انقلاب الگو و الگوی انقلاب

به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری فارس، روزنامه «جوان» در یادداشتی از «عباس حاجی نجاری» نوشت:
یکی از ویژگی های مهم انقلاب اسلامی ایران که در بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید شد، این است که انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن از نقطه صفر آغاز و هیچ تجربه پیشینی و راه طی شده ای در برابر آن وجود نداشت، حتی دو نهضت قبلی مردم ایران یعنی نهضت مشروطه و نهضت ملی کردن صنعت نفت نیز به دلیل نادیده انگاشتن واقعیت های جامعه ایران و ارزش های دینی حاکم بر آن، شکست خورده بود و لذا با آغاز نهضت حضرت امام (ره) در خرداد ۱۳۴۲ و حوادثی که در همان سال های اولیه نهضت درکشور به وقوع پیوست، برخی را نظر بر این بود که این نهضت نیز مانند حرکت های گذشته سرنوشتی جز شکست ندارد، اما به رغم این تصور، نه تنها با ادامه نهضت، انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، بلکه به رغم تحمل بی نظیرترین تحریم ها و تهدید ها و ایستادگی در برابر یک جنگ هشت ساله، از مبانی خود منحرف نشد و اکنون بعد از گذشت ۴۰ سال محکم و پابرجا با اتکا بر مبانی و اصول خود به الگویی برای تغییر نظام های سیاسی تبدیل شده است. ریشه این تحول از یک سو نهفته در مؤلفه ها و ویژگی های این انقلاب و از سوی دیگر بهره گیری رهبری نظام از تجربه تحولات جهانی برای حفظ و پویایی آن در چارچوب آن اصول و مبانی بود.
تغییر نظام های سیاسی در نیمه دوم قرن بیستم از دو الگوی غالب پیروی می کرد. یک الگو مبتنی بر ایدئولوژی مارکسیسم بود که عوامل میدانی آن یا گروه های مارکسیستی و به تعبیر خودشان چریک های انقلابی بودند یا فرماندهان نظامی که هردو با الهام گیری و البته هدایت قدرت های مارکسیستی آن زمان در کشور های هدف یا از طریق کودتا و یا جنگ داخلی قدرت را در دست گرفته و بعد از آن با ایجاد یک نظام دیکتاتوری پلیسی سعی می کردند که ایدئولوژی مارکسیستی را در کشور جا انداخته و مبتنی بر شاخصه های آن کشور را اداره کنند.
به جرئت می توان گفت که اصولا پدیده انقلاب در هیچ یک از این کشور ها معنا نداشت، چرا که بر اساس اصول دیالکتیک مارکس و انگلس، خالقان این ایدئولوژی، کشور ها باید در مسیر تحول خود پس از فئودالیسم وارد دوران سرمایه داری و بورژوازی می شدند و پس از آن تضاد میان طبقه کارگر (پرولتاریا) با سرمایه داران، منجر به انقلاب شده و کشور وارد مرحله پس از سرمایه داری یعنی کمونیسم می شد. به گواه تاریخ در هیچ یک از این کشور ها حتی شوروی و چین تحول این گونه اتفاق نیفتاد و صرفا نظامیان و گروه های مارکسیستی با بهره گیری از قدرت قاهره تفکر خود را بر مردم در این کشور ها تحمیل و متناسب با توان بقای قدرت، عمر آن ها به درازا می کشید و از آنجایی که اصل این حرکت با فطرت الهی انسان در تقابل بود، سرنوشتی جز فروپاشی نداشت که اکنون در جهان نشانی از آن دیده نمی شود.
الگوی دیگر برای تغییر نظام های سیاسی مبتنی بر تفکر لیبرال دموکراسی حاکم در کشور های سلطه گر غربی بود که اگرچه در برخی از کشور ها نظیر فرانسه بتوان یک حرکت آغازین مردمی را در آن ها دید، ولی به سرعت این نظامیان و قدرت اسلحه و کودتا ها بود که سرنوشت سیاسی کشور های این حوزه را رقم می زد که نیمه دوم قرن بیستم بسیاری از کشور های جهان براساس همین الگو تغییر یافتند که شاهد مثال آن را می توان در ایران هم در کودتای سوم اسفند انگلیسی ها برای روی کار آمدن رضاخان یا کودتای ۲۸ مرداد امریکایی ها برای روی کار آمدن محمدرضا پهلوی نام برد. اما وقتی حرکت انقلابی حضرت امام خمینی (ره) از خرداد ۴۲ آغاز شد، مبانی اصلی حرکت امام در تشکیل نظام دینی با مبانی فکری مارکسیسم در تضاد بود و هم با مبانی لیبرال دموکراسی غربی و نه مانند دو نهضت قبلی ایران از الگوی التقاطی این دو تفکر پیروی می کرد، اندیشه امام در طراحی نظام اسلامی مبتنی بر ارزش های اسلامی و فارغ از هرگونه التقاط بود و به همین دلیل هیچ الگویی در جهان نداشت و به تعبیر مقام معظم رهبری از نقطه صفر آغاز شد. به خاطر دارم در همان دوران شکل گیری انقلاب در ماه های منتهی به بهمن ۵۷ انقلابیون همواره با یک سؤال مارکسیست ها و یا طرفداران غرب مواجه بودند که الگوی شما برای تشکیل یک نظام اسلامی کدام است و البته بدیهی بود که ما جز دوران چندساله حکومت حضرت علی (ع) الگویی نداشتیم.
نکته مهم تر در الگوی نظام جمهوری اسلامی از یک سو ابتنای نظام بر ارزش های دینی و الهی و از دیگر سو بر آرای مردم بود و همین ویژگی ها بود که آن را نه تن ها با تمام نظام های سیاسی حاکم متفاوت می کرد، بلکه در تقابل با اندیشه لیبرال دموکراسی غربی قرار می گرفت که بعد از رنسانس اروپا سعی کرده بود دین را از عرضه زندگی اجتماعی انسان خارج کرده و نهایتا به پستوی رفتار ها و کنش های فرد بفرستد و به همین دلیل بود که از لحظه شکل گیری نظام جمهوری اسلامی هر دو ابرقدرت جهان تمام توان خود را برای جلوگیری از تثبیت نظام اسلامی به کار گرفتند و انقلاب اسلامی طی ۴۰ سال گذشته برای بقای خود بیشترین شهید ترور را در جهان داده و بزرگ ترین و طولانی ترین جنگ تحمیلی تاریخ معاصر را تحمل کرد و اکنون نیز با سلطه گرانی در جهان مواجه است که تأکید دارند بی نظیرترین تحریم های تاریخ را دارند بر مردم ایران تحمیل می کنند تا از انقلاب و اصول خود دست بردارند.
از آنجا یی که به دلیل تحولات دو قرن معاصر و شکل گیری دولت های جدید، تشکیل یک نظام دینی و اسلامی آرزوی نخبگان و اندیشمندان جهان اسلام بود که البته حرکت های آن ها تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شکست خورده بود، با پیروزی انقلاب اسلامی امیدواری جدیدی در جهان اسلام ایجاد شد و به همین دلیل از همان لحظه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حرکت های اسلامی در کشور های مختلف مسلمان و حتی حرکت های آزادی خواهانه متأثر از الگوی مردم ایران در برخی از کشور های غیرمسلمان شکل گرفت، که اگرچه با قدرت قهریه حاکمان وقت در این کشور ها سرکوب شد، اما اکنون جهان معاصر نشانه ها و ابعاد این تحولات را در کشور های اسلامی می بینند. ادعای امریکایی ها و کشور های غربی مبنی بر تلاش ایران برای شکل دهی به هلال شیعی و تسلط بر پنج پایتخت جهان اسلام، ادعایی واهی است چرا که اگر اقبالی به سمت اسلام و انقلاب اسلامی در این کشور ها وجود دارد خواست خود مردم و تلاش و مجاهدت آن ها برای تغییر و رسیدن به یک نظام مطلوب اسلامی است. به طور قطع می توان این نکته را مورد تأکید قرار داد که اگر حرکت های انحرافی جریان های تکفیری و تلاش آن ها برای انحراف نهضت بیداری اسلامی نبود، اکنون این تحول در بسیاری از کشور های اسلامی تحقق یافته و اسلام زمینه حاکمیت و اداره نظام های سیاسی را در این کشور ها پیدا کرده بود.
انتهای پیام/
یکی از ویژگی های مهم انقلاب اسلامی ایران که در بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید شد، این است که انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن از نقطه صفر آغاز و هیچ تجربه پیشینی و راه طی شده ای در برابر آن وجود نداشت، حتی دو نهضت قبلی مردم ایران یعنی نهضت مشروطه و نهضت ملی کردن صنعت نفت نیز به دلیل نادیده انگاشتن واقعیت های جامعه ایران و ارزش های دینی حاکم بر آن، شکست خورده بود و لذا با آغاز نهضت حضرت امام (ره) در خرداد ۱۳۴۲ و حوادثی که در همان سال های اولیه نهضت درکشور به وقوع پیوست، برخی را نظر بر این بود که این نهضت نیز مانند حرکت های گذشته سرنوشتی جز شکست ندارد، اما به رغم این تصور، نه تنها با ادامه نهضت، انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، بلکه به رغم تحمل بی نظیرترین تحریم ها و تهدید ها و ایستادگی در برابر یک جنگ هشت ساله، از مبانی خود منحرف نشد و اکنون بعد از گذشت ۴۰ سال محکم و پابرجا با اتکا بر مبانی و اصول خود به الگویی برای تغییر نظام های سیاسی تبدیل شده است. ریشه این تحول از یک سو نهفته در مؤلفه ها و ویژگی های این انقلاب و از سوی دیگر بهره گیری رهبری نظام از تجربه تحولات جهانی برای حفظ و پویایی آن در چارچوب آن اصول و مبانی بود.
تغییر نظام های سیاسی در نیمه دوم قرن بیستم از دو الگوی غالب پیروی می کرد. یک الگو مبتنی بر ایدئولوژی مارکسیسم بود که عوامل میدانی آن یا گروه های مارکسیستی و به تعبیر خودشان چریک های انقلابی بودند یا فرماندهان نظامی که هردو با الهام گیری و البته هدایت قدرت های مارکسیستی آن زمان در کشور های هدف یا از طریق کودتا و یا جنگ داخلی قدرت را در دست گرفته و بعد از آن با ایجاد یک نظام دیکتاتوری پلیسی سعی می کردند که ایدئولوژی مارکسیستی را در کشور جا انداخته و مبتنی بر شاخصه های آن کشور را اداره کنند.
به جرئت می توان گفت که اصولا پدیده انقلاب در هیچ یک از این کشور ها معنا نداشت، چرا که بر اساس اصول دیالکتیک مارکس و انگلس، خالقان این ایدئولوژی، کشور ها باید در مسیر تحول خود پس از فئودالیسم وارد دوران سرمایه داری و بورژوازی می شدند و پس از آن تضاد میان طبقه کارگر (پرولتاریا) با سرمایه داران، منجر به انقلاب شده و کشور وارد مرحله پس از سرمایه داری یعنی کمونیسم می شد. به گواه تاریخ در هیچ یک از این کشور ها حتی شوروی و چین تحول این گونه اتفاق نیفتاد و صرفا نظامیان و گروه های مارکسیستی با بهره گیری از قدرت قاهره تفکر خود را بر مردم در این کشور ها تحمیل و متناسب با توان بقای قدرت، عمر آن ها به درازا می کشید و از آنجایی که اصل این حرکت با فطرت الهی انسان در تقابل بود، سرنوشتی جز فروپاشی نداشت که اکنون در جهان نشانی از آن دیده نمی شود.
الگوی دیگر برای تغییر نظام های سیاسی مبتنی بر تفکر لیبرال دموکراسی حاکم در کشور های سلطه گر غربی بود که اگرچه در برخی از کشور ها نظیر فرانسه بتوان یک حرکت آغازین مردمی را در آن ها دید، ولی به سرعت این نظامیان و قدرت اسلحه و کودتا ها بود که سرنوشت سیاسی کشور های این حوزه را رقم می زد که نیمه دوم قرن بیستم بسیاری از کشور های جهان براساس همین الگو تغییر یافتند که شاهد مثال آن را می توان در ایران هم در کودتای سوم اسفند انگلیسی ها برای روی کار آمدن رضاخان یا کودتای ۲۸ مرداد امریکایی ها برای روی کار آمدن محمدرضا پهلوی نام برد. اما وقتی حرکت انقلابی حضرت امام خمینی (ره) از خرداد ۴۲ آغاز شد، مبانی اصلی حرکت امام در تشکیل نظام دینی با مبانی فکری مارکسیسم در تضاد بود و هم با مبانی لیبرال دموکراسی غربی و نه مانند دو نهضت قبلی ایران از الگوی التقاطی این دو تفکر پیروی می کرد، اندیشه امام در طراحی نظام اسلامی مبتنی بر ارزش های اسلامی و فارغ از هرگونه التقاط بود و به همین دلیل هیچ الگویی در جهان نداشت و به تعبیر مقام معظم رهبری از نقطه صفر آغاز شد. به خاطر دارم در همان دوران شکل گیری انقلاب در ماه های منتهی به بهمن ۵۷ انقلابیون همواره با یک سؤال مارکسیست ها و یا طرفداران غرب مواجه بودند که الگوی شما برای تشکیل یک نظام اسلامی کدام است و البته بدیهی بود که ما جز دوران چندساله حکومت حضرت علی (ع) الگویی نداشتیم.
نکته مهم تر در الگوی نظام جمهوری اسلامی از یک سو ابتنای نظام بر ارزش های دینی و الهی و از دیگر سو بر آرای مردم بود و همین ویژگی ها بود که آن را نه تن ها با تمام نظام های سیاسی حاکم متفاوت می کرد، بلکه در تقابل با اندیشه لیبرال دموکراسی غربی قرار می گرفت که بعد از رنسانس اروپا سعی کرده بود دین را از عرضه زندگی اجتماعی انسان خارج کرده و نهایتا به پستوی رفتار ها و کنش های فرد بفرستد و به همین دلیل بود که از لحظه شکل گیری نظام جمهوری اسلامی هر دو ابرقدرت جهان تمام توان خود را برای جلوگیری از تثبیت نظام اسلامی به کار گرفتند و انقلاب اسلامی طی ۴۰ سال گذشته برای بقای خود بیشترین شهید ترور را در جهان داده و بزرگ ترین و طولانی ترین جنگ تحمیلی تاریخ معاصر را تحمل کرد و اکنون نیز با سلطه گرانی در جهان مواجه است که تأکید دارند بی نظیرترین تحریم های تاریخ را دارند بر مردم ایران تحمیل می کنند تا از انقلاب و اصول خود دست بردارند.
از آنجا یی که به دلیل تحولات دو قرن معاصر و شکل گیری دولت های جدید، تشکیل یک نظام دینی و اسلامی آرزوی نخبگان و اندیشمندان جهان اسلام بود که البته حرکت های آن ها تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شکست خورده بود، با پیروزی انقلاب اسلامی امیدواری جدیدی در جهان اسلام ایجاد شد و به همین دلیل از همان لحظه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حرکت های اسلامی در کشور های مختلف مسلمان و حتی حرکت های آزادی خواهانه متأثر از الگوی مردم ایران در برخی از کشور های غیرمسلمان شکل گرفت، که اگرچه با قدرت قهریه حاکمان وقت در این کشور ها سرکوب شد، اما اکنون جهان معاصر نشانه ها و ابعاد این تحولات را در کشور های اسلامی می بینند. ادعای امریکایی ها و کشور های غربی مبنی بر تلاش ایران برای شکل دهی به هلال شیعی و تسلط بر پنج پایتخت جهان اسلام، ادعایی واهی است چرا که اگر اقبالی به سمت اسلام و انقلاب اسلامی در این کشور ها وجود دارد خواست خود مردم و تلاش و مجاهدت آن ها برای تغییر و رسیدن به یک نظام مطلوب اسلامی است. به طور قطع می توان این نکته را مورد تأکید قرار داد که اگر حرکت های انحرافی جریان های تکفیری و تلاش آن ها برای انحراف نهضت بیداری اسلامی نبود، اکنون این تحول در بسیاری از کشور های اسلامی تحقق یافته و اسلام زمینه حاکمیت و اداره نظام های سیاسی را در این کشور ها پیدا کرده بود.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «انقلاب الگو و الگوی انقلاب» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.