رونمایی از مستند <a href="/fa/dashboard/ class="text info">سردار</a> حق در <a href="/fa/dashboard/ class="text info">رشت</a>؛ به یاد <a href="/fa/dashboard/ نبل" class="text info">فاتح نبل</a> و <a href="/fa/dashboard/ class="text info">الزهرا</a>



به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، آخرین مصاحبه هایش با تسنیم بود؛ هنوز آخرین جملات و کلماتش در ذهنم هست؛ برای روایت کردن رشادت و مجاهدت های آنان که به دفاع از حریم آل آلله و حقیقت شتافتند هرگز دست رد بر سینه مردم و رسانه ها نمی گذاشت و وقت تلف نمی کرد؛ بی درنگ پاسخ می داد؛ رسانه ها و همرزمانش هم فرصت نشستن پای روایت های شیرینش که ثمره سال ها مجاهدت، دویدن پای ارزش ها و تجربیاتش بود را از دست نمی دادند.

از تلاش رزمندگان گیلانی در جریان عملیات کربلای ۵ و فتح جزیره بوارین در دوران دفاع مقدس و تشکیل لشکر قدس گیلان گرفته تا جانفشانی مدافعان حرم در دفاع از حرم اهل بیت؛ از نقش گیلانیان در عملیات نبل و الزهرا و تقدیر حاج قاسم از رزمندگان گیلانی پس از شکستن محاصره نبل و الزهرا در سوریه. به حدی زیبا روایت می کرد که به دل مخاطب می نشست.

در سنگرهای مقابله با داعش حضور داشت و همرزم شهید سلیمانی بود. بعد از عملیات نبل و الزهرا، شهید سلیمانی در محل استقرار مدافعان حرم گیلانی حضور یافت؛ سردار دل ها از نقش آفرینی رزمندگان گیلانی در دل آتش گفت و تحسین هایش را نثار آنان کرد و به قصد بوسه زدن به بازوان فرمانده شان(سردار حق بین) تا کمر خم شد و انگشترش را به او هدیه داد. و این گونه بود که انگشتر حاج قاسم به سردار محمد علی حق بین، فرمانده گیلانی جبهه مقاومت و فاتح قلب های مردم دیار گیل و دیلم رسید.

جراحت های دوران جنگ تحمیلی را بر تن داشت اما همچون شهید سلیمانی، لباس رزم را کنار نگذاشت؛ آرزوی شهادت داشت و محبوب دل گیلانی ها بود؛ با کوهی تجربه از سال های دفاع مقدس پای به میدان دیگری گذاشته بود. میدان دفاع از حریم آل الله؛ بعد از عملیات نبل و الزهرا هم با مدال فتح این عملیات بر روی سینه اش، روی دوش رزمندگان همچون ستاره ای در آسمان ها می درخشید اما مغرور نشد. به عنوان فرمانده ای از دیار میرزاکوچک خان، چشمان مردم جنگ دیده و ستم دیده منطقه را با مجاهدت هایش روشن کرده بود و خواب پیروان داعش و گرگ صفتان را کابوسی ابدی.

در دوران تلخ شیوع کرونا، آن هنگام که گفتند در بیمارستان بستری است باورمان نشد؛ سردار قطعا از پا نمی افتد. روزهای سختی بود؛ دلهره ای عجیب به جان مان افتاده بود؛ نکند سردار ترک مان کند نگرانش بودیم اما او انگار بی تاب آسمان بود و دلتنگ یاران شهیدش. همان ها که روزی در کنارشان حماسه می آفرید.

کرونا و جراحت های جنگ تحمیلی سرانجام در بهار ۱۴۰۰ او را به یاران شهیدش ملحق کرد. آن روز برای پوشش خبری مراسمی در مسجد امام خامنه ای تازه آباد رشت آفیش بودم؛ بسیاری از فرماندهان گیلانی دوران دفاع مقدس در مراسم حضور داشتند. وسط برنامه، مجری با بغض گلوگیر در صدایش، خبر آسمانی شدن سردار حق بین را اعلام کرد؛ به گوش هایم شک کردم؛ حقیقت داشت؟ باورم نمی شد.

تصویر سردار از جلوی چشمانم کنار نمی رفت، ذهنم را پرواز دادم؛ انگار همین دیروز بود که در نشست بسیج دانشجویی از خاطراتش در جنگ با داعش می گفت و جوانان محو نشاط، آرامش خاص و سخنان عبرت آموز او بودند. در آن نشست هم با اینکه کت و شلوار اتوکشیده ای به تن داشت اما پرستیژ خاص نظامی اش را حفظ کرده بود.

شوکه بودم و ناراحت. به یاد روز شهادت حاج قاسم سلیمانی افتادم؛ آن جمعه سیاه و تلخ. که سراسیمه خودم را به مصلی امام خمینی(ره) رشت رسانده بودم و صدای آه و ناله حضار بلند بود. سردار حق بین سخنران پیش از خطبه ها بود. خودش را به سختی به مصلی رسانده بود. این را بعدها از همسر بزرگوار ایشان شنیدم. بانو اصغری خواه می گفت: « در آن جمعه تلخ شاهد هق هق او جلوی تلویزیون بودم. هنوز در شوک خبر شهادت حاج قاسم بود که به او تلفن زدند و گفتند به عنوان همرزم شهید سلیمانی برای سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه در مصلی حضور پیدا کند؛ همسرم در حالی که اشک ها امانش را بریده بود آماده شد تا به مصلی برود، نگران شدم و به بچه ها گفتم تا او را برسانند اما با همان حال رفت و برای سیل عزادارانی که معلوم نبود با چه حالی خود را به مصلی رسانده بودند از حاج قاسم گفت.»

شاید فکرش را هم نمی کرد اینقدر زود به شهید سلیمانی و دیگر یارانش ملحق شود. مراسم مسجد امام خامنه ای تازه آباد هم به پایان رسیده بود اما صدای هق هق حضار فضای مسجد را ملتهب کرده بود؛ هنوز باورم نمی شد آنقدر شوکه و ناراحت بودم که خبر مراسم را به کلی از یاد برده بودم. هنوز در طبقه دوم مسجد بودم، از پنجره کوچک مسجد به محوطه بیرونی نگاه کردم؛ جمعی از همرزمان و رفقای قدیمی سردار حق بین را دیدم که در حالت غم و اندوه بودند. یکی شان را خوب می شناختم؛ فرمانده ای بی ریا و ساده بود که آرزوی شهادت داشت؛ رفت سمت ماشینش که در گوشه ای پارک کرده بود. نگاهم هنوز به او بود. می دانستم او هم در شوک خبری ست که شنیده و ناراحت است. پشت فرمان ماشین هم دستش به سوئیچ و روشن کردن ماشین نمی رفت؛ شانه هایش می لرزید در غم از دست دادن رفیق قدیمی. شاید با خود می گفت تو هم رفتی و من هنوز جا مانده ام؛ سلامم را به یاران شهیدمان برسان. دیگر همرزمان نیز به یاد او که بار سفر بسته بود ریز ریز اشک ریخته و می باریدند؛ شاید هم یاد زمانی بودند که با هم عزم کربلا کرده بودند و فاتح نبل و الزهرا نیز به همان قافله پیوسته بود.

چهار سال به سرعت برق و باد گذشت؛ چهارمین سالگرد شهادت سردار حق بین هم امسال با حضور مردم و خانواده شهدا در لنگرود برگزار شد و همچنان یاد و خاطره رشادت ها و فداکاری هایش در ذهن و قلب مردم این دیار زنده است و جاودان خواهد ماند.

رونمایی از مستند «سردار حق» روایتی از زندگی سردار شهید حق بین

در راستای دومین کنگره ملی امیران سرداران و ۸ هزار شهید استان گیلان و با همت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس و مقاومت استان گیلان و همچنین همکاری شهرداری و سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری رشت و شهرداری و شورای اسلامی لنگرود، طی مراسمی در تالار مرکزی رشت، مستند «سردار حق» روایتی از زندگی سردار شهید محمد علی حق بین با حضور جمعی از هنردوستان و خانواده شهدا رونمایی و اکران شد.

میثم جوددوست، کارگردان مستند سردار حق در حاشیه این مراسم با اشاره به فعالیت فیلم سازی خود از سال ۱۳۸۰ اظهار کرد: مستند سردار حق به زندگانی سردار گیلان از زمان تولد در لنگرود تا زمان شهادت می پردازد.

وی ادامه داد: آشنایی من با سردار حق بین به یکی از جشنواره ها در سال ۱۳۹۴ باز می گردد که ایشان را دیدم و تصمیم گرفتم فیلم یا مستند کوتاه از زندگی ایشان بسازم و با استقبال ایشان، فیلمبرداری ها از لنگرود با مصاحبه و گفتگوی خانواده آغاز شد. قرار بود با حضور ایشان، مراحل تولید مستند به پایان برسد که به دوران کرونا خوردیم و متاسفانه شنیدم ایشان در بیمارستان به دلیل عوارض جسمی بستری شدند.

به گفته جوددوست، بعد شهادت ایشان فیلمبرداری ها ادامه پیدا کرد؛ در اولین دیدارها با توجه به جایگاه ایشان، انتظار برخورد خاصی از ایشان داشتیم اما برخلاف تصورما، بسیار مهربانانه و دلسوزانه رفتار می کردند به طوری که هیچ فاصله ای بین خودم و ایشان احساس نمی کردم وقتی دلیلش را می پرسیدم می گفتند باید فاصله ام را با شما کم کنم تا به من اعتماد کنید.

حاج قاسم گفت هرجا که حق بین باشد خیالم راحت است

اصغری خواه، همسر سردار شهید حق بین نیز در حاشیه این مراسم ضمن قدردانی از دست اندرکاران ساخت و پخش مستند سردار حق اظهار کرد: زحمات زیادی برای این مستند کشیده شد که تشکر می کنیم؛ همه کسانی که اهل قلم، مستندسازی و رسانه هستند در جهت معرفی ویژگی های شخصیتی شهدا به نسل جوان تلاش بیشتری داشته باشند.

به گفته وی، سردار شهید حق بین گمنام زیست و مظلوم به شهادت رسید و مظلومیت ایشان همچنان ادامه دارد لذا از همه کسانی که اهل رسانه و قلم هستند انتظار می رود که در جهت معرفی جنبه های مظلومیت و تواضع و تقوای ایشان تولید محتوا داشته باشند.

اصغریخواه ساخت این گونه مستندها را در معرفی شهدا و راه و منش آنان بسیار موثر دانست و بیان کرد: نسل جوان باید این عزیزان را که همواره در کنار مردم و بنده خوب خدا بودند را بشناسند.

همسر شهید به اتفاقات بعد از فتح نبل و الزهرا اشاره کرد و بیان داشت: شهید حاج قاسم سلیمانی آن زمان تهران بودند و با شنیدن خبر عملیات بلافاصله خود را به دمشق رساندند و در محل استقرار مدافعان حرم گیلان حضور پیدا کرده و به طور ویژه از فرمانده و رزمندگان گیلانی تقدیر کردند که در خاطره ها ماندگار شد.

وی به خاطره ای که توسط سردار هامون محمدی از دیگر فرماندهان جبهه مقاومت منتشر شده اشاره و اظهار کرد: سردار حق بین در سوریه فرماندهی عملیات های مختلف را در مبارزه با داعش بر عهده داشتند؛ در جریان یکی از عملیات ها، سردار سلیمانی وارد جلسه شد و از فرماندهان و رزمندگانی که در عملیات شرکت داشتند پرسید؛ وقتی به ایشان گفتیم فرماندهی عملیات بر عهده سردار حق بین بوده، فرمودند هرجا که حق بین باشد خیالم راحت است.

همسر شهید در ادامه با اشاره به دعاها و تجلیل های رهبر معظم انقلاب از شهید حق بین گفت: در آن روزهای سخت، که همسرم به خاطر عوارض شیمیایی و جسمانی در بیمارستان بستری بودند، رهبر معظم انقلاب، هدایای ارزشمندی برای ما فرستادند و فرمودند که برای همسرم دعا می کنند.

اصغری خواه با بیان اینکه همسرم از سن ۱۶ سالگی لباس رزم و جهاد به تن کرده و تا پایان عمرش کنار نگذاشت افزود: ایشان به تقدیر الهی از جمع ما رفتند و آسمانی شدند و حین تدفین هم چفیه ای که رهبر معظم انقلاب با آن نماز شب می خواندند را روی کفن و دور گردن ایشان گذاشتیم.

به گزارش تسنیم، سردار محمدعلی حق بین سال ۱۳۴۵ در روستای تازه آباد شهرستان لنگرود متولد شد. در ۱۶سالگی به عنوان امدادگر به عضویت تیپ ۲۵ کربلا در آمد و به تدریج نیروی رزمی شد. سال ۱۳۶۲ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ثبت نام کرد و به همراه تیپ قدس گیلان در قامت فرمانده گروهان عمار در عملیات های متعدد پاکسازی کردستان و چند مأموریت برون مرزی حضور داشت.

از انتهای سال ۱۳۶۴ تا ابتدای سال ۱۳۶۷ جانشین فرماندهان گردان کمیل، شهیدان حسن رضوانخواه و محمد اصغری خواه بود و پس از شهادت شهید اصغری خواه با حکم فرمانده لشکر قدس، فرمانده گردان کمیل شد و تا سال ۱۳۷۶ فرمانده گردان بود. پس ازآن مسئول عملیات تیپ ۲ لشکر و یک سال و نیم بعد، مسئول ستاد تیپ شد، مسئولیتی که تا سال ۱۳۸۰ ادامه داشت. در این دوره با فعالیت های تیپ در کردستان، احزاب قدرت خود را از دست دادند و امنیت پایدار به کردستان برگشت.

سردار حق بین از سال ۱۳۸۲ تا سال ۱۳۸۶ به ترتیب مسئولیت های لجستیک لشکر، جانشینی و فرماندهی تیپ را عهده دار شد. در سال ۱۳۸۶ با ارتقای تیپ به لشکر، به سمت فرماندهی لشکر پیاده قدس گیلان منصوب شد و ده سال در این مسئولیت خدمت کرد.

بعد از شروع فعالیت های گروه های تروریستی تکفیری در سوریه، لشکر قدس گیلان مأموریت یافت به مصاف نیروهای تروریست برود. عملیات برجسته این لشکر در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ تحت عنوان نصر۲ بود که رزمندگان لشکر، منطقه شیعه نشین نبل و الزهرا را پس از ۴ سال محاصره از دست تروریست ها پس گرفتند و ۵۵هزار نفر مردم شیعه در محاصره را آزاد کردند، در سال ۱۳۹۸ مفتخر به دریافت نشان فتح ۳ شد. او در آخر مسئولیتی که بة عهده داشت به عنوان مسئول اداره رزمی تخصصی معاونت آموزش کل سپاه فعالیت می کرد. فاتح نبل الزهرا بهار سال ۱۴۰۰ پس از تحمل دوره ای بیماری و جراحت های جنگ تحمیلی به یاران شهیدش پیوست.

گزارش: زهرا رستگار

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «رونمایی از مستند سردار حق در رشت؛ به یاد فاتح نبل و الزهرا» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.