حضور پُررنگ اشعار و داستان های کهن فارسی در <span class="text danger">شب</span> چلّه


 باشگاه خبرنگاران | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 30 آذر 1401 - 17:41



ادبیات در شب چلّه نقش مهمی دارد و خواندن اشعار و داستان های کهن فارسی، جزء جدایی ناپذیر این شب طولانی بوده اند.


شيرين،عشق،رودابه،خسرو،نظامي،كهن،داستان،شب،كاكاوند،مشايخي،پاك ...






یلدا یا چلّه، شبی است که علاوه بر تفأل به حافظ، با داستان های کهن ایرانی همراه است؛ داستان هایی که هر یک درس زندگی هستند و شب چلّه را به ماندگارترین لحظات تبدیل می کنند.
یکی از محبوب ترین موضوعاتی که در داستان های کهن شاهد آن هستیم عشق و علاقه اسطوره هاست؛ به طوری که «نظامی» در «خسرو و شیرین» می گوید: «نروید تخم کَس بی دانهٔ عشق/کَس ایمن نیست جز در خانهٔ عشق» و خواندن و مرور هر یک از این داستان ها در شب یلدا، گرمابخش این شب در کنار خانواده، دوستان و بستگان است.
سوگل مشایخی، جامعه شناس و حافظ پژوه بیان کرد: موارد زیادی از خواستگاری بانوان از آقایان در شاهنامه وجود دارد و این اهمیت و قدرتی که زنان در شاهنامه داشتند، بسیار جالب است.
زیرا یکی از سنت های شب یلدا این است که ما از طریق اسطوره ها و افسانه ها و داستان های کهن کشور با فرهنگی که داشته ایم، آشنا شویم.
مشایخی گفت: در «نظامی» شخصیت مهین بانو، عمه شیرین، زن قدرتمندی است که شاهان زیادی دوست دارند با او معاشرت داشته باشند و شیرین هم وقتی از خسرو برایش گفته می شود، خودش به سمت این تصمیم می رود، در حالی که شاید امروز در جامعه ما، این موضوع هنوز جا نیفتاده باشد و می گویند خانم نباید اظهار علاقه کند و در اصطلاح عامیانه می گویند اگر دختر اظهار علاقه کند، سبک می شود، ولی می بینیم در ادبیات کهن ما این طور نیست و درواقع، این نشان قدرت زنان است.
مشایخی ادامه داد: دلیل این که خسرو و شیرین دیر به هم رسیدند، این بود که هم باید آیین ها، مراسمات و اصول و حریم ها رعایت می شد و هم این که جسارت و پاکی قلب داشت.
رشید کاکاوند، داستان نویس، ترانه سرا و پژوهشگر ادبیات فارسی بیان کرد: داستان زال و رودابه از این قرار است که وقتی مهراب کابلی، پدر رودابه، با خبر می شود رابطه ای بین زال، پسر سام، پهلوان ایران و رودابه وجود دارد، دخترش را صدا زد که سرزنشش کند.
به همین دلیل، سیندخت، مادرِ حکیم رودابه به او گفت: یک مقدار زار و نزار نزد پدرت برو تا دلش برایت بسوزد و رودابه با این تصور که کار اشتباهی نکرده است، خیلی آراسته نزد پدر رفت و هر قدر هم سرزنشش کرد، حقیر نشد و با غرور از عشقش سخن گفت و رفت و پس از آن، وقتی مهراب از پشت سر به رودابه نگاه می کرد، کِیف می کرد که چنین دختری با احساس ناب و پاکی دارد که پای احساس خود می ماند.
کاکاوند گفت: احساس ناب و پاک انسانی که اسمش عشق است و در ادبیات و اشعار ایرانی به آن اشاره شده است، احساسی نیست که انسان به خاطر آن بخواهد سرافکنده و یا خجالت زده شود؛ به طوری که مولانا می گوید: «هر که را جامه ز عشقی چاک شد/ او ز حرص و عیب کلی پاک شد.» زیرا از نشانه های عشق، پاکی است و در این میان، چیز های دیگری به نام عشق نامیده و مطرح شده اند که بحثشان جداست، ولی عشق پاک سرافرازی می آورد.
کاکاوند افزود: نظامی در قسمتی از داستان خسرو و شیرین، عاشقی را لایق بشر می داند و جنسیت را از آن دور می کند و در مورد عشق خسرو و شیرین می گوید؛ به طوری که وقتی می خواستند جنازه خسرو را در دخمه ای قرار دهند، آخرین فردی که با او دیدار می کند شیرین به عنوان همسرش است و نظامی هم به عنوان راوی، تحت تأثیر قصه قرار می گیرد و از قهرمانی شیرین هیجان زده می شود و به تعبیر نظامی، خیلی از زنان، شجاعانه زندگی می کنند.



شيرين،عشق،رودابه،خسرو،نظامي،كهن،داستان،شب،كاكاوند،مشايخي،پاك ...


گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «حضور پُررنگ اشعار و داستان های کهن فارسی در شب چلّه» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.