سرت آرام می گیرد به جای شانه بر نیزه

به گزارش خبرنگار مهر، به مناسبت ایام محرم، خدیجه معصومی، شاعر آیینی تازه ترین سروده خود در عزاداری سرور و سالار شهیدان را برای مهر ارسال کرده است که در ادامه آن را خواهید خواند:
پی دریا شدن، بی تاب، رود آواره می آیی
به لطف موج موج گریه از گهواره می آیی
چرا اینقدر آشوبی، نکن این گونه بی تابی
کمی دیگر در آغوش پدر آرام می خوابی
کلامی از تو شیرین می کند تلخی دنیا را
بیا و این دم رفتن زبان واکن بگو بابا!
ببوسد زودتر ای کاش گلبرگ دهانت را
که آتش می زند داغ تو قلب باغبانت را
به بزم تیرها، مردانه، بی شمشیر می آیی
تو که جنگی نداری بی کمان و تیر می آیی
عبای باغبان دشت سرخ از رد بارانست
گمانم غنچه نشکفته ای درگیر طوفانست
گلو باید بگیرد کام جان از چشمه ای دیگر
نمی نوشد به جز خون آسمان از چشمه ای، دیگر
سپاه شب به کام خون کشیده رنگ و رویت را
بگو دیگر نمی بیند سپیدی گلویت را
تویی که از زمین با آرزوی ماه دل کندی
چرا در خواب نازت چشم هایت را نمی بندی
به روی خاک سوزان چشم هایت را ببندی کاش
میان سوختن، در خاک خوابیدن نخندی کاش
به معراج بلا سر می گذاری روی سرنیزه
سرت آرام می گیرد به جای شانه بر نیزه
پی دریا شدن، بی تاب، رود آواره می آیی
به لطف موج موج گریه از گهواره می آیی
چرا اینقدر آشوبی، نکن این گونه بی تابی
کمی دیگر در آغوش پدر آرام می خوابی
کلامی از تو شیرین می کند تلخی دنیا را
بیا و این دم رفتن زبان واکن بگو بابا!
ببوسد زودتر ای کاش گلبرگ دهانت را
که آتش می زند داغ تو قلب باغبانت را
به بزم تیرها، مردانه، بی شمشیر می آیی
تو که جنگی نداری بی کمان و تیر می آیی
عبای باغبان دشت سرخ از رد بارانست
گمانم غنچه نشکفته ای درگیر طوفانست
گلو باید بگیرد کام جان از چشمه ای دیگر
نمی نوشد به جز خون آسمان از چشمه ای، دیگر
سپاه شب به کام خون کشیده رنگ و رویت را
بگو دیگر نمی بیند سپیدی گلویت را
تویی که از زمین با آرزوی ماه دل کندی
چرا در خواب نازت چشم هایت را نمی بندی
به روی خاک سوزان چشم هایت را ببندی کاش
میان سوختن، در خاک خوابیدن نخندی کاش
به معراج بلا سر می گذاری روی سرنیزه
سرت آرام می گیرد به جای شانه بر نیزه
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «سرت آرام می گیرد به جای شانه بر نیزه» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.