دفاع دختر ولایت سکینه (س) از حریم پدر و ولایت اهل بیت (ع)



باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می دهد؛

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، حفظ ارزش های دینی، جزو اهداف مقدس رهبران الهی است. آنها در نشر آیین محمدی به اقتضای زمان و مکان کوشیده اند. فرزندان اهل بیت علیهم السلام نیز چون اجداد خویش این هدف مقدس را زنده نگه داشته اند.

دختر امام حسین علیه السلام می دانست پدر بزرگوارش به خاطر امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با بدعت ها و انحرافات دینی و اجتماعی قیام نموده، بنابراین دیدن سر بریده امام بر نیزه، او را نگران نساخت؛ اما وقتی چشم نامحرمان به ساحت مقدس اهل حرم افتاد، کوشید از آن نگاه ها در امان بماند.

سهل بن ساعد انصاری - از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم - درباره چگونگی ورود اهل بیت علیهم السلام به شام می گوید:

من قصد رفتن به بیت المقدس را داشتم. چون نزدیک شام رسیدم، دیدم مردم، شهر را آذین بسته و به جشن و سرور پرداخته اند. سؤال کردم: آیا برای شامیان عیدی هست که من اطلاع ندارم؟ پاسخ شنیدم: ای پیرمرد! از بیابان آمدی؟ گفتم: من سهل بن ساعدی هستم و رسول خدا را دیده ام. گفتند: عجب است که آسمان، خون نمی بارد و زمین، اهلش را فرو نمی برد! گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: این، سر حسین است که از عراق هدیه آورده اند! جلوتر رفتم، پرچم هایی دیدم که در بین آن ها سری بر نیزه است. او شبیه ترین افراد به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و پشت سر آن، بانوانی بر شترانی بی پوشش سوار بودند. نزدیک تر رفتم. از نخستین زن پرسیدم: کیستی؟ گفت: من سکینه، دختر حسینم. گفتم: من سهل ساعدی از اصحاب جدت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم هستم، اگر حاجتی داری برآورم! فرمود: به حامل سر بگو جلوتر رود تا مردم به تماشای آن بپردازند و چشمانشان به حرم پیامبر نیفتد! سهل می گوید: من نزد آن نیزه دار رفتم و مبلغی به او دادم و گفتم: سر را جلوتر از زنان ببر و او پذیرفت. (۱)

آری، همچنان که جده اش حضرت زهرا علیها السلام تا لحظه های آخر زندگی به پاسداری از فرامین الهی کوشید و در نظر هیچ نامحرمی ظاهر نشد، او نیز در بحرانی ترین لحظات حیات، تابع دستورات الهی بود؛ گرچه حوادث آن روز ها کافی بود تا کوه را از هم بپاشد و زمین و آسمان را درهم کوبد.

اسیران آل رسول را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند و از میان جمعیت عبور می دادند، وارد مجلس یزید کردند. جفاکاران شام که از بزرگی، شکوه و ابهت آن ها در شگفت مانده بودند، پرسیدند: شما چه کسانی هستید؟ سکینه فرمود: ما اسیران، از خاندان محمد صلی الله علیه وآله وسلم هستیم! (۲)

تبلیغ روشنگرانه، با بیان موجز و مختصر جهت بیداری خفتگان در غفلت، از رسالت های مهم بازماندگان واقعه عاشورا بود. دختر امام حسین علیه السلام با سخن کوتاه «ما اسیران آل محمدیم»، مردم مسخ شده از تبلیغات پوچ و پرهیاهوی یزید را به تفکر واداشت که اگر این ها آل محمدند، چرا اسیر شده اند؟ بنابراین، یزید در مواقف مختلف با اقدامات سنجیده و درست وابستگان امام علیه السلام رسوا می شد و جوانه های هوشیاری در دل ها و افکار مردم شام روییدن آغاز می کرد.

آنگاه که یزید در مورد پدرش گفت: حسین، حق را منکر شد و قطع رحم نمود و در ریاست و رهبری با من ستیز کرد. در پاسخش فرمود: ای یزید! از کشتن پدرم خوشحال نباش! او مطیع خدا و رسول بود و دعوت حق را اجابت کرد و به سعادت شهادت نائل آمد! ولی روزی خواهد آمد که تو را بازخواست می کنند، خود را برای پاسخگویی آماده کن! ولی تو چگونه می توانی پاسخ دهی؟ (۳)

دختر امام حسین علیه السلام دریافته بود که ستمگران یزیدی و ناسپاسان کوفی برای اسیران حرمتی قائل نیستند و یزید ظالم به جز انتقام گیری از امام و ذریه اش هدفی ندارد. مصیبت دشت نینوا و شهادت پدر و برادرها عواطف وی را تحت تأثیر قرار داد؛ به ویژه زمانی که یزید ملعون بر لب و دندان امام چوب زد و با آن ضربه ها، روح و روان ریحانه بتول را جریحه دار نمود. او به ناچار همراه خواهرش (فاطمه) به دامن عمه شان زینب پناهنده شده و گفتند:

«یا عمتاه ان یزیدا اینکت ثنایا ابینا بقضیبه؛ عمه جان! یزید با چوبدستی دندان های پدرمان را می زند.»

و این استمدادطلبی، حکایت از این دارد عمه نگذارد او چنین کند! نفس فاطمی و علوی، دختر علی (ع) آنها را به آرامش دعوت نمود و غیورانه در مقابل یزید ایستاد و فرمود: آیا چوب می زنی؟ دستت بشکند! این سر و صورت از چهره هایی است که سال های طولانی برای خدا سجده کرده است! (۴)

پی نوشت ها:

۱- نفس المهموم، ص ۲۰۵.

۲- همان، ص ۲۰۶.

۳- منتخب طریحی، ص ۴۵۷.

۴- معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۵۶.

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «دفاع دختر ولایت سکینه (س) از حریم پدر و ولایت اهل بیت (ع)» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.