شعر هنر اصلی در افغانستان / جامعه ایران از ادبیات مهاجرت استقبال کرد

پس از حدود ۴۰ دهه از حضور مهاجران افغانستانی در ایران به نظر می رسد ادبیات مهاجرت رشد بسیاری کرده است. به طوری که شاعران زیادی از آن سال ها در ایران ظهور کرده اند که بسیاری از آنان طرفداران زیادی نیز در ایران دارند
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، از عمر مهاجرت افغانستانی ها به کشورهای همسایه، پاره ای بیش از سه دهه می گذرد. این مهاجرت نیز مانند هر مهاجرت طولانی دیگر، به خلق ادبیاتی در دو قالب شعر و داستان، منجر شد که از آن با عنوان «ادبیات مهاجرت افغانستان» یاد می کنند.
«ادبیات مهاجرت» به آن دسته از آثار ادبی گفته می شود که شاعر یا داستان نویس، در پی ترک اجباری یا اختیاری بومجای خود و متأثر از این نصیبه، دست به خلق آن زده باشد.
بنابر این برای آثاری که در بیرون از وطن مألوف پدید آمده ولی هیچگونه رد پایی از تجربیات زبانی و روانی ناشی از مهاجرت در آن نیست، کاربرد این تعبیر خالی از مسامحه نیست. برخی البته برای این پدیده، اصطلاح «ادبیات در تبعید» را به کار برده اند ولی گویا ادبیات مهاجرت تعبیر جامع تری است.
به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران نشستی با عنوان بررسی شعر مهاجرت در طول ۴۰ سال گذشته در ایران، در خبرگزاری فارس، با حضور «محمدکاظم کاظمی» نویسنده، شاعر و پژوهشگر برجسته افغانستانی و «مجتبی نوروزی» معاون سابق رایزنی فرهنگی ایران در افغانستان و کارشناس مسائل افغانستان برگزار شد که در ادامه می آید.
«محمدکاظم کاظمی» شاعر، پژوهشگر و نویسنده برجسته افغانستانی در خصوص پیشرفت شعر مهاجرت و تغییر و تحول آن در طول چهل سال گذشته گفت: جریانات شعر مهاجرت را می توان به چهار دوره زمانی تقسیم کرد. دوره اول، دوره پیش از تاثیرگذاری شعر انقلاب است و به شعر شاعرانی برمی گردد که سال ها پیش از افغانستان به ایران کوچ کرده بودند. این افراد شعرشان در افغانستان به پختگی کامل رسیده بود، و جریان شعر قدیم افغانستان را دنبال می کردند و شعر انقلاب تاثیر زیادی بر روی این دسته نگذاشت. به طور مثال مرحوم فدایی هروی از پیشگامان شعر افغانستان است که سال ها نیز در ایران زندگی می کرد.
وی افزود: دسته دوم، شاعرانی بودند که با فضای شعر ایران کار خود را آغاز کردند و این افراد جریان شعر انقلابی افغانستان را با تاثیرپذیری از شعر انقلاب در ایران دنبال کردند. فضل الله قدسی یکی از کسانی بود که با جریان انقلاب در ایران مطرح شد و شعرش بسیار تحت تاثیر شعر انقلاب اسلامی ایران چه در قالب و چه در محتوا بود.
کاظمی خاطرنشان کرد: دسته سوم، شاعران جوان تری بودند که حال و هوای افغانستان و مسائل آن در شعرشان منعکس بود و متاثر از شاعران نسل اول افغانستان محسوب می شوند. افزادی مانند مثل قدسی، مظفری، کاظمی، سید ضایء قاسمی و محمد تقی اکبری که در دهه ۷۰ موج نیرومندی از شعر افغانستان را ایجاد کردند و بعدا طیف وسیعی از آنها شناسایی شده و به جامعه ادبی ایران و افغانستان معرفی شدند.
این شاعر برجسته افغانستانی در ادامه تاکید کرد: گروه چهارم، شاعرانی بودند که در دهه ۸۰ ظهور کردند. این افراد متولد ایران هستند و فضای افغانستان را زیاد تجربه نکرده اند و طبیعتا دغدغه های افغانی قضیه در شعر آنها کمرنگ است.
وی گفت: هرچه به سمت جلو می رویم، از لحاظ زبانی و تکنیک های شعری و برخورداری از جریان های ادبی روز ایران، شعر افغانستان رشد بیشتری کرده است که در این بین می توان به «محمد امان میرزایی» و «الیاس علوی» اشاره کنیم که در ایران و افغانستان شناخته شده هستند.
کاظمی درباره محتوای شعر شاعران مهاجر افغانستانی در ایران گفت: از لحاظ محتوایی شعر افغانستان در زمان های گذشته بیشتر از اکنون از خیزش انقلابی و روحیه انقلابی اسلامی برخوردار بوده و هرچه به سمت جلو می آییم، دغدغه های اشعار شخصی تر شده و تعهدات سنتی اعتقادی انقلابی اشعار کمرنگ شده است.
وی افزود: شاید یکی از عللی که شعر افغانستان، در سال های اخیر در بین جامعه جوان تر ایران نفوذ کرده است، پر طرفدارتر بودن آن است. شاعران بیشتر جای آنکه بخشی از بدنه رسالت اجتماعی جامعه تلقی شوند، یک فرد مستقل تلقی می شوند و دغدغه های خود را بیان می کنند و بر روی احساسات خود بیشتر تعهد دارند و بیشتر گرایش ها به شعر نو بوده است و به جای متکی بودن بر بدنه انقلابی مذهبی و مخاطب قرار دادن تیپ جهادی، بیشتر در میان جامعه و حتی قشر روشنفکر طرفدار دارند.
کاظمی در خصوص تاثیرات ادبیات و شعر ایران بر ادبیات داخل افغانستان نیز گفت: بسیاری از شعرای افغانستانی شعرشان تاثیر گرفته از شعر ایران است. مانند الیاس علوی که سال ها در اینجا رشد کرده اند و این خود نیز که طرفدارانی در داخل افغانستان دارد، موجب تاثیرگذاری بر ادبیات شاعران افغانستان در آن کشور نیز می شود.
وی ادامه داد: به نظر می رسد در افغانستان نیز دغدغه های شخصی و شعرهای عاشقانه و تاملات شخصی و کلاسیک، بیشتر طرفدار دارد و دیگر دغدغه تکنیک نیست و بیشتر دغدغه چگونه گفتن مطرح کردن است و به نوعی دچار فقر مضمون و موضوع است. در دهه های ۷۰ جامعه، خود موضوع را به شاعر ارائه می کرد و شاعر به دنبال دغدغه های خود نبود.
این شاعر برجسته افغانستانی خاطرنشان کرد: برخی زمینه های گفتمانی در شعر فارسی دغدغه هایی را نیز به وجود آورده است. اگه دغدغه جهاد کمتر شده، اما دغدغه وطن فارسی و پیوند ملل فارسی زبان با یکدیگر بیشتر شده است. در شعر کسانی مانند نجیب بارور، روح الامین امینی این در سطح گفتمان در افغانستان مطرح است. در افغانستان بیشتر دغدغه های حفظ هویت و جامعه فارسی زبان مطرح است.
کاظمی در ادامه گفت: آنچه که در انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد، حاصل انتظاری بود که در جوامع اسلامی به طور کلی در جاهای مختلف نسبت به یک خیزش انقلابی، اسلامی احساس می شد. این انتظار حتی بعضی اوقات نیز از سوی افغانستان بود، مثلا زمانی که علامه اقبال لاهوری، به افغانستان سفر می کند، در آنجا با توجه به علاقمندی هایی که از مردم افغانستان نسبت به حفظ هویت اسلامی افغانستان می بیند، این کشور را به عنوان منجی و پیشگام این جریان تلقی می کند.
وی افزود: اقبال بسیار به اتفاقاتی که در افغانستان رخ می داده است، خوشبین بود. سید جمال الدین نیز در افغانستان این بذر را می کارد و در جهان عرب و مصر و ایران هم این جریان ادامه پیدا می کند. حتی قبل انقلاب ایران تصور می شد که اگر قرار باشد اتفاقی بی افتد این اتفاق باید در جهان عرب این اتفاق می افتاد اما شرایط مهیا نبود و در نهایت ایران این آمادگی در پیدا می کند.
کاظمی خاطر نشان کرد: روحیه انقلابی سال ها پیش در شعر اقبال نمایان بود. به طوری که وی در شعری به خیزش اسلامی در قلمرو زبان فارسی اشاره می کند و در اشعارش نوید یک بیداری اسلامی را می دهد:
از هند و سمرقند و عراق و همدان خیز
از خواب گران، خواب گران، خواب گران خیز
و یا این شعر که می گوید:
من درین خاک کهن گوهر جان می بینم
چشم هر ذره چو انجم نگران می بینم
انقلابی که نگنجد به ضمیر افلاک
بینم و هیچ ندانم که چسان می بینم
کوه را مثل پر کاه سبک می یابم
پر کاهی صفت کوه گران می بینم
خرم آنکس که درین گرد سواری بیند
جوهر نغمه ز لرزیدن تاری بیند
کاظمی در ادامه افزود: نوعی انتظار در اشعار شاعران فارسی زبان در منطقه دیده می شود. من در سال های بسیار پیش از انقلاب اسلامی ایران، زمانیکه افغانستان نوعی خیزش برای احیای هویت مذهبی خصوصا در هرات اتفاق افتاد، متولد شدم. در آن زمان در افغانستان علاقه ای برای تشکیل یک حکومت اسلامی وجود داشت و حتی قبل از قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲، عباس بلخی سال ها قبل قصد سرنگونی نظام شاهی افغانستان را داشت و فعالیت هایی نیز انجام می داد.
وی افزود: فعالیت هایی که در افغانستان صورت می گرفت از حرکت های منطقه و نیز خیزش انقلابی در ایران الهام می گرفت اما ارتباط تشکیلاتی با یکدیگر نداشتند. سال هایی که امام خمینی(ره) در تبعید بودند، شیعیان افغانستان ایشان را به عنوان مرجع تقلیدی که گرایش سیاسی مذهبی داشتند، قبول داشتند. حتی کتاب های ایشان نیز در افغانستان در آن سال هایی در ایران نگهداری آنها جرم محسوب می شد، وجود داشت و در میان مردم دست به دست می شد.
کاظمی تاکید کرد: من به واسطه پدرم با افکار اقبال لاهوری آشنا بودم و چون در ایران انقلابی عظیمی در حال رخ دادن بود و خانواده ام نیز روحیه انقلابی داشتن به ایران آمدیم. امام خمینی(ره) در چشم مردم افغانستان به عنوان یک رهبر روحانی دیده می شد. اندیشه امام در افغانستان هم سابقه داشته است. علاقه مندی به انقلاب اسلامی پس از آمدن به ایران در مورد بسیاری از مهاجرین درست نیست.
وی در خصوص وضعیت هنرمندان مهاجر افغانستانی در ایران نیز گفت: بهتر است که نگاه به مهاجرین فرصت تلقی شوند نه یک تهدید. همواره یک اختلاف نظر و عمل در برخورد با هنرمندان مهاجر افغانستانی در ایران به چشم می خورد و در حل این موضوعات بهتر است به نظر فرهنگیان جامعه میزبان نیز توجه کنند.
کاظمی در ادامه گفت: در سال های اخیر توجه بسیار کم نظیری از هرمندان مهاجر افغانستانی در ایران مشاهده می شود که با سال های گذشته قابل مقایسه نبود و در این سال ها مسائل مهاجرین به صورت جدی تری رسانه ای می شود و بحث آموزش کودکان افغانستانی در ایران حرکت بسیار ارزشمندی بود ولی از مدیران انتظار بیشتری می رود.
این شاعر افغانستانی با اشاره به برخی از محدودیت های مهاجرین افغانستانی در ایران گفت: برخی از این محدودیت ها که در گذشته بوده است که امروزه متاسفانه دوباره در حال بازگشت است. افغانستان و ایران دارای گذشته به هم پیوند خورده ای هستند که مسائل و مشکلات دو کشور در هم تنیده بوده است. دو کشور مستلزم این هستند که این همسایگی اجتناب ناپذیر است.
وی افزود: وقتی این موضوع را را بپذیریم، می توان مسائل دیگری مانند مهاجرت و مسائل سیاسی اجتماعی، را با نگاه وسیع جغرافیایی و تمدنی و منطقه ای حل کرد و یا تحمل کرد. چراکه این موارد تعیین کننده چشم انداز اصلی هستند و مسئله افغانستان در طول سال های اخیر به مهاجرین و زندگی و شهروند بودن آنها تقلیل پیدا کرده است.
این شاعر برجسته افغانستانی با اشاره به اینکه تمام عرصه های زندگی مهاجرین پر از ظرفیت است، گفت: تا زمانی که مسئولان فکر کنند که چگونه می توان مهاجرین را به کشورشان بازگرداند و یا اینکه او را محدود کرد که زندگی در ایران برایش غیرقابل تحمل باشد، حل مسئله افغانستان ناممکن است.
وی خاطرنشان کرد: در تمامی عرصه ها همواره سیاست بازگشت گرا و سیاست هایی که مبنی بر حذف، سلبی بودن و محدودیت باشد به نتیجه نمی رسد و با چالش روبرو می شود.
«مجتبی نوروزی» معاون سابق رایزنی ایران در افغانستان نیز در این نشست گفت: از لحاظ محتوا و آن چیزی که شاعر بیان می کند، با ۳ گونه شعر در افغانستان به لحاظ محتوا مواجه هستیم. یکی شعر شاعرانی است که دغدغه اجتماعی مشخص دارند که این دغدغه ها خود به ۲ دسته تقسیم می شوند که اولین آن، افرادی هستند که به نوعی به دنبال بیان المان ها و فاکتورهای هویتی خود هستند. چراکه زبان فارسی برای بخشی از جامعه افغانستان فاکتور اصلی هویت بخش محسوب می شود و براساس آنها برخی جریان های اجتماعی شکل می گیرد.
وی افزود: بخشی دیگر نیز در مورد دغدغه های اجتماعی، فارغ از هویت، ناظر بر مسائل و مشکلات اجتماعی است. این مورد به طور مشخص در شعر بانوان افغانستان مشاهده می شود، زیرا در یک جامعه مردسالار بانوان برای بیان مسائل و دغدغه های خود، و تنگاهایی که در پیش رویشان قرار دارد، به شعر روی آورده اند و نوعی اشعار زنانه اجتماعی با محوریت مقابله با مردسالاری، در جامعه افغانستان شکل گرفته است. این اشعار، نمونه ای از اشعار دغدغه مند اجتماعی هستند.
نوروزی خاطرنشان کرد: دسته دوم، اشعاری است که گرایش به همان مسائل شخصی و به طور مشخص، اشعار عاشقانه است که در قالب های مختلف هم سروده می شود و شاعران بزرگی در این زمینه شعر گفته اند. در ایران نیز این سبک مخاطبانی را پیدا کرده است.
این کارشناس ایرانی با اشاره به اینکه هنر اصلی و مورد اقبال در جامعه افغانستان، شعر است، گفت: دسته سوم شاعرانی هستند که از سر تفنن به شعر روی آورده اند. به طور طبیعی طیفی از این افرادی که به شعر روی می آورند با فقدان محتوا روبرو می شوند و این دسته تنها شکل را رعایت می کنند و در محتوا حرف زیادی برای گفتن ندارند. باید گفت که تنها دسته اول و دوم مورد اقبال عمومی قرار می گیرندو دسته سوم به زودی محو می شوند.
وی تاکید کرد: جامعه به دسته اول و دوم گرایش بیشتری دارد و در مسائل سیاسی اجتماعی افغانستان زبان شعر زبان تاثیرگذاری است حتی تا آنجایی که برخی اشعار گاهی اوقات یک جریان اجتماعی را به وجود می آوردند. این نشان دهنده آن است که جامعه افغانستان شعر فهم و علاقه مند به آن است و مهمترین هنرمندان افغانستان بدون تردید شاعران آن هستند.
نوروزی در ادامه گفت: در شعر دوسویه بودن بیش از سایر موارد است. هم شعر افغانستان در ایران شنیده شده و هم شعر ایران در افغانستان شنیده شده است و مورد اقبال واقع شده است. شاید هنرهای دیگر کمتر به این شکل بوده اند. نسل جوان افغانستان با شاعران ایران ارتباط خوبی دارند. نمونه آن نیز این است که فاضل نظری شاعر مطرح ایرانی در سفرش به افغانستان با اشتیاق بی نظیر مردم این کشور روبرو شد.
نوروزی در ادامه گفت: اشتراکات فرهنگی میان ایران و افغانستان به اندازه ای زیاد است که دیگر اسم آن یگانگی فرهنگی است. ایران و افغانستان هم در حجم و تنوع اشتراکات به لحاظ تنوع موضوعی،و هم عمق تاریخی اشتراکات، آنقدر عمیق و ریشه دار هستند که کمتر کشورهای متمدنی به این گونه بوده اند چراکه دارای یک حوزه تمدنی مشترک وسیع بوده اند.
وی تاکید کرد: در مقابل این حجم از اشتراکات، باید گفت که کارهای صورت گرفته در این زمینه از سوی دو کشور تقریبا صفر بوده است اما نمی توان به طور کامل کارهایی که صورت گرفته از سوی برخی افراد را نادیده گرفت چراکه بسیار ارزنده بوده اند.
نوروزی با اشاره به انتخاب یک شاعر افغانستانی در جمع برگزیدگان جشنواره فجر ایران، تصریح کرد: انتخاب یک افغانستانی به عنوان برگزیده جشنواره فیلم فجر، نوید دهنده روزهای خوبی است که در حال اتفاق افتادن است و نشان می دهد که در هنر کارهای مهمی در حال رخ دادن است.
وی ادامه داد: در فضای فرهنگ و هنر زیاد نمی توان منتظر عملکرد دولت ها بود. البته اگر دولت ها بستری را فراهم کنند که اهالی فرهنگ و هنر بتوانند ارتباط راحت تری بایکدیگر داشته باشند، به صورت خودجوش این اتفاق خواهد افتاد و به زودی شعر افغانستان دست کم در ایران شنیده می شود و بالعکس که این مهم نیازمند برنامه ریزی بیشتر، ایجاد تسهیل بیشتر و استفاده بهتر از نخبگان است.
نوروزی با اشاره به استقبال خوب افغانستانی ها از کتب شاعران ایرانی، گفت: کتاب هایی که در ایران به چاپ می رسد به سرعت در افغانستان پخش می شود و به زودی کتاب های افغانستانی ها نیز وارد بازارهای ایران خواهد شد. در نمایشگاه کتاب سال آینده نیز قرار شده تا ناشران قبل از عید کتاب های خود را وارد ایران کنند تا مشکلی مانند پارسال پیش نیاد.
وی افزود: سیستم اجرایی کشور باید به این نگاه برسد که شخصیت های فرهنگی، چه در ایران چه در افغانستان، یه لحاظ وزن و اعتبار واقعا باید جدی گرفته شوند بنابراین باید مکانیزمی طراحی شود تا برای نخبگان فرهنگی در حوزه های مختلف، تعریف دیگری از حضور، اقامت و رفت وآمد، داشته باشیم که با کمترین محدودیت ممکن مواجه شوند که این بزرگ ترین خدمت به فرهنگ و هنر است.
نوروزی در ادامه یادآور شد: در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی ایران نیازمند یک بازنگری در عملکردها در حوزه افغانستان و مهاجرین هستیم و به پختگی برسیم که هم دغدغه های امنیتی و اجتماعی نهادها رعایت شود و هم خواست های انسانی و فرهنگی جامعه مهاجر و بخش های فرهنگی جامعه ایران.
وی تاکید کرد: نیازمند یک بحث و تبادل نظر جدی هستیم و رسانه ها می توانند به آن دامن بزنند. سال آینده یک سمینار با عنوان چهل سالگی مهاجرت برگزار می شود که دارای فراز و نشیب های مختلفی بوده است که خروجی آن به بسیاری از نکات مهم برسد. در طول این سال ها حلقه های وصل در حوزه های مختلف تربیت شده اند که در برخی حوزه ها بیشتر و حتی در برخی حوزه ها کمتر به آن توجه شده است.
نوروزی خاطر نشان کرد: امسال ۵۲۰ هزار دانش آموز افغانستانی در ایران در حال تحصیل هستند که در فضای بین المللی بی رقیب است و این نشان می دهد که ایران هزینه های زیادی را در طول این سال ها انجام داده است اما باید توجه داشت که با برخی تنگ نظری ها تمامی این دستاوردها زیر سوال نرود. رسانه ها همانطور که می توانند به مسائل مثبت دامن بزنند همان قدر هم می تواننند مشکل ایجاد کنند و نیازمند نگاهی پخته در رسانه ها هستیم تا تعامل بر مبنای انسانیت و با رعایت کامل قوانین باشد.
/انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، از عمر مهاجرت افغانستانی ها به کشورهای همسایه، پاره ای بیش از سه دهه می گذرد. این مهاجرت نیز مانند هر مهاجرت طولانی دیگر، به خلق ادبیاتی در دو قالب شعر و داستان، منجر شد که از آن با عنوان «ادبیات مهاجرت افغانستان» یاد می کنند.
«ادبیات مهاجرت» به آن دسته از آثار ادبی گفته می شود که شاعر یا داستان نویس، در پی ترک اجباری یا اختیاری بومجای خود و متأثر از این نصیبه، دست به خلق آن زده باشد.
بنابر این برای آثاری که در بیرون از وطن مألوف پدید آمده ولی هیچگونه رد پایی از تجربیات زبانی و روانی ناشی از مهاجرت در آن نیست، کاربرد این تعبیر خالی از مسامحه نیست. برخی البته برای این پدیده، اصطلاح «ادبیات در تبعید» را به کار برده اند ولی گویا ادبیات مهاجرت تعبیر جامع تری است.
به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران نشستی با عنوان بررسی شعر مهاجرت در طول ۴۰ سال گذشته در ایران، در خبرگزاری فارس، با حضور «محمدکاظم کاظمی» نویسنده، شاعر و پژوهشگر برجسته افغانستانی و «مجتبی نوروزی» معاون سابق رایزنی فرهنگی ایران در افغانستان و کارشناس مسائل افغانستان برگزار شد که در ادامه می آید.
«محمدکاظم کاظمی» شاعر، پژوهشگر و نویسنده برجسته افغانستانی در خصوص پیشرفت شعر مهاجرت و تغییر و تحول آن در طول چهل سال گذشته گفت: جریانات شعر مهاجرت را می توان به چهار دوره زمانی تقسیم کرد. دوره اول، دوره پیش از تاثیرگذاری شعر انقلاب است و به شعر شاعرانی برمی گردد که سال ها پیش از افغانستان به ایران کوچ کرده بودند. این افراد شعرشان در افغانستان به پختگی کامل رسیده بود، و جریان شعر قدیم افغانستان را دنبال می کردند و شعر انقلاب تاثیر زیادی بر روی این دسته نگذاشت. به طور مثال مرحوم فدایی هروی از پیشگامان شعر افغانستان است که سال ها نیز در ایران زندگی می کرد.
وی افزود: دسته دوم، شاعرانی بودند که با فضای شعر ایران کار خود را آغاز کردند و این افراد جریان شعر انقلابی افغانستان را با تاثیرپذیری از شعر انقلاب در ایران دنبال کردند. فضل الله قدسی یکی از کسانی بود که با جریان انقلاب در ایران مطرح شد و شعرش بسیار تحت تاثیر شعر انقلاب اسلامی ایران چه در قالب و چه در محتوا بود.
کاظمی خاطرنشان کرد: دسته سوم، شاعران جوان تری بودند که حال و هوای افغانستان و مسائل آن در شعرشان منعکس بود و متاثر از شاعران نسل اول افغانستان محسوب می شوند. افزادی مانند مثل قدسی، مظفری، کاظمی، سید ضایء قاسمی و محمد تقی اکبری که در دهه ۷۰ موج نیرومندی از شعر افغانستان را ایجاد کردند و بعدا طیف وسیعی از آنها شناسایی شده و به جامعه ادبی ایران و افغانستان معرفی شدند.
این شاعر برجسته افغانستانی در ادامه تاکید کرد: گروه چهارم، شاعرانی بودند که در دهه ۸۰ ظهور کردند. این افراد متولد ایران هستند و فضای افغانستان را زیاد تجربه نکرده اند و طبیعتا دغدغه های افغانی قضیه در شعر آنها کمرنگ است.
وی گفت: هرچه به سمت جلو می رویم، از لحاظ زبانی و تکنیک های شعری و برخورداری از جریان های ادبی روز ایران، شعر افغانستان رشد بیشتری کرده است که در این بین می توان به «محمد امان میرزایی» و «الیاس علوی» اشاره کنیم که در ایران و افغانستان شناخته شده هستند.
کاظمی درباره محتوای شعر شاعران مهاجر افغانستانی در ایران گفت: از لحاظ محتوایی شعر افغانستان در زمان های گذشته بیشتر از اکنون از خیزش انقلابی و روحیه انقلابی اسلامی برخوردار بوده و هرچه به سمت جلو می آییم، دغدغه های اشعار شخصی تر شده و تعهدات سنتی اعتقادی انقلابی اشعار کمرنگ شده است.
وی افزود: شاید یکی از عللی که شعر افغانستان، در سال های اخیر در بین جامعه جوان تر ایران نفوذ کرده است، پر طرفدارتر بودن آن است. شاعران بیشتر جای آنکه بخشی از بدنه رسالت اجتماعی جامعه تلقی شوند، یک فرد مستقل تلقی می شوند و دغدغه های خود را بیان می کنند و بر روی احساسات خود بیشتر تعهد دارند و بیشتر گرایش ها به شعر نو بوده است و به جای متکی بودن بر بدنه انقلابی مذهبی و مخاطب قرار دادن تیپ جهادی، بیشتر در میان جامعه و حتی قشر روشنفکر طرفدار دارند.
کاظمی در خصوص تاثیرات ادبیات و شعر ایران بر ادبیات داخل افغانستان نیز گفت: بسیاری از شعرای افغانستانی شعرشان تاثیر گرفته از شعر ایران است. مانند الیاس علوی که سال ها در اینجا رشد کرده اند و این خود نیز که طرفدارانی در داخل افغانستان دارد، موجب تاثیرگذاری بر ادبیات شاعران افغانستان در آن کشور نیز می شود.
وی ادامه داد: به نظر می رسد در افغانستان نیز دغدغه های شخصی و شعرهای عاشقانه و تاملات شخصی و کلاسیک، بیشتر طرفدار دارد و دیگر دغدغه تکنیک نیست و بیشتر دغدغه چگونه گفتن مطرح کردن است و به نوعی دچار فقر مضمون و موضوع است. در دهه های ۷۰ جامعه، خود موضوع را به شاعر ارائه می کرد و شاعر به دنبال دغدغه های خود نبود.
این شاعر برجسته افغانستانی خاطرنشان کرد: برخی زمینه های گفتمانی در شعر فارسی دغدغه هایی را نیز به وجود آورده است. اگه دغدغه جهاد کمتر شده، اما دغدغه وطن فارسی و پیوند ملل فارسی زبان با یکدیگر بیشتر شده است. در شعر کسانی مانند نجیب بارور، روح الامین امینی این در سطح گفتمان در افغانستان مطرح است. در افغانستان بیشتر دغدغه های حفظ هویت و جامعه فارسی زبان مطرح است.
کاظمی در ادامه گفت: آنچه که در انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد، حاصل انتظاری بود که در جوامع اسلامی به طور کلی در جاهای مختلف نسبت به یک خیزش انقلابی، اسلامی احساس می شد. این انتظار حتی بعضی اوقات نیز از سوی افغانستان بود، مثلا زمانی که علامه اقبال لاهوری، به افغانستان سفر می کند، در آنجا با توجه به علاقمندی هایی که از مردم افغانستان نسبت به حفظ هویت اسلامی افغانستان می بیند، این کشور را به عنوان منجی و پیشگام این جریان تلقی می کند.
وی افزود: اقبال بسیار به اتفاقاتی که در افغانستان رخ می داده است، خوشبین بود. سید جمال الدین نیز در افغانستان این بذر را می کارد و در جهان عرب و مصر و ایران هم این جریان ادامه پیدا می کند. حتی قبل انقلاب ایران تصور می شد که اگر قرار باشد اتفاقی بی افتد این اتفاق باید در جهان عرب این اتفاق می افتاد اما شرایط مهیا نبود و در نهایت ایران این آمادگی در پیدا می کند.
کاظمی خاطر نشان کرد: روحیه انقلابی سال ها پیش در شعر اقبال نمایان بود. به طوری که وی در شعری به خیزش اسلامی در قلمرو زبان فارسی اشاره می کند و در اشعارش نوید یک بیداری اسلامی را می دهد:
از هند و سمرقند و عراق و همدان خیز
از خواب گران، خواب گران، خواب گران خیز
و یا این شعر که می گوید:
من درین خاک کهن گوهر جان می بینم
چشم هر ذره چو انجم نگران می بینم
انقلابی که نگنجد به ضمیر افلاک
بینم و هیچ ندانم که چسان می بینم
کوه را مثل پر کاه سبک می یابم
پر کاهی صفت کوه گران می بینم
خرم آنکس که درین گرد سواری بیند
جوهر نغمه ز لرزیدن تاری بیند
کاظمی در ادامه افزود: نوعی انتظار در اشعار شاعران فارسی زبان در منطقه دیده می شود. من در سال های بسیار پیش از انقلاب اسلامی ایران، زمانیکه افغانستان نوعی خیزش برای احیای هویت مذهبی خصوصا در هرات اتفاق افتاد، متولد شدم. در آن زمان در افغانستان علاقه ای برای تشکیل یک حکومت اسلامی وجود داشت و حتی قبل از قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲، عباس بلخی سال ها قبل قصد سرنگونی نظام شاهی افغانستان را داشت و فعالیت هایی نیز انجام می داد.
وی افزود: فعالیت هایی که در افغانستان صورت می گرفت از حرکت های منطقه و نیز خیزش انقلابی در ایران الهام می گرفت اما ارتباط تشکیلاتی با یکدیگر نداشتند. سال هایی که امام خمینی(ره) در تبعید بودند، شیعیان افغانستان ایشان را به عنوان مرجع تقلیدی که گرایش سیاسی مذهبی داشتند، قبول داشتند. حتی کتاب های ایشان نیز در افغانستان در آن سال هایی در ایران نگهداری آنها جرم محسوب می شد، وجود داشت و در میان مردم دست به دست می شد.
کاظمی تاکید کرد: من به واسطه پدرم با افکار اقبال لاهوری آشنا بودم و چون در ایران انقلابی عظیمی در حال رخ دادن بود و خانواده ام نیز روحیه انقلابی داشتن به ایران آمدیم. امام خمینی(ره) در چشم مردم افغانستان به عنوان یک رهبر روحانی دیده می شد. اندیشه امام در افغانستان هم سابقه داشته است. علاقه مندی به انقلاب اسلامی پس از آمدن به ایران در مورد بسیاری از مهاجرین درست نیست.
وی در خصوص وضعیت هنرمندان مهاجر افغانستانی در ایران نیز گفت: بهتر است که نگاه به مهاجرین فرصت تلقی شوند نه یک تهدید. همواره یک اختلاف نظر و عمل در برخورد با هنرمندان مهاجر افغانستانی در ایران به چشم می خورد و در حل این موضوعات بهتر است به نظر فرهنگیان جامعه میزبان نیز توجه کنند.
کاظمی در ادامه گفت: در سال های اخیر توجه بسیار کم نظیری از هرمندان مهاجر افغانستانی در ایران مشاهده می شود که با سال های گذشته قابل مقایسه نبود و در این سال ها مسائل مهاجرین به صورت جدی تری رسانه ای می شود و بحث آموزش کودکان افغانستانی در ایران حرکت بسیار ارزشمندی بود ولی از مدیران انتظار بیشتری می رود.
این شاعر افغانستانی با اشاره به برخی از محدودیت های مهاجرین افغانستانی در ایران گفت: برخی از این محدودیت ها که در گذشته بوده است که امروزه متاسفانه دوباره در حال بازگشت است. افغانستان و ایران دارای گذشته به هم پیوند خورده ای هستند که مسائل و مشکلات دو کشور در هم تنیده بوده است. دو کشور مستلزم این هستند که این همسایگی اجتناب ناپذیر است.
وی افزود: وقتی این موضوع را را بپذیریم، می توان مسائل دیگری مانند مهاجرت و مسائل سیاسی اجتماعی، را با نگاه وسیع جغرافیایی و تمدنی و منطقه ای حل کرد و یا تحمل کرد. چراکه این موارد تعیین کننده چشم انداز اصلی هستند و مسئله افغانستان در طول سال های اخیر به مهاجرین و زندگی و شهروند بودن آنها تقلیل پیدا کرده است.
این شاعر برجسته افغانستانی با اشاره به اینکه تمام عرصه های زندگی مهاجرین پر از ظرفیت است، گفت: تا زمانی که مسئولان فکر کنند که چگونه می توان مهاجرین را به کشورشان بازگرداند و یا اینکه او را محدود کرد که زندگی در ایران برایش غیرقابل تحمل باشد، حل مسئله افغانستان ناممکن است.
وی خاطرنشان کرد: در تمامی عرصه ها همواره سیاست بازگشت گرا و سیاست هایی که مبنی بر حذف، سلبی بودن و محدودیت باشد به نتیجه نمی رسد و با چالش روبرو می شود.
«مجتبی نوروزی» معاون سابق رایزنی ایران در افغانستان نیز در این نشست گفت: از لحاظ محتوا و آن چیزی که شاعر بیان می کند، با ۳ گونه شعر در افغانستان به لحاظ محتوا مواجه هستیم. یکی شعر شاعرانی است که دغدغه اجتماعی مشخص دارند که این دغدغه ها خود به ۲ دسته تقسیم می شوند که اولین آن، افرادی هستند که به نوعی به دنبال بیان المان ها و فاکتورهای هویتی خود هستند. چراکه زبان فارسی برای بخشی از جامعه افغانستان فاکتور اصلی هویت بخش محسوب می شود و براساس آنها برخی جریان های اجتماعی شکل می گیرد.
وی افزود: بخشی دیگر نیز در مورد دغدغه های اجتماعی، فارغ از هویت، ناظر بر مسائل و مشکلات اجتماعی است. این مورد به طور مشخص در شعر بانوان افغانستان مشاهده می شود، زیرا در یک جامعه مردسالار بانوان برای بیان مسائل و دغدغه های خود، و تنگاهایی که در پیش رویشان قرار دارد، به شعر روی آورده اند و نوعی اشعار زنانه اجتماعی با محوریت مقابله با مردسالاری، در جامعه افغانستان شکل گرفته است. این اشعار، نمونه ای از اشعار دغدغه مند اجتماعی هستند.
نوروزی خاطرنشان کرد: دسته دوم، اشعاری است که گرایش به همان مسائل شخصی و به طور مشخص، اشعار عاشقانه است که در قالب های مختلف هم سروده می شود و شاعران بزرگی در این زمینه شعر گفته اند. در ایران نیز این سبک مخاطبانی را پیدا کرده است.
این کارشناس ایرانی با اشاره به اینکه هنر اصلی و مورد اقبال در جامعه افغانستان، شعر است، گفت: دسته سوم شاعرانی هستند که از سر تفنن به شعر روی آورده اند. به طور طبیعی طیفی از این افرادی که به شعر روی می آورند با فقدان محتوا روبرو می شوند و این دسته تنها شکل را رعایت می کنند و در محتوا حرف زیادی برای گفتن ندارند. باید گفت که تنها دسته اول و دوم مورد اقبال عمومی قرار می گیرندو دسته سوم به زودی محو می شوند.
وی تاکید کرد: جامعه به دسته اول و دوم گرایش بیشتری دارد و در مسائل سیاسی اجتماعی افغانستان زبان شعر زبان تاثیرگذاری است حتی تا آنجایی که برخی اشعار گاهی اوقات یک جریان اجتماعی را به وجود می آوردند. این نشان دهنده آن است که جامعه افغانستان شعر فهم و علاقه مند به آن است و مهمترین هنرمندان افغانستان بدون تردید شاعران آن هستند.
نوروزی در ادامه گفت: در شعر دوسویه بودن بیش از سایر موارد است. هم شعر افغانستان در ایران شنیده شده و هم شعر ایران در افغانستان شنیده شده است و مورد اقبال واقع شده است. شاید هنرهای دیگر کمتر به این شکل بوده اند. نسل جوان افغانستان با شاعران ایران ارتباط خوبی دارند. نمونه آن نیز این است که فاضل نظری شاعر مطرح ایرانی در سفرش به افغانستان با اشتیاق بی نظیر مردم این کشور روبرو شد.
نوروزی در ادامه گفت: اشتراکات فرهنگی میان ایران و افغانستان به اندازه ای زیاد است که دیگر اسم آن یگانگی فرهنگی است. ایران و افغانستان هم در حجم و تنوع اشتراکات به لحاظ تنوع موضوعی،و هم عمق تاریخی اشتراکات، آنقدر عمیق و ریشه دار هستند که کمتر کشورهای متمدنی به این گونه بوده اند چراکه دارای یک حوزه تمدنی مشترک وسیع بوده اند.
وی تاکید کرد: در مقابل این حجم از اشتراکات، باید گفت که کارهای صورت گرفته در این زمینه از سوی دو کشور تقریبا صفر بوده است اما نمی توان به طور کامل کارهایی که صورت گرفته از سوی برخی افراد را نادیده گرفت چراکه بسیار ارزنده بوده اند.
نوروزی با اشاره به انتخاب یک شاعر افغانستانی در جمع برگزیدگان جشنواره فجر ایران، تصریح کرد: انتخاب یک افغانستانی به عنوان برگزیده جشنواره فیلم فجر، نوید دهنده روزهای خوبی است که در حال اتفاق افتادن است و نشان می دهد که در هنر کارهای مهمی در حال رخ دادن است.
وی ادامه داد: در فضای فرهنگ و هنر زیاد نمی توان منتظر عملکرد دولت ها بود. البته اگر دولت ها بستری را فراهم کنند که اهالی فرهنگ و هنر بتوانند ارتباط راحت تری بایکدیگر داشته باشند، به صورت خودجوش این اتفاق خواهد افتاد و به زودی شعر افغانستان دست کم در ایران شنیده می شود و بالعکس که این مهم نیازمند برنامه ریزی بیشتر، ایجاد تسهیل بیشتر و استفاده بهتر از نخبگان است.
نوروزی با اشاره به استقبال خوب افغانستانی ها از کتب شاعران ایرانی، گفت: کتاب هایی که در ایران به چاپ می رسد به سرعت در افغانستان پخش می شود و به زودی کتاب های افغانستانی ها نیز وارد بازارهای ایران خواهد شد. در نمایشگاه کتاب سال آینده نیز قرار شده تا ناشران قبل از عید کتاب های خود را وارد ایران کنند تا مشکلی مانند پارسال پیش نیاد.
وی افزود: سیستم اجرایی کشور باید به این نگاه برسد که شخصیت های فرهنگی، چه در ایران چه در افغانستان، یه لحاظ وزن و اعتبار واقعا باید جدی گرفته شوند بنابراین باید مکانیزمی طراحی شود تا برای نخبگان فرهنگی در حوزه های مختلف، تعریف دیگری از حضور، اقامت و رفت وآمد، داشته باشیم که با کمترین محدودیت ممکن مواجه شوند که این بزرگ ترین خدمت به فرهنگ و هنر است.
نوروزی در ادامه یادآور شد: در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی ایران نیازمند یک بازنگری در عملکردها در حوزه افغانستان و مهاجرین هستیم و به پختگی برسیم که هم دغدغه های امنیتی و اجتماعی نهادها رعایت شود و هم خواست های انسانی و فرهنگی جامعه مهاجر و بخش های فرهنگی جامعه ایران.
وی تاکید کرد: نیازمند یک بحث و تبادل نظر جدی هستیم و رسانه ها می توانند به آن دامن بزنند. سال آینده یک سمینار با عنوان چهل سالگی مهاجرت برگزار می شود که دارای فراز و نشیب های مختلفی بوده است که خروجی آن به بسیاری از نکات مهم برسد. در طول این سال ها حلقه های وصل در حوزه های مختلف تربیت شده اند که در برخی حوزه ها بیشتر و حتی در برخی حوزه ها کمتر به آن توجه شده است.
نوروزی خاطر نشان کرد: امسال ۵۲۰ هزار دانش آموز افغانستانی در ایران در حال تحصیل هستند که در فضای بین المللی بی رقیب است و این نشان می دهد که ایران هزینه های زیادی را در طول این سال ها انجام داده است اما باید توجه داشت که با برخی تنگ نظری ها تمامی این دستاوردها زیر سوال نرود. رسانه ها همانطور که می توانند به مسائل مثبت دامن بزنند همان قدر هم می تواننند مشکل ایجاد کنند و نیازمند نگاهی پخته در رسانه ها هستیم تا تعامل بر مبنای انسانیت و با رعایت کامل قوانین باشد.
/انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «شعر هنر اصلی در افغانستان / جامعه ایران از ادبیات مهاجرت استقبال کرد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.