ابواحمد پذیرای زائران حسین(ع) / دست و دلبازی این مردم تمامی ندارد



خبرگزاری مهر، گروه استان ها- مریم کشاورز مسعودیان: با هر سختی که هست ابواحمد ما را قانع می کند با او همراه شویم، مهربانی اش باعث می شود به او اعتماد کنیم، این دقیقا همان کاری است که اینروزها اغلب زائرین ایرانی انجام می دهند، چرا که کوت اگرچه شهری مرزی است اما حداقل امکانات در پذیرایی از زائرین را دارد و این مردم هستند که بار زیادی از این مسئولیت سنگین را به دوش می کشند.

ابو احمد پدر یک خانواده با ۷ فرزند است که به همراه عروس و نوه کوچکش زندگی می کند، خانه ای تقریبا نزدیک به محل تردد اتوبوس های زائرین دارد، شغلش فروشندگی است و یک مغازه بدلیجات فروشی را اداره می کند و طبق گفته های خودش هر سال همین روزها خانه او محل آمد و شد صدها زائر ایرانی و افغان است.

وارد خانه که می شویم اهالی خوشروی منزل به استقبالمان می آیند از پسر کوچک که نزدیک ۶ سال دارد تا بزرگترین پسر، یعنی همان احمد که حالا پدر با نام این جوان نامیده می شود، کم کم دوربینمان را که می بینید شروع به صحبت می کند و وقتی متوجه می شود خبرنگاریم گل از گلش می شکفد، مردم عراق معمولا در این مواقع واکنش خوبی دارند به شرطی که مطمئن شوند امنیت خانه و خانواده آنها حفظ می شود، با او صحبت می کنم و اجازه می گیرم که پای صحبت های خودش و همسرش باشیم.

لحظاتی بعد ابو احمد با یکی از جوانان ایرانی دوباره راهی جاده می شود، برای آوردن زائرین دیگر، نیازمند یک ایرانی زبان است که به زائرین اطمینان دهد که خانه ای امن، تمیز و آرام در انتظار زائرین است.

با ورود میهمانان تکاپوی اعضای خانواده شروع می شود، برای زائرین حمامی گرم آماده می کنند، ماشین لباس شویی سری به سری لباس های خاکی را می شوید، صاحب خانه تلاش دارد خوشحالی خود از ورود میهمان را بیان کند.

ایرانی ها نیز در مقابل این مهمان نوازی اما دست خالی نیستند، برخی هدیه ای یا سوغاتی برای اهل خانه به همراه دارند و برخی دیگر تلاش می کنند تا بخشی از کارهای منزل را عهده دار شوند.

بعد از صرف شام، ابواحمد صدایم می کند، دوست دارد از او فیلم برداری کنیم وقتی قرار است با زائرین صحبت کند، همه میهمانان زن را در اتاق پذیرایی جمع می کند، خیر مقدم می گوید و از این که چقدر وحدت بین شیعیان ایرانی و عراقی با اهمیت است سخن می گوید بعد هم سوغات به قول خودش «کوچک و زیبایی» را به بانوان هدیه می دهد، دستبندی که احتمالا از محصولات فروشگاه خود اوست.

دقایقی بعد بساط استراحت فراهم می شود، زائرین فردا روز سختی را در پیش دارند.

با اذان صبح، زمان خواب نیز برای زائرین به پایان می رسد، سفره ها پهن می شوند، جانمازها آماده و صاحب خانه موظف است تا میهمانان را برای اقامه نماز بیدار کند «الصلاه صلاه» ی می گوید و چای عراقی در استکان می ریزد.

زائرین بعد از اقامه نماز و صرف صبحانه راهی می شوند، ابو احمد هر کدام از زوار را تا محل دسترسی به خودروی بعدی همراهی می کند و دوباره به منزل باز می گردد.

مقصد بعد از کوت شهری در نزدیکی نجف است و کامیون های صلواتی زائرین را تا مقصد بعدی می رسانند، مسیری تقریبا ۱ ساعته که خسته کننده نیز هست، زائرین در کنار یکدیگر کف کامیون نشسته و تا رسیدن به مقصد زیارت عاشورا می خوانند، عکس می گیرند و منتظر مقصد می شوند.

اتوبوس های ایرانی مسئولیت رساندن زائرین ایرانی به نجف را بر عهده می گیرند، هوا همچنان در حال گرم شدن است و این گرما تا جایی ادامه دارد که برخی از مواکب برای تامین آب خنک و یخ مصرفی خود با مشکل مواجهند، اما موکب داران اجازه نمی دهند بخشی از این مشکلات به زائرین منتقل شود و هر آنچه در توانشان است برای سهولت کار زائرین در اختیار آن ها قرار می دهند.

تقریبا ۱ تا ۲ ساعت بعد زائرین در ۱۵ کیلومتری نجف پیاده می شوند، محلی که تا حرم فاصله زیادی برای عاشق حسینی محسوب می شود.

طی کردن همین مسیر نیز با توجه به گرمای عجیب هوا برای زائرین دشواری ایجاد کرده است و با این حساب زائری که صبح زود از کوت راهی شده تا بعد از ساعت ۲ بعد از ظهر به حرم می رسد.

حرم شلوغ ولی آرام است، ترافیک جمعیتی تا حدودی کنترل شده است. تعداد موکب های ایرانی در داخل شهر به مراتب افزایش یافته و از سوی دیگر محل دسترسی به این مواکب نیز بهتر است.

اینجا امنیت همه تضمین شده است، مردم در کنار هم از هر زبان و نژادی با هدفی مشترک جمع شده اند.
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «ابواحمد پذیرای زائران حسین(ع) / دست و دلبازی این مردم تمامی ندارد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.