حدیث مقاومت؛ گزیده ای از احادیث امام حسین (ع) در بیانات رهبر انقلاب

در سالروز ولادت سیدالشهدا (ع) بخوانید؛
حضرت آیت الله خامنه ای درباره روز سوم شعبان، ولادت امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «در این روز باید از حسین بن علی درس آموخت؛ درس حسین بن علی علیه الصلاةوالسلام به امت اسلامی این است که برای حق، برای عدل، برای اقامه ی عدل، برای مقابله ی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد.» ۱۳۹۲/۰۳/۲۲
رهبرانقلاب برای بیان درس های حرکت حسینی به طور فراوان به احادیثی از حسین بن علی (علیه السلام) استناد کرده اند که بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت روز سوم شعبان، گزیده ای از احادیث امام حسین (علیه السلام) که در بیانات حضرت آیت الله خامنه ای به آن ها ارجاع داده شده را مرور می کند.
* آمادگی برای مقابله با ظلم؛ درس امام حسین (ع)
زندگی حسین بن علی علیه السلام در طول تاریخ زندگی پنجاه و چند ساله ی آن بزرگوار، همه درس است: دوران کودکی او درس است، دوران جوانی او درس است، در دوران امامت امام حسن علیه السلام رفتار او درس است، بعد از شهادت امام حسن علیه السلام رفتار او همه درس است. این جور نبود که کار امام حسین فقط در آن روز آخر باشد، لکن حادثه ی کربلا این قدر عظمت دارد، این قدر درخشنده است که مثل خورشیدی همه ی نور های دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد؛ والا خطابه ی امام حسین علیه السلام خطاب به علما و بزرگان و صحابه و تابعین در منی - که در کتب حدیث ذکر شده است - یک سند تاریخی است؛ نامه ی آن بزرگوار خطاب به علما و بزرگان و پایه ها و ارکان دینی در زمان خودش - «ثم انتم ایتها العصابة، عصابة بالعلم مشهورة» (۱) که در کتب معتبر حدیث نقل شده است - یک سند تاریخی مهم است؛ رفتار های آن بزرگوار؛ برخوردش با معاویه، نامه اش به معاویه؛ حضورش در کنار پدر در دوران کوتاه خلافت امیرالمؤمنین علیه الصلاةوالسلام؛ همه ی این ها قدم به قدم درس است؛ منتها حادثه ی عاشورا چیز دیگری است. امروز روز ولادت این بزرگوار است؛ در این روز باید از حسین بن علی درس آموخت؛ درس حسین بن علی علیه الصلاةوالسلام به امت اسلامی این است که برای حق، برای عدل، برای اقامه ی عدل، برای مقابله ی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ اما در سطوحی که با وضعیت ما، با خلقیات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. ۱۳۹۲/۰۳/۲۲
* امام حسین (ع) مظهر عزت بود
آنچه در زمان یزید پیش آمد می خواست امام حسین علیه السلام را مجبور کند به جای این که مردم را ارشاد و هدایت فرماید و گمراهی آن حکومت ظالم را برای آنان تشریح نماید، بیاید حکومت آن ظالم را امضا و تأیید هم بکند! قیام امام حسین علیه السلام از این جا شروع شد. اگر چنین توقع بی جا و ابلهانه ای از سوی حکومت یزید نمی شد، ممکن بود امام حسین همچون زمان معاویه و ائمه ی بزرگوار بعد از خود، پرچم هدایت را برمی افراشت؛ مردم را ارشاد و هدایت می کرد و حقایق را می گفت … امام حسین فرمود «مثلی لا یبایع مثله» (۲)؛ حسین چنین امضایی نمی کند. امام حسین علیه السلام باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمی تواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که امام حسین علیه السلام فرمود: «هیهات منا الذلة» (۳). حرکت امام حسین، حرکت عزت بود؛ یعنی عزت حق، عزت دین، عزت امامت و عزت آن راهی که پیغمبر ارائه کرده بود. امام حسین علیه السلام مظهر عزت بود و، چون ایستاد، پس مایه ی فخر و مباهات هم بود. ۱۳۸۱/۰۱/۰۹
* مقاومت امام حسین (ع) در برابر امواج غم و اندوه، نشان از عزت الهی
در رفتار امام حسین، از اولی که از مدینه حرکت کرد، تا مثل فردایی که در کربلا به شهادت رسید، همان معنویت و عزت و سرافرازی و درعین حال عبودیت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است. در همه ی مراحل هم این طور است. آن روز که صد ها نامه و شاید هزار ها نامه با این مضمون برای او آوردند که ما شیعیان و مخلصان توایم و در کوفه و در عراق منتظرت هستیم، دچار غرور نشد. آن جا که سخنرانی کرد و فرمود: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده فی جید الفتاة»، (۴) صحبت از مرگ کرد. نگفت چنان و چنین می کنیم. دشمنانش را تهدید و دوستانش را تطمیع به تقسیم مناصب کوفه نکرد. حرکت مسلمانانه ی همراه با معرفت، همراه با عبودیت و همراه با تواضع، آن وقتی است که همه دست ها را به طرفش دراز کرده اند و نسبت به او اظهار ارادت می کنند. آن روز هم که در کربلا همراه یک جمع کمتر از صد نفر، توسط سی هزار جمیعت از اراذل و اوباش محاصره شد و جانش را تهدید کردند، عزیزانش را تهدید کردند، زن ها و حرمش را تهدید به اسارت کردند، ذره ای اضطراب در این مرد خدا و این بنده ی خدا و این عزیز اسلام مشاهده نشد. ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
* کار امام حسین (علیه السلام) سرکوب قدرت های طاغوتی بود
انبیاء نجات دهندگان انسانند … انزال کتاب های الهی و ارسال رسل برای این بوده است که قسط و عدل در میان جوامع حاکم شود؛ یعنی نماد های ظلم و زورگویی و فساد از میان برخیزد. حرکت امام حسین علیه السلام، چنین حرکتی بود. فرمود: «إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمة جدی» (۵). همچنین فرمود: «من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله أو تارکا لعهدالله مخالفا لسنة رسول الله فعمل فی عبادالله بالإثم و العدوان ثم لم یغیر علیه بقول و لا فعل کان حقا علی الله أن یدخله مدخله» (۶)؛ یعنی اگر کسی کانون فساد و ظلم را ببیند و بی تفاوت بنشیند، در نزد خدای متعال با او هم سرنوشت است. فرمود: من برای گردنکشی و تفرعن حرکت نکردم. دعوت مردم عراق از امام حسین علیه السلام برای این بود که برود و حکومت کند؛ امام هم به همین دعوت پاسخ دادند. یعنی چنین نیست که امام حسین علیه السلام به فکر حکومت نبود، امام حسین علیه السلام به فکر سرکوب کردن قدرت های طاغوتی بود؛ چه با گرفتن حکومت و چه با شهادت و دادن خون. ۱۳۸۰/۱۲/۲۷
* نمایان شدن بعد عرفانی شخصیت امام حسین (ع) در دعای عرفه
شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین علیه السلام دو وجهه دارد: یک وجهه، همان وجهه ی جهاد و شهادت و توفانی است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این توفان با همه ی برکاتی که دارد، برپا خواهد بود؛ که شما با آن آشنا هستید. یک بعد دیگر، بعد معنوی و عرفانی است که بخصوص در دعای عرفه به شکل عجیبی نمایان است. ما مثل دعای عرفه کمتر دعایی را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسل به ذیل عنایت حضرت حق متعال بر فانی دیدن خود در مقابل ذات مقدس ربوبی در آن باشد؛ دعای خیلی عجیبی است.
دعای دیگری مربوط به روز عرفه در صحیفه ی سجادیه هست (۷)، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه می کردم؛ اول دعای امام حسین را می خواندم، بعد دعای صحیفه ی سجادیه را. مکرر به نظر من این طور رسیده است که دعای حضرت سجاد، مثل شرح دعای عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعای عرفه، دعای عجیبی است. شما عین همین روحیه را در خطابی که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود - بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال این ها - در منی ایراد کردند، مشاهده می کنید. ظاهرا هم متعلق به همان سال آخر یا سال دیگری است - من الان درست در ذهنم نیست - که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است. به قضیه ی عاشورا و کربلا برمی گردیم. می بینیم این جا هم با این که میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه ی اول تا لحظه ی آخری که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روی خاک های گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهی رضا بقضائک و تسلیما لأمرک» (۸)، با ذکر و تضرع و یاد و توسل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلا مهجته موطنا علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا» (۹)، با دعا و توسل و وعده ی لقای الهی و همان روحیه ی دعای عرفه شروع می شود، تا گودال قتلگاه و «رضا بقضائک» لحظه ی آخر. یعنی خود ماجرای عاشورا هم یک ماجرای عرفانی است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است - و حماسه های عاشورا، فصل فوق العاده درخشانی است -، اما وقتی شما به بافت اصلی این حادثه ی حماسی نگاه می کنید، می بینید که عرفان هست، معنویت هست، تضرع و روح دعای عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین علیه السلام هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد. ۱۳۷۶/۰۹/۱۳
* مجاهدت امام حسین علیه السلام در عرصه سیاسی با امر به معروف و نهی از منکر
رشته بعدی (در زندگی امام حسین علیه السلام) هم رشته ی نهی از منکر و امر به معروف در بالاترین شکل آن است که در نامه به معاویه در کتاب های تاریخ نقل شده است (۱۰) - نقل شیعه هم نیست - اتفاقا این نامه را - تا آن جا که در ذهنم هست - مورخین سنی نقل کرده اند؛ به گمانم شیعه نقل نکرده است؛ یعنی من برخورد نکرده ام؛ یا اگر هم نقل کرده اند، از آن ها نقل کرده اند. آن نامه ی کذایی و نهی از منکر و امر به معروف، تا هنگام حرکت از مدینه است که بعد از به سلطنت رسیدن یزید است که این هم امر به معروف و نهی از منکر است. «ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر». (۱۱)
ببینید؛ یک انسان، هم در تلاش نفسانی و شخصی - تهذیب نفس - آن حرکت عظیم را می کند؛ هم در صحنه و عرصه ی فرهنگی، که مبارزه ی با تحریف، اشاعه ی احکام الهی و تربیت شاگرد و انسان های بزرگ است و هم در عرصه ی سیاسی که امر به معروف و نهی از منکر است. بعد هم مجاهدت عظیم ایشان، که مربوط به عرصه ی سیاسی است. این انسان، در سه عرصه مشغول خود سازی و پیشرفت است. ۱۳۷۵/۰۹/۲۴
۱) تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ص ۲۳۷.
۲) اللهوف، سیدبن طاووس، ص ۲۱.
۳) الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، ج ۲، ص ۳۰۰.
۴) اللهوف علی قتلی الطفوف، سیدبن طاووس، ص ۶۰.
۵) بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۳۲۹.
۶) همان، ص ۳۸۱.
۷) صحیفه سجادیه، دعای ۴۷.
۸) موسوعة الامام علی بن ابی طالب (ع) فی الکتاب والسنة، محمدی ری شهری ص ۲۴۸.
۹) اللهوف علی قتلی الطفوف، سیدبن طاووس ص ۶۰.
۱۰) الاحتجاج، ج ۲ ص ۲۹۷.
۱۱) بحارالأنوار، ج۴۴ ص ۱۲
حضرت آیت الله خامنه ای درباره روز سوم شعبان، ولادت امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «در این روز باید از حسین بن علی درس آموخت؛ درس حسین بن علی علیه الصلاةوالسلام به امت اسلامی این است که برای حق، برای عدل، برای اقامه ی عدل، برای مقابله ی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد.» ۱۳۹۲/۰۳/۲۲
رهبرانقلاب برای بیان درس های حرکت حسینی به طور فراوان به احادیثی از حسین بن علی (علیه السلام) استناد کرده اند که بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت روز سوم شعبان، گزیده ای از احادیث امام حسین (علیه السلام) که در بیانات حضرت آیت الله خامنه ای به آن ها ارجاع داده شده را مرور می کند.
* آمادگی برای مقابله با ظلم؛ درس امام حسین (ع)
زندگی حسین بن علی علیه السلام در طول تاریخ زندگی پنجاه و چند ساله ی آن بزرگوار، همه درس است: دوران کودکی او درس است، دوران جوانی او درس است، در دوران امامت امام حسن علیه السلام رفتار او درس است، بعد از شهادت امام حسن علیه السلام رفتار او همه درس است. این جور نبود که کار امام حسین فقط در آن روز آخر باشد، لکن حادثه ی کربلا این قدر عظمت دارد، این قدر درخشنده است که مثل خورشیدی همه ی نور های دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد؛ والا خطابه ی امام حسین علیه السلام خطاب به علما و بزرگان و صحابه و تابعین در منی - که در کتب حدیث ذکر شده است - یک سند تاریخی است؛ نامه ی آن بزرگوار خطاب به علما و بزرگان و پایه ها و ارکان دینی در زمان خودش - «ثم انتم ایتها العصابة، عصابة بالعلم مشهورة» (۱) که در کتب معتبر حدیث نقل شده است - یک سند تاریخی مهم است؛ رفتار های آن بزرگوار؛ برخوردش با معاویه، نامه اش به معاویه؛ حضورش در کنار پدر در دوران کوتاه خلافت امیرالمؤمنین علیه الصلاةوالسلام؛ همه ی این ها قدم به قدم درس است؛ منتها حادثه ی عاشورا چیز دیگری است. امروز روز ولادت این بزرگوار است؛ در این روز باید از حسین بن علی درس آموخت؛ درس حسین بن علی علیه الصلاةوالسلام به امت اسلامی این است که برای حق، برای عدل، برای اقامه ی عدل، برای مقابله ی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ اما در سطوحی که با وضعیت ما، با خلقیات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. ۱۳۹۲/۰۳/۲۲
* امام حسین (ع) مظهر عزت بود
آنچه در زمان یزید پیش آمد می خواست امام حسین علیه السلام را مجبور کند به جای این که مردم را ارشاد و هدایت فرماید و گمراهی آن حکومت ظالم را برای آنان تشریح نماید، بیاید حکومت آن ظالم را امضا و تأیید هم بکند! قیام امام حسین علیه السلام از این جا شروع شد. اگر چنین توقع بی جا و ابلهانه ای از سوی حکومت یزید نمی شد، ممکن بود امام حسین همچون زمان معاویه و ائمه ی بزرگوار بعد از خود، پرچم هدایت را برمی افراشت؛ مردم را ارشاد و هدایت می کرد و حقایق را می گفت … امام حسین فرمود «مثلی لا یبایع مثله» (۲)؛ حسین چنین امضایی نمی کند. امام حسین علیه السلام باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمی تواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که امام حسین علیه السلام فرمود: «هیهات منا الذلة» (۳). حرکت امام حسین، حرکت عزت بود؛ یعنی عزت حق، عزت دین، عزت امامت و عزت آن راهی که پیغمبر ارائه کرده بود. امام حسین علیه السلام مظهر عزت بود و، چون ایستاد، پس مایه ی فخر و مباهات هم بود. ۱۳۸۱/۰۱/۰۹
* مقاومت امام حسین (ع) در برابر امواج غم و اندوه، نشان از عزت الهی
در رفتار امام حسین، از اولی که از مدینه حرکت کرد، تا مثل فردایی که در کربلا به شهادت رسید، همان معنویت و عزت و سرافرازی و درعین حال عبودیت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است. در همه ی مراحل هم این طور است. آن روز که صد ها نامه و شاید هزار ها نامه با این مضمون برای او آوردند که ما شیعیان و مخلصان توایم و در کوفه و در عراق منتظرت هستیم، دچار غرور نشد. آن جا که سخنرانی کرد و فرمود: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده فی جید الفتاة»، (۴) صحبت از مرگ کرد. نگفت چنان و چنین می کنیم. دشمنانش را تهدید و دوستانش را تطمیع به تقسیم مناصب کوفه نکرد. حرکت مسلمانانه ی همراه با معرفت، همراه با عبودیت و همراه با تواضع، آن وقتی است که همه دست ها را به طرفش دراز کرده اند و نسبت به او اظهار ارادت می کنند. آن روز هم که در کربلا همراه یک جمع کمتر از صد نفر، توسط سی هزار جمیعت از اراذل و اوباش محاصره شد و جانش را تهدید کردند، عزیزانش را تهدید کردند، زن ها و حرمش را تهدید به اسارت کردند، ذره ای اضطراب در این مرد خدا و این بنده ی خدا و این عزیز اسلام مشاهده نشد. ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
* کار امام حسین (علیه السلام) سرکوب قدرت های طاغوتی بود
انبیاء نجات دهندگان انسانند … انزال کتاب های الهی و ارسال رسل برای این بوده است که قسط و عدل در میان جوامع حاکم شود؛ یعنی نماد های ظلم و زورگویی و فساد از میان برخیزد. حرکت امام حسین علیه السلام، چنین حرکتی بود. فرمود: «إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمة جدی» (۵). همچنین فرمود: «من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله أو تارکا لعهدالله مخالفا لسنة رسول الله فعمل فی عبادالله بالإثم و العدوان ثم لم یغیر علیه بقول و لا فعل کان حقا علی الله أن یدخله مدخله» (۶)؛ یعنی اگر کسی کانون فساد و ظلم را ببیند و بی تفاوت بنشیند، در نزد خدای متعال با او هم سرنوشت است. فرمود: من برای گردنکشی و تفرعن حرکت نکردم. دعوت مردم عراق از امام حسین علیه السلام برای این بود که برود و حکومت کند؛ امام هم به همین دعوت پاسخ دادند. یعنی چنین نیست که امام حسین علیه السلام به فکر حکومت نبود، امام حسین علیه السلام به فکر سرکوب کردن قدرت های طاغوتی بود؛ چه با گرفتن حکومت و چه با شهادت و دادن خون. ۱۳۸۰/۱۲/۲۷
* نمایان شدن بعد عرفانی شخصیت امام حسین (ع) در دعای عرفه
شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین علیه السلام دو وجهه دارد: یک وجهه، همان وجهه ی جهاد و شهادت و توفانی است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این توفان با همه ی برکاتی که دارد، برپا خواهد بود؛ که شما با آن آشنا هستید. یک بعد دیگر، بعد معنوی و عرفانی است که بخصوص در دعای عرفه به شکل عجیبی نمایان است. ما مثل دعای عرفه کمتر دعایی را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسل به ذیل عنایت حضرت حق متعال بر فانی دیدن خود در مقابل ذات مقدس ربوبی در آن باشد؛ دعای خیلی عجیبی است.
دعای دیگری مربوط به روز عرفه در صحیفه ی سجادیه هست (۷)، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه می کردم؛ اول دعای امام حسین را می خواندم، بعد دعای صحیفه ی سجادیه را. مکرر به نظر من این طور رسیده است که دعای حضرت سجاد، مثل شرح دعای عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعای عرفه، دعای عجیبی است. شما عین همین روحیه را در خطابی که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود - بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال این ها - در منی ایراد کردند، مشاهده می کنید. ظاهرا هم متعلق به همان سال آخر یا سال دیگری است - من الان درست در ذهنم نیست - که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است. به قضیه ی عاشورا و کربلا برمی گردیم. می بینیم این جا هم با این که میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه ی اول تا لحظه ی آخری که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روی خاک های گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهی رضا بقضائک و تسلیما لأمرک» (۸)، با ذکر و تضرع و یاد و توسل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلا مهجته موطنا علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا» (۹)، با دعا و توسل و وعده ی لقای الهی و همان روحیه ی دعای عرفه شروع می شود، تا گودال قتلگاه و «رضا بقضائک» لحظه ی آخر. یعنی خود ماجرای عاشورا هم یک ماجرای عرفانی است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است - و حماسه های عاشورا، فصل فوق العاده درخشانی است -، اما وقتی شما به بافت اصلی این حادثه ی حماسی نگاه می کنید، می بینید که عرفان هست، معنویت هست، تضرع و روح دعای عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین علیه السلام هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد. ۱۳۷۶/۰۹/۱۳
* مجاهدت امام حسین علیه السلام در عرصه سیاسی با امر به معروف و نهی از منکر
رشته بعدی (در زندگی امام حسین علیه السلام) هم رشته ی نهی از منکر و امر به معروف در بالاترین شکل آن است که در نامه به معاویه در کتاب های تاریخ نقل شده است (۱۰) - نقل شیعه هم نیست - اتفاقا این نامه را - تا آن جا که در ذهنم هست - مورخین سنی نقل کرده اند؛ به گمانم شیعه نقل نکرده است؛ یعنی من برخورد نکرده ام؛ یا اگر هم نقل کرده اند، از آن ها نقل کرده اند. آن نامه ی کذایی و نهی از منکر و امر به معروف، تا هنگام حرکت از مدینه است که بعد از به سلطنت رسیدن یزید است که این هم امر به معروف و نهی از منکر است. «ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر». (۱۱)
ببینید؛ یک انسان، هم در تلاش نفسانی و شخصی - تهذیب نفس - آن حرکت عظیم را می کند؛ هم در صحنه و عرصه ی فرهنگی، که مبارزه ی با تحریف، اشاعه ی احکام الهی و تربیت شاگرد و انسان های بزرگ است و هم در عرصه ی سیاسی که امر به معروف و نهی از منکر است. بعد هم مجاهدت عظیم ایشان، که مربوط به عرصه ی سیاسی است. این انسان، در سه عرصه مشغول خود سازی و پیشرفت است. ۱۳۷۵/۰۹/۲۴
۱) تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ص ۲۳۷.
۲) اللهوف، سیدبن طاووس، ص ۲۱.
۳) الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، ج ۲، ص ۳۰۰.
۴) اللهوف علی قتلی الطفوف، سیدبن طاووس، ص ۶۰.
۵) بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۳۲۹.
۶) همان، ص ۳۸۱.
۷) صحیفه سجادیه، دعای ۴۷.
۸) موسوعة الامام علی بن ابی طالب (ع) فی الکتاب والسنة، محمدی ری شهری ص ۲۴۸.
۹) اللهوف علی قتلی الطفوف، سیدبن طاووس ص ۶۰.
۱۰) الاحتجاج، ج ۲ ص ۲۹۷.
۱۱) بحارالأنوار، ج۴۴ ص ۱۲
پرسش و پاسخ در
حدیث مقاومت؛ گزیده ای از احادیث امام حسین (ع) در بیانات رهبر انقلاب
گفتگو با هوش مصنوعی