حکایت تلخ زندگی شهیدی که از ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد

به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج، دیار بیجار گروس مهد شیر مردان و زنانی است که در دوران دفاع مقدس برای دفاع از آب وخاکشان از مهم ترین سرمایه زندگی شان یعنی جان و مال خود گذشتند تا ذره ای از خاک وطن به دست بیگانگان نیفتد.
شهرستان بیجار ۴۵۰ شهید تقدیم نظام جمهوری اسلامی کرده که اکثر آنان در مبارزه با منافقین کوردل به شهادت رسیده اند.
شهید محمدامین عذیری یکی از ۴۵۰ لاله پر کشیده بیجار گروس است که در کسوت پاسداری به مقام شامخ شهادت نائل آمد؛ با فقر و تنگدستی سال ها دست وپنجه نرم کرد و خیلی زود طعم فقر را چشید و فقر او را مجبور کرد تا خیلی زود تن به کار دهد، تا بتواند عصای دست مادر و حامی برادر و خواهر صغیرش باشد.
در روزهایی که می بایست مثل خیلی از هم سن وسالانش به بازی و تفریح در کوچه پس کوچه ها مشغول شود و در کلاس درس حضور پیدا کند، بیماری او را راهی خانه ای دیگران کرد تا کمک کار زندگی خانواده باشد.
با تحمل سختی های فراوان و کار شبانه روزی تنها آثار خستگی بود که بر چهره اش خودنمائی می کرد، اما همین مشکلات به خوبی او را آب دیده کرد تا بتواند در مقابل سختی ها مقاوم و سخت کوش باشد و به هنگام نیاز روی پای خویش بایستد.
دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۴ در روستای قراطوره از توابع بخش مرکزی شهرستان بیجار چشم به جهان گشود.
پدرش غلامحسین کارگر حمام بود و در حمام قدیمی روستا کار می کرد، کاری سخت و طاقت فرسا با حداقل امکانات که در آن روزها مردم در اختیار داشتند و مادرش سیده زیبر غیاثیان خانه دار بود و در کنار خانه داری همچون سایر زنان روستا در دامداری و سایر امور کمک شریک زندگی اش بود.
با سپری شدن ایام طفولیت در دبستان روستا برای یادگیری علم و دانش ثبت نام و تنها سه سال توفیق رفتن به مدرسه را پیدا کرد و به علت بیماری پدر مجبور به ترک تحصیل و در خانه دیگران مشغول به کار شد.
۱۲ سال داشت که در سال ۱۳۵۲ پدرش را از دست داد، تقریبا دوران کودکی و نوجوانی را باکار کردن پشت سر نهاد و جوان بود که راهی تهران شد و در تهران در یک کارگاه خیاطی به فعالیت پرداخت، با شاگردی کار را شروع کرد و خیلی زود با حرفه ی خیاطی آشنایی پیدا کرد.
محمدامین در سال ۱۳۶۰ به زادگاهش برگشت و با عشق و علاقه و برای پاسداری از میهن اسلامی در سازمان پیشمرگان مسلمان کرد ثبت نام کرد.
سازمان مزبور متشکل از نیروهای انقلابی و بومی منطقه بود که برای رویاروی با عوامل ضدانقلاب و پاک سازی کردستان از لوث ضدانقلاب اواخر سال ۱۳۵۸ باتدبیر سردار محمد بروجردی شکل گرفت.
محمدامین در شهر دیواندره لباس رزم پوشید و در کنار سایر رزمندگان سپاه اسلام در مدت کوتاه حضورش در سازمان بارها به مصاف دشمن رفت و در چند عملیات و درگیری شرکت کرد و سرانجام در کسوت پاسداری از دین مبین اسلام شربت گوارای شهادت را نوشید و ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۱ در روستای صفرآباد دیواندره به لقاءالله پیوست و مشیت الهی بر آن شکل گرفت تا پس از سال ها تحمل مشقت و سختی خونین بال و سربلند خدای خویش را ملاقات کند و مزار مطهرش در روستا زیارتگاه عاشقان و عارفان و دل سوختگان فرهنگ و ایثار و شهادت است.
منبع: دبیرخانه ستاد کنگره ۵۴۰۰ شهید استان کردستان
انتهای پیام/ ز
شهرستان بیجار ۴۵۰ شهید تقدیم نظام جمهوری اسلامی کرده که اکثر آنان در مبارزه با منافقین کوردل به شهادت رسیده اند.
شهید محمدامین عذیری یکی از ۴۵۰ لاله پر کشیده بیجار گروس است که در کسوت پاسداری به مقام شامخ شهادت نائل آمد؛ با فقر و تنگدستی سال ها دست وپنجه نرم کرد و خیلی زود طعم فقر را چشید و فقر او را مجبور کرد تا خیلی زود تن به کار دهد، تا بتواند عصای دست مادر و حامی برادر و خواهر صغیرش باشد.
در روزهایی که می بایست مثل خیلی از هم سن وسالانش به بازی و تفریح در کوچه پس کوچه ها مشغول شود و در کلاس درس حضور پیدا کند، بیماری او را راهی خانه ای دیگران کرد تا کمک کار زندگی خانواده باشد.
با تحمل سختی های فراوان و کار شبانه روزی تنها آثار خستگی بود که بر چهره اش خودنمائی می کرد، اما همین مشکلات به خوبی او را آب دیده کرد تا بتواند در مقابل سختی ها مقاوم و سخت کوش باشد و به هنگام نیاز روی پای خویش بایستد.
دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۴ در روستای قراطوره از توابع بخش مرکزی شهرستان بیجار چشم به جهان گشود.
پدرش غلامحسین کارگر حمام بود و در حمام قدیمی روستا کار می کرد، کاری سخت و طاقت فرسا با حداقل امکانات که در آن روزها مردم در اختیار داشتند و مادرش سیده زیبر غیاثیان خانه دار بود و در کنار خانه داری همچون سایر زنان روستا در دامداری و سایر امور کمک شریک زندگی اش بود.
با سپری شدن ایام طفولیت در دبستان روستا برای یادگیری علم و دانش ثبت نام و تنها سه سال توفیق رفتن به مدرسه را پیدا کرد و به علت بیماری پدر مجبور به ترک تحصیل و در خانه دیگران مشغول به کار شد.
۱۲ سال داشت که در سال ۱۳۵۲ پدرش را از دست داد، تقریبا دوران کودکی و نوجوانی را باکار کردن پشت سر نهاد و جوان بود که راهی تهران شد و در تهران در یک کارگاه خیاطی به فعالیت پرداخت، با شاگردی کار را شروع کرد و خیلی زود با حرفه ی خیاطی آشنایی پیدا کرد.
محمدامین در سال ۱۳۶۰ به زادگاهش برگشت و با عشق و علاقه و برای پاسداری از میهن اسلامی در سازمان پیشمرگان مسلمان کرد ثبت نام کرد.
سازمان مزبور متشکل از نیروهای انقلابی و بومی منطقه بود که برای رویاروی با عوامل ضدانقلاب و پاک سازی کردستان از لوث ضدانقلاب اواخر سال ۱۳۵۸ باتدبیر سردار محمد بروجردی شکل گرفت.
محمدامین در شهر دیواندره لباس رزم پوشید و در کنار سایر رزمندگان سپاه اسلام در مدت کوتاه حضورش در سازمان بارها به مصاف دشمن رفت و در چند عملیات و درگیری شرکت کرد و سرانجام در کسوت پاسداری از دین مبین اسلام شربت گوارای شهادت را نوشید و ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۱ در روستای صفرآباد دیواندره به لقاءالله پیوست و مشیت الهی بر آن شکل گرفت تا پس از سال ها تحمل مشقت و سختی خونین بال و سربلند خدای خویش را ملاقات کند و مزار مطهرش در روستا زیارتگاه عاشقان و عارفان و دل سوختگان فرهنگ و ایثار و شهادت است.
منبع: دبیرخانه ستاد کنگره ۵۴۰۰ شهید استان کردستان
انتهای پیام/ ز
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «حکایت تلخ زندگی شهیدی که از ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.