نسخه ای برای نجات صنایع دستی



ایسنا/اصفهان با اینکه تاریخ، به دو قسمت پیش و پس از کرونا تقسیم شده، هنرمندان حوزۀ صنایع دستی معتقدند که وضعیتشان قبل و بعد از شیوع این ویروس هیچ تغییری نکرده و همچنان آهسته آهسته روند نزولی خود را طی می کنند؛ اما آیا واقعا هیچ راهی برای نجات صنایع دستی نیست؟

همۀ ما می دانیم صنایع دستی، صنعتی سبز است که با کمترین میزان تخریب محیط زیست بیشترین سود اقتصادی را به ارمغان می آورد اما افرادی که با علم به این نکته به صورت اصولی در پی رفع موانع تولید و فروش محصولات صنایع دستی باشند، کم تعدادند. یکی از این افراد، نادر گیویان پور، مدیرعامل جمعیت احیاگران روستاهای ایران است که به تازگی دفتر بهبود و تجاری سازی صنایع دستی روستاییان در اصفهان را راه اندازی کرده و می کوشد غبار را از کلیدواژۀ «اقتصاد هنر» در حوزۀ صنایع دستی بزداید. آنچه در ادامه می خوانید، مشروح گفت وگوی ایسنا با اوست.

هدف از راه اندازی دفتر تجاری سازی صنایع دستی روستاییان چیست؟

بیشترین میزان رشته های صنایع دستی در کشور ایران و استان اصفهان قرار دارد و به همین دلیل نیز ما پیشنهاد راه اندازی دفتری برای تجاری سازی صنایع دستی را ارائه کردیم چراکه معتقدیم بسیاری از هنرهای سنتی و فرهنگی و صنایع خلاق ما تنها به خاطر نبود جریان اقتصادی و ضعف در اقتصاد هنر دچار نابودی شده اند. درواقع هدف از تشکیل دفتر تجاری سازی صنایع دستی روستاییان در اصفهان، زنده نگه داشتن هنرهای سنتی با نگاه اقتصادی است.

فکر می کنید زمان مناسبی را برای بازگشایی این دفتر انتخاب کرده اید؟

پیک فروش محصولات صنایع دستی، نوروز است که تعداد گردشگران افزایش می یابد اما متأسفانه امسال به خاطر شیوع ویروس کرونا این فرصت را از دست دادیم به طوری که درمجموع، این حوزه چیزی نزدیک به ۱۸۰۰ میلیارد ضرر کرد. از همین رو خیلی از کارگاه های تولید صنایع دستی اکنون روبه زوال و تحت فشارند و شرایط سختی را می گذرانند اما ما یقین داشتیم ظرفیت هایی هم هست که با تکیه بر آن ها می توان از این شرایط سخت عبور کرد و تولید صنایع دستی را به یک جریان دائمی درآمد باارزش افزودۀ بسیار تبدیل ساخت. لازمۀ این کار نیز خلاقیت در طراحی، تولید و عرضه است.

دربارۀ فرایند تجاری سازی صنایع دستی بیشتر بگویید.

تجاری سازی یک فرایند کاملا تخصصی و آکادمیک است که در رشتۀ هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران، هنوز نتوانسته جای خود را باز کند. چند سال قبل که به عنوان مشاور با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روی بحث برندسازی برای هنر کار می کردم، راهکارهایی مثل برگزاری بازارچه های موقت و برگزاری حراج های گوناگون پیشنهاد شد که حراج تهران یک نمونه از آن بود اما در مسیر درستی قرار نگرفت و نتوانست با داشتن یک جریان اقتصادی شفاف جای خود را در بین عامۀ مردم باز کند.

ما در پی این هستیم که با استفاده از ظرفیت تولیدکنندگان صنایع دستی محلی و بومی _که بیشتر کاربردی هستند تا تزیینی_، تعریف جدیدی از این محصولات ارائه کنیم به گونه ای که مردم آن را بشناسند و از آن استفاده کنند. اکنون بار این رسالت بر دوش دفتر تجاری سازی و بهبود صنایع دستی روستاییان است که پیش تر به نوعی حلقۀ مفقودۀ کسب وکار هنر یا اقتصاد هنر به شمار می رفت.

مقدمات این تجاری سازی چیست؟

زمانی در مجتمع فرهنگی هنری فرشچیان و با همکاری مجموعه های مختلف تولیدکنندۀ خرد خانگی و فردی بازارچه های موقت صنایع دستی برپا کردیم و این رخداد با تکیه بر بحث «سبک زندگی» در حوزۀ مطالعات دفتر تبلیغات اسلامی کشور هم زمان شد. ازآنجاکه بنده به عنوان دبیر سبک زندگی، مد و پوشاک در آن برهۀ زمانی فعالیت داشتم، به نقصان رابطه بین طراح، تولید و مصرف کننده پی بردم و احساس کردم باید کاری کرد که مصرف کننده شوق خرید داشته باشد. البته ایجاد این انگیزه، به یک برنامۀ استخوان دار اقتصادی نیازمند بود و ما بر این واقف بودیم که متأسفانه در سطح کلان نیز موفق نشده ایم آن طور که بایدوشاید تولیدات هنری مان را در قالب یک نام شناخته شده به دنیا و حتی مردم استان های مختلف کشور خودمان معرفی کنیم.

هر شهر و روستایی یک صنایع دستی منحصربه فرد دارد که با قرار گرفتن در پروسۀ برندسازی، ثبت حقوقی، انتخاب عنوان مناسب و رعایت اصول بسته بندی می تواند آن محصول را مخاطب پسند کند اما ازآنجاکه ما در گردشگری نیز نتوانسته ایم برندسازی درستی برای شهرهایمان داشته باشیم، در امر برندسازی برای سوغات این شهرها نیز عقب مانده ایم.

استفاده از پتانسیل تولیدکنندگان و جوانان خلاق عرصۀ صنایع دستی به منظور شناساندن محصولات این حوزه به مردم، نیازمند همکاری و همیاری مجموعه های مختلف مثل شهرداری هاست که می توانند با ساخت المان ها، مجسمه های شهری و … فرهنگ عمومی و سواد بصری مردم را بالاتر ببرند و توجه آن ها را به جذابیت های صنایع دستی بومی جلب کنند. تنها از رهگذر تغییر سبک زندگی است که مردم کم کم نگاه های لاکچری و سرمایه ای را نسبت به تولیدات هنری کنار می گذارند و پای این محصولات را به زندگی روزمره خود باز می کنند.

دولت در امر تجاری سازی صنایع دستی چه وظیفه ای بر عهده دارد؟

تجاری سازی پارامترهای مختلفی دارد که اساسی ترین آن، نقش دولت در این زمینه است. وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایران دو مجموعه دولتی هستند که می توانند تسهیلگر ایجاد یک بستر برای رشد توجه مردم به صنایع دستی باشند. اساسا در دنیا، بازاریابی تجارت هنر، به کمک دولت ها انجام می شود و ما در این عرصه به توجه این دو وزارتخانه نیازمندیم تا یک خروجی مناسب برای اقتصاد فرهنگ و هنرمان داشته باشیم.

دیگر بازیگران این عرصه چه کسانی هستند؟

اتحادیه صنایع دستی و هنرهای دیگر که ذات مردمی دارد و می تواند علاوه بر بحث ساماندهی تولیدکنندگان، بحث توانمندسازی آنان را نیز مدنظر داشته باشد. به این معنی که علوم مرتبط با تجاری سازی، صرفۀ مالی و … را از طریق ساختار خود به آن ها انتقال بدهد. در حال حاضر نیز چند سرمایه گذار اقدام به راه اندازی فروشگاه های حرفه ای صنایع دستی کرده اند که قدمی خوب برای معرفی هر چه بهتر محصولات تولیدی بومی است و نشان می دهد که ورود سرمایه گذاران به این عرصه راهگشاست.

پارامتر نهایی در فعالیت روبه رشد صنایع دستی نیز شخص تولیدکننده است که در حوزۀ خود تجربه و علم و سابقۀ بسیار دارد اما در بحث بازاریابی، بازار سازی و عرضۀ محصولات صنایع دستی، اطلاعات آکادمیک ندارد و علاوه بر خود، دستگاه های مرتبط نیز باید امر راهنمایی تخصصی آنان را بر عهده بگیرند.

برای برندسازی در حوزۀ صنایع دستی چه باید کرد؟

برند سازی هنر و صنایع دستی نیازمند استراتژی است و شاخص های آن به اطلاعات و دانسته های ما نسبت به محصول یا خدماتی که می خواهیم ارائه کنیم برمی گردد. استراتژی ما در بحث برندسازی هنر و صنایع دستی باید مبتنی بر نیاز بازار باشد، اولویت جغرافیایی در تولید و عرضه را مشخص کند و هویت بصری مناسبی نیز داشته باشد که این هویت بصری شامل بسته بندی، طراحی نشان، رنگ سازمانی، شعار مرتبط با محصول و … می شود.

خیلی از صنایع دستی ما مخاطب خاصی در سطح داخلی و خارجی دارد و شعارهایی که برای برند سازی در نظر گرفته می شود باید به این مخاطب خاص توجه داشته باشد. بحث طراحی و بسته بندی نیز یکی از مشکلات عمدۀ حوزۀ صنایع دستی است و می بینیم اثری که برای خلق آن ساعت ها وقت و ظرافت و خلاقیت صرف شده هنگام فروش با حداقل شرایط به مشتری ارائه می شود به طوری که شأن و شخصیت آن هنر نادیده گرفته می شود.

یکی از پارامترهای برندسازی ایجاد بسته بندی کاربردی و مناسب است به گونه ای که برای توریست قابل حمل باشد، به اثر آسیب وارد نکند و انعطاف پذیر باشد؛ یعنی جای کمی در چمدان او به خود اختصاص بدهد. کیفیت بسته بندی در انتخاب توریست ها اهمیت دارد بنابراین ضروری است که تولیدکنندگان با طراحان ارتباط بیشتری داشته باشند و اداره پست نیز به عنوان متولی حمل ونقل از جابجایی درست این محصولات شکننده حمایت کند.

ادبیات مناسب فروشندگان و تولیدکنندگان صنایع دستی نیز می تواند بر نوع نگرش مخاطب اثر بگذارد. برای شرح این مسئله استاد محمود فرشچیان را مثال می زنم که نامش برندی در حوزۀ هنر نگارگری است و با اخلاق حرفه ای و نیکوی او ارتباط تنگاتنگی دارد.

برندسازی را در عرضۀ یک محصول تا چه حد مؤثر می دانید؟

از نزدیک به هفت هزار سال پیش تاکنون در روستای کلپورگان ایران توسط زنان محلی سفال تولید می شود اما ازآنجاکه ساختار منسجمی برای عرضۀ این محصول وجود نداشته و برندسازی مناسبی برای آن نشده، هنوز که هنوز است نتوانسته به جایگاه اقتصادی شایستۀ خود دست پیدا کند. صنایع دستی یک صنعت سبز است که اشتغال پایدار ایجاد می کند و با کمترین میزان تخریب محیط زیست، بیشترین سود اقتصادی را به ارمغان می آورد بنابراین لازم است که ما با تأکید و توجه بر تمام پارامترهایی که به چرخیدن چرخ این صنعت کمک می کنند و یکی از آن ها برندسازی است، در جهت رونق آن گام برداریم.

انتهای پیام

پرسش و پاسخ در نسخه ای برای نجات صنایع دستی

گفتگو با هوش مصنوعی