در تکاپوی یافتن الگوی بومی برای تحقق دولت اسلامی (۲)

باشگاه خبرنگاران پویا
نگاه رهبر معظم انقلاب نسبت به روند تحقق دولت دینی و نسبتش با جامعه دینی و تمدن اسلامی، از جمله سرفصل های کلیدی در پرداخت به دولت اسلامی است. دولت اسلامی از جمله اموری است که در وضع کنونی ایران که بعضا آغشته به مفاهیم التقاطی همچون دولت های سکولار و مدرن است، نیازمند پرداخت بنیادی است تا به پایه های فرهنگی و تاریخی خویش بیشتر نزدیک بشویم. دکتر مهدی جمشیدی(عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) در یادداشتی پرونده«از دولت دینی تا دولت مدرن»|چاره اندیشی های رهبری نظام برای تحقق دولت اسلامی(۱) به بخشی از این مسئله پرداخت. اکنون ابعاد دیگر این موضوع در یادداشت ذیل مطرح می شود.
فقدان «الگوی بومی»، موجب کج و معوج شدن حرکات حاکمیت سیاسی می شود
از سازوکارهایی که آیت الله خامنه ای به صورت موازی، آن را پیگیری کرد، سندنگاری و راهبردپردازی به مثابه الگوهای بومی حکمرانی بود؛ هرچند ایشان هم در قالب سیاست های کلی نظام، کاری با چنین مضمونی را دنبال می کرد و به تمام نهادهای حاکمیت، خط و جهت می داد و هم در قالب سخنرانی های خویش در پی اثرگذاری بود، اما ایشان احساس کرد که باید افزون بر این عرصه ها، نظام را در هندسه و چارچوب سندهای بالادستی کلان و راهبردی، دارای هویت مدون و مشخص کند تا از تلاطم ها و نوسان های نامطلوب نهادها جلوگیری کند.
به عبارت دیگر، در مواجهه با این مسأله که برخی از نهادهای حکومتی در اثر تغییر مدیران، از مسیر و مدار حرکت تکاملی دینی خویش، فاصله می گیرند و گرفتار پیچ و خم می شوند، آیت الله خامنه ای تصمیم گرفت که با طراحی سندهای سیاستی گوناگون، جادۀ حرکت نظام را هرچه بیشتر، وضوح ببخشد و با الزام ها و ایجاب های ساختاری، نهادهای دولتی را در افق غنی و قویم اسلامی، به حرکت درآورد و از فرو افتادن به مرداب علوم انسانی غربی جلوگیری کند:
تو خوش و خوبی و کان هر خوشی/تو چرا خود منت باده کشی؟!(۱)
از جمله مهم ترین این ساختارپردازی ها و چارچوب بندی ها عبارتند از:
۱-سند چشم انداز ۲۰ساله
۲-نقشۀ جامع علمی
۳-نقشۀ مهندسی فرهنگی
۴-سند بنیادین تحول در آموزش و پرورش
۵-الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
۶-بیانیۀ گام دوم انقلاب
وظایفی که نیروهای انقلابی در این باره برعهده دارند، به چند دسته تقسیم می شوند؛ یک دسته از مسئولیت ها، معطوف به سطح انتزاعی و معرفتی است، به این معنی که باید مفاهیم و معارف مطرح شده از سوی رهبر انقلاب را تئوریزه و در حوزه و دانشگاه، مستقر و تثبیت کنیم، چراکه باید اعتبار و صدق آنها به اثبات برسد و در قالب نظریه های علمی جاافتاده و معتبر، شناخته شوند تا زمینه برای تحققشان فراهم بشود. دستۀ دیگر از وظایف، ناظر به راهبردپردازی و سیاست گذاری است، به این معنی که باید کوشش کنیم این مقولات کلی را به سلسله راهبردها و سیاست ها، ترجمه و تبدیل کنیم تا مشخص شود که دولت اسلامی باید در چه جهاتی حرکت کند و چه مسیری را بپیماید و سرانجام، یک دسته از وظایف نیز فراهم سازی طرح های عملیاتی و عینی را دربرمی گیرد که در حقیقت، برنامۀ اقدام دولت اسلامی است. از آنجا که هیچیک از این سطوح و لایه ها نباید نادیده گرفته شوند، ما در دو سال آینده، سخت نیازمند فشرده کاری و تولید و خلاقیت در کوتاه مدت هستیم.
بدون استقرار «دولت جوان حزب اللهی» دغدغه ها و معضل ها برطرف نمی شوند
آخرین موضع گیری آیت الله خامنه ای، بسیار محل تأمل است و چه بسا نتوان برای آن، نظیر و پیشینه ای یافت؛ ایشان در دیدار با دانشجویان و در برابر دغدغه ها و مطالبات انقلابی و عدالت خواهانۀ آنها، تصریح کردند که چنانچه یک دولت جوان حزب اللهی مستقر شود، این خواسته ها و آرمان های معلق، به تحقق خواهند پیوست؛ از این رو، باید در پی زمینه سازی برای استقرار دولت جوان حزب اللهی بود. ایشان در طول سال های گذشته بارها از طریق اشاره به دوگانه های مدیریتی، کوشیده بودند به چگونگی و سازوکار مدیریت ها در دولت اعتدال گرا، اعتراض کند و نشان دهد که نه مشکلات، حل نشدنی و نه نسخۀ علاجشان بر ما مجهول است، بلکه حلقۀ مفقوده، حضور مدیران شایسته و کارآمد است. دوگانه های یادشده، عبارت بودند از:
۱-دوگانۀ کارگزار انقلابی/ غیرانقلابی
۲-دوگانۀ کارگزار جهادی/ اداری
۳-دوگانۀ کارگزار ساده زیست/ اشرافی
۴-دوگانۀ کارگزار جوان/ پیر
این تعابیر و تعبیر صریح دولت جوان حزب اللهی، بر این حقیقت دلالت دارد که آیت الله خامنه ای، با روند دولت های غیر انقلابی، توافق چندانی ندارند و معتقدند که ضعف های آن، ناشی از نیروهایش است، بلکه فراتر از این، انقلاب نیازمند چرخش مدیریتی است و باید در گام دوم انقلاب، جوانان انقلابی به صحنۀ تدبیر و فعالیت بیایند و زمام و عنان را در دست بگیرند. ایشان به این جمع بندی قطعی رسیده اند که باید حاکمیت، از نیروهای لیبرال و عمل گرای پیر عبور کند تا آرمان های انقلاب، بیش از پیش، محقق شوند؛ این جمع بندی بسیار مهم و تعیین کننده، حاصل انباشت تجربه های دهه های گذشته است و اینک با توجه به اینکه دست کم از نظر سنی، میانگین مدیران، دچار پیری و فرسودگی غیرقابل دفاع شده اند، فرصت مناسبی برای رقم زدن یک فصل تازه است. اگر در گام اول انقلاب، نسل های اول و دوم انقلاب، عهده دار تمام مسئولیت ها بودند و انقلاب را پیش بردند، اینک در گام دوم انقلاب، باید در عین استفاده از تجربۀ اینان، نسل های سوم و چهارم انقلاب، نقش آفرینی کنند و تحولات بزرگ و تاریخی پدید آورند:
پیر، عقل آمد، نه آن موی سپید/مو نمی گنجد درین بخت و امید(۲)
به بیان دیگر، این چرخش نسلی باید دربردارندۀ چرخش ایدئولوژیک نیز باشد، به طوری که مدیران و کارگزاران انقلاب در گام دوم، باید در سطوح عالی فکری و بینشی قرار داشته باشند، تا آنجا که بتوان آنها را حزب اللهی خواند. همچنین نخستین گام رسمی و عملی برای تحقق بیانیۀ گام دوم انقلاب، ورود هم اینان به عرصه های مدیریتی انقلاب است؛ بنا نیست بیانیه اولا و بالذات، به دست کسانی غیر از جوانان انقلابی در لایۀ حاکمیتی به انجام برسد.
ظرفیت های جریان انقلابی برای استقرار دولت جوان حزب اللهی عبارتند از:
۱-شکست مطلق تجربۀ تلخ سازش مذاکره «برجام» به عنوان تنها نسخۀ پیشنهادی نیروهای تکنوکرات برای گشایش اقتصادی
۲-ناکامی، عجز و سرگردانی غیرقابل انکار نیروهای مدعی تکنوکرات در تدبیر معیشت و اقتصاد مردم با وجود وعده های متعدد
۳-جذابیت ضدیت با اشرافی گری دولتی و معارضه با فساد کارگزاران و ویژه خواری و شکاف های طبقاتی
۴-خوشایندبودن تحول چهره ها و روی کارآمدن مدیران جوان در طبع و ذائقۀ مردم
۵-در اختیارداشتن تجربۀ موفق خدمات جهادی، غیررسمی و داوطلبانه نیروهای انقلابی
۶-امکان مواجهۀ انتقادی، تهاجمی و چالشی صریح و یک طرفه بر اساس جوان و خالی از تجربۀ منفی بودن نیروهای انقلابی.
*نویسنده: دکتر مهدی جمشیدی(عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)
پی نوشت:
۱)مثنوی معنوی؛ دفتر پنجم؛ بیت ۳۵۷۴
۲)مثنوی معنوی؛ دفتر سوم؛ بیت۱۵۶۰
انتهای پیام/
نگاه رهبر معظم انقلاب نسبت به روند تحقق دولت دینی و نسبتش با جامعه دینی و تمدن اسلامی، از جمله سرفصل های کلیدی در پرداخت به دولت اسلامی است. دولت اسلامی از جمله اموری است که در وضع کنونی ایران که بعضا آغشته به مفاهیم التقاطی همچون دولت های سکولار و مدرن است، نیازمند پرداخت بنیادی است تا به پایه های فرهنگی و تاریخی خویش بیشتر نزدیک بشویم. دکتر مهدی جمشیدی(عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) در یادداشتی پرونده«از دولت دینی تا دولت مدرن»|چاره اندیشی های رهبری نظام برای تحقق دولت اسلامی(۱) به بخشی از این مسئله پرداخت. اکنون ابعاد دیگر این موضوع در یادداشت ذیل مطرح می شود.
فقدان «الگوی بومی»، موجب کج و معوج شدن حرکات حاکمیت سیاسی می شود
از سازوکارهایی که آیت الله خامنه ای به صورت موازی، آن را پیگیری کرد، سندنگاری و راهبردپردازی به مثابه الگوهای بومی حکمرانی بود؛ هرچند ایشان هم در قالب سیاست های کلی نظام، کاری با چنین مضمونی را دنبال می کرد و به تمام نهادهای حاکمیت، خط و جهت می داد و هم در قالب سخنرانی های خویش در پی اثرگذاری بود، اما ایشان احساس کرد که باید افزون بر این عرصه ها، نظام را در هندسه و چارچوب سندهای بالادستی کلان و راهبردی، دارای هویت مدون و مشخص کند تا از تلاطم ها و نوسان های نامطلوب نهادها جلوگیری کند.
به عبارت دیگر، در مواجهه با این مسأله که برخی از نهادهای حکومتی در اثر تغییر مدیران، از مسیر و مدار حرکت تکاملی دینی خویش، فاصله می گیرند و گرفتار پیچ و خم می شوند، آیت الله خامنه ای تصمیم گرفت که با طراحی سندهای سیاستی گوناگون، جادۀ حرکت نظام را هرچه بیشتر، وضوح ببخشد و با الزام ها و ایجاب های ساختاری، نهادهای دولتی را در افق غنی و قویم اسلامی، به حرکت درآورد و از فرو افتادن به مرداب علوم انسانی غربی جلوگیری کند:
تو خوش و خوبی و کان هر خوشی/تو چرا خود منت باده کشی؟!(۱)
از جمله مهم ترین این ساختارپردازی ها و چارچوب بندی ها عبارتند از:
۱-سند چشم انداز ۲۰ساله
۲-نقشۀ جامع علمی
۳-نقشۀ مهندسی فرهنگی
۴-سند بنیادین تحول در آموزش و پرورش
۵-الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
۶-بیانیۀ گام دوم انقلاب
وظایفی که نیروهای انقلابی در این باره برعهده دارند، به چند دسته تقسیم می شوند؛ یک دسته از مسئولیت ها، معطوف به سطح انتزاعی و معرفتی است، به این معنی که باید مفاهیم و معارف مطرح شده از سوی رهبر انقلاب را تئوریزه و در حوزه و دانشگاه، مستقر و تثبیت کنیم، چراکه باید اعتبار و صدق آنها به اثبات برسد و در قالب نظریه های علمی جاافتاده و معتبر، شناخته شوند تا زمینه برای تحققشان فراهم بشود. دستۀ دیگر از وظایف، ناظر به راهبردپردازی و سیاست گذاری است، به این معنی که باید کوشش کنیم این مقولات کلی را به سلسله راهبردها و سیاست ها، ترجمه و تبدیل کنیم تا مشخص شود که دولت اسلامی باید در چه جهاتی حرکت کند و چه مسیری را بپیماید و سرانجام، یک دسته از وظایف نیز فراهم سازی طرح های عملیاتی و عینی را دربرمی گیرد که در حقیقت، برنامۀ اقدام دولت اسلامی است. از آنجا که هیچیک از این سطوح و لایه ها نباید نادیده گرفته شوند، ما در دو سال آینده، سخت نیازمند فشرده کاری و تولید و خلاقیت در کوتاه مدت هستیم.
بدون استقرار «دولت جوان حزب اللهی» دغدغه ها و معضل ها برطرف نمی شوند
آخرین موضع گیری آیت الله خامنه ای، بسیار محل تأمل است و چه بسا نتوان برای آن، نظیر و پیشینه ای یافت؛ ایشان در دیدار با دانشجویان و در برابر دغدغه ها و مطالبات انقلابی و عدالت خواهانۀ آنها، تصریح کردند که چنانچه یک دولت جوان حزب اللهی مستقر شود، این خواسته ها و آرمان های معلق، به تحقق خواهند پیوست؛ از این رو، باید در پی زمینه سازی برای استقرار دولت جوان حزب اللهی بود. ایشان در طول سال های گذشته بارها از طریق اشاره به دوگانه های مدیریتی، کوشیده بودند به چگونگی و سازوکار مدیریت ها در دولت اعتدال گرا، اعتراض کند و نشان دهد که نه مشکلات، حل نشدنی و نه نسخۀ علاجشان بر ما مجهول است، بلکه حلقۀ مفقوده، حضور مدیران شایسته و کارآمد است. دوگانه های یادشده، عبارت بودند از:
۱-دوگانۀ کارگزار انقلابی/ غیرانقلابی
۲-دوگانۀ کارگزار جهادی/ اداری
۳-دوگانۀ کارگزار ساده زیست/ اشرافی
۴-دوگانۀ کارگزار جوان/ پیر
این تعابیر و تعبیر صریح دولت جوان حزب اللهی، بر این حقیقت دلالت دارد که آیت الله خامنه ای، با روند دولت های غیر انقلابی، توافق چندانی ندارند و معتقدند که ضعف های آن، ناشی از نیروهایش است، بلکه فراتر از این، انقلاب نیازمند چرخش مدیریتی است و باید در گام دوم انقلاب، جوانان انقلابی به صحنۀ تدبیر و فعالیت بیایند و زمام و عنان را در دست بگیرند. ایشان به این جمع بندی قطعی رسیده اند که باید حاکمیت، از نیروهای لیبرال و عمل گرای پیر عبور کند تا آرمان های انقلاب، بیش از پیش، محقق شوند؛ این جمع بندی بسیار مهم و تعیین کننده، حاصل انباشت تجربه های دهه های گذشته است و اینک با توجه به اینکه دست کم از نظر سنی، میانگین مدیران، دچار پیری و فرسودگی غیرقابل دفاع شده اند، فرصت مناسبی برای رقم زدن یک فصل تازه است. اگر در گام اول انقلاب، نسل های اول و دوم انقلاب، عهده دار تمام مسئولیت ها بودند و انقلاب را پیش بردند، اینک در گام دوم انقلاب، باید در عین استفاده از تجربۀ اینان، نسل های سوم و چهارم انقلاب، نقش آفرینی کنند و تحولات بزرگ و تاریخی پدید آورند:
پیر، عقل آمد، نه آن موی سپید/مو نمی گنجد درین بخت و امید(۲)
به بیان دیگر، این چرخش نسلی باید دربردارندۀ چرخش ایدئولوژیک نیز باشد، به طوری که مدیران و کارگزاران انقلاب در گام دوم، باید در سطوح عالی فکری و بینشی قرار داشته باشند، تا آنجا که بتوان آنها را حزب اللهی خواند. همچنین نخستین گام رسمی و عملی برای تحقق بیانیۀ گام دوم انقلاب، ورود هم اینان به عرصه های مدیریتی انقلاب است؛ بنا نیست بیانیه اولا و بالذات، به دست کسانی غیر از جوانان انقلابی در لایۀ حاکمیتی به انجام برسد.
ظرفیت های جریان انقلابی برای استقرار دولت جوان حزب اللهی عبارتند از:
۱-شکست مطلق تجربۀ تلخ سازش مذاکره «برجام» به عنوان تنها نسخۀ پیشنهادی نیروهای تکنوکرات برای گشایش اقتصادی
۲-ناکامی، عجز و سرگردانی غیرقابل انکار نیروهای مدعی تکنوکرات در تدبیر معیشت و اقتصاد مردم با وجود وعده های متعدد
۳-جذابیت ضدیت با اشرافی گری دولتی و معارضه با فساد کارگزاران و ویژه خواری و شکاف های طبقاتی
۴-خوشایندبودن تحول چهره ها و روی کارآمدن مدیران جوان در طبع و ذائقۀ مردم
۵-در اختیارداشتن تجربۀ موفق خدمات جهادی، غیررسمی و داوطلبانه نیروهای انقلابی
۶-امکان مواجهۀ انتقادی، تهاجمی و چالشی صریح و یک طرفه بر اساس جوان و خالی از تجربۀ منفی بودن نیروهای انقلابی.
*نویسنده: دکتر مهدی جمشیدی(عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)
پی نوشت:
۱)مثنوی معنوی؛ دفتر پنجم؛ بیت ۳۵۷۴
۲)مثنوی معنوی؛ دفتر سوم؛ بیت۱۵۶۰
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
در تکاپوی یافتن الگوی بومی برای تحقق دولت اسلامی (۲)
گفتگو با هوش مصنوعی