بهار زندگی در زمستان «قورت دره» شکوفه زد / «نه» به مهاجرت در دره گرگ ها+فیلم و عکس

وارد روستا که می شوی تازگی، نخستین حسی است که تمام وجودت را در خود می گیرد، همه خانه ها تازه ساخت هستند هر کدام دو یا سه طبقه دیوار بالا برده و در زیر سقف هایی امن و دورتر از روستای قدیمی سکنا گزیده اند.
بهار زندگی در زمستان «قورت دره» شکوفه زد/«نه» به مهاجرت در دره گرگ ها+فیلم و عکس
خبرگزاری فارس استان کردستان/شیرین مرادی؛ «قورت دره»، روستایی در مسیر شهرستان بیجار به تکاب، که ترجمه فارسی آن «گرگ دره» است، روستایی که قدمتش به زمان پیش از قاجار بازمی گردد روستایی که در همان دوران قاجار از محل اصلی اش ۶ کیلومتر جابه جا شده است.
تقریبا ۷۵ کیلومتر با شهر بیجار و ۲۰۰ کیلومتر از مرکز استان کردستان فاصله دارد.
وارد روستا که می شوی تازگی، نخستین حسی است که تمام وجودت را در خود می گیرد، همه خانه ها تازه ساخت هستند هر کدام دو یا سه طبقه دیوار بالا برده و در زیر سقف هایی امن و دورتر از روستای قدیمی سکنا گزیده اند.
روستای قدیم، تابلوی زنده محرومیت
روستای قدیمی قورت دره از دور معلوم است، کمی آنطرف تر از دیوارهای سفت و محکم روستای جدید، دیوارها کاهگلی در پایین دست آبادی جدید تابلوی زنده سال ها محرومیت مردمان سخت کوش این دیار است. قبل از اینکه سری به روستای قدیمی بزنیم پای حرف های مردمی نشستیم که با روی خوش پذیرایمان شدند.
پیشنهاد خوب سپاه برای جابجایی روستا
لیلا خانم از روزهای سخت زندگی در روستای قدیمی برایمان می گوید، از خانه های کاهگلی و سست تا راه دسترسی که بسیار سخت و صعب العبور و زندگی را به کام مردم آبادی تلخ کرده بود.
مسیر دسترسی به روستای قورت دره قدیم بسیار سخت است، باید از وسط یک رودخانه عبور می کردیم، رودخانه ای که آب آن در فصول زمستان و بهار بالا می آید ضمن اینکه عبور با وسایل نقلیه هم به دلیل خاکی بودن جاده غیرممکن می شد، مجبور بودیم با آن شرایط سخت بسوزیم و بسازیم.
احداث پل برای تسهیل در عبور و مرور مردم اعتبار زیادی می خواست هزینه ای که تامین آن تقریبا برای اهالی روستا غیرممکن و در شرایط اقتصادی امروز هم امیدی به دولت نداشتیم.
به پیشنهاد سپاه تصمیم گرفتیم به این روستای جدید نقل مکان کنیم، طرحی که به همت سپاه کردستان پیشنهاد و اجرایی شد.
شاید در نگاه اول، کار تقریبا غیرممکن به نظر می رسید مگر می شد به یکباره همه مردم از دارا و ندار، زمین دار و بی زمین خانه های قدیمی خود را رها کردند و در نقطه جدیدی که برای روستا جانمایی شده بود، سکنا گزینند.
برخی از اهالی روستا که در این نقطه زمین برای ساخت خانه نداشتند با دادن دوبرابر زمین در آن طرف روستا در این نقطه صاحب زمین شدند و دیوارهای خانه یکی پس از دیگری بالا رفت تا سرپناهی امن بر سر مردمان روستا شوند.
اگر سپاه کمک نمی کرد
حاج علی که ۸۰ بهار زندگی اش را در همین روستا به خزان گره زده است، می گوید: سختی های زیادی کشیدیم، روزهایی را تجربه کردیم که حتی فکرکردن به آن رنج آور است.
سختی مردم روستای قورت دره در فصل یخبندان و بارانی سال به اوج خود می رسید، اگر کسی مریض می شد، نبود جاده مناسب امکان انتقال آن به مراکز درمانی را سخت کرده بود.
اگر سپاه کمک نمی کرد هرگز به آسایش امروز دست پیدا نمی کردیم، امروز مردم با دیروز آنها نه کیلومتر، بلکه فرسنگ ها فاصله دارد، نور امید در میان قلب های مردمان سختکوش این دیار روشن شده و مردم امیدوارتر به آینده نگاه می کنند.
دو ماه است که خانه ما آماده شده و ساکن شده ایم هرچند زیر بار دیون تسهیلات رفته ایم ولی شرایط زندگی روی دیگرش را بعد از سال ها به ما نشان داده است، رویی که طعم شیرین آن را مدیون جهادگران قرارگاه پیشرفت و آبادانی می دانیم.
بازگشت دوباره
خانم سهرابی هم که همراه خانواده اش چند سال پیش از روستای قورت دره به شهر مهاجرت کرده بودند، از قافله عقب نمانده و با جابجایی روستا مهاجرت معکوس داشته اند و مشغول ساخت و ساز هستند.
زمین در این سمت آبادی که روستای جدید ساخته شده نداشته اند به همین دلیل با زمین در آن طرف روستا معاوضه کرده اند.
دیرتر از سایر ساکنان روستا عمل کرده به همین دلیل تسهیلات شامل حالشان نشده است.
تنها ما نبودیم که به خاطر شرایط بد روستا مهاجرت کردیم، خیلی ها قبل تر از ما کوچ کردند، عده زیادی هم می خواستند کوچ کنند که این اتفاق خوب به همت سپاه در این روستا افتاد و حتی آنهایی که سال ها پیش مهاجرت کرده بودند هم یکی پس از دیگری باز می گردند.
شاه سلطان کریمی دیگر ساکن روستای قورت دره هم می گوید: همسرم جانباز شیمیایی بود، نیروی سپاه در حلبچه شیمایی شد سال ها نمی دانستیم، گاه و بی گاه مریض می شد در آن شرایط مجبور می شد با دردهایش کنار بیاید.
مسیر دسترسی مناسبی که نداشتیم خیلی دیرتر از آنچه تصورش را بکنید متوجه شیمایی شدنش شدیم.
با زوزه گرگ موی بدنم سیخ می شد
منیژه حسین زاده هم که زاده همین روستا و الان مادر سه فرزند است از روزهای سختی می گوید که بر آنها گذشت، اینکه با چه شرایط سختی در زیر دیوارهای ناامن خانه های قدیمی و کوچک روزهای سختی را گذرانده اند.
اینکه هر روز صبح وقتی بچه هایش مجبور می شدند برای رسیدن کنار جاده و رفتن به مدرسه در حسن آباد مسیر طولانی را طی کنند و تا برگشتشان با هر زوزه گرگ مو به بدنش سیخ می شد اما کاری بجز دعا کردن از دستش بر نمی آمد.
بچه های منیژه الان از آب و گل گذشته اند ولی وقتی می بیند بچه های قد و نیم قد آبادی دیگر نیازی نیست سختی هایی را که بر مادران و بچه های دیروز گذشته تجربه کنند از ته دل خوشحال است و این حال خوش را مدیون جهادگرانی می داند که بی منت آمدند و مرهمی بر دردهایشان شدند.
منیژه برای مادرش هم خیلی خوشحال است می گوید پدرم جانباز و عمویم جز شهداست خیلی دوست داشتم پدرم بود این روزها را می دید روزهایی که برای کوچک و بزرگ آبادی سرشار از خیر و برکت است.
پدرم زمانی که در حیات بود بارها و بارها به مردم پیشنهاد انتقال روستا را داد ولی مردم موافقت نمی کردند حق داشتند چون پول نداشتند، کسی هم نبود پشتیبانی کند تا اینکه روستایشان مشمول طرح محرومیت زدایی قرار گرفت و عزم ها به همت قرارگاه پیشرفت و آبادانی جزم شد و مردم هم با جان و دل پای کار آمدند.
متوجه شدیم هنوز یک خانواده در آن سوی آبادی باقی مانده ، گفتند ساخت خانه را تازه شروع کرده اند، ندار هستند حتی زمین هم برای ساختن خانه نداشته اند تا اینکه یکی از اهالی همین روستا در راه خدا قطعه زمینی را بدون دریافت هیچ مبلغی به آنها اهدا کرده است.
انتقال «قورت دره» در طرح شهید شوشتری
مسئول قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه بیجار هم می گوید: قورت دره یکی از روستاهای بی امکانات در شهرستان بیجار بود که در قالب طرح شهید شوشتری تصمیم به انتقال آن به نقطه ای دیگر شد.
هر سال با شروع بارش برف و باران مسیر رفت و آمد به این روستا مسدود می شد و مردم نمی توانستند محصولات کشاورزی و دامداری خود را برای عرضه به بازار برسانند.
راهکارهای مختلفی برای نجات از این وضعیت ارائه شد که بهترین راهکار آن انتقال به مکان جدید بود بر همین اساس در سال ۹۶ زمین های روستای جدید شناسایی و جا به جایی روستای قورت دره به نقطه دیگر در قالب این طرح در دستور کار قرار گرفت.
با همکاری ادارات سطح مختلف در شهرستان کار جابجایی کامل روستا با هدف جلوگیری از مهاجرت روستائیان به شهر شروع شد و تقریبا با گذشت کمتر از دو سال به کار خود پایان داد.
در مدت ۱۵ الی ۱۸ ماه ۳۵ خانوار جابه جا شد و این اقدام موجب شد در کنار ارتقای زندگی مردم ساکن کوچ معکوس هم اتفاق بیفتد.
تنها یک خانواده چهار نفره به دلیل نبود هزینه ساخت و ساز در روستای قدیمی باقیمانده اند که متاسفانه فرزندانشان نیز مجبور به ترک تحصیل شده است.
دیدن روستای قدیمی و تنها خانواده ای که در انجا مانده بودن خالی از لطف نبود این شد که مسیر سخت را به جان خریدیم …
وضعیت روستا از نزدیک به مراتب هزاران و هزاران بار بدتر از آنچه بود که از دور دیده بودیم تقریبا امکان زندگی در روستا غیرممکن می نمود ولی نداری این خانواده ۵ نفره را مجبور به ماندن کرده است!
سارا اشکی را که در میان چشمانش حلقه بسته است به سختی مهار می کند و می گوید: هرچند زندگی روی خوشش را هنوز به ما نشان نداده اما برای هم ولایتی هایم که امروز به کمک سپاه به نان و نوا رسیده اند خوشحالم.
سپاه که آمد گفت به شرطی کار می کنیم که تک تک اهالی راضی باشند، شورا برای اینکه نیروهای جهادگر از تصمیمشان پشیمان نشوند وعده دادند به ما زمین بدهند ولی کارشان که درست شد تمام وعده هایی که داده بودند فراموش کردند.
همسرم چوپان آبادی است، با بدبختی می تواند شکممان را سیر کند، چه برسد به اینکه زمین بخریم و خانه بسازیم!
یکی از اهالی روستا خدا خیرش بدهد قطعه زمینی در راه خدا به ما هدیه کرده بخش اول تسهیلات را هم گرفتیم، ولی کاری که مردم آبادی دو سال پیش با استفاده از همین تسهیلات و پول بلاعوض و غیره انجام دادند الان با چندین برابرش برای ما انجام نمی شود.
نمی دانم چه زمانی می توانیم از این شراط سخت نجات پیدا کنیم پسرم کلاس ششم است ولی بخاطر فاصله ای که الان از آبادی جدید داریم ترک تحصیل کرده و دیگر نمی تواند درس بخواند.
سارا با وجود تمام این سختی ها از اینکه مردم آسوده حال آن سوی آبادی را می بیند برای روزهای خوب آنها خوشحال است و می گوید خدای من و بچه هایم هم بزرگ است!
مسیر رفته را از میان بدرقه مردمانی خون گرم روستای قورت دره جدید در حالی به سمت سنندج باز می گردم که اطمینان دارم مردمان این آبادی برای همیشه در یادشان خواهد ماند که رفع محرومیت هایشان همت روز و شب چه کسانی بود و برای چه کسانی هم هیچ دغدغه ای به حساب نمی آمدند.
انتهای پیام/۲۳۳۰/۷۱/ی
بهار زندگی در زمستان «قورت دره» شکوفه زد/«نه» به مهاجرت در دره گرگ ها+فیلم و عکس
خبرگزاری فارس استان کردستان/شیرین مرادی؛ «قورت دره»، روستایی در مسیر شهرستان بیجار به تکاب، که ترجمه فارسی آن «گرگ دره» است، روستایی که قدمتش به زمان پیش از قاجار بازمی گردد روستایی که در همان دوران قاجار از محل اصلی اش ۶ کیلومتر جابه جا شده است.
تقریبا ۷۵ کیلومتر با شهر بیجار و ۲۰۰ کیلومتر از مرکز استان کردستان فاصله دارد.
وارد روستا که می شوی تازگی، نخستین حسی است که تمام وجودت را در خود می گیرد، همه خانه ها تازه ساخت هستند هر کدام دو یا سه طبقه دیوار بالا برده و در زیر سقف هایی امن و دورتر از روستای قدیمی سکنا گزیده اند.
روستای قدیم، تابلوی زنده محرومیت
روستای قدیمی قورت دره از دور معلوم است، کمی آنطرف تر از دیوارهای سفت و محکم روستای جدید، دیوارها کاهگلی در پایین دست آبادی جدید تابلوی زنده سال ها محرومیت مردمان سخت کوش این دیار است. قبل از اینکه سری به روستای قدیمی بزنیم پای حرف های مردمی نشستیم که با روی خوش پذیرایمان شدند.
پیشنهاد خوب سپاه برای جابجایی روستا
لیلا خانم از روزهای سخت زندگی در روستای قدیمی برایمان می گوید، از خانه های کاهگلی و سست تا راه دسترسی که بسیار سخت و صعب العبور و زندگی را به کام مردم آبادی تلخ کرده بود.
مسیر دسترسی به روستای قورت دره قدیم بسیار سخت است، باید از وسط یک رودخانه عبور می کردیم، رودخانه ای که آب آن در فصول زمستان و بهار بالا می آید ضمن اینکه عبور با وسایل نقلیه هم به دلیل خاکی بودن جاده غیرممکن می شد، مجبور بودیم با آن شرایط سخت بسوزیم و بسازیم.
احداث پل برای تسهیل در عبور و مرور مردم اعتبار زیادی می خواست هزینه ای که تامین آن تقریبا برای اهالی روستا غیرممکن و در شرایط اقتصادی امروز هم امیدی به دولت نداشتیم.
به پیشنهاد سپاه تصمیم گرفتیم به این روستای جدید نقل مکان کنیم، طرحی که به همت سپاه کردستان پیشنهاد و اجرایی شد.
شاید در نگاه اول، کار تقریبا غیرممکن به نظر می رسید مگر می شد به یکباره همه مردم از دارا و ندار، زمین دار و بی زمین خانه های قدیمی خود را رها کردند و در نقطه جدیدی که برای روستا جانمایی شده بود، سکنا گزینند.
برخی از اهالی روستا که در این نقطه زمین برای ساخت خانه نداشتند با دادن دوبرابر زمین در آن طرف روستا در این نقطه صاحب زمین شدند و دیوارهای خانه یکی پس از دیگری بالا رفت تا سرپناهی امن بر سر مردمان روستا شوند.
اگر سپاه کمک نمی کرد
حاج علی که ۸۰ بهار زندگی اش را در همین روستا به خزان گره زده است، می گوید: سختی های زیادی کشیدیم، روزهایی را تجربه کردیم که حتی فکرکردن به آن رنج آور است.
سختی مردم روستای قورت دره در فصل یخبندان و بارانی سال به اوج خود می رسید، اگر کسی مریض می شد، نبود جاده مناسب امکان انتقال آن به مراکز درمانی را سخت کرده بود.
اگر سپاه کمک نمی کرد هرگز به آسایش امروز دست پیدا نمی کردیم، امروز مردم با دیروز آنها نه کیلومتر، بلکه فرسنگ ها فاصله دارد، نور امید در میان قلب های مردمان سختکوش این دیار روشن شده و مردم امیدوارتر به آینده نگاه می کنند.
دو ماه است که خانه ما آماده شده و ساکن شده ایم هرچند زیر بار دیون تسهیلات رفته ایم ولی شرایط زندگی روی دیگرش را بعد از سال ها به ما نشان داده است، رویی که طعم شیرین آن را مدیون جهادگران قرارگاه پیشرفت و آبادانی می دانیم.
بازگشت دوباره
خانم سهرابی هم که همراه خانواده اش چند سال پیش از روستای قورت دره به شهر مهاجرت کرده بودند، از قافله عقب نمانده و با جابجایی روستا مهاجرت معکوس داشته اند و مشغول ساخت و ساز هستند.
زمین در این سمت آبادی که روستای جدید ساخته شده نداشته اند به همین دلیل با زمین در آن طرف روستا معاوضه کرده اند.
دیرتر از سایر ساکنان روستا عمل کرده به همین دلیل تسهیلات شامل حالشان نشده است.
تنها ما نبودیم که به خاطر شرایط بد روستا مهاجرت کردیم، خیلی ها قبل تر از ما کوچ کردند، عده زیادی هم می خواستند کوچ کنند که این اتفاق خوب به همت سپاه در این روستا افتاد و حتی آنهایی که سال ها پیش مهاجرت کرده بودند هم یکی پس از دیگری باز می گردند.
شاه سلطان کریمی دیگر ساکن روستای قورت دره هم می گوید: همسرم جانباز شیمیایی بود، نیروی سپاه در حلبچه شیمایی شد سال ها نمی دانستیم، گاه و بی گاه مریض می شد در آن شرایط مجبور می شد با دردهایش کنار بیاید.
مسیر دسترسی مناسبی که نداشتیم خیلی دیرتر از آنچه تصورش را بکنید متوجه شیمایی شدنش شدیم.
با زوزه گرگ موی بدنم سیخ می شد
منیژه حسین زاده هم که زاده همین روستا و الان مادر سه فرزند است از روزهای سختی می گوید که بر آنها گذشت، اینکه با چه شرایط سختی در زیر دیوارهای ناامن خانه های قدیمی و کوچک روزهای سختی را گذرانده اند.
اینکه هر روز صبح وقتی بچه هایش مجبور می شدند برای رسیدن کنار جاده و رفتن به مدرسه در حسن آباد مسیر طولانی را طی کنند و تا برگشتشان با هر زوزه گرگ مو به بدنش سیخ می شد اما کاری بجز دعا کردن از دستش بر نمی آمد.
بچه های منیژه الان از آب و گل گذشته اند ولی وقتی می بیند بچه های قد و نیم قد آبادی دیگر نیازی نیست سختی هایی را که بر مادران و بچه های دیروز گذشته تجربه کنند از ته دل خوشحال است و این حال خوش را مدیون جهادگرانی می داند که بی منت آمدند و مرهمی بر دردهایشان شدند.
منیژه برای مادرش هم خیلی خوشحال است می گوید پدرم جانباز و عمویم جز شهداست خیلی دوست داشتم پدرم بود این روزها را می دید روزهایی که برای کوچک و بزرگ آبادی سرشار از خیر و برکت است.
پدرم زمانی که در حیات بود بارها و بارها به مردم پیشنهاد انتقال روستا را داد ولی مردم موافقت نمی کردند حق داشتند چون پول نداشتند، کسی هم نبود پشتیبانی کند تا اینکه روستایشان مشمول طرح محرومیت زدایی قرار گرفت و عزم ها به همت قرارگاه پیشرفت و آبادانی جزم شد و مردم هم با جان و دل پای کار آمدند.
متوجه شدیم هنوز یک خانواده در آن سوی آبادی باقی مانده ، گفتند ساخت خانه را تازه شروع کرده اند، ندار هستند حتی زمین هم برای ساختن خانه نداشته اند تا اینکه یکی از اهالی همین روستا در راه خدا قطعه زمینی را بدون دریافت هیچ مبلغی به آنها اهدا کرده است.
انتقال «قورت دره» در طرح شهید شوشتری
مسئول قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه بیجار هم می گوید: قورت دره یکی از روستاهای بی امکانات در شهرستان بیجار بود که در قالب طرح شهید شوشتری تصمیم به انتقال آن به نقطه ای دیگر شد.
هر سال با شروع بارش برف و باران مسیر رفت و آمد به این روستا مسدود می شد و مردم نمی توانستند محصولات کشاورزی و دامداری خود را برای عرضه به بازار برسانند.
راهکارهای مختلفی برای نجات از این وضعیت ارائه شد که بهترین راهکار آن انتقال به مکان جدید بود بر همین اساس در سال ۹۶ زمین های روستای جدید شناسایی و جا به جایی روستای قورت دره به نقطه دیگر در قالب این طرح در دستور کار قرار گرفت.
با همکاری ادارات سطح مختلف در شهرستان کار جابجایی کامل روستا با هدف جلوگیری از مهاجرت روستائیان به شهر شروع شد و تقریبا با گذشت کمتر از دو سال به کار خود پایان داد.
در مدت ۱۵ الی ۱۸ ماه ۳۵ خانوار جابه جا شد و این اقدام موجب شد در کنار ارتقای زندگی مردم ساکن کوچ معکوس هم اتفاق بیفتد.
تنها یک خانواده چهار نفره به دلیل نبود هزینه ساخت و ساز در روستای قدیمی باقیمانده اند که متاسفانه فرزندانشان نیز مجبور به ترک تحصیل شده است.
دیدن روستای قدیمی و تنها خانواده ای که در انجا مانده بودن خالی از لطف نبود این شد که مسیر سخت را به جان خریدیم …
وضعیت روستا از نزدیک به مراتب هزاران و هزاران بار بدتر از آنچه بود که از دور دیده بودیم تقریبا امکان زندگی در روستا غیرممکن می نمود ولی نداری این خانواده ۵ نفره را مجبور به ماندن کرده است!
سارا اشکی را که در میان چشمانش حلقه بسته است به سختی مهار می کند و می گوید: هرچند زندگی روی خوشش را هنوز به ما نشان نداده اما برای هم ولایتی هایم که امروز به کمک سپاه به نان و نوا رسیده اند خوشحالم.
سپاه که آمد گفت به شرطی کار می کنیم که تک تک اهالی راضی باشند، شورا برای اینکه نیروهای جهادگر از تصمیمشان پشیمان نشوند وعده دادند به ما زمین بدهند ولی کارشان که درست شد تمام وعده هایی که داده بودند فراموش کردند.
همسرم چوپان آبادی است، با بدبختی می تواند شکممان را سیر کند، چه برسد به اینکه زمین بخریم و خانه بسازیم!
یکی از اهالی روستا خدا خیرش بدهد قطعه زمینی در راه خدا به ما هدیه کرده بخش اول تسهیلات را هم گرفتیم، ولی کاری که مردم آبادی دو سال پیش با استفاده از همین تسهیلات و پول بلاعوض و غیره انجام دادند الان با چندین برابرش برای ما انجام نمی شود.
نمی دانم چه زمانی می توانیم از این شراط سخت نجات پیدا کنیم پسرم کلاس ششم است ولی بخاطر فاصله ای که الان از آبادی جدید داریم ترک تحصیل کرده و دیگر نمی تواند درس بخواند.
سارا با وجود تمام این سختی ها از اینکه مردم آسوده حال آن سوی آبادی را می بیند برای روزهای خوب آنها خوشحال است و می گوید خدای من و بچه هایم هم بزرگ است!
مسیر رفته را از میان بدرقه مردمانی خون گرم روستای قورت دره جدید در حالی به سمت سنندج باز می گردم که اطمینان دارم مردمان این آبادی برای همیشه در یادشان خواهد ماند که رفع محرومیت هایشان همت روز و شب چه کسانی بود و برای چه کسانی هم هیچ دغدغه ای به حساب نمی آمدند.
انتهای پیام/۲۳۳۰/۷۱/ی
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «بهار زندگی در زمستان «قورت دره» شکوفه زد / «نه» به مهاجرت در دره گرگ ها+فیلم و عکس» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.