«فقر» و نگاه دین به این پدیده تلخ اجتماعی - تسنیم

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سید محمود جوادی، پژوهشگر، در یادداشتی به فقر و نگاه دین مبین اسلام به این پدیده اجتماعی پرداخت. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، به این شرح است:
«فقر» و نگاه دین به این پدیده ی تلخ اجتماعی
زندگی آدمی روز به روز از سادگی دورتر می شود و این وضعیت، آسایش انسان را رفته رفته به خاطر تلاش او برای تأمین پیچیدگی های تحمیلی زندگی کمتر می کند. حواشی بیهوده زندگی انسان امروزی چنان دغدغه های او را افزوده که دوندگی شبانه روز او هم نمی تواند پاسخگوی زندگی معمولی اش باشد. به همین دلیل شاهد مدفون شدن انسان های بی شماری زیر خط فقر در جای جای دنیا هستیم و انگار پایان برای این وضعیت متصور نیست.
فقر و نداری همیشه نقطه ی مقابل ثروت و دارایی بوده است و یکی از چالش برانگیزترین اتفاقات زندگی هر انسان به شمار می رود. تلاش آدمی برای تأمین معاش، مایحتاج خود و خانواده و پس انداز لازم با هدف ساختن فردای بهتر، اورا وارد فراز و نشیب های فراوانی می کند که بسیاری در این فراز و نشیب ها کامیاب و بسیاری دیگر نیز ناکام می شوند.
فقر پدیده امروز و دیروز نیست بلکه فلسفه ای در آن نهفته است که با خلفت انسان و ابتلائات او در این دنیا آمیخته شده است. خداوند متعال در آیه ۴ سوره ی بلد می فرماید که: «لقد خلقنا ٱلإنسن فی کبد»؛ ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم، یعنی هدف از خلقت انسان، برای رسیدن او به آسایش در این دنیا نیست بلکه هدف، محک زدن ایمان او در دنیا و حسابرسی اعمالش در سرای آخرت است.
تنگدستی و فقر به صورت عام مبتلا به همه جوامع بشری است و مختص قوم خاصی نیست، با این حال امام علی علیه السلام با علم به احوال مؤمنین، به شیعیان خود چنین می فرماید: «هر کس اهل بیت را دوست دارد باید آماده باشد و فقر را به صورت جامه ای بر تن کند». ما در این مقاله سعی داریم با نگاهی به آیات، روایات و احادیث، به مقوله فقر بپردازیم و این پدیده تلخ اجتماعی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
فقر؛ بیماری خطرناک اجتماعی
در آموزه های دینی، فقر خطرناک ترین پدیده اجتماعی دانسته شده تا آنجا که امیرالمومنین علی علیه السلام گسترش فقر و محرومیت، مسبب بزهکاری و کردارهای نادرست و فسادانگیز می دانند: «من ابتلی بالفقر فقد ابتلی بأربع خصال: بالضعف فی یقینه، و النقصان فی عقله، و الرقة فی دینه، و قلة الحیاء فی وجهه. فنعوذ بالله من الفقر»؛ هر کس به تهیدستی مبتلا شود به چهار خصلت مبتلا می شود: ایمانش ضعیف می شود، عقل او دچار نقصان می شود، دین او سست و حیا و شرمش کم می شود، سپس فرمودند: از فقر به خدا پناه می بریم.(۱)
امیرالمومنین علیه السلام همچنین در باب ارزش بعد مادی و جایگاه دارایی و بی نیازی انسان در غربت، و مذمت فقر و نداری در وطن، می فرمایند: «الغنی فی الغربة وطن و الفقر فی الوطن غربة»؛ بی نیاز در غربت، وطنی است و نیازمند در وطن، غریب است(۲)، یعنی انسان بی نیاز هرجا باشد وسایل آسایش برایش فراهم است، ولی فرد نیازمند اگرچه در وطن خود به سر می برد، ولی از آنجا که فقیر است باید برای ادامه حیات خود به سوی دیگران دست نیاز دراز کند، تا بتواند زندگی خود را تأمین کند و اگر به این منوال زندگی خود را بگذراند، روزی جامعه و حتی اقوام و بستگان رهایش می کنند. در نتیجه، وطن برای او غربت می گردد.
مذمت فقر و نکوهش اظهار آن
فقر، فضیلت یا امری پسندیده نیست که انسان بخواهد آن را توجیه کرده و به آن ببالد، بلکه اقتضایی است که هر مبتلا به باید چاره ای برای آن بیابد و خودرا از مهلکه نداری فقر نجات دهد. رسول خدا (ص) در باب نکوهش فقر می فرماید: «لولا رحمة ربی علی فقراء أمتی کاد الفقر أن یکون کفرا»؛ اگر رحمت خداوند بر فقرای امت من نبود هر آینه فقر، آنها را به کفر می کشاند (۳).
رسول خدا (ص) همچنین در بیان شدت ناگوار بودن پدیده ی فقر چنین می فرماید: «الفقر اشد من القتل»؛ فقر بدتر از قتل است (۴). امیرالمومنین علی علیه السلام نیز در بیانی مشابه و در بزرگ بودن بلای فقر چنین می فرماید: «الفقر الموت الاکبر»؛ فقر، مرگ بزرگ است (۵).
امام علی علیه السلام در جایی دیگر، فقر را به چشم دشمنی که باید با آن مقابله کرد می بینند و می فرمایند: «لو تمثل لی الفقر رجلا لقتلته»؛ اگر فقر در نظر من به عنوان یک مرد جلوه می کرد، او را می کشتم، یا «لو کان الفقر رجلا لقتلته»؛ اگر فقر مرد بود، او را می کشتم (۶).
رسول خدا (ص) علاوه بر مذمت فقر و نکوهش آن، نسبت به اظهار فقر هشدار می دهد و می فرماید: «من تفاقر افتقر»؛ کسی که خود را به درویشی زند نیازمند گردد(۷). این در حالی است که قرآن کریم مارا به سخن گفتن درباره نعمت ها توصیه می کند و می فرماید: «و أما بنعمة ربک فحدث»(۸)؛ نعمت های خداوند را به یاد آور و آنها را آشکار کن [و به مردم بازگو کن]؛ و طبق رویات و متون دینی بازگو کردن نعمت، نوعی سپاسگزاری محسوب می شود و پوشاندن آن کفران نعمت می باشد (۹).
بر طبق روایات کسی که نان شبش را دارد، حق ندارد اظهار فقر کرده و از دیگران گدایی نماید؛ چنانچه امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید: «من سأل الناس و عنده قوت ثلاثة ایام، لقی الله عزوجل یوم یلقاه و لیس علی وجهه لحمة»؛ کسی که گدایی کند در حالی که قوت سه روزش را دارد، خداوند را در روز قیامت ملاقات کند در حالی که صورتش هیچ گوشتی ندارد(۱۰). و این تعبیر روایت شاید به این معنا باشد که چنین شخصی نه تنها در دنیا آبروئی ندارد که در آخرت نیز انگشت نما خواهد بود. همچنین امیرمؤمنان علی علیه السلام در این زمینه فرمود: «من أظهر فقره أذل قدره»؛ هر کس فقر و تهیدستی خود را اظهار کند، قدر و منزلت خود را پست و ناچیز کرده است(۱۱).
توجه به داشته ها و نعمت ها
در میان مردم، افراد زیادی هستند که خداوند آنها را مورد عنایت های مادی و الطاف بی شمار خود قرار داده و آنان را بی نیاز ساخته با این حال آنها تظاهر به نداری می کنند. اسلام این خصلت را از رذائل اخلاقی می داند و اینگونه افراد را نکوهش می کند؛ زیرا خداوند وقتی نعمتی به کسی می دهد دوست دارد که آثار نعمت در او نمایان باشد؛ یعنی نعمت را مخفی نکند، چرا که فقر و تفاقر هر دو بد است.
همه ما برای درک بهتر جایگاه مادی خود باید به داشته ها و نعمت های بی شمار الهی که به ما ارزانی شده است، توجه کنیم و به جای اینکه نعمت ها و داشته های خود را نادیده بگیریم و یا آنها را مخفی کنیم، آثار این نعمت ها را در زندگی خود نمایان سازیم. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه می فرماید: «ان الله یحب إذا أنعم علی عبد أن یری أثر نعمته علیه، ویبغض البؤس و التبؤس»؛ هنگامی که خدا به بنده ای نعمت داد دوست دارد اثر نعمتش را در او ببیند و در رنج زندگی کردن بنده اش را دوست ندارد (۱۲)، بؤس و تبؤس معنایش همین است که تفاقر کند.
همه افراد اعم از فقیر و ثروتمند باید نسبت به نعمت ها و داشته های خود از خدای متعال سپاسگزار باشند و هرگز در ناملایمات و ناپایداری های زندگی، خود را با بالادست خود مقایسه نکنند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این رابطه می فرماید: «أنظر إلی من هو دونک و لاتنظر إلی من هو فوقک»؛ به پایین دست خود نگاه کن، نه به بالا دست خود (۱۳).
فقر؛ ممدوح یا مذموم؟
شاید فقر برای افرادی خاص فضیلت به حساب آید اما با توجه به احادیث و روایاتی که از معصومین علیهم السلام به ما رسیده، باید گفت که فقر پدیده ای پسندیده و ستایش شده در دین نیست؛ چراکه تحمل فقر و نداری کار هر کسی نیست و اینکه انسان بخواهد ایمان خودرا در شرایط سخت فقر حفظ کند، باید پیوسته با نفس خود مبارزه کند، وگرنه فقر اورا به گناه و بی خبری از خدا خواهد کشاند.
در احادیث ما روایاتی هست که فقر را گاهی مدح و گاهی هم مذمت می کند. این توضیح لازم است که این روایات با هم تضاد ندارند، چون روایاتی که فقر را مدح می کند یا ناظر به فقر الی الله است، که این آیه به آن اشاره دارد: «یا أیها الناس أنتم الفقراء إلی الله والله هو الغنی الحمید»؛ ای مردم شما به خدا محتاج هستید در حالی که او از شما بی نیاز و پسندیده است (۱۴)، مطابق این آیه تمام ذرات وجود ما در تمام عمر از ذات خدا امداد وجود می گیرد و یا ناظر به فقر به معنای ساده بودن زندگی است، و إلا ذات فقر سرچشمه انواع خرافات و بدبختی ها و مفاسد است. بنابر این نباید ظاهر متضاد روایات و احادیث را به حساب تناقض آموزه های دینی گذاشته شود بلکه باید به شرایط بیان این مطالب توجه داشت تا بتوانیم از این آموزه ها برداشت درستی داشته باشم.
برخی از محققان و حدیث پژوهان، این حدیث را به رسول خدا (ص) نسبت می دهند که می فرماید: «الفقر سواد الوجه فی الدارین»؛ فقر سیاه رویی در دنیا و آخرت است (۱۵). گرچه معنا و بار این حدیث کمی تکان دهنده و ظاهر آن با برخی از احادیث درباره فقر در تضاد است اما می توان از آن به اثرات مخرب فقر در دنیا (ضعف ایمان و میل به گناه) و تبعات آن در آخرت برداشت کرد؛ لذا اشکال گرفتن از این حدیث و نسبت دادن تناقض به آن با سایر احادیث مربوط به فقر، وارد نیست.
در میان اصحاب پیامر اکرم (ص) اباذر یکی از اصحاب صفه (۱۶) و از فقیرترین یاران پیامبر (ص) بود که همه ی عمر خودرا در شرایط دشوار زندگی گذراند. روزی به امام حسن مجتبی(ع) درباره نگاه اباذر به فقر گفته شد که اباذر می گفت: «الفقر أحب إلی من الغنی والسقم أحب إلی من الصحة»؛ فقر و تنگدستی را از بی نیازی، و بیماری را از تندرستی و سلامتی بیشتر دوست دارم. حضرت فرمودند: «رحم الله أباذر، أما أنا أقول: من اتکل علی حسن إختیارالله لم یتمن أنه فی غیر الحالة التی إختارالله له، وهذا حد الوقوف علی الرضا بما تصرف به القضاء»؛ خداوند ابوذر را رحمت کند اما من می گویم: آن کس که بر حسن اختیار خداوند اعتماد کند، چیزی را نمی طلبد که جز خداوند برایش انتخاب کرده باشد. و این است معنای خشنودی در برابر حکم خداوند(سبحان) (۱۷).
فقرا؛ محبوب انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام
دین از انسان می خواهد در شرائط فقر توکل خود را از دست ندهد و به کارهای ناپسندی مانند ابراز و اظهار فقر نپردازد، بلکه باید صبر و شکیبایی را الگوی خود قرار داده و با قناعت پیشگی دست نیاز به طرف غیر معبود دراز نکند.
آنها باید توجه داشته باشند که صبر و رضایت او از دیدگاه پروردگار متعال مخفی نخواهد ماند و در ازای آن حتما مأجور خواهند بود؛ چنانچه طبق روایات: «فردای قیامت همۀ زاهدان و عابدان از تقصیر خود عذر می خواهند، در حالی که حق تعالی خود از فقیر دلجوئی می کند و می فرماید: ای بندۀ من! دنیا را به تو ندادم، نه از این جهت که دنیا برای تو حیف بود؛ بلکه تو برای دنیا حیف بودی»(۱۸).
هرچند فقرا در دنیا سختی های زیادی را تحمل می کنند، اما در عوض قیامت خود را آباد کرده و سال ها زودتر از ثروتمندان به بهشت می روند. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرمود: «فقیرهای امتم چهل خریف پیش از توانگرانشان به بهشت می روند» (۱۹). خریف، فصل پاییز است و مقصود از آن چهل سال است؛ زیرا در هر سال یک پاییز بیش نیست و گذشت ۴۰ خریف به معنای گذشت ۴۰ سال است.
در مکتب وحیانی اسلام به جای اینکه فقرا در انتظار بهشت و مشتاق آن باشند، بهشت با اشتیاق در انتظار آنان خواهد بود؛ چنانچه پیامبر گرامی اسلام (ص) در این باره می فرماید: «الفقراء ملوک الجنة و الناس کلهم مشتاقون إلی الجنة و الجنة مشتاقة إلی الفقراء» (۲۰)؛ فقیران پادشاهان بهشتند و مردم همه مشتاق بهشت اند اما بهشت مشتاق فقیران است!».
علاوه بر تمامی فضائل و محاسن فوق، لازم به ذکر است که فقرا محبوب انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام نیز هستند. شخصی حضرت علی علیه السلام را به مجلس ولیمه ی ازدواج پسرش دعوت کرد. آقا فرمود: «چه کسانی را دعوت کرده ای؟» میزبان، چند تن از اشراف را نام برد. حضرت فرمود: «چرا فقرا را دعوت نکردی؟» میزبان گفت: «امشب شما و کسانی که از آنها نام بردم دعوت هستند، فردا شب هم فقرا را دعوت می کنم». حضرت فرمود: «من فقرا را بهتر می شناسم. فردا شب با جمعی از فقرا به خانه تو می آیم». شب بعد، حضرت با پنجاه نفر از فقرا به مجلس میزبان رفتند(۲۱).
حق مسلم فقرا در اموال اغنیا
فقرا در بعد مادی و انفاق در راه خدا مسئولیت کمتری نسبت به اغنیاء دارند، آنها دریافت کننده ی صدقات و زکات هستند در حالیکه اغنیاء به دستور قرآن که می فرماید: «والذین فی أموالهم حق معلوم * للسائل والمحروم»؛ و همانان که در اموالشان حقی معلوم (آشکار و مسلم) است، برای سائل و محروم (۲۲)، موظف به پرداخت زکات و خمس و انفاق هستند و وظایف سنگینی در قبال ثروت خود برعهده ی آنان قرار داده شده است.
قرآن کریم دربارۀ ثروتمندانی که حاضر نیستند در راه خدا کمکی به فقرا کنند می فرماید: «ولایحسبن الذین یبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامة و لله میراث السماوات و الأرض و الله بما تعملون خبیر»؛ و آنان که به آنچه خدا به فضل خویش به آنها داده بخل می نمایند و حقوق فقیران را از آن مال ادا نمی کنند، گمان نکنند که این به سود آنها خواهد بود، بلکه به ضرر آنها است. آن مالی که به آن بخل ورزیده اند روز قیامت زنجیر گردن آنها شود و میراث آسمان ها و زمین تنها از آن خدا خواهد بود و خدا به کردار شما آگاه است (۲۳).
اگر نگاهی به سیره زندگی معصومین علیهم السلام بیندازیم می بینیم که آنها هیچ نیازمندی را از در خانه خود دست خالی بر نگرداندند، آنها یا به قدر موجود در خانه به فقیر کمک کرده و یا اینکه اورا برای همیشه بی نیاز می کردند.
وظیفه حکومت در تامین معیشت مردم
حضرت علی(ع)، که سمبل یک حکومت مبتنی بر عدالت اجتماعی است در ارائه گزارشی از وضعیت حاکمیت خود می فرمایند: «ما أصبح بالکوفه أحد إلا ناعما، إن أدناهم منزلة لیأکل من البر و یجلس فی الظل و یشرب من ماء الفرات …»؛ همه مردم کوفه از رفاه برخوردار گردیدند؛ چون حتی فقیرترین افراد جامعه نان گندم می خورند و سرپناه مناسب دارند و از آب سالم می نوشند. نتیجه اینکه امام علی علیه السلام ماحصل حکومت و گزارش چندساله حکومتش را روی «معیشت مردم» عنوان می کند (۲۴).
یکی از وظایف دولت اسلامی در حوزه اقتصادی، تامین رفاه و عدالت اجتماعی است؛ رفاه عمومی تعبیری است معطوف به وضعیت اقتصادی که حفظ کرامت انسانی و مسئولیت پذیری افراد جامعه در قبال یکدیگر و ارتقای توانمندی ها از اهداف آن است.
همچنان که امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ۵۳ نهج البلاغه به مالک اشتر رفاه و گشایش عمومی را وظیفه حکومت اسلامی برشمرده و می فرماید: «ثم الله الله فی الطبقة السفلی من الذین لا حیلة لهم، من المساکین والمحتاجین و …»، یعنی اینکه حکومت اسلامی باید به وضعیت اشخاص طبقه ضعیف و مساکین و نیازمندان که هیچ چاره و گشایشی در حل مشکلات معیشتی خود ندارند رسیدگی نماید.
خداوند به همه فقرا و نیازمندان رزق و روزی فراوان بدهد و اگر صلاح دنیا و آخرت آنها در فقر و تنگدستی باشد، خدا به این عزیزان صبر، قناعت و مناعت طبع عطا کند و آنها را نسبت به قضای الهی راضی گرداند.
منابع:
۱- جامع السعادات نویسنده : النراقی، المولی محمد مهدی جلد۲ صفحه ۸۴
۲- نهج البلاغه : حکمت ۵۶
۳- میزان الحکمه، ج ۷، ص ۴۹۸
۴- جامع الأخبار : ۲۹۹ / ۸۱۶
۵- تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام , جلد ۱ , صفحه۲۱۴
۶- علی امام المتقین، ج۲، ص۴۵ و ۴۶؛ محاضرات عقائدیة، ج۱، ص۷۷؛ روائع نهج البلاغه(جرج جرداق)، ص۲۳۳؛ الإمام علی صوت العدالة الإنسانیة، ص۳۴۱
۷- تحف العقول، حکمت ۴۵
۸- سورۀ ضحی: آیۀ ۱۱
۹- ترجمۀ بحارالانوار: ج ۱۷، ص ۳۴
۱۰- بحارالانوار: ج ۹۹، ص ۱۵۴
۱۱- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم: ص ۶۲۳
۱۲- تحف العقول، حکمت ۱۵۸
۱۳- شرح غرر الحکم، محقق خوانساری: ج ۶۷، ص ۱۷۳
۱۴- سوره فاطر، آیه ۱۵
۱۵- عوالی اللآلی : ۱ / ۴۰ / ۴۰
۱۶- اصحاب صفه گروهی از مهاجرین و از یاران رسول خدا (ص) بودند که پس از هجرت به مدینه، به خاطر ازدست دادن یا رهاکردن خانه و اموال و جایگاه خود در مکه، با پذیرش فقر به عبادت و تعلیم و تعلم و جهاد روی آوردند
۱۷- تاریخ الخلفاء، ص۱۹۱؛ تهذیب، ابن عساکر، ج۴، ص۲۱۷
۱۸- معراج السعادة: ج ۳، ص ۲۹۲
۱۹- اصول کافی، ترجمه کمره ای: ج ۵، ص ۶۰۴
۲۰- میزان الحکمة: ح ۱۵۷۹۵
۲۱- احلی من العسل: ج۲، ص ۱۰۰۲
۲۲- سوره معارج، آیه ۲۴ و ۲۵
۲۳- سورۀ آل عمران: آیۀ ۱۸۰
۲۴ـ بحارالانوار، ج۴۰، ص ۳۲۷
انتهای پیام/
«فقر» و نگاه دین به این پدیده ی تلخ اجتماعی
زندگی آدمی روز به روز از سادگی دورتر می شود و این وضعیت، آسایش انسان را رفته رفته به خاطر تلاش او برای تأمین پیچیدگی های تحمیلی زندگی کمتر می کند. حواشی بیهوده زندگی انسان امروزی چنان دغدغه های او را افزوده که دوندگی شبانه روز او هم نمی تواند پاسخگوی زندگی معمولی اش باشد. به همین دلیل شاهد مدفون شدن انسان های بی شماری زیر خط فقر در جای جای دنیا هستیم و انگار پایان برای این وضعیت متصور نیست.
فقر و نداری همیشه نقطه ی مقابل ثروت و دارایی بوده است و یکی از چالش برانگیزترین اتفاقات زندگی هر انسان به شمار می رود. تلاش آدمی برای تأمین معاش، مایحتاج خود و خانواده و پس انداز لازم با هدف ساختن فردای بهتر، اورا وارد فراز و نشیب های فراوانی می کند که بسیاری در این فراز و نشیب ها کامیاب و بسیاری دیگر نیز ناکام می شوند.
فقر پدیده امروز و دیروز نیست بلکه فلسفه ای در آن نهفته است که با خلفت انسان و ابتلائات او در این دنیا آمیخته شده است. خداوند متعال در آیه ۴ سوره ی بلد می فرماید که: «لقد خلقنا ٱلإنسن فی کبد»؛ ما انسان را در رنج و سختی آفریدیم، یعنی هدف از خلقت انسان، برای رسیدن او به آسایش در این دنیا نیست بلکه هدف، محک زدن ایمان او در دنیا و حسابرسی اعمالش در سرای آخرت است.
تنگدستی و فقر به صورت عام مبتلا به همه جوامع بشری است و مختص قوم خاصی نیست، با این حال امام علی علیه السلام با علم به احوال مؤمنین، به شیعیان خود چنین می فرماید: «هر کس اهل بیت را دوست دارد باید آماده باشد و فقر را به صورت جامه ای بر تن کند». ما در این مقاله سعی داریم با نگاهی به آیات، روایات و احادیث، به مقوله فقر بپردازیم و این پدیده تلخ اجتماعی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
فقر؛ بیماری خطرناک اجتماعی
در آموزه های دینی، فقر خطرناک ترین پدیده اجتماعی دانسته شده تا آنجا که امیرالمومنین علی علیه السلام گسترش فقر و محرومیت، مسبب بزهکاری و کردارهای نادرست و فسادانگیز می دانند: «من ابتلی بالفقر فقد ابتلی بأربع خصال: بالضعف فی یقینه، و النقصان فی عقله، و الرقة فی دینه، و قلة الحیاء فی وجهه. فنعوذ بالله من الفقر»؛ هر کس به تهیدستی مبتلا شود به چهار خصلت مبتلا می شود: ایمانش ضعیف می شود، عقل او دچار نقصان می شود، دین او سست و حیا و شرمش کم می شود، سپس فرمودند: از فقر به خدا پناه می بریم.(۱)
امیرالمومنین علیه السلام همچنین در باب ارزش بعد مادی و جایگاه دارایی و بی نیازی انسان در غربت، و مذمت فقر و نداری در وطن، می فرمایند: «الغنی فی الغربة وطن و الفقر فی الوطن غربة»؛ بی نیاز در غربت، وطنی است و نیازمند در وطن، غریب است(۲)، یعنی انسان بی نیاز هرجا باشد وسایل آسایش برایش فراهم است، ولی فرد نیازمند اگرچه در وطن خود به سر می برد، ولی از آنجا که فقیر است باید برای ادامه حیات خود به سوی دیگران دست نیاز دراز کند، تا بتواند زندگی خود را تأمین کند و اگر به این منوال زندگی خود را بگذراند، روزی جامعه و حتی اقوام و بستگان رهایش می کنند. در نتیجه، وطن برای او غربت می گردد.
مذمت فقر و نکوهش اظهار آن
فقر، فضیلت یا امری پسندیده نیست که انسان بخواهد آن را توجیه کرده و به آن ببالد، بلکه اقتضایی است که هر مبتلا به باید چاره ای برای آن بیابد و خودرا از مهلکه نداری فقر نجات دهد. رسول خدا (ص) در باب نکوهش فقر می فرماید: «لولا رحمة ربی علی فقراء أمتی کاد الفقر أن یکون کفرا»؛ اگر رحمت خداوند بر فقرای امت من نبود هر آینه فقر، آنها را به کفر می کشاند (۳).
رسول خدا (ص) همچنین در بیان شدت ناگوار بودن پدیده ی فقر چنین می فرماید: «الفقر اشد من القتل»؛ فقر بدتر از قتل است (۴). امیرالمومنین علی علیه السلام نیز در بیانی مشابه و در بزرگ بودن بلای فقر چنین می فرماید: «الفقر الموت الاکبر»؛ فقر، مرگ بزرگ است (۵).
امام علی علیه السلام در جایی دیگر، فقر را به چشم دشمنی که باید با آن مقابله کرد می بینند و می فرمایند: «لو تمثل لی الفقر رجلا لقتلته»؛ اگر فقر در نظر من به عنوان یک مرد جلوه می کرد، او را می کشتم، یا «لو کان الفقر رجلا لقتلته»؛ اگر فقر مرد بود، او را می کشتم (۶).
رسول خدا (ص) علاوه بر مذمت فقر و نکوهش آن، نسبت به اظهار فقر هشدار می دهد و می فرماید: «من تفاقر افتقر»؛ کسی که خود را به درویشی زند نیازمند گردد(۷). این در حالی است که قرآن کریم مارا به سخن گفتن درباره نعمت ها توصیه می کند و می فرماید: «و أما بنعمة ربک فحدث»(۸)؛ نعمت های خداوند را به یاد آور و آنها را آشکار کن [و به مردم بازگو کن]؛ و طبق رویات و متون دینی بازگو کردن نعمت، نوعی سپاسگزاری محسوب می شود و پوشاندن آن کفران نعمت می باشد (۹).
بر طبق روایات کسی که نان شبش را دارد، حق ندارد اظهار فقر کرده و از دیگران گدایی نماید؛ چنانچه امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید: «من سأل الناس و عنده قوت ثلاثة ایام، لقی الله عزوجل یوم یلقاه و لیس علی وجهه لحمة»؛ کسی که گدایی کند در حالی که قوت سه روزش را دارد، خداوند را در روز قیامت ملاقات کند در حالی که صورتش هیچ گوشتی ندارد(۱۰). و این تعبیر روایت شاید به این معنا باشد که چنین شخصی نه تنها در دنیا آبروئی ندارد که در آخرت نیز انگشت نما خواهد بود. همچنین امیرمؤمنان علی علیه السلام در این زمینه فرمود: «من أظهر فقره أذل قدره»؛ هر کس فقر و تهیدستی خود را اظهار کند، قدر و منزلت خود را پست و ناچیز کرده است(۱۱).
توجه به داشته ها و نعمت ها
در میان مردم، افراد زیادی هستند که خداوند آنها را مورد عنایت های مادی و الطاف بی شمار خود قرار داده و آنان را بی نیاز ساخته با این حال آنها تظاهر به نداری می کنند. اسلام این خصلت را از رذائل اخلاقی می داند و اینگونه افراد را نکوهش می کند؛ زیرا خداوند وقتی نعمتی به کسی می دهد دوست دارد که آثار نعمت در او نمایان باشد؛ یعنی نعمت را مخفی نکند، چرا که فقر و تفاقر هر دو بد است.
همه ما برای درک بهتر جایگاه مادی خود باید به داشته ها و نعمت های بی شمار الهی که به ما ارزانی شده است، توجه کنیم و به جای اینکه نعمت ها و داشته های خود را نادیده بگیریم و یا آنها را مخفی کنیم، آثار این نعمت ها را در زندگی خود نمایان سازیم. پیامبر اکرم (ص) در این زمینه می فرماید: «ان الله یحب إذا أنعم علی عبد أن یری أثر نعمته علیه، ویبغض البؤس و التبؤس»؛ هنگامی که خدا به بنده ای نعمت داد دوست دارد اثر نعمتش را در او ببیند و در رنج زندگی کردن بنده اش را دوست ندارد (۱۲)، بؤس و تبؤس معنایش همین است که تفاقر کند.
همه افراد اعم از فقیر و ثروتمند باید نسبت به نعمت ها و داشته های خود از خدای متعال سپاسگزار باشند و هرگز در ناملایمات و ناپایداری های زندگی، خود را با بالادست خود مقایسه نکنند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این رابطه می فرماید: «أنظر إلی من هو دونک و لاتنظر إلی من هو فوقک»؛ به پایین دست خود نگاه کن، نه به بالا دست خود (۱۳).
فقر؛ ممدوح یا مذموم؟
شاید فقر برای افرادی خاص فضیلت به حساب آید اما با توجه به احادیث و روایاتی که از معصومین علیهم السلام به ما رسیده، باید گفت که فقر پدیده ای پسندیده و ستایش شده در دین نیست؛ چراکه تحمل فقر و نداری کار هر کسی نیست و اینکه انسان بخواهد ایمان خودرا در شرایط سخت فقر حفظ کند، باید پیوسته با نفس خود مبارزه کند، وگرنه فقر اورا به گناه و بی خبری از خدا خواهد کشاند.
در احادیث ما روایاتی هست که فقر را گاهی مدح و گاهی هم مذمت می کند. این توضیح لازم است که این روایات با هم تضاد ندارند، چون روایاتی که فقر را مدح می کند یا ناظر به فقر الی الله است، که این آیه به آن اشاره دارد: «یا أیها الناس أنتم الفقراء إلی الله والله هو الغنی الحمید»؛ ای مردم شما به خدا محتاج هستید در حالی که او از شما بی نیاز و پسندیده است (۱۴)، مطابق این آیه تمام ذرات وجود ما در تمام عمر از ذات خدا امداد وجود می گیرد و یا ناظر به فقر به معنای ساده بودن زندگی است، و إلا ذات فقر سرچشمه انواع خرافات و بدبختی ها و مفاسد است. بنابر این نباید ظاهر متضاد روایات و احادیث را به حساب تناقض آموزه های دینی گذاشته شود بلکه باید به شرایط بیان این مطالب توجه داشت تا بتوانیم از این آموزه ها برداشت درستی داشته باشم.
برخی از محققان و حدیث پژوهان، این حدیث را به رسول خدا (ص) نسبت می دهند که می فرماید: «الفقر سواد الوجه فی الدارین»؛ فقر سیاه رویی در دنیا و آخرت است (۱۵). گرچه معنا و بار این حدیث کمی تکان دهنده و ظاهر آن با برخی از احادیث درباره فقر در تضاد است اما می توان از آن به اثرات مخرب فقر در دنیا (ضعف ایمان و میل به گناه) و تبعات آن در آخرت برداشت کرد؛ لذا اشکال گرفتن از این حدیث و نسبت دادن تناقض به آن با سایر احادیث مربوط به فقر، وارد نیست.
در میان اصحاب پیامر اکرم (ص) اباذر یکی از اصحاب صفه (۱۶) و از فقیرترین یاران پیامبر (ص) بود که همه ی عمر خودرا در شرایط دشوار زندگی گذراند. روزی به امام حسن مجتبی(ع) درباره نگاه اباذر به فقر گفته شد که اباذر می گفت: «الفقر أحب إلی من الغنی والسقم أحب إلی من الصحة»؛ فقر و تنگدستی را از بی نیازی، و بیماری را از تندرستی و سلامتی بیشتر دوست دارم. حضرت فرمودند: «رحم الله أباذر، أما أنا أقول: من اتکل علی حسن إختیارالله لم یتمن أنه فی غیر الحالة التی إختارالله له، وهذا حد الوقوف علی الرضا بما تصرف به القضاء»؛ خداوند ابوذر را رحمت کند اما من می گویم: آن کس که بر حسن اختیار خداوند اعتماد کند، چیزی را نمی طلبد که جز خداوند برایش انتخاب کرده باشد. و این است معنای خشنودی در برابر حکم خداوند(سبحان) (۱۷).
فقرا؛ محبوب انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام
دین از انسان می خواهد در شرائط فقر توکل خود را از دست ندهد و به کارهای ناپسندی مانند ابراز و اظهار فقر نپردازد، بلکه باید صبر و شکیبایی را الگوی خود قرار داده و با قناعت پیشگی دست نیاز به طرف غیر معبود دراز نکند.
آنها باید توجه داشته باشند که صبر و رضایت او از دیدگاه پروردگار متعال مخفی نخواهد ماند و در ازای آن حتما مأجور خواهند بود؛ چنانچه طبق روایات: «فردای قیامت همۀ زاهدان و عابدان از تقصیر خود عذر می خواهند، در حالی که حق تعالی خود از فقیر دلجوئی می کند و می فرماید: ای بندۀ من! دنیا را به تو ندادم، نه از این جهت که دنیا برای تو حیف بود؛ بلکه تو برای دنیا حیف بودی»(۱۸).
هرچند فقرا در دنیا سختی های زیادی را تحمل می کنند، اما در عوض قیامت خود را آباد کرده و سال ها زودتر از ثروتمندان به بهشت می روند. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرمود: «فقیرهای امتم چهل خریف پیش از توانگرانشان به بهشت می روند» (۱۹). خریف، فصل پاییز است و مقصود از آن چهل سال است؛ زیرا در هر سال یک پاییز بیش نیست و گذشت ۴۰ خریف به معنای گذشت ۴۰ سال است.
در مکتب وحیانی اسلام به جای اینکه فقرا در انتظار بهشت و مشتاق آن باشند، بهشت با اشتیاق در انتظار آنان خواهد بود؛ چنانچه پیامبر گرامی اسلام (ص) در این باره می فرماید: «الفقراء ملوک الجنة و الناس کلهم مشتاقون إلی الجنة و الجنة مشتاقة إلی الفقراء» (۲۰)؛ فقیران پادشاهان بهشتند و مردم همه مشتاق بهشت اند اما بهشت مشتاق فقیران است!».
علاوه بر تمامی فضائل و محاسن فوق، لازم به ذکر است که فقرا محبوب انبیا و ائمه اطهار علیهم السلام نیز هستند. شخصی حضرت علی علیه السلام را به مجلس ولیمه ی ازدواج پسرش دعوت کرد. آقا فرمود: «چه کسانی را دعوت کرده ای؟» میزبان، چند تن از اشراف را نام برد. حضرت فرمود: «چرا فقرا را دعوت نکردی؟» میزبان گفت: «امشب شما و کسانی که از آنها نام بردم دعوت هستند، فردا شب هم فقرا را دعوت می کنم». حضرت فرمود: «من فقرا را بهتر می شناسم. فردا شب با جمعی از فقرا به خانه تو می آیم». شب بعد، حضرت با پنجاه نفر از فقرا به مجلس میزبان رفتند(۲۱).
حق مسلم فقرا در اموال اغنیا
فقرا در بعد مادی و انفاق در راه خدا مسئولیت کمتری نسبت به اغنیاء دارند، آنها دریافت کننده ی صدقات و زکات هستند در حالیکه اغنیاء به دستور قرآن که می فرماید: «والذین فی أموالهم حق معلوم * للسائل والمحروم»؛ و همانان که در اموالشان حقی معلوم (آشکار و مسلم) است، برای سائل و محروم (۲۲)، موظف به پرداخت زکات و خمس و انفاق هستند و وظایف سنگینی در قبال ثروت خود برعهده ی آنان قرار داده شده است.
قرآن کریم دربارۀ ثروتمندانی که حاضر نیستند در راه خدا کمکی به فقرا کنند می فرماید: «ولایحسبن الذین یبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامة و لله میراث السماوات و الأرض و الله بما تعملون خبیر»؛ و آنان که به آنچه خدا به فضل خویش به آنها داده بخل می نمایند و حقوق فقیران را از آن مال ادا نمی کنند، گمان نکنند که این به سود آنها خواهد بود، بلکه به ضرر آنها است. آن مالی که به آن بخل ورزیده اند روز قیامت زنجیر گردن آنها شود و میراث آسمان ها و زمین تنها از آن خدا خواهد بود و خدا به کردار شما آگاه است (۲۳).
اگر نگاهی به سیره زندگی معصومین علیهم السلام بیندازیم می بینیم که آنها هیچ نیازمندی را از در خانه خود دست خالی بر نگرداندند، آنها یا به قدر موجود در خانه به فقیر کمک کرده و یا اینکه اورا برای همیشه بی نیاز می کردند.
وظیفه حکومت در تامین معیشت مردم
حضرت علی(ع)، که سمبل یک حکومت مبتنی بر عدالت اجتماعی است در ارائه گزارشی از وضعیت حاکمیت خود می فرمایند: «ما أصبح بالکوفه أحد إلا ناعما، إن أدناهم منزلة لیأکل من البر و یجلس فی الظل و یشرب من ماء الفرات …»؛ همه مردم کوفه از رفاه برخوردار گردیدند؛ چون حتی فقیرترین افراد جامعه نان گندم می خورند و سرپناه مناسب دارند و از آب سالم می نوشند. نتیجه اینکه امام علی علیه السلام ماحصل حکومت و گزارش چندساله حکومتش را روی «معیشت مردم» عنوان می کند (۲۴).
یکی از وظایف دولت اسلامی در حوزه اقتصادی، تامین رفاه و عدالت اجتماعی است؛ رفاه عمومی تعبیری است معطوف به وضعیت اقتصادی که حفظ کرامت انسانی و مسئولیت پذیری افراد جامعه در قبال یکدیگر و ارتقای توانمندی ها از اهداف آن است.
همچنان که امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ۵۳ نهج البلاغه به مالک اشتر رفاه و گشایش عمومی را وظیفه حکومت اسلامی برشمرده و می فرماید: «ثم الله الله فی الطبقة السفلی من الذین لا حیلة لهم، من المساکین والمحتاجین و …»، یعنی اینکه حکومت اسلامی باید به وضعیت اشخاص طبقه ضعیف و مساکین و نیازمندان که هیچ چاره و گشایشی در حل مشکلات معیشتی خود ندارند رسیدگی نماید.
خداوند به همه فقرا و نیازمندان رزق و روزی فراوان بدهد و اگر صلاح دنیا و آخرت آنها در فقر و تنگدستی باشد، خدا به این عزیزان صبر، قناعت و مناعت طبع عطا کند و آنها را نسبت به قضای الهی راضی گرداند.
منابع:
۱- جامع السعادات نویسنده : النراقی، المولی محمد مهدی جلد۲ صفحه ۸۴
۲- نهج البلاغه : حکمت ۵۶
۳- میزان الحکمه، ج ۷، ص ۴۹۸
۴- جامع الأخبار : ۲۹۹ / ۸۱۶
۵- تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام , جلد ۱ , صفحه۲۱۴
۶- علی امام المتقین، ج۲، ص۴۵ و ۴۶؛ محاضرات عقائدیة، ج۱، ص۷۷؛ روائع نهج البلاغه(جرج جرداق)، ص۲۳۳؛ الإمام علی صوت العدالة الإنسانیة، ص۳۴۱
۷- تحف العقول، حکمت ۴۵
۸- سورۀ ضحی: آیۀ ۱۱
۹- ترجمۀ بحارالانوار: ج ۱۷، ص ۳۴
۱۰- بحارالانوار: ج ۹۹، ص ۱۵۴
۱۱- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم: ص ۶۲۳
۱۲- تحف العقول، حکمت ۱۵۸
۱۳- شرح غرر الحکم، محقق خوانساری: ج ۶۷، ص ۱۷۳
۱۴- سوره فاطر، آیه ۱۵
۱۵- عوالی اللآلی : ۱ / ۴۰ / ۴۰
۱۶- اصحاب صفه گروهی از مهاجرین و از یاران رسول خدا (ص) بودند که پس از هجرت به مدینه، به خاطر ازدست دادن یا رهاکردن خانه و اموال و جایگاه خود در مکه، با پذیرش فقر به عبادت و تعلیم و تعلم و جهاد روی آوردند
۱۷- تاریخ الخلفاء، ص۱۹۱؛ تهذیب، ابن عساکر، ج۴، ص۲۱۷
۱۸- معراج السعادة: ج ۳، ص ۲۹۲
۱۹- اصول کافی، ترجمه کمره ای: ج ۵، ص ۶۰۴
۲۰- میزان الحکمة: ح ۱۵۷۹۵
۲۱- احلی من العسل: ج۲، ص ۱۰۰۲
۲۲- سوره معارج، آیه ۲۴ و ۲۵
۲۳- سورۀ آل عمران: آیۀ ۱۸۰
۲۴ـ بحارالانوار، ج۴۰، ص ۳۲۷
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی ««فقر» و نگاه دین به این پدیده تلخ اجتماعی - تسنیم» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.