تلاوت مجلسی سوره قصص آیات ۵ تا ۲۴ با نوای عبدالباسط



به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سوره قصص، چهاردهمین سوره قرآن که در آن داستان زندگی حضرت موسی(ع) آمده و در جزء ۲۰ جای گرفته است. سوره ای مکی که با حروف مقطعه آغاز می شود و از نظر حجم از سوره های متوسط قرآن و نزدیک به نیم جزء قرآن را دربرمی گیرد. داستان تولد حضرت موسی، ازدواج او با دختر شعیب، مبارزه موسی با فرعون، داستان قارون و بهانه های مشرکان مکه برای ایمان نیاوردن به پیامبر(ص)، از مطالب سوره قصص است. آیه ۵ سوره، از پیروزی مستضعفان و پیشوایی آنان سخن گفته است. در مباحث مهدویت از این آیه، بسیار گفتگو شده است. گفته اند: آیه، ویژه پیروزی بنی اسرائیل بر فرعون نیست و سنتی الهی را بیان می کند که در طول تاریخ جاری بوده است. بنابراین شامل قیام امام زمان(عج) هم می شود.

تلاوت مجلسی سوره قصص آیات ۵ تا ۲۴

ونرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین ﴿۵

و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم (۵)

ونمکن لهم فی الأرض ونری فرعون وهامان وجنودهما منهم ما کانوا یحذرون ﴿۶

و در زمین قدرتشان دهیم و [از طرفی] به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند بنمایانیم (۶)

وأوحینا إلی أم موسی أن أرضعیه فإذا خفت علیه فألقیه فی الیم ولا تخافی ولا تحزنی إنا رادوه إلیک وجاعلوه من المرسلین ﴿۷

و به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که ما او را به تو بازمی گردانیم و از [زمره] پیمبرانش قرار می دهیم (۷)

فالتقطه آل فرعون لیکون لهم عدوا وحزنا إن فرعون وهامان وجنودهما کانوا خاطئین ﴿۸

پس خاندان فرعون او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مایه اندوهشان باشد آری فرعون و هامان و لشکریان آنها خطاکار بودند (۸)

وقالت امرأت فرعون قرت عین لی ولک لا تقتلوه عسی أن ینفعنا أو نتخذه ولدا وهم لا یشعرون ﴿۹

و همسر فرعون گفت [این کودک] نور چشم من و تو خواهد بود او را مکشید شاید برای ما سودمند باشد یا او را به فرزندی بگیریم ولی آنها خبر نداشتند (۹)

وأصبح فؤاد أم موسی فارغا إن کادت لتبدی به لولا أن ربطنا علی قلبها لتکون من المؤمنین ﴿۱۰

و دل مادر موسی [از هر چیز جز از فکر فرزند] تهی گشت اگر قلبش را استوار نساخته بودیم تا از ایمان آورندگان باشد چیزی نمانده بود که آن [راز] را افشا کند (۱۰)

وقالت لأخته قصیه فبصرت به عن جنب وهم لا یشعرون ﴿۱۱

و به خواهر [موسی] گفت از پی او برو پس او را از دور دید در حالی که آنان متوجه نبودند (۱۱)

وحرمنا علیه المراضع من قبل فقالت هل أدلکم علی أهل بیت یکفلونه لکم وهم له ناصحون ﴿۱۲

و از پیش شیر دایگان را بر او حرام گردانیده بودیم پس [خواهرش آمد و] گفت آیا شما را بر خانواده ای راهنمایی کنم که برای شما از وی سرپرستی کنند و خیرخواه او باشند (۱۲)

فرددناه إلی أمه کی تقر عینها ولا تحزن ولتعلم أن وعد الله حق ولکن أکثرهم لا یعلمون ﴿۱۳

پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده خدا درست است ولی بیشترشان نمی دانند (۱۳)

ولما بلغ أشده واستوی آتیناه حکما وعلما وکذلک نجزی المحسنین ﴿۱۴

و چون به رشد و کمال خویش رسید به او حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم (۱۴)

ودخل المدینة علی حین غفلة من أهلها فوجد فیها رجلین یقتتلان هذا من شیعته وهذا من عدوه فاستغاثه الذی من شیعته علی الذی من عدوه فوکزه موسی فقضی علیه قال هذا من عمل الشیطان إنه عدو مضل مبین ﴿۱۵

و داخل شهر شد بیآنکه مردمش متوجه باشند پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت یکی از پیروان او و دیگری از دشمنانش [بود] آن کس که از پیروانش بود بر ضد کسی که دشمن وی بود از او یاری خواست پس موسی مشتی بدو زد و او را کشت گفت این کار شیطان است چرا که او دشمنی گمراه کننده [و] آشکار است (۱۵)

قال رب إنی ظلمت نفسی فاغفر لی فغفر له إنه هو الغفور الرحیم ﴿۱۶

گفت پروردگارا من بر خویشتن ستم کردم مرا ببخش پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است (۱۶)

قال رب بما أنعمت علی فلن أکون ظهیرا للمجرمین ﴿۱۷

[موسی] گفت پروردگارا به پاس نعمتی که بر من ارزانی داشتی هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود (۱۷)

فأصبح فی المدینة خائفا یترقب فإذا الذی استنصره بالأمس یستصرخه قال له موسی إنک لغوی مبین ﴿۱۸

صبحگاهان در شهر بیمناک و در انتظار [حادثه ای] بود ناگاه همان کسی که دیروز از وی یاری خواسته بود [باز] با فریاد از او یاری خواست موسی به او گفت به راستی که تو آشکارا گمراهی (۱۸)

فلما أن أراد أن یبطش بالذی هو عدو لهما قال یا موسی أترید أن تقتلنی کما قتلت نفسا بالأمس إن ترید إلا أن تکون جبارا فی الأرض وما ترید أن تکون من المصلحین ﴿۱۹

و چون خواست به سوی آنکه دشمن هر دوشان بود حمله آورد گفت ای موسی آیا می خواهی مرا بکشی چنانکه دیروز شخصی را کشتی تو می خواهی در این سرزمین فقط زورگو باشی و نمی خواهی از اصلاحگران باشی (۱۹)

وجاء رجل من أقصی المدینة یسعی قال یا موسی إن الملأ یأتمرون بک لیقتلوک فاخرج إنی لک من الناصحین ﴿۲۰

و از دورافتاده ترین [نقطه] شهر مردی دوان دوان آمد [و] گفت ای موسی سران قوم در باره تو مشورت می کنند تا تو را بکشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خیرخواهان توام (۲۰)

فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین ﴿۲۱

موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالی که می]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمکاران نجات بخش (۲۱)

ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی أن یهدینی سواء السبیل ﴿۲۲

و چون به سوی [شهر] مدین رو نهاد [با خود] گفت امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند (۲۲)

ولما ورد ماء مدین وجد علیه أمة من الناس یسقون ووجد من دونهم امرأتین تذودان قال ما خطبکما قالتا لا نسقی حتی یصدر الرعاء وأبونا شیخ کبیر ﴿۲۳

و چون به آب مدین رسید گروهی از مردم را بر آن یافت که [دامهای خود را ] آب می دادند و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور میکردند [موسی] گفت منظورتان [از این کار] چیست گفتند [ما به گوسفندان خود] آب نمی دهیم تا شبانان [همگی گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پیری سالخورده است (۲۳)

فسقی لهما ثم تولی إلی الظل فقال رب إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر ﴿۲۴

پس برای آن دو [گوسفندان را] آب داد آنگاه به سوی سایه برگشت و گفت پروردگارا من به هر خیری که سویم بفرستی سخت نیازمندم (۲۴)

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «تلاوت مجلسی سوره قصص آیات ۵ تا ۲۴ با نوای عبدالباسط» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.