سروده شاعران تقدیم بانوی قم / آه بانو، بگیر دست مرا

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، همزمان با آغاز دهه کرامت و میلاد کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) سروده های شاعران تقویم بانوی قم شد.
دریای کرامت است نامت
حسنی ازلی ست در کلامت
ای خواهر آفتاب هشتم
معصوم ترین گل امامت
همسنگ بهشت در زمین است
توفیق زیارت و سلامت
قم با همه ستارگانش
شد مقصد کوچ ناتمامت
نور است و همیشه بر سر ماست
الطاف مکرر و مدامت
ای دختر ماه روی خورشید
بالاست سلاله و مقامت
تو آمدی و بهار ، نو شد
گل داد زمین به احترامت
یک شهر دخیل عشق بستند
بر کنج ضریح نقره فامت
* سمانه رحیمی
دنیا چه تلخ بود اگر دختری نداشت
شاید پرنده داشت ،ولیکن پری نداشت
دنیا چه سرد بود اگر چشم های تو
در خواب ناز و صبح سحر دلبری نداشت
دنیا شلوغ بود اگر حلقه های مو
آرامشی به پیچ و خم روسری نداشت
دنیا سیاه بود اگر خنده های تو
در عصر سنگ،دعوی پیغمبری نداشت
دنیا تباه بود اگر در شب سیاه
ماهی برای قافیه مادری نداشت
دنیا نبود اگر تو نبودی فرشته ام
مثل کلاف گمشده ای که سری نداشت
این شعر وصف حال جهان بدون توست
از شاعری که جز قلمش دختری نداشت
*نغمه مستشار نظامی
کم نیاورده ای خودت هستی
به خودت افتخار کن دختر!
مثل زنها صبور و عاشق باش
مثل یک مرد کار کن دختر!
کوچه تاریک، خانه بی لبخند
شهر، دلتنگ … آسمان، بی رنگ
با قراری به رنگ سادگیت
ماه را بی قرار کن دختر!
زن نباشد، بهشت بی معناست
زن نباشد، زمین زمستان است
چادرت را به سر کن و همه را
به بهارت دچار کن دختر!
اشک تو روی موی این شبها
بغض تو در گلوی این شب ها
اقتدا کن به خنده خورشید
از غم شب فرار کن دختر!
مثل ابری همیشه در گذرند
مثل ماهی سریع می گذرند
مثل توری به وسعت دریا
لحظه ها را شکار کن دختر!
* نغمه مستشار نظامی
من به پابوسی تو آمده ام
شهر گلدسته های رنگارنگ
شهر قم، آشیان آل الله
شهر علم و دیانت و فرهنگ
گنبد دلگشای تو از دور
در میان مناره ها پیداست
امتداد حضور آینه ها
در نگاه ستاره ها پیداست
آه بانو، بگیر دست مرا
که به جز تو مرا پناهی نیست
می توان با تو تا خدا کوچید
کز حرم تا بهشت راهی نیست
در پگاهی که با دو دست نیاز
به ضریحت دخیل می بندم
پر و بال دعای خود را من
به پر جبرئیل می بندم
بس که شب ها ستاره می شمرم
آسمانی شده ست دامن من
گر گناه است عاشقی کردن
گنه عالمی به گردن من
قطعه ای از بهشت خوب خدا
آشکارا به منظر حرم است
طائر پرشکسته دل ما
تا همیشه کبوتر حرم است
* محمدعلی مجاهدی
تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
بانو! تو آمدی، سر هر سفره تهی
سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند
باران گرفت و عطر هزاران گل انار …
روی لب کویر، تبسم گذاشتند
از برکت قدوم شما شوره زارها
رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند
این شهر را به عشق شما «شهر اهل بیت»
شهر ستارگان زمین … قم گذاشتند
«این جا برای چیدن یک خوشه یاد تو
هر گوشه از حریم تو را خم گذاشتند»
دستان مهربان تو را آسمانیان
بر شانه های خستۀ مردم گذاشتند …
* مریم سقلاطونی
تو را از شعر و شکر آفریدند
تو را از شانه و پر آفریدند
تو را از جنس خوبی های دنیا
پر از لبخند و دختر آفریدند
* حسن پاکزاد
انتهای پیام/
دریای کرامت است نامت
حسنی ازلی ست در کلامت
ای خواهر آفتاب هشتم
معصوم ترین گل امامت
همسنگ بهشت در زمین است
توفیق زیارت و سلامت
قم با همه ستارگانش
شد مقصد کوچ ناتمامت
نور است و همیشه بر سر ماست
الطاف مکرر و مدامت
ای دختر ماه روی خورشید
بالاست سلاله و مقامت
تو آمدی و بهار ، نو شد
گل داد زمین به احترامت
یک شهر دخیل عشق بستند
بر کنج ضریح نقره فامت
* سمانه رحیمی
دنیا چه تلخ بود اگر دختری نداشت
شاید پرنده داشت ،ولیکن پری نداشت
دنیا چه سرد بود اگر چشم های تو
در خواب ناز و صبح سحر دلبری نداشت
دنیا شلوغ بود اگر حلقه های مو
آرامشی به پیچ و خم روسری نداشت
دنیا سیاه بود اگر خنده های تو
در عصر سنگ،دعوی پیغمبری نداشت
دنیا تباه بود اگر در شب سیاه
ماهی برای قافیه مادری نداشت
دنیا نبود اگر تو نبودی فرشته ام
مثل کلاف گمشده ای که سری نداشت
این شعر وصف حال جهان بدون توست
از شاعری که جز قلمش دختری نداشت
*نغمه مستشار نظامی
کم نیاورده ای خودت هستی
به خودت افتخار کن دختر!
مثل زنها صبور و عاشق باش
مثل یک مرد کار کن دختر!
کوچه تاریک، خانه بی لبخند
شهر، دلتنگ … آسمان، بی رنگ
با قراری به رنگ سادگیت
ماه را بی قرار کن دختر!
زن نباشد، بهشت بی معناست
زن نباشد، زمین زمستان است
چادرت را به سر کن و همه را
به بهارت دچار کن دختر!
اشک تو روی موی این شبها
بغض تو در گلوی این شب ها
اقتدا کن به خنده خورشید
از غم شب فرار کن دختر!
مثل ابری همیشه در گذرند
مثل ماهی سریع می گذرند
مثل توری به وسعت دریا
لحظه ها را شکار کن دختر!
* نغمه مستشار نظامی
من به پابوسی تو آمده ام
شهر گلدسته های رنگارنگ
شهر قم، آشیان آل الله
شهر علم و دیانت و فرهنگ
گنبد دلگشای تو از دور
در میان مناره ها پیداست
امتداد حضور آینه ها
در نگاه ستاره ها پیداست
آه بانو، بگیر دست مرا
که به جز تو مرا پناهی نیست
می توان با تو تا خدا کوچید
کز حرم تا بهشت راهی نیست
در پگاهی که با دو دست نیاز
به ضریحت دخیل می بندم
پر و بال دعای خود را من
به پر جبرئیل می بندم
بس که شب ها ستاره می شمرم
آسمانی شده ست دامن من
گر گناه است عاشقی کردن
گنه عالمی به گردن من
قطعه ای از بهشت خوب خدا
آشکارا به منظر حرم است
طائر پرشکسته دل ما
تا همیشه کبوتر حرم است
* محمدعلی مجاهدی
تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
بانو! تو آمدی، سر هر سفره تهی
سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند
باران گرفت و عطر هزاران گل انار …
روی لب کویر، تبسم گذاشتند
از برکت قدوم شما شوره زارها
رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند
این شهر را به عشق شما «شهر اهل بیت»
شهر ستارگان زمین … قم گذاشتند
«این جا برای چیدن یک خوشه یاد تو
هر گوشه از حریم تو را خم گذاشتند»
دستان مهربان تو را آسمانیان
بر شانه های خستۀ مردم گذاشتند …
* مریم سقلاطونی
تو را از شعر و شکر آفریدند
تو را از شانه و پر آفریدند
تو را از جنس خوبی های دنیا
پر از لبخند و دختر آفریدند
* حسن پاکزاد
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «سروده شاعران تقدیم بانوی قم / آه بانو، بگیر دست مرا» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.