زیارت اربعین؛ محور امت سازی

به گزارش مشرق، حضرت آیت الله خامنه ای درباره نقش تمدنی پیاده روی اربعین فرمودند: «اگر ظرفیتهای کشورهای اسلامی بر روی هم مجتمع بشود، آن وقت امت اسلامی نشان خواهد داد که عزت الهی یعنی چه؛ تمدن عظیم اسلامی را به جوامع عالم نشان خواهند داد؛ باید هدف ما این باشد و این راه پیمایی اربعین میتواند یک وسیله ی گویایی برای تحقق این هدف باشد.» ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
باتوجه به اهمیت این موضوع نشست علمی «جایگاه پیاده روی اربعین در سیر تمدنی انقلاب اسلامی» روز یکشنبه ۱۴ مهرماه ۱۳۹۸ به همت معاونت پژوهش و آموزش مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای) برگزار شد. حاضران در این نشست درباره نقش پیاده روی اربعین در تحقق تمدن نوین اسلامی بحث و تبادل نظر کردند.
در این نشست حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری مبحث خود را در زمینه «ظرفیت اربعین در مسئله ی امت سازی» ارائه کرد که بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR متن آن را منتشر می کند.
* «امت سازی» در تقسیم کلان آن به دو گونه است که هر کدام الزامات و امکانات خود را می طلبد. یکی امت سازی در جبهه ی باطل است که بر محور حیات دنیاست و به تعبیر قرآن «اعلموا أنما الحیاة الدنیا لعب ولهو وزینة وتفاخر بینکم وتکاثر فی الأموال والأولاد» و به تعبیر روایات «محیط ولایت دشمنان اهل بیت علیهم السلام حیات دنیاست و نه عالم طبیعت». اقتضائات تمدن سازی باطل در طول تاریخ نیز همین فراهم آوردن روح گرایش به لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر و ایجاد عقلانیت متناسب با آن (البته اگر جسارت به عقلانیت نباشد) و بعد هم سازوکار و سبک زندگی متناسب آن بوده است که به یک تمدن منتهی می شود. یعنی از عمق تعلقات انسانی تصرف می شود تا رفتار کلان و جزئی انسان و در یک سبک زندگی و یک تمدن ظهور پیدا می کند. این تمدن بر محور مکتب شیطانی و بر محور اولیاء طاغوت شکل می گیرد. هر جا تمدن مادی را نگاه کنید، تجسد ارواح فراعنه است و تعلقات فاسد و دستگاه محاسبه ی خطای آن ها و سازوکاری که برای دست یابی به تعلقات خودشان شکل می دهند تا با مدل و سبک زندگی شان یک تمدن بسازند.
هر جا تمدن مادی را نگاه کنید، تجسد ارواح فراعنه است و تعلقات فاسد و دستگاه محاسبه ی خطای آن ها و سازوکاری که برای دست یابی به تعلقات خودشان شکل می دهند تا با مدل و سبک زندگی شان یک تمدن بسازند.
متقابلا یک تمدن دیگری هم داریم؛ تمدن الهی که بر مبنای اقدامات انبیاء است و البته باید بگوییم که اقداماتی فراتمدنی است. ممکن است ایشان در مسیر ایجاد تمدن هم نقش ایفا کنند، ولی فراتمدنی هستند. انبیاء امت می سازند و این امت در طول تاریخ و تا ظهور و تا رجعت و تا قیامت و بهشت ادامه می یابد. اسم این را نمی توان تمدن گذاشت، بلکه این یک امر فراتمدنی است که ممکن است در ساخت یک تمدن و ایجاد یک تجسد عینی در عالم ارض هم نقش ایفا کند. این تمدن بر محور ولایت حضرت حق و بر محور ائمه ی حق شکل می گیرد.
سرسلسله ی ائمه ی حق و محور امامت امت اسلامی وجود مقدس رسول الله صلوات الله علیه وآله است و انبیاء دیگر سرداران این جبهه به حساب می آیند. شکل گیری این تمدن یک اقتضائاتی دارد و یک امکاناتی را می طلبد که این بحث در معارف دینی و به ویژه در قرآن گسترده تر است و در حد امکان به این امت سازی و اقتضائات تاریخی و اجتماعی و تکوینی آن اشاره می کنم.
اما چگونه این امت بر محور نبی اکرم صلوات الله علیه وآله درست می شود؟ قرآن این را در سوره ی حجرات توضیح داده است. بر خلاف این که گفته اند این سوره مواعظ اخلاقی را شرح می دهد، اما این سوره مسیر امت سازی بر محور وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله علیه وآله و موانع آن را توضیح داده است. شروع این سوره با این بحث است که «یا أیها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله ورسوله واتقوا الله إن الله سمیع علیم». اگر بناست که امتی حول این پیامبر درست شود، کسی نباید جلوتر از او راه برود. «بین یدی» چه بسا ترجمه اش این باشد. حضرت یک طرحی را دارند در عالم جلو می برند و این آیه اشاره به طرح حضرت دارد که از طرح حضرت جلو نیفتید. با حضرت راه بروید. این طور نباشد که شما جلوتر از طرح حضرت، طرح خودتان را پیاده کنید. جبهه ی نفاق همین کار را می کرد.
یک طرح جدیدی را برای مقابله با طرح حضرت برپا می کرد. در ادامه می فرماید: «یا أیها الذین آمنوا لا ترفعوا أصواتکم فوق صوت النبی» صدایتان را از صدای پیامبر صلوات الله علیه وآله بالاتر نبرید. یک معنی این آیه توصیه ی اخلاقی است. یعنی وقتی در محضر حضرت نشسته اید، آرام حرف بزنید، ولی معنی دیگرش می تواند این باشد که در عالم صدایی جز صدای حضرت نباید شنیده شود. اگر یک فیلسوف یا عارف و دانشمند دیگری برای خودش یک مکتبی درست کند، دیگر امتی درست نمی شود، بلکه باید یک صدا باشد و همه ی صداها باید فروخفته باشند. بعد در آیه ی بعد می فرماید «إن الذین یغضون أصواتهم عند رسول الله أولئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفرة وأجر عظیم» آن هایی که صدای شان را نزد رسول خدا فرومی خوابانند، محضر ایشان را درک می کنند. کسی که محضر رسول الله صلوات الله علیه وآله را درک می کند، صدایش آرام است. فرموده اند که مصداق این آیه امیرالمؤمنین علیه السلام است. این چنین و این گونه امت درست می شود.
در عالم صدایی جز صدای پیامبر (صلی الله علیه وآله) نباید شنیده شود. اگر یک فیلسوف یا عارف و دانشمند دیگری برای خودش یک مکتبی درست کند، دیگر امتی درست نمی شود، بلکه باید یک صدا باشد و همه ی صداها فروخفته باشند.
حال موانع شکل گیری این امت چیست؟
یکی این است که قرآن می فرماید «یا أیها الذین آمنوا إن جاءکم فاسق بنبإ فتبینوا». فاسق آن کسی است که «یقطعون ما أمر الله به أن یوصل». طبیعتا «ینقضون عهد الله من بعد میثاقه ویقطعون ما أمر الله به أن یوصل ویفسدون فی الأرض». رشته هایی را که خدا برقرار کرده، قطع می کند. همه چیز باید بر مدار رسول الله صلوات الله علیه وآله باشد، اما فاسق آن را قطع می کند و می خواهد چیز دیگری به جای آن بگذارد. می خواهد امتی که بناست حول رسول الله صلوات الله علیه وآله شکل بگیرد، این مناسبات را قطع کند. مثل دنیای مادی که همه ی روابط حول انبیاء را قطع می کند و روابط خودش را جای آن می گذارد. می گوید خانواده تان را این طور درست کنید، اقتصادتان این طور باشد و سیاست تان این چنین باشد. فاسق از مدار خداوند و رسول او خارج است و می خواهد امت را هم خارج کند.
ما با آزادی مخالف نیستیم. با دموکراسی به مفهوم غربی آن صددرصد و نه حتی نودونه درصد مخالفیم، اما با آزادی انسانی مخالف نیستیم، چون مفهوم غربی برده داری مدرن، تئوریزه و نرم افزاری شده است و تبدیل به یک چیزی شده به نام دموکراسی که قرن هاست بشر را با آن بازی می دهند. این در مقابل کار انبیاء است. می فرماید حواستان به «فتبینوا» باشد که آن ها شما را با هم درگیر می کنند. این ها امت را به هم می زنند و کار را به جایی می رسانند که «طائفتان من المؤمنین اقتتلوا». اقتتال بین خودتان درست می کنند؛ همان کاری که در تاریخ بود و الان هم است. هر وقت جبهه ی مؤمنین می خواهد شکل بگیرد، آن ها اقتتال راه می اندازند. چاره چیست؟ «فتبینوا». تبین به چه معنی است؟ «واعلموا أن فیکم رسول الله» هر کسی که صدایش را بلند کرد، شما گوش نکنید، زیرا پیامبر در بین شما هست و به او رجوع کنید «لو یطیعکم فی کثیر من الأمر لعنتم». اگر این پیغمبر خدا در امور دنبال سر شما راه برود، شما ضرر می کنید و به رنج می افتید. این یکی از موانع امت سازی است.
بعد می فرماید یک سرمایه ای ما به شما امت داده ایم و آن پیامبر است، با این سرمایه راه بروید و جلوی پیامبر نیفتید. این سرمایه ی امت سازی است. «ولکن الله حبب إلیکم الإیمان وزینه فی قلوبکم». یکی «حبب إلیکم الإیمان» است و یکی «وکره إلیکم الکفر والفسوق والعصیان» و دیگری کراهت نسبت به کفر و فسوق و عصیان است. کلمه ی ایمان در این آیه امیرالمؤمنین علیه السلام است و کلمات کفر و فسوق و عصیان ائمه ی جور هستند. لذا فاسقی که خبری می آورد، بر محور این کلمه ی فسق است. این می خواهد امت را به هم بریزد. اگر این تولی و تبری و این مرزبندی ها نباشد، اگر این تمایل قلوب و نفرت قلوب نباشد، یک امت شکل نمی گیرد. این تمایل باید تمایل به ولی جامعه ی ایمانی یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. مکتب حق در ولی حق متجسد و متجسم می شود. همان گونه که مکتب باطل در اولیاء طاغوت تجسد می یابد. تبری نسبت به مکتب باطل و اولیاء طاغوت و ائمه ی باطل و مناسبات شان و تولی نسبت به امام حق و مکتب حق؛ این محور شکل گیری امت است.
اخوت بر محور ایمان از ارکان شکل گیری امت است؛ الان وقتی یک اخوتی شکل می گیرد، خبر درست می کنند که ایران در عراق چنان کرده و ناسیونالیسم عربی و فارسی را زنده می کنند و به جان هم می اندازند. می خواهند آن اخوت بر محور امام را از بین ببرند.
بعد دستور می دهد که اگر خبر فاسق اقتتال ایجاد کرد و «إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما»، اصلاح کنید. اصلاح یعنی برگرداندن به مدار صلاح که امام است. لذا بر محور امام حل اش کنید؛ «بموالاتکم … ائتلفت الفرقة» همین طوری که نمی شود با هر شعاری تجمع ایجاد کرد؛ باید یک ظرفیتی باشد. باید یک حب اللهی باشد. اولوهیت حضرت حق از طریق این رشته ما را جمع می کند. «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا» همین طور که آقا بیاید و جمع شویم حول او. مگر می شود تجمع ایجاد کند؟ نه، ولی باطل همین طور شکل می گیرد. باطل ظرفیت جمع کردن اهواء و شهوات را دارد. امام حق هم ظرفیت سامان دادن اراده های حق را دارد.
دیگر این که اخوت بر محور ایمان از ارکان شکل گیری امت است؛ «إنما المؤمنون إخوة فأصلحوا بین أخویکم». الان وقتی یک اخوتی شکل می گیرد، خبر درست می کنند که ایران در عراق چنان کرده و ناسیونالیسم عربی و فارسی را زنده می کنند و به جان هم می اندازند. می خواهند آن اخوت بر محور امام را از بین ببرند. سرمایه ی شکل گیری امت را با خبر فاسق هدف قرار می دهند برای این که این اخوت را بر هم بزنند و نزاع درست کنند. بعد از آن چه می کنند؟ بعدش تحقیر هم دیگر است: «یا أیها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم» این ها همان چیزهایی است که وحدت و امت با آن به هم می خورد. این ها ابزار شیطان برای بر هم زدن امت است.
حال در شکل گیری این امت جای عاشورا کجاست؟ این حرکت امام حسین علیه السلام که «بذل مهجته فیک» برای این است که امت را بسازد و این امت را از فضای لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر که در مقیاس یک تمدن بزرگ تاریخی برپا کرده بودند، به سلامت از این فضا عبور دهد تا گرد و غبار این بساط شیطنت و لهو و لعب بر دامن امت ننشیند. این ها بساط الهاء و تکاثری را راه انداخته بودند تا نگذارند امت حول محور امام شکل بگیرد. در سوره ی تکاثر آمده است که نقشه ی دشمن «ألهاکم التکاثر» است. تکاثری که مربوط به دنیا و ولایت ائمه ی جور است. از طریق ایجاد تکاثر، الهاء ایجاد می کنند. «الهاء» یعنی غافل کردن. دشمنان مردم را از چه چیزی غافل می کنند؟ «ثم لتسألن یومئذ عن النعیم» از نعیم غافل می کنند. در این جا فرموده اند که نعیم یعنی ائمه علیهم السلام. برای این که نگذارند مردم حول امام جمع شوند و قدر امام را بدانند.
سیدالشهدا علیه السلام چگونه امت را از وسط تکاثر و الهاء و جهالت و ضلالت عبور می دهد؟ با واقعه ی عاشورا. در زیارت اربعین آمده است که «وبذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة، وحیرة الضلالة». ببینید، تمدن مادی فضای جهل و تاریکی را ایجاد می کند و آدمی اگر از امام جدا شود، در عالم گم می شود و بعد به حیرت مبتلا و اسیر جبهه ی دشمن می شود. پس حضرت یک بساطی را برپا کرده اند که کل عالم را به تعبیر من وارد دالانی از حزن کرده اند که روی بساط لهو و لعب خط می کشد. آن حزن عاشورایی و آن «لقد عظمت الرزیة و جلت و عظمت المصیبة بک علینا و علی جمیع اهل الاسلام و جلت و عظمت مصیبتک فی السموات علی جمیع اهل السموات» است که سیدالشهداء علیه السلام برای نجات امت ایجاد کرده اند.
کما این که برج ایفل نماد تمدن مادی است و دور آن طوافی صورت می گیرد، کربلا نماد تمدن ماست و حول آن طواف صورت می گیرد و این تمایل قلوب به کربلاست که امت ساز است.
اما دو خط اتصال با امام حسین علیه السلام وجود دارد که در روایات خیلی بر آن تأکید شده و اثرات فوق العاده ای دارد؛ یکی بکاء است و دیگری زیارت. نقش این دو در امت سازی چیست؟ زیارت سیدالشهدا علیه السلام کثرت هایی را که شیطان برپا می کند، به هم می زند و به جای آن یک تمدن درست می کند. زیارت هم محور تجمع تاریخی حول امام است. اساتید اهل فن می گویند که جامعه ی ایران، جامعه ای حول محور زیارت امامزاده ها و امام رضا علیه السلام است و همین ملت و امت درست می کند. زیارت یک امر فوق العاده ای است. البته هر زیارتی هم این ارزش را ندارد. کما این که برج ایفل نماد تمدن مادی است و دور آن طوافی صورت می گیرد، اما کربلا نماد تمدن ماست و حول آن طواف صورت می گیرد و این تمایل قلوب به کربلاست که امت ساز است.
امت سازی حق لوازم خودش را دارد؛ بیت می خواهد، بلد امن می خواهد، امام می خواهد، رسول می خواهد، امت مسلمه می خواهد، مناسک می خواهد، تمایل قلوب به امام می خواهد. اگر «لا تقدموا بین یدی الله»، پس هیچ کسی نباید برای خودش طرحی پیاده کند و همه باید دنبال یک طراح بروند که آن هم امام و رسول است. تلقی من این است که عاشورا محور همه ی این ها است.
عاشورا هزینه ای است که نبی اکرم صلوات الله علیه وآله برای امت سازی و شفاعت و عبوردادن امتش از فتنه ی جبهه ی کفر و نفاق داده اند. زیارت و بکاء و عزاداری بر اباعبدالله علیه السلام محور اتصال امت به عاشورا است.
عاشورا هزینه ای است که نبی اکرم صلوات الله علیه وآله برای امت سازی و شفاعت و عبوردادن امتش از فتنه ی جبهه ی کفر و نفاق داده اند. زیارت و بکاء و عزاداری بر اباعبدالله علیه السلام محور اتصال امت به عاشورا است. در این اتصال یک اتفاقاتی هم می افتد که در زیارت عاشورا آمده است. از درک عظمت این مصیبت است که می فهمیم حادثه ی عاشورا درگیری با ابن زیاد و شمر و یزید و … نیست، بلکه درگیری با کل جبهه ی شیطان و باطل در تاریخ است. عاشورا جنگ بر سر طبقات اقتصادی را خاموش می کند، اما یک صف قتال دیگری را شکل می دهد: «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامة» و یک خون خواهی حول آن اتفاق می افتد: «ان یرزقنی طلب ثاری». عاشورا محور امت سازی اسلامی است.
بنابراین جای عاشورا و اربعین در امت سازی کجاست؟ چگونه این عزاداری امت را می سازد؟ چگونه تفرقی را که قرن ها شیطان بین عربیت و عجمیت و نژاد و رنگ در آن دمیده است، به هم می ریزد؟ چگونه تجمع قلوب حول امام درست می کند؟ همین طور که شیطان جبهه ی صهیونیسم و مسیحیت صهیونی و معاندین در داخل دنیای اسلام و سلفی ها را راه انداخته اند، ما هم باید یک ترکیبی بر محور اهل بیت علیهم السلام جمع کنیم. عاشورا و اربعین این ظرفیت را دارد و می تواند محبان دنیای اسلام و مسیحیت متدین را دور خودش جمع کند و «أقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا إنا نصاری ذلک بأن منهم قسیسین و رهبانا» این شدنی است.
باتوجه به اهمیت این موضوع نشست علمی «جایگاه پیاده روی اربعین در سیر تمدنی انقلاب اسلامی» روز یکشنبه ۱۴ مهرماه ۱۳۹۸ به همت معاونت پژوهش و آموزش مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای) برگزار شد. حاضران در این نشست درباره نقش پیاده روی اربعین در تحقق تمدن نوین اسلامی بحث و تبادل نظر کردند.
در این نشست حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری مبحث خود را در زمینه «ظرفیت اربعین در مسئله ی امت سازی» ارائه کرد که بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR متن آن را منتشر می کند.
* «امت سازی» در تقسیم کلان آن به دو گونه است که هر کدام الزامات و امکانات خود را می طلبد. یکی امت سازی در جبهه ی باطل است که بر محور حیات دنیاست و به تعبیر قرآن «اعلموا أنما الحیاة الدنیا لعب ولهو وزینة وتفاخر بینکم وتکاثر فی الأموال والأولاد» و به تعبیر روایات «محیط ولایت دشمنان اهل بیت علیهم السلام حیات دنیاست و نه عالم طبیعت». اقتضائات تمدن سازی باطل در طول تاریخ نیز همین فراهم آوردن روح گرایش به لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر و ایجاد عقلانیت متناسب با آن (البته اگر جسارت به عقلانیت نباشد) و بعد هم سازوکار و سبک زندگی متناسب آن بوده است که به یک تمدن منتهی می شود. یعنی از عمق تعلقات انسانی تصرف می شود تا رفتار کلان و جزئی انسان و در یک سبک زندگی و یک تمدن ظهور پیدا می کند. این تمدن بر محور مکتب شیطانی و بر محور اولیاء طاغوت شکل می گیرد. هر جا تمدن مادی را نگاه کنید، تجسد ارواح فراعنه است و تعلقات فاسد و دستگاه محاسبه ی خطای آن ها و سازوکاری که برای دست یابی به تعلقات خودشان شکل می دهند تا با مدل و سبک زندگی شان یک تمدن بسازند.
هر جا تمدن مادی را نگاه کنید، تجسد ارواح فراعنه است و تعلقات فاسد و دستگاه محاسبه ی خطای آن ها و سازوکاری که برای دست یابی به تعلقات خودشان شکل می دهند تا با مدل و سبک زندگی شان یک تمدن بسازند.
متقابلا یک تمدن دیگری هم داریم؛ تمدن الهی که بر مبنای اقدامات انبیاء است و البته باید بگوییم که اقداماتی فراتمدنی است. ممکن است ایشان در مسیر ایجاد تمدن هم نقش ایفا کنند، ولی فراتمدنی هستند. انبیاء امت می سازند و این امت در طول تاریخ و تا ظهور و تا رجعت و تا قیامت و بهشت ادامه می یابد. اسم این را نمی توان تمدن گذاشت، بلکه این یک امر فراتمدنی است که ممکن است در ساخت یک تمدن و ایجاد یک تجسد عینی در عالم ارض هم نقش ایفا کند. این تمدن بر محور ولایت حضرت حق و بر محور ائمه ی حق شکل می گیرد.
سرسلسله ی ائمه ی حق و محور امامت امت اسلامی وجود مقدس رسول الله صلوات الله علیه وآله است و انبیاء دیگر سرداران این جبهه به حساب می آیند. شکل گیری این تمدن یک اقتضائاتی دارد و یک امکاناتی را می طلبد که این بحث در معارف دینی و به ویژه در قرآن گسترده تر است و در حد امکان به این امت سازی و اقتضائات تاریخی و اجتماعی و تکوینی آن اشاره می کنم.
اما چگونه این امت بر محور نبی اکرم صلوات الله علیه وآله درست می شود؟ قرآن این را در سوره ی حجرات توضیح داده است. بر خلاف این که گفته اند این سوره مواعظ اخلاقی را شرح می دهد، اما این سوره مسیر امت سازی بر محور وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله علیه وآله و موانع آن را توضیح داده است. شروع این سوره با این بحث است که «یا أیها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله ورسوله واتقوا الله إن الله سمیع علیم». اگر بناست که امتی حول این پیامبر درست شود، کسی نباید جلوتر از او راه برود. «بین یدی» چه بسا ترجمه اش این باشد. حضرت یک طرحی را دارند در عالم جلو می برند و این آیه اشاره به طرح حضرت دارد که از طرح حضرت جلو نیفتید. با حضرت راه بروید. این طور نباشد که شما جلوتر از طرح حضرت، طرح خودتان را پیاده کنید. جبهه ی نفاق همین کار را می کرد.
یک طرح جدیدی را برای مقابله با طرح حضرت برپا می کرد. در ادامه می فرماید: «یا أیها الذین آمنوا لا ترفعوا أصواتکم فوق صوت النبی» صدایتان را از صدای پیامبر صلوات الله علیه وآله بالاتر نبرید. یک معنی این آیه توصیه ی اخلاقی است. یعنی وقتی در محضر حضرت نشسته اید، آرام حرف بزنید، ولی معنی دیگرش می تواند این باشد که در عالم صدایی جز صدای حضرت نباید شنیده شود. اگر یک فیلسوف یا عارف و دانشمند دیگری برای خودش یک مکتبی درست کند، دیگر امتی درست نمی شود، بلکه باید یک صدا باشد و همه ی صداها باید فروخفته باشند. بعد در آیه ی بعد می فرماید «إن الذین یغضون أصواتهم عند رسول الله أولئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفرة وأجر عظیم» آن هایی که صدای شان را نزد رسول خدا فرومی خوابانند، محضر ایشان را درک می کنند. کسی که محضر رسول الله صلوات الله علیه وآله را درک می کند، صدایش آرام است. فرموده اند که مصداق این آیه امیرالمؤمنین علیه السلام است. این چنین و این گونه امت درست می شود.
در عالم صدایی جز صدای پیامبر (صلی الله علیه وآله) نباید شنیده شود. اگر یک فیلسوف یا عارف و دانشمند دیگری برای خودش یک مکتبی درست کند، دیگر امتی درست نمی شود، بلکه باید یک صدا باشد و همه ی صداها فروخفته باشند.
حال موانع شکل گیری این امت چیست؟
یکی این است که قرآن می فرماید «یا أیها الذین آمنوا إن جاءکم فاسق بنبإ فتبینوا». فاسق آن کسی است که «یقطعون ما أمر الله به أن یوصل». طبیعتا «ینقضون عهد الله من بعد میثاقه ویقطعون ما أمر الله به أن یوصل ویفسدون فی الأرض». رشته هایی را که خدا برقرار کرده، قطع می کند. همه چیز باید بر مدار رسول الله صلوات الله علیه وآله باشد، اما فاسق آن را قطع می کند و می خواهد چیز دیگری به جای آن بگذارد. می خواهد امتی که بناست حول رسول الله صلوات الله علیه وآله شکل بگیرد، این مناسبات را قطع کند. مثل دنیای مادی که همه ی روابط حول انبیاء را قطع می کند و روابط خودش را جای آن می گذارد. می گوید خانواده تان را این طور درست کنید، اقتصادتان این طور باشد و سیاست تان این چنین باشد. فاسق از مدار خداوند و رسول او خارج است و می خواهد امت را هم خارج کند.
ما با آزادی مخالف نیستیم. با دموکراسی به مفهوم غربی آن صددرصد و نه حتی نودونه درصد مخالفیم، اما با آزادی انسانی مخالف نیستیم، چون مفهوم غربی برده داری مدرن، تئوریزه و نرم افزاری شده است و تبدیل به یک چیزی شده به نام دموکراسی که قرن هاست بشر را با آن بازی می دهند. این در مقابل کار انبیاء است. می فرماید حواستان به «فتبینوا» باشد که آن ها شما را با هم درگیر می کنند. این ها امت را به هم می زنند و کار را به جایی می رسانند که «طائفتان من المؤمنین اقتتلوا». اقتتال بین خودتان درست می کنند؛ همان کاری که در تاریخ بود و الان هم است. هر وقت جبهه ی مؤمنین می خواهد شکل بگیرد، آن ها اقتتال راه می اندازند. چاره چیست؟ «فتبینوا». تبین به چه معنی است؟ «واعلموا أن فیکم رسول الله» هر کسی که صدایش را بلند کرد، شما گوش نکنید، زیرا پیامبر در بین شما هست و به او رجوع کنید «لو یطیعکم فی کثیر من الأمر لعنتم». اگر این پیغمبر خدا در امور دنبال سر شما راه برود، شما ضرر می کنید و به رنج می افتید. این یکی از موانع امت سازی است.
بعد می فرماید یک سرمایه ای ما به شما امت داده ایم و آن پیامبر است، با این سرمایه راه بروید و جلوی پیامبر نیفتید. این سرمایه ی امت سازی است. «ولکن الله حبب إلیکم الإیمان وزینه فی قلوبکم». یکی «حبب إلیکم الإیمان» است و یکی «وکره إلیکم الکفر والفسوق والعصیان» و دیگری کراهت نسبت به کفر و فسوق و عصیان است. کلمه ی ایمان در این آیه امیرالمؤمنین علیه السلام است و کلمات کفر و فسوق و عصیان ائمه ی جور هستند. لذا فاسقی که خبری می آورد، بر محور این کلمه ی فسق است. این می خواهد امت را به هم بریزد. اگر این تولی و تبری و این مرزبندی ها نباشد، اگر این تمایل قلوب و نفرت قلوب نباشد، یک امت شکل نمی گیرد. این تمایل باید تمایل به ولی جامعه ی ایمانی یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. مکتب حق در ولی حق متجسد و متجسم می شود. همان گونه که مکتب باطل در اولیاء طاغوت تجسد می یابد. تبری نسبت به مکتب باطل و اولیاء طاغوت و ائمه ی باطل و مناسبات شان و تولی نسبت به امام حق و مکتب حق؛ این محور شکل گیری امت است.
اخوت بر محور ایمان از ارکان شکل گیری امت است؛ الان وقتی یک اخوتی شکل می گیرد، خبر درست می کنند که ایران در عراق چنان کرده و ناسیونالیسم عربی و فارسی را زنده می کنند و به جان هم می اندازند. می خواهند آن اخوت بر محور امام را از بین ببرند.
بعد دستور می دهد که اگر خبر فاسق اقتتال ایجاد کرد و «إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما»، اصلاح کنید. اصلاح یعنی برگرداندن به مدار صلاح که امام است. لذا بر محور امام حل اش کنید؛ «بموالاتکم … ائتلفت الفرقة» همین طوری که نمی شود با هر شعاری تجمع ایجاد کرد؛ باید یک ظرفیتی باشد. باید یک حب اللهی باشد. اولوهیت حضرت حق از طریق این رشته ما را جمع می کند. «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا» همین طور که آقا بیاید و جمع شویم حول او. مگر می شود تجمع ایجاد کند؟ نه، ولی باطل همین طور شکل می گیرد. باطل ظرفیت جمع کردن اهواء و شهوات را دارد. امام حق هم ظرفیت سامان دادن اراده های حق را دارد.
دیگر این که اخوت بر محور ایمان از ارکان شکل گیری امت است؛ «إنما المؤمنون إخوة فأصلحوا بین أخویکم». الان وقتی یک اخوتی شکل می گیرد، خبر درست می کنند که ایران در عراق چنان کرده و ناسیونالیسم عربی و فارسی را زنده می کنند و به جان هم می اندازند. می خواهند آن اخوت بر محور امام را از بین ببرند. سرمایه ی شکل گیری امت را با خبر فاسق هدف قرار می دهند برای این که این اخوت را بر هم بزنند و نزاع درست کنند. بعد از آن چه می کنند؟ بعدش تحقیر هم دیگر است: «یا أیها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم» این ها همان چیزهایی است که وحدت و امت با آن به هم می خورد. این ها ابزار شیطان برای بر هم زدن امت است.
حال در شکل گیری این امت جای عاشورا کجاست؟ این حرکت امام حسین علیه السلام که «بذل مهجته فیک» برای این است که امت را بسازد و این امت را از فضای لهو و لعب و زینت و تفاخر و تکاثر که در مقیاس یک تمدن بزرگ تاریخی برپا کرده بودند، به سلامت از این فضا عبور دهد تا گرد و غبار این بساط شیطنت و لهو و لعب بر دامن امت ننشیند. این ها بساط الهاء و تکاثری را راه انداخته بودند تا نگذارند امت حول محور امام شکل بگیرد. در سوره ی تکاثر آمده است که نقشه ی دشمن «ألهاکم التکاثر» است. تکاثری که مربوط به دنیا و ولایت ائمه ی جور است. از طریق ایجاد تکاثر، الهاء ایجاد می کنند. «الهاء» یعنی غافل کردن. دشمنان مردم را از چه چیزی غافل می کنند؟ «ثم لتسألن یومئذ عن النعیم» از نعیم غافل می کنند. در این جا فرموده اند که نعیم یعنی ائمه علیهم السلام. برای این که نگذارند مردم حول امام جمع شوند و قدر امام را بدانند.
سیدالشهدا علیه السلام چگونه امت را از وسط تکاثر و الهاء و جهالت و ضلالت عبور می دهد؟ با واقعه ی عاشورا. در زیارت اربعین آمده است که «وبذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة، وحیرة الضلالة». ببینید، تمدن مادی فضای جهل و تاریکی را ایجاد می کند و آدمی اگر از امام جدا شود، در عالم گم می شود و بعد به حیرت مبتلا و اسیر جبهه ی دشمن می شود. پس حضرت یک بساطی را برپا کرده اند که کل عالم را به تعبیر من وارد دالانی از حزن کرده اند که روی بساط لهو و لعب خط می کشد. آن حزن عاشورایی و آن «لقد عظمت الرزیة و جلت و عظمت المصیبة بک علینا و علی جمیع اهل الاسلام و جلت و عظمت مصیبتک فی السموات علی جمیع اهل السموات» است که سیدالشهداء علیه السلام برای نجات امت ایجاد کرده اند.
کما این که برج ایفل نماد تمدن مادی است و دور آن طوافی صورت می گیرد، کربلا نماد تمدن ماست و حول آن طواف صورت می گیرد و این تمایل قلوب به کربلاست که امت ساز است.
اما دو خط اتصال با امام حسین علیه السلام وجود دارد که در روایات خیلی بر آن تأکید شده و اثرات فوق العاده ای دارد؛ یکی بکاء است و دیگری زیارت. نقش این دو در امت سازی چیست؟ زیارت سیدالشهدا علیه السلام کثرت هایی را که شیطان برپا می کند، به هم می زند و به جای آن یک تمدن درست می کند. زیارت هم محور تجمع تاریخی حول امام است. اساتید اهل فن می گویند که جامعه ی ایران، جامعه ای حول محور زیارت امامزاده ها و امام رضا علیه السلام است و همین ملت و امت درست می کند. زیارت یک امر فوق العاده ای است. البته هر زیارتی هم این ارزش را ندارد. کما این که برج ایفل نماد تمدن مادی است و دور آن طوافی صورت می گیرد، اما کربلا نماد تمدن ماست و حول آن طواف صورت می گیرد و این تمایل قلوب به کربلاست که امت ساز است.
امت سازی حق لوازم خودش را دارد؛ بیت می خواهد، بلد امن می خواهد، امام می خواهد، رسول می خواهد، امت مسلمه می خواهد، مناسک می خواهد، تمایل قلوب به امام می خواهد. اگر «لا تقدموا بین یدی الله»، پس هیچ کسی نباید برای خودش طرحی پیاده کند و همه باید دنبال یک طراح بروند که آن هم امام و رسول است. تلقی من این است که عاشورا محور همه ی این ها است.
عاشورا هزینه ای است که نبی اکرم صلوات الله علیه وآله برای امت سازی و شفاعت و عبوردادن امتش از فتنه ی جبهه ی کفر و نفاق داده اند. زیارت و بکاء و عزاداری بر اباعبدالله علیه السلام محور اتصال امت به عاشورا است.
عاشورا هزینه ای است که نبی اکرم صلوات الله علیه وآله برای امت سازی و شفاعت و عبوردادن امتش از فتنه ی جبهه ی کفر و نفاق داده اند. زیارت و بکاء و عزاداری بر اباعبدالله علیه السلام محور اتصال امت به عاشورا است. در این اتصال یک اتفاقاتی هم می افتد که در زیارت عاشورا آمده است. از درک عظمت این مصیبت است که می فهمیم حادثه ی عاشورا درگیری با ابن زیاد و شمر و یزید و … نیست، بلکه درگیری با کل جبهه ی شیطان و باطل در تاریخ است. عاشورا جنگ بر سر طبقات اقتصادی را خاموش می کند، اما یک صف قتال دیگری را شکل می دهد: «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامة» و یک خون خواهی حول آن اتفاق می افتد: «ان یرزقنی طلب ثاری». عاشورا محور امت سازی اسلامی است.
بنابراین جای عاشورا و اربعین در امت سازی کجاست؟ چگونه این عزاداری امت را می سازد؟ چگونه تفرقی را که قرن ها شیطان بین عربیت و عجمیت و نژاد و رنگ در آن دمیده است، به هم می ریزد؟ چگونه تجمع قلوب حول امام درست می کند؟ همین طور که شیطان جبهه ی صهیونیسم و مسیحیت صهیونی و معاندین در داخل دنیای اسلام و سلفی ها را راه انداخته اند، ما هم باید یک ترکیبی بر محور اهل بیت علیهم السلام جمع کنیم. عاشورا و اربعین این ظرفیت را دارد و می تواند محبان دنیای اسلام و مسیحیت متدین را دور خودش جمع کند و «أقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا إنا نصاری ذلک بأن منهم قسیسین و رهبانا» این شدنی است.
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «زیارت اربعین؛ محور امت سازی» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.