نخبگان سیاسی به دنبال تجدید قوای رسانه ای



خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ:

به تازگی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات کتابی را به عنوان «رسانه و سیاست در دنیای در حال جهانی شدن» منتشر کرده است. این کتاب به قلم پروفسور «الکسا رابرتسون» استاد رشته علوم ارتباطات و رسانه در دانشگاه استکهلم سوئد (IMS) و ترجمه محسن گودرزی است.

خانم رابرتسون که در دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه استکهلم تدریس می کند، تحقیقات علمی اش بر این محور است که رسانه ها در دنیای امروز چگونه عمل می کنند. تمرکز خاص وی بیشتر بر اخبار تلویزیون است. این استاد رشته ارتباطات علاوه بر کتاب رسانه و سیاست در دنیای در حال جهانی شدن (Media and politics in a globalizing world) هفت سال پیش کتاب «ﺟﻬﺎنﺷﻬﺮﮔﺮاﯾﯽ رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه» ( Mediated Cosmopolitanism) و در سال ۲۰۱۵ کتاب « اخبار جهانی: گزارش درگیری های بزرگ و بین المللی» (News: reporting conflicts and cosmopolitanism) را منتشر کرده است.

رابرتسون به علت دغدغه های پژوهشی در زمینه نقش سیاسی رسانه ها در حیطه جهانی شدن و نقش فرهنگ در سیاست مشغول فعالیت علمی است و به دنبال پاسخی برای این مساله است که اثرگذاری و بازنمایی رسانه ای در جهان متنوع با جریان های فراملی را درک کند.

کتاب «رسانه و سیاست» در دنیای در حال جهانی شدن هم در راستای همان دغدغه های اصلی نویسنده است. رابرتسون در این کتاب اشاره می کند که هنوز به طور کامل موضوع جهانی شدن محقق نشده است، به این دلیل که فرایندهای آن کامل نشده است. اما زندگی در دنیایی که سایت های بزرگ اینترنتی بوجود آورده است بسیار به این هدف جهانی شدن نزدیک شده ایم.

این کتاب شامل سه بخش و ۱۱ فصل است. در بخش اول هرچند نویسنده قصد ندارد رابطه بین سیاست و رسانه را به رخ بکشد، اما به واسطه هدف تالیف کتاب این رابطه درک می شود. در بخش اول نویسنده مفاهیمی همچون «رسانه»، «سیاست» را تعریف می کند. بعد از ارائه یک نگاه مقایسه ای و یادآوری پیوستگی آنها در فصل دوم قدرت رسانه ها به مخاطب کتاب یادآوری می شود.

بخش دوم کتاب تلاش می کند در هرفصل به سراغ بازیگرانی تاثیرگذار در رابطه بین رسانه و سیاست برود نخبگان سیاسی، روزنامه نگاران و کاربران گروه هایی هستند که هرکدام در فصل های جداگانه مورد بررسی قرار می گیرند. کتاب در فصل پنجم به سراغ بازیگرانی می رود که پیش از این فقط مخاطب رسانه ها بودند.

۵ فصل آخر کتاب بخش سوم کتاب را تشکیل می دهد. فصل هایی که می کوشند مفاهیم و ایده هایی برای رابطه بین رسانه و سیاست ارائه کند. «نبردهای رسانه ای شده»، «اطلاعات و سرگرمی»، «رسانه ای شدن»، «آزادی رسانه ها» و یک فصل به عنوان نتیجه گیری اینکه سرانجام رسانه ای شدن چه خواهد بود، عنوان های این بخش کتاب را تشکیل می دهد.

از نگاه مترجم این اثر، کتاب رسانه و سیاست در دنیای در حال جهانی شدن، ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﻠﻖ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﺑﺮای ﻓﻬﻢ راﺑﻄﮥ ﭘﯿﭽﯿﺪه، ﻣﺒﻬﻢ و ﭼﻨﺪﺑﻌﺪی رﺳﺎﻧﻪ‑ﺳﯿﺎﺳﺖ اﺳﺖ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻣﻤﻠﻮ از ﻣﺜﺎلﻫﺎی ﻋﯿﻨﯽ و ﺑﻪ ﻗﻮل ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه ﺷﺎهﮐﻠﯿﺪﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻌﯽ در ﺷﻔﺎفﺳﺎزی ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻮﺿﻮع اﺻﻠﯽ (رﺳﺎﻧﻪ و ﺳﯿﺎﺳﺖ در دﻧﯿﺎی اﻣﺮوز) دارد.

گودرزی استفاده انبوه از مثال های عینی، اسامی و نظریات در این کتاب را عاملی می داند برای اینکه خواننده کتاب با پرسش ها و ایده های مختلف در ذهن شان مواجه شوند. بعد هم نتیجه می گیرد مطالعه این اثر به درنظر گرفتن یک احتمال ﺑﻪﺳﺎدﮔﯽ دﯾﮕﺮ ﮐﺘﺎبﻫﺎی ﻧﻈﺮی ﺣﻮزۀ ﻋﻠﻮم ارﺗﺒﺎﻃﺎت و ﻋﻠﻮم ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻧﯿﺴﺖ. او اﯾﻦ اﺛﺮ را ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان، داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن و ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﺣﻮزۀ رﺳﺎﻧﻪ و ﺳﯿﺎﺳﺖ می داند و پیشنهاد می کند ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ روش اﺳﺘﻔﺎده از کتاب ﻣﺮاﺟﻌﮥ ﮔﺰﯾﻨﺸﯽ ﺑﻪ ﻓﺼﻞﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮای آﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻧﻈﺮی و ﺗﺠﺮﺑﯽ و ﯾﺎﻓﺘﻦ اﯾﺪهﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺸﯽ و ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽ اﺳﺖ.

از جمله نقاط قوت این کتاب ضمیمه راهنمای پژوهشی انتهایی آن است. در این بخش تلاش شده با زبانی ساده و البته به طور خلاصه شیوه های اجرای یک پژوهش از بخش های فکری آن تا مرحله عملی در بخش های مختلف مرتبط با موضوع کتاب همچون پژوهش درباره نخبگان سیاسی یا روزنامه نگاری مورد اشاره قرار گیرد.

شروع کتاب در بخش سرآغاز آن با طرح قسمتی از سریال «بله آقای وزیر»، محصول ۱۹۸۰ انگلستان است. هنگامی که مارتین، وزیر خارجه در این فیلم از اجرای یک کودتا در کشوری خیالی در آفریقا بی اطلاع است و اخبار تلویزیون به آن پرداخته است. نویسنده در این قسمت با طنز ظریفی که این بخش از فیلم دارد به مخاطب کتابش یادآور می شود رسانه ها بسیار جلوتر از سیاستمداران هستند.

کتاب تاکید می کند جهانی شدن در زمانی که آمارهای کلیک کردن در موتورهای جست وجو همچون گوگل بالا رفته است، توانسته خط مرز میان غرب و شرق را از بین ببرد و در چنین موقعیتی ظهور افشاگریی هایی در ویکی لیکس را یک عامل شگفت انگیز تلقی می شود. بعد هم رسالت کتاب در چنین دنیایی پیدا کردن رابطه میان رسانه و سیاست در دنیایی که هنوز جهانی نشده است، معرفی می شود. در همین بخش می خوانیم: «اﯾﻦ ارﺗﺒﺎط ﺑﻪوﺿﻮح در ﻣﺴﯿﺮﻫﺎی ﻣﺸﺨﺺ در ﺣﺎل ﺗﮑﻮﯾﻦ اﺳﺖ و ﺑﺮﺧﯽ ﻧﯿﺰ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺷﮑﻞ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده اﺳﺖ. ﺑﻪﻫﺮﺣﺎل، ﺑﺮای ارزﯾﺎﺑﯽ اﯾﻦ ادﻋﺎﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ آنﻫﺎ را در زﻣﯿﻨﮥ ﺗﺎرﯾﺨﯽﺷﺎن ﻗﺮار داد. ﻣﻘﻮﻟﮥ ﺗﻨﺶ ﻣﯿﺎن ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ (رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ)، رﯾﺴﻤﺎن ﻗﺮﻣﺰی اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺳﺮاﺳﺮ ﻓﺼﻞﻫﺎی آﺗﯽ ﮐﺸﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ.»

و در ادامه پیرامون زمینه پژوهشی اثر آمده است: «ﻣﺪتﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ دﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ وﺻﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻣﻄﺎﻟﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﻪﺗﺎزﮔﯽ درﺑﺎرۀ ﺟﻬﺎﻧﯽﺷﺪن ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻣﯽﺷﻮد، آن را ﻣﻘﻮﻟﻪای ﺑﯽﺳﺎﺑﻘﻪ و واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ دورۀ زﻣﺎﻧﯽ اواﺧﺮ ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺘﻢ و اواﯾﻞ ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺖوﯾﮑﻢ ﻗﻠﻤﺪاد ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺑﻪﻫﺮﺣﺎل، در ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻓﺮاوان ﭼﺎپﺷﺪه درﺑﺎرۀ ﺟﻬﺎﻧﯽﺷﺪن از دﻫﮥ ١٩٨٠ ﺗﺎﮐﻨﻮن، اﺷﺎره ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ رﯾﺸﮥ ﺗﺒﺎدل ﻣﯿﺎن دوﻟﺖﻫﺎ، اﻗﺘﺼﺎدﻫﺎ و ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ را ﻣﯽﺗﻮان در »اﻣﭙﺮﯾﺎﻟﯿﺴﻢ ﺟﺪﯾﺪ« اواﺧﺮ دﻫﮥ ١٩٨٠ ﯾﺎ در ﻋﺼﺮ اﮐﺘﺸﺎفﻫﺎ ﯾﺎ دوران ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ واﯾﮑﯿﻨﮓﻫﺎ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﺮد. وﻟﯽ آﮔﺎﻫﯽ ﮔﺴﺘﺮده ای وﺟﻮد دارد، درﺑﺎرۀ اﯾﻨﮑﻪ ﭘﯿﻮﻧﺪﻫﺎی ﺗﺎرﯾﺨﯽ در دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ ﺑﻪﺷﺪت اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﻓﺘﻪ، ﻫﺰاران ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺟﺪﯾﺪ ﺟﻮاﻧﻪ زده و زﻣﯿﻦ را ﻣﺤﺎﺻﺮه ﮐﺮده، ﺷﺒﯿﻪ درﺧﺖ ﺗﺎﮐﯽ ﮐﻪ رﺷﺪش از ﮐﻨﺘﺮل ﺧﺎرج ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﯿﻔﯽ در ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻪ اﻓﺮاد ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ ﮐﻨﺸﮕﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ، رخ داده اﺳﺖ: ﺳﺎده ﺑﮕﻮﯾﻢ، ﺟﻬﺎن ﺑﺰرگﺗﺮ و درﻋﯿﻦﺣﺎل ﮐﻮﭼﮏﺗﺮ ﺷﺪه و ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻣﻮاﺟﻬﮥ اﻓﺮاد ﺑﺎ آن ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮده اﺳﺖ؛ اﯾﻦ ﻫﻤﺎن ﺳﯿﺎﺳﺖ اﺳﺖ.

ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ درﺑﺎرۀ ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺑﻮده اﺳﺖ. ﻓﺮاﻋﻨﻪ، اﻣﭙﺮاﺗﻮران و ﭘﺎدﺷﺎﻫﺎن ﺧﻮدﮐﺎﻣﻪ، اﻓﺮاد ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی در ﻫﻨﺮ ﻧﻤﺎﯾﺶ رﺳﺎﻧﻪای ﺑﻮده اﻧﺪ و ﻧﻤﺎﯾﺶﻫﺎﯾﯽ از ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ و ﻫﻮﯾﺖ ﺟﻤﻌﯽ آنﻫﺎ در ﻏﺎرﻫﺎی ﻻﺳﮑو ﯾﺎﻓﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان ﻋﺼﺮ ﺣﺠﺮ، ﺟﻮاﻣﻊ »دﯾﮕﺮان« را ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﮐﺸﯿﺪه اﻧﺪ. راﺑﻄﮥ ﺑﺎزﯾﮕﺮان ﺳﯿﺎﺳﯽ و رﺳﺎﻧﻪای در ﮔﻔﺘﻤﺎنﻫﺎی ﻋﻤﻮﻣﯽ و داﻧﺸﮕﺎﻫﯽ، ﻣﻄﺎﺑﻖ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ آن در دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﮐﺸﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ.»

فراوانی بازیگران، سازمان ها و فناوری هایی که با نام رسانه شناخته می شوند از زاویه دید نویسنده کتاب چنان سریع در حال دگردیسی هستند که باعث شده شناخت حقیقت رسانه با ابهام همراه شود. با این حال مولف در همین بخش تاکید می کند محققان حوزه رسانه همچون افراد غیر متخصص عادت کرده اند واژه رسانه را به بدون فکر استفاده کنند که همین هم زمینه ای ایجاد کرده تا درک درستی از قدرت رسانه ها وجود نداشته باشد.

در همین قسمت کتاب می خوانیم: « … ﺷﻮاﻫﺪی وﺟﻮد دارد ﮐﻪ دوﺑﺎره در اﯾﻦ ﻓﻀﺎ ﻧﺨﺒﮕﺎن ﺳﯿﺎﺳﯽ اﺑﺘﮑﺎر ﻋﻤﻞ را در دﺳﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. ﻧﯿﺮوﻫﺎی ﺗﺎزهﻧﻔﺲ، ﺑﺮای اﺷﻐﺎل ﻣﻮﻗﻌﯿﺖﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ در ﻗﺪرت ﻇﻬﻮر ﮐﺮده اﻧﺪ و اﯾﻦ در ﺣﺎﻟﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎزﯾﮕﺮان ﻗﺒﻠﯽ ﺑﻪﺳﺮﻋﺖ ﻓﻨﺎوریﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ را ﺑﺮای ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺟﻬﺎﻧﯽﺳﺎزی و اﻧﻘﻼب دﯾﺠﯿﺘﺎل ﺑﺮای ﻓﻬﻢ راﺑﻄﮥ رﺳﺎﻧﻪ‑ﺳﯿﺎﺳﺖ، درک ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﻬﻢ و رﺳﯿﺪن ﺑﻪ داﯾﺮۀ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮ ﺑﺮای ﮐﺎرﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺸﯽ، ﻧﺘﺎﯾﺠﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﻧﻘﻄﮥ ﺷﺮوع ﺑﺮای ﺣﺮﮐﺖ، ﺷﺮاﯾﻂ و ﺑﺎﻓﺖ ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ اﺳﺖ، ﻣﺤﯿﻄﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ اﺻﻄﻼﺣﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ رواﺑﻂ ﭘﻮﯾا، ﺑﻬﺘﺮ از اﯾﺴﺘﺎ، ﻓﻬﻤﯿﺪه ﻣﯽﺷﻮد. اﻣﺮوزه، ﺑﺎزﯾﮕﺮان در ﺗﻤﺎم ﺳﻄﻮح، در اﻧﻮاع ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺎ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪی روﺑﻪرو ﻫﺴﺘﻨﺪ.»

کتاب رسانه و سیاست در دنیای در حال جهانی شدن نگاهی انتقادی به تمرکز محاسبه های حوزه رسانه و سیاست به کشورهای خاص همچون آمریکا و انگلیس است و تاکید می کند درﺣﺎﻟﯽﮐﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ راﺑﻄﮥ رﺳﺎﻧﻪ‑ﺳﯿﺎﺳﺖ، از ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ دﯾﮕﺮ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ و آن ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﺤﻠﯽ، ﻣﻠﯽ ﯾﺎ ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت ﺗﺠﺮﺑﯽ از زﻣﯿﻨﻪﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻣﺸﺨﺺ، ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﻮردی و ﮐﺘﺎبﻫﺎ، ﻣﻤﻠﻮ از آﻣﺎر و ارﻗﺎم ﺑﺎارزش اﺳﺖ و ﻇﺮاﻓﺖﻫﺎ و ﺟﺰﺋﯿﺎت ﻣﻔﯿﺪی اراﺋﻪ ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮﺷﺎن ﺗﻌﻤﯿﻢﭘﺬﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ. اﺳﺘﻔﺎده از اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎی ﺗﻮﻟﯿﺪﺷﺪه ﺗﻮﺳﻂ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﺑﻮﻣﯽ ﺑﺮای ﻓﻬﻢ ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎی ﺑﺰرگﺗﺮ، ﮐﺎر ﺳﺨﺘﯽ اﺳﺖ.

در نهایت کتاب مسیر خود را ﻣﺘﺄﺛﺮ از اﮐﺘﺸﺎفﻫﺎی ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ (ﻣﻘﺎﯾﺴﮥ ﻣﺤﯿﻂﻫﺎی ﻣﻠﯽ ﻣﺸﺨﺺ و ﺑﯿﺎن ﺗﻔﺎوت زﻣﯿﻨﻪﻫﺎی ﻣﻠﯽ و ﻓﺮاﻣﻠﯽ)، زﻣﺎن (ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻤﯿﻖ ﺗﻨﺶ ﻣﯿﺎن ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ و ﺗﻐﯿﯿﺮات در ﺷﺮاﯾﻂ و ﻓﻨﺎوری) معرفی می کند. ﻫﺪف کتاب رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻧﻘﻄﮥ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ معرفی می شود ﮐﻪ ﺑﺘﻮاند ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺼﺎدﯾﻖ ﻣﺸﺨﺺ، اﻟﮕﻮﻫﺎی ﻋﻤﻮﻣﯽ را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮐﺮده و قابل فهم سازد.

هدف کتاب در اولین گام واداشتن مخاطب خود به تفکر با دریافت رویکرد تحلیلی از اثر است، نویسنده کوشیده است ﺑﺎ اﺗﺨﺎذ ﯾﮏ روﯾﮑﺮد ﻣﺴﺌﻠﻪﻣﻨﺪ، ﺗﻌﻤﯿﻢﭘﺬﯾﺮیﻫﺎی ﻧﻈﺮی درﺑﺎرۀ »رﺳﺎﻧﻪ« ﺑﺎ ﻣﺜﺎلﻫﺎﯾﯽ از ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ و ﺳﻄﻮح ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺑﺮرﺳﯽ کند. رابرتسون معتقد است در اﯾﻦ روش، ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺗﺮﻏﯿﺐ ﻣﯽﺷﻮد ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺤﻠﯿﻞﻫﺎی ﺗﺠﺮﺑﯽ، ادﻋﺎﻫﺎی ﻣﻄﺮح در ادﺑﯿﺎت ﻧﻈﺮی و ﮔﻔﺘﻤﺎن ﻋﻤﻮﻣﯽ درﺑﺎرۀ ﻗﺪرت رﺳﺎﻧﻪای را ﻧﻘﺪ ﮐﻨﺪ. از روشﻫﺎی اﻧﺘﺰاﻋﯽ ﻫﻤﭽﻮن »رﺳﺎﻧﻪ« و »ﺳﯿﺎﺳﺖ«، ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺑﺎزﯾﮕﺮاﻧﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﺑﺎ ﮐﻨﺶﻫﺎﯾﯽ ﺗﺤﻠﯿﻞﭘﺬﯾﺮ ﻣﯽﺗﻮان اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮد.

در این کتاب تلاش شده از مثال های گوناگونی استفاده شود، بیداری اسلامی یکی از مثال هایی است که نویسنده آن را شاه کلید روشن شدن مسائل اصلی کتاب می داند چرا که در دنیای امروز با ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺳﯿﺎﺳﯽ و رﺳﺎﻧﻪای، قدرت ﻧﺨﺒﮕﺎن ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﮐﺸﯿﺪه ﺷﺪه و ﺟﻮاﻣﻌﯽ ﭘﯿﭽﯿﺪه بوجود آمده حال ﺑﯿﺪاری اﺳﻼﻣﯽ، ﻣﺜﺎل ﺧﻮﺑﯽ اﺳﺖ تا بفهمیم ﭼﻄﻮر ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺳﯿﺎﺳﯽ و ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻓﻨﺎوری رﺳﺎﻧﻪای دﺳﺖ در دﺳﺖ ﻫﻢ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. در همین بخش می خوانیم: «ﺷﺎهﮐﻠﯿﺪ ﺑﯿﺪاری اﺳﻼﻣﯽ، اﯾﻦ ﻫﻮﺷﯿﺎری را ﺑﻪ ارﻣﻐﺎن ﻣﯽآورد ﮐﻪ ﭼﻄﻮر ﺗﻮﺳﻌﮥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻪﺳﺨﺘﯽ در ﻣﺤﯿﻂ ﻣﻠﯽ ﻣﺤﺼﻮر ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ و روﯾﺪادﻫﺎی ﻣﺤﻠﯽ، ﻧﻈﯿﺮ ﺑﻪ آﺗﺶ ﮐﺸﯿﺪه ﺷﺪن ﯾﮏ ﻣﯿﻮهﻓﺮوش ﺑﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪای ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺪل ﻣﯽﺷﻮد. اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﭼﻄﻮر روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران در ﺷﺮاﯾﻂ اﻧﺴﺪاد اﻃﻼﻋﺎت و ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺟﺎن ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺎ ﭘﻮﺷﺶ ﺧﺒﺮی روﯾﺪادﻫﺎی ﻣﻬﻢ، ﺑﯽﺳﺎﺑﻘﻪ و ﮔﺴﺘﺮده، ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﮐﺸﯿﺪه ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﺜﺎﻟﯽ اﺳﺖ از اﯾﻨﮑﻪ ﭼﻄﻮر اﻓﺮاد ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪۀ ﭘﻮﺷﺶ زﻧﺪۀ ﺗﺎرﯾﺦ ﻋﺎدت ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و در زﻣﺎن ﺣﻀﻮر دارﻧﺪ، ﻧﻪ در ﻣﮑﺎن.»

در نهایت باید گفت کتاب رسانه و سیاست در دنیای در حال جهانی شدن تلاش کرده تا مسائل نظری حوزه رسانه، سیاست و سایر حوزه های مرتبط به علوم انسانی را با مثال هایی از حوزه رسانه عجین کند تا به کمک آن مخاطب به درک جدیدی از رابطه میان این دو برسد. کتاب در ﺑﺨﺶ اول »ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺑﺰرﮔﯽ« را ﺷﺮح ﻣﯽدﻫﺪ. ﻣﻘﺪﻣﻪ (ﻓﺼﻞ اول)، ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪاﻧﮥ ﭼﯿﺴﺘﯽ رﺳﺎﻧﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽدﻫﺪ و ﺑﻪ ﺟﺴﺖوﺟﻮی ﺳﯿﺎﺳﺖ، ﻓﺎرغ از ﺗﻤﺮﮐﺰ دوﻟﺖ ﻣﯽﭘﺮدازد. راهﻫﺎی اﻧﺪﯾﺸﯿﺪن درﺑﺎرۀ رواﺑﻂ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ رﺳﺎﻧﻪ و ﺳﯿﺎﺳﺖ در ﺑﺎﻓﺖﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮع و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ اﯾﻦ راﺑﻄﻪ از ﻣﻨﻈﺮ ﺑﺎزﯾﮕﺮان ﻣﺨﺘﻠﻒ در ﻣﻘﺪﻣﮥ ﮐﺘﺎب ﺑﺮرﺳﯽ می شود. ﻓﺼﻞ دوم، درﺑﺎرۀ ﻗﺪرت رﺳﺎﻧﻪای اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻣﯿﺎن ﻣﻨﺸﻮر ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ و ﺗﻐﯿﯿﺮ دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮد. اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺣﻮل ﻧﻘﺶﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺑﻪﻃﻮر ﺳﻨﺘﯽ ﺑﻪ »رﺳﺎﻧﻪ« اﻟﺼﺎق ﺷﺪه اﺳﺖ و ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮ آنﻫﺎ ﺑﺎ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و ﻧﻪ ﺻﺮﻓﺎﹰ ﻓﻨﺎوراﻧﻪ دور ﻣﯽزﻧﺪ. ﺑﺮﺧﯽ اﺳﺘﻌﺎرهﻫﺎی واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﻘﺶﻫﺎ‑ ﻧﻈﯿﺮ ﭘﺎﺋﯿﺪن، ﺑﺮﺟﺴﺘﻪﺳﺎزی و ﺗﻮﻟﯿﺪ رﺿﺎﯾﺖ‑ در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻣﺸﺨﺺ ﺳﯿﺎﺳﯽ و داﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﻇﻬﻮر ﮐﺮده اﺳﺖ و ﺧﻮد را در ﺳﺎﯾﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ ﺟﺎ ﻣﯽاﻧﺪازد، ﻫﻤﭽﻮن ﮐﻔﺶ راﺣﺘﯽ ﺷﯿﺸﻪای ﮐﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﭘﺎی ﺧﻮاﻫﺮﻫﺎی ﻧﺎﺗﻨﯽ ﺳﯿﻨﺪرﻻ ﻣﯽﺷﻮد.

ﺑﺨﺶ دوم ﮐﺘﺎب، ﺑﻪ ﺟﺰﺋﯿﺎت ﺑﻮم ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺑﺰرﮔﯽ ﮐﻪ در ﺑﺨﺶ اول ﮐﺸﯿﺪه ﺷﺪ (ﺑﺮای ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ ﺗﻌﺎﺑﯿﺮ اﺳﺘﻌﺎری را ﻣﯽﭘﺴﻨﺪﻧﺪ، زﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﻘﺸﮥ آن ﮐﺸﯿﺪه ﺷﺪ) ﺗﻤﺮﮐﺰ دارد و از ﻓﺎﺻﻠﮥ ﻧﺰدﯾﮏﺗﺮی ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪۀ ﺟﺰﺋﯿﺎت آن ﻣﯽﭘﺮدازد. اﯾﻦ ﺑﺨﺶ درﺑﺎره راﺑﻄﮥ رﺳﺎﻧﻪ‑ﺳﯿﺎﺳﺖ، درﮔﯿﺮی ﺑﺮای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻗﺪرت و ﮐﻨﺘﺮل اﻃﻼﻋﺎت و ﻓﻬﻢ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﮐﻨﺸﮕﺮان ﻣﺨﺘﻠﻒ در ﺟﻬﺎن اﺳﺖ. راﺑﻄﮥ رﺳﺎﻧﻪ‑ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﺮ اﺳﺎس ﭼﺸﻢاﻧﺪاز ﺳﻮدﺑﺮان ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺘﻔﺎوت ﻣﯽﺷﻮد. ﻫﺮﮐﺪام از ﭼﻬﺎرﻓﺼﻞ ﺑﺨﺶ دوم، راﺑﻄﮥ رﺳﺎﻧﻪ‑ﺳﯿﺎﺳﺖ را از ﻧﻈﺮ ﯾﮏ ﮔﺮوه از ﺑﺎزﯾﮕﺮان ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ: ﻧﺨﺒﮕﺎن، روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران، ﻓﻌﺎﻻن و ﺑﺮ اﺳﺎس ﻗﻮل ﻣﺸﻬﻮر ﺟﯽ روزن (۶٢٠٠) »اﻓﺮادی ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺑﻮدﻧﺪ.« ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ اﻧﺠﺎم ﮐﺎرﻫﺎ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﻮﻗﻌﯿﺖﻫﺎ ﻣﺘﻔﺎوت ﻣﯽﺷﻮد (ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ اﯾﺴﺘﺎدهای ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪای ﺑﺴﺘﮕﯽ دارد)، ﺑﻠﮑﻪ ادﺑﯿﺎت ﭘﮋوﻫﺸﯽ درﺑﺎرۀ اﯾﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوت از ﺑﺎزﯾﮕﺮان ﻧﯿﺰ ﻧﻘﺎط ﺷﺮوع ﻧﻈﺮی ﻣﺘﻔﺎوت دارد. در اﯾﻦ ﺑﺨﺶ، درﺑﺎرۀ ﭼﺸﻢاﻧﺪازﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوت و ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺪرت راﺑﻄﮥ رﺳﺎﻧﻪ‑ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﻮد ﺑﺮان ﻣﺨﺘﻠﻒ و داﺷﺘﻪﻫﺎی آنﻫﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﻣﯽﺷﻮد. ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺑﺮﻫﻢ ﺧﻮردن ﺗﻌﺎدل ﺑﺮ اﺛﺮ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖﻫﺎی ﻓﻨﺎوراﻧﻪ، اﻗﺘﺼﺎدی و ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻫﻢ ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽﺷﻮد.

ﺑﺨﺶ ﺳﻮم ﺑﺮ ﺗﻌﺪادی از ﻣﺒﺎﺣﺚ ﮐﻠﯿﺪی ﺗﻤﺮﮐﺰ دارد، اول ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع درﮔﯿﺮیﻫﺎی رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه ﭘﺮداﺧﺘﻪ (ﻓﺼﻞ ٧)، ﺳﭙﺲ »اﻃﻼﻋﺎت‑ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ» ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽﺷﻮد (ﻓﺼﻞ ٨). در ﻓﺼﻞ ٩، ﭘﺪﯾﺪهای را ﻣﯽﺧﻮاﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﻓﻬﻢ آن ﻫﺴﺘﻨﺪ و از اﯾﺪه ﻣﻨﺘﻘﺪ و اﺳﺘﺎد روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری داﻧﺸﮕﺎه ﻧﯿﻮﯾﻮرک و ﻣﺒﺪع «اﻓﺮادی ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺑﻮده اﻧﺪ» «رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪن« اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ (ﻓﺼﻞ ٩). ﻣﺴﺎﺋﻞ و اﻣﮑﺎن آزادی رﺳﺎﻧﻪای در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ و ﻧﺎﻫﻤﮕﻦ ﻧﯿﺰ در ﻓﺼﻞ ١٠ ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽﺷﻮد.
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «نخبگان سیاسی به دنبال تجدید قوای رسانه ای» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.