٢

و این خجسته کتابی است که ما آن را فرو فرستادیم، [و]کتابهایی را که پیش از آن آمده تصدیق می کند؛ و برای اینکه [مردم]ام القری [مکه]و کسانی را که پیرامون آنند هشدار دهی؛ و کسانی که به آخرت ایمان می آورند، به آن [قرآن نیز]ایمان می آورند، و آنان بر نمازهای خود مراقبت می کنند. (۹۲)

ومن أظلم ممن افتر یٰ علی الله کذبا أو قال أوحی إلی ولم یوح إلیه شیء ومن قال سأنزل مثل ما أنزل الله ۗ ولو تر یٰ إذ الظالمون فی غمر ات الموت والملائکة باسطو أیدیهم أخر جوا أنفسکم ۖ الیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تقولون علی الله غیر الحق وکنتم عن آیاته تستکبر ون ﴿٩٣

و کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ می بندد یا می گوید: «به من وحی شده»، در حالی که چیزی به او وحی نشده باشد، و آن کس که می گوید: «به زودی نظیر آنچه را خدا نازل کرده است نازل می کنم»؟ و کاش ستمکاران را در گردابهای مرگ می دیدی که فرشتگان [به سوی آنان]دستهایشان را گشوده اند [و نهیب می زنند:]«جانهایتان را بیرون دهید»؛ امروز به [سزای]آنچه بناحق بر خدا دروغ می بستید و در برابر آیات او تکبر می کردید، به عذاب خوارکننده کیفر می یابید. (۹۳)

ولقد جئتمونا فر ادیٰ کما خلقناکم أول مر ة وتر کتم ما خولناکم ور اء ظهور کم ۖ وما نر یٰ معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شر کاء ۚ لقد تقطع بینکم وضل عنکم ما کنتم تزعمون ﴿٩٤

و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم [اکنون نیز]تنها به سوی ما آمده اید، و آنچه را به شما عطا کرده بودیم پشت سر خود نهاده اید، و شفیعانی را که در [کار]خودتان، شریکان [خدا]می پنداشتید با شما نمی بینیم. به یقین، پیوند میان شما بریده شده، و آنچه را که می پنداشتید از دست شما رفته است. (۹۴)

إن الله فالق الحب والنویٰ ۖ یخر ج الحی من المیت ومخر ج المیت من الحی ۚ ذٰلکم الله ۖ فأنیٰ تؤفکون ﴿٩٥

خدا شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می آورد. چنین است خدای شما؛ پس چگونه [از حق]منحرف می شوید؟ (۹۵)

فالق الإصباح وجعل اللیل سکنا والشمس والقمر حسبانا ۚ ذٰلک تقدیر العزیز العلیم ﴿٩٦

هموست که شکافنده صبح است، و شب را برای آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده. این اندازه گیری آن توانای داناست. (۹۶)

وهو الذی جعل لکم النجوم لتهتدوا بها فی ظلمات البر والبحر ۗ قد فصلنا الآیات لقوم یعلمون ﴿٩٧

و اوست کسی که ستارگان را برای شما قرار داده تا به وسیله آن ها در تاریکیهای خشکی و دریا راه یابید. به یقین، ما دلایل [خود]را برای گروهی که می دانند به روشنی بیان کرده ایم. (۹۷)

وهو الذی أنشأکم من نفس واحدة فمستقر ومستودع ۗ قد فصلنا الآیات لقوم یفقهون ﴿٩٨

و او همان کسی است که شما را از یک تن پدید آورد. پس [برای شما]قرارگاه و محل امانتی [مقرر کرد]. بی تردید، ما آیات [خود]را برای مردمی که می فهمند به روشنی بیان کرده ایم. (۹۸)

وهو الذی أنزل من السماء ماء فأخر جنا به نبات کل شیء فأخر جنا منه خضر ا نخر ج منه حبا متر اکبا ومن النخل من طلعها قنوان دانیة وجنات من أعناب والزیتون والر مان مشتبها وغیر متشابه ۗ انظر وا إلیٰ ثمر ه إذا أثمر وینعه ۚ إن فی ذٰلکم لآیات لقوم یؤمنون ﴿٩٩

و اوست کسی که از آسمان، آبی فرود آورد؛ پس به وسیله آن از هر گونه گیاه برآوردیم، و از آن [گیاه]جوانه سبزی خارج ساختیم که از آن، دانه های متراکمی برمی آوریم، و از شکوفه درخت خرما خوشه هایی است نزدیک به هم؛ و [نیز]باغهایی از انگور و زیتون و انار -همانند و غیر همانند- خارج نمودیم. به میوه آن، چون ثمر دهد و به [طرز]رسیدنش بنگرید. قطعا در این ها برای مردمی که ایمان می آورند نشانه هاست. (۹۹)

وجعلوا لله شر کاء الجن وخلقهم ۖ وخر قوا له بنین وبنات بغیر علم ۚ سبحانه وتعالیٰ عما یصفون ﴿١٠٠

و برای خدا شریکانی از جن قرار دادند، با اینکه خدا آن ها را خلق کرده است؛ و برای او، بی هیچ دانشی، پسران و دخترانی تراشیدند. او پاک و برتر است از آنچه وصف می کنند. (۱۰۰)

بدیع السماوات والأر ض ۖ أنیٰ یکون له ولد ولم تکن له صاحبة ۖ وخلق کل شیء ۖ وهو بکل شیء علیم ﴿١٠١

پدیدآورنده آسمان ها و زمین است. چگونه او را فرزندی باشد، در صورتی که برای او همسری نبوده، و هر چیزی را آفریده، و اوست که به هر چیزی داناست. (۱۰۱)

ذٰلکم الله ر بکم ۖ لا إلٰه إلا هو ۖ خالق کل شیء فاعبدوه ۚ وهو علیٰ کل شیء وکیل ﴿١٠٢

این است خدا، پروردگار شما: هیچ معبودی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است. پس او را بپرستید، و او بر هر چیزی نگهبان است. (۱۰۲)

لا تدر که الأبصار وهو یدر ک الأبصار ۖ وهو اللطیف الخبیر ﴿١٠٣

چشم ها او را درنمی یابند و اوست که دیدگان را درمی یابد، و او لطیف آگاه است. (۱۰۳)

قد جاءکم بصائر من ر بکم ۖ فمن أبصر فلنفسه ۖ ومن عمی فعلیها ۚ وما أنا علیکم بحفیظ ﴿١٠٤

به راستی رهنمودهایی از جانب پروردگارتان برای شما آمده است. پس هر که به دیده بصیرت بنگرد به سود خود او، و هر کس از سر بصیرت ننگرد به زیان خود اوست، و من بر شما نگهبان نیستم. (۱۰۴)

وکذٰلک نصر ف الآیات ولیقولوا در ست ولنبینه لقوم یعلمون ﴿١٠٥

و این گونه آیات [خود]را گوناگون بیان می کنیم، تا مبادا بگویند تو درس خوانده ای، و تا اینکه آن را برای گروهی که می دانند روشن سازیم. (۱۰۵)

اتبع ما أوحی إلیک من ر بک ۖ لا إلٰه إلا هو ۖ وأعر ض عن المشر کین ﴿١٠٦

از آنچه از پروردگارت به تو وحی شده پیروی کن. هیچ معبودی جز او نیست، و از مشرکان روی بگردان. (۱۰۶)

ولو شاء الله ما أشر کوا ۗ وما جعلناک علیهم حفیظا ۖ وما أنت علیهم بوکیل ﴿١٠٧

و اگر خدا می خواست آنان شرک نمی آوردند، و ما تو را بر ایشان نگهبان نکرده ایم، و تو وکیل آنان نیستی. (۱۰۷)

ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم ۗ کذٰلک زینا لکل أمة عملهم ثم إلیٰ ر بهم مر جعهم فینبئهم بما کانوا یعملون ﴿١٠٨

و آنهایی را که جز خدا می خوانند دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی [و]به نادانی، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی کردارشان را آراستیم. آنگاه بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، و ایشان را از آنچه انجام می دادند آگاه خواهد ساخت. (۱۰۸)

وأقسموا بالله جهد أیمانهم لئن جاءتهم آیة لیؤمنن بها ۚ قل إنما الآیات عند الله ۖ وما یشعر کم أنها إذا جاءت لا یؤمنون ﴿١٠٩

و با سخت ترین سوگندهایشان، به خدا سوگند خوردند که اگر معجزه ای برای آنان بیاید، حتما بدان می گروند. بگو: «معجزات، تنها در اختیار خداست.» و شما چه می دانید که اگر [معجزه هم]بیاید باز ایمان نمی آورند. (۱۰۹)

ونقلب أفئدتهم وأبصار هم کما لم یؤمنوا به أول مر ة ونذر هم فی طغیانهم یعمهون ﴿١١٠

و دل ها و دیدگانشان را برمی گردانیم [در نتیجه به آیات ما ایمان نمی آورند]چنانکه نخستین بار به آن ایمان نیاوردند؛ و آنان را رها می کنیم تا در طغیانشان سرگردان بمانند. (۱۱۰)

ولو أننا نزلنا إلیهم الملائکة وکلمهم الموتیٰ وحشر نا علیهم کل شیء قبلا ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله ولٰکن أکثر هم یجهلون ﴿١١١

و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان می فرستادیم و اگر مردگان با آنان به سخن می آمدند، و هر چیزی را دسته دسته در برابر آنان گرد می آوردیم، باز هم ایمان نمی آوردند -جز اینکه خدا بخواهد- ولی بیشترشان نادانی می کنند. (۱۱۱)

وکذٰلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الإنس والجن یوحی بعضهم إلیٰ بعض زخر ف القول غر ور ا ۚ ولو شاء ر بک ما فعلوه ۖ فذر هم وما یفتر ون ﴿١١٢

و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن برگماشتیم. بعضی از آن ها به بعضی، برای فریب [یکدیگر]، سخنان آراسته القا می کنند؛ و اگر پروردگار تو می خواست چنین نمی کردند. پس آنان را با آنچه به دروغ می سازند واگذار. (۱۱۲)

ولتصغیٰ إلیه أفئدة الذین لا یؤمنون بالآخر ة ولیر ضوه ولیقتر فوا ما هم مقتر فون ﴿١١٣

و [چنین مقرر شده است]تا دلهای کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند به آن [سخن باطل]بگراید و آن را بپسندد، و تا اینکه آنچه را باید به دست بیاورند، به دست آورند. (۱۱۳)

أفغیر الله أبتغی حکما وهو الذی أنزل إلیکم الکتاب مفصلا ۚ والذین آتیناهم الکتاب یعلمون أنه منزل من ر بک بالحق ۖ فلا تکونن من الممتر ین ﴿١١٤

پس، آیا داوری جز خدا جویم؟ با اینکه اوست که این کتاب را به تفصیل به سوی شما نازل کرده است؛ و کسانی که کتاب [آسمانی]بدیشان داده ایم می دانند که آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است. پس تو از تردیدکنندگان مباش. (۱۱۴)

وتمت کلمت ر بک صدقا وعدلا ۚ لا مبدل لکلماته ۚ وهو السمیع العلیم ﴿١١٥

و سخن پروردگارت به راستی و داد، سرانجام گرفته است؛ و هیچ تغییردهنده ای برای کلمات او نیست؛ و او شنوای داناست. (۱۱۵)

وإن تطع أکثر من فی الأر ض یضلوک عن سبیل الله ۚ إن یتبعون إلا الظن وإن هم إلا یخر صون ﴿١١٦

و اگر از بیشتر کسانی که در [این سر]زمین می باشند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند. آنان جز از گمان [خود]پیروی نمی کنند و جز به حدس و تخمین نمی پردازند. (۱۱۶)

إن ر بک هو أعلم من یضل عن سبیله ۖ وهو أعلم بالمهتدین ﴿١١٧

باری، پروردگار تو به [حال]کسی که از راه او منحرف می شود داناتر است، و او به [حال]راه یافتگان [نیز]داناتر است. (۱۱۷)

فکلوا مما ذکر اسم الله علیه إن کنتم بآیاته مؤمنین ﴿١١٨

پس، اگر به آیات او ایمان دارید از آنچه نام خدا [به هنگام ذبح]بر آن برده شده است بخورید. (۱۱۸)

وما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه وقد فصل لکم ما حر م علیکم إلا ما اضطر ر تم إلیه ۗ وإن کثیر ا لیضلون بأهوائهم بغیر علم ۗ إن ر بک هو أعلم بالمعتدین ﴿١١٩

و شما را چه شده است که از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمی خورید؟ با اینکه [خدا]آنچه را بر شما حرام کرده -جز آنچه بدان ناچار شده اید- برای شما به تفصیل بیان نموده است؛ و به راستی، بسیاری [از مردم، دیگران را]از روی نادانی، با هوسهای خود گمراه می کنند. آری، پروردگار تو به [حال]تجاوزکاران داناتر است. (۱۱۹)

وذر وا ظاهر الإثم وباطنه ۚ إن الذین یکسبون الإثم سیجزون بما کانوا یقتر فون ﴿١٢٠

و گناه آشکار و پنهان را رها کنید، زیرا کسانی که مرتکب گناه می شوند، به زودی در برابر آنچه به دست می آوردند کیفر خواهند یافت. (۱۲۰)

ولا تأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه وإنه لفسق ۗ وإن الشیاطین لیوحون إلیٰ أولیائهم لیجادلوکم ۖ وإن أطعتموهم إنکم لمشر کون ﴿١٢١

و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخورید، چرا که آن قطعا نافرمانی است؛ و در حقیقت، شیطان ها به دوستان خود وسوسه می کنند تا با شما ستیزه نمایند؛ و اگر اطاعتشان کنید قطعا شما هم مشرکید. (۱۲۱)

أومن کان میتا فأحییناه وجعلنا له نور ا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخار ج منها ۚ کذٰلک زین للکافر ین ما کانوا یعملون ﴿١٢٢

آیا کسی که مرده [دل]بود و زنده اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود، چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟ این گونه برای کافران آنچه انجام می دادند زینت داده شده است. (۱۲۲)

وکذٰلک جعلنا فی کل قر یة أکابر مجر میها لیمکر وا فیها ۖ وما یمکر ون إلا بأنفسهم وما یشعر ون ﴿١٢٣

و بدین گونه، در هر شهری گناهکاران بزرگش را می گماریم تا در آن به نیرنگ پردازند، و [لی]آنان جز به خودشان نیرنگ نمی زنند و درک نمی کنند. (۱۲۳)

وإذا جاءتهم آیة قالوا لن نؤمن حتیٰ نؤتیٰ مثل ما أوتی ر سل الله ۘ الله أعلم حیث یجعل ر سالته ۗ سیصیب الذین أجر موا صغار عند الله وعذاب شدید بما کانوا یمکر ون ﴿١٢٤

و، چون آیتی برایشان بیاید، می گویند: «هرگز ایمان نمی آوریم تا اینکه نظیر آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما [نیز]داده شود.» خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد. به زودی، کسانی را که مرتکب گناه شدند، به [سزای]آنکه نیرنگ می کردند، در پیشگاه خدا خواری و شکنجه ای سخت خواهد رسید. (۱۲۴)

فمن یر د الله أن یهدیه یشر ح صدر ه للإسلام ۖ ومن یر د أن یضله یجعل صدر ه ضیقا حر جا کأنما یصعد فی السماء ۚ کذٰلک یجعل الله الر جس علی الذین لا یؤمنون ﴿١٢٥

پس کسی را که خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام می گشاید؛ و هر که را بخواهد گمراه کند، دلش را سخت تنگ می گرداند؛ چنانکه گویی به زحمت در آسمان بالا می رود. این گونه، خدا پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند قرار می دهد. (۱۲۵)

وهٰذا صر اط ر بک مستقیما ۗ قد فصلنا الآیات لقوم یذکر ون ﴿١٢٦

و راه راست پروردگارت همین است. ما آیات [خود]را برای گروهی که پند می گیرند، به روشنی بیان نموده ایم. (۱۲۶)

لهم دار السلام عند ر بهم ۖ وهو ولیهم بما کانوا یعملون ﴿١٢٧

برای آنان، نزد پروردگارشان سرای عافیت است، و به [پاداش]آنچه انجام می دادند، او یارشان خواهد بود. (۱۲۷)

ویوم یحشر هم جمیعا یا معشر الجن قد استکثر تم من الإنس ۖ وقال أولیاؤهم من الإنس ر بنا استمتع بعضنا ببعض وبلغنا أجلنا الذی أجلت لنا ۚ قال النار مثواکم خالدین فیها إلا ما شاء الله ۗ إن ر بک حکیم علیم ﴿١٢٨

و [یاد کن]روزی را که همه آنان را گرد می آورد [و می فرماید:]«ای گروه جنیان، از آدمیان [پیروان]فراوان یافتید.» و هواخواهان آن ها از [نوع]انسان می گویند: «پروردگارا، برخی از ما از برخی دیگر بهره برداری کرد، و به پایانی که برای ما معین کردی رسیدیم.» [خدا]می فرماید: «جایگاه شما آتش است؛ در آن ماندگار خواهید بود، مگر آنچه را خدا بخواهد [که خود تخفیف دهد]؛ آری، پروردگار تو حکیم داناست.» (۱۲۸)

وکذٰلک نولی بعض الظالمین بعضا بما کانوا یکسبون ﴿١٢٩

و این گونه برخی از ستمکاران را به [کیفر]آنچه به دست می آوردند، سرپرست برخی دیگر می گردانیم. (۱۲۹)

یا معشر الجن والإنس ألم یأتکم ر سل منکم یقصون علیکم آیاتی وینذر ونکم لقاء یومکم هٰذا ۚ قالوا شهدنا علیٰ أنفسنا ۖ وغر تهم الحیاة الدنیا وشهدوا علیٰ أنفسهم أنهم کانوا کافر ین ﴿١٣٠

ای گروه جن و انس، آیا از میان شما فرستادگانی برای شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند؟ گفتند: «ما به زیان خود گواهی دهیم.» [که آری، آمدند]و زندگی دنیا فریبشان داد، و بر ضد خود گواهی دادند که آنان کافر بوده اند. (۱۳۰)

ذٰلک أن لم یکن ر بک مهلک القر یٰ بظلم وأهلها غافلون ﴿١٣١

این [اتمام حجت]بدان سبب است که پروردگار تو هیچ گاه شهر ها را به ستم نابوده نکرده، در حالی که مردم آن غافل باشند. (۱۳۱)

ولکل در جات مما عملوا ۚ وما ر بک بغافل عما یعملون ﴿١٣٢

و برای هر یک [از این دو گروه]، از آنچه انجام داده اند، [در جزا]مراتبی خواهد بود، و پروردگارت از آنچه می کنند غافل نیست. (۱۳۲)

ور بک الغنی ذو الر حمة ۚ إن یشأ یذهبکم ویستخلف من بعدکم ما یشاء کما أنشأکم من ذر یة قوم آخر ین ﴿١٣٣

و پروردگار تو بی نیاز و رحمتگر است. اگر بخواهد شما را می برد، و پس از شما، هر که را بخواهد جانشین [شما]می کند؛ همچنانکه شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورده است. (۱۳۳)

إن ما توعدون لآت ۖ وما أنتم بمعجزین ﴿١٣٤

قطعا آنچه به شما وعده داده می شود آمدنی است، و شما درمانده کنندگان [خدا]نیستید. (۱۳۴)

قل یا قوم اعملوا علیٰ مکانتکم إنی عامل ۖ فسوف تعلمون من تکون له عاقبة الدار ۗ إنه لا یفلح الظالمون ﴿١٣٥

بگو: «ای قوم من، هر چه مقدور شما هست انجام دهید؛ من [هم]انجام می دهم. به زودی خواهید دانست که فرجام [نیکوی]آن سرای از آن کیست. آری، ستمکاران رستگار نمی شوند.» (۱۳۵)

وجعلوا لله مما ذر أ من الحر ث والأنعام نصیبا فقالوا هٰذا لله بزعمهم وهٰذا لشر کائنا ۖ فما کان لشر کائهم فلا یصل إلی الله ۖ وما کان لله فهو یصل إلیٰ شر کائهم ۗ ساء ما یحکمون ﴿١٣٦

و [مشرکان]برای خدا از آنچه از کشت و دام ها که آفریده است سهمی گذاشتند، و به پندار خودشان گفتند: «این ویژه خداست و این ویژه بتان ما.» پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمی رسید، و [لی]آنچه خاص خدا بود به بتانشان می رسید. چه بد داوری می کنند. (۱۳۶)

وکذٰلک زین لکثیر من المشر کین قتل أولادهم شر کاؤهم لیر دوهم ولیلبسوا علیهم دینهم ۖ ولو شاء الله ما فعلوه ۖ فذر هم وما یفتر ون ﴿١٣٧

و این گونه برای بسیاری از مشرکان، بتانشان کشتن فرزندانشان را آراستند، تا هلاکشان کنند و دینشان را بر آنان مشتبه سازند؛ و اگر خدا می خواست چنین نمی کردند. پس ایشان را با آنچه به دروغ می سازند رها کن. (۱۳۷)

وقالوا هٰذه أنعام وحر ث حجر لا یطعمها إلا من نشاء بزعمهم وأنعام حر مت ظهور ها وأنعام لا یذکر ون اسم الله علیها افتر اء علیه ۚ سیجزیهم بما کانوا یفتر ون ﴿١٣٨

و به زعم خودشان گفتند: «این ها دام ها و کشتزار [های]ممنوع است، که جز کسی که ما بخواهیم نباید از آن بخورد، و دامهایی است که [سوار شدن بر]پشت آن ها حرام شده است؛ و دامهایی [داشتند]که [هنگام ذبح]نام خدا را بر آن [ها]نمی بردند به صرف افترا بر [خدا]به زودی [خدا]آنان را به خاطر آنچه افترا می بستند جزا می دهد. (۱۳۸)

وقالوا ما فی بطون هٰذه الأنعام خالصة لذکور نا ومحر م علیٰ أزواجنا ۖ وإن یکن میتة فهم فیه شر کاء ۚ سیجزیهم وصفهم ۚ إنه حکیم علیم ﴿١٣٩

و گفتند: «آنچه در شکم این دامهاست اختصاص به مردان ما دارد و بر همسران ما حرام شده است، و اگر [آن جنین]مرده باشد، همه آنان [از زن و مرد]در آن شریکند. به زودی [خدا]توصیف آنان را سزا خواهد داد، زیرا او حکیم داناست. (۱۳۹)

قد خسر الذین قتلوا أولادهم سفها بغیر علم وحر موا ما ر زقهم الله افتر اء علی الله ۚ قد ضلوا وما کانوا مهتدین ﴿١٤٠

کسانی که از روی بی خردی و نادانی، فرزندان خود را کشته اند، و آنچه را خدا روزیشان کرده بود -از راه افترا به خدا- حرام شمرده اند، سخت زیان کردند. آنان به راستی گمراه شده، و هدایت نیافته اند. (۱۴۰)

وهو الذی أنشأ جنات معر وشات وغیر معر وشات والنخل والزر ع مختلفا أکله والزیتون والر مان متشابها وغیر متشابه ۚ کلوا من ثمر ه إذا أثمر وآتوا حقه یوم حصاده ۖ ولا تسر فوا ۚ إنه لا یحب المسر فین ﴿١٤١

و اوست کسی که باغهایی با داربست و بدون داربست، و خرمابن، و کشتزار با میوه های گوناگون آن، و زیتون، و انار، شبیه به یکدیگر و غیر شبیه پدید آورد. از میوه آن -چون ثمر داد- بخورید، و حق [بینوایان از]آن را روز بهره برداری از آن بدهید، و [لی]زیاده روی مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد. (۱۴۱)

ومن الأنعام حمولة وفر شا ۚ کلوا مما ر زقکم الله ولا تتبعوا خطوات الشیطان ۚ إنه لکم عدو مبین ﴿١٤٢

و [نیز]از دامها، حیوانات بارکش و حیوانات کرک و پشم دهنده را [پدید آورد]. از آنچه خدا روزیتان کرده است بخورید، و از پی گامهای شیطان مروید که او برای شما دشمنی آشکار است. (۱۴۲)

ثمانیة أزواج ۖ من الضأن اثنین ومن المعز اثنین ۗ قل آلذکر ین حر م أم الأنثیین أما اشتملت علیه أر حام الأنثیین ۖ نبئونی بعلم إن کنتم صادقین ﴿١٤٣

هشت فرد [آفرید و بر شما حلال کرد]: از گوسفند دو تا، و از بز دو تا. بگو: «آیا [خدا]نر ها [ی آنها]را حرام کرده یا ماده را؟ یا آنچه را که رحم آن دو ماده در بر گرفته است؟» اگر راست می گویید، از روی علم، به من خبر دهید. (۱۴۳)

ومن الإبل اثنین ومن البقر اثنین ۗ قل آلذکر ین حر م أم الأنثیین أما اشتملت علیه أر حام الأنثیین ۖ أم کنتم شهداء إذ وصاکم الله بهٰذا ۚ فمن أظلم ممن افتر یٰ علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم ۗ إن الله لا یهدی القوم الظالمین ﴿١٤٤

و از شتر دو، و از گاو دو. بگو: «آیا [خدا]نر ها [ی آنها]را حرام کرده یا ماده ها را؟ یا آنچه را که رحم آن دو ماده در بر گرفته است؟» آیا وقتی خداوند شما را به این [تحریم]سفارش کرد حاضر بودید؟ پس کیست ستمکارتر از آنکس که بر خدا دروغ بندد، تا از روی نادانی، مردم را گمراه کند؟ آری، خدا گروه ستمکاران را راهنمایی نمی کند. (۱۴۴)

قل لا أجد فی ما أوحی إلی محر ما علیٰ طاعم یطعمه إلا أن یکون میتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزیر فإنه ر جس أو فسقا أهل لغیر الله به ۚ فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فإن ر بک غفور ر حیم ﴿١٤٥

بگو: «در آنچه به من وحی شده است، بر خورنده ای که آن را می خورد هیچ حرامی نمی یابم، مگر آنکه مردار یا خون ریخته یا گوشت خوک باشد که این ها همه پلیدند. یا [قربانیی که]از روی نافرمانی، [به هنگام ذبح]نام غیر خدا بر آن برده شده باشد. پس کسی که بدون سرکشی و زیاده خواهی [به خوردن آنها]ناچار گردد، قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است. (۱۴۵)

وعلی الذین هادوا حر منا کل ذی ظفر ۖ ومن البقر والغنم حر منا علیهم شحومهما إلا ما حملت ظهور هما أو الحوایا أو ما اختلط بعظم ۚ ذٰلک جزیناهم ببغیهم ۖ وإنا لصادقون ﴿١٤٦

و بر یهودیان، هر [حیوان]چنگال داری را حرام کردیم، و از گاو و گوسفند، پیه آن دو را بر آنان حرام کردیم، به استثنای پیه هایی که بر پشت آن دو یا بر روده هاست یا آنچه با استخوان درآمیخته است. این [تحریم]را به سزای ستم کردنشان، به آنان کیفر دادیم، و ما البته راستگوییم. (۱۴۶)

فإن کذبوک فقل ر بکم ذو ر حمة واسعة ولا یر د بأسه عن القوم المجر مین ﴿١٤٧

ای پیامبر پس اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «پروردگار شما دارای رحمتی گسترده است؛ و [با این حال]عذاب او از گروه مجرمان بازگردانده نخواهد شد.» (۱۴۷)

سیقول الذین أشر کوا لو شاء الله ما أشر کنا ولا آباؤنا ولا حر منا من شیء ۚ کذٰلک کذب الذین من قبلهم حتیٰ ذاقوا بأسنا ۗ قل هل عندکم من علم فتخر جوه لنا ۖ إن تتبعون إلا الظن وإن أنتم إلا تخر صون ﴿١٤٨

کسانی که شرک آوردند به زودی خواهند گفت: «اگر خدا می خواست، نه ما و نه پدرانمان شرک نمی آوردیم، و چیزی را [خودسرانه]تحریم نمی کردیم.» کسانی هم که پیش از آنان بودند، همین گونه [پیامبران خود را]تکذیب کردند، تا عقوبت ما را چشیدند. بگو: «آیا نزد شما دانشی هست که آن را برای ما آشکار کنید؟ شما جز از گمان پیروی نمی کنید، و جز دروغ نمی گویید.» (۱۴۸)

قل فلله الحجة البالغة ۖ فلو شاء لهداکم أجمعین ﴿١٤٩

بگو: «برهان رسا ویژه خداست، و اگر [خدا]می خواست قطعا همه شما را هدایت می کرد.» (۱۴۹)

قل هلم شهداءکم الذین یشهدون أن الله حر م هٰذا ۖ فإن شهدوا فلا تشهد معهم ۚ ولا تتبع أهواء الذین کذبوا بآیاتنا والذین لا یؤمنون بالآخر ة وهم بر بهم یعدلون ﴿١٥٠

بگو: «گواهان خود را که گواهی می دهند به اینکه خدا این ها را حرام کرده، بیاورید.» پس اگر هم شهادت دادند تو با آنان شهادت مده، و هوسهای کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند و کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند و [معبودان دروغین را]با پروردگارشان همتا قرار می دهند، پیروی مکن. (۱۵۰)

قل تعالوا أتل ما حر م ر بکم علیکم ۖ ألا تشر کوا به شیئا ۖ وبالوالدین إحسانا ۖ ولا تقتلوا أولادکم من إملاق ۖ نحن نر زقکم وإیاهم ۖ ولا تقر بوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن ۖ ولا تقتلوا النفس التی حر م الله إلا بالحق ۚ ذٰلکم وصاکم به لعلکم تعقلون ﴿١٥١

بگو: «بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده برای شما بخوانم: چیزی را با او شریک قرار مدهید؛ و به پدر و مادر احسان کنید؛ و فرزندان خود را از بیم تنگدستی مکشید؛ ما شما و آنان را روزی می رسانیم؛ و به کارهای زشت -چه علنی آن و چه پوشیده [اش]- نزدیک مشوید؛ و نفسی را که خدا حرام گردانیده، جز بحق مکشید. اینهاست که [خدا]شما را به [انجام دادن]آن سفارش کرده است، باشد که بیندیشد. (۱۵۱)

ولا تقر بوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتیٰ یبلغ أشده ۖ وأوفوا الکیل والمیزان بالقسط ۖ لا نکلف نفسا إلا وسعها ۖ وإذا قلتم فاعدلوا ولو کان ذا قر بیٰ ۖ وبعهد الله أوفوا ۚ ذٰلکم وصاکم به لعلکم تذکر ون ﴿١٥٢

و به مال یتیم -جز به نحوی [هر چه نیکوتر]- نزدیک مشوید، تا به حد رشد خود برسد؛ و پیمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپیمایید. هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمی کنیم. و، چون [به داوری یا شهادت]سخن گویید دادگری کنید، هر چند [در باره]خویشاوند [شما]باشد؛ و به پیمان خدا وفا کنید. اینهاست که [خدا]شما را به آن سفارش کرده است، باشد که پند گیرید. (۱۵۲)

وأن هٰذا صر اطی مستقیما فاتبعوه ۖ ولا تتبعوا السبل فتفر ق بکم عن سبیله ۚ ذٰلکم وصاکم به لعلکم تتقون ﴿١٥٣

و [بدانید]این است راه راست من؛ پس، از آن پیروی کنید؛ و از راه ها [ی دیگر]که شما را از راه وی پراکنده می سازد پیروی مکنید. اینهاست که [خدا]شما را به آن سفارش کرده است، باشد که به تقوا گرایید. (۱۵۳)

ثم آتینا موسی الکتاب تماما علی الذی أحسن وتفصیلا لکل شیء وهدی ور حمة لعلهم بلقاء ر بهم یؤمنون ﴿١٥٤

آنگاه به موسی کتاب دادیم، برای اینکه [نعمت را]بر کسی که نیکی کرده است تمام کنیم، و برای اینکه هر چیزی را بیان نماییم، و هدایت و رحمتی باشد، امید که به لقای پروردگارشان ایمان بیاورند. (۱۵۴)

وهٰذا کتاب أنزلناه مبار ک فاتبعوه واتقوا لعلکم تر حمون ﴿١٥٥

و این، خجسته کتابی است که ما آن را نازل کردیم؛ پس، از آن پیروی کنید و پرهیزگاری نمایید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید، (۱۵۵)

أن تقولوا إنما أنزل الکتاب علیٰ طائفتین من قبلنا وإن کنا عن در استهم لغافلین ﴿١٥٦

تا نگویید: «کتاب [آسمانی]، تنها بر دو طایفه پیش از ما نازل شده، و ما از آموختن آنان بی خبر بودیم.» (۱۵۶)

أو تقولوا لو أنا أنزل علینا الکتاب لکنا أهدیٰ منهم ۚ فقد جاءکم بینة من ر بکم وهدی ور حمة ۚ فمن أظلم ممن کذب بآیات الله وصدف عنها ۗ سنجزی الذین یصدفون عن آیاتنا سوء العذاب بما کانوا یصدفون ﴿١٥٧

یا نگویید: «اگر کتاب بر ما نازل می شد، قطعا از آنان هدایت یافته تر بودیم.» اینک حجتی از جانب پروردگارتان برای شما آمده و رهنمود و رحمتی است. پس کیست ستمکارتر از آن کس که آیات خدا را دروغ پندارد و از آن ها روی گرداند؟ به زودی کسانی را که از آیات ما روی می گردانند، به سبب [همین]اعراضشان، به عذابی سخت مجازات خواهیم کرد. (۱۵۷)

هل ینظر ون إلا أن تأتیهم الملائکة أو یأتی ر بک أو یأتی بعض آیات ر بک ۗ یوم یأتی بعض آیات ر بک لا ینفع نفسا إیمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی إیمانها خیر ا ۗ قل انتظر وا إنا منتظر ون ﴿١٥٨

آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان به سویشان بیایند، یا پروردگارت بیاید، یا پاره ای از نشانه های پروردگارت بیاید؟ [اما]روزی که پاره ای از نشانه های پروردگارت [پدید]آید، کسی که قبلا ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمی بخشد. بگو: «منتظر باشید که ما [هم]منتظریم.» (۱۵۸)

إن الذین فر قوا دینهم وکانوا شیعا لست منهم فی شیء ۚ إنما أمر هم إلی الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون ﴿١٥٩

کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و فرقه فرقه شدند، تو هیچ گونه مسؤول ایشان نیستی، کارشان فقط با خداست. آنگاه به آنچه انجام می دادند آگاهشان خواهد کرد. (۱۵۹)

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها ۖ ومن جاء بالسیئة فلا یجزیٰ إلا مثلها وهم لا یظلمون ﴿١٦٠

هر کس کار نیکی بیاورد، ده برابر آن [پاداش]خواهد داشت، و هر کس کار بدی بیاورد، جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نرود. (۱۶۰)

قل إننی هدانی ر بی إلیٰ صر اط مستقیم دینا قیما ملة إبر اهیم حنیفا ۚ وما کان من المشر کین ﴿١٦١

بگو: «آری! پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است: دینی پایدار، آیین ابراهیم حق گرای! و او از مشرکان نبود.» (۱۶۱)

قل إن صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله ر ب العالمین ﴿١٦٢

بگو: «در حقیقت، نماز من و [سایر]عبادات من و زندگی و مرگ من، برای خدا، پروردگار جهانیان است.» (۱۶۲)

لا شر یک له ۖ وبذٰلک أمر ت وأنا أول المسلمین ﴿١٦٣

که او را شریکی نیست، و بر این [کار]دستور یافته ام، و من نخستین مسلمانم. (۱۶۳)

قل أغیر الله أبغی ر با وهو ر ب کل شیء ۚ ولا تکسب کل نفس إلا علیها ۚ ولا تزر وازر ة وزر أخر یٰ ۚ ثم إلیٰ ر بکم مر جعکم فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون ﴿١٦٤

بگو: آیا جز خدا پروردگاری بجویم؟ با اینکه او پروردگار هر چیزی است، و هیچ کس جز بر زیان خود [گناهی]انجام نمی دهد، و هیچ باربرداری بار [گناه]دیگری را برنمی دارد، آنگاه بازگشت شما به سوی پروردگارتان خواهد بود، پس ما را به آنچه در آن اختلاف می کردید آگاه خواهد کرد. (۱۶۴)

وهو الذی جعلکم خلائف الأر ض ور فع بعضکم فوق بعض در جات لیبلوکم فی ما آتاکم ۗ إن ر بک سر یع العقاب وإنه لغفور ر حیم ﴿١٦٥

و اوست کسی که شما را در زمین جانشین [یکدیگر]قرار داد، و بعضی از شما را بر برخی دیگر به درجاتی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید. آری، پروردگار تو زودکیفر است، و [هم]او بس آمرزنده مهربان است (۱۶۵)

انتهای پیام/

پرسش و پاسخ در سوره ای که فرشتگان برای قاری آن تا روز قیامت تسبیح می گویند + صوت آیات

گفتگو با هوش مصنوعی