تحقق مقاومت فرهنگی از طریق شناسایی عناصر فرهنگی ثبات زا

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست علمی «مقاومت فرهنگی، معنا، امکان و راهبردها» روز دوشنبه مورخ ۸ مهرماه جاری با حضور ابراهیم متقی از اساتید علوم سیاسی دانشگاه تهران، محمود مهام مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه و حسین بابایی مجرد، عضو هیات علمی گروه مدیریت اسلامی پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه برگزار شد.
متقی در ابتدای این نشست گفت: پرسش من این است که انقلاب اسلامی، چه تأثیری در حوزۀ سیاست خارجی و امنیت ملی و الگوهای کنش در روابط بین الملل بر جا گذاشت؟ انقلاب ایران، دو تحول بنیادین در روابط بین الملل برجا گذاشت: اولین تحول، تحول روش شناختی بود. درحالی که روش شناسی رایج، مبتنی بر روش شناسی پوزیتیویستی و کمیت گرایانه بود، انقلاب توانست فرارفتارگرایی را در حوزۀ پژوهش بین الملل رایج گرداند. این رویکرد، دلالت بر آن دارد که هنجارها و ارزش ها بر الگوهای کنش مؤثر هستند.
وی افزود: مفهوم مقاومت نیز از همین مقطع پدید آمد. مفهوم مقاومت که جنس روش شناختی داشت، ناگهان در برابر نگاه کمی سربرآورد. به عبارت دیگر، مقاومت با مفهوم هویت، پیوند دارد، از این رو باید گفت ایدئولوژی انقلاب این است که من مقاومت می کنم، پس هستم.
متقی ادامه داد: ایدئولوژی مارکسیستی، مفهوم مقابلۀ مثبت دارد، نه با مفهوم مقاومت. مفهوم مقاومت از متن انقلاب ایران برخاست که برای نظم فکری جهانی تازگی داشت. و این مفهوم رفتارهای نامأنوس و متفاوتی را به میدان آورد، ازجمله تسخیر لانۀ جاسوسی، اقدامی بود که شگفتی غربی ها را به دنبال داشت. مقاومت، اعتراض سازنده به ساختار نظام بین الملل است؛ درحالی که پیش از این، اعتراض به روندها و فرآیندها بود که در سطحی فروتر قرار دارند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: تحول دوم که در اثر انقلاب ایران پدید آمد، ظهور نظریه های اجتماعی سیاست بین الملل بود.
کسانی از این منظر، نظریه های ساختاری روابط بین الملل را مطرح کردند و پای هنجارها و ارزش ها را به تحلیل ها باز نمودند. نظریه پردازان انقلاب به زودی دریافتند که در ادبیات انقلاب ایران، نه با غایات لیبرالی سازگار است، نه با ادبیات مارکسیستی. در اینجا، نیروهای پست مدرن به میدان آمدند، چنان که فوکو انقلاب ایران را روح یک جهان بی روح قلمداد کرد.
وی افزود: ساختار دوقطبی نظام بین الملل را نیز، انقلاب اسلامی برنتابید، به طوری که مفهوم نه شرقی نه غربی، یک حرف تازه و متفاوتی بود. این مفهوم، دلالت بر عدم تعهد رادیکال دارد. از نظر جمهوری اسلامی، جهان شرق و غرب، دارالکفر است، اما رویارویی ما با دارالحرب است. از نظر جمهوری اسلامی تا زمانی که شرایط برابر در عرصۀ جهانی برقرار شود، باید مقاومت کرد. نظام ما، مقاومت را به حوزۀ بازدارندگی پیوند داده است؛ یعنی باید در مقابل فشارها، ایستاد و عقب نشینی نکرد. پس مقاومت، پاسخ ما در برابر قدرت است.
متقی تصریح کرد: امروز مقاومت به یک گفتمان تبدیل شده است، چنان که بسیج، یکی از مظاهر عینی مقاومت است و امروز مقاومت از ایران هم خارج شده و به نوعی رویکرد رایج تبدیل شده است. البته مقاومت، مفهومی انعطاف پذیر است، از این رو، می توان آن را در کنار مذاکره قرار داد. یعنی می توان به ترکیبی از مقاومت و مذاکره دست یافت.
ابراهیم متقی در پایان سخنان خود گفت: مقاومت امر الهام بخش است. مقاومت، بدون انباشت امکان پیدا نمی کند. مقاومت باید بتواند میان حوزه ای باشد . در حوزه های مختلف، ترجمه و بازتولید شود. مقاومت باید بتواند از مشروعیت هم برخوردار باشد؛ چه مشروعیت اجتماعی، چه مشروعیت ساختاری و چه مشروعیت بین المللی. مشروعیت زمانی پیدا می شود که غلبه وجود داشته باشد. عنصر دیگر، هژمونی است. مقاومت مفهومی است که در برابر یک انگارۀ دیگر قرار می گیرد. زمانی این مفهوم جایگاه پیدا می کند که نقش هژمونیک داشته باشد، یعنی با الگوهای دیگر مقایسه شود. سازش در عمل نشان داد که نمی تواند مشروعیت داشته باشد. این استدلال که چنانچه به کسی کاری نداشته باشیم، با ما کاری نخواهند داشت نیز مفید نیست چون دیگران به ما تعرض خواهند کرد، چون جهان مبتنی بر آنارشیسم است. گزینۀ ائتلاف با قدرت های بزرگ جهانی نیز در عمل شکننده و بی فایده است و دوام و بقایی ندارد.
مفهوم مقاومت؛ دکترین مبنادار
محمود مهام مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه این نشست گفت: مقاومت فرهنگی به معنی رابطۀ فرهنگ و قدرت است. انقلاب اسلامی، صرفا یک اندیشه یا مکتب نیست و ما نمی خواهیم از این منظر به مسائل نگاه کنیم. من می خواهم انقلاب اسلامی را در ایران به عنوان یک مرحلۀ مقدماتی نگاه کنم که با بیانیۀ گام دوم انقلاب، تناسب داشته باشد. اگر از موضع این بیانیه به مقاومت فرهنگی نگاه کنیم، به نتایج متفاوت و کامل تری دست خواهیم یافت.
وی افزود: مقاومت دارای سطوح ذهنی و عینی، و فردی و جمعی است. به طور معمول در مباحث مقاومت، از آن تصور فردی و ذهنی دارند که کافی نیست. اگر می خواهیم از فرهنگ مقاومت سخن بگوییم، باید همۀ لایه ها را در نظر بگیریم. در تحلیل مقاومت، باید به بعد ایجابی و نرم مقاومت هم نگاه کرد، نه فقط به بعد سیاسی و سخت. اگر این را درنظر نگیریم، راهبرد نبرد نامتقارن، معنی نخواهد داشت.
مهام ادامه داد: عدم خودشناسی، یکی از آفات مقاومت است. خودشناسی اعتقادی و سرزمینی ما بسیار محدود و بدون بسط است و یکی از چالش ها ما در حوزۀ فرهنگ مقاومت این است که به این مباحث نپرداخته ایم.
مدیر و عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی گفت: یکی از سرفصل های تازه، پرداختن به مفاهیم مقاومت علمی و سرزمینی است که برای آن نیازمند توسعۀ مفهوم در زمینۀ مقاومت هستیم تا از لایۀ سخت به نرم عبور کرد. همچنین باید راهبرد خود را از سیاسی و نظامی به علمی و فرهنگی و سرزمینی تغییر دهیم و این را نیز به ایران محدود نکنیم. در بیانیۀ گام دوم انقلاب، دربارۀ مفهوم علم و پژوهش سخن به میان آمده که چندان به آن بها نداده ایم، یا به صورت تشریفاتی به آن پرداخته ایم. از طرف دیگر، سند دوهزاروسی نشان می دهد که ترسیم نقشۀ علمی، یک ضرورت قطعی است.
مهام افزود: فرهنگ، بدون علم و سرزمین نیست، چون فرهنگ جامعه، حامل علم آن جامعه است. قدرت را نیز نباید فقط در سیاسی دید یا حتی نظامی. قدرت معانی دیگری نیز دارد که فرهنگی هستند. مباحثات علمی نیز در درون زیست بوم هستند نه فارغ از آنها. هدف مقاومت فرهنگی، دفاع از این زیست بوم است و برای این مقاومت، به علم و فناوری نیاز داریم. علوم زمین شناختی نیز متأثر از دیدگاه های فرهنگی هستند و بر اساس آن، تنوع پیدا می کنند. بااین حال، مقاومت علمی و سرزمینی آنچنان که باید، مورد توجه قرار نگرفته اند.
وی تصریح کرد: همچنین نمی توان گفت که مقاومت یعنی عدم تعهد رایکال، بلکه باید گفت ما تعهدات خاص داریم و قرار نیست از دیگران برای ما، تعریف کنند که باید به چه چیزهایی متعهد باشیم. از این زوایه باید ما به آنها اعتراض کنیم که چرا ضد تعهد هستند. به هرحال، باید در تعهدها و مفاهیم و مناسبات، تجدیدنظر کنیم.
حسین بابایی مجرد نیز در ادامه این بحث، به خط مشی های انقلاب و مقاومت اشاره کرد و گفت: نباید میان خط مشی ها شکاف و تفاوت وجود داشته باشد. در نظام خلقت براساس آیه ۳ سوره ملک، اختلال و تفاوتی نمی بینید و خطی مشی نظام نیز باید این گونه باشد. دولت کل گرا متوقع نظام مندی در فرایندها و یکپارچگی در برآیندهاست، اما آنچه در نظام حکمرانی کشور دیده می شود، فقدان نظام مندی فرآیندی و عدم یکپارچگی برآیندی است. شاهد مثال اول بی نسبت بودن خط مشی های عمومی با سیاست های کلی نظام (ابلاغی رهبر معظم انقلاب) و ابرخط مشی ها (مستفاد از قانون اساسی) است و گواه دومی اختلافی است که مشارب مختلف سیاسی و فکری بر توصیف با تفسیر برآیندها دارد. یکی از علل مهم تفرق فرآیندی و تشتت برآیندی، شکاف میان خط مشی هاست مانند آنچه در حوزه برجام رخ داد و تفسیرها متفاوت بود و باید آن را علاج کرد.
وی افزود: علت عدم انسجام مبان خط مشی ها فقدان بافت (پلت فرم) مشترک سیاسی است که از آن با عنوان دکترین یاد می کنند. دکترین به مثابه واسطه ای عمل می کند که فلسفه را به خط مشی ترجمه می کند. دکترین امر ذهنی را به عمل تبدیل می کند، از این رو آن را به مجموعه ای سازمان یافته درباره بهترین شیوه زندگی مردم و مناسب ترین ترتیبات نهادی برای جوامع ترجمه می کند. شهید صدر نیز دکترین را به نظام ترجمه می کند.
بابایی مجرد ادامه داد: یکی از دکترین های جمهوری اسلامی مقاومت است. دکترینی که خلل و فرج خط مشی ها را پر می کند؛ از این رو مفهومی سیاستی و علمی است. در حالی که از این مفهوم امروز در فضای فکری و اثباتی جامعه به خیره سری، لجبازی، کری خوانی، کل کل و … یاد می شود یا گفته می شود انقلاب را باید به سر عقل آورد؛ که باید این مفهوم تغییر یابد و به نظر می رسد مفهوم مقاومت دکترین مبنادار است. این دکترین مبتنی بر مبانی مشخص از جمله مبنای انسان شناختی است.
وی تصریح کرد: خط مشی های اقتصاد مقاومتی، فرهنگ مقاومتی و … همه ناظر به دکترین مقاومت است و نخ تسبیح و عامل پیوند و نظام همه این سیاست های کلی، امر مقاومت است.
عضو هیات علمی گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: براساس قرآن، کسانی می توانند مقاومت کنند که تثبیت یافته باشند. نظام جامعه ایمانی باید حفظ شود تا از رهگذر امر تثبیت، برای افراد حاصل شود. قوام جامعه ایمانی مقاومت ساز است. ملتی که فقیر نیست و ستون فقراتش آسیب دیده نیست، امکان مقاومت می یابد. ملتی که جیبش خالی است، زمین گیر می شود. این امر هم از لحاظ اقتصادی و هم فرهنگی مورد توجه است.
محمدرضا سنگری مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز با حضور در این نشست علمی گفت: در قرآن کریم ۱۰ بار به مسئله استقامت اشاره شده است و بازده و سودمندی آن را نیز بیان می کند که به وسیله آن گشایش اقتصادی نیز می شود.
وی افزود: نتیجه و رهاورد استقامت، خوف زدایی، امنیت، نشاط اجتماعی، حزن زدایی، استحکام و پیوند معنوی است و از قلمروهای آن نیز می توان به انفاق اشاره کرد که نمونه ای از استقامت بوده و در یک درگیری درونی اتفاق می افتد. ایثار، جهاد، صبر و … نیز نوعی استقامت است.
کم توجهی به راهبردها
حجت الاسلام والمسلمین علی ذوعلم عضو هیات علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: آنچه در این نشست گفته شد، با عنوان نشست فاصله داشت و راهبردها چندان مورد توجه نبوده است.
وی افزود: مقاومت فرهنگی و فرهنگ مقاومت متفاوت از یکدیگر است و فرهنگ مقاومت حائز اهمیت بیشتری است. تا وقتی فرهنگ مقاومت در جامعه اشاعه نیابد، سایر مقاومت ها را نیز نخواهیم داشت. به نظر می رسد انقلاب اسلامی محصول فرهنگ مقاومت بوده و در مقابل فرهنگ شاهنشاهی، نسلی مقاومت کردند و امروز تکیه گاه اصلی مقاومت فرهنگی، نخبگان جامعه هستند و نقطه آغاز آن نیز جهاد کبیر است. در واقع اگر راهبردی برای بازتولید مقاومت فرهنگی آغاز کنیم، باید از جهاد کبیر شروع کنیم.
ذوعلم ادامه داد: جنس خط مشی ها در حاکمیت دینی و سکولار متفاوت است و با باید و نبایدها نمی توان خط مشی را حاکم کرد، بلکه باید بلوغ فرهنگی شکل بگیرد. آنچه امروز نیاز داریم، بازتولید فرهنگ مقاومت است و اکر اصحاب فرهنگ و هنرمندان به آن توجه نکنند، نمی توانند کار اثرگذاری انجام دهند.
متقی در ابتدای این نشست گفت: پرسش من این است که انقلاب اسلامی، چه تأثیری در حوزۀ سیاست خارجی و امنیت ملی و الگوهای کنش در روابط بین الملل بر جا گذاشت؟ انقلاب ایران، دو تحول بنیادین در روابط بین الملل برجا گذاشت: اولین تحول، تحول روش شناختی بود. درحالی که روش شناسی رایج، مبتنی بر روش شناسی پوزیتیویستی و کمیت گرایانه بود، انقلاب توانست فرارفتارگرایی را در حوزۀ پژوهش بین الملل رایج گرداند. این رویکرد، دلالت بر آن دارد که هنجارها و ارزش ها بر الگوهای کنش مؤثر هستند.
وی افزود: مفهوم مقاومت نیز از همین مقطع پدید آمد. مفهوم مقاومت که جنس روش شناختی داشت، ناگهان در برابر نگاه کمی سربرآورد. به عبارت دیگر، مقاومت با مفهوم هویت، پیوند دارد، از این رو باید گفت ایدئولوژی انقلاب این است که من مقاومت می کنم، پس هستم.
متقی ادامه داد: ایدئولوژی مارکسیستی، مفهوم مقابلۀ مثبت دارد، نه با مفهوم مقاومت. مفهوم مقاومت از متن انقلاب ایران برخاست که برای نظم فکری جهانی تازگی داشت. و این مفهوم رفتارهای نامأنوس و متفاوتی را به میدان آورد، ازجمله تسخیر لانۀ جاسوسی، اقدامی بود که شگفتی غربی ها را به دنبال داشت. مقاومت، اعتراض سازنده به ساختار نظام بین الملل است؛ درحالی که پیش از این، اعتراض به روندها و فرآیندها بود که در سطحی فروتر قرار دارند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: تحول دوم که در اثر انقلاب ایران پدید آمد، ظهور نظریه های اجتماعی سیاست بین الملل بود.
کسانی از این منظر، نظریه های ساختاری روابط بین الملل را مطرح کردند و پای هنجارها و ارزش ها را به تحلیل ها باز نمودند. نظریه پردازان انقلاب به زودی دریافتند که در ادبیات انقلاب ایران، نه با غایات لیبرالی سازگار است، نه با ادبیات مارکسیستی. در اینجا، نیروهای پست مدرن به میدان آمدند، چنان که فوکو انقلاب ایران را روح یک جهان بی روح قلمداد کرد.
وی افزود: ساختار دوقطبی نظام بین الملل را نیز، انقلاب اسلامی برنتابید، به طوری که مفهوم نه شرقی نه غربی، یک حرف تازه و متفاوتی بود. این مفهوم، دلالت بر عدم تعهد رادیکال دارد. از نظر جمهوری اسلامی، جهان شرق و غرب، دارالکفر است، اما رویارویی ما با دارالحرب است. از نظر جمهوری اسلامی تا زمانی که شرایط برابر در عرصۀ جهانی برقرار شود، باید مقاومت کرد. نظام ما، مقاومت را به حوزۀ بازدارندگی پیوند داده است؛ یعنی باید در مقابل فشارها، ایستاد و عقب نشینی نکرد. پس مقاومت، پاسخ ما در برابر قدرت است.
متقی تصریح کرد: امروز مقاومت به یک گفتمان تبدیل شده است، چنان که بسیج، یکی از مظاهر عینی مقاومت است و امروز مقاومت از ایران هم خارج شده و به نوعی رویکرد رایج تبدیل شده است. البته مقاومت، مفهومی انعطاف پذیر است، از این رو، می توان آن را در کنار مذاکره قرار داد. یعنی می توان به ترکیبی از مقاومت و مذاکره دست یافت.
ابراهیم متقی در پایان سخنان خود گفت: مقاومت امر الهام بخش است. مقاومت، بدون انباشت امکان پیدا نمی کند. مقاومت باید بتواند میان حوزه ای باشد . در حوزه های مختلف، ترجمه و بازتولید شود. مقاومت باید بتواند از مشروعیت هم برخوردار باشد؛ چه مشروعیت اجتماعی، چه مشروعیت ساختاری و چه مشروعیت بین المللی. مشروعیت زمانی پیدا می شود که غلبه وجود داشته باشد. عنصر دیگر، هژمونی است. مقاومت مفهومی است که در برابر یک انگارۀ دیگر قرار می گیرد. زمانی این مفهوم جایگاه پیدا می کند که نقش هژمونیک داشته باشد، یعنی با الگوهای دیگر مقایسه شود. سازش در عمل نشان داد که نمی تواند مشروعیت داشته باشد. این استدلال که چنانچه به کسی کاری نداشته باشیم، با ما کاری نخواهند داشت نیز مفید نیست چون دیگران به ما تعرض خواهند کرد، چون جهان مبتنی بر آنارشیسم است. گزینۀ ائتلاف با قدرت های بزرگ جهانی نیز در عمل شکننده و بی فایده است و دوام و بقایی ندارد.
مفهوم مقاومت؛ دکترین مبنادار
محمود مهام مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه این نشست گفت: مقاومت فرهنگی به معنی رابطۀ فرهنگ و قدرت است. انقلاب اسلامی، صرفا یک اندیشه یا مکتب نیست و ما نمی خواهیم از این منظر به مسائل نگاه کنیم. من می خواهم انقلاب اسلامی را در ایران به عنوان یک مرحلۀ مقدماتی نگاه کنم که با بیانیۀ گام دوم انقلاب، تناسب داشته باشد. اگر از موضع این بیانیه به مقاومت فرهنگی نگاه کنیم، به نتایج متفاوت و کامل تری دست خواهیم یافت.
وی افزود: مقاومت دارای سطوح ذهنی و عینی، و فردی و جمعی است. به طور معمول در مباحث مقاومت، از آن تصور فردی و ذهنی دارند که کافی نیست. اگر می خواهیم از فرهنگ مقاومت سخن بگوییم، باید همۀ لایه ها را در نظر بگیریم. در تحلیل مقاومت، باید به بعد ایجابی و نرم مقاومت هم نگاه کرد، نه فقط به بعد سیاسی و سخت. اگر این را درنظر نگیریم، راهبرد نبرد نامتقارن، معنی نخواهد داشت.
مهام ادامه داد: عدم خودشناسی، یکی از آفات مقاومت است. خودشناسی اعتقادی و سرزمینی ما بسیار محدود و بدون بسط است و یکی از چالش ها ما در حوزۀ فرهنگ مقاومت این است که به این مباحث نپرداخته ایم.
مدیر و عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی گفت: یکی از سرفصل های تازه، پرداختن به مفاهیم مقاومت علمی و سرزمینی است که برای آن نیازمند توسعۀ مفهوم در زمینۀ مقاومت هستیم تا از لایۀ سخت به نرم عبور کرد. همچنین باید راهبرد خود را از سیاسی و نظامی به علمی و فرهنگی و سرزمینی تغییر دهیم و این را نیز به ایران محدود نکنیم. در بیانیۀ گام دوم انقلاب، دربارۀ مفهوم علم و پژوهش سخن به میان آمده که چندان به آن بها نداده ایم، یا به صورت تشریفاتی به آن پرداخته ایم. از طرف دیگر، سند دوهزاروسی نشان می دهد که ترسیم نقشۀ علمی، یک ضرورت قطعی است.
مهام افزود: فرهنگ، بدون علم و سرزمین نیست، چون فرهنگ جامعه، حامل علم آن جامعه است. قدرت را نیز نباید فقط در سیاسی دید یا حتی نظامی. قدرت معانی دیگری نیز دارد که فرهنگی هستند. مباحثات علمی نیز در درون زیست بوم هستند نه فارغ از آنها. هدف مقاومت فرهنگی، دفاع از این زیست بوم است و برای این مقاومت، به علم و فناوری نیاز داریم. علوم زمین شناختی نیز متأثر از دیدگاه های فرهنگی هستند و بر اساس آن، تنوع پیدا می کنند. بااین حال، مقاومت علمی و سرزمینی آنچنان که باید، مورد توجه قرار نگرفته اند.
وی تصریح کرد: همچنین نمی توان گفت که مقاومت یعنی عدم تعهد رایکال، بلکه باید گفت ما تعهدات خاص داریم و قرار نیست از دیگران برای ما، تعریف کنند که باید به چه چیزهایی متعهد باشیم. از این زوایه باید ما به آنها اعتراض کنیم که چرا ضد تعهد هستند. به هرحال، باید در تعهدها و مفاهیم و مناسبات، تجدیدنظر کنیم.
حسین بابایی مجرد نیز در ادامه این بحث، به خط مشی های انقلاب و مقاومت اشاره کرد و گفت: نباید میان خط مشی ها شکاف و تفاوت وجود داشته باشد. در نظام خلقت براساس آیه ۳ سوره ملک، اختلال و تفاوتی نمی بینید و خطی مشی نظام نیز باید این گونه باشد. دولت کل گرا متوقع نظام مندی در فرایندها و یکپارچگی در برآیندهاست، اما آنچه در نظام حکمرانی کشور دیده می شود، فقدان نظام مندی فرآیندی و عدم یکپارچگی برآیندی است. شاهد مثال اول بی نسبت بودن خط مشی های عمومی با سیاست های کلی نظام (ابلاغی رهبر معظم انقلاب) و ابرخط مشی ها (مستفاد از قانون اساسی) است و گواه دومی اختلافی است که مشارب مختلف سیاسی و فکری بر توصیف با تفسیر برآیندها دارد. یکی از علل مهم تفرق فرآیندی و تشتت برآیندی، شکاف میان خط مشی هاست مانند آنچه در حوزه برجام رخ داد و تفسیرها متفاوت بود و باید آن را علاج کرد.
وی افزود: علت عدم انسجام مبان خط مشی ها فقدان بافت (پلت فرم) مشترک سیاسی است که از آن با عنوان دکترین یاد می کنند. دکترین به مثابه واسطه ای عمل می کند که فلسفه را به خط مشی ترجمه می کند. دکترین امر ذهنی را به عمل تبدیل می کند، از این رو آن را به مجموعه ای سازمان یافته درباره بهترین شیوه زندگی مردم و مناسب ترین ترتیبات نهادی برای جوامع ترجمه می کند. شهید صدر نیز دکترین را به نظام ترجمه می کند.
بابایی مجرد ادامه داد: یکی از دکترین های جمهوری اسلامی مقاومت است. دکترینی که خلل و فرج خط مشی ها را پر می کند؛ از این رو مفهومی سیاستی و علمی است. در حالی که از این مفهوم امروز در فضای فکری و اثباتی جامعه به خیره سری، لجبازی، کری خوانی، کل کل و … یاد می شود یا گفته می شود انقلاب را باید به سر عقل آورد؛ که باید این مفهوم تغییر یابد و به نظر می رسد مفهوم مقاومت دکترین مبنادار است. این دکترین مبتنی بر مبانی مشخص از جمله مبنای انسان شناختی است.
وی تصریح کرد: خط مشی های اقتصاد مقاومتی، فرهنگ مقاومتی و … همه ناظر به دکترین مقاومت است و نخ تسبیح و عامل پیوند و نظام همه این سیاست های کلی، امر مقاومت است.
عضو هیات علمی گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: براساس قرآن، کسانی می توانند مقاومت کنند که تثبیت یافته باشند. نظام جامعه ایمانی باید حفظ شود تا از رهگذر امر تثبیت، برای افراد حاصل شود. قوام جامعه ایمانی مقاومت ساز است. ملتی که فقیر نیست و ستون فقراتش آسیب دیده نیست، امکان مقاومت می یابد. ملتی که جیبش خالی است، زمین گیر می شود. این امر هم از لحاظ اقتصادی و هم فرهنگی مورد توجه است.
محمدرضا سنگری مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز با حضور در این نشست علمی گفت: در قرآن کریم ۱۰ بار به مسئله استقامت اشاره شده است و بازده و سودمندی آن را نیز بیان می کند که به وسیله آن گشایش اقتصادی نیز می شود.
وی افزود: نتیجه و رهاورد استقامت، خوف زدایی، امنیت، نشاط اجتماعی، حزن زدایی، استحکام و پیوند معنوی است و از قلمروهای آن نیز می توان به انفاق اشاره کرد که نمونه ای از استقامت بوده و در یک درگیری درونی اتفاق می افتد. ایثار، جهاد، صبر و … نیز نوعی استقامت است.
کم توجهی به راهبردها
حجت الاسلام والمسلمین علی ذوعلم عضو هیات علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: آنچه در این نشست گفته شد، با عنوان نشست فاصله داشت و راهبردها چندان مورد توجه نبوده است.
وی افزود: مقاومت فرهنگی و فرهنگ مقاومت متفاوت از یکدیگر است و فرهنگ مقاومت حائز اهمیت بیشتری است. تا وقتی فرهنگ مقاومت در جامعه اشاعه نیابد، سایر مقاومت ها را نیز نخواهیم داشت. به نظر می رسد انقلاب اسلامی محصول فرهنگ مقاومت بوده و در مقابل فرهنگ شاهنشاهی، نسلی مقاومت کردند و امروز تکیه گاه اصلی مقاومت فرهنگی، نخبگان جامعه هستند و نقطه آغاز آن نیز جهاد کبیر است. در واقع اگر راهبردی برای بازتولید مقاومت فرهنگی آغاز کنیم، باید از جهاد کبیر شروع کنیم.
ذوعلم ادامه داد: جنس خط مشی ها در حاکمیت دینی و سکولار متفاوت است و با باید و نبایدها نمی توان خط مشی را حاکم کرد، بلکه باید بلوغ فرهنگی شکل بگیرد. آنچه امروز نیاز داریم، بازتولید فرهنگ مقاومت است و اکر اصحاب فرهنگ و هنرمندان به آن توجه نکنند، نمی توانند کار اثرگذاری انجام دهند.
پرسش و پاسخ در
تحقق مقاومت فرهنگی از طریق شناسایی عناصر فرهنگی ثبات زا
گفتگو با هوش مصنوعی