بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان



به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی (۱)

بسم الله الرحمن الرحیمو الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیةالله فی الارضین.خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، جوانان عزیز، فرزندان عزیز من! ان شاءالله که خداوند متعال به همه ی شماها توفیق بدهد و دلهای پاک و نورانی شما را با الطاف خود، با هدایت خود ان شاءالله در راه حق و در صراط مستقیم نگه دارد.امسال ایام اربعین با ایام مربوط به سیزدهم آبان منطبق بر هم و مصادف با هم شدند. یک جمله راجع به اربعین عرض بکنم؛ اولا به کسانی که توفیق پیدا کردند و امسال هم این سفر را با شور و عشق و اخلاص پیمودند و این راه را پیمودند و این سفر را رفتند، تبریک عرض میکنیم؛ توفیق بزرگی است؛ خوشا به حالتان. ان شاءالله که این فیض شامل حال همه ی کسانی که دوست میدارند و علاقه ی به این راه دارند بشود. ثانیا از مردم عراق، ملت عراق، دولت عراق، شخصیت های صاحب نظر و سیاسی عراق که در این راه کمک کردند و انصافا تلاش کردند، تسهیل کردند این حرکت را برای ملت خودشان و برای ملتهایی که از کشورهای دیگر میرفتند -بخصوص از کشور ما که ظاهرا بیش از دو میلیون جمعیت رفتند- از آنها هم من صمیمانه تشکر میکنم. از همه ی کسانی که میهمانداری کردند، پذیرایی کردند، محبت کردند -از همه ی برادران عراقی عزیز- من سپاسگزاری میکنم؛ کار بزرگی انجام دادند. پدیده ی اربعین یک پدیده ی غیر قابل توصیفی است، اصلا بی نظیر است؛ یک رزمایش عظیم و شگفتی ساز است این حرکت فوق العاده، و همین طور که مکرر در این روزها گفته شد، در دنیا دیگر نظیری ندارد. غربی ها هم نمیتوانند درک کنند این حرکت را که یعنی چه، چطور میشود؟ لذا شما می بینید دستگاه های تبلیغاتی شان اولا چند سال که سکوت میکنند، «توطئه ی سکوت»؛ [در حالی که] کمترین حرکتی را در هر جای دنیا اینها منعکس میکنند، چند سال اینها اصلا اسم این حرکت عظیم مردمی را نیاوردند، اشاره ای به آن نکردند، تصویری از آن منتشر نکردند، و امسال هم که یک مقداری [به آن] پرداختند، تحلیل های خصمانه، تحلیل های غلط کردند که از نظر مؤمنان به این راه، تحلیل های بلاهت آمیزی است. امثال این رادیوی انگلیس و امثال اینها تحلیل خصمانه کردند. این نشان دهنده ی این است که فوران این سرچشمه ی فیاض، بشدت آنها را دستپاچه کرده، نمیتوانند تحلیلش کنند. گاهی گفتند این را دستهای دولتی به راه انداختند! کدام دولتی میتواند ده میلیون، پانزده میلیون انسان را -مرد، زن، پیر، جوان، قشرهای مختلف- راه بیندازد، حداقل هشتاد کیلومتر پیاده اینها را از یک شهر به یک شهر دیگر بکشاند؟ کدام دولتی میتواند این کار را بکند؟ حالا اگر فرض کنیم به فرض محال، دولت جمهوری اسلامی و دولت عراق هم توانسته اند این کار را بکنند، خودش یک معجزه ی دولتی است؛ خب شما هم بکنید اگر میتوانید! اگر بلدید، شما هم این کار را راه بیندازید؛ نه، جز عشق، جز ایمان، جز جوشندگی خون شهیدان والامقام، هیچ عاملی قادر نیست این حرکت را انجام بدهد. کار بزرگی انجام گرفته است؛ روزبه روز هم بهتر، قوی تر، پخته تر و جاافتاده تر میشود، هر سالی از سال قبل بهتر میشود؛ ان شاء الله بعد از این هم ادامه خواهد داشت. و غربی ها هم مجبورند تماشا کنند و نتوانند تحلیل کنند، نتوانند بفهمند و ضربه ی این حرکت را هم خواهند خورد.خب، مناسبت دیدار امروز سیزدهم آبان است که فردا است. در سیزدهم آبان همین طور که میدانید، سه حادثه اتفاق افتاده است که هر سه به نحوی به آمریکا مرتبط است. حادثه ی اول، تبعید امام است که به خاطر کاپیتولاسیون بود؛ مصونیت مستشاران آمریکایی در ایران. امام آن نطق طوفانی را در سال ۴۳ انجام دادند و به دنبال آن تبعید شدند؛ این حادثه ی اول که مربوط میشد به آمریکا.حادثه ی دوم مربوط به کشتار دانش آموزان است در سال ۵۷، جلوی دانشگاه -همین جا [دانشگاه تهران]- که این هم به دست سربازهای آمریکایی نبود اما به دست رژیم دست نشانده ی آمریکا بود؛ رژیم طاغوت، رژیم پهلوی؛ [پس] این هم به نحوی منتسب به آمریکا است. یعنی آمریکایی ها و دست نشانده های آنها برای پیشبرد اهداف شیطانی خود حاضر به این جور جنایتها هستند. خب دارید می بینید، در دنیا هم از این قبیل امروز [هست]؛ مسائل یمن، مسائل بحرین و مسائل بسیاری از نقاط دنیا نشان دهنده ی همین حقیقت است. اینجا هم این کار را کردند و دانش آموزان را، نوجوانان را با تیراندازی مستقیم به خاک وخون کشیدند؛ و این هم یک حادثه.حادثه ی سوم، حادثه ی سفارت است -لانه ی جاسوسی آمریکا- که این سیلی ایران متقابلا به آمریکا بود. یعنی انقلاب این قدرت را به ملت ایران داد که در مقابل حرکات آنها، در مقابل حملات آنها این جور سیلی بزنند و آمریکا را تحقیر کنند.مجموعه ی این سه حادثه یک چالشی را نشان میدهد بین ایران و آمریکا؛ این چالش تا امروز ادامه دارد. چهل سال است که این چالش بین ایران اسلامی و آمریکا ادامه دارد، و انواع و اقسام تحرکات هم از سوی دشمن در این چهل سال اتفاق افتاده است. شماها خیلی از این حوادث را البته نبودید، حضور نداشتید، شاهد نبودید، اما شنیده اید یا خوانده اید. من حالا فقط اشاره میکنم؛ مثلا جنگ نظامی، حرکت نظامی در این مدت از سوی آمریکا اتفاق افتاد به صورتهای مختلف، که بدترینش تحریک صدام حسین بود که به ایران حمله کند؛ تحریکش کردند، به او قول دادند، قول کمک دادند، کمک هم کردند، هشت سال کشور را درگیر جنگ کردند؛ این مثلا [یک نمونه]؛ البته تودهنی خوردند، شکست خوردند، عقب نشستند. یا فرض بفرمایید حمله ی به ایرباس، حمله ی به طبس، حمله ی به سکوی نفتی ما؛ اینها کارهایی بوده که آمریکایی ها علیه ما انجام دادند.جنگ اقتصادی هم در این چالش چهل ساله وجود داشته که مخصوص امروز نیست. حالا آمریکایی ها در واقع سر خودشان را یا سر ملتشان را کلاه میگذارند که میخواهند بگویند یک کار جدید داریم میکنیم؛ نه، کار جدیدی نیست، چهل سال است که به شکلهای مختلف تحریم اقتصادی علیه ما دارند؛ حالا یک روز نفت است، یک روز معامله است، یک روز تجارت است، یک روز سرمایه گذاری است؛ انواع و اقسامش را داشته اند. این هم جنگ اقتصادی و مقابله ی اقتصادی. جنگ رسانه ای هم داشته اند؛ از اول انقلاب تا امروز، آمریکا جنگ رسانه ای با ما داشته؛ یعنی دروغ پراکنی، اغواگری، فتنه انگیزی ، ترویج فساد، تحریک افراد؛ این مال امروز نیست. امروز البته شیوه های جدید و اینترنت و فضای مجازی و امثال اینها هم آمده است اما آن وقتی هم که اینها نبود، با تلویزیون، با رادیو، با ماهواره، دائم مشغول بودند؛ یعنی چهل سال است که این چالش بین ما و آمریکا وجود دارد.خب، یک حقیقت مهمی در اینجا وجود دارد که گاهی از چشم بعضی ها پنهان میماند، از کثرت وضوح مخفی میشود. آن حقیقت یک حقیقت درخشانی است و آن، این است که در این چالش چهل ساله، طرفی که مغلوب شده آمریکا است، طرفی که پیروز شده جمهوری اسلامی است؛ این حقیقت بسیار مهمی است. دلیل بر اینکه آمریکا مغلوب شده چیست؟ دلیلش این است که حمله را او شروع کرده، کارهای فسادانگیز را او انجام داده، تحریم را او کرده، حمله ی نظامی را در واقع او کرده، اما به مقاصد خودش نرسیده؛ این دلیل شکست آمریکا است. در تمام این کارها هدف آمریکا این است که سیطره ای را که در دوران طاغوت بر این کشور داشت، دوباره آن سیطره را به دست بیاورد. این سیطره و سلطه با انقلاب از بین رفته بود، دستش کوتاه شده بود؛ هدف این تحمیل جنگ و تحمیل تحریم و فشارهای سیاسی و اقتصادی و امثال اینها این بود که این سیطره را برگرداند، خب نتوانسته؛ چهل سال است دارد زور میزند و نتوانسته به جایی برسد. امروز شما نگاه کنید کشوری که آمریکا به قدر یک ارزن در تصمیماتش و در اقداماتش نقش ندارد، جمهوری اسلامی ایران است؛ خب این شکست آمریکا است؛ دیگر شکست از این واضح تر نمیشود. هدفش از تحمیل جنگ این بود که جمهوری اسلامی را در جنگ با صدام مغلوب کند، بی آبرو کند و این جور بگوید که «بله، حکومت جمهوری اسلامی و نظام جمهوری اسلامی موجب شد که ایران شکست بخورد»، [اما] بعکس شد. در همه ی جنگهایی که در این دویست سال اخیر ایران با کشوری داشته، ایران شکست خورده؛ این جنگ هشت ساله اولین جنگی و تنها جنگی است که ایران طرف را شکست داده و شکست نخورده؛ یک وجب از خاک کشور به دست بیگانه نیفتاده؛ این اولین جنگ است. درست عکس آنچه آمریکایی ها میخواستند، اتفاق افتاد.هدفش از تحریم، فلج کردن و عقب نگه داشتن کشور بود. تحریم را برای این انجام داد که بلکه اقتصاد را فلج کند، کشور را فلج کند و عقب نگه دارد؛ نتیجه چه شده؟ نتیجه این شده که حرکت به سمت خودکفایی در کشور سرعت گرفته. ما عادت کرده بودیم، ملت ایران در طول سالهای متمادی عادت کرده بود که همه چیز را وارد کند. ما حالا به برکت تحریمهایی که کردند، عادت کردیم که همه چیز را اول خودمان برویم به سراغ ساختن و تولید کردنش، که حالا من بعدا باز یک اشاره ای به این خواهم کرد. امروز صدها گروه، گروه های فعال از جوانهای خوش فکر -چه دانشجویان دانشگاهی، چه دانش آموختگان- مشغول کارهای مهمی در سطح کشورند که حالا بعدا عرض کردم یک اشاره ای باز خواهم کرد به آنچه اینها انجام میدهند. این بر اثر تحریم است. ما چون تحریم شدیم، به فکر افتادیم نیازهایمان را خودمان [رفع کنیم]. پس تحریم هم به نفع ما شد یعنی آمریکا در این سیاست هم شکست خورد. ببینید؛ اینها شکستهای پی درپی طرف آمریکایی است.دلم میخواهد به این نکته شما جوانان عزیز درست توجه کنید -[چون] کارهای آینده ی این کشور دست شماها است، به اینها باید توجه کنید- حالا بحث چالش ایران و آمریکا را میگذاریم کنار، در یک نگاه وسیع تر وضعیت آمریکا را وقتی که نگاه میکنیم، می بینیم که قدرت آمریکا و اقتدار و هیمنه ی آمریکا در دنیا رو به افول و رو به زوال است؛ در طول سالها دائما دارد کم میشود. آمریکای امروز از آمریکای چهل سال قبل که انقلاب پیروز شد، بمراتب ضعیف تر است؛ قدرت آمریکا رو به افول است؛ نکته ی مهم این است.بسیاری از سیاسیون معتبر دنیا و جامعه شناس های معتبر دنیا معتقدند که «قدرت نرم» آمریکا فرسوده شده است، در حال از بین رفتن است. قدرت نرم چیست؟ قدرت نرم این است که یک دولتی بتواند خواسته ی خود و نظر خود و عقیده ی خود را به اطراف بقبولاند و آنها را اقناع کند به نظر خود؛ این قدرت در آمریکا امروز رو به ضعف کامل و رو به فرسودگی کامل است؛ در زمینه های مختلف. حالا زمان دولت اوباما هم همین جور بود اما زمان این آقا که دیگر به طور واضح با او مخالفت میشود؛ در غالب زمینه هایی که او تصمیم میگیرد، در دنیا با او مخالفت میشود. نه فقط مخالفت مردمی -که اگر قرار باشد رأی گیری کنند و از مردم هر کشوری سؤال کنند، نظرات منفی خواهند داد- حتی دولتها هم که رودربایستی دارند با آمریکا، با او مخالفت میکنند؛ چین مخالفت میکند، اروپا مخالفت میکند، روسیه مخالفت میکند، هند مخالفت میکند، آفریقا مخالفت میکند، آمریکای لاتین مخالفت میکند. قدرت نرم آمریکا رو به افول است، رو به سقوط است. این را من نمیگویم؛ این جزو حرفهایی است که جامعه شناس های مطرح دنیا امروز دارند این حرف را میزنند. نه فقط اقتدار معنوی و قدرت نرم خود آمریکا رو به افول است بلکه حتی لیبرال دموکراسی را هم که پایه ی اساسی تمدن غرب است، اینها بی آبرو کردند، دارند بی آبرو میکنند. چندین سال قبل از این یک جامعه شناس مطرح دنیا گفت وضعیت کنونی آمریکا منتهاالیه تکامل تاریخی بشر است و بشر دیگر از این بالاتر نمیتواند برود. همان آدم امروز حرفش را پس گرفته، میگوید «نه» و آرزو میکند چیزهای دیگری را. حالا صریحا ممکن است نگوید من اشتباه کردم اما حرفهای دیگری را دارد میزند، درست نقطه ی مقابل آن حرفی که آن روز زده بود. خب این وضع آمریکا است.البته لیبرال دموکراسی -بنده قبلها هم مکرر این را گفته ام- خود ملتهای غربی را که پایه و اساس حکومتشان و نظام اجتماعی شان بر لیبرال دموکراسی است، بدبخت کرده. لیبرال دموکراسی ای که امروز در غرب رایج است، خود آنها را بیچاره کرده؛ شکافهای اجتماعی، نبود عدالت اجتماعی ، نابود شدن خانواده، فساد اخلاقی فراگیر و همه گیر، فردگرایی های افراطی و شدید؛ خود آنها بیچاره شده اند. حالا این آقا هم که آمده -این رئیس جمهور فعلی عجیب وغریب آمریکا- که دیگر به همه ی اینها چوب حراج زده و درواقع تتمه ی آبروی هم آمریکا و هم لیبرال دموکراسی را برده. خب حالا این در مورد قدرت نرم آمریکا است.بنده عرض میکنم قدرت سخت آمریکا هم بشدت ضربه دیده. قدرت سخت، یعنی قدرت نظامی گری، قدرت اقتصاد؛ اینها قدرت سخت است. بله، ابزار نظامی دارند، اما نیروی انسانی نظامی آمریکا بشدت افسرده، سردرگم، سرگشته، مردد [است]. برای همین است که در بسیاری از کشورهایی که آنها حضور دارند، برای اینکه بتوانند مقاصد خودشان را پیش ببرند، از سازمانهای جنایت کاری مثل بلک واتر و از این قبیل استفاده میکنند؛ یعنی سرباز آمریکایی قادر به اجرای آن نقشه ی آمریکایی نیست؛ نیروی انسانی شان این است.اقتصادشان هم همین جور. آمریکا امروز پانزده تریلیون دلار بدهکار است؛ رقم، رقمی افسانه ای است؛ پانزده تریلیون دلار بدهکاری آمریکا است! قریب به هشتصد میلیارد دلار کسر بودجه ی آمریکا است در همین سال جاری؛ یعنی اینها درواقع عقب ماندگی های اقتصادی است. حالا با زرق وبرق، با شعار، با حرفهای گوناگون، با ظاهرسازی ها روی اینها را میپوشانند اما واقعیتهای آمریکا این است؛ این قدرت سخت آمریکا است.بنابراین آمریکا رو به افول است؛ این را همه بدانند. آن کسانی هم که به پشتیبانی آمریکا حاضرند مسئله ی فلسطین را در این منطقه بکلی فراموش کنند، بدانند آمریکا رو به افول است. آن که زنده است، ملتهای منطقه اند؛ آن چیزی که زنده است، حقایقی است که در این منطقه وجود دارد. آمریکا در منطقه ی خودش هم رو به افول است، چه برسد در اینجا!یکی از مظاهر شکست آمریکا این است که نتوانسته بر روحیه ی استقلال طلبی در ملت ما و بر روی جوانان ما اثر بگذارد. شما ببینید، امروز احساسات جوانان و نوجوانان عزیز ما در سرتاسر کشور احساسات استقلال طلبانه است. بعضی ها حتی به مبانی دینی هم خیلی پابند نیستند اما نسبت به تسلط بیگانه احساس مقاومت میکنند؛ این نشان دهنده ی این است که آمریکا با این همه تبلیغات، با این همه تلاشی که انجام داده است، با این امپراتوری خبری و رسانه ای که در دنیا راه انداخته، نتوانسته روی نسل جوان کشور ما اثر بگذارد؛ روحیه ی مقاومت آنها را و استقلال طلبی آنها را نتوانسته ضعیف کند و از بین ببرد. بجد این را من عرض میکنم -چون مشاهده میکنم- که امروز جوانهای ما از لحاظ انگیزه ی ایستادگی و مقاومت از جوان نسل اول انقلاب اگر جلوتر نباشند، عقب تر نیستند؛ امروز این را انسان دارد بدرستی مشاهده میکند. مخصوص جوانهای ما هم نیست، این بتدریج در بین جوانهای کشورهای دیگر هم تا آنجایی که ما اطلاع داریم، رسوخ پیدا کرده؛ بخصوص کشورهای همسایه ی ما. جوانهای عزیز مؤمن در کشورهای نزدیک به ما و همسایه ی ما که انسان حرفهای آنها را، اقدامهای آنها را، پیامهای آنها را میبیند، رفتارهای آنها را، احساس میکند که روحیه ی استقلال در آنها زیاد است. البته دشمن -آمریکایی ها- بعضی از این چیزها را از چشم ما میدانند؛ میگویند این به خاطر حرکت جوانان ایرانی است. تهدید هم میکنند ما را، تهدید میکنند که چرا جوانهای فلان کشور به نیروهای ما حمله کردند؟ یعنی این واقعا از آن حرفهای عجیب و غریب [است]! پیغام میدهند که جوانهای فلان کشور همسایه ی شما اگر چنانچه به نیروهای ما حمله بکنند یا به افراد طرف دار ما حمله کنند، ما شما را مقصر میدانیم! خب شما غلط میکنید ما را مقصر میدانید. مردم عراق از شما متنفرند، جوانهای عراق از شما متنفرند، جوانهای سوریه از شما متنفرند، جوانهای لبنان از شما متنفرند، این طرف در شرق، جوانهای افغانستان از شما آمریکایی ها متنفرند، جوانهای پاکستان از شما آمریکایی ها متنفرند، این به ما چه ربطی دارد! از شما متنفرند، ممکن است یک اقدامی هم علیه شما بکنند. بله، این یک واقعیتی است، آمریکایی ها چرا درک نمیکنند؟ نفرت ملتها از خودشان را چرا نمیفهمند، چرا درک نمیکنند؟ بد کردید، عمل زشت انجام دادید، سیطره جویی کردید به این کشورها، به این مردم اهانت کردید، [لذا] از شما متنفرند. مردم عراق حق دارند از شما متنفر باشند، مردم سوریه حق دارند از شما متنفر باشند، کشورهای دیگر هم همین جور. آمریکا رو به افول است؛ همه این را بدانند. آن کسانی که گرایش به این دارند که برویم با آمریکایی ها سازش کنیم، بیخودی نقشه ی بی اساس و بی پایه میکشند؛ آمریکا رو به افول است. عوامل افول آمریکا هم مربوط به امروز و دیروز نیست که حالا یکی بخواهد بیاید علاجش کند؛ مربوط به طول تاریخ [است]. عامل این وضعیتی که آمریکایی ها دچارش شدند، عامل بلندمدت است؛ اینها در طول تاریخ وضعیتی را به وجود آوردند که نتیجه اش همین است و به این آسانی ها علاج شدنی نیست. این سنت الهی است، اینها محکومند به اینکه ساقط بشوند، محکومند به اینکه افول کنند، زایل بشوند از صحنه ی قدرت جهانی.خب، نقطه ی مقابل، جمهوری اسلامی است. من البته نمیخواهم بزرگنمایی کنم، نمیخواهم مبالغه کنم؛ ما از صفر شروع کردیم، راهی را که دیگران در طول ۱۰۰ سال، ۱۵۰ سال یا بیشتر رفتند، بنده مدعی نیستم که ما در طول ۴۰ سال توانستیم برویم اما مدعی ام که در طول این چهل سال مرتبا جلو رفتیم، مرتبا پیشرفت کردیم، مرتبا قوی شدیم؛ حرکت چهل ساله ی جمهوری اسلامی، این را بروشنی اثبات میکند. ما یک حرکت جدی استقلال صنعتی و استقلال سیاسی را در کشورمان شاهدیم. اینکه عرض کردم «صدها گروه جوان»، این یک واقعیتی است. بنده بعضی را از نزدیک می شناسم، بعضی را از دور می شناسم؛ جوانهای جدی، فعال، خوش استعداد، مبتکر، با همتهای بلند مشغول کارند، مشغول تلاشند در زمینه های گوناگون؛ زمینه های فکری، زمینه های عملی، زمینه های علمی، زمینه های فناوری؛ نه به فکر رئیس شدنند، نه به فکر مدیر شدنند، نه به فکر وزیر و وکیل شدنند؛ دارند کار میکنند؛ امروز این جوری است. این یک پدیده ی مبارکی است که امروز در کشور ما وجود دارد؛ و این ادامه پیدا خواهد کرد.من به شما جوانهای عزیز چند سفارش میخواهم عرض بکنم؛ اینها چیزهایی است که برای آینده ی کشور لازم است. سفارش اول: دشمنی با آمریکا را فراموش نکنید؛ فریب لبخند دروغین و فضاحت بار دشمن را نخورید. گاهی میگویند که «ما با ملت ایران مشکلی نداریم، مشکل ما با دولت جمهوری اسلامی است»؛ دروغ میگویند! دولت جمهوری اسلامی بدون تکیه ی به این ملت کاره ای نیست. با ملت دشمنند؛ با ملتی که حضور خود و قوت خود و اراده ی خود را در طول چهل سال از دست نداده است دشمنند؛ تحریمها علیه مردم است. دشمنی آمریکا را فراموش نکنید. آمریکا قبل از انقلاب هم با ملت ایران دشمنی میکرد، منتها آن وقت عوامل خودش سر کار بودند؛ هر کار میخواست، انجام میداد؛ هرجور دلش میخواست، عمل میکرد، و رژیم منحوس وابسته ی پهلوی و طاغوت از آنها تبعیت میکرد. جمهوری اسلامی محکم در مقابل آنها ایستاده است، لذا دشمنی شان واضح و آشکار است؛ از ابعاد مختلف هم دشمنی میکنند؛ این [حرفهای دروغشان] را توجه نکنید.خب، این دشمنی تا کی [است]؟ یک سؤالی است: تا کی دشمنی با آمریکا؟ جوابش این است که تا وقتی که آمریکا سیطره جویی خودش را کنار بگذارد؛ اگر سیطره جویی خودش را کنار گذاشت، مثل دیگر کشورها با او میشود تعامل کرد، با او میشود ارتباط پیدا کرد؛ که البته چنین چیزی هم بعید است؛ ذات استکبار -یکی از برادرهای عزیز، اینجا گفتند- ذات سیطره جو و سلطه جو است؛ بله، مادامی که این جوری است، دشمنی هست. اگر چنانچه این را کنار گذاشت، دشمنی و قطع و قهر و مانند اینها بکلی از بین خواهد رفت؛ اما این چیزی نیست که [بشود].نکته ی دوم: نظریه ی مقاومت در مقابل دشمن قوی پنجه را تبلیغ کنید، ترویج کنید. بعضی تصور نکنند که چون دشمن بمب دارد، موشک دارد، دستگاه های تبلیغاتی دارد و از این قبیل، ما عقب نشینی [کنیم]؛ نخیر، نظریه ی مقاومت، یک نظریه ی اصیل و درست است؛ هم در مقام نظر، هم در مقام عمل؛ از لحاظ نظری و از لحاظ عملی -از هر دو جهت- باید [ترویج شود]. معنای نظری این است که تبیین کنید. شما جوانها خیلی خوب میتوانید این نظریه ی مقاومت را تبیین کنید؛ هم در بین خودتان و هم محیطی که در آنجا قرار دارید و هم حتی در ارتباط با کشورهای دیگر و جوانهای دیگر. نظریه ی مقاومت را، این را که هدف استکبار سیطره است، هدف استکبار سلطه است، سلطه ی بر ملتها است، برای همه تبیین کنید، بدانند که هدف استکبار این است.از لحاظ عملی، جریان مقاومت را ما حق جوانها میدانیم؛ جوانهای عراق، جوانهای سوریه، جوانهای لبنان، جوانهایی در شمال آفریقا، جوانهایی در مناطق شبه قاره و اطراف آنها، یک مشت جوانهایی هستند که در مقابل آمریکا مقاومت میکنند، ایستاده اند؛ حق اینها است، ما حق اینها میدانیم؛ تقویت این جریانها به معنای تقویت نظریه ی مقاومت است.نکته ی سوم: شما جوانها خودتان را در قبال مسئله ی پیشرفت کشور مسئول بدانید. برنامه ی پیشرفت، برنامه ی مشخصی است، برنامه ی فکرشده و سنجیده ای است. ملاحظه کردید، الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی که تا پنجاه سال میتواند قالب حرکت این کشور در جهات مختلف باشد، تبیین شده و تعیین شده و آماده شده است ، در اختیار صاحب نظران است که آن را ورز بدهند و تکمیل کنند و کامل کنند. شما خودتان را جزئی از فعالان این نقشه ی وسیع و همه جانبه بدانید و برای آن خودتان را آماده کنید. این آمادگی، یک روز با درس خواندن است، یک روز با تحقیق کردن است، یک روز با ساختن است، یک روز با کار و ابتکار است، یک روز با اتخاذ مواضع درست سیاسی است، یک روز با حضور در میدان سیاست است؛ هر روزی، هر دوره ای از زندگی شما یکی از این اقتضائات را دارد. خودتان را در همه ی احوال موظف بدانید که در قبال پیشرفت کشور، خودتان را سهیم و مسئول بدانید.یکی از کارهای اساسی ای که ما در زمینه ی مسائل اقتصادی کشور و آینده ی کشور باید انجام بدهیم، قطع وابستگی اقتصاد کشورمان به نفت است؛ که این را همه ی اقتصاددان های وارد و فهیم، نه امروز [بلکه] بارها، سالها گفته اند و تکرار کرده اند؛ و این یک واقعیتی است. ما هم همواره به مسئولین گفته ایم سعی کنند تا آنجایی که ممکن است، ما اقتصادمان را از فروش نفت خام جدا کنیم. ما که داریم نفت خام را میفروشیم، درواقع ثروتی را و موجودی مان را که قابل تجدید هم نیست و تمام میشود، از زیر زمین درمی آوریم میفروشیم، پول میگیریم، صرف اداره ی کشور میکنیم؛ این غلط است! بایستی این سرمایه را به نحوی استعمال کرد، به نحوی به کار برد، به نحوی مصرف کرد که درآمد افزوده داشته باشد؛ ما باید مصرف بهینه بکنیم [از نفت]. یکی از اشکالات مهم اقتصاد ما وابستگی است. خب جوانهای مؤمن ما ، آن کسانی که اهل فکرند، اهل کارند، بنشینند راه هایی را پیدا کنند برای اینکه بتوانند کشور را [از وابستگی خارج کنند]. البته سیاستهای این کار طراحی شده؛ ما این صندوق توسعه ی ملی را که در سیاستهای کلی تشکیل داده ایم و ابلاغ کرده ایم، به خاطر همین است که بتوانیم از وابستگی به نفت خارج بشویم.این را هم عرض بکنم، مدل توسعه را ما از غرب نمیگیریم؛ اولا ما اسم این حرکت را پیشرفت میگذاریم، نه آن چنان که آنها اسم گذاری میکنند «رشد و توسعه». مدل پیشرفت کشور را ما از غرب نمیگیریم. غربی ها خودشان به خاطر این روش و این مدل، خودشان را بدبخت کرده اند، مشکلات فراوانی برای خودشان درست کرده اند؛ زرق وبرق هست اما باطن و درون، پوسیده و رو به فساد است؛ از آنها ما نمیگیریم. البته از دانش روز و از فناوری روز حداکثر استفاده را میکنیم و پیشرفت را، هم مایه ی سعادت ملت، هم مایه ی افتخار ملت، هم مایه ی امنیت کشور میدانیم و برای پیشرفت کشور تلاش میکنیم، و جوانهای ما و عزیزان ما بایستی در این زمینه ها خودشان را مسئول بدانند و احساس تکلیف بکنند و احساس وظیفه بکنند.نیاز اصلی کشور هم عبارت است از همت بلند شما. شما جوانها باید همت کنید، همت بلند داشته باشید، تلاش کنید، کار کنید، ترس را کنار بگذارید، تنبلی را کنار بگذارید، ابتکار را سرلوحه ی کار خودتان قرار بدهید، نوآوری را وظیفه ی بزرگ خودتان بدانید؛ البته با غیرت ملی ، تعصب ملی؛ اینها چیزهایی است که برای کشور ما، برای جوانهای ما لازم است؛ در همه ی زمینه ها؛ یک مجموعه ی پرنشاط، مجموعه ی فعال و متحرک.این توصیه ی ما به جوانها بود لکن این توصیه خطاب به مسئولان هم هست؛ مسئولان این حرفها را جدی بگیرند، جوانها را جدی بگیرند، از نسل جوان امروز که باانگیزه است، به معنای واقعی کلمه استقبال کنند، نسل جوان را کمک کنند. بنده میبینم در مواردی یک مجموعه ی جوان، یک کار بسیار خوب و برجسته و راهگشایی را انجام داده اند [اما] دستگاه مسئول مرتبط با این کار به آنها کمک نمیکند! این یکی از اشکالات کار ما است. مسئولین، جوانها را جدی بگیرند، کارهای آنها را جدی بگیرند، به آنها اهتمام داشته باشند.آنچه من در پایان صحبتم میخواهم عرض کنم: جوانهای عزیز! همان طور که عرض کردم، بدانید آینده ی این کشور و آینده ی ایران اسلامی از گذشته ی آن بمراتب بهتر و درخشان تر است. بدانید اگر چنانچه با این روحیه ای که امروز شما دارید و نشان میدهید، این ملت پیش برود و حرکت بکند، تردیدی نیست که در آینده ی نه چندان دوری خواهد توانست به اوجی در دنیا برسد که در تعاملات جهانی، همیشه دست برتر را داشته باشد و بتواند مقاصد خودش را پیش ببرد؛ این چیزی است که حتمی و قطعی است و در این تردیدی نیست، و شما جوانهای عزیز ان شاءالله این را به چشم خودتان خواهید دید و آن روز تجربه خواهید کرد این پیشرفت عظیمی را که به برکت اسلام و به برکت انقلاب اسلامی در کشور به وجود آمده است.از خداوند متعال مسئلت میکنیم که روح مطهر شهدای بزرگوار ما را که آنها این راه را باز کردند، این فضای امن را برای کشور به وجود آوردند، با ارواح مطهر شهدای صدر اسلام و کربلا محشور کند، و قلب مقدس ولی عصر (ارواحنا فداه) و روح مطهر امام بزرگوار و شهدای ابرار را از همه ی ما راضی کند؛ ما را به وظایف خودمان آشنا و ان شاءالله در انجام آن وظایف، همه ی ما را موفق کند.والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.