بافضیلت ترین همه اعمال، ورع و دوری کردن از محارم الهی است



خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: بعد از قرآن کریم، حدیث دومین منبع و سند دین شناسی و تعیین کننده راه سعادت انسان ها است. تکیه بر این منبع حیات بخش در برخی حوزه های دین پژوهی همچون فقه و بخشهایی از اخلاق بیشتر و گسترده تر است؛ زیرا اصول این دانشها در قرآن به اجمال و اشاره آمده و تفصیل آن را باید در حدیث یافت.

حضرت آیت الله خامنه ای همواره در ابتدای درس خارج فقه خود که تا پیش از کرونا، چندین سال منظم برگزار گردید به قرائت و تبیین و شرح یک حدیث می پرداختند.احادیثی که با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است و شرح حضرت آیت الله خامنه ای بر احادیث نیز حاوی نکات نو و کاربردی در سبک زندگی اسلامی است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۱۲ شهریور ۱۳۹۶ با استناد به روایتی از امام علی (ع) به شرح حدیث اشتد علی الظالم و خذ علیه می پردازند که در ادامه صوت و متن این جلسه تقدیم مخاطبان می شود:

حدثنا ابو عبد الله محمد بن محمد بن النعمان (رحمه الله) قال: اخبرنی ابو الحسن علی بن محمد بن حبیش الکاتب قال: اخبرنی الحسن بن علی الزعفرانی قال: اخبرنی ابو اسحاق ابراهیم بن محمد الثقفی قال: حدثنی عبد الله بن محمد بن عثمان قال: حدثنا علی بن محمد بن أبی سعید، عن فضیل بن الجعد عن ابی اسحاق الهمدانی قال: لما ولی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (صلوات الله علیه) محمد بن ابی بکر مصر و اعمالها کتب له کتابا و امره ان یقرأه علی اهل مصر و لیعمل بما وصاه به فیه و کان الکتاب: … یا محمد بن ابی بکر! اعلم ان افضل الفقه الورع فی دین الله و العمل بطاعته و انی اوصیک بتقوی الله فی سر امرک و علانیتک و علی ای حال کنت علیها الدنیا دار بلاء و دار فناء و الآخرة دار الجزاء و دار البقاء فاعمل لما یبقی و اعدل عما یفنی و لا تنس نصیبک من الدنیا .(۱)

فقرات متعددی از [این] نامه ی تاریخی امیرالمؤمنین (علیه الصلاة و السلام) به جناب محمدبن ابی بکر را در جلسات قبل از تعطیلی [درس] خواندیم و این هم یک فقره ی دیگر است که می فرماید:



یا محمد بن ابی بکر اعلم ان افضل الفقه الورع فی دین الله

فقه یعنی دانش دین، یعنی مجموعه ی احکام دینی که انسان بایستی به آنها عمل کند؛ قهرا در اینجا مراد از فقه همان چیزی است که در عمل ما خودش را نشان می دهد. مجموع اعمال عبادی ما، اعمال دینی ما فقه است؛ علم به اینها هم فقه است، خود اینها هم فقه است. می فرماید: بافضیلت ترین همه ی این اعمال ورع است. شاید قبلا هم عرض کرده ایم که مراد از ورع یعنی پرهیز کردن، دامن کشیدن از یک امری؛ این را میگویند ورع. الورع عن محارم الله ،(۲) یعنی از محارم الهی دوری بگزیند و خود را جدا کند؛ این معنای ورع است. می فرماید از همه مهم تر این است. و این درست است و همان است که بزرگان علم اخلاق و رهروان سلوک به علاقه مندان و مریدان خودشان همیشه گفته اند، ما هم بالواسطه و بی واسطه از اینها شنیده ایم که مهم ترین کار برای انسان مؤمن، عبارت است از اجتناب از گناه. اگر انسان مبتلای به یک گناهی بود، بخصوص -و العیاذ بالله- اگر چنانچه این استمرار داشته باشد خود این، مانع از عروج و مانع از طی کردن درجات معنوی و الهی است؛ هم مانع از یقین می شود، هم مانع از توجه به خدای متعال و تقرب قلب انسان به خدا می شود، هم مانع از عمل می شود؛ گناه این جور است. لذا در دعای شریف ابی حمزه خوانده اید: فرق بینی و بین ذنبی المانع عن لزوم طاعتک ؛(۳) یعنی گناه مانع می شود از اینکه انسان، ملازم طاعت الهی باشد. ما خیلی دلمان می خواهد اطاعت خدا بکنیم و زندگی مان بر اساس اطاعت باشد اما گناه نمی گذارد؛ گناه دل انسان را سخت می کند؛ توجه را، رقت را، خشوع را از انسان می گیرد؛ وقتی خشوع گرفته شد، عمل سخت و سنگین می شود. انسان وقتی با خشوع است، عمل برای او آسان است، نماز آسان است، روزه آسان است، ذکر آسان است؛ وقتی خشوع نیست، همه ی اینها برای انسان سنگین می شود؛ اینها همه ناشی از گناه است. پس اول این است که انسان ترک گناه بکند.



و العمل بطاعته

بعد، عمل به طاعت الهی؛ ترک گناه کافی نیست؛ علاوه ی بر ترک گناه، اتیان (۴) به آنچه بر عهده ی انسان هست هم لازم است. خب اگر بخواهیم آنچه را بر عهده ی ما است انجام بدهیم، باید آن را اول بشناسیم؛ اشکال کار ماها در موارد زیادی این است که نمی دانیم، یعنی توجه نداریم که چه کاری برای ما لازم است؛ لذا خیلی از کارهای واجب از ما فوت می شود؛ خیلی از تذکر دادن ها، امربه معروف ها، نهی ازمنکرها، اقدام و به یک [کارهایی] عمل کردن ها، گفتن ها، که برای ما واجب است، فوت می شود از ما، به خاطر اینکه توجه نداریم. بنابراین عمل به طاعت متوقف است بر اینکه انسان بداند چه چیزی طاعت است و از او خواسته شده است.

و انی اوصیک بتقوی الله فی سر امرک و علانیتک و علی ای حال کنت علیها الدنیا دار بلاء و دار فناء

ای محمدبن ابی بکر! این دو نکته را راجع به دنیا همیشه به یاد داشته باش: اولا دار بلا است، یعنی مشکلات دارد دیگر، زندگی مواجه با مشکلات است؛ بلا، همیشه بلای آسمانی نیست، بلایای گوناگونی وجود دارد؛ بعضی ناشی از عمل خود ما است، بعضی ناشی از امور دیگر و عوامل دیگر است؛ پس دنیا دار بلا است و از اینکه به بلیه ای دچار شدی تعجب نکن، وحشت زده نشو؛ طبیعت دنیا این است که محفوف (۵) به بلا است؛ این یک. بعد، دار فناء؛ جای ماندن هم نیست؛ جای رفتن است برخلاف آخرت که «دار بقا» است؛ در آنجا، رفتنی، زایل شدنی وجود ندارد؛ اما اینجا نه، اینجا بالاخره به قول نظامی:

اگر صد سال مانی ور یکی روز

بباید رفت ازین کاخ دل افروز (۶)



حالا آنهایی که کاخ دل افروزی دارند؛ آنهایی که ندارند هم همین جور، باید رفت؛ اینجا «دار بقا» نیست، «دار فناء» است؛ خودمان را آماده کنیم برای رفتن؛ [یعنی] آماده شدن برای رفتن. در دعاها هست که «و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت ».(۷)



و الآخرة دار الجزاء و دار البقاء فاعمل لما یبقی و اعدل عما یفنی و لا تنس نصیبک من الدنیا

حالا که اینجا «دار فناء» است، عمل خودت را متوجه آن چیزی کن که مایه ی بقا است، یعنی آخرت. اینکه میگوییم از «ما یفنی» روی برگردان و عدول کن، معنایش این نیست که در دنیا از نعم دنیا و از متاع دنیا هیچ بهره نگیری؛ نه، یک نصیبی داری از دنیا؛ خدای متعال تو را آفریده با نیازهایی و با امکاناتی؛ از این امکانات استفاده کن، این نیازها را برآورده کن. همه ی این نیازها هم حلال است؛ انسان می تواند این نیازها را [برطرف کند؛] اینها را فراموش نکن. این همان نصیحتی است که مؤمنین به قارون می کردند که «و لا تنس نصیبک من الدنی ا و احسن کما احسن الله الیک ».(۸) اینجا هم حضرت می فرمایند که نصیب خودت را از دنیا فراموش نکن؛ این جور نیست که اسلام به ما بگوید که بروید رهبانیت پیشه کنید، نخورید، نیاشامید و تمتع گوناگون از زندگی نبرید؛ زینت زندگی مال شما است، متعلق به شما است، «متاع الحیٰوة الدنیا »(۹) مال شما است، منتها دل بسته ی اینها نشوید؛ هدفتان را اینها قرار ندهید؛ هدف بالاتر از این است.

۱) امالی طوسی، مجلس اول، ص ۳۰؛ «ابو اسحاق همدانی می گوید: هنگامی که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، محمدبن ابی بکر را فرمانروای مصر کرد و امورات آن را به او واگذار کرد، به او نامه ای نوشت و به او دستور داد که آن نامه را برای مصریان بخواند و به آنچه به او سفارش نموده عمل نماید و نامه این بود: … ای محمدبن ابی بکر! بدان که با فضیلت ترین آگاهی و دانش، پرهیزکاری در دین خدا و عمل به بندگی او است؛ من تو را به تقوای الهی در امور پنهان و آشکارت و در هر حالی که هستی سفارش می کنم؛ دنیا سرای بلا و نابودی و آخرت سرای پاداش و پایندگی است؛ پس برای آنچه باقی می ماند عمل کن و از هر چه نابود می شود روی گردان و بهره ی خود از دنیا را فراموش نکن.

۲) امالی صدوق، ص ۹۵

۳) مصباح التهجد، ج ۲، ص ۵۹۲

۴) پرداختن، اقدان کردن

۵) احاطه شده

۶) نظامی. خمسه، خسرو و شیرین

۷) اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۲۲۸

۸) سوره ی قصص، بخشی از آیه ی ۷۷؛ «… و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و همچنان که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن…»

۹) از جمله، سوره ی آل عمران، بخشی از آیه ی ۱۴
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «بافضیلت ترین همه اعمال، ورع و دوری کردن از محارم الهی است» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.