محرم؛ موسم شناخت رخ سعادت و شقاوت

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نیمه ماه رجب سال ۶۰ هجری بود که جوان ۳۴ سالۀ فاسق و فاجری برای ولید بن عتبه بن ابی سفیان که در آن موقع فرماندار مدینه بود، نامه ای نوشت که مردم را فرا بخوان و از آنان بیعت بگیر و از سران قریش آغاز کن و نخستین کسی که از او بیعت می گیری، حسین بن علی باشد و همین طور از عبدالله بن زبیر، اگر سر باز زدند، گردنشان را بزن و سرشان را برایم بفرست و هر کس دیگر هم که امتناع کرد همان حکم را درباره اش اجرا کن.
نامش یزید بود، پسر معاویه، کسی که در کنار پدرش ابوسفیان از ۲۳ سال دوران رسالت و بعثت نبی مکرم اسلام(ص) بیش از ۲۲ سالش را به جنگ و مبارزه تمام عیار با پیامبر خدا(ص) پرداخت و در نهایت و آن هم در جریان فتح مکه، به زبان مسلمان شد.
آنان با آنکه اسیر محسوب می شدند و مستحق مجازات، اما رسول خدا(ص) آنان را آزاد گذاشت و به همین جهت به «طلقاء» مشهور شدند. نامش یزید بود؛ فرزند مادری به نام «میسون»؛ دختر بحدل کلبی؛ زنی اهل شعر و بادیه که مسیحی زاده شد و مسیحی هم از دنیا رفت و حسین علیه السلام نوۀ رسول خدا(ص) و فرزند علی بن ابی طالب(ع) و فاطمۀ زهراء(س)، همو که رسول خدا(ص) در رثایش فرموده بود:
او و برادرش حسن دو سرور و آقای جوانان اهل بهشت اند، فرزند پدری که لحظه ای در شرک و بت پرستی و باطل بسر نبرده بود و مادری که صدیقۀ طاهره بود و نور چشم رسول خدا(ع)، و این حسین است که بر دارالعمارۀ مدینه رو به ولید می کند و می فرماید:
ما خاندان پیامبر(ص) و معدن رسالت و محل رفت و آمد ملائکه و جایگاه رحمتیم. خداوند امور را با ما آغاز کرد و به ما ختم فرمود. یزید مردی فاسق، میگسار، آدم کش و دارای فسق آشکار است، کسی مانند من با مانند یزید بیعت نمی کند.
از همین جا بود دو مکتب حسینی و یزیدی شروع به خودنمایی کردند و محرم می آید تا ما با این دو مکتب آشنا شویم، می آید تا هم رخ سعادت بشناسیم و هم مسیر شقاوت را، می آید تا یا بر ایمانمان بیفزاییم و یا در لجن زار شهوت و هوس غرق شویم و اینجاست که مؤمنان رو به امام خود می کنند و می گویند: «السلام علیک یا اباعبدالله».
*حجت الاسلام احمد صادقی علویجه؛ استاد حوزه و دانشگاه
انتهای پیام/
نامش یزید بود، پسر معاویه، کسی که در کنار پدرش ابوسفیان از ۲۳ سال دوران رسالت و بعثت نبی مکرم اسلام(ص) بیش از ۲۲ سالش را به جنگ و مبارزه تمام عیار با پیامبر خدا(ص) پرداخت و در نهایت و آن هم در جریان فتح مکه، به زبان مسلمان شد.
آنان با آنکه اسیر محسوب می شدند و مستحق مجازات، اما رسول خدا(ص) آنان را آزاد گذاشت و به همین جهت به «طلقاء» مشهور شدند. نامش یزید بود؛ فرزند مادری به نام «میسون»؛ دختر بحدل کلبی؛ زنی اهل شعر و بادیه که مسیحی زاده شد و مسیحی هم از دنیا رفت و حسین علیه السلام نوۀ رسول خدا(ص) و فرزند علی بن ابی طالب(ع) و فاطمۀ زهراء(س)، همو که رسول خدا(ص) در رثایش فرموده بود:
او و برادرش حسن دو سرور و آقای جوانان اهل بهشت اند، فرزند پدری که لحظه ای در شرک و بت پرستی و باطل بسر نبرده بود و مادری که صدیقۀ طاهره بود و نور چشم رسول خدا(ع)، و این حسین است که بر دارالعمارۀ مدینه رو به ولید می کند و می فرماید:
ما خاندان پیامبر(ص) و معدن رسالت و محل رفت و آمد ملائکه و جایگاه رحمتیم. خداوند امور را با ما آغاز کرد و به ما ختم فرمود. یزید مردی فاسق، میگسار، آدم کش و دارای فسق آشکار است، کسی مانند من با مانند یزید بیعت نمی کند.
از همین جا بود دو مکتب حسینی و یزیدی شروع به خودنمایی کردند و محرم می آید تا ما با این دو مکتب آشنا شویم، می آید تا هم رخ سعادت بشناسیم و هم مسیر شقاوت را، می آید تا یا بر ایمانمان بیفزاییم و یا در لجن زار شهوت و هوس غرق شویم و اینجاست که مؤمنان رو به امام خود می کنند و می گویند: «السلام علیک یا اباعبدالله».
*حجت الاسلام احمد صادقی علویجه؛ استاد حوزه و دانشگاه
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «محرم؛ موسم شناخت رخ سعادت و شقاوت» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.