چرا مدارس لاکچری ماهیتا ضدانقلاب اند؟!
به گزارش مشرق، خواندن این متن کوتاه و بسیار مهم، حداکثر چهار دقیقه از وقت شما را می گیرد. عاطفه صادقی در متنی نوشت:
۱- بحث را با یک مقایسه شروع می کنیم؛ کدام نیروی مدعی انقلابی بودن طی سال های اخیر، طرحی یا پیشنهادی روشن برای ارتقای وضعیت کلی آموزش و پرورش ارائه کرده است و در مقابل، انرژی و اهتمام چند نیروی حزب اللهی در شهرهای مختلف کشور، صرف راه اندازی مدرسه غیر انتفاعی و خصوصی شده است؟!
طبیعی است که وقتی دغدغه شما بهبود طرح شخصی و سود اقتصادی تان باشد نسبت به اصلاح و ارتقای کلیت ساختار بی اعتنا می شوید و اصلا مگر می توانید حرفی بزنید و انتقادی کنید؟! تا حرف بزنید غول بی شاخ و دم آموزش و پرورش که کل مجوزها در انحصار اوست، برای مدرسه خصوصی تان سنگ اندازی می کند.
۲- فرض بگیریم انقلاب اسلامی در ایران رخ نمی داد. شخصیت هایی که بدون اثرگذاری حقیقی، همه جا در صدر مجالس می نشینند و مدعی فرهنگ اند، چقدر کارنامه و عملکردشان متفاوت از امروز بود؟ جز این است که همچنان به تأسی از مرحوم ک ، مدارس ویژه راه می انداختند و خانوادگی به فعالیت فرهنگی سودآور مشغول بودند؟! فرض بگیریم انقلاب اسلامی رخ نمی داد، آیا رژیم گذشته مخالف راه اندازی مدرسه میم و الف و ف و میم و ح و … بود؟! اگر قرار بود عده ای مسیر ویژه خود را بروند و به روند مرسوم و رایج کاری نداشته باشند، برای بچه هایشان مدرسه ویژه داشته باشند، در مجتمع های آپارتمانی ویژه زندگی کنند، در رستوران ها و مراکز ویژه تفریح کنند و به کلی خود را از جامعه منفک کنند، اصلا چرا انقلاب کردیم؟! قطعا برای محمد رضا شاه بهتر بود شهری مخصوص برای مذهبیون و مدعیان فرهنگ و آرمان ها راه می انداخت تا آن جا فقط با یکدیگر حشر و نشر داشته باشند و درگیر جامعه آلوده، کم سواد و بی فرهنگ! نشوند و از همه مهم تر موی دماغ رژیم نباشند.
۳- امام ولی به ما آموخت که نه جزء که «کل» ساختار باید اصلاح شود. امام به ما آموخت که باید در میان مردم باشیم و هر نوع خط کشی، جدایی و ویژه خواری ممنوع است. امام به ما یاد داد که اتفاقا فرزند کسی که مدعی فرهنگ است و برای ریاست جمهوری ثبت نام می کند و سال ها نان فرهنگ و مدیریت این کشور را خورده، حتما و باید در مدارس دولتی درس بخواند تا به خوبی بتواند از پس تحلیل و ارزیابی وضعیت آموزشی و تحصیلی فرزندان ایران بربیاید نه اینکه خود مؤسس و پایه گذار مدارس غیر انتفاعی باشد.
۴- واقعیت این است که مدارس غیر انتفاعی تمام تلاش خود را برای رضایت پدر و مادرها و پرزنت شایسته خود می کنند و در مقابل، مدارس دولتی ، خود را حتی از پاسخگویی مناسب به اولیا بی نیاز می بینند و تلاشی برای بهبود وضعیت خود نسبت به سال گذشته ندارند. بی شک مقصر اصلی این وضعیت، جماعت مدعی انقلاب و صاحب تریبون و رسانه ای هستند که یا مدارس ویژه راه انداختند و به جای بهبود کیفیت آموزش و پرورش عمومی کشور و اصلاح نقایص، فقط به «برند و پرزنت» مدرسه خود اندیشیدند یا نخبگان، اساتید دانشگاه، مسؤولان و نمایندگان مجلسی که با ثبت نام فرزندان خود در مدارسی این چنین به جای رصد و ارزیابی گره ها و مشکلات ساختاری و محتوایی کل مجموعه آموزشی، همین که خیالشان از تحصیل و تربیت نوردیده هایشان راحت شد نسبت به وضعیت آموزشی بقیه فرزندان این کشور بی مسؤولیت شدند و متأسفانه خروجی چنین روندی این است که ما نه تنها آسیب شناسی منطقه ای و درستی از وضعیت آموزش عمومی در کشور نداریم بلکه از داشتن طرح های واقع بینانه و همه جانبه برای بهبود وضعیت عمومی آموزش کشورنیز محرومیم و همه تلاشمان معطوف به مشتی انتقاد نسبت به ساختار طبقاتی و ناعادلانه آموزشی شده که البته در جای خود مهم و قابل توجه است.
۵- با چنین روندی طبیعتا مدارس لاکچری با روکش انقلابی و مذهبی، ماهیتا ضدانقلاب می شوند چون علاوه بر تولید نابرابری و بی عدالتی آموزشی، با توجیهات و بهانه های زیبا و دهان پرکن، موجب کناره گیری، اتمی شدن و جزیره گرایی بخش مهمی از جامعه نخبگانی، مذهبی و صاحب تریبون شده و به جای مسؤولیت پذیری، تعهد جمعی و نظارت و تلاش برای اصلاح و ارتقای ساختار و روند آموزش دولتی و عمومی، کناره گیری و انزوا نسبت به آن را رقم می زنند. در حقیقت بزرگترین خسارت این نوع مدارس که چه بسا علت العلل بی عدالتی آموزشی نیز هست، کر، کور و لال شدن گوش ها، چشم ها و زبان های نخبگانی است که می بایست ناظر و ارزیاب روند آموزشی کشور باشند.
۱- بحث را با یک مقایسه شروع می کنیم؛ کدام نیروی مدعی انقلابی بودن طی سال های اخیر، طرحی یا پیشنهادی روشن برای ارتقای وضعیت کلی آموزش و پرورش ارائه کرده است و در مقابل، انرژی و اهتمام چند نیروی حزب اللهی در شهرهای مختلف کشور، صرف راه اندازی مدرسه غیر انتفاعی و خصوصی شده است؟!
طبیعی است که وقتی دغدغه شما بهبود طرح شخصی و سود اقتصادی تان باشد نسبت به اصلاح و ارتقای کلیت ساختار بی اعتنا می شوید و اصلا مگر می توانید حرفی بزنید و انتقادی کنید؟! تا حرف بزنید غول بی شاخ و دم آموزش و پرورش که کل مجوزها در انحصار اوست، برای مدرسه خصوصی تان سنگ اندازی می کند.
۲- فرض بگیریم انقلاب اسلامی در ایران رخ نمی داد. شخصیت هایی که بدون اثرگذاری حقیقی، همه جا در صدر مجالس می نشینند و مدعی فرهنگ اند، چقدر کارنامه و عملکردشان متفاوت از امروز بود؟ جز این است که همچنان به تأسی از مرحوم ک ، مدارس ویژه راه می انداختند و خانوادگی به فعالیت فرهنگی سودآور مشغول بودند؟! فرض بگیریم انقلاب اسلامی رخ نمی داد، آیا رژیم گذشته مخالف راه اندازی مدرسه میم و الف و ف و میم و ح و … بود؟! اگر قرار بود عده ای مسیر ویژه خود را بروند و به روند مرسوم و رایج کاری نداشته باشند، برای بچه هایشان مدرسه ویژه داشته باشند، در مجتمع های آپارتمانی ویژه زندگی کنند، در رستوران ها و مراکز ویژه تفریح کنند و به کلی خود را از جامعه منفک کنند، اصلا چرا انقلاب کردیم؟! قطعا برای محمد رضا شاه بهتر بود شهری مخصوص برای مذهبیون و مدعیان فرهنگ و آرمان ها راه می انداخت تا آن جا فقط با یکدیگر حشر و نشر داشته باشند و درگیر جامعه آلوده، کم سواد و بی فرهنگ! نشوند و از همه مهم تر موی دماغ رژیم نباشند.
۳- امام ولی به ما آموخت که نه جزء که «کل» ساختار باید اصلاح شود. امام به ما آموخت که باید در میان مردم باشیم و هر نوع خط کشی، جدایی و ویژه خواری ممنوع است. امام به ما یاد داد که اتفاقا فرزند کسی که مدعی فرهنگ است و برای ریاست جمهوری ثبت نام می کند و سال ها نان فرهنگ و مدیریت این کشور را خورده، حتما و باید در مدارس دولتی درس بخواند تا به خوبی بتواند از پس تحلیل و ارزیابی وضعیت آموزشی و تحصیلی فرزندان ایران بربیاید نه اینکه خود مؤسس و پایه گذار مدارس غیر انتفاعی باشد.
۴- واقعیت این است که مدارس غیر انتفاعی تمام تلاش خود را برای رضایت پدر و مادرها و پرزنت شایسته خود می کنند و در مقابل، مدارس دولتی ، خود را حتی از پاسخگویی مناسب به اولیا بی نیاز می بینند و تلاشی برای بهبود وضعیت خود نسبت به سال گذشته ندارند. بی شک مقصر اصلی این وضعیت، جماعت مدعی انقلاب و صاحب تریبون و رسانه ای هستند که یا مدارس ویژه راه انداختند و به جای بهبود کیفیت آموزش و پرورش عمومی کشور و اصلاح نقایص، فقط به «برند و پرزنت» مدرسه خود اندیشیدند یا نخبگان، اساتید دانشگاه، مسؤولان و نمایندگان مجلسی که با ثبت نام فرزندان خود در مدارسی این چنین به جای رصد و ارزیابی گره ها و مشکلات ساختاری و محتوایی کل مجموعه آموزشی، همین که خیالشان از تحصیل و تربیت نوردیده هایشان راحت شد نسبت به وضعیت آموزشی بقیه فرزندان این کشور بی مسؤولیت شدند و متأسفانه خروجی چنین روندی این است که ما نه تنها آسیب شناسی منطقه ای و درستی از وضعیت آموزش عمومی در کشور نداریم بلکه از داشتن طرح های واقع بینانه و همه جانبه برای بهبود وضعیت عمومی آموزش کشورنیز محرومیم و همه تلاشمان معطوف به مشتی انتقاد نسبت به ساختار طبقاتی و ناعادلانه آموزشی شده که البته در جای خود مهم و قابل توجه است.
۵- با چنین روندی طبیعتا مدارس لاکچری با روکش انقلابی و مذهبی، ماهیتا ضدانقلاب می شوند چون علاوه بر تولید نابرابری و بی عدالتی آموزشی، با توجیهات و بهانه های زیبا و دهان پرکن، موجب کناره گیری، اتمی شدن و جزیره گرایی بخش مهمی از جامعه نخبگانی، مذهبی و صاحب تریبون شده و به جای مسؤولیت پذیری، تعهد جمعی و نظارت و تلاش برای اصلاح و ارتقای ساختار و روند آموزش دولتی و عمومی، کناره گیری و انزوا نسبت به آن را رقم می زنند. در حقیقت بزرگترین خسارت این نوع مدارس که چه بسا علت العلل بی عدالتی آموزشی نیز هست، کر، کور و لال شدن گوش ها، چشم ها و زبان های نخبگانی است که می بایست ناظر و ارزیاب روند آموزشی کشور باشند.
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «چرا مدارس لاکچری ماهیتا ضدانقلاب اند؟!» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.