مجموعه <a href="/fa/dashboard/ «خانه های فرانسوی»" class="text info">داستان «خانه های فرانسوی»</a> چاپ شد

به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه داستان «خانه های فرانسوی» نوشته رامین جهان پور به تازگی توسط انتشارات نظری منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این کتاب ۲۶ داستان کوتاه را با این عناوین در بر می گیرد:
خواب کوتاه، پاتک، روزهای جنگ، خانم هنرپیشه، مرز، ماسک، روزنامه خوان قدیمی، بیسیم چی، قهرمان کشتی آزاد، آشیانه، عکس هنری، مزرعه ذرت، آلبوم قدیمی، یارانه، باغ آقای دکتر، راه بی برگشت، ترافیک، گنجشک ها و آب، سرای سالمندان، روانپزشک، مردی که نوستالژی می فروخت، دو آواز متفاوت، کنسرت پرندگان، راننده آمبولانس، زیارت کربلا، خانه های فرانسوی.
در قسمتی از داستان «آلبوم قدیمی» می خوانیم:
آن عکس یادگاری را آقا معلم روستا گرفته بود. از همه اهالی روستا و به هرکدام یک قطعه یادگاری داده بود. مرد هر وقت به آن عکس نگاه می کرد دلش می گرفت و چشم هایش از اشک نمناک می شد. پدرش مدت ها بود که از دنیا رفته بود و حالا او از مادر پیرش که کنار زنش به خواب رفته بود مثل چشم هایش مراقبت می کرد. مرد وقتی از نگاه کردن به عکس خسته شد، آلبوم را بست و آن را دوباره داخل بقچه گذاشت و آهسته به زیر پتو خزید. قبل از این که به کار فردا فکر کند پلک هایش سنگین شد و روی هم افتاد. دو تا از پسرهایش برای تفریح از خانه بیرون رفته بودند و هنوز به خانه برنگشته بودند. عادت کرده بود به دیر آمدن آنها. پسرهایش یکی شان ۱۹ سال داشت و دیگری ۲۵ سال و هر دوی آنها توی خانه بودند. صبح روز بعد هنوز هوا روشن نشده بود که از خواب برخاست. مادر پیرش فلاکس چای و نان پنیر را آماده کرده بود تا به مزرعه ببرد. مرد لباس هایش را پوشید و به زنش گفت: «تو نمی خوای بیای مزرعه. پیش مادر بمان. حالت اصلا خوب نیست.» زن گوش نکرد و گفت: «نه میام. نصف بیشتر گندم ها مانده.» زن قبل از رفتن در اتاق بغلی را باز کرد. هر دو پسر داشتند خروپف می کردند.
این کتاب با ۸۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.
این کتاب ۲۶ داستان کوتاه را با این عناوین در بر می گیرد:
خواب کوتاه، پاتک، روزهای جنگ، خانم هنرپیشه، مرز، ماسک، روزنامه خوان قدیمی، بیسیم چی، قهرمان کشتی آزاد، آشیانه، عکس هنری، مزرعه ذرت، آلبوم قدیمی، یارانه، باغ آقای دکتر، راه بی برگشت، ترافیک، گنجشک ها و آب، سرای سالمندان، روانپزشک، مردی که نوستالژی می فروخت، دو آواز متفاوت، کنسرت پرندگان، راننده آمبولانس، زیارت کربلا، خانه های فرانسوی.
در قسمتی از داستان «آلبوم قدیمی» می خوانیم:
آن عکس یادگاری را آقا معلم روستا گرفته بود. از همه اهالی روستا و به هرکدام یک قطعه یادگاری داده بود. مرد هر وقت به آن عکس نگاه می کرد دلش می گرفت و چشم هایش از اشک نمناک می شد. پدرش مدت ها بود که از دنیا رفته بود و حالا او از مادر پیرش که کنار زنش به خواب رفته بود مثل چشم هایش مراقبت می کرد. مرد وقتی از نگاه کردن به عکس خسته شد، آلبوم را بست و آن را دوباره داخل بقچه گذاشت و آهسته به زیر پتو خزید. قبل از این که به کار فردا فکر کند پلک هایش سنگین شد و روی هم افتاد. دو تا از پسرهایش برای تفریح از خانه بیرون رفته بودند و هنوز به خانه برنگشته بودند. عادت کرده بود به دیر آمدن آنها. پسرهایش یکی شان ۱۹ سال داشت و دیگری ۲۵ سال و هر دوی آنها توی خانه بودند. صبح روز بعد هنوز هوا روشن نشده بود که از خواب برخاست. مادر پیرش فلاکس چای و نان پنیر را آماده کرده بود تا به مزرعه ببرد. مرد لباس هایش را پوشید و به زنش گفت: «تو نمی خوای بیای مزرعه. پیش مادر بمان. حالت اصلا خوب نیست.» زن گوش نکرد و گفت: «نه میام. نصف بیشتر گندم ها مانده.» زن قبل از رفتن در اتاق بغلی را باز کرد. هر دو پسر داشتند خروپف می کردند.
این کتاب با ۸۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «مجموعه داستان «خانه های فرانسوی» چاپ شد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.