با طرح غرب زدگی فردید، فلسفه در ایران وارد یک مرحله خودآگاهی شد

به گزارس خبرنگار گروه اندیشه فارس؛ بهروز فرنو در ابتدای نشست به این مسئله که لفظ غرب زدگی در شش دهه پیش برای اولین بار در ایران مطرح شده توجه داد و به چیستی فلسفه و مواجهه نادرست ما با آن اشاره کرد: «مواجهه ما با فلسفه و فیلسوف مواجهه درستی نیست. ما با ظواهر و انگاره های مدرن به سراغ فلسفه می رویم. انگاره هایی که نسبتی با دیدار حقایق در حکمت و فیلسوفان ندارد. اساسا اگر افلاطون در مغاره خود از عالم پندار و کثرت به دیدار و وحدت نائل نمی شد، آیا فلسفه نضج می یافت؟ فلسفه که با صرف ظواهر و پندار محقق نمی شود بلکه فلسفه رفتن از پندار به دیدار و رفتن از جزء به کل است.»
او در ادامه به مثال فیل در تاریک خانه مولوی اشاره کرد و به این نکته تذکر داد که در این مثال مولوی تا زمانی که این دیدار بوسیله روشنایی محقق نشده و ما تنها وسیله شناختمان حس است، نمی توان به شناخت آن دست پیدا کرد. وی افزود: «بعد از ارسطو دیدار به پندار تغییر جهت می دهد و وضع آنها معکوس شده و مبنایی برای عوض شدن کامل دیدار و پندار در عصر جدید می شود. با بیکن و دکارت و کانت آنچه اصالت پیدا می کند، پندار و ظاهر است که به جای حقیقت دیدار نشسته است. حال اگر این پندار اصالت پیدا کرد، تکلیف دیدار چه می شود؟ فلسفه با انقلاب «حال» آغاز می شود، با رفتن از ظاهر به باطن و امر خلاف آمد عادت محقق می شود. فلسفه نه صرف اقوال، که طرح چرا هاست.»
فرنو در ادامه بیان داشت: «آنچه در تعلیم فردید طرح می شود این «چرا» هاست و فردید با طرح غربزدگی فلسفه را وارد یک مرحله خودآگاهی کرد که امکان طرح این پرسش ها را ممکن ساخت. این بدین معناست که تا زمانی که ما به ماهیت عصر جدید توجه نداریم نمی توان از مغاره پندار گذر کرد و نمی توان در مورد چیزی گفتگو کرد. اگر این سخن شنیده نشود مخاطراتی که ما به آنها دچار هستیم رو به توسعه خواهد گذاشت.»
فرنو در پایان با مثال زدن از وضع امروز زیست محیطی در جهان و عدم گذر انسان مدرن از حرص و طمع خود و اولویت دادن منافع زودگذر بر دراز مدت آن را ناشی از این خودبنیادی و گرفتاری بشر در پندار و مغاره پندار جدید دانست و بیان داشت تا نتوان از این مغاره به دیدار نائل شد (همانند کاری که فردید با طرح غربزدگی کرد) نمی توان از این وضع گذر کرد.
انتهای پیام/
او در ادامه به مثال فیل در تاریک خانه مولوی اشاره کرد و به این نکته تذکر داد که در این مثال مولوی تا زمانی که این دیدار بوسیله روشنایی محقق نشده و ما تنها وسیله شناختمان حس است، نمی توان به شناخت آن دست پیدا کرد. وی افزود: «بعد از ارسطو دیدار به پندار تغییر جهت می دهد و وضع آنها معکوس شده و مبنایی برای عوض شدن کامل دیدار و پندار در عصر جدید می شود. با بیکن و دکارت و کانت آنچه اصالت پیدا می کند، پندار و ظاهر است که به جای حقیقت دیدار نشسته است. حال اگر این پندار اصالت پیدا کرد، تکلیف دیدار چه می شود؟ فلسفه با انقلاب «حال» آغاز می شود، با رفتن از ظاهر به باطن و امر خلاف آمد عادت محقق می شود. فلسفه نه صرف اقوال، که طرح چرا هاست.»
فرنو در ادامه بیان داشت: «آنچه در تعلیم فردید طرح می شود این «چرا» هاست و فردید با طرح غربزدگی فلسفه را وارد یک مرحله خودآگاهی کرد که امکان طرح این پرسش ها را ممکن ساخت. این بدین معناست که تا زمانی که ما به ماهیت عصر جدید توجه نداریم نمی توان از مغاره پندار گذر کرد و نمی توان در مورد چیزی گفتگو کرد. اگر این سخن شنیده نشود مخاطراتی که ما به آنها دچار هستیم رو به توسعه خواهد گذاشت.»
فرنو در پایان با مثال زدن از وضع امروز زیست محیطی در جهان و عدم گذر انسان مدرن از حرص و طمع خود و اولویت دادن منافع زودگذر بر دراز مدت آن را ناشی از این خودبنیادی و گرفتاری بشر در پندار و مغاره پندار جدید دانست و بیان داشت تا نتوان از این مغاره به دیدار نائل شد (همانند کاری که فردید با طرح غربزدگی کرد) نمی توان از این وضع گذر کرد.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «با طرح غرب زدگی فردید، فلسفه در ایران وارد یک مرحله خودآگاهی شد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.