سرکوب سیستماتیک دموکراسی در سرمایه داری آمریکا / چرا اوباما حاضر است ترامپ ببرد اما امثال سندرز پیروز نشوند؟



گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم- در آمریکا، بسیاری از رأی دهندگانی که شیوع ویروس کرونا بدترین لطمات را به زندگی شان وارد کرده چشم امید به انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر دوخته اند.

امیدواری رأی دهندگان آن است که «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا برای جلب نظرشان در انتخابات هم که شده کمکی به میلیون ها فرد بیکارشده ارائه دهد و یا «جو بایدن» با طرحی که به جای منافع طبقه سرمایه دار، نفع عمومی در آن لحاظ شده باشد شگفتی ساز شود.

حقیقت تلخ اما اینجاست که این امیدواری ها احتمالا راهی برای تحقق یافتن نخواهند داشت زیرا بایدن و ترامپ با همه تفاوت ها و جدال هایی که با هم دارند یک نقطه اشتراک کلیدی دارند و آن وفاداری به نظام سرمایه داری است، چرا که اگر جز این بود آنها هرگز مجال راه یابی به حلقه قدرت در آمریکا را به دست نمی آوردند.

در واقع نظام حاکمیتی آمریکا خود را به ساز و کارهایی نه چندان آشکار برای اعمال نوعی کنترل پیچیده مجهز کرده تا اطمینان حاصل کند هیچ ایده و اندیشه ای غیر از نظام سرمایه داری و حامیان منافع این طبقه راهی برای ورود به حلقه تنگ قدرت را نخواهد داشت.

یکی از مهم ترین این ساز و کارهای سرکوب، نقشی است که پول در سیاست آمریکا بازی می کند. در ژانویه سال ۲۰۱۰ دادگاه عالی آمریکا قانونی را به رسمیت شناخت که محدودیت هزینه کرد پول شرکت ها در رویدادهای انتخاباتی را حذف کرد. با این قانون، داشتن ثروت هنگفت و یا وابستگی به صاحبان ثروت های کلان، که تا همان زمان هم نقش زیادی در سیاست آمریکا بازی می کرد، به اصلی ترین کلید برای بستن درب قدرت به روی مخالفان نظام سرمایه داری و گشودن آن به روی موافقان تبدیل شد.

«تیماثی کانر»، نویسنده آمریکایی سال ۲۰۱۴ در کتابی با عنوان «سرمایه داری در برابر دموکراسی» نوشته یک فرد برای رسیدن به سمت ریاست جمهوری باید به طور متوسط ۱ میلیارد دلار، برای به دست آوردن کرسی سنا ۱۰ میلیون دلار و برای نشستن بر کرسی مجلس نمایندگان ۱ میلیون دلار هزینه کند.

آمارها حاکی است تنها در سال ۲۰۱۶ دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون در کل یک میلیارد و ۱۶۰ میلیون دلار و به همراه دیگر نامزدها مجموعا دومیلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار برای انتخابات هزینه کردند. پیش بینی ها درباره انتخابات ۲۰۲۰ از ثبت یک رکورد عجیب در هزینه های انتخاباتی حکایت دارند و برخی از رقم هفت میلیارد دلاری برای آن سخن می گویند.

از آنجا که تقریبا تمام صاحبان ثروت و مکنت در آمریکا مدافعان سرسخت نظام حاکمیتی سرمایه داری هم هستند ضریب قائل شدن برای نقش پول در سیاست رویدادی نیست که به تصادف اتفاق افتاده باشد؛ به واقع پول در اینجا نقش نوعی سیستم غربالگری را بازی می کند که درب ورود به مراکز قدرت را به روی مدافعان نظام سرمایه داری باز و به روی مخالفان آن می بندد-بی آنکه آشکار و شفاف بگوید که چگونه چنین کرده است.

کارنر در کتابش توضیح می دهد که چنین شرایطی چگونه دموکراسی آمریکا را به مفهومی تهی از معنا تبدیل کرده و برای سال های سال، نظام حاکمیتی آمریکا را به شکلی از حکومت «پلوتوکراسی» (داراسالاری) تبدیل کرده که تنها به منافع ثروتمندان می اندیشد و شهروندان عادی را به حاشیه می راند.

این مکانیسم تصفیه بیرونی اما تنها پاسبان نظام سرمایه داری نیست و غربالگری های درونی در مراکز قدرت هم اطمینان حاصل می کنند که کوچکترین انحراف از اصول بنیادین و کلیدی ایدئولوژی مرکزی برتابیده نمی شود.

نتیجه عمل مکانیسم تصفیه بیرونی دست چین و یک دست کردن مراکزقدرت بر اساس شاخص اعتقاد به نظام سرمایه داری است، اما اگر فردی با اعتقادات مخالف یا تا حدی مخالف توانست به هر طریقی از این لایه عبور کرده و وارد سیستم شود مکانیسم تصفیه درونی اطمینان حاصل خواهد کرد که او از فراغ بال چندانی برای اثرگذار بودن برخوردار نخواهد بود.

مورد «برنی سندرز»، سناتور حزب دموکرات که خودش را یک «سوسیال دموکرات» معرفی می کند شاید بهترین مصداق برای نشان دادن نحوه عمل این تصفیه داخلی است.

«برنی سندرز» بارها گفته که باور او به «سوسیالیسم دموکراتیک» هیچ ارتباطی با آراء مارکس یا تلاش برای برچیدن نظام سرمایه داری ندارد و حتی منظورش از «سوسیالیسم» همان مفهوم مد نظر چپ گراها نیست با این حال، انتقادهای گاه و بیگاه او از تضادهای طبقاتی و سرمایه داری لجام گسیخته در آمریکا موجب شده حزب خود او، حتی به قیمت باخت به حزب رقیب، راهش برای اثرگذاری بیشتر در عرصه سیاسی آمریکا را سد کند.

سندرز تا به حال دو بار در انتخابات های سال ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ با شرکت در انتخابات درون حزبی تلاش کرده از سوی حزب دموکرات به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی شود، اما او هر دو بار به رغم برخورداری از اقبال عمومی با مهندسی آرا از گردونه رقابت ها کنار گذاشته شده است.

سال ۲۰۱۶ ایمیل های افشا شده نشان داد که در کوران رقابت های درون حزبی میان «برنی سندرز» و «هیلاری کلینتون» با آنکه اکثر نظرسنجی ها نشان می دادند سندرز از شانس بالاتری برای شکست دادن دونالد ترامپ برخوردار بوده کمیته مرکزی حزب دموکرات به نفع هیلاری کلینتون دست به تقلب زده و سندرز را حذف کرد. این افشاگری موجب استعفای رئیس کمیته ملی حزب دموکرات در آن سال شد.

در انتخابات سال ۲۰۲۰ هم حزب دموکرات بارها سعی کرد از موفقیت برنی سندرز جلوگیری کند. ابتدا، در ایالت «آیووا»، با آنکه سندرز ۳۰۰۰ رأی از «پیت بوتجج» بیشتر آورده بود او بازنده و نفر دوم به عنوان پیروز این ایالت معرفی شد.

اما بعد از آنکه برنی سندرز توانست از این کارشکنی ها عبور کند، ناگهان تمامی دیگر نامزدهای حزب دموکرات برای جلوگیری از معرفی او از گردونه رقابت ها کنار کشیده و از جو بایدن حمایت کردند. در ادامه رسانه ها گزارش دادند «باراک اوباما» با برنی سندرز صحبت کرده و او را متقاعد کرده از ادامه رقابت انصراف دهد تا جو بایدن به عنوان نامزد حزب دموکرات در برابر ترامپ رقابت کند.

این شبه کودتا علیه سندرز در حالی صورت گرفت که بسیاری از کارشناسان معتقد بودند او نسبت به بایدن از شانس بیشتری برای شکست دادن ترامپ در انتخابات برخوردار بود.

با این حال اهمیت حفظ ارزش های سرمایه داری به اندازه ای است که حزب دموکرات بازنده بودن با بایدن را به برنده شدن با سندرز ترجیح می دهد. البته حزب جمهوری خواه هم در صورتی که در معرض انتخاب مشابهی قرار بگیرد همین گونه عمل خواهد کرد.

انتهای پیام/

پرسش و پاسخ در سرکوب سیستماتیک دموکراسی در سرمایه داری آمریکا / چرا اوباما حاضر است ترامپ ببرد اما امثال سندرز پیروز نشوند؟

گفتگو با هوش مصنوعی