حجت الاسلام جوان آراسته: سحرها زمان توزیع «روزی» بین بندگان است / یمن دعای شب و ورد سحری

گروه خانواده؛ نعیمه موحد: شاید اولین خاطره هر کدام از ما از شب بیداری که در آن کسی ما را به خواب دعوت نمی کند و اتفاقا اعضای خانواده بیدار و مشغول فعالیت هم هستند، سحرهای ماه رمضان در ایام کودکی باشد. حس خوب بیداری در شب هایی که خواهی نخواهی حال معنوی آن در جان می نشیند. اینکه دوست داشتیم بیشتر بیدار باشیم، با بزرگترها دعا بخوانیم، همراه آنها سحری بخوریم، طوری که گویی عجله ای برای برگشتن به خواب و استراحت نداشتیم.
حالا از آن سالها زیاد گذشته است و همه ما درگیر کار و تلاش روزانه ایم. در گرما و تکاپوی روز برای خدا روزه می گیریم و با تشکر از لطف او برای درک ماه رمضانی دیگر افطار می کنیم. اما شاید همین خستگی کار روزانه و همین گذر عمر برای برخی باعث شده باشد تا خود را از فیض درک سحرهای ماه رمضان محروم کنند. درست است که مهم روزه داری و تبعیت از فرمان خدا در طول ایام سحر تا افطار است. اما شاید یادمان رفته باشد که سحرهای ماه رمضان کلید گنج و موقع توزیع روزی متفاوتی است که نباید با دست خودمان، خودمان را از داشتن آنها محروم کنیم.
حجت الاسلام محمدرضا جوان آراسته؛ قائم مقام سازمان مدارس صدرا از آن گنج و در ویژه رحمت می گویند که خدا برای بنده های خاص خود، همانها که سحرگاهان رنج جدایی از رختخواب و آمدن به محضر او را به جان می خرند، کنار گذاشته است.
یمن دعای شب و ورد سحری
جناب حافظ نکته ای را به ما یادآوری می کنند که خیلی مهم است. انگار که حافظ از تجربه زیسته خود با ما صحبت می کند وقتیمی گوید: «هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ/ از یمن دعای شب و ورد سحری بود»
گویی که درتذکر شبانه و دعای سحرگاه خبرهاییی هست که حافظ می گوید «هر گنج سعادت که خدا به ما داد»؛ یعنی هر آنچه که حافظ را حافظ کرد، در یک زمان خاص و در یک مراسم ویژه به او اعطا شده است که از قضا آن زمان خاص زمانی است که خیلی از ما در خواب و در حال استراحت هستیم؛ نیمه های شب و سحرگاه.
وقت ویژه برای ملاقات با خدا
لطف خدا برای همه موجودات شامل است خدا همه را تحویل می گیرد و رزق همه را بر عهده دارد. او همواره به آدم ها توجه می کند و همه ما اینها را می دانیم. اما یک وقت هایی هم در این بین هست که خدا می گوید من توجه ام به آدم ها بیشتر است. در آن وقت من هوای بعضی ها را بیشتر دارم. آن یک وقت ها کی هست؟ همان سحر و بین الطلوعین.
اما چرا؟ آدم ها معمولا شب را خرج استراحت خودشان می کنند. حق هم دارند. روز را زحمت می کشند، تلاش و کار می کنند تا روزی به دست بیاورند و شب که می شود حالا دیگر وقت استراحت است. یعنی وقتی است که آدمها خستگی در می کنند برای اینکه برای کار در یک روز دیگر آماده بشوند. اما بعضی ها هستند که با اینکه خسته هستند و مثل دیگران روز شروع و پرکار و پرترافیکی داشته اند؛ اما از رختخواب خود و از آن اوج آسایش خود برای خدا می زنند. چه کم و چه زیاد مهم نیست. مهم این کار سخت است که بعضی از افراد و نه همه؛ آن را انجام می دهند و فقط هم به خاطر خدا انجام می دهند. انصافا کار سختی است.
برگ طلایی خدا برای سحرخیزان
این عده بلند می شوند و یک سلام و علیک و احوالپرسی با خدا می کنند. چاق سلامتی و عرض ارادتی نسبت به خدا می کنند و ذکر حاجتی می گویند و دوباره می روند و استراحت می کنند. اما در هر حال حاضر هستند این زحمت بکشند و از یک وقت خوب و ناب و دلچسب خود به خاطر خدا حتی برای لحظاتی بگذرند. خدا یک طور دیگر هوای اینها را دارد. خدا می گوید شما یک قدم به سمت من برداشته اید و آن قدم این است که موقعی به سراغ من آمده اید که خیلی ها در آن موقع سراغی از خدا نمی گیرد. شما آمدید به سمت من یعنی من برای شما مهم تر از خودتان و آن استراحت دلچسب تان بوده ام. پس من همینجا یک برگه های طلایی برایتان رو می کنم.
فرصتی است که برای همه مهیاست، اما همه استفاده نمی کنند
اگر در طول روز کسی خدا را صدا بزند خدا جواب او را نمی دهد؟ البته که می دهد. کسی در باقی ایام روز کار خوبی انجام بدهد خدا آن را نمی بیند؟ البته که می بیند. اما موقعی از روز که همه مشغول عبادت و اطاعت از خدا هستند و همه تلاش می کنند تا قدمی در راه رضایت او بردارند در واقع موقعیتی است که ما داریم برای خودمان و برای زندگی خودمان قدم برمی داریم. حالا در این بین یک صدقه هم برای خدا می دهیم یا دست یک نفر را هم برای انجام کار خیر می گیریم.
اما در نیمه شب همه چیز برای خداست. از رختخواب بیدار شدن برای خداست، سلام و احوالپرسی با خدا برای خود اوست، عرض ارادت و عرض حاجت هم برای نزدیک شدن به خداست. پس این خیلی خالص تر است و به همین خاطر خدا هم می گوید من به ازای این یک قدم، صد قدم برای تو برمی دارم. می گوید من یک رزق و روزی در سحرگاه به طور اختصاصی قرار می دهم برای آنهایی که این رنج بیدار شدن از خواب و بلند شدن از رختخواب را فقط به خاطر من بر خود هموار می کنند.
خدا پاداش های در طول روز را به بندگان از جای دیگر می دهد؛ اما برای شب بیدار شدن یک خروجی و پاداش جداگانه دارد، در جداگانه ای باز می کند و این نکته بسیار مهمی است. خدا این را به همه نمی دهد. در حالی که فرصت استفاده از آن برای همه مهیا است اما همه از آن استفاده نمی کنند.
سحرهای ماه رمضان فرصتی برای تمرین بیداری در بین الطلوعین
الان ما کجا هستیم؟ در ماه رمضان هستیم. ماهی که موقعیت این شب زنده داری بسیار فراهم است. روزه داری در طول روز، هوایی که روزه داری در آن بسیار سخت است، سحر بیدار شدن و سحری خوردن برای توان روزه گرفتن و … همگی دست به دست هم داده است تا آن فرصتی که خدا می گوید در آن درهای ویژه ای را برای بندگان باز می کند در این ماه، پیش روی ما قرار داشته باشد.
در واقع فضای ماه رمضان اینطور چیده شده است که ما باید بیدار شویم و سحری بخوریم تا در طول روز توانایی روزه گرفتن داشته باشیم. از حالا به بهانه سحری خوردن، فضایی هم فراهم شده است تا از معنویات سحر هم بهره مند بشویم. اینکه کمی قبل از سحری خوردن بیدار بشویم و کمی هم بعد از سحری خوردن تعلل کنیم و دعایی و نمازی بخوانیم، در واقع فرصتی است برای تمرین و چشیدن حلاوت بیداری در بین الطلوعین و استفاده از سحر برای تقویت و نزدیکی به خدا.
در واقع سحرهای ماه رمضان فرصتی است برای ما تا بتوانیم با قدری تلاش خود را وارد لیگ آن دسته از آدم هایی کنیم که اهل صبح و سحر و اهل بیدار شدن برای خدا هستند. ماه رمضان شرایطی را فراهم می کند که این کار بسیار مهم و ارزشمند یعنی بیداری در سحر برای ما خیلی سخت نباشد و روزه داری در ماه رمضان این اتفاق را برای ما تا حد زیادی ساده کرده است.
مبادا که از «فاستبقوالخیرات »عقب بیفتیم
حالا اگر ما حواسمان به همین فرصت ویژه هم نباشد و از آن استفاده نکنیم خداوکیلی دیگر خیلی بد است! یعنی از آن مسابقه دیگر خیلی عقب می افتیم. از فاستبوالخیرات عقب می افتیم. خداوند در ویژه را در سحرهای ماه رمضان باز کرده است. به فرشتگانش می گوید حواس من به این بندگانی که در این موقع از شب و در سحرگاه بیدار هستند، بیشتر است. من به این دسته از بندگانم افتخار می کنم که در این موقع من را می بینند، من را می خواهند، می خوانند و با من حرف می زنند.
«روزی» فقط حساب بانکی نیست
«روزی» ای که در اینجا از آن صحبت می کنیم منظور فقط حساب بانکی و اضافه شدن صفرهای حساب بانکی مان نیست. «روزی» می تواند علم، فرزند، سعه صدر، حلم و کلیه اخلاق خوب باشد. در کنار اینها پول و رفاهیات دنیا هم می تواند روزی باشد. سحرگاه زمان توزیع روزی بین موجودات است. اگر خواب بمانیم یک دفعه می بینیم که در انتهای صف هستیم. مبادا که دستمان خالی بماند. مخصوصا در این ماه رمضان که همه چیز برای استفاده ما از سحرگاه مهیا تر است.
انتهای پیام/
حالا از آن سالها زیاد گذشته است و همه ما درگیر کار و تلاش روزانه ایم. در گرما و تکاپوی روز برای خدا روزه می گیریم و با تشکر از لطف او برای درک ماه رمضانی دیگر افطار می کنیم. اما شاید همین خستگی کار روزانه و همین گذر عمر برای برخی باعث شده باشد تا خود را از فیض درک سحرهای ماه رمضان محروم کنند. درست است که مهم روزه داری و تبعیت از فرمان خدا در طول ایام سحر تا افطار است. اما شاید یادمان رفته باشد که سحرهای ماه رمضان کلید گنج و موقع توزیع روزی متفاوتی است که نباید با دست خودمان، خودمان را از داشتن آنها محروم کنیم.
حجت الاسلام محمدرضا جوان آراسته؛ قائم مقام سازمان مدارس صدرا از آن گنج و در ویژه رحمت می گویند که خدا برای بنده های خاص خود، همانها که سحرگاهان رنج جدایی از رختخواب و آمدن به محضر او را به جان می خرند، کنار گذاشته است.
یمن دعای شب و ورد سحری
جناب حافظ نکته ای را به ما یادآوری می کنند که خیلی مهم است. انگار که حافظ از تجربه زیسته خود با ما صحبت می کند وقتیمی گوید: «هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ/ از یمن دعای شب و ورد سحری بود»
گویی که درتذکر شبانه و دعای سحرگاه خبرهاییی هست که حافظ می گوید «هر گنج سعادت که خدا به ما داد»؛ یعنی هر آنچه که حافظ را حافظ کرد، در یک زمان خاص و در یک مراسم ویژه به او اعطا شده است که از قضا آن زمان خاص زمانی است که خیلی از ما در خواب و در حال استراحت هستیم؛ نیمه های شب و سحرگاه.
وقت ویژه برای ملاقات با خدا
لطف خدا برای همه موجودات شامل است خدا همه را تحویل می گیرد و رزق همه را بر عهده دارد. او همواره به آدم ها توجه می کند و همه ما اینها را می دانیم. اما یک وقت هایی هم در این بین هست که خدا می گوید من توجه ام به آدم ها بیشتر است. در آن وقت من هوای بعضی ها را بیشتر دارم. آن یک وقت ها کی هست؟ همان سحر و بین الطلوعین.
اما چرا؟ آدم ها معمولا شب را خرج استراحت خودشان می کنند. حق هم دارند. روز را زحمت می کشند، تلاش و کار می کنند تا روزی به دست بیاورند و شب که می شود حالا دیگر وقت استراحت است. یعنی وقتی است که آدمها خستگی در می کنند برای اینکه برای کار در یک روز دیگر آماده بشوند. اما بعضی ها هستند که با اینکه خسته هستند و مثل دیگران روز شروع و پرکار و پرترافیکی داشته اند؛ اما از رختخواب خود و از آن اوج آسایش خود برای خدا می زنند. چه کم و چه زیاد مهم نیست. مهم این کار سخت است که بعضی از افراد و نه همه؛ آن را انجام می دهند و فقط هم به خاطر خدا انجام می دهند. انصافا کار سختی است.
برگ طلایی خدا برای سحرخیزان
این عده بلند می شوند و یک سلام و علیک و احوالپرسی با خدا می کنند. چاق سلامتی و عرض ارادتی نسبت به خدا می کنند و ذکر حاجتی می گویند و دوباره می روند و استراحت می کنند. اما در هر حال حاضر هستند این زحمت بکشند و از یک وقت خوب و ناب و دلچسب خود به خاطر خدا حتی برای لحظاتی بگذرند. خدا یک طور دیگر هوای اینها را دارد. خدا می گوید شما یک قدم به سمت من برداشته اید و آن قدم این است که موقعی به سراغ من آمده اید که خیلی ها در آن موقع سراغی از خدا نمی گیرد. شما آمدید به سمت من یعنی من برای شما مهم تر از خودتان و آن استراحت دلچسب تان بوده ام. پس من همینجا یک برگه های طلایی برایتان رو می کنم.
فرصتی است که برای همه مهیاست، اما همه استفاده نمی کنند
اگر در طول روز کسی خدا را صدا بزند خدا جواب او را نمی دهد؟ البته که می دهد. کسی در باقی ایام روز کار خوبی انجام بدهد خدا آن را نمی بیند؟ البته که می بیند. اما موقعی از روز که همه مشغول عبادت و اطاعت از خدا هستند و همه تلاش می کنند تا قدمی در راه رضایت او بردارند در واقع موقعیتی است که ما داریم برای خودمان و برای زندگی خودمان قدم برمی داریم. حالا در این بین یک صدقه هم برای خدا می دهیم یا دست یک نفر را هم برای انجام کار خیر می گیریم.
اما در نیمه شب همه چیز برای خداست. از رختخواب بیدار شدن برای خداست، سلام و احوالپرسی با خدا برای خود اوست، عرض ارادت و عرض حاجت هم برای نزدیک شدن به خداست. پس این خیلی خالص تر است و به همین خاطر خدا هم می گوید من به ازای این یک قدم، صد قدم برای تو برمی دارم. می گوید من یک رزق و روزی در سحرگاه به طور اختصاصی قرار می دهم برای آنهایی که این رنج بیدار شدن از خواب و بلند شدن از رختخواب را فقط به خاطر من بر خود هموار می کنند.
خدا پاداش های در طول روز را به بندگان از جای دیگر می دهد؛ اما برای شب بیدار شدن یک خروجی و پاداش جداگانه دارد، در جداگانه ای باز می کند و این نکته بسیار مهمی است. خدا این را به همه نمی دهد. در حالی که فرصت استفاده از آن برای همه مهیا است اما همه از آن استفاده نمی کنند.
سحرهای ماه رمضان فرصتی برای تمرین بیداری در بین الطلوعین
الان ما کجا هستیم؟ در ماه رمضان هستیم. ماهی که موقعیت این شب زنده داری بسیار فراهم است. روزه داری در طول روز، هوایی که روزه داری در آن بسیار سخت است، سحر بیدار شدن و سحری خوردن برای توان روزه گرفتن و … همگی دست به دست هم داده است تا آن فرصتی که خدا می گوید در آن درهای ویژه ای را برای بندگان باز می کند در این ماه، پیش روی ما قرار داشته باشد.
در واقع فضای ماه رمضان اینطور چیده شده است که ما باید بیدار شویم و سحری بخوریم تا در طول روز توانایی روزه گرفتن داشته باشیم. از حالا به بهانه سحری خوردن، فضایی هم فراهم شده است تا از معنویات سحر هم بهره مند بشویم. اینکه کمی قبل از سحری خوردن بیدار بشویم و کمی هم بعد از سحری خوردن تعلل کنیم و دعایی و نمازی بخوانیم، در واقع فرصتی است برای تمرین و چشیدن حلاوت بیداری در بین الطلوعین و استفاده از سحر برای تقویت و نزدیکی به خدا.
در واقع سحرهای ماه رمضان فرصتی است برای ما تا بتوانیم با قدری تلاش خود را وارد لیگ آن دسته از آدم هایی کنیم که اهل صبح و سحر و اهل بیدار شدن برای خدا هستند. ماه رمضان شرایطی را فراهم می کند که این کار بسیار مهم و ارزشمند یعنی بیداری در سحر برای ما خیلی سخت نباشد و روزه داری در ماه رمضان این اتفاق را برای ما تا حد زیادی ساده کرده است.
مبادا که از «فاستبقوالخیرات »عقب بیفتیم
حالا اگر ما حواسمان به همین فرصت ویژه هم نباشد و از آن استفاده نکنیم خداوکیلی دیگر خیلی بد است! یعنی از آن مسابقه دیگر خیلی عقب می افتیم. از فاستبوالخیرات عقب می افتیم. خداوند در ویژه را در سحرهای ماه رمضان باز کرده است. به فرشتگانش می گوید حواس من به این بندگانی که در این موقع از شب و در سحرگاه بیدار هستند، بیشتر است. من به این دسته از بندگانم افتخار می کنم که در این موقع من را می بینند، من را می خواهند، می خوانند و با من حرف می زنند.
«روزی» فقط حساب بانکی نیست
«روزی» ای که در اینجا از آن صحبت می کنیم منظور فقط حساب بانکی و اضافه شدن صفرهای حساب بانکی مان نیست. «روزی» می تواند علم، فرزند، سعه صدر، حلم و کلیه اخلاق خوب باشد. در کنار اینها پول و رفاهیات دنیا هم می تواند روزی باشد. سحرگاه زمان توزیع روزی بین موجودات است. اگر خواب بمانیم یک دفعه می بینیم که در انتهای صف هستیم. مبادا که دستمان خالی بماند. مخصوصا در این ماه رمضان که همه چیز برای استفاده ما از سحرگاه مهیا تر است.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «حجت الاسلام جوان آراسته: سحرها زمان توزیع «روزی» بین بندگان است / یمن دعای شب و ورد سحری» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.